جهان غیب چیست و مصداقهای آن کداماند؟ (پرسش)
جهان غیب چیست و مصداقهای آن کداماند؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث علم غیب معصوم است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی علم غیب مراجعه شود.
جهان غیب چیست و مصداقهای آن کداماند؟ | |
---|---|
![]() | |
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ علم غیب |
مدخل اصلی | علم غیب |
عبارتهای دیگری از این پرسش
پاسخ نخست
- آیتالله ناصر مکارم شیرازی در کتاب «تفسیر نمونه» در اینباره گفته است:
- «غیب و شهود دو نقطه مقابل یکدیگرند، عالم شهود، عالم محسوسات است، و جهان غیب، ماوراء حس، زیرا غیب در اصل، به معنی چیزی است که پوشیده و پنهان است و چون عالم ماوراء محسوسات از حس ما پوشیده است به آن غیب گفته میشود. در قرآن کریم میخوانیم: ﴿عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ﴾[۱]»[۲].
پاسخها و دیدگاههای متفرقه
{{پاسخ پرسش | عنوان پاسخدهنده = ۱. آیتالله امینی؛ | تصویر = 173589.jpg|100px|right|بندانگشتی|ابراهیم امینی]] آیتالله ابراهیم امینی، در کتاب «بررسی مسائل کلی امامت» در اینباره گفته است:
- «عالم غیب در مقابل عالم شهود است، چیزهایی که با حواس قابل درک نباشند و از قلمرو حواس برتر و بالاتر باشند از عالم غیب محسوب میشوند. مانند: اوضاع قیامت و معاد، بهشت و دوزخ، ثوابها و عقابهای اخروی. و مانند: خدا وصفات او، و مانند ملائکه و فرشتگان. این قبیل امور چون دیدنی و شنیدنی و بوییدنی و چشیدنی و لمس کردنی نیستند و حواس ما تاب درک آنها را ندارند از جهان غیب شمرده میشوند. تنها راه علم بدانها این است که به وسیله براهین عقلی و ارشاد و تأیید کسی که بر جهان غیب و شهود احاطه دارد یک مفهوم علمی برای ما حاصل میشود و بدین وسیله ایمان و اعتقاد پیدا میکنیم. ما از جهان غیب بیش از یک سلسله مفاهیم و صورتهای علمی نمیتوانیم تصور نماییم، و بر واقع آن جهان احاطه نداریم. در واقع، ما از واقعیت جهان و حقیقت آن غایب هستیم نه آن که آنها غایب باشند. اما امور مادی و اجسام و خواص آنها را میتوانیم درک کنیم، زیرا وجود آنها با حواس و آلات علمی ما سنخیت و مناسبت وجودی دارد. بدین جهت میتوانند مشاهد و محسوس ما واقع شوند»[۳].
|}
{{پاسخ پرسش | عنوان پاسخدهنده = ۲. آیتالله جوادی آملی؛ | تصویر = 769540432.jpg|بندانگشتی|right|100px|جوادی آملی]]
- عبدالله جوادی آملی در کتاب «تفسیر تسنیم» در این باره گفته است:
- «﴿عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ﴾ بودن خدا به این معنا نیست که برخی اشیا برای خدا، غیب و برخی شهادت است و خدای سبحان به هر دو قسم آن آگاه است، بلکه غیب و شهادت در این تعبیر، امری اضافی و فقط نسبت به دید انسانهاست؛ چون حقیقت علم، عبارت از شهود و حضور معلوم است و حضور معلوم با غایب بودن آن سازگار نیست. سراسر جهان مشهود خداست و چیزی برای او غیب نیست. تقسیم جهان به غیب و شهادت نظیر تقسیم موجود به مجرد و مادی نیست که تقسیمی حقیقی است، بلکه نسبت به خداوند از قبیل نفی موضوع است؛ یعنی آنچه نزد شما بر دو قسم (غیب و شهادت) است، نزد خدا بیش از یک قسم (شهادت) نیست.
- بر اساس این دو نکته، همه امور نزد خداوند، شهادت (آشکار) است و هیچ چیز بر او غیب (پوشیده) نیست، اما برای دیگر موجودات، برخی امور، پوشیده است و برخی امور، آشکار. البته غیب و شهادت برای اشیا و افراد، نسبی است؛ یعنی ممکن است بعضی امور برای برخی افراد پوشیده باشد، ولی همان امر برای فرد دیگری آشکار باشد»[۴].
|}
{{پاسخ پرسش | عنوان پاسخدهنده = ۳. حجت الاسلام و المسلمین نادم؛ | تصویر = 673639443601.jpg|100px|right|بندانگشتی|محمد حسن نادم]] حجت الاسلام و المسلمین دکتر محمد حسن نادم، در کتاب «علم غیب از نگاه عقل و وحی» در اینباره گفته است: «عالم غیب عالمیاست که در درون همین جهان مشهود قرار دارد، عالم غیب و عالم شهود از منظر قرآن کریم دو عالم فرض شده؛ ولی بین این دو عالم انفکاک و جدایی وجود ندارد، بلکه غیب مرتبهای از عالم هستی است همانگونه که مرتبه عقل از مراتب وجود آدمیاست»[۵].
|}
{{پاسخ پرسش | عنوان پاسخدهنده = ۴. حجت الاسلام و المسلمین سجادی؛ | تصویر = 11003232.jpg|100px|right|بندانگشتی|سجادی]] حجت الاسلام و المسلمین سید احمد سجادی در کتاب «پرچمداران هدایت» در اینباره گفتهاست:
- «غیب در مقابل حضور قرار دارد و به چهار امر اطلاق میگردد:
- اموری که با حواس ظاهری درک نمیشود.
- مکانهایی که از دید ما پنهان است.
- اموری که به آن علم نداریم و آن علوم نزد خداوند است.
- معارفی که به آن دسترسی نداریم»[۶].
|}
{{پاسخ پرسش | عنوان پاسخدهنده = ۴. حجت الاسلام و المسلمین جزائری؛ | تصویر = 11905.jpg|بندانگشتی|right|100px|جزائری]]
- حجت الاسلام و المسلمین سید محمود جزائری پژوهشگر پایاننامه «کارکردهای علم غیب امامان معصوم در شئون ایشان» در پاسخ به این پرسش گفته است:
- «مصادیق غیب در قرآن: مبدأ و معاد، اسماء اهل بیت(ع) یا اسماء کل اشیاء که به حضرت آدم تعلیم شد، تاریکی، آیات قرآن قبل از نزول، اسرار و قوانین نهفته در طبیعت، اعمال مردم که دور از چشم پیامبر(ص) یا سایر مردم انجام داده اند، لوح محفوظ، حالت عدم حضور شخصی در مکانی، امور غایب از حواس مثل اخبار گذشتگان: حضرت مریم و عیسی و نوح و یوسف، زمان نزول عذاب الهی، ظنّ و گمان، وحی، معجزه، اسرار خانوادگی، آنچه در دلها میگذرد، دانشهای خارج از ظرفیت و محاسبات انسانی، قیامت، بهشت، حقیقت مطلب در مسائل مورد اختلاف بین بندگان، سخنان و حرکات سری افراد، ﴿إِنَّ اللَّهَ عِندَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَيُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الأَرْحَامِ وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ مَّاذَا تَكْسِبُ غَدًا وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ...﴾ [۷] ( بالتفصیل: با تمام جزئیات)، جنین و طفل در رحم مادران و سرنوشت او، هر چه قرار است به خلقت اضافه شود، باطن انسان.
- مصادیق غیب در روایات: مصادیقی که در روایات بر آنها اطلاق غیب شده است عبارتند از: قیامت و مراحلش، تَوْحِیدِ اللَّهِ تَعَالَی، حجت غائب، قیام القائم، الرجعة، یک حرف اسم اعظم که فقط خدا میداند، علم به محل شخص فراری، عَرْش وَ کُرْسِیِّ، تَأْوِیلِ کهیعص، خبر از آینده، علم غیرعادی به محتوای درون شکم فردی، علم به اتفاقات مکانهای دور از چشم، علم به امور مخفیِ شخصی دیگران، علم غیر عادی به زمان آمدن کسی در آینده نزد امام یا مکان کسی، ما کان و ما یکون إلی یوم القیامة، ما فی أصلاب الرجال، احصاء آنچه بحسب ظاهر نمیتوان شمرد مانند سنگریزههای زیاد یک منطقه، علم به زایش سنگها و ایجاد بغض بین افرادی در آینده، فهمیدن نیت افراد، خبر از اینکه فرد در شب خاصی چه خوابی میبیند و چه کارهایی در غیاب امام انجام داده، اخبار اجمالی علی(ع) از جریان کربلا، عِلْمِ مَا فَوْقَ السَّمَاءِ وَ مَا تَحْتَ الْأَرْضِ وَ مَا فِی لُجَجِ الْبِحَارِ وَ أَقْطَارِ الْعَالَمِ وَ مَا فِی قُلُوبِ النَّاسِ وَ أَشْبَاهِ هَذَا، علم غیرعادی به موت فردی در مکانی دیگر، علم به مکان ناقه گم شده، امام میداند هرکدام از اطرافیانش از کجا آمده و به کجا میرود و جمیع احوال او، وجه الحکمة فی غیبت صاحب الزمان (ع)، کیل آب در رود دجلة، المنایا و البلایا و الأنساب و فصل الخطاب ما سبقنی، بیان زمان و جزئیات تولد امام عصر(ع) قبل از تولدش
- مصادیق غیب در کلام عالمان امامی:
- ما کان أو سیکون: اخبار انبیاء سابق، آینده، آمدن پیامبری در آینده، البلایا و المنایا و القضایا، غیبة صاحب الامر، قیام القائم، یوم الرجعة، یوم القائم، الآخرة، یوم القیامة، أشراط الساعة، البرزخ، الیوم الآخر، جنّته و ناره، عِلْمُ السَّاعَةِ و علم ما فی الارحام و نزول الغیث و ما اکتسب غدا و محل الموت ( علی التفصیل)، کتب اللَّه و رسله برای مؤمنین، نزول عیسی، بداء، نبوة الأنبیاء؛
- القواعد التی لیست ضروریات و لا مستنبطة منها بالفکر؛
- أعمال مخفیانه عباد (علم به سخنان مخفی مردم، علم مأکولات مردم و ذخیره خانههایشان)
- ما یحدث فی البلدان من خیر و شر؛
- منطق حیوانات؛
- علم السموات و الأرضین؛
- علم الملائکة (برای انسان غیب است)؛
- علم الملائکه و المرسلین؛
- تأویل و باطن اعمال اولیای خدا (مثل تأویل کارهای خضر که موسی نمیدانست)؛
- اسماء خاصی که خدا به آدم(ع) تعلیم داد؛
- اللَّه و صفاته، توحید اللَّه؛
- علم الأوّلین و الآخرین؛
- العرش و الکرسی و الملائکة؛
- نفس انسان / ما تکِنّ الصدور (غیب اضافی)؛
- الوقائع الحادثة فی أقطار العالم البعیدة، (الأشیاء المادیه) الغائبة عن حواسنا فی وقتنا؛
- رؤیای افراد»[۸].
|}
{{پاسخ پرسش | عنوان پاسخدهنده = ۵. آقای رهبری (پژوهشگر دانشگاه علمی کاربردی تبریز)؛ | تصویر = 11012314343.jpg|بندانگشتی|right|100px|حسن رهبری]]
- آقای حسن رهبری در مقاله «علم پیامبر و امام در تفسیر "من وحی القرآن"» در اینباره گفته است:
- «فقیه دامغانی با توجه به مفهوم غیب در آیات قرآنی، یازده مورد را با شواهد قرآنی آورده است که عبارتاند از: مبدأ و معاد، تاریکی، مرگ نامحسوس حضرت سلیمان، زمان مرگ، زمان بارش باران، لوح محفوظ، شرف و دارایی، نزول عذاب، ظنّ و گمان، امور پنهانی، و وحی. اما به نظر میرسد آن لغت شناس نامی قرآن به علّت نبود کشف الآیات، همه موارد غیب در قرآن را متذکر نشده است. ازاین رو با استفاده از جستجوی ایشان و دیگر مفسران قرآن، موارد غیب به شرح زیر از قرآن قابل استخراج است:
- مبدأ و معاد: ﴿الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَيُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ﴾[۹].
- تاریکی: ﴿وَأَلْقُوهُ فِي غَيَابَةِ الْجُبِّ﴾[۱۰]
- اسرار و قوانین نهفته در طبیعت: ﴿وَلَوْ كُنتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لاَسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ﴾[۱۱]
- لوح محفوظ: ﴿أَمْ عِندَهُمُ الْغَيْبُ فَهُمْ يَكْتُبُونَ ﴾[۱۲]
- زمان نزول عذاب الهی: ﴿عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا﴾[۱۳]
- ظنّ و گمان: ﴿وَقَدْ كَفَرُوا بِهِ مِن قَبْلُ وَيَقْذِفُونَ بِالْغَيْبِ مِن مَّكَانٍ بَعِيدٍ﴾[۱۴] و ﴿....رَجْمًا بِالْغَيْبِ﴾[۱۵]
- وحی: ﴿وَمَا هُوَ عَلَى الْغَيْبِ بِضَنِينٍ﴾[۱۶]
- معجزه: ﴿وَيَقُولُونَ لَوْلاَ أُنزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِّن رَّبِّهِ فَقُلْ إِنَّمَا الْغَيْبُ لِلَّهِ فَانتَظِرُواْ إِنِّي مَعَكُم مِّنَ الْمُنتَظِرِينَ﴾[۱۷]
- رویدادهای گذشتگان: ﴿ذَلِكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ﴾[۱۸]
- پنهان و خلوت: ﴿عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ﴾[۱۹] و ﴿أَلَمْ يَعْلَمُواْ أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ سِرَّهُمْ وَنَجْوَاهُمْ وَأَنَّ اللَّهَ عَلاَّمُ الْغُيُوبِ﴾[۲۰]
- اسرار خانوادگی: ﴿فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِّلْغَيْبِ بِمَا حَفِظَ اللَّهُ ﴾[۲۱]
- آنچه در دلها میگذرد: ﴿إِنَّ اللَّهَ عَالِمُ غَيْبِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ﴾[۲۲]
- دانشهای خارج از ظرفیت و محاسبات انسانی: ﴿وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لاَ يَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَمَا تَسْقُطُ مِن وَرَقَةٍ إِلاَّ يَعْلَمُهَا وَلاَ حَبَّةٍ فِي ظُلُمَاتِ الأَرْضِ وَلاَ رَطْبٍ وَلاَ يَابِسٍ إِلاَّ فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ﴾[۲۳]
- قیامت: ﴿وَلِلَّهِ غَيْبُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَمَا أَمْرُ السَّاعَةِ إِلاَّ كَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ﴾[۲۴]
- بهشت: ﴿جَنَّاتِ عَدْنٍ الَّتِي وَعَدَ الرَّحْمَنُ عِبَادَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّهُ كَانَ وَعْدُهُ مَأْتِيًّا﴾[۲۵]
- زمان و مکان نزول باران: ﴿إِنَّ اللَّهَ عِندَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَيُنَزِّلُ الْغَيْثَ ﴾[۲۶]
- آنچه در شکم مادران است: ﴿وَيَعْلَمُ مَا فِي الأَرْحَامِ ﴾[۲۷]
- پیش آمدها: ﴿وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ مَّاذَا تَكْسِبُ غَدًا﴾[۲۸]
- محل مرگ: ﴿وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ﴾[۲۹]
- حقیقت روح: ﴿يَسْأَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي﴾[۳۰]»[۳۱].
|}
{{پاسخ پرسش | عنوان پاسخدهنده = ۶. آقای دکتر فنایی اشکوری؛ | تصویر = 11756.jpg|بندانگشتی|right|100px|فنایی اشکوری]] آقای دکتر فنایی اشکوری در مقاله «دو ساحت ظاهر و باطن در جهان بینی جلالالدین مولوی» در اینباره گفته اند:
- «قرآن از دو عالم غیب و شهادت سخن میگوید که تعبیر دیگری از ظاهر و باطن است. هر عالمی تابع اسمی است که از آن ناشی شده است. عالم شهادت از اسم الظاهر حق و عالم غیب از اسم الباطن حق تجلی یافته است. عالم شهادت عالم محسوس و مادی است و عالم غیب عالم غیر محسوس و مجرد است. مرز دین داری و بی دینی، ایمان به عالم غیب است و مؤمنان کسانی هستند که به عالم غیب ایمان دارند: ﴿الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ﴾[۳۲]. متعلق باورهای دینی حقایق غیبی است. خدا، فرشتگان، وحی، حیات پس از مرگ و عالم آخرت همه حقایق نامحسوس، غیرمادی و غیبی هستند. معنویت گرایی یعنی فراتر رفتن از عالم حس و گرایش به عالم معنا و غیب. دینداری معمولی، ایمان و قبول عالم غیب است و ایمان عرفانی، شهود عالم غیب. بدین سان، ایمان و عرفان چشم آدمی را به جهانی بس بزرگتر از آنچه که در ظاهر به نظر میرسد میگشاید. به تعبیر مولوی، آنچه از باطن به ظاهر و از عالم غیب به عالم شهادت رسیده، تنها شاخهای است کوچک از باغی بزرگ. آری، عالمی هست کین فلک یک برگ اوست».[۳۳].
|}
{{پاسخ پرسش | عنوان پاسخدهنده = ۷. خانم مرادی (پژوهشگر دانشگاه قم)؛ | تصویر = 11942.jpg|100px|right|بندانگشتی|مرادی]]
- خانم ژاله مرادی در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان «تبیین فلسفی عرفانی از مسئله ایمان به غیب» در اینباره گفته است:
- «جهان غیب که انسان نمیتواند، آن را بشناسد مگر به واسطة پیامبران. ﴿الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ﴾[۳۴] غیب، در اینجا به معنای هر چیزی است که حواس انسان از درک آن ناتوان باشد، وقتی به یک چیز میگوییم غیب و غایب با در نظر گرفتن آن نسبت به مردم است، نه نسبت به خداوند؛ زیرا، هیچ چیز از خدا پنهان نیست و منظور از اینکه خداوند عالم الغیب و الشهاده است؛ یعنی تمامی موجودات چه آنها که قابل رؤیت هستند و چه آنها که نیستند همه در برابر خدا یکسانند. معنای دیگر غیب عبارت است از هر حقیقتی که از دیدگاه انسانی غایب است؛ یعنی، میان انسان و آن حقیقت مانعی وجود دارد که از رابطه درکی میان انسان و آن حقیقت، فاصله و حجاب انداخته است.
- بنابراین، میتوان گفت: هر حقیقت و واقعیتی که ماورای درک انسان جاهل قرار گرفته است، برای او نوعی غیب است. البته، مفهوم دیگری از غیب نیز وجود دارد که عبارت است از حقایق پشت پرده واقعیات و رویدادهایِ عالم طبیعت که حواس و ذهن و دیگر ابزار شناخت معمولی، راهی به آنها ندارد[۳۵]»[۳۶].
|}
{{پاسخ پرسش | عنوان پاسخدهنده = ۸. پژوهشگران وبگاه اسلام کوئست. | تصویر = 9030760879.jpg|بندانگشتی|right|100px|]] پژوهشگران «وبگاه اسلام کوئست» در اینباره گفتهاند:
- «به هر چه خارج از ساحت ادراک حسی است، غیب گفته میشود. بسیاری از حقایق دینی و غیر دینی قابل درک با حواس ظاهری نمیباشند و از راههای دیگر شناخت؛ مانند عقل و وحی درک میشوند. بخشی از حقایق هستی که از دایره ادراک حسی بیرون است، از مصادیق غیب به شمار میآیند (...) باید توجه داشت همه موجودات نسبت به خدا آشکار هستند و هیچ موجودی از او غایب نیست و تقسیم موجودات به غیب و آشکار نسبت به ما انسانها است و هر موجودی که فراتر از حس و ادراک حسی انسان باشد، نسبت به او غیب محسوب میشود. بعضی از حقایق غیبی که در روایات آمده و در اسلام، ایمان به آنها واجب شمرده شده است عبارتند از:
- خداوند: هر چند خداوند از هر پیدایی پیداتر است و آشکارتر از او یافت نمیشود و به فرمایش امام حسین در دعای عرفه «هیچ وقت تو غایب نبوده ای تا نیازمند دلیلی باشی تا بر وجودت دلالت نماید»؛ ولی چون از دیدگان ظاهری پنهان است بر او غیب اطلاق میشود.
- وحی؛
- امام عصر حضرت مهدی (ع): در روایتی از امام صادق (ع) قیام حضرت امام عصر(ع) از مصادیق غیب شناسانده شده است.[۳۷]
- ملائکه؛
- بهشت و جهنم؛
- عقاب و ثواب: برخی از مفسرین؛ مانند طبرسی و زمخشری در تفسیر آیه ﴿الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُم بِالْغَيْبِ﴾[۳۸] گفتهاند: یعنی این که از خدا میترسند و حال آن که عذاب خدا را نمیبینند.[۳۹]
- اخبار و حالات پیامبران گذشته؛ خداوند در قرآن بعد از نقل جریان نوح میفرماید: ﴿تِلْكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهَا إِلَيْكَ مَا كُنتَ تَعْلَمُهَا أَنتَ وَلاَ قَوْمُكَ مِن قَبْلِ هَذَا...﴾[۴۰]
- قیامت و احوال آن: مهمترین غیبى که در موارد فراوان از آن به عنوان غیب؛ یاد شده، قیامت است. در روایتی امام باقر (ع) در ذیل آیه ۳ سوره بقره ایمان به غیب را این گونه تفسیر میفرماید: «(مؤمنان کسانی هستند که) تصدیق میکنند روز حشر و نشر را و وعد و وعید را».[۴۱]
- در حدیثی از امام صادق(ع) عالم غیب به حوادثی که در آینده رخ خواهند داد و عالم شهادت به حوادثی که اتفاق افتادهاند، تفسیر شده است که علامه طباطبایی در ذیل این حدیث میفرماید: حوادث آینده یکی از مصادیق بارز عالم غیب است و عالم غیب منحصر به این یک مورد نیست.[۴۲]
- رجعت: در حدیثی از امام باقر(ع) رجعت نیز از مصادیق غیب شناسانده شده است[۴۳]»[۴۴].
- «غیب و شهادت یکی از پایههای مهم جهانشناسی اسلامی، تفکیک میان عالم غیب و عالم شهادت است. "غیب" و "شهادت" به معنای "پنهان" و "آشکار" است. مقصود از غیب، چیزی است که از حوزه ادراکات حسی خارج باشد؛ بر خلاف شهادت که قابل ادراک حسی است. بنابراین مقصود از عالم غیب در مباحث جهانشناختی، بخشی از هستی است که از حیطه حواس بشر خارج است و با ادراک حسی متعارف قابل درک نیست. در بینش اسلامی، همه واقعیتهای جهان و موجودات خارج از وجود انسان، محسوس نیستند بلکه بخشی از واقعیت های هستی، خارج از حیطه حواس ظاهری انسان، است. این آموزه تفکیک غیب از شهادت، اسلام را در مقابل تمام مکاتب مادی گرایی – که وجود واقعیت های غیر مادی و نامحسوس را انکار می کنند – قرار می دهد.[۴۵] بر اساس این آموزه، ذات اقدس الهی، فرشتگان و پدیده وحی، نمونههایی از عالم غیب اند. قرآن کریم ایمان به غیب را نخستین ویژگی پرهیزگاران و پیش شرط هدایت یابی آدمیان می داند و می فرماید: ﴿ذَلِكَ الْكِتَابُ لاَ رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِينَ * الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ﴾[۴۶]
- هرچند میان عالم غیب و شهادت تفاوت های اساسی وجود دارد، اما رابطه میان آن دو عمیق و ناگسستنی است و هرچه در عالم شهادت است، ریشه ای در عالم غیب دارد. قرآن از این حقیقت ژرف پرده بر داشته و ریشه و اصل همه موجودات را نزد خدا می داند و می فرماید: ﴿وَإِن مِّن شَيْءٍ إِلاَّ عِندَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَّعْلُومٍ﴾[۴۷] پس همه موجودات طبیعی، در واقع صورت فرودآمده حقیقتی هستند که در جهان ماورای طبیعت آشیانه دارند»[۴۸].
|}
پرسشهای وابسته
- غیب در لغت و اصطلاح به چه معناست؟ (پرسش)
- غیب در قرآن و حدیث به چه معنا به کار رفته است؟ (پرسش)
- حقیقت غیب چیست؟ (پرسش)
- قرآن در مورد جهان غیب چه آیاتی دارد؟ (پرسش)
- چه احادیثی در مورد جهان غیب وجود دارد؟ (پرسش)
- جهان شهادت چیست؟ (پرسش)
- قرآن در مورد جهان شهادت چه آیاتی دارد؟ (پرسش)
- چه احادیثی در مورد جهان شهادت وجود دارد؟ (پرسش)
- ایمان به غیب به چه معناست؟ (پرسش)
- علم غیب چیست؟ (پرسش)
- فرق بین کارهای خارقالعاده و علم غیب چیست؟ (پرسش)
- فرق بین پیشگویی و علم غیب چیست؟ (پرسش)
- آگاه از غیب کیست؟ (پرسش)
- بحث از علم غیب چه اهمیت یا ضرورتی دارد؟ (پرسش)
- آیا انسان نیازی به ارتباط با جهان غیب دارد؟ (پرسش)
- دیدگاههای دانشمندان فلسفه و حکمت اسلامی در باره علم غیب چیست؟ (پرسش)
- دیدگاههای دانشمندان عرفان اسلامی در باره علم غیب چیست؟ (پرسش)
- دیدگاههای دانشمندان اصول دین اسلام در باره علم غیب چیست؟ (پرسش)
- دیدگاههای دانشمندان تفسیر در باره علم غیب چیست؟ (پرسش)
منبعشناسی جامع علم غیب معصوم
پانویس
- ↑ داننده پنهان و آشکار است، او بخشنده بخشاینده است؛ سوره حشر، آیه ۲۲.
- ↑ تفسیر نمونه ج۱، ص ۱۰۱.
- ↑ بررسی مسائل کلی امامت، ص ۲۶۳.
- ↑ تفسیر تسنیم، ج۵، ص۲۹۲.
- ↑ علم غیب از نگاه عقل و وحی، ص۹۵
- ↑ پرچمداران هدایت، ص۱۴۱.
- ↑ بیگمان، تنها خداوند است که دانش رستخیز نزد اوست و او باران را فرو میفرستد و از آنچه در زهدانهاست آگاه است و هیچ کس نمیداند فردا چه به دست خواهد آورد و هیچ کس نمیداند در کدام سرزمین خواهد مرد ...؛ سوره لقمان، آیه: ۳۴.
- ↑ مکاتبه اختصاصی دانشنامه مجازی امامت و ولایت.
- ↑ «تقواپیشگان، کسانی هستند که به غیب (خدا و قیامت) ایمان میآورند»؛ سوره بقره، آیه۲.
- ↑ «یوسف را برادرانش در تاریکی چاه انداختند»؛ سوره یوسف، آیه۱۰.
- ↑ «اگر غیب (قوانین نهفته در جهان هستی، یا زمان مرگم را) میدانستم، سود فراوانی برای خود فراهم میکردم»؛ سوره اعراف، آیه۱۸۸.
- ↑ «آیا اسرار غیب (لوح محفوظ) نزد آنهاست و از روی آن می نویسند؟»؛ سوره طور، آیه۴۱.
- ↑ «دانای غیب (زمان نزول عذاب) اوست؛ و هیچ کس را بر اسرار غیبش آگاه نمیسازد»؛ سوره جن، آیه۲۶.
- ↑ «کافران، حقایق را قبل از نزول عذاب، دروغ میپنداشتند»؛ سوره سبأ، آیه۵۳.
- ↑ «(آنان در تعداد نفرات اصحاب کهف) گمانه زنی میکنند و ناآگانه سخن میگویند»؛ سوره کهف، آیه۲۲.
- ↑ «و او نسبت به آنچه از طریق وحی دریافت داشته بخل ندارد»؛ سوره تکویر، آیه۲۴.
- ↑ «میگویند: چرا معجزهای از پروردگارش بر او فرود نمیآید؟ بگو: غیب (معجزه) تنها برای خداست (به اراده او بستگی دارد)»؛ سوره یونس، آیه۲۰.
- ↑ «تاریخ گذشتگان از خبرهای غیبی است که به تو وحی می کنیم»؛ سوره آل عمران، آیه۴۴.
- ↑ «خداوند به کارهای پنهانی و آشکار آگاه است»؛ سوره انعام، آیه۷۳.
- ↑ «آیا نمیدانستند که خداوند، اسرار و سخنان درگوشی آنها را میداند، و او دانای همه پنهان کاریهاست»؛ سوره توبه، آیه۷۸.
- ↑ «زنان صالح، زنانی متواضع هستند که در غیاب شوهر، اسرار و حقوق او را در مقابل حقوقی که خدا برای آنان قرار داده، حفظ میکنند»؛ سوره نساء، آیه۳۴.
- ↑ «خداوند از غیب آسمانها و زمین آگاه است و آنچه را در درون دلهاست، میداند»؛ سوره فاطر، آیه۳۸.
- ↑ «کلیدهای غیب تنها نزد خداست و جز او کسی آنها را نمیداند. او آنچه را در خشکی و دریاست میداند. هیچ برگی نمیافتد، مگر اینکه از آن آگاه است؛ و هیچ دانهای در تاریکیهای زمین (از او پوشیده نیست)»؛ سوره انعام، آیه۵۹.
- ↑ «غیب آسمانها و زمین مخصوص خداست؛ و امر قیامت درست همانند چشم بر هم زدن، یا از آن هم نزدیکتر است»؛ سوره نحل، آیه۷۷.
- ↑ «وارد باغهای جاودانی بشوند که خداوند رحمان بندگانش را به آن وعده داده بود؛ مسلّماً وعده خدا (بهشت) تحقق یافتنی است»؛ سوره مریم، آیه۶۱.
- ↑ «علم قیامت تنها نزد خداوند است؛ و اوست که باران فرو میفرستد»؛ سوره لقمان، آیه۳۴.
- ↑ «و اوست که آنچه را در رحِمهاست میداند»؛ سوره لقمان، آیه۳۴.
- ↑ «کسی (جز او) نمیداند که فردا چه به دست میآورد»؛ سوره لقمان، آیه۳۴.
- ↑ «هیچ کس نمیداند که در چه سرزمینی میمیرد؛ ولی خداوند بدان داناست»؛ سوره لقمان، آیه۳۴.
- ↑ «از تو درباره روح میپرسند؛ بگو: کار پروردگار من است»؛ سوره اسراء، آیه۸۵.
- ↑ علم پیامبر و امام در تفسیر "من وحی القرآن"
- ↑ همان کسانی که غیب را باور میدارند؛ سوره بقره، آیه: ۳.
- ↑ دو ساحت ظاهر و باطن در جهان بینی جلالالدین مولوی
- ↑ «همان کسانی که «غیب» را باور دارند.»؛ سوره بقره، آیه ۳.
- ↑ محمد تقی جعفری، ترجمه و تفسیر نهج البلاغه، ج۱۱، ص۲۴۳.
- ↑ تبیین فلسفی عرفانی از مسئله ایمان به غیب؛ ص ۲۶.
- ↑ علامه طباطبایی، المیزان ج۱ ص۴۴.
- ↑ «آنان که از پروردگارشان در نهان میهراسند»؛ سوره انبیا، آیه ۴۹.
- ↑ سید علی اکبر قرشی، قاموس قرآن، ج۵، ص۱۳۴.
- ↑ «این از خبرهای غیب است که ما به تو وحی میکنیم؛ تو و قومت پیش از این آنها را نمیدانستید». سوره هود، آیه ۴۹.
- ↑ محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج۶۵، ص۲۷۳.
- ↑ علامه طباطبایی، المیزان ج۷، ص۲۷۳.
- ↑ محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج۲۴، ص۳۵۲.
- ↑ وبگاه اسلام کوئست
- ↑ البته بخش غیبی عالم تنها برای موجوداتی که علم و آگاهی آنان محدودیت دارد، مطرح است و در نتیجه برای خداوند – که دانای مطلق است – چنین تفکیکی بیمعنا است. از همین رو قرآن مجید، خدا را «عالم الغیب و الشهادة» و «علام الغیوب» میشناساند.
- ↑ «این است کتابی که در (حقانیت) آن هیچ تردیدی نیست؛ (و) مایه هدایت تقواپیشگان است. آنان که به غیب ایمان می آورند»؛ سوره بقره، آیه ۲ و ۳.
- ↑ «هیچ چیز نیست مگر آنکه گنجینههای آن نزد ما است، و ما آن را جز به اندازه ای معین فرو نمیفرستیم»؛ سوره حجر، آیه۲۱.
- ↑ وبگاه اسلام کوئست