بسمله
آیه بسمله
آیه ﴿بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ﴾[۱]
نامگذاری آیه بسمله
این آیه در آغاز همه سورههای قرآن، به جز سوره توبه آمده است و در آیه ۳۰ سوره نمل: ﴿إِنَّهُ مِنْ سُلَيْمَانَ وَإِنَّهُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ﴾[۲] افزون بر آغاز سوره، در شروع نامه سلیمان(ع) تکرار شده است. ﴿بِسْمِ اللَّهِ﴾ در آیه ﴿إِنَّهُ مِنْ سُلَيْمَانَ وَإِنَّهُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ﴾[۳] به اتفاق شیعه و سنی، جزو سوره به شمار میآید[۴]. در روایات، ﴿بِسْمِ اللَّهِ﴾ سرآغاز هر کتاب آسمانی[۵]، با کرامتترین آیه قرآن[۶]، با فضیلتترین آیه در سوره حمد[۷] و با عظمتترین آیه قرآن[۸] خوانده شده است. هر کار مهمی که با ﴿بِسْمِ اللَّهِ﴾ آغاز نگردد، ناتمام و ناقص است[۹].
"اسم" در این آیه به معنای نامیدن به کار رفته است. از همینرو، ﴿بِسْمِ اللَّهِ﴾ یعنی کارم را با نام خداوند آغاز میکنم[۱۰]. «باء» برای استعانت از خداوند[۱۱]، و یا ابتدا به اسم اوست[۱۲]. برخی از مفسران معنای ابتدا را ترجیح دادهاند[۱۳]. ﴿اللَّهِ﴾ در اصل از اَلَهَ به معنای عَبَدَ[۱۴]، و یا تَحير[۱۵] (به جهت آنکه تفکر در ذات خداوند موجب تحیر انسان میشود)[۱۶] گرفته شده که در این صورت، به معنای معبود و یا کسی است که عقلها درباره او متحیرند. در واژه اله نیز در اثر کثرت استعمال «الف» از میان برداشته شده و بعد از اضافه شدن «ال» به صورت ﴿اللَّهِ﴾ در آمده است و در این صورت، فقط در مورد خداوند متعال به کار میرود[۱۷]. ﴿الرَّحْمَنِ﴾ و ﴿الرَّحِيمِ﴾ از ماده رحمت هستند، ﴿الرَّحْمَنِ﴾ بر کثرت و عمومیت رحمت دلالت دارد که هم بر مؤمن و هم بر کافر افاضه میشود، اما ﴿الرَّحِيمِ﴾، از ثبات و بقای آن حکایت میکند که فقط نسبت به مؤمنان صورت میگیرد[۱۸].
روایات متعددی از امام رضا(ع) در بیان اهمیت، تفسیر و مسائل فقهی این آیه رسیده است. در منقولات از آن حضرت نزدیکی ﴿بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ﴾ به اسم اعظم خداوند، مانند نزدیکی سیاهی چشم به سفیدی آن معرفی شده است[۱۹]. طبق حدیثی که امام رضا(ع) از جدش رسول خدا(ص) نقل کرده، هنگامی که بندهای بگوید: ﴿بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ﴾، خداوند متعال میفرماید: بندهام با نام من آغاز کرد و بر من لازم است که امور او را به سامان رسانم و در کارش برکت دهم[۲۰]. قرائت این آیه بعد از نماز صبح[۲۱] و نماز مغرب[۲۲] و به هنگام خروج از منزل[۲۳] و هر کار مهم دیگری[۲۴] توصیه شده است. امام رضا(ع) ﴿بِسْمِ اللَّهِ﴾ را علامتی از علامتهای خداوند دانسته است که بنده با گفتن آن خود را به آن آراسته است[۲۵]. آن حضرت همچنین دو صفت «رحمن» و «رحیم» را سبب یادآوری نعمتهای خداوند بر تمام مخلوقات دانسته است[۲۶]. بر اساس روایت دیگری، باء ﴿بِسْم﴾ روشنی و نیکویی خداوند، سین بلندی مقام خداوند، و میم مُلک اوست. ﴿اللَّهِ﴾، خدای هر چیزی است، که رحمن به همه خلق، و رحیم به مؤمنین است[۲۷].
امام رضا(ع) ﴿بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ﴾ را آیهای از سوره دانسته است؛ ایشان در اثبات این موضوع به روایت، امیرمؤمنان(ع) که ﴿بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ﴾ را بر اساس سیره و سخن رسول خدا(ص) جزو سوره حمد دانسته استناد کرده است[۲۸]. روایت دیگری از ایشان از امیرمؤمنان(ع)، حاکی از آن است که ﴿بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ﴾ یک آیه از سوره فاتحه است، چون سوره حمد هفت آیه شمرده شده که فقط با احتساب این آیه، این عدد صحیح خواهد بود[۲۹]. بر پایه روایت دیگری از ایشان، آیه بسمله با عظمتترین آیه قرآن یاد شده است[۳۰]. این روایت بر آیه بودن آن دلالت میکند. شیخ طوسی تصریح کرده که ﴿بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ﴾ در هر یک از سورههای قرآن یک آیه محسوب میشود و اجماع شیعه و وجود روایاتی از اهل بیت(ع) از دلایل این نکتهاند[۳۱]. در بین علمای اهل سنت در این موضوع اختلاف نظر وجود دارد[۳۲]. برخی از اهل سنت به آیه بودن بسمله در سوره حمد و سورههای دیگر معتقد بوده و از بسیاری از صحابه مانند ابن عباس، ابن عمر، و ابن زبیر نیز این مطلب را نقل کردهاند[۳۳]. اما اکثر فقیهان اهل سنت آن را فقط آیهای از سوره حمد میدانند و کسانی مانند مالک آن را جزو هیچ سورهای نمیدانند[۳۴]. و برخی از مفسران آنان نیز با استناد به عدم تواتر روایات در این موضوع، به آیه نبودن آن در ابتدای سورهها حکم نمودهاند[۳۵].
روایات رسیده دلالت دارند که آن حضرت ﴿بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ﴾ را در نمازهایش بلند میخوانده و بر آن تأکید داشته است. رجاء بن ابی ضحاک که مأمور انتقال امام رضا(ع) از مدینه به مرو بوده، گزارش دقیق و نسبتاً طولانی از کارهای امام در این سفر ارائه کرده است. یکی از نکتههای مهم این گزارش، بلند خواندن این آیه توسط آن حضرت در همه نمازهای شب و روز است[۳۶]. همچنین احمد بن خالد میگوید: در نمازهای جماعت امام رضا(ع) در شهر نیشابور حاضر بودم، ایشان علاوه بر اینکه ﴿بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ﴾ را بلند میخواند، به صراحت تذکر میداد که پیامبر اسلام(ص) نیز آن را بلند میخواند[۳۷]. علاوه بر این، امام رضا(ع) در نوشتهای که درباره اسلام خالص و احکام آن برای مأمون نوشته، آشکار نمودن صدا در گفتن ﴿بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ﴾ در همه نمازها را جزو سنتهای اسلامی دانسته است[۳۸]. برخی روایات اهل بیت(ع) نیز بر بلند خواندن این آیه در نماز تأکید کردهاند[۳۹]. در ضمن، بسیاری از فقها به وجوب آن فتوا دادهاند[۴۰]. البته در مواقعی مانند رکعت اول و دوم نماز ظهر و عصر که قرائت حمد و سوره آهسته است، مستحب دانستهاند[۴۱]. این روایات که بر بلند خواندن بسمله تأکید دارند، ناظر به دیدگاه برخی از علمای اهل سنت است که معتقد به عدم وجوب جهر به بسمله بودهاند[۴۲]، و امام رضا(ع) که وارث سنت نبوی بودهاند، این موضوع را در جامعه آن روز که بیشتر افراد آن را اهل سنت تشکیل میدادند، بارها تذکر دادهاند.
امام رضا(ع) بر وجوب گفتن بسمله به هنگام ذبح حیوان تأکید کرده و تصریح کردهاند حیوانی که بدون بسمله و یاد خدا ذبح شود و یا نام غیر خداوند به هنگام ذبح برده شود خوردن گوشت آن حرام است[۴۳]. طبق آیات متعدد قرآن نیز، خوردن گوشت حیوانی که در هنگام کشتن (ذبح یا نحر) آن نام غیر خداوند مانند نام بتها برده شده، حرام است[۴۴]. امام رضا(ع) در بیان علت این حرمت، دو دلیل ذکر کرده است:
- وجوب اقرار به خداوند و نام بردن از او در هنگام ذبح و یا نحر حیوانات حلال گوشت.
- یکسان نشدن آنچه موجب تقرب به خداوند است و آنچه سبب عبادت شیاطین و بتهاست، چون گفتن نام خداوند موجب اقرار به ربوبیت و وحدانیت اوست و نام بردن از غیر خداوند موجب شرک و تقرب به آنها. به همین علت، نام بردن از خداوند و مثلاً گفتن ﴿بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ﴾ بر حیوانی که ذبح میشود، موجب این فرقگذاری شده و لازم است. بر پایه روایت دیگری از ایشان، حرمت خوردن گوشت حیوان مرده دو دلیل دارد. چون از یکسو موجب فساد بدن و بیماری میشود و از سوی دیگر، خداوند متعال اراده کرده است تا نام بردن از او سبب حلال شدن گوشت حیوان شود و موجب تفاوت میان حلال و حرام گردد[۴۵].[۴۶].[۴۷]
منابع
- خراسانی، علی، مقاله «آیات نامدار»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۱
- قدمی، غلام رضا، مقاله «بسمله»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۵
- کاظمی بنچناری، محمد، مقاله «آیه بسمله»، دانشنامه امام رضا
پانویس
- ↑ الکافی، ج۳، ص۲۴۸؛ التفسیر، عیاشی، ج۱، ص۲۱.
- ↑ «آن (نامه) از سوی سلیمان است و (متن آن) این است: «به نام خداوند بخشنده بخشاینده» سوره نمل، آیه ۳۰.
- ↑ «آن (نامه) از سوی سلیمان است و (متن آن) این است: «به نام خداوند بخشنده بخشاینده» سوره نمل، آیه ۳۰.
- ↑ روض الجنان و روح الجنان، ج۱، ص۴۴.
- ↑ التفسیر، عیاشی، ج۱، ص۱۹.
- ↑ التفسیر، عیاشی، ج۱، ص۱۹.
- ↑ تهذیب الأحکام، ج۲، ص۲۸۹.
- ↑ التفسیر، عیاشی، ج۱، ص۲۱-۲۲.
- ↑ تفسیر العسکری(ع)، ص۲۵؛ تفسیر الصافی، ج۱، ص۸۳.
- ↑ تفسیر العسکری(ع)، ص۴۰.
- ↑ مجمع البیان، ج۱، ص۹۲؛ المیزان، ج۱، ص۱۷؛ مواهب الرحمن، ج۱، ص۹.
- ↑ مجمع البیان، ج۱، ص۹۳؛ المیزان، ج۱، ص۱۷.
- ↑ مجمع البیان، ج۱، ص۹۳.
- ↑ المفردات، ص۸۲.
- ↑ المفردات، ص۸۳.
- ↑ المفردات، ص۸۳.
- ↑ المفردات، ص۸۲؛ المیزان، ج۱، ص۱۸.
- ↑ المیزان، ج۱، ص۱۸-۱۹.
- ↑ عیون أخبار الرضا(ع)، ج۲، ص۵.
- ↑ عیون أخبار الرضا(ع)، ج۱، ص۳۰۰.
- ↑ مهج الدعوات، ص۳۱۶.
- ↑ فلاح السائل، ص۲۳۰- ۲۳۱.
- ↑ المحاسن، ج۲، ص۳۵۱.
- ↑ المجازات النبویة، ص۲۳۰؛ تفسیر العسکری(ع)، ص۲۵.
- ↑ عیون أخبار الرضا(ع)، ج۱، ص۲۶۱.
- ↑ عیون أخبار الرضا(ع)، ج۲، ص۱۰۷.
- ↑ تفسیر القمی، ج۱، ص۲۸.
- ↑ تفسیر القمی، ج۱، ص۳۰۱.
- ↑ تفسیر القمی، ج۱، ص۳۰۲؛ الأمالی، صدوق، ص۱۷۵.
- ↑ التفسیر، عیاشی، ج۱، ص۲۱.
- ↑ کتاب الخلاف، ج۱، ص۳۲۱-۳۳۸.
- ↑ کتاب الخلاف، ج۱، ص۳۲۸-۳۳۰.
- ↑ المجموع شرح المهذب، ج۳، ص۳۳۴.
- ↑ صحیح مسلم، شرح نووی، ج۴، ص۱۰۴.
- ↑ الجامع لأحکام القرآن، ج۱، ص۹۳.
- ↑ عیون أخبار الرضا(ع)، ج۲، ص۱۸۲- ۱۸۳.
- ↑ کتاب الوافی بالوفیات، ج۲۲، ص۱۵۶.
- ↑ عیون أخبار الرضا(ع)، ج۲، ص۱۲۳.
- ↑ الخصال، ص۶۰۴؛ الکافی، ج۴، ص۱۵۶؛ الاستبصار، ج۱، ص۳۱۱.
- ↑ تحریر الأحکام، ج۱، ص۲۴۷؛ تذکرة الفقهاء، ج۳، ص۱۵۲؛ جواهر الکلام، ج۹، ص۳۸۹.
- ↑ تحریر الأحکام، ج۱، ص۲۴۷؛ کتاب السرائر، ج۱، ص۲۱۹؛ الحدائق الناضرة، ج۸، ص۱۶۷؛ جواهر الکلام، ج۹، ص۳۸۵.
- ↑ سنن الدارمی، ج۱، ص۲۸۳؛ السنن الکبری، نسائی، ج۱، ص۳۱۵؛ السنن الکبری، بیهقی، ج۱، ص۳۱۵.
- ↑ عیون أخبار الرضا(ع)، ج۲، ص۹۳؛ علل الشرایع، ج۲، ص۴۸۱- ۴۸۲.
- ↑ ﴿إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ وَالدَّمَ وَلَحْمَ الْخِنْزِيرِ وَمَا أُهِلَّ بِهِ لِغَيْرِ اللَّهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ بَاغٍ وَلَا عَادٍ فَلَا إِثْمَ عَلَيْهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ﴾ «جز این نیست که (خداوند)، مردار و خون و گوشت خوک و آنچه را جز به نام خداوند ذبح شده باشد بر شما حرام کرده است؛ پس کسی که ناگزیر (از خوردن این چیزها) شده باشد در حالی که افزونخواه (برای رسیدن به لذّت) و متجاوز (از حدّ سدّ جوع) نباشد بر او گناهی نیست، که خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره بقره، آیه ۱۷۳؛ ﴿حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ وَالدَّمُ وَلَحْمُ الْخِنْزِيرِ وَمَا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ...﴾ «مردار و خون و گوشت خوک و آنچه جز به نام خداوند ذبح شده باشد... بر شما حرام است» سوره مائده، آیه ۳؛ ﴿قُلْ لَا أَجِدُ فِي مَا أُوحِيَ إِلَيَّ مُحَرَّمًا عَلَى طَاعِمٍ يَطْعَمُهُ إِلَّا أَنْ يَكُونَ مَيْتَةً أَوْ دَمًا مَسْفُوحًا أَوْ لَحْمَ خِنْزِيرٍ فَإِنَّهُ رِجْسٌ أَوْ فِسْقًا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ بَاغٍ وَلَا عَادٍ فَإِنَّ رَبَّكَ غَفُورٌ رَحِيمٌ﴾ «بگو: در آنچه به من وحی شده است چیزی نمییابم که برای خورندهای که آن را میخورد حرام باشد؛ مگر مردار و یا خون ریخته یا گوشت خوک که پلید است و یا (آنچه) از سر نافرمانی جز به نام خداوند ذبح شده باشد اما کسی که (از خوردن آنها) ناگزیر شده است در حالی که افزونخواه (برای رسیدن به لذت) و متجاوز (از حدّ سدّ جوع) نباشد بیگمان پروردگارت آمرزنده بخشاینده است» سوره انعام، آیه ۱۴۵؛ ﴿إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ وَالدَّمَ وَلَحْمَ الْخِنْزِيرِ وَمَا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ بَاغٍ وَلَا عَادٍ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ﴾ «جز این نیست که (خداوند) مردار و خون و گوشت خوک و آنچه را به نام جز خداوند ذبح شده باشد بر شما حرام کرده است؛ پس هر کس ناگزیر (از خوردن آنها) شود در حالی که افزونخواه (برای رسیدن به لذّت) و متجاوز (از حدّ سدّ جوع) نباشد بیگمان خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره نحل، آیه ۱۱۵.
- ↑ علل الشرایع، ج۲، ص۴۸۵.
- ↑ منابع: الاستبصار فیما اختلف من الأخبار، محمد بن حسن معروف به شیخ طوسی (۴۶۰ق)، تحقیق: سید حسن موسوی خرسان، تهران، دار الکتب الإسلامیة، ۱۴۰۴ق، الأمالی، محمد بن علی معروف به شیخ صدوق (۳۸۱ق)، بیروت، مؤسسة الأعلمی، پنجم، ۱۴۰۰ق؛ تحریر الأحکام الشرعیة علی المذهب الإمامیة، حسن بن یوسف معروف به علامه حلی (۷۲۶ق)، تحقیق: ابراهیم بهادری، قم، مؤسسة الإمام الصادق، اول، ۱۴۲۰ق؛ تذکرة الفقهاء، حسن بن یوسف معروف به علامه حلی (۷۲۶ق)، تحقیق و نشر: مؤسسة آل البیت الا لإحیاء التراث، قم، اول، ۱۴۱۴ق؛ التفسیر، منسوب به امام حسن عسکری علی (۲۶۰ق)، تحقیق و نشر: مدرسة الإمام المهدی ان، قم، اول، ۱۴۰۹ق، التفسیر، محمد بن مسعود معروف به عیاشی (۳۲۰ق)، تحقیق و تصحیح: سیدهاشم رسولی محلاتی، تهران، المکتبة العلمیة الإسلامیة، اول، ۱۳۸۰ق؛ تفسیر الصافی، محمد محسن بن مرتضی معروف به فیض کاشانی (۱۰۹۱ق)، تحقیق: حسین اعلمی، تهران، انتشارات صدر، دوم، ۱۴۱۵ق؛ تفسیر القمی، علی بن ابراهیم قمی (۳۲۹ق)، تحقیق و تصحیح: سیدطیب موسوی جزائری، قم، دار الکتاب الإسلامی، سوم، ۱۴۰۴ق؛ تهذیب الأحکام، محمد بن حسن معروف به شیخ طوسی (۴۶۰ق)، تحقیق: سید حسن موسوی خرسان، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چهارم، ۱۴۰۷ق، الجامع لأحکام القرآن، محمد بن احمد معروف به قرطبی (۶۷۱ق)، تهران، انتشارات ناصر خسرو، ۱۳۶۴ش؛ جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام، محمدحسن بن باقر نجفی معروف به صاحب جواهر (۱۲۶۶ق)، تحقیق: جمعی از محققان، تهران، دار الکتب الإسلامیة، هفتم، ۱۴۰۴ق؛ الحدائق الناضرة فی أحکام العترة الطاهرة، یوسف بن احمد بحرانی (۱۱۸۶ق)، تحقیق: محمد تقی ایروانی، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، اول، ۱۴۰۵ق، الخصال، محمد بن علی معروف به شیخ صدوق (۳۸۱ق)، تصحیح و تعلیق: علی اکبر غفاری، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، اول، ۱۴۰۳ق؛ روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن، حسین بن علی معروف به ابوالفتوح رازی (قرن ۶)، تصحیح: محمدجعفر یاحقی - محمد مهدی ناصح، مشهد، آستان قدس رضوی، اول، ۱۴۰۸ق، سنن الدارمی، عبدالله بن عبدالرحمن دارمی (۲۵۵ق)، دمشق، مطبعة الاعتدال، ۱۳۴۹ق، السنن الکبری، احمد بن حسین بیهقی (۴۵۸ق)، بیروت، دار الفکر، بی تاب السنن الکبری، احمد بن شعیب معروف به نسائی (۳۰۳ق)، تحقیق: عبدالغفار سلیمان بناداری - سید حسن کسروی، بیروت، دار الکتب العلمیة، اول، ۱۴۱۱ق، صحیح مسلم، مسلم بن حجاج قشیری نیشابوری (۲۶۱ق)، شرح: یحیی نووی، بیروت، دار الکتاب العربی، ۱۴۰۷ق، علل الشرایع، محمد بن علی معروف به شیخ صدوق (۳۸۱ق)، تحقیق: سید محمدصادق بحر العلوم، نجف، المکتبة الحیدریة، دوم، ۱۳۸۵ق؛ عیون أخبار الرضا علی، محمد بن علی معروف به شیخ صدوق (۳۸۱ق)، تحقیق: سیدمهدی لاجوردی، تهران، نشر جهان، اول، ۱۳۷۸ق، فلاح المسائل، علی بن موسی معروف به سید بن طاووس (۶۶۴ق)، قم، مکتب الإعلام الإسلامی، بی تا، الکافی، محمد بن یعقوب معروف به کلینی (۳۲۹ق)، قم، دار الحدیث، اول، ۱۴۲۹ق، کتاب الخلاف، محمد بن حسن معروف به شیخ طوسی (۴۶۰ق)، تحقیق: علی خراسانی - سیدجواد شهرستانی، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، اول، ۱۴۰۷ق، کتاب السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی، محمد بن منصور معروف به ابن ادریس حلی (۵۹۸ق)، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، دوم، ۱۴۱۰ق؛ کتاب الوافی بالوفیات، خلیل بن ایبک صفدی (۷۶۴ق)، تحقیق: احمد ارناؤوط - ترکی مصطفی، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۲۰ق، المحاسن، أحمد بن محمد برقی (۲۷۴ق)، تصحیح: سید جلال الدین حسینی ارموی، دار الکتب الإسلامیة، اول، ۱۳۷۰ق؛ المجازات النبویة، محمد بن حسین موسوی معروف به سیدرضی (۴۰۶ق)، تصحیح: مهدی هوشمند، قم، دار الحدیث، اول، ۱۴۲۲ق، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، فضل بن حسن معروف به طبرسی (۵۴۸ق)، تهران، انتشارات ناصر خسرو، سوم، ۱۳۷۲ش؛ المجموع شرح المهذب، یحیی بن شرف نووی (۶۷۶ق)، بیروت، دار الفکر، بی تا، مفردات ألفاظ القرآن، حسین بن محمد معروف به راغب اصفهانی (۵۰۲ق)، تحقیق: صفوان عدنان داوودی، دمشق - بیروت، دار القلم - الدار الشامیة اول، ۱۴۱۲ق؛ مواهب الرحمن فی تفسیر القرآن، سید عبد الاعلی بن علیرضا موسوی سبزواری (۱۴۱۴ق)، بیروت، مؤسسة اهل البیت عله، دوم، ۱۴۰۹ق؛ مهج الدعوات و منهج العبادات، علی بن موسی معروف به سید بن طاووس (۶۶۴ق)، تحقیق: ابو طالب کرمانی - محمدحسن محرر، قم، دار الذخائر، اول، ۱۴۱۱ق، المیزان فی تفسیر القرآن، سید محمد حسین بن محمد طباطبایی (۱۴۰۲ق)، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، پنجم، ۱۴۱۷ق.
- ↑ کاظمی بنچناری، محمد، مقاله «آیه بسمله»، دانشنامه امام رضا، ص ۲۴۶.