آیه محبت
متن آیه: ﴿ِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ يُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا يَخَافُونَ لَوْمَةَ لَائِمٍ﴾[۱]
پنجاهمین آیه از سوره مائده، آیه محبت نامیده میشود. اکثریت مفسران شیعه و شماری از مفسران اهل سنت، امام علی(ع) را مصداق این آیه دانستهاند.
مقدمه
مفسر بزرگ شیعه، علامه طباطبایی، در تفسیر گرانقدر خود، المیزان ذیل آیه مورد بحث مطالب ارزشمندی را در باب تسامح مفسران در تفسیر و تطبیق اوصاف مذکور در آیه شریفه بیان کردهاند که به لحاظ اهمیت آن تمامی آن را نقل میکنیم: گرچه بسیاری از مفسرین متنبه اشتمال آیه شریفه بر پیشگویی شده و راجع به مصداقی که آیه بر آن منطبق میشود زیاد بحث کردهاند، ولی آنها در تفسیر مفردات آیه تسامح نموده، حق معنای اوصاف آن را ادا نکردهاند؛ و در نتیجه با کلام خداوند همچون کلام دیگران معامله کرده، وقوع تسامحات عرفیه را در آن تجویز نمودهاند.
قرآن گرچه در بلاغت خود راه تازهای نیاورده و در استعمال الفاظ و ترکیب جملهها و وضع کلمات در برابر معانی، روش جدیدی اختراع ننموده است و به همان روش معمول مشی کرده است؛ ولی با سایر کلمات در یک جهت دیگری فرق دارد و آن اینکه ما آدمیان - از بلیغ و غیر بلیغ - کلام خود را بر اساس آن مقدار تعقلی که از معانی داریم بنا مینهیم و درک ما نسبت به معانی به مقدار فهمی است که از حیات اجتماعی خود داریم - که البته آن را با فطرت اجتماعی و انسانی خود به وجود آوردهایم - و کار چنین درکی، حکم به قیاس و بر اساس مشابهت است؛ و در نتیجه تسامح و تساهل به ذهن ما راه مییابد و مثلاً «بیشتر» را به جای «همه» و «غالب» را به جای «دائمی» گرفته، و هر چیز قیاسی را یک امر مطلق و همه جانبه فرض میکنیم و هر اندکی را به معدوم ملحق ساخته و جمله معروف النادر كالمعدوم را جاری میسازیم.
میگوییم: فلان چیز خوب است یا بد است و فلان شخص دوست داشتنی و یا مبغوض است و فلان امر پسندیده یا ناپسند، سودمند و یا مضر است، فلان کس شخص نیکوکار و یا بدکار است.
همه اینها را به طور مطلق میگوییم، با اینکه تنها در بعضی حالات و در برخی فروضها و نزد پارهای مردم و بالنسبة به بعضی چیزها است نه به طور مطلق و همه جانبه؛ ولی ما این فرضهای مخالف را تسامح نموده و به عدم الحاق میکنیم. تازه اینها همه در آن جهات واقعی خارجیای است که درک نمودهایم، و چیزهایی که روی محدودیت ادراک خود از آنها غفلت داریم خیلی بیشتر است. بنابراین آنچه انسان از خارج خبر میدهد و به خیال خود ادراک و کشف واقع میپندارد مبنی بر تسامح در برخی جهات و نادانی در برخی دیگر است و احاطه بر واقعیات و سپس تطبیق کلام با آن چیزی جز شوخی نیست.
این کلام انسانی است که بر علم خودش بنا نهاده است، ولی لازم است کلام خداوند را از این نقص بری و منزه بدانیم. علم خداوند به هر چیزی احاطه دارد. خدا در توصیف کلام خود میفرماید: ﴿إِنَّهُ لَقَوْلٌ فَصْلٌ * وَمَا هُوَ بِالْهَزْلِ﴾[۲].
همین معنا یکی از جهات تمسک به اطلاق کلام خداوند در آنجایی است که ظاهر کلامش مطلق بوده و قید متصل یا منفصلی بر آن نخورده باشد و یکی از جهات اطلاع بر علیت وصفهای مذکور در کلام خداوند است؛ از این روی وقتی خداوند میفرماید: ﴿يُحِبُّهُمْ﴾؛ (دوستشان دارد) میرساند که در هیچ جهتی نسبت به آنها بغض ندارد، وگرنه استثنا میکرد و وقتی مردمی را توصیف نموده، میفرماید: «آنها در برابر مؤمنین کوچک و ذلیلاند»، میرساند که آنان در تمام احوال و جمیع فرضها چنین هستند، وگرنه گفته قاطعی نخواهد بود.
البته در قرآن چه بسا یک سلسله معانی است که وقتی جهتی جامع (و کلی) در کار باشد به غیر از صاحبان آن هم نسبت داده میشود، چنان که میفرماید: ﴿وَلَقَدْ آتَيْنَا بَنِي إِسْرَائِيلَ الْكِتَابَ وَالْحُكْمَ وَالنُّبُوَّةَ...﴾[۳]، ﴿...هُوَ اجْتَبَاكُمْ وَمَا جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ...﴾[۴]، ﴿كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ...﴾[۵]، ﴿...لِتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ...﴾[۶]، ﴿وَقَالَ الرَّسُولُ يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا﴾[۷].
این آیات و نظایر آن مشتمل بر یک تعداد اوصاف اجتماعی است که فرد و اجتماع هر دو بدان موصوف میشوند و هیچ یک از آنها هم تسامح نبوده و اوصافی است که هم جزء و کل و هم فرد و اجتماع هر دو با عنایتی بدان موصوف میشوند.
همانگونه که به نقل از مفسر المیزان عنوان شد غالب مفسران، به ویژه مفسرین اهل سنت، در تطبیق و مصداقشناسی اوصاف مذکور در آیه شریفه گرفتار تساهل و تسامح شدهاند؛ چراکه آنان با کلام خداوند همچون کلام دیگران معامله، و وقوع تسامحات عرفیه را در آن تجویز و در تفسر آیه شریفه بر اساس مشابهت و قیاس حکم کردهاند، در حالی که در قرآن استعمال الفاظ و وضع کلمات در برابر معانی بر تسامحات عرفیه بنا نشده و خلل ناپذیر است و در واقع به جهت اقتضاء کلام وحی، که همانند کلام انسان نیست، انطباق کامل و بدون استثناء مصداق بر صفات مذکور در آیه شریفه لازم و ضروری است.[۸]
صفت ﴿يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ﴾
یکی از صفات در آیه شریفه صفت ﴿يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ﴾ است؛ یعنی «خداوند آنها را دوست دارد و آنان نیز او را دوست دارند». به اعتقاد غالب مفسران این صفت در بسیاری از روایات و از زبان رسول خدا(ص) به امیرمؤمنین علی(ع) نسبت داده شده است و ایشان تجلی این صفت بزرگ هستند. بر همین اساس یکی از قرائنی که سهم شایان توجهی در تأیید دیدگاه امامیه داشته و در مقام احتجاج نیز از سوی مفسران و بزرگان تشیع بسیار بر آن تکیه شده است و در حقیقت ارتباط و انطباق آیه شریفه را بر علی(ع)، به روشنی آشکار میسازد، اختصاص صفت ﴿يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ﴾ به علی(ع)، آن هم به گواهی رسول خدا(ص) است.[۹]
شأن نزول
آیات امامت و ولایت
- آیات آغاز سوره براءت
- آیه ۲۵ سوره احزاب
- آیه ۲۳ سوره احزاب
- آیات ۵ تا ۱۰ سوره انسان (آیات سوره هل اتی)
- آیات شفاعت
- آیات صراط مستقیم
- آیات صله رحم
- آیات علم غیب امام علی
- آیات هدایت
- آیه فاذا فرغت فانصب
- آیه ابتلا
- آیه اتباع
- آیه اجتباء
- آیه أحسب الناس
- آیه اخوت
- آیه اذان
- آیه اذن واعیه
- آیه استرجاع
- آیه استقامت
- آیه استواء بر سوق (آیه یعجب الزراع)
- آیه اطاعت
- آیه اطعام
- آیه اعتصام (آیه حبل الله)
- آیه اعراف
- آیه أفمن شرح الله
- آیه أفمن کان مؤمناً
- آیه أفمن وعدناه وعدا حسنا
- آیه أفمن یعلم
- آیه اقامه وجه
- آیه اکمال
- آیه ام یحسدون
- آیه امت هادیه
- آیه امر به عدل
- آیه امر به معروف
- آیه ان الذین اجرموا
- آیه انتقام
- آیه انفاق
- آیه اولو الارحام
- آیه اولیالامر
- آیه اولئک کتب فی قلوبهم الایمان
- آیه اهل ذکر (آیه سؤال)
- آیه ایتای کتاب
- آیه ایذاء المؤمنین
- آیه بشارت در سوره حج
- آیه بشارت در سوره یونس
- آیه بصیرت
- آیه بیتالله الحرام
- آیه بینه و شاهد
- آیه تأذین
- آیه تأویل (آیه راسخون فی العلم)
- آیه تبلیغ
- آیه تراهم رکعاً سجداً
- آیه تزکیه
- آیه تشبیه علی به عیسی
- آیه تطهیر
- آیه تعلیم کتاب و حکمت
- آیه تکریم والدین
- آیه تنازع
- آیه تواصی به صبر
- آیه توبه آدم
- آیه توکل علی الله
- آیه ثم اورثنا الکتاب
- آیه حسن المأب
- آیه حفظ امانت
- آیه حکمت
- آیه خلافت
- آیه خیر البریة
- آیه دعوت بر ولایت
- آیه ذم من کذب النبی
- آیه راکعین
- آیه رب اشرح لی
- آیه ردالامور
- آیه رؤیت اعمال
- آیه سأل سائل
- آیه سفیران الهی
- آیه سقایة الحاج
- آیه سلام علی آل یاسین
- آیه سلام (آیه سلم)
- آیه سی و سه سوره آل عمران
- آیه شهادت
- آیه صاحب فضیلت
- آیه صادقین
- آیه صالح المؤمنین
- آیه صدق
- آیه صدیقون
- آیه صلوات بر نبی
- آیه علم الکتاب
- آیه عم یتسائلون
- آیه فتلقی آدم
- آیه فی مقعد صدق
- آیه کفایت
- آیه لحن القول
- آیه لسان صدق
- آیه مباهله
- آیه محبت
- آیه محسنین
- آیه مرج البحرین
- آیه مسابقه (آیه والسابقون السابقون)
- آیه مسئولون
- آیه مشاقه نبی
- آیه ملک عظیم
- آیه من اتبعک
- آیه من المؤمنین رجال
- آیه من جاء بالحسنة
- آیه من سبقت لهم الحسنی
- آیه من یشری نفسه
- آیه منافقان
- آیه منذر و هادی
- آیه مودت
- آیه مؤذن
- آیه میثاق
- آیه نجم
- آیه نجوی
- آیه نصر
- آیه نصرت
- آیه نعیم
- آیه نفر
- آیه نور
- آیه و اسأل من ارسلنا
- آیه و الشمس و ضحاها
- آیه و انذر عشیرتک الاقربین (آیه لیلة المبیت)
- آیه و انی لغفار
- آیه و لا تقتلوا
- آیه و لسوف یعطیک
- آیه وارثان کتاب
- آیه والسابقون الاولون
- آیه ود
- آیه وزارت
- آیه وعد الله الذین آمنوا
- آیه ولایت
- آیه هذان خصمان
- آیه هفتم سوره انشراح
- آیه هو الذی خلق
- آیه یسقی بماء واحد
- آیه یوم لا یخزی
پانویس
- ↑ «خداوند به زودی گروهی را میآورد که دوستشان میدارد و دوستش میدارند؛ در برابر مؤمنان خاکسار و در برابر کافران دشوارند، در راه خداوند جهاد میکنند و از سرزنش سرزنشگری نمیهراسند» سوره مائده، آیه ۵۴.
- ↑ «که آن (قرآن) گفتاری جدّی و قاطع است * و هزل نیست» سوره طارق، آیه ۱۳-۱۴.
- ↑ «و به راستی ما به بنی اسرائیل کتاب (آسمانی) و داوری و پیامبری دادیم و به آنان از چیزهای پاکیزه، روزی بخشیدیم و آنها را بر جهانیان (در زمان خودشان) برتری دادیم» سوره جاثیه، آیه ۱۶.
- ↑ «و در (راه) خداوند چنان که سزاوار جهاد (در راه) اوست جهاد کنید؛ او شما را برگزید و در دین- که همان آیین پدرتان ابراهیم است- هیچ تنگنایی برای شما ننهاد» سوره حج، آیه ۷۸.
- ↑ «شما بهترین گروهی بودهاید که (به عنوان سرمشق) برای مردم پدیدار شدهاید» سوره آل عمران، آیه ۱۱۰.
- ↑ «و بدین گونه شما را امّتی میانه کردهایم تا گواه بر مردم باشید و پیامبر بر شما گواه باشد» سوره بقره، آیه ۱۴۳.
- ↑ «و پیامبر میگوید: پروردگارا! امّت من این قرآن را کنار نهادند» سوره فرقان، آیه ۳۰.
- ↑ ساعدی، محمد، آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار، ص ۴۴۲.
- ↑ ساعدی، محمد، آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار، ص ۴۴۴.