غیب‌الغیوب بودن خداوند به چه معناست؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Wasity (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۳ ژانویهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۰۷:۵۲ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

الگو:پرسش غیرنهایی

غیب‌الغیوب بودن خداوند به چه معناست؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ علم غیب
مدخل اصلیعلم غیب

غیب‌الغیوب بودن خداوند به چه معناست؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث علم غیب معصوم است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی علم غیب مراجعه شود.

عبارت‌های دیگری از این پرسش

پاسخ نخست

مطهری
آیت‌الله مرتضی مطهری در دو کتاب «آشنایی با قرآن» و کتاب «مجموعه آثار استاد شهید مطهری» در این باره گفته است:
  • «غیب مطلق بودن یعنی چه؟ یعنی حقیقتی که احاطه به کنه ذاتش و اطلاع بر کنه ذاتش برای هیچ موجودی امکان پذیر نیست. البته این که معرفت خدا پیدا می‌شود و معرفت خدا هم خیلی درجات دارد یک مطلب است، مسأله معرفت به کنه ذات یعنی خدا را آنچنان شناختن که دیگر ماورای آن شناختن شناختنی نباشد، مطلب دیگر؛ آن مختص به خود ذات پروردگار است. حتی پیغمبر که عارف اول عالَم است باز می‌گوید: «مَا عَرَفْنَاكَ حَقَّ مَعْرِفَتِك‏»[۱]. این جمله همان معنای "هو" است؛ یعنی تو در مرتبه و درجه‌ای هستی که هرچه برای من "اَنْتَ" باشی باز در یک درجه‌ای "هو" هستی؛ یعنی برای هیچ بشری امکان اینکه احاطه به ذات پروردگار پیدا کند نیست؛ لهذا او را می‎‌گویند "غیب الغیوب" (غیب همه غیب‌ها) و آن، آن جهتی است که جز ذات پروردگار هیچ موجودی نمی‌تواند بر آن دست بیابد و احاطه پیدا کند: « لَا أُحْصِي ثَنَاءً عَلَيْكَ أَنْتَ كَمَا أَثْنَيْتَ عَلَى نَفْس»[۲].
پروردگارا من هر چه تو را ستایش کنم و ثنا بگویم قادر نخواهم بود که تو را آنچنان که شایسته هستی و باید، ثنا بگویم؛ تو آنچنان هستی که خود، خود را وصف و توصیف می‌کنی. پس این، معنی اسم بودن "هو" است. ﴿هُوَ اللَّهُ الَّذِي لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ[۳] عالم و علیم هر دو اسم پروردگار است. عالمِ مطلق است و علیمِ مطلق؛ ولی برای آنکه ضمناً بیان شود که آنچه او می‌داند از دو نوع است (یعنی در واقع ما دو جور عالَم داریم: غیب و شهادت) او هم عالِم غیب است و هم عالِم شهادت، لهذا این تعبیر در قرآن مکرر آمده است که ﴿الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ. شهادت یعنی حضور، آشکار؛ غیب یعنی نهان. در واقع ﴿عالم الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ یعنی دانای نهان و آشکار، دانای ناپیدا و پیدا»[۴].
  • «قرآن وقتی سخن از غیب می‌گوید یعنی ندیدنی‌ها: کلیدهای ندیدنی‌ها در نزد اوست. گفتیم خود پروردگار غیب الغیوب است، از هر ندیدنی‌ای ندیدنی‌تر است، چون موجود هر چه از نظر وجود کامل‎تر باشد از دسترس حواس انسان خارجتر است. آنگاه فرق مؤمن و غیر مؤمن در این است که مؤمن آن کسی است که تنها به دیدنی‌ها ایمان ندارد، به ندیدنی‌ها هم ایمان دارد، یعنی به حقایق موجود ندیدنی هم اعتقاد و ایمان دارد و اساساً پیغمبران آمده‌اند برای همین که در ما ایمانِ به حقایق ندیدنی به وجود بیاورند. دیدنی‌ها را که ما چشم داریم و می‌بینیم، حال یا چشم مسلح یا غیر مسلح، دیگر احتیاجی به پیغمبران نیست. پیغمبران نیامده‌اند برای اینکه ما را به شهادت آگاه کنند، چون وسیله آن در اختیار ما هست. کاری که علم می‌کند و علوم بشری انجام می‌دهد چیست؟ انسان را به شهادت آگاه می‌کند. عالَم شهادت منطقه علم و علوم است، غیب منطقه ایمان است. البته این که می‌گوییم غیب منطقه ایمان است نه این است که عقل به هیچ وجه به آن راه ندارد؛ عقل هم که راه دارد با استدلال راه پیدا می‌کند. پیغمبران می‌آیند عقل مردم را ارشاد می‌کنند، تذکر می‌دهند، یادآوری می‌کنند و از راه عقل هم مردم را مؤمن می‌کنند ولی عقل غیر از علمِ به معنای تجربه و احساس است. پس در واقع ﴿عالم الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ یعنی ذات پروردگار آگاه است بر نهان، آنچه که منطقه ایمان است، و بر شهادت و آنچه که منطقه حس و احساس و علوم است، منطقه‌ای که بشر هم با پای خودش می‌تواند به آن منطقه برود. ولی غیب و شهادت، هر دو برای پروردگار علی السویه است؛ او دانا و آگاه است هم بر غیب و هم بر شهادت»[۵].
  • «عرفا در مورد خداوند - یعنی در مورد حقیقت وجود که از نظر آنها حقیقت وجود مساوی با خداوند است- این‌چنین تعبیر می‏‌کنند که برای حقیقت وجود اعتبارات مختلف درنظر گرفته می‌‏شود؛ یعنی از جنبه‏‌های مختلف می‌‏توان او را اعتبار کرد. البته اینکه ما می‏‌گوییم "اعتبار" به خاطر این جهت است که ما از دید عقلی بحث می‌‏کنیم؛ وقتی ما از دید عقلی بحث می‌‏کنیم آن را "اعتبار" می‏‌نامیم و الّا از نظر آنها همه اینها حقیقت و واقعیت است که یک سالک در حرکات و در سلوک خودش در هر مرحله‏‌های به یکی از اینها [بجز مرتبه "غیب الغیوب"] می‏‌رسد: یک مرحله، مرحله‌ه‏ای است که آن را به اصطلاح "مرحله غیب الغیوبی" می‏‌نامند که در آن مرحله ذات باری تعالی هست بدون آنکه هیچ اسمی و هیچ صفتی اصلًا در آنجا معنی داشته باشد یعنی هیچ اسم و صفتی در آنجا اعتبار بشود. آن مرتبه مافوق مرتبه اسماء و صفات است. آن، مرتبه‏‌های است که برای هیچ انسانی وصول به آن به هیچ معنا ممکن نیست. به همین جهت است که از آن تعبیر به "عنقای مغرب" می‏‌کنند، زیرا عنقا ضرب المثل چیزی است که کسی به آن دست نیافته است و دست نمی‏‌یابد.»[۶].

پاسخ‌های دیگر

 با کلیک بر «ادامه مطلب» پاسخ باز و با کلیک بر «نهفتن» بسته می‌شود:  

پرسش‌های وابسته

  1. غیب در لغت و اصطلاح به چه معناست؟ (پرسش)
  2. غیب در قرآن و حدیث به چه معنا به کار رفته است؟ (پرسش)
  3. حقیقت غیب چیست؟ (پرسش)
  4. موجودات غیبی چیست‌اند؟ (پرسش)
  5. ارتباط و اتصال انسان با موجودات عالم غیب چگونه حاصل می‌شود؟ (پرسش)
  6. جهان غیب چیست و مصداق‌های آن کدام‌اند؟ (پرسش)
  7. قرآن در مورد جهان غیب چه آیاتی دارد؟ (پرسش)
  8. چه احادیثی در مورد جهان غیب وجود دارد؟ (پرسش)
  9. جهان شهادت چیست؟ (پرسش)
  10. قرآن در مورد جهان شهادت چه آیاتی دارد؟ (پرسش)
  11. چه احادیثی در مورد جهان شهادت وجود دارد؟ (پرسش)
  12. آیا جهان غیب و شهادت ارتباطی با عالم جبروت و ملکوت دارند؟ (پرسش)
  13. ایمان به غیب به چه معناست؟ (پرسش)
  14. علم غیب چیست؟ (پرسش)
  15. فرق بین کار‌های خارق‌العاده و علم غیب چیست؟ (پرسش)
  16. فرق بین پیشگویی و علم غیب چیست؟ (پرسش)
  17. فرق بین طالع‌بینی و علم غیب چیست؟ (پرسش)
  18. آگاه از غیب کیست؟ (پرسش)
  19. آیا مفهوم آگاهی از اخبارهای غیبی متفاوت از مفهوم علم به غیب است؟ (پرسش)
  20. بحث از علم غیب چه اهمیت یا ضرورتی دارد؟ (پرسش)
  21. آیا انسان نیازی به ارتباط با جهان غیب دارد؟ (پرسش)
  22. دیدگاه‌های دانشمندان فلسفه و حکمت اسلامی در باره علم غیب چیست؟ (پرسش)
  23. دیدگاه‌های دانشمندان عرفان اسلامی در باره علم غیب چیست؟ (پرسش)
  24. دیدگاه‌های دانشمندان اصول دین اسلام در باره علم غیب چیست؟ (پرسش)
  25. دیدگاه‌های دانشمندان تفسیر در باره علم غیب چیست؟ (پرسش)
  26. دیدگاه‌های دانشمندان حدیث در باره علم غیب چیست؟ (پرسش)
  27. دیدگاه‌های دانشمندان فقه و اصول در باره علم غیب چیست؟ (پرسش)
  28. دیدگاه فرقه وهابیت در باره علم غیب چیست؟ (پرسش)

منبع‌شناسی جامع علم غیب معصوم

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. تو را آنگونه که شایسته شناختن توست نشناختیم.
  2. من توانایی گردآوری نمودن ستایش نمودن تو را ندارم، تو همانگونه که در ستایش خود فرمودی هستی
  3. « اوست خداوندی که خدایی جز او نیست، داننده پنهان و آشکار است، او بخشنده بخشاینده است»، سوره حشر، آیه ۲۲.
  4. مجموعه آثار شهید مطهری، ج۲۶ ص ۱۷۳
  5. پایگاه استاد شهید مطهری
  6. مجموعه آثار استاد شهید مطهری ج۱۰، ص ۳۹۴ .
  7. «بگو: جز خداوند کسی در آسمان‌ها و زمین غیب را نمی‌داند»سوره نمل آیه۶۵
  8. «او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمی‌کند. جز فرستاده‌ای را که بپسندد»سوره جن آیه۲۶ و ۲۷
  9. پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر آیت الله مکارم
  10. طه ۱۱۰،آنان بر او در دانش احاطه ندارند.
  11. سجاده‌های سلوک جلد دوم، صفحه۲۲۳ و ۲۲۴ .
  12. این‌ عبارت‌ حکیم‌ فارابی‌ است‌ و صدرالمتألّهین‌ در "اسفار" طبع‌ حروفی‌، ج‌ ۶، در ضمن‌ بحث‌ عن‌ صفاته‌ تعالی‌ علی‌ وجه‌ العموم‌ و الإطلاق‌ ص‌ ۱۲۰ و ص‌ ۱۲۱ گوید: کما قال‌ أبونصر الفارابی‌: "وجودٌ کلّه‌، وجوبٌ کلّه‌، علم‌ کلّه‌، قدرةٌ کلّه‌، حیوةٌ کلّه‌ لا أنّ شیئآ منه‌ علم‌؛ و شیئاً آخر منه‌ قدرة‌ لیلزم‌ الترکیب‌ فی‌ ذاته‌؛ و لا أنّ شیئاً فیه‌ علمٌ و شیئاً آخر قدرة‌ لیلزم‌ التکثّر فی‌ صفاته‌ الحقیقیّة‌". و نظیر این‌ مفاد را حکیم‌ سبزواری‌ در "منظومه‌"، طبع‌ ناصری‌ ص‌ ۱۶۷ در "غررٌ فی‌ أنّ علمه‌ تعالی بالاشیاء بالعقل‌ البسیط‌ و الإضافة‌ الاشراقیّة‌" از سیّد داماد در "تقدیسات‌" نقل‌ نموده‌ است‌، او گوید: "و قال‌ السَّیِّد الدّاماد فی‌ التقدیسات‌: و هو کلّ الوجود؛ و کلّه‌ الوجود؛ و کلّ البهاء و الکمال‌، و کلّه‌ البهاءُ و الکمال‌. و ما سواه‌ علی‌ الإطلاق‌ لمعات‌ نوره‌، و رشحات‌ وجوده‌؛ و ظلال‌ ذاته‌".
  13. [توحید علمی و عینی (کتاب)|توحید علمی و عینی] ص ۶۵ و ۶۶.
  14. دلایل عقلی و نقلی علم غیب امامان معصوم، فصلنامه قبسات، ص ۱۳ و ۱۵
  15. ر.ک:‌ مصباح الهدایه، ص۱۳.
  16. "کُنتُ کنزاً مَخفیاً فَأحبَبتُ أن أُعرَف فَخَلَقتُ الخَلقَ لِکَی أُعرَف"، بحار الانوار، ۸۴/۱۹۹.
  17. ر.ک:‌ تحریر تمهید القواعد، ص۲۵.
  18. ر.ک: مصباح الهدایه، ص۱۱ـ۲۴.
  19. ر.ک:‌ تحریر تمهید القواعد، ص۲۵.
  20. ر.ک:‌ مصباح الهدایه، ص۱۴؛ رسائل قیصری، ص۵۰.
  21. منطق الطیر، ص ۱۴.
  22. توحید/ ۱، بگو او خداوند یگانه است .
  23. ر.ک:‌ مصباح الهدایه، ص۱۴.
  24. اصول کافی، ۱/۷۸.
  25. حسینی شاهرودی،نسبت محمد خاتم با قرآن کریم از منظر امام خمینی]، ص ۷۰ و ۷۱.
  26. جوادی آملی، تحریر تمهید القواعد، ۲۵ .
  27. امام، مصباح الهدایه، ۱۱-۲۴؛ جوادی آملی، همان، ۲۰۵ ،۴۰۲و ۴۰۶؛ آشتیانی، ۲۲ ، ۲۴ و ۶۴۴ .
  28. آملی، مقدمه کتاب نص النصوص، ۵۲.
  29. مجلسی، ۸۴ /۱۹۹و ۳۴۵ .
  30. امام، همان، ۷۱.
  31. ضرورت وجود انسان کامل در نظام هستی در عرفان نظری با تکیه بر آراء امام خمینی، ص ۶۷ و ۶۸ .
  32. وبگاه گلستان کشمیری
  33. المیزان فی تفسیر القرآن، سید محمد حسین طباطبایی، ج۷، ص ۱۲۰
  34. فرهنگ معارف اسلامی، سید جعفر سجادی، ج۳، ص۴۱۲ .
  35. اصول کافی، ابی جعفر محمد کلینی (متوفای ۳۲۹)، ج۱، ص ۱۰۴، دارالکتب الاسلامیة/ تهران، ۱۳۶۵ ه ش، چهارم.
  36. بحارالانوار، محمدباقر مجلسی (متوفای ۱۱۱۰ﻫ)، ج۴، ص۲۶، مؤسسة الوفاء/ بیروت، ۱۴۰۴ ه ق.
  37. «و هیچ چیز نیست جز آنکه گنجینه‌های آن نزد ماست و ما آن را جز به اندازه معیّن فرو نمی‌فرستیم»؛ سوره حجر، آیه ۲۱.
  38. المیزان، ج ۷، ص ۱۲۵ و ۱۲۶.
  39. گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی؛ ص ۲۷ - ۳۰.]
  40. «فالغیب ما غاب، و ما شاهد فیه فهو شهادة فالملکوت للملائکة شهادة، و الحضرة الإلهیة لهم غیب و لیس لهم الترقّی إلی تلک الحضرة و إنّ للإنسان صورة من عالم الشهادة المحسوسة، و روحا من عالم الغیب الملکوتی، و سرّا مستعدّا لقبول فیض النور الإلهی بلا واسطة فبالتربیة یترقّی من عالم الشهادة إلی عالم الغیب و هو الملکوت و بسرّ المتابعة و خصوصیتها یترقّی من عالم الملکوت إلی عالم الجبروت و العظموت و هو غیب الغیوب فیشاهد بنور اللّه المستفاد من سرّ المتابعة أنوار الجمال و الجلال، فیکون فی خلافة الحقّ عالم الغیب و الشهادة، کما إن اللّه عالم الغیب و الشهادة فَلا یظْهِرُ عَلی‏ غَیبِهِ أَحَداً أی الغیب المخصوص- و هو غیب الغیب أحدا یعنی من الملائکة إِلَّا مَنِ ارْتَضی‏ مِنْ رَسُولٍ؛ یعنی من الإنسان. فهذا هو السرّ المکنون المرکوز فی استعداد الإنسان الذی کان اللّه یعلمه منه و الملائکة لا یعلمون کما قال: إِنِّی أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ».
  41. گستره علم امام از دیدگاه آیات و روایات.
  42. کلمات طاهر.http://ebrahimi-dinani.blogfa.com/post-256.aspx
  43. « اوست خداوندی که خدایی جز او نیست، داننده پنهان و آشکار است، او بخشنده بخشاینده است»، سوره حشر، آیه ۲۲.
  44. شیعه‌شناسی و پاسخ به شبهات، ج ۱، ص ۵۴۲
  45. محاضرات شیخ مفید، الامامه الهیه، ص۲۷-۲۴۷، ناشر دارالهدی، چاپ اول.
  46. پایان‌نامه علم ائمه از نظر عقل و نقل، ص۱۴۰.
  47. حوزه علمیه حضرت رقیه
  48. «چشم‌ها او را در نمی‌یابند و او چشم‌ها را در می‌یابد»؛ سوره انعام، آیه ۱۰۳.
  49. «چیزی مانند او نیست و او شنوای بیناست.»؛ سوره شوری، آیه۱۱.
  50. محمد سعیدی‌مهر، و امیر ایوانی، معارف اسلامی، ص۶۰ و ۹۰.
  51. همان، ص۴۲.
  52. سید جلال‌الدین آشتیانی، ، هستی از نظر فلسفه و عرفان، ص۲۲۸.
  53. «(خداوند) آنچه را پیش رو و آنچه را پس پشت آنان است «4» می‌داند و آنان بر او در دانش احاطه ندارند»؛ سوره طه، آیه۱۱۰.
  54. نرم افزار پاسخ - مرکز مطالعات و پاسخ‌گویی به شبهات حوزه علمیه قم.
  55. باشگاه اندیشه
  56. باشگاه اندیشه
  57. بحار الأنوار، ج ۶۸، ص ۲۳،[خدایا تو را آن‌گونه که هستی نشناخیتم].
  58. وبگاه تبیان