افزایش علم معصوم به چه معناست؟ (پرسش)

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Heydari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۴ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۷:۳۹ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

افزایش علم معصوم(ع) به چه معناست؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث علم غیب معصوم است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی علم غیب مراجعه شود.

افزایش علم معصوم به چه معناست؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ علم غیب
مدخل بالاترعلم معصوم / ویژگی علم معصوم
مدخل اصلیافزایش علم معصوم
مدخل وابستهعلم تام / علم محدود / علم فعلی / علم شأنی

عبارت‌های دیگری از این پرسش

پاسخ نخست

 
طهرانی

آیت‌الله عباس طهرانی در مقدمه کتاب «دین و وجدان» در این‌باره گفته‌ است:

«پیغمبر هر زمانی باید به حکم وجدان، از همه مردم آن زمان اعلم باشد، هم در دین و هم در علوم دیگر، بلکه باید از گذشته و آینده و هر چه هست با خبر باشد، و هیچ‌گونه جهلی نداشته باشد (به خصوص در صورت ضرورت) زیرا پیغمبر برای این منظور به پیغمبری مبعوث شده که توده مردم را هدایت کند، و مصالح دینی و دنیوی آنها را که مربوط به زندگی این جهان و آن جهان است، بر ایشان روشن نماید بنابراین چطور ممکن است که خودش نداند، و در برابر سؤال‌ها و اشکال‌ها، پاسخی جز سکوت یا اظهار جهل یا خلاف‌گویی نداشته باشد، و با این حال ادعا کند که پیغام‌آور و پیام برم و با عوالم بالا و ملائکه ارتباط دارم، و مورد وحی الهی می‌باشم، روشن است که لازمه چنین ادعائی این است که نسبت به همه امور، علم کامل داشته باشد. به هر حال اصل این مطلب قطعی و تردید ناپذیرست، اختلافی که هست در این است که این علم به چه کیفیّتی هست، آیا به این کیفیت که همه واقعیّات، از هنگام رسالت و به‌طور همیشگی، برای پیغمبر کشف می‌شود، و علمی فعلی مانند علم خدا پیدا می‌کند، که در نتیجه هیچ چیزی در هیچ وقتی برایش مخفی نمی‌ماند؟ یا به این کیفیّت است که در هنگام حاجت، اگر بخواهد بتوسط فرشتگان یا به توسّط الهام، برایش روشن می‌شود؟ آنچه از دلیل‌های عقلی و سخنان پیشوایان دینی و تاریخ زندگی آنها استفاده می‌شود، کیفیت دوم است، که به اصطلاح: قدر متیقّن است "إن شاؤوا علموا"، و مقتضای جمع بین آیات و روایات نیز همین است، زیرا آیات و روایاتی که می‌گوید آنها علم غیب ندارند، کیفیّت اوّل را نفی می‌کند، و آیات و روایاتی که می‌گوید، آنها علم غیب دارند، کیفیت دوم را اثبات می‌کند، البّته شواهد و دلایلی هم برای این موضوع که علم غیب آنها از نوع دوّم هست، در دست است که به بعضی از آنها اشاره می‌کنیم:
  1. آیه: ﴿قُل رَّبِّ زِدْنِي عِلْمًا[۱]، هست. در کافی نیز روایات‌هایی موافق مضمون همین آیه هست، مانند اینکه ائمه می‌فرمودند: علم ما زیاد می‌شود و اگر زیاد نشود تمام می‌گردد و باز می‌فرمودند: که در شب‌های جمعه و شب‌های قدر به آنها افاضاتی می‌شود، که در نتیجه علم و شهود آنها بیشتر می‌گردد. اینکه می‌فرمایند اگر علم ما زیاد نشود تمام می‌گردد، دلیل بر این است که علم آنها از نوع اول، یعنی مانند علم خدا، نیست که قابل زیاد شدن نباشد و معنای اینکه اگر زیاد نشود تمام می‌گردد این است که: آنها باید علم خودشان را به همه مردم یا به خواص مردم برسانند، و در نتیجه مانند سایرین می‌شوند، از این رو لازم است که دم به دم علم آنها بیشتر بشود تا مقام بالاتر آنها محفوظ بماند؛ و در برابر مشکلات جدید و سؤال‌های تازه درمانده نگردند.
  2. روایاتی است که در کافی و کتاب‌های معتبر دیگر نقل شده است، در این روایات ائمه اطهار می‌فرمایند: خداوند علم‌های مخصوصی دارد که از آنها چیزی به پیغمبران و فرشتگان نداده است، با ملاحظه این روایات نیز معلوم می‌شود که پیغمبر و اهل بیتش همه چیز را نمی‌دانند؛ و فقط آن چیزی را که اراده کنند و خدا بخواهد می‌دانند، یعنی آنها به خزینه علم الهی راه دارند و در حقیقت خزینه‌دار هستند "خُزَّانُ عِلْمِ اللَّه‏‏" - مَعَادِنُ وَحْيِ اللَّه‏. و روشن است که معنای خزینه و معدن این است که کم‌کم، و به تناسب نیازهای گوناگون، از آن برداشته می‌شود، بنابراین ائمه اطهار(ص)، که خزینه‌دارهای علم الهی و معدن وحی‌اش می‌باشند، چنینند که در مواردیکه اراده کنند و خدا بخواهد، از علم الهی بهره‌مند می‌گردند و عالم می‌شوند، و بدیه است که چنین علمی با نوع دوّم مناسب است نه با نوع اوّل که لازمه‌اش علم حضوری به همه چیز است. و معنای روایاتی که می‌گوید: "ما به آنچه بوده و هست و خواهد بود عالم هستیم، نیز همین است که ما، به خزینه و معدن علم خدا راه داریم، بطوری که هرگاه اراده کنیم که چیزی را بدانیم یا سؤالی را پاسخ گوئیم، با اذان خدا از آن استفاده می‌کنیم"
  3. روایاتی است که در ضمن آن ائمه اطهار(ع) در موارد گوناگونی صریحاً می‌فرمودند: نمی‌دانیم یعنی از پیش خود نمی‌دانستند، بلکه بخاطر مصالح بخصوصی نمی‌خواستند بدانند تا به مردم بگویند، یکی از این مصالح این بود که اگر می‌خواستید بدانند تا به مردم بگویند، یکی از این مصالح این بود که اگر می‌خواستند بدانند و بگویند چه بسا که مردم درباره آنها غلو می‌کردند، و برای آنها علم غیب مستقل، مانند علم غیب خدا، قائل می‌شدند، و در نتیجه آنها را خدا یا شریک خدا می‌گرفتند، از این رو پیغمبران الهی و پیشوایان دینی گاهگاهی روی جنبه معمولی و ظاهری خویش تکیه می‌کردند و خودشان را در ردیف سایر مردم نشان می‌دادند، و جنبه آسمانی و پیوند الهی خویش استفاده‌ای نمی‌کردند تا مردم گمراه نشوند»[۲].

پاسخ‌های دیگر

۱. حجت الاسلام و المسلمین گنجی؛
حجت الاسلام و المسلمین حسین گنجی در کتاب «امام‌شناسی» در این‌باره گفته‌‌اند:

«معنای ازدیاد علم امام در شب جمعه چیست؟

  • روایت اول: اباحیی صنعانی نقل می‌کند که امام صادق (ع) به من فرمود: همانا برای ما در شب‌های جمعه منزلتی از منازل خاص است، عرض کردم: فدایت شوم چه منزلتی است که در شب‌های جمعه برای شما ایجاد می‌شود؟ حضرت فرمودند: در هر شب جمعه به ارواح طیبه همه انبیایی که از دنیا رفته‌أند و ارواح جانشینان آنها و روح آن وصی که در میان شما زندگی می‌کند (یعنی خود حضرت اجازه داده می‌شود که به آسمان رفته و در برابر عرش الهی قرار گیرند آن گاه هفت شوط طواف کرده و در کنار هر ستونی از ستون‌های عرش الهی دو رکعت نماز می‌خوانند، سپس به بدن‌های خود باز می‌گردند و وجودشان مملو از سرور و نشاط می‌گردد و آن وصی که در میان شما زندگی می‌کند بر می‌گردد در حالی که مجموعه‌ای از علوم و دانش‌ها به علم و دانش او اضافه شده است[۳]
  • روایت دوم: امام صادق (ع) می‌فرماید: هنگامی که شب جمعه فرا می‌رسد رسول خدا (ص) تا در برابر عرش الهی قرار می‌گیرد و امامان معصوم(ع) در جوار رسول خدا (ص) قرار می‌گیرند و ما هم در جوار آنها قرار می‌گیریم. پس ارواح ما به بدن‌هایمان بر نمی‌گردد مگر با علمی جدید و اگر این علم جدید و مستفاد نبود علم ما به پایان می‌رسید[۴] پس این همه علم که اهل بیت (ع) دارند، علم کتاب و (...) چگونه به پایان می‌رسد اگر در شب‌های جمعه آن علم اضافه نشود؟ این چه علمی است؟ علامه مجلسی می‌نویسد: ممکن است منظور این باشد که بقاء همه علومی که اهل بیت دارند مشروط به آن حالتی باشد که در شب جمعه ایجاد می‌شود [۵]. این وجه صحیحی به نظر نمی‌رسد چون روایات کلمه "تزداد" را دارد نه بقاء را. ضمن این که در روایات، ارواح انبیاء هم شامل همین مطلب می‌شود، یعنی آنها هم بالا می‌روند برای ماندگاری و بقاء؟ این چنین نیست، بلکه بالا رفتن ارواح برای ازدیاد است که در روایات به آن اشاره شده است. احتمال دوم: احتمال دارد که این علم مستفاد برای آن علومی باشد که به صورت اجمالی دارند و امکان استنباط تفصیل از آن علم اجمالی را به آنها می‌دهد و ممکن نیست اظهار آن علم مجمل بدون رفتن به عرش در شب‌های جمعه. یعنی اهل بیت (ع) علم اجمالی به همه کلیات دارند اما علم به مصادیقی که در این هفته چه وقایعی و با چه کیفیاتی اتفاق می‌افتد را ندارند. و در شب‌های جمعه علم تفصیلی به آنها داده می‌شود[۶]. این حرف هم صحیح نیست؛ زیرا اگر قائل به این حرف بشویم آیا امامان معصوم(ع) که در شب جمعه به آسمان می‌روند همه علوم را به آنها می‌دهند یا قسمتی از علوم را؟ اگر بگوییم همه علوم را می‌دهند که برای شب‌های جمعه بعد چیزی باقی نمی‌ماند و اگر بگوییم قسمتی از علوم را می‌دهند که حضرات اهل بیت(ع) بسیاری از مطالب را تا روز قیامت به صورت جزئی و تفصیلی بیان کرده‌اند و بسیاری از نکته‌های ظریف و دقیق را گفته‌أند. نکته دیگر این که وقتی حضرت علی (ع) می‌فرمایند: از من بپرسید قبل از آن که از میان شما بروم[۷] آیا باید به انتظار شب جمعه بنشینند یا در همان لحظه هر چه بپرسند می‌توانند جواب دهند؟ خوب البته علامه مجلسی ظل نظر خود را نگفته‌اند بلکه تنها احتمال داده‌اند. احتمال سوم: یا بگوییم منظور از "انفدنا" علم مخصوصی است به غیر از علم به حلال و حرام که بر پیامبر اکرم (ص) و ائمه اطهار (ع) ماه گذشته افاضه نشده است و در این زمان به امام زمان (ع) را افاضه شده است و این یا علوم و معارف ربانی است و یا از امور بدای است، چنانچه به آن اشاره شده است و احتمال اخیر امور بدایی را بسیاری از اخبار تأیید می‌کند[۸] این احتمال هم به نظر ما غلط است. اما معارف ربانی که تمام آنها به صورت کامل به اهل بیت (ع) عطا شده است، و اما امور بدائی هم چنان که بیان شده حضرات اهل بیت(ع) حقیقت لوح محفوظ، لوح محو و لوح اثبات هستند و لوح محفوظ سماوی هم از تجلیات امامان معصوم(ع) است. بنابراین معنا ندارد که در شب جمعه به امام(ع) گفته شود که در فلان مسئله بدا حاصل می‌شود آن را نگوئید و در فلان مسئله بدا حاصل نمی‌شود، آن را بگویید» [۹].
۲. حجت الاسلام و المسلمین هاشمی؛
حجت الاسلام و المسلمین دکتر سید علی هاشمی، در کتاب «ویژگی‌های علوم ائمه از دیدگاه علمای امامیه» در این‌باره گفته‌ است:
«نکته دیگری که توجه به آن، ما را در فهم و تحلیل سخنان علما کمک می‌کند، این است که افزایش‌پذیر دانستن علم امام با اعتقاد به شأنی بودن آن تلازم دارد؛ زیرا معنای افزایش‌پذیری این است که امام، برخی از علوم را به طور کامل نداشته و در زمان‌های مختلف بر علوم او افزوده می‌شود. این معنا در شأنی بودن علم امام نیز لحاظ شده است؛ یعنی: امام، بالفعل برخی از علوم را ندارد؛ اما توان آن را دارد که در مواقع خاص آن را دریافت ‌کند. بنابراین، کسی که علم امام را افزایش‌پذیر می‌داند، به شأنی بودن و عدم فعلیت بخشی از علم امام نیز اعتراف کرده است»[۱۰].
۳. حجت الاسلام و المسلمین وکیلی؛
حجت الاسلام و المسلمین وکیلی در دو مقاله «علم غیب امام» و «غیب امام (تبیین دیدگاه اعتدالی و صحیح)» در این باره گفته است:
«افزایش علم امام(ع) دو معنا دارد:

۱. نوعی از علومی که دائماً به امام(ع) افزوده می‌شود، همان سیر نفس امام(ع) در عالم کلیات و تجلی اسماء کلیه الهیه است، که همواره و پی‌در‌پی تحقق می‌پذیرد و این تجلیات اسمائی و صفاتی مافوق عالم حس و خیال و عقل می‌باشد. از این نوع تجلیات به سفر دوم از اسفار اربعه یعنی سیر فی‌الحق و فی‌الله تعبیر می‌کنند که پایان ناپذیر است.

طبق روایات در شب‌های جمعه ائمه(ع) به عرش الهی می‌روند و بازمی‌گردند و بر قلوبشان علومی خاص افاضه می‌شود؛ شاید این علوم از این دست باشد:«عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ قَالَ: إِنَّ لَنَا فِي لَيَالِي الْجُمُعَةِ لَشَأْناً مِنَ الشَّأْنِ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ أَيَّ شَأْنٍ قَالَ يُؤْذَنُ لِلْمَلَائِكَةِ وَ النَّبِيِّينَ وَ الْأَوْصِيَاءِ الْمَوْتَى وَ الْأَرْوَاحِ الْأَوْصِيَاءِ وَ الْوَصِيِّ الَّذِي بَيْنَ ظَهْرَانَيْكُمْ يُعْرَجُ بِهَا إِلَى السَّمَاءِ فَيَطُوفُونَ بِعَرْشِ رَبِّهَا أُسْبُوعاً وَ هُمْ يَقُولُونَ سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلَائِكَةِ وَ الرُّوحِ حَتَّى إِذَا فَرَغُوا صَلَّوْا خَلْفَ كُلِّ قَائِمَةٍ لَهُ رَكْعَتَيْنِ ثُمَّ يَنْصَرِفُونَ فَتَنْصَرِفُ الْمَلَائِكَةُ بِمَا وَضَعَ اللَّهُ فِيهَا مِنَ الِاجْتِهَادِ شديد [شَدِيداً] إِعْظَامُهُمْ لِمَا رَأَوْا وَ قَدْ زِيدَ فِي اجْتِهَادِهِمْ وَ خَوْفِهِمْ مِثْلُهُ وَ يَنْصَرِفُ النَّبِيُّونَ وَ الْأَوْصِيَاءُ وَ أَرْوَاحُ الْأَحْيَاءِ شَدِيداً عَجَبُهُمْ وَ قَدْ فَرِحُوا أَشَدَّ الْفَرَحِ لِأَنْفُسِهِمْ وَ يُصْبِحُ الْوَصِيُّ وَ الْأَوْصِيَاءُ قَدْ أُلْهِمُوا إِلْهَاماً مِنَ الْعِلْمِ عِلْماً مِثْلَ جَمِّ الْغَفِيرِ لَيْسَ شَيْ‌ءٌ أَشَدَّ سُرُوراً مِنْهُمْ اكْتُمْ فَوَ اللَّهِ لَهَذَا أَعَزُّ عِنْدَ اللَّهِ مِنْ كَذَا وَ كَذَا عِنْدَكَ حِصَنَةً قَالَ يَا مَحْبُورُ وَ اللَّهِ مَا يُلْهَمُ الْإِقْرَارُ بِمَا تَرَى إِلَّا الصَّالِحُونَ قُلْتُ وَ اللَّهِ مَا عِنْدِي‌ كَثِيرُ صَلَاحٍ قَالَ لَا تَكْذِبْ عَلَى اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ قَدْ سَمَّاكَ صَالِحاً حَيْثُ يَقُولُ فَأُولئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقِينَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحِينَ يَعْنِي الَّذِينَ آمَنُوا بِنَا وَ بِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ مَلَائِكَتِهِ وَ أَنْبِيَائِهِ وَ جَمِيعِ حُجَجِهِ عَلَيْهِ وَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ الْأَخْيَارِ الْأَبْرَارِ السَّلَامُ»[۱۱].

۲. نوع دیگر از علومی که افزوده می‌شود، علم به‌همین حقائق مادی و خصوصیات عالم طبع است که به تناسب شرائط زمان و مکان از باطن امام بر ظاهر تنزل می‌کند، و امام بدان تفصیلاً و در عالم ظاهر آگاه می‌شوند. این علوم در قالب انواع گوناگونی از مکاشفات سمعی و بصری و غیرحسی برای ائمه تحقق پیدا می‌کند:«عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام يَقُولُ إِنَّا لَنُزَادُ فِي اللَّيْلِ وَ النَّهَارِ وَ لَوْ لَمْ نُزَدْ لَنَفِدَ مَا عِنْدَنَا قَالَ أَبُو بَصِيرٍ جُعِلْتُ فِدَاكَ مَنْ يَأْتِيكُمْ بِهِ قَالَ إِنَّ مِنَّا مَنْ يُعَايِنُ وَ إِنَّ مِنَّا لَمَنْ يُنْقَرُ فِي قَلْبِهِ كَيْتَ وَ كَيْتَ وَ إِنَّ مِنَّا لَمَنْ يَسْمَعُ بِأُذُنِهِ وَقْعاً كَوَقْعِ السِّلْسِلَةِ فِي الطَّسْتِ قَالَ فَقُلْتُ لَهُ مَنِ الَّذِي يَأْتِيكُمْ بِذَلِكَ قَالَ خَلْقٌ أَعْظَمُ مِنْ جَبْرَئِيلَ وَ مِيكَائِيل»[۱۲].

روایاتی که از عرضه اعمال بر امام(ع) در زمان‌هائی خاص سخن می‌گوید از همین باب است، که امام(ع) در ایام خاصی توجه تفصیلی به اعمال شیعیان می‌نمایند. پس علومِ در حال ازدیاد اختصاصی به علوم ملکوتی ندارد[۱۳].
۴. حجت الاسلام و المسلمین اوجاقی؛
حجت الاسلام و المسلمین ناصرالدین اوجاقی در کتاب «علم امام از دیدگاه کلام امامیه» در این‌باره گفته‌ است:
«همانطور که ملاحظه شد یک نوع از علم امام حادث بود روایات دیگری نیز حادث را به عنوان عجیب‌ترین و کامل‌ترین علم به ائمه نسبت داده‌اند. مرحوم کلینی در این مورد سه روایت نقل می‌کند: روایت اول را مفضل بن عمر از امام صادق(ع) روایت می‌کند و دو روایت دیگر را ابوبصیر. در روایت مفضل بعد از اینکه امام بیان می‌کند ائمه(ع) وارث علم انبیاء هستند و کتب پیشینان در نزد ائمه است؛ راوی می‌پرسد آیا این همان علم است؟ پاسخ حضرت منفی است و بعد می‌فرمایند: "علم کامل آن است که روز به روز و ساعت به ساعت حادث می‌شود". روایت دوم شبیه روایت اول است. ولی در اینجا که ابوبصیر است که سؤال را مطرح می‌کند و امام پاسخ می‌دهند: "علم کامل آن است که شب و روز و ساعت به ساعت حادث می‌شود". در روایت سوم راوی از صحت حدیث "الف باب" سؤال می‌کند و سپس در ادامه امام در مورد صحیفه و جفر و جامعه و مصحف فاطمه توضیح می‌دهند و محتوای آنها را بیان می‌کنند بعد از بیان هرکدام راوی می‌پرسد آیا این همان علم است؟ حضرت جواب می‌دهند که این علم است ولی آن علم نیست. سپس امام می‌فرمایند «ان عندنا علم ماکان و ما هو کائن الی لن تقوم الساعة» راوی می‌گوید: «والله هو العالم»؛ امام می‌فرماید:«انه لعلم و لیس بذلک» بعد امام می‌فرماید: «العلم ما یحدث باللیل و النهار الأمر بعد الأمر و الشيء بعد الشيء إلی یوم القیامة». علاوه بر اینها در اصول کافی روایات دیگری نیز وجود دارد که مبین آن است که علم ائمه افزایش می یابد و اگر این افزایش نباشد علم ایشان پایان خواهد یافت. سه روایت در مورد افزایش علم در شب جمعه است. متن یکی از روایات چنین است: "ابویحیی گوید امام صادق به من فرمود برای ما در شب‌های جمعه شأن بزرگی است. عرض کردم آن شأن چیست؟ فرمود به ارواح پیامبران و اوصیاء در گذشته و روح و وصی که در میان شماست اجازه داده می‌شود که به آسمان بالا بروند تا به عرش پروردگارشان برسند در آنجا هفت دور طواف کنند و نزد هر رکنی از ارکان عرش دو رکعت نماز گزارند پس به کالبدهای پیشین خود برگردند چون صبح شود آن وصی که در میان شماست مقدار زیادی به علمش افزوده شده باشد". (...) محمد صالح مازندرانی در تفسیر این روایات مطالبی را بیان کرده که شاید مراد وی برطرف کردن تعارض بوده باشد. وی می‌گوید: "علم خداوند سه نوع است؛ علمی که مستأثر است و اختصاص به خدا دارد، علمی که محتوم است و همه انبیا و اولیا از آن باخبرند و علم سوم علمی غیر محتوم است. این علم هرگاه محتوم شود ائمه از آن آگاهی می یابند و این معنای افزایش علم امام است"»[۱۴].
۵. آقایان دکتر کرباسی‌زاده و رضایی.
آقای دکتر علی کرباسی‌زاده و آقای محمد جعفر رضایی در مقاله «علم امام در اندیشه علمای معاصر حوزه اصفهان» در این‌باره گفته‌اند: «صحیح است که امام بگوید من عالم به ما کان و ما یکون هستم؛ به این معنا که می‌توانم با رجوع به جفر، جامعه، صحیفه فاطمه یا با الهام از خداوند به تفصیل این امور را بدانم. همچنین صحیح است که ائمه: بگویند علمشان هر شب جمعه یا هر روز زیاد می‌شود؛ بدین معنا که با عروج ارواح آنها به عرش و آگاهی از لوح محفوظ یا اعلام از سوی خداوند به تفصیل به این امور آگاه می‌شوند. میرزا یحیی بیدآبادی مدعی است در صورت افزوده نشدن علم ائمه(ع) علومی که نزد ایشان هست نیز از بین خواهد رفت. وی توضیح بیشتری در این رابطه نمی‌دهد [۱۵] اما شاید بتوان منظورش را با یک مثال تبیین کرد. کسی که از ملکۀ اجتهاد برخوردار است، اگر مدتی به اجتهاد نپردازد و مسائل فقه را به تفصیل بررسی نکند، چه بسا این توانایی را از دست بدهد. همینطور ائمه: نیز در صورت زیاد نشدن علوم آنها در هر شب جمعه به تدریج این ملکه را از دست خواهند داد. البته شاید نیز منظور او آن است که ائمه: در صورت زیاد نشدن علومشان در هر شب جمعه، علم تفصیلی شان به امور عالم حاصل نخواهد شد و این به معنای از میان رفتن علم آنها به ماکان و مایکون خواهد بود»[۱۶].

پرسش‌های وابسته

  1. قلمرو علم معصوم تا چه حدی است؟ (پرسش)
  2. آیا علم تام معصوم امکان عقلی دارد؟ (پرسش)
  3. آیا علم تام معصوم با اختیار وی منافات ندارد؟ (پرسش)
  4. آیا اعتقاد به علم تام معصوم شرک نیست؟ (پرسش)
  5. آیا اعتقاد به تام علم معصوم امام غلو نیست؟ (پرسش)
  6. آیا عدم اعتقاد به علم تام معصوم امام آسیبی به ایمان وارد می‌کند؟ (پرسش)
  7. آیا معصوم به تمام موارد قرآن علم دارد؟ (پرسش)
  8. آیا قول به محدودیت علم معصوم مانع عقلی یا شرعی دارد؟ (پرسش)
  9. چگونه می‌شود معصوم را انسان کامل دانست اما علم او را محدود شمرد؟ (پرسش)
  10. آیا معصوم باید علم تام داشته باشد؟ (پرسش)
  11. آیا علم تام معصوم ضرورت عقلی دارد؟ (پرسش)
  12. آیا علم تام معصوم ضرورت شرعی دارد؟ (پرسش)
  13. آیا آگاهی معصوم به نحو تام شرطی از شروط امامت است؟ (پرسش)
  14. اگر معصوم علم تام دارد پس چه نیازی به وحی است؟ (پرسش)
  15. آیا نمونه‌هایی از علم تام معصوم در قرآن موجود است؟ (پرسش)
  16. آیا نمونه‌هایی از علم تام معصوم در حدیث موجود است؟ (پرسش)
  17. آیاتی که مخالفان علم تام معصوم به آنها استدلال می‌کنند کدام‌اند؟ (پرسش)
  18. با وجود آیاتی که علم تام معصوم را نفی می‌کنند چگونه این علم اثبات می‌شود؟ (پرسش)
  19. آیاتی که موافقان علم تام معصوم به آنها استدلال می‌کنند کدام‌اند؟ (پرسش)
  20. چگونه آیات نافی علم تام معصوم از غیر خدا با آیات مثبت علم تام معصوم برای غیر او قابل جمع هستند؟ (پرسش)
  21. آیاتی که مخالفان علم تام معصوم پیامبر خاتم به آنها استدلال می‌کنند کدام‌اند؟ (پرسش)
  22. آیا روایاتی وجود دارند که علم تام معصوم را نفی می‌کنند؟ (پرسش)
  23. چگونه آیات نافی علم تام معصوم با روایات مثبت علم تام معصوم قابل جمع هستند؟ (پرسش)
  24. چگونه روایات نافی علم تام معصوم با روایات مثبت علم تام معصوم قابل جمع هستند؟ (پرسش)
  25. دلیل عقلی علم تام پیامبران چیست؟ (پرسش)
  26. دلیل قرآنی علم تام پیامبران چیست؟ (پرسش)
  27. دلیل حدیثی علم تام پیامبران چیست؟ (پرسش)
  28. آیا شاهد تاریخی بر علم تام پیامبران وجود دارد؟ (پرسش)
  29. بر فرض اثبات علم تام پیامبران علم تام امامان چگونه ثابت می‌شود؟ (پرسش)
  30. دلیل عقلی علم تام امامان چیست؟ (پرسش)
  31. دلیل قرآنی علم تام امامان چیست؟ (پرسش)
  32. دلیل حدیثی علم تام امامان چیست؟ (پرسش)
  33. آیا شاهد تاریخی بر علم تام امامان وجود دارد؟ (پرسش)
  34. چرا امامان علم تام معصوم خود را انکار می‌کردند؟ (پرسش)
  35. آيا علم تام معصوم تکلیف‌آور است و معصوم را به عمل بر اساس آن موظف می‌کند؟ (پرسش)
  36. آیا معصوم از علم تام خود بهره می‌برد؟ (پرسش)
    1. آیا معصوم از علم تام خود برای از بین بردن دشمنان خود استفاده نمی‌کند؟ (پرسش)
    2. اگر معصومان علم تام داشتند چرا نوآوری یا اختراعی در علوم تجربی یا ساخت دارو و غیره نداشته‌اند؟ (پرسش)
  37. اگر معصوم از علم تام خود بهره نمی‌برد پس فایده‌اش چیست؟ (پرسش)
  38. آیا علم محدود معصوم ضرورت عقلی دارد؟ (پرسش)
  39. آیا علم محدود معصوم ضرورت شرعی دارد؟ (پرسش)
  40. مهم‌ترین مصادیق علم ویژه معصوم کدام‌اند؟ (پرسش)
  41. علم به چه مواردی تنها نزد خداست؟ (پرسش)
  42. آیا علم معصوم قابلیت افزایش دارد؟ (پرسش)
  43. رابطه علم ویژه معصوم با معجزه و کرامت چیست؟ (پرسش)
  44. آیا معجزه به واسطه علم معصوم است؟ (پرسش)
  45. دیدگاه‌های دانشمندان مسلمان در باره قلمرو علم معصوم چیست؟ (پرسش)
    1. دیدگاه‌های دانشمندان عرفان اسلامی در باره قلمرو علم معصوم چیست؟ (پرسش)
    2. دیدگاه‌های دانشمندان فلسفه و حکمت اسلامی در باره قلمرو علم معصوم چیست؟ (پرسش)
    3. دیدگاه‌های دانشمندان تفسیر در باره قلمرو علم معصوم چیست؟ (پرسش)
    4. دیدگاه‌های دانشمندان حدیث در باره قلمرو علم معصوم چیست؟ (پرسش)
    5. دیدگاه دانشمندان اصول دین مکتب امامیه در باره قلمرو علم معصوم چیست؟ (پرسش)
    6. دیدگاه دانشمندان اصول دین مکتب معتزله در باره قلمرو علم معصوم چیست؟ (پرسش)
    7. دیدگاه دانشمندان اصول دین مکتب اشعریه در باره قلمرو علم معصوم چیست؟ (پرسش)
    8. دیدگاه دانشمندان اصول دین مکتب اباضیه در باره قلمرو علم معصوم چیست؟ (پرسش)
    9. دیدگاه فرقه وهابیت در باره قلمرو علم معصوم چیست؟ (پرسش)

منبع‌شناسی جامع علم غیب معصوم

پانویس

  1. بگو ای پیغمبر من: پروردگارا بر علم من بیفزای؛ سوره طه، آیه۱۱۴.
  2. دین و وجدان؛ ص ۲۸۶-۲۸۹.
  3. " عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ قَالَ: يَا أَبَا يَحْيَى إِنَّ لَنَا فِي لَيَالِي الْجُمُعَةِ لَشَأْناً مِنَ الشَّأْنِ قَالَ فَقُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ وَ مَا ذَلِكَ الشَّأْنُ قَالَ يُؤْذَنُ لِأَرْوَاحِ الْأَنْبِيَاءِ الْمَوْتَى وَ أَرْوَاحِ الْأَوْصِيَاءِ الْمَوْتَى وَ رُوحِ الْوَصِيِّ الَّذِي بَيْنَ ظَهْرَانَيْكُمْ يُعْرَجُ بِهَا إِلَى السَّمَاءِ حَتَّى تُوَافِيَ عَرْشَ رَبِّهَا فَتَطُوفَ بِهَا أُسْبُوعاً وَ يُصَلِّي عِنْدَ كُلِّ قَائِمَةٍ مِنْ قَوَائِمِ الْعَرْشِ رَكْعَتَيْنِ ثُمَّ تُرَدُّ إِلَى الْأَبْدَانِ الَّتِي كَانَتْ فِيهَا فَتُصْبِحُ الْأَنْبِيَاءُ وَ الْأَوْصِيَاءُ قَدْ مُلِئُوا وَ أُعْطُوا سُرُوراً وَ يُصْبِحُ الْوَصِيُّ الَّذِي بَيْنَ ظَهْرَانَيْكُمْ وَ قَدْ زِيدَ فِي عِلْمِهِ مِثْلُ جَمِّ الْغَفِيرِ."، کافی، ج ۱، ص ۲۵۳؛ مرآة العقول، ج ۳، ص ۱۰۴.
  4. "إِذَا كَانَ لَيْلَةُ الْجُمُعَةِ، وَافى‏ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ الْعَرْشَ، وَ وَافَى الْأَئِمَّةُ عَلَيْهِمُ السَّلَامُ مَعَهُ، وَ وَافَيْنَا مَعَهُمْ، فَلَا تُرَدُّ أَرْوَاحُنَا إِلى أَبْدَانِنَا إِلَّا بِعِلْمٍ مُسْتَفَادٍ، وَ لَوْ لَاذلِكَ لَأَنْفَدْنَا"؛ کافی، ج ۱، ص ۲۵۶.
  5. "یحتمل أن یکون بقاء ما عندهم من العلم مشروطة بتلک الحالة"؛ بحار الانوار، ج ۲۹، ص ۸۹.
  6. "ویحتمل أن یکون المستفاد تفصیلا لما علموا مجم ویمکنهم استنباط التفصیل منه"، بحار الانوار، ج ۲۹، ص ۸۹.
  7. " سَلُونِي قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِي "؛ وسائل الشیعه، ج ۱۵، ص ۱۲۸.
  8. "او المراد انفدنا من علم مخصوص سوی الحلال والحرام لم یفض علی النبی والائمة المتقدمین علی وان افیض فی ذلک الوقت کما سیاتی وذلک اما من المعارف الربانیة او من الامور البدائیه کما مر منا الاشارة الیهما ویؤید الاخیر کثیر من الأخبار"، بحار الانوار، ج ۲، ص ۹۸.
  9. گنجی، امام‌شناسی، ج۱، ص۲۳۳ الی ۲۳۶ .
  10. ویژگی‌های علوم ائمه از دیدگاه علمای امامیه
  11. از امام صادق(ع) نقل شده که فرمود: به درستی که برای ما در شبهای جمعه جایگاه ویژه ای می باشد. عرض کردم فدایت شوم، کدام جایگاه؟ فرمود به فرشتگان و پیامبران و اوصیای مرده و ارواح اوصیاء و وصی در میان شما اذن داده می‌شود که به آسمان عروج نمایند، پس ایشان یک هفته گرد عرش پروردگارشان می گردند و طواف می نمایند در حالی که می گویند، بسیار پاک و منزه و پر قداست است پروردگار فرشتگان و پروردگار روح "سبوح قدوس رب الملائکة والروح". زمانی که از طواف نمودن فارغ گردند پشت هر ستونی دو رکعت نماز به جای می آورند. سپس همه می روند؛ پس فرشتگان پس از تلاش فراوانی که خداوند متعال قرار داده -که این تلاش ناشی از بزرگداشتشان از آنچه می بینند می باشد، که به همان اندازه از این تلاش و ترس بر آنان افزوده می گردد- منصرف گردیده می روند، هم چنین پیامبران و اوصیا و ارواح زندگان منصرف می گردند در حالی که بسیار شگفت زده می باشند و برای خود بسیار شادامانند. به وصی و اوصیاء الهامی از علم الهام شده است، علمی بسیار و سرشار که هیچ کس از ایشان شادمان تر نیست. "این امر را" مخفی نگاهدار که به خدا قسم این مسأله نزد او بسیار پراهمیت تر و عزیزتر از هر امر مهم دیگر می باشد. فرمود ای محبور "مورد تنعم قرار گرفته" به خدا قسم اقرار به مطلبی که بیان کردم به کسی الهام نمی گردد مگر اینکه از صالحان و پارسایان باشد. عرض کردم به خدا قسم من مقدار زیادی از صلاح و پارسایی ندارم. امام(ع) فرمود به خداوند دروغ نگو، همانا خداوند متعال تو را صالح و پارسا نامید آنجا که می فرماید: ایشان همراه کسانی هستند که خداوند متعال بر ایشان نعمت قرار داد از پیامبران و راستگویان و شهدا و صالحان. صالحان یعنی کسانی که به ما و به امیرالمؤمنین(ع) و فرشتگان خداوند و پیامبران او و به تمام حجتهای خداوند بر او و بر محمد و آل پاک و طاهرین دیندار او ایمان آورده‌اند؛ بحار‌الأنوار، ج‌۲۶، ص ۸۸.
  12. از ابی بصیر نقل شده گفت شنیدم امام صادق(ع) می‌فرماید: به تحقیق به ما در شب و روز افزوده می‌شود، که اگر به ما افزوده نگردد هر آنچه نزد ماست به اتمام خواهد رسید. ابو بصیر گفت: فدایتان گردم چه کسی آن را نزد شما می آورد؟ امام فرمود: به تحقیق از میان ما کسانی هستند که آن را می‌نگرند، و از میان ما کسانی هستند که علم در دل ایشان به شکل مفصل قرار می گیرد، و از میان ما کسانی هستند که با گوش خود می شنود مانند صدای زنجیری که به لب تشت می کشند. به ایشان عرض کردم چه کسی آن علم را برای شما می آورد، فرمود مخلوقی که با عظمت تر از حضرت جبرئیل(ع) و حضرت میکائیل(ع) است؛ بصائر‌الدرجات، ج۱، ص۲۳۲.
  13. علم غیب امام (تبیین دیدگاه اعتدالی و صحیح)
  14. علم امام از دیدگاه کلام امامیه، ص۴۷ الی ۴۹.
  15. مستوفی بیدآبادی، :تا بی ۱۷۷-۱۷۸
  16. علم امام در اندیشه علمای معاصر حوزه اصفهان، فصلنامه نقد و نظر؛ شماره ۶۹؛ بهار ۱۳۹۲؛ ص ۱۴۱.