اسم اعظم
- اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل اسم اعظم (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
معنای اسم اعظم
اسم اعظم برترین نام خداوند است که پیامبران و اولیای الهی به وسیلۀ آن، دست به تصرفات غیر طبیعی و خوارق عادات میزنند و از امور غیبی آگاهی پیدا میکنند. اسم اعظم جلوهای از جلوههای الهی و مرتبهای خاص از مراتب معرفت الهی است. این اسم مرکب از حروف الفبا نبوده و از مقولۀ الفاظ نیست، همچنانکه مفهوم ذهنی هم نیست، بلکه مربوط به قدرت روح و میزان بهرهمندی از ولایت است که با اذن خدا ممکن است[۱].
اسم اعظم، در احادیث و ادعیه بسیار تکرار شده و این نکته نیز آمده است که هر کس خدا را با آن نام بخواند، دعایش مستجاب میشود و میتواند به فرمان خدا در جهان طبیعت تصرف کند و کارهای مهمی انجام داده، به تمامی اهداف خود دست پیدا کند. البته آنچه اهمیت دارد متصف شدن به حالات و کمالات روحی و خودسازی است که انسان را به مقام مستجاب الدعوه میرساند نه اینکه یک شخص آلوده با تلفظ یک اسم، دعایش مستجاب شود. نبودن دلیلی قاطع بر مراد از اسم اعظم، موجب شده است که دیدگاههای مختلفی درباره آن ارائه شود[۲].
اسم اعظم در قرآن
واژۀ اسم اعظم در قرآن به کار نرفته، اما برخی از آیات قرآن، مشتمل بر آن دانسته شده است؛ مانند:
- حروف مقطعه؛
- ﴿بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ﴾[۳]؛
- ﴿سَبَّحَ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ يُحْيِي وَيُمِيتُ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ...﴾[۴]؛
- ﴿هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ هُوَ اللَّهُ الْخَالِقُ الْبَارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى يُسَبِّحُ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ﴾[۵]؛
- ﴿اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلَا نَوْمٌ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ مَنْ ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ...﴾[۶]»...[۷]؛
- ﴿اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ﴾[۸]؛
- ﴿اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ لَيَجْمَعَنَّكُمْ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ لَا رَيْبَ فِيهِ وَمَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللَّهِ حَدِيثًا﴾[۹]؛ و....
در دعاها و روایات مربوط به اسم اعظم، بر اذکار «الْحَیُّ»، «الْقَیُّومُ»، «هُوَ» و «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ» تأکید شده است[۱۰].
حقیقت اسم اعظم
دربارۀ حقیقت اسم اعظم، بسیاری از مفسران آن را بر اساس ظاهر روایات، مرکب از حروف و الفاظ دانستهاند. برخی گفتهاند: اسم اعظم، اسمی معین نیست، بلکه هر اسمی را که بنده در حال غرق شدن در معرفت الهی و انقطاع فکر و عقل از غیر او بر زبان آورد، همان اسم اعظم است. برخی دیگر، آرا اسمی معین دانستهاند که میان آنان دو قول وجود دارد: جملۀ اسم اعظم به هیچ وجه نزد آفریدگان، معلوم نیست و جملۀ اسم اعظم به گونهای معلوم است.
صاحبان قول نخست، پنهان بودن اسم اعظم را بدان جهت دانستهاند که مردم بر ذکر همه اسمای الهی مواظبت کنند، به این امید که اسم اعظم نیز بر زبانشان جاری شود. شاید یکی از رازهای پنهان بودن اسم اعظم، مصون ماندن آن از دست نامحرمان و اغیار است و این خود نوعی تقدّس و تنزیه اسم خداست[۱۱].
در روایات اسم اعظم الهی یک اصل و عنوانی دانسته شده که شامل امور و به تعبیر روایات حروف متعددی است. از برخی روایات به دست میآید هر یک از آن حروف نیز دایرۀ وسیعی از علم و آگاهی را در بر میگیرد و دارای مدارج و مراحل صعودی متعددی هستند. از امام هادی(ع) نقل شده: «اسْمَ اللَّهِ الْأَعْظَمَ ثَلَاثَةٌ وَ سَبْعُونَ حَرْفا»[۱۲]. در این روایت و روایات مشابه، اسم اعظم که همواره به صورت مفرد به کار رفته شامل و دربرگیرندۀ بیش از هفتاد حرف شمرده شده است، گرچه حقیقت این اسم و حروف آن حقیقتاً بر ما پوشیده است، اما از ظاهر سخنان آگاهان به آن حقایق میتوان استفاده نمود مجمومۀ این حروف، تشکیل دهندۀ اسم اعظم هستند. لذا نباید تصور نمود مراد از اسم اعظم، صرفاً لفظ و یا یک کلمهای همانند سایر کلمات رایج میان ماست، بلکه مراد حقیقت عظیمی است که حقایق متعددی را در بر میگیرد و یا به تعبیری واقعیتهای متعددی تشکیل دهندۀ اسم اعظم الهی هستند[۱۳].
روایات فراوانی اسم اعظم را قابل انتقال به دیگران میداند، پس چنین نیست که فقط هر شخصی که خود قابلیت معنوی و ایمانی آن را به دست آورد، خدا به طور مستقیم آن را به وی عطا کند. در برخی روایات آمده است پیامبران(ع) به فرزندان و اوصیای خود، اسم اعظم را میآموختند. البتّه در این روایات اشاره شده است که یادگیری اسم اعظم قابلیت و لیاقت میخواهد و اسم اعظم را به هرکسی نمیتوان آموخت[۱۴].
اسم اعظم منبع علم امامان
اسم اعظم عنوانی است که برخی از روایات برای بیان سرچشمۀ علم امام و آگاهیها و تواناییهای او به آن اشاره دارند یعنی یکی از منابع علم امامان(ع) به شمار میآید. در روایات، یکی از ویژگیهای پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) بهرهمندی کاملتر از اسم اعظم الهی بیان شده است یعنی آگاهی به هفتاد و دو حرف به ایشان عطا شده است و یک حرف مختص به خداوند متعال است که از آن تعبیر به اسم مستأثر میکنند[۱۵].
مطابق روایات، دو جایگاه برای اسم اعظم تصویر شده است: اوّل: جایگاه علم الغیب که دسترسی به آن تنها خاص پروردگار است و به جز خداوند عزوجل، کسی دیگر امکان راه یافتن به آن را ندارد؛ دوم: جایگاه علم الکتاب که منشأ قدرت و علم گستردۀ امامان(ع) و امکان دسترسی ایشان به این جایگاه و بلکه اشراف به آن بیان شده است. تلفیق و جمعبندی میان آیات و روایات در این زمینه، نشان میدهد میان اسم اعظم و علم الکتاب رابطۀ عمیقی وجود دارد و به تعبیری آنچه در قرآن و روایات از آن تعبیر به ﴿عِلْمٌ مِنَ الْكِتَابِ﴾[۱۶] و یا ﴿عِلْمُ الْكِتَابِ﴾[۱۷] شده، در روایات از آن به بخشی از اسم اعظم الهی تعبیر شده که علم ما کان و ما یکون را در بردارد و آیات قرآن بر عظمت و گستردگی فوق العادۀ علم الکتاب دلالت مینماید[۱۸].
تورات و انجیل و آیات قرآن به کامل بودن قرآن اشاره و آن را از جهت علم و معرفت بسیار برتر از دیگر کتب آسمانی دانسته تا حدی که قرآن را به فراگیری همه چیز توصیف نمودهاند، در حالی توصیف خداوند از سایر کتب به بهره داشتن از بخش و برخی از علم است[۱۹].
شیخ صدوق معتقد است: "خداوند متعال اسم اعظم خود را در آغاز سورههای قرآن و در حروف مقطعه، نهان ساخته و تنها خاندان عصمت و طهارت را از این اسم آگاه کرده و به معرفت آن مفتخر ساخته است. جهتش این است که اگر خدای تعالی این اسم را به همه مردم میآموخت و آن را برای همه آشکار مینمود، عدهای از آن اسم سوء استفاده میکردند و آن را در برابر پیامبران و امامان(ع) به کار میبردند"[۲۰].[۲۱]
حاملان اسم اعظم
از آیات و روایات استفاده میشود برخی از انسانها اسم اعظم را میدانستند؛ ولی مقدار بهرهمندی آنان از این اسم شریف یکسان نبود و هرکس مقدار بیشتری از اسم اعظم نزد او بود، به همان اندازه، قدرت بیشتری برای تصرّف در جهان در اختیار داشت. هر انسان کاملی چون مظهر اسم اعظم است، آن را میداند؛ در قرآن کریم به برخی از کسانی که اسم اعظم را میدانستند، اشاره شده است[۲۲]:
- اهل بیت پیامبر(ع): پیامبر اسلام(ص) و اهلبیت(ع) بیشترین بهرهمندی را از اسم اعظم دارند و از ۷۳ حرف اسم اعظم، ۷۲ حرف آن نزد آنان وجود دارد. براساس روایات، مقصود از آیه ﴿وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ﴾[۲۳] امیرمؤمنان(ع) و پس از ایشان سایر اهلبیت(ع) هستند. کسی که علم کتاب نزد او باشد، اسم اعظم را نیز دارد، زیرا امام صادق(ع) در روایتی فرموده است: «نزد سلیمان(ع) فقط یک حرف از اسم اعظم بود؛ ولی نزد علی(ع) تمام علم کتاب وجود داشت»[۲۴].
- آدم(ع): خداوند همه اسمای الهی را به آدم(ع) آموخت و او مظهر اسم اعظم خدا بود: ﴿وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا﴾[۲۵].[۲۶]
- آصف بن برخیا(ع): به وی یک حرف از اسم اعظم داده شده بود که با آن یک حرف توانست کمتر از چشم برهم زدنی، تخت ملکه یمن را از یمن به شام، نزد سلیمان(ع)آورد: ﴿الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ﴾[۲۷].[۲۸]
- عیسی(ع): او میتوانست مردگان را زنده کند و کورمادرزاد و شخص مبتلا به بیماری پیسی را شفا دهد[۲۹]. براساس برخی روایات، عیسی(ع)به سبب برخورداری از اسم اعظم میتوانست این اعمال را انجام دهد[۳۰].
- بلعم باعورا: در قرآن، داستان شخصی بیان شده که خداوند آیات خویش را به او داد؛ ولی وی خود را از آنها تهی ساخت[۳۱]. طبق برخی روایات این شخص، بلعم باعورا مردی از بنی اسرائیل بود که اسم اعظم به او عطا شده بود و هرگاه با آن دعا میکرد دعایش مستجاب میشد؛ ولی بر اثر پیروی از فرعون و دشمنی با موسی(ع) اسم اعظم را از دست داد[۳۲].
در روایات به افراد دیگری نیز اشاره شده که اسم اعظم را میدانستند؛ مانند: نوح، ابراهیم، موسی، یعقوب، خضر، یوشع بن نون و غالب قطّان یکی از اجداد رسول خدا(ص)[۳۳].
اسم اعظمی که در اختیار هر یک از انبیاء الهی بوده مناسب با مقتضای زمان و نیاز مردم و وظایف و رسالتشان به ایشان تعلق میگرفته و هر اسمی اثر و نتایجی مخصوص به خود داشته که مناسب با شرائط هر پیامبری در اختیار او قرار میگرفته است[۳۴].
روایات دربارۀ اسم اعظم
- در روایتی امام باقر و امام صادق(ع) فرمودند: «اسم اعظم خدا ۷۳ حرف است و تنها یک حرف آن نزد آصف بود، آصف آن یک حرف را گفت و زمین میان او و تخت بلقیس در هم نوردید تا او تخت را به دست گرفت، سپس زمین به حالت اول بازگشت، و این عمل در کمتر از یک چشم به هم زدن انجام شد و ما ۷۲ حرف از اسم اعظم را داریم و آن یک حرف هم نزد خداست که آن را در علم غیب برای خود مخصوص ساخته است»[۳۵].[۳۶]
- همچنین از امام صادق(ع) روایت شده: «همانا به عیسی دو حرف عطا شده بود که با آن دو عمل میکرد، و به موسی چهار حرف و به ابراهیم هشت حرف و به نوح ۲۵ حرف و همانا خداوند متعال برای محمد(ص) تمام آن حروف را جمع کرد و اسم اعظم ۷۳ حرف است که به محمد(ص) ۷۲ حرفش عطا شده و تنها یک حرف از او پوشانده شده است»[۳۷].[۳۸]
- در روایتی امام باقر(ع) در پاسخ برید بن معاویه که در مورد آیۀ ﴿قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ﴾[۳۹] سؤال کرد، فرمودند: «منظور، ما اهل بیت(ع) هستیم و علی(ع)، اوّل ما و افضل ما و بهترین ما بعد از پیامبر اکرم(ص) است»[۴۰]. علامه مجلسی، معتقد است ظاهر روایت، بیانگر آن است که مراد از کتاب، قرآن است، پس معنا چنین میشود که "علم همه کتب، نزد ماست...". بنابراین، روشن است اسم اعظم یا علم کتاب، یکی از منابع امامان(ع) است. همچنین تمام هفتاد و دو حرف اسم اعظم، در کتاب است و امام(ع) نیز دارای کلّ علم کتاب است[۴۱].
پرسشهای وابسته
- رابطه اسم اعظم با علم معصوم چیست؟ (پرسش)
- رابطه اسم اعظم با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)
- آیا علم به اسم اعظم الهی علم غیب است و معصوم از آن آگاهی دارد؟ (پرسش)
جستارهای وابسته
- علم معصوم
- علم غیب معصوم
- اسم اعظم در قرآن؛
- اسم اعظم در حدیث؛
- اسم اعظم در کلام اسلامی؛
- اسم اعظم در حکمت اسلامی؛
- اسم اعظم در عرفان اسلامی.
منابع
- افتخاری، سید ابراهیم، بررسی مقایسهای شئون امامت در مکتب قم و بغداد
- افقی، داوود، بررسی غلو در روایات علم اهل بیت از کتاب بصائر الدرجات
- بیابانی اسکوئی، محمد، امامت.
- دانشنامه کلام اسلامی.
- دائرة المعارف قرآن کریم؛
- سبحانی، سید محمد جعفر، منابع علم امامان شیعه.
- سیده رابیل، جستاری در مسئله علم غیب
- شاکر، محمد تقی، منابع علم امام در قرآن و روایات
- شاکر، محمد تقی، منابع علم امام در قرآن (فصل اول)؛
- شیخزاده، قاسم علی، رابطه علم غیب امام حسین و حادثه عاشورا
- صالح، سید محمد حسن، ارتباط مفهوم علم الكتاب و ولایت تكوینی اهل بیت
- صالحی مالستانی، حسین، علم غیب و علم لدنی پیامبر از منظر امام خمینی
- عرفانی، محمد نظیر، بررسی علم غیب معصومان در تفاسیر فریقین
- عظیمی، محمد صادق، سیر تطور موضوع گستره علم امام در کلام اسلامی
- غلامی، اصغر، آفاق علم امام در الکافی.
- گنجی، حسین، امامشناسی.
- مطهری، منصف علی، علم ائمه از نظر عقل و نقل.
- موسوی، سید امین، گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی
منبعشناسی جامع اسم اعظم
پانویس
- ↑ ر.ک: موسوی، سید امین، گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی، ص ۲۷۳؛ اراکی، محسن، سخنرانی با موضوع: پرسشی دربارۀ اسم اعظم، وبگاه شفقتنا؛ شیخزاده، قاسم علی، رابطه علم غیب امام حسین و حادثه عاشورا، ص ۷۸ ـ ۸۰؛ شاکر، محمد تقی، منابع علم امام در قرآن، ش ۶، ص ۱۷۰.
- ↑ ر.ک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۷، ص۳۰؛ عرفانی، محمد نظیر، بررسی علم غیب معصومان در تفاسیر فریقین، ص ۱۹۹؛ دانشنامه کلام اسلامی، ص ۴۲؛ محمدی ریشهری، محمد، دانشنامه قرآن و حدیث ج۶ ص۲۷.
- ↑ «به نام خداوند بخشنده بخشاینده» سوره فاتحه، آیه ۱.
- ↑ «آنچه در آسمانها و زمین است خداوند را به پاکی میستاید و او پیروزمند فرزانه است. فرمانفرمایی آسمانها و زمین از آن اوست، زنده میگرداند و میمیراند و او بر هر کاری تواناست. او، آغاز و انجام و آشکار و نهان است و به هر چیزی داناست.».... سوره حدید، آیه ۱ ـ ۶
- ↑ «اوست خداوندی که هیچ خدایی جز او نیست، فرمانفرمای بسیار پاک بیعیب، ایمنیبخش، گواه راستین، پیروز کامشکن بزرگ منش؛ پاکا که خداوند است از آنچه (بدو) شرک میورزند. اوست خداوند آفریننده پدیدآور نگارگر، نامهای نکوتر او راست؛ هر چه در آسمانها و زمین است او را به پاکی میستایند و او پیروزمند فرزانه است» سوره حشر، آیه ۲۳ ـ ۲۴
- ↑ «خداوند است که هیچ خدایی جز آن زنده پایدار نیست که او را چرت و خواب فرا نمیگیرد، همه آنچه در آسمانها و زمین است از آن اوست، کیست که جز به اذن وی نزد او شفاعت آورد؛»... سوره بقره، آیه ۲۵۵.
- ↑ سوره بقره، آیه ۲۵۵.
- ↑ «خداوند است که هیچ خدایی جز آن زنده پایدار نیست» سوره بقره، آیه ۲۵۵.
- ↑ «خداوند است که جز او هیچ خدایی نیست؛ بیگمان (او) شما را به (هنگام) رستخیز که در (برپایی) آن تردیدی نیست فراهم میآورد و از خداوند راستگوتر کیست؟» سوره نساء، آیه ۸۷.
- ↑ ر.ک: دائرة المعارف قرآن کریم، ص۲۶۳.
- ↑ ر.ک: دائرة المعارف قرآن کریم، ص۲۶۲.
- ↑ اصول کافی، ج۱، ص۲۳۰، ح۳.
- ↑ ر.ک: منابع علم امام در قرآن و روایات؛ ص: ۲۶
- ↑ ر.ک: دائرة المعارف قرآن کریم، ص۲۶۹ - ۲۷۰.
- ↑ ر.ک. شاکر، محمد تقی، منابع علم امام در قرآن، ش ۶، ص ۱۷۰؛ شیخزاده، قاسم علی، رابطه علم غیب امام حسین و حادثه عاشورا، ص ۷۸ ـ ۸۰؛ افقی، داوود، بررسی غلو در روایات علم اهل بیت از کتاب بصائر الدرجات، ص ۶۰؛ سبحانی، سید محمد جعفر، منابع علم امامان شیعه، ص ۱۴۷ ـ ۱۵۰
- ↑ «آن که دانشی از کتاب (آسمانی) با خویش داشت» سوره نمل، آیه ۴۰.
- ↑ «کسی که دانش کتاب نزد اوست» سوره رعد، آیه ۴۳.
- ↑ ر.ک. شاکر، محمد تقی، منابع علم امام در قرآن و روایات، ص ۳۴ ـ ۳۸.
- ↑ تفسیرالعیاشی ج: ۲ ص: ۲۶۶ ح ۵۸؛ بحار ج۸۹ ص۱۰۲ ح۷۸.
- ↑ کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص ۵۳۹.
- ↑ ر.ک: عظیمی، محمد صادق، سیر تطور موضوع گستره علم امام در کلام اسلامی، ص ۸۹
- ↑ ر.ک: دائرة المعارف قرآن کریم، ص۲۶۷.
- ↑ «و کسی که دانش کتاب نزد اوست» سوره رعد، آیه ۴۳.
- ↑ ر.ک: دائرة المعارف قرآن کریم، ص۲۶۷؛ منابع علم امام در قرآن و روایات؛ ص: ۲۵
- ↑ «و همه نامها را به آدم آموخت» سوره بقره، آیه ۳۱.
- ↑ ر.ک: دائرة المعارف قرآن کریم، ص۲۶۸.
- ↑ «آن که دانشی از کتاب (آسمانی) با خویش داشت گفت: من پیش از آنکه چشم بر هم زنی آن را برایت میآورم» سوره نمل، آیه ۴۰.
- ↑ ر.ک: دائرة المعارف قرآن کریم، ص۲۶۸؛ منابع علم امام در قرآن و روایات؛ ص: ۲۵
- ↑ سوره مائده، آیه ۱۱۰.
- ↑ ر.ک: دائرة المعارف قرآن کریم، ص۲۶۸؛ منابع علم امام در قرآن و روایات؛ ص: ۲۵
- ↑ سوره اعراف، آیه ۱۷۵.
- ↑ ر.ک: دائرة المعارف قرآن کریم، ص۲۶۸.
- ↑ ر.ک: دائرة المعارف قرآن کریم، ص۲۶۸.
- ↑ ر.ک: شاکر، محمد تقی، منابع علم امام در قرآن و روایات، ص ۳۴ ـ ۳۸.
- ↑ اصول کافی، ج ١، ص ٣٣٠
- ↑ ر.ک. افتخاری، سید ابراهیم، بررسی مقایسهای شئون امامت در مکتب قم و بغداد، ص ۱۰۹ و ۱۱۰؛ صالحی مالستانی، حسین، علم غیب و علم لدنی پیامبر از منظر امام خمینی، ش ۸۸، صفحه؟؟؟؛ غلامی، اصغر، آفاق علم امام در الکافی، ص ۴۷۸ و ۴۷۹؛ مطهری، منصف علی، علم ائمه از نظر عقل و نقل، ص ۱۴۳؛ گنجی، حسین، امامشناسی، ج ۱، ص ۱۵۹؛ صالح، سید محمد حسن، ارتباط مفهوم علم الكتاب و ولایت تكوینی اهل بیت، ص ۱۱۲؛ افقی، داوود، بررسی غلو در روایات علم اهل بیت از کتاب بصائر الدرجات، ص ۶۰؛ سیده رابیل، جستاری در مسئله علم غیب، ص ۴۲.
- ↑ «إِنَّ عِیسَی ابْنَ مَرْیَمَ أُعْطِیَ حَرْفَیْنِ وَ کَانَ یَعْمَلُ بِهِمَا وَ أُعْطِیَ مُوسَی بْنُ عِمْرَانَ أَرْبَعَةَ أَحْرُفٍ وَ أُعْطِیَ إِبْرَاهِیمُ ثَمَانِیَةَ أَحْرُفٍ وَ أُعْطِیَ نُوحٌ خَمْسَةَ عَشَرَ حَرْفاً وَ أُعْطِیَ آدَمُ خَمْسَةً وَ عشرون [عِشْرِینَ] حَرْفاً وَ إِنَّهُ جَمَعَ اللَّهُ ذَلِکَ لِمُحَمَّدٍ ص وَ أَهْلِ بَیْتِهِ وَ إِنَّ اسْمَ اللَّهِ الْأَعْظَمَ ثَلَاثَةٌ وَ سَبْعُونَ حَرْفاً أَعْطَی اللَّهُ مُحَمَّداً ص اثْنَیْنِ وَ سَبْعِینَ حَرْفاً وَ حَجَبَ عَنْهُ حَرْفاً وَاحِداً»؛ صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات، ص ۲۰۸، ح ۲.
- ↑ ر.ک. شاکر، محمد تقی، منابع علم امام در قرآن و روایات، ص ۳۴ ـ ۳۸؛ موسوی، سید امین، گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی، ص ۲۷۳؛ سبحانی، سید محمد جعفر، منابع علم امامان شیعه، ص ۱۴۷ ـ ۱۵۰؛ بیابانی اسکوئی، محمد، امامت، ص ۱۴۵؛ صالحی مالستانی، حسین، علم غیب و علم لدنی پیامبر از منظر امام خمینی، ش ۸۸، صفحه؟؟؟؛ دانشنامه کلام اسلامی، ص ۴۲.
- ↑ «بگو: میان من و شما خداوند و کسی که دانش کتاب نزد اوست، گواه بس» سوره رعد، آیه ۴۳.
- ↑ «عَنْ بُرَیْدِ بْنِ مُعَاوِیَةَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ(ع)قُلْ کَفی بِاللَّهِ شَهِیداً بَیْنِی وَ بَیْنَکُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتابِ قَالَ إِیَّانَا عَنَی وَ عَلِیٌّ أَوَّلُنَا وَ أَفْضَلُنَا وَ خَیْرُنَا بَعْدَ النَّبِیِّ ص»؛ کافی، ج۱، ص۲۲۹.
- ↑ ر.ک. غلامی، اصغر، آفاق علم امام در الکافی، ص ۴۷۸ و ۴۷۹.