عمر بن خطاب در نهج البلاغه
- اين مدخل از زیرشاخههای بحث عمر بن خطاب است. "عمر بن خطاب" از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل عمر بن خطاب (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
مقدمه
- عمر بن خطاب، ملقب به ابوحفص، از قبیله قریش، تیره عدی بن کعب، مادرش حَنتَمَه و پدرش عبدالله بن عمر، دخترش حفصه، همسر پیامبر اکرم و امکلثوم، فرزند امام علی(ع) یکی از همسران او بود. او مردی بلند قامت، گندمگون و دارای هیبت و جذبه، با اراده و قاطع و در تصمیمگیری سادهزیست و بیتکلف مینمود. او در تمام غزوات در رکاب پیامبر اکرم(ص) حضور داشت، گرچه تاریخ، گزارشی از رشادتهای او همپای امام علی(ع) روایت نکرده است. روایت مشهوری است مبنی بر اینکه عمر هنگام احتضار پیامبر اکرم، آنگاه که پیامبر خواست وصیتی بنویسد تا پس از او امت اسلام گمراه نشوند، پیامبر را به هذیان و استیلای مرض بر او متهم کرد.
- عمر پس از ارتحال پیامبر، در ابتدا مرگ ایشان را انکار کرد، سپس با همراهی ابوبکر سردمدار ماجرایی شدند که در آن حق مسلم امام علی(ع) در وصایت و جانشینی پیامبر اکرم غضب شد. از این ماجرا با عنوان ماجرای سقیفه بنیساعده یاد میشود. به موجب واقعه سقیفه، خلافت پس از پیامبر اکرم به ابوبکر رسید. او نیز هنگام وفاتش عمر را به جانشینی خویش برگزید. امام علی(ع) در این مورد میفرماید: آگاه باشید! بهخدا سوگند که فلان ابوبکر خلافت را چون جامهای بر تن کرد و نیک میدانست که پایگاه من نسبت به آن چونان محور است نسبت به آسیاب... ای شگفتا! در آن روزها که زمام کار را به دست گرفته بود، همواره میخواست مردم معافش بدارند، ولی در سراشیب عمر، عقد آن عروس را بعد از خود به دیگری بست. بنگرید که چهسان پستان خلافت را آن دو میان خود تقسیم کردند و شیرش را دوشیدند[۱].
- بدین ترتیب عمر بن خطاب در سال ۱۳ هجری بر کرسی خلافت تکیه زد. او در ابتدای خلافت بر خلاف سنت پیامبر اکرم(ص) بر تبعیض بین عرب و عجم صحه گذاشت و حکومتی عربی بنا نهاد، بهگونهای که غیر عرب حق سکونت در مرکز حکومت، یعنی مدینه را نداشتند. زمان عمر زمینة مناسبی برای کشورگشایی مسلمانان که از دوره ابوبکر آغاز شده بود، ایجاد شد. از اینرو تسلط مسلمانان بر نواحی گوناگون مانند عراق، آذربایجان، اهواز، فارس، نواحی مرکزی و غربی ایران، شام، موصل و مصر صورت پذیرفت. همزمان با فتوحات مسلمانان، سیل عظیم غنایم، خراج و جزیه به سرزمینهای اسلامی سرازیر شد. خلیفه بر این اساس مستمری برای قبایل عرب تعیین و دیوانی برای ثبت آن تأسیس کرد. خلیفه در امر مستمری نظامی طبقاتی بنا کرد. در این نظام بیشترین سهم از بیت المال به همسران پیامبر اکرم تعلق گرفت و پس از آنان اصحاب بدر از بیت المال سهم بیشتری دریافت میکردند. بدین ترتیب سنگ بنای اختلافهای طبقاتی گسترده در جامعه اسلامی گذاشته شد.
- خلیفه دوم گرچه از مدیریتی قوی برخوردار بود، اما آگاهی ناچیزی از احکام شرع و امر قضا داشت. به دفعات فتوایی میداد، امام آن را نقض میکرد. وی مکرر از امام علی(ع) در حل مشکلات فقهی و حقوقی حکومت بهره برد و این جمله به تواتر از وی نقل شده است که "اگر علی نبود، عمر هلاک شده بود." زود عصابی میشد و هنگامی خشم حکمی میداد و سپس از حکم خویش صرفنظر میکرد. امام علی(ع) در این مورد میفرماید:... پس خلافت را به عرصهای خشن و درشتناک افکند، عرصهای که درشتیاش پای را مجروح میکرد و ناهواریاش رونده میافکند. لغزیدن و به سر درآمدن و پوزش خواستن فراوان شد. صاحب آن مقام چونان مردی بود سوار بر اشتری سرکش که هرگاه مهارش را میکشید بینیاش مجروح میشد و اگر مهار آنرا سست میکرد، سوار خود را هلاک میساخت. به خدا قسم که مردم در آن روزها هم گرفتار خطا بودند و هم سرکشی، هم دستخوش بیثباتی بودند و هم اعراض از حق...[۲].
- عمر در دوران خلافت خود، دست به بدعتهایی در دین اسلام و سنت پیامبر زد، از جمله متعه نساء و متعه حج که در زمان پیامبر رواج داشت و در زمان خلیفه تحریم شد. عمر سرانجام بهدست غلام ایرانی مغیره، ابولؤلؤ در سال ۲۳ هجری و پس از ده سال و پنج ماه حکومت بر مسلمانان کشته شد. وی در بستر مرگ با تعیین شواریی متشکل از شش نفر از صحابه پیامبر، امر جانشینی را به تصمیم شورا واگذار کرد[۳].
پرسشهای وابسته
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ «أَمَا وَ اللَّهِ لَقَدْ تَقَمَّصَهَا فُلَانٌ [ابْنُ أَبِي قُحَافَةَ] وَ إِنَّهُ لَيَعْلَمُ أَنَّ مَحَلِّي مِنْهَا مَحَلُّ الْقُطْبِ مِنَ الرَّحَى،... فَيَا عَجَباً بَيْنَا هُوَ يَسْتَقِيلُهَا فِي حَيَاتِهِ إِذْ عَقَدَهَا لِآخَرَ بَعْدَ وَفَاتِهِ، لَشَدَّ مَا تَشَطَّرَا ضَرْعَيْهَ»؛ نهج البلاغه، خطبه ۳
- ↑ «فَصَيَّرَهَا فِي حَوْزَةٍ خَشْنَاءَ يَغْلُظُ كَلْمُهَا وَ يَخْشُنُ مَسُّهَا وَ يَكْثُرُ الْعِثَارُ فِيهَا وَ الِاعْتِذَارُ مِنْهَا، فَصَاحِبُهَا كَرَاكِبِ الصَّعْبَةِ إِنْ أَشْنَقَ لَهَا خَرَمَ وَ إِنْ أَسْلَسَ لَهَا تَقَحَّمَ، فَمُنِيَ النَّاسُ لَعَمْرُ اللَّهِ بِخَبْطٍ وَ شِمَاسٍ وَ تَلَوُّنٍ وَ اعْتِرَاضٍ»؛ نهج البلاغه، خطبه ۳
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 589-591.