آیا اعتقاد به علم غیب امام از ضروریات دین یا مذهب است؟ (پرسش)
آیا اعتقاد به علم غیب امام از ضروریات دین یا مذهب است؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ علم غیب |
مدخل اصلی | علم غیب |
آیا اعتقاد به علم غیب امام (ع) از ضروریات دین یا مذهب است؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث علم غیب معصوم است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی علم غیب مراجعه شود.
پاسخ جامع اجمالی
معناشناسی
غیب و علم غیب
معنای لغوی
«غیب» در لغت به امری که از حس (باطنی و ظاهری) پوشیده باشد، اطلاق شده است، خواه آن چیز هم اکنون تحقق یافته باشد یا بعد از این تحقق پیدا کند؛ این واژه در مقابلِ شهود (شهادت) است به معنای چیزی که با حواس قابل درک باشد[۱]. بنابراین معنای لغوی، اگر در کاربری عرفی عام - و نه اصطلاحی - «علم غیب» گفته شود، یعنی: «علم به هر چیزی که غایب از حواس بشری باشد»؛ چه علومی که قرآن و حدیث و کتب مفسران و متکلمان آن را «علم غیب» نامیده است و چه علومی که قرآن و حدیث و این کتب آن را «علم به غیب» نمی نامند.
معنای اصطلاحی
غیب در دایرهای خارج از عرف عام اهل لغت، اصطلاحی است که هم در قرآن کریم و حدیث معصومان از آن یاد شده و هم در آثار تفسیری و اعتقادی:
- اصطلاح قرآن و حدیث: واژه «غیب» در کاربریهای آیات قرآن کریم و روایات، دو استعمال دارد؛ یکی: همان استعمال لغوی (امور پنهان از حواس) و دیگری: معنایی خاصتر از معنای لغوی است که تنها شامل اموری میشود که خدای متعال آگاهی از آنها را تنها به خود اختصاص داده و احدی از مخلوقاتش اعم از انبیاء، ملائکه و غیر ایشان را نیز از آن مطلع نکرده است که اصطلاحاً به آنها، «امور مستأثر» میگویند[۲]. اما واژه «علم غیب» در استعمالات قرآنی برای علم به هر غیبی اطلاق نشده است؛ بلکه به یکی از دو معنای ذیل آمده؛ کاربری اول: به علم ذاتی و استقلالی به امور غیبی؛ یعنی: علمی که از کسی گرفته نشده (علم غیر مستفاد)[۳]، و کاربری دوم: به خصوص علوم مختص به خدای تبارک و تعالی که در تعبیر روایات، علم مستأثر نامیده شدند[۴]. در این اصطلاح، علم به غیب فقط به علوم اختصاصی خداوند متعال (علم مکنون و مستأثر) که ذاتی بوده و اکتسابی نیستند اطلاق میشود و به علم دیگران اگرچه به تعلیم الهی یا اعطای او باشد غیب گفته نمیشود[۵].
- اصطلاح مفسران و متکلمان: واژه «غیب» در آثار تفسیری و اعتقادی نیز به دو گونه استعمال شده است؛ یکی: همان استعمال لغوی (امور پنهان از حواس)[۶]. این معنا هم شامل غیب مطلق و غیب نسبی میشود و هم شامل غیب به معنای «امور مستأثر» و امور غیر آن. و دیگری: معنای خاص که تنها به اموری اشاره دارد که دانستن آنها فقط در اختیار خدای تبارک و تعالی است (امور مستأثر). اما واژه «علم غیب» در استعمالات مفسران و متکلمان به همان دو معنایی که در اصطلاح قرآنی گذشت استفاده شده است. بنابر این، علم غیب در کاربری اول خود گاهی به کیفیت خاصی از دانش اطلاق میشود که ذاتی و غیرتبعی بوده و از دیگران فراگیری نشده باشد (یعنی مستفاد نباشد)[۷] و در کاربری دوم خود گاهی به خصوص علوم خاص الهی اطلاق شده است؛ لذا در این اصطلاح (چه در کاربری اول و چه در کاربری دوم) نیز، علم به غیب، مختص ذات خداوند است و به علم غیر خدا - هرچند ویژه باشد - به صورت مطلق «علم غیب» گفته نمیشود[۸]؛ بلکه به طور شایع، از لفظ «اطلاع بر مغیبات»[۹] یا «اِخبار از غیب»[۱۰] استفاده کردهاند. البته این بدان معنا نیست که مفسران یا متکلمان علم غیب را در معنای لغوی استفاده نکردهاند[۱۱] و بیشک، در این کاربری لغوی، دقت علمی رعایت نشده و باعث ایجاد شبهه نیز گشته است[۱۲].
ضروری دین و ضروری مذهب
واژه «ضروری»، در لغت، گاهی به معنای «بدیهی» و گاهی به معنای «لازم»[۱۳] بهکار میرود. «ضروری» به معنای نخست، مقابل «نظری» در کلمات فقها با اضافه به دین و مذهب به کار رفته است[۱۴]:
- ضروری دین: یعنی آن بخش از آموزههای دینی ـ اعم از اصول و فروع ـ است که ثبوت آن در دین مسلّم و بدیهی است و نیازی به استدلال ندارد و هر مسلمانی ـ اعم از خواص و عوام ـ آن را میداند؛ مانند معاد، وجوب نماز، روزه و حج[۱۵].
- ضروری مذهب: یعنی اصول و فروع بدیهی و مسلّم شیعه دوازده امامی است؛ از قبیل امامت امامان معصوم (ع)، مشروعیت متعه (ازدواج موقت) و حرمت قیاس[۱۶]. از احکام آن در بابهای طهارت، شهادات و حدود سخن گفتهاند[۱۷].
حکم منکر ضروری دین یا مذهب
شکی در وجوب تصدیق و اعتراف به ضروری دین؛ اعم از اصول و فروع نیست، چنانکه شکی در تحقق کفر با انکار ضروری دین نیست؛ لکن اختلاف در این است که آیا انکار ضروری دین سببی مستقل برای تحقق کفر است - همانگونه که انکار ربوبیت خدا و رسالت پیامبر (ص) چنین است - یا اینکه انکار ضروری، سببی مستقل نیست، بلکه به جهت بازگشت آن به انکار رسالت رسول خدا (ص) و تکذیب آن حضرت موجب کفر میگردد؟
- بنابر قول نخست، انکار ضروری مطلقاً موجب کفر است؛ انکار کننده عالم باشد یا جاهل. جاهل نیز قاصر باشد یا مقصّر، مگر آنکه احتمال برود انکار کننده به لحاظ تازه مسلمان بودن یا سکونت و نشو و نما در بلاد کفر، به ضروری بودن حکم جاهل بوده است که در این صورت به گفته بسیاری، انکار ضروری موجب کفر نمیشود[۱۸].
- در مقابل، برخی انکار ضروری را سببی مستقل برای تحقق کفر ندانسته و گفتهاند: در صورتی موجب کفر میشود که به انکار رسالت پیامبر (ص) و تکذیب او برگردد[۱۹].
- برخی بین اصول و فروع دین تفصیل داده و انکار ضروری از اصول دین ـ همچون «جسمانی بودن معاد» ـ را مطلقاً موجب کفر دانستهاند؛ اما در فروع دین بین جاهل قاصر و مقصر تفصیل داده و انکار ضروری از فروع دین را در صورت جهل از روی قصور موجب کفر ندانستهاند[۲۰][۲۱]
اعتقاد به آگاهی امام از امور غیبی ضروری دین یا مذهب؟
هر چند امامت - بنابر نظر اکثر امامیه - از اصول دین و باور به آن از لوازم ایمان است، اما در باور به ویژگیهای امام مانند: «آگاهی او از امور غیبی»، «قلمرو و گستره آن»، میان متکلمان شیعه اختلاف نظر وجود دارد.
به نظر میرسد، میان علمای اسلامی کسی قائل به ضروری دین بودن اعتقاد به آگاهی امام از امور غیبی (ع) نیست، اما در اینکه این مسأله از ضروریات مذهب امامیه است یا خیر؟ برخی سکوت و احتیاط کردهاند، برخی آن را از ضروریات مذهب دانستهاند و برخی هم بالعکس. کسانی که به ضروری بودن این اعتقاد باور دارند معتقدند از روایات مستفیض[۲۲] چنین استفاده میشود که آگاهی امام از حوادث گذشته، حال و آینده از نشانههای امامت است[۲۳]. در مقابل برخی - همچون: سید مرتضی و شیخ طوسی - این اعتقاد را از ضروریات مذهب ندانستهاند، به این جهت که آنچه به دلیل عقلی ثابت شده این است که امام باید به مایحتاج مردم در امور دینی و دنیوی آگاه باشد نه بیش از آن[۲۴].
ایمان یا کفر منکران باور به آگاهی امام از امور غیبی
چنانچه اعتقاد به آگاهی امام از امور غیبی را در شمار ضروریات دین ندانیم، منکر آن کافر محسوب نمیشود، اما در اینکه با این انکار آسیبی به ایمان او وارد میشود یا خیر، اختلاف است (و این مسأله وابسته به این است که اعتقاد به علم غیب را از ضروریات مذهب بدانیم یا خیر). براساس دیدگاه برخی که این اعتقاد را از ضروریات مذهب نیز نمیدانند (مانند: سید مرتضی شیخ طوسی)، این انکار آسیبی به ایمان هم وارد نمیکند، اما از منظر آنها که این اعتقاد را از ضروریات مذهب میدانند، انکار آن در صورتی که توسط فردی غیرشیعه رخ دهد، در اینکه «این انکار موجب کفر او میشود» در میان مشهور قدما اختلاف شده است، برخی آن را موجب کفر او میدانند[۲۵] و برخی این انکار را موجب کفر وی نمیدانند[۲۶]. اما در صورتی که منکِر، شیعه دوازده امامی باشد، طبق قول برخی که تصریح به کفر منکر ضروری مذهب دارند، انکار آگاهی امام از امور غیبی موجب کفر صاحب آن میشود[۲۷]؛ البته کفر در اینجا در مقابل ایمان است و نه در مقابل اسلام.
پاسخها و دیدگاههای متفرقه
۱. آیتالله نجفی لاری؛ |
---|
آیتالله سید عبدالحسین نجفی لاری در کتاب «المعارف السلمانیة فی کیفیة علم الإمام و کمیته» در اینباره گفتهاست:
«اعتقاد به علم امام (ع) هرچند از ضروریات دینی نیست، اما تحصیل و معرفت تفصیلی آن برای خواصِ از اهل علم واجب است تا بدان باور قلبی داشته باشند. اما برای عوام، اعتقاد قلبی و زبانی کفایت میکند»[۲۸].
|
۲. علامه طباطبایی؛ |
---|
علامه طباطبایی در دو کتاب «در محضر علامه طباطبایی» و «پژوهشی در باب علم امام» در این باره گفته است:
«اعتقاد به علم غیب داشتن امام (ع) از ضروریات امامیه نیست که منکر آن کافر شود. آنچه به دلیل عقلی ثابت است تنها این است که امام (ع) و پیشوا باید به ما یحتاج مردم در امور دینی و دنیایی، آگاه باشد، ولی از روایات متعدد استفاده میشود. که ائمه (ع) به آنچه برده و خواهد بود و میباشد، آگاه هستند»[۲۹].
|
۳. آیتالله سبحانی؛ |
---|
آیت الله سبحانی در کتاب «آگاهی سوم یا علم غیب» در این باره گفته است:
«از روایات مستفیض استفاده میشود که آگاهی امام (ع) از گذشته و حال و آینده از نشانههای امامت او است و میتوان گفت این مطلب از اعتقادات و ضروریات مذهب شیعه است»[۳۰].
|
۴. آقای رهبری (پژوهشگر دانشگاه علمی کاربردی تبریز)؛ |
---|
آقای حسن رهبری در مقاله «علم پیامبر و امام در تفسیر "من وحی القرآن"» در اینباره گفته است:
«علم پیامبر (ص) و امام (ع) که در علم کلام اسلامی اصطلاحاً علم امام (ع) گفته میشود، هرچند از مقولاتی است که بیشتر دانشمندان و متکلمان اسلامی، اعتقاد بدان را از ضروریات دینی به شمار نمیآورند، ولی در مجامع علمی و محافل مذهبی شیعه، گاه همچون ضروریات دینی، مورد بحث و گفتگو بوده و چه بسا که در قرون اخیر، حوزههای علمیه را با چالش مواجه نموده و گرایشهای فکری ناهمسانی را به وجود آورده است؛ چنانچه گاه برخی را چارهای جز سکوت یا احتیاط و همگرایی نبوده است»[۳۱].
|
۵. پژوهشگران مؤسسه فرهنگی تحقیقاتی للهیان؛ |
---|
پژوهشگران «مؤسسه فرهنگی تحقیقاتی للهیان» در پاسخ به این پرسش آوردهاند:
«مرحوم شیخ طوسی، میفرماید: اگر کسی اعتقادش این باشد که امام (ع) به آنچه در آینده در رابطه با خود یا دیگران اتّفاق میافتد آگاهی ندارد، این ضرری به اعتقادش ندارد چون اعتقاد به علم غیب داشتن امام (ع) از ضروریّات امامیه نیست که مُنْکِر آن کافر شود. آنچه بهدلیل عقلی ثابت است، تنها این است که امام (ع) و پیشوا باید به مایَحتاج مردم در امور دینی، آگاه باشد. اگر امام (ع) عدد برگهای درختان و قطرات باران را نداند، بهامامت او لطمه نمیخورد. «و لم نوجب ان یکون عالما بما لا تعلق له بالاحکام الشرعیه»[۳۲][۳۳].
|
۶. پژوهشگران پایگاه جامع ادیان و مذاهب؛ |
---|
پژوهشگران «پایگاه جامع ادیان و مذاهب» در پاسخ به این پرسش آوردهاند:
«علم غیب از ضروریات مذهب شیعه است که برگرفته از دلایل قطعی قرآن، سنت و عقل میباشد؛ چرا که آنان در راستای اهداف رسالت و بر اساس نصب الهی، مسئولیت تبیین و تشریح آموزههای وحی، حفظ و نگهداری آنها را برعهده دارند و به همینرو باید از چنین موهبتی برخوردار باشند تا بتوانند حقایق وحی را به درستی تبیین کرده و اهداف رسالت انبیای الهی را جامه عمل پوشند»[۳۴].
|
۷. پژوهشگران مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولیعصر (ع). |
---|
پژوهشگران «مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولیعصر» در اینباره گفتهاند:
«این که پیامبران و ائمه (ع) علم غیب داشتند، از ضروریات مذهب حق است و با دلایل قطعی از کتاب و سنت و عقل قابل اثبات است؛ از جمله میدانستند که کی شهید میشوند، چه کسی آنها را به شهادت میرساند»[۳۵].
|
پرسشهای وابسته
- اگر علم غیب منحصر به خداست پس آیا پیامبران یا امامان علم غیب نداشتهاند؟ (پرسش)
- چگونه انسان محدود میتواند دارای علم غیب نامحدود شود؟ (پرسش)
- آیا علم غیب معصوم با اختیار وی منافات ندارد؟ (پرسش)
- آیا اعتقاد به علم غیب معصوم شرک نیست؟ (پرسش)
- رابطه علم غیب معصوم با علم مستأثر چیست؟ (پرسش)
- آیا مقام علم غیب به غیر معصوم داده میشود؟ (پرسش)
- شرایط دستیابی غیر معصوم به علم غیب چیست؟ (پرسش)
- آگاهی انسان غیر معصوم از آینده یا امور غیبی چه توجیهی دارد؟ (پرسش)
پانویس
- ↑ فراهیدی، خلیل بن احمد، کتاب العین، ج۴، ص۴۵۴؛ ازهری، محمد بن احمد، تهذیب اللغه، ج۳، ص۱۰۶؛ جوهری، ابونصر، الصحاح، ج۱، ص۲۹؛ ابن فارس، احمد، معجم مقاییس اللغه، ج۴، ص۴۰۳؛ ثعالبی، ابومنصور، فقه اللغه، ص۲۴؛ ابن سیده، علی بن اسماعیل، المخصص، ج۳، ص۵۶؛ راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات، ص۶۱۶؛ ابنمنظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۱، ص۶۵۴؛ طریحی، مجمع البحرین، ج۲، ۱۳۵ ـ ۱۳۴؛ زبیدی، سید مرتضی، تاج العروس، ج۲، ص۲۹۵.
- ↑ در روایتی امیرالمؤمنین (ع) فرمود: همانا برای خداوند متعال دو علم وجود دارد؛ علمی که آن را ویژه خود قرار داده و کسی را نسبت به آن مطلع نساخته است، نه پیامبری از پیامبران و نه فرشتهای از فرشتگان و این همان فرمایش خداوند متعال در قرآن کریم است که فرمود: ﴿إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَيُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الْأَرْحَامِ وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ مَاذَا تَكْسِبُ غَدًا وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ﴾ و علمی که فرشتگان او از آن آگاهی دارند قطعا مورد آگاهی محمد (ص) و آل محمد (ع) است و آنچه ایشان از آن آگاهی دارند قطعا مرا نسبت به آن آگاه فرموده است، بزرگ از ما و کوچک از ما تا روز قیامت از آن مطلع هستند: «إِنَّ لِلَّهِ عِلْمَيْنِ عِلْمٌ اسْتَأْثَرَ بِهِ فِي غَيْبِهِ فَلَمْ يُطْلِعْ عَلَيْهِ نَبِيّاً مِنْ أَنْبِيَائِهِ وَ لَا مَلَكاً مِنْ مَلَائِكَتِهِ وَ ذَلِكَ قَوْلُ اللَّهِ تَعَالَى: إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَ يُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَ يَعْلَمُ ما فِي الْأَرْحامِ وَ ما تَدْرِي نَفْسٌ ما ذا تَكْسِبُ غَداً وَ ما تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ (سوره لقمان، آیه۳۴). وَ لَهُ عِلْمٌ قَدِ اطَّلَعَ عَلَيْهِ مَلَائِكَتُهُ فَمَا اطَّلَعَ عَلَيْهِ مَلَائِكَتُهُ فَقَدِ اطَّلَعَ عَلَيْهِ مُحَمَّدٌ وَ آلُهُ وَ مَا اطَّلَعَ عَلَيْهِ مُحَمَّدٌ وَ آلُهُ فَقَدْ أَطْلَعَنِي عَلَيْهِ يَعْلَمُهُ الْكَبِيرُ مِنَّا وَ الصَّغِيرُ إِلَى أَنْ تَقُومَ السَّاعَةُ»؛ صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات، ص١٣١.
- ↑ به عنوان مثال، امام علی (ع) در جواب کسی که پرسید: آیا به تو علم غیب داده شده است؟ فرمود: ای برادر کلبی! این علم غیب نیست، بلکه علمی است که از صاحب علم آموخته شده است: «لَيْسَ هُوَ بِعِلْمِ غَيْبٍ وَ إِنَّمَا هُوَ تَعَلُّمٌ مِنْ ذِي عِلْمٍ»؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۲۸.
- ↑ روایت «إِنَّ لِلَّهِ عِلْمَيْنِ عِلْمٌ اسْتَأْثَرَ بِهِ فِي غَيْبِهِ..» در بالا اشاره شده.
- ↑ به عنوان مثال: سدیر - از یاران نزدیک امام صادق (ع) - نقل میکند من، ابوبصیر، یحیی بزّار و داوود بن کثیر در مجلسی بودیم که حضرت با حالت غضبناک وارد شد و فرمود: تعجب از اقوامی که گمان میکنند ما علم غیب میدانیم، در حالی که من قصد تنبیه کنیزم را داشتم و او فرار کرد و من نمیدانم در کدامیک از اتاقهاست...: «یَا عَجَباً لِأَقْوَامٍ یَزْعُمُونَ أَنَّا نَعْلَمُ اَلْغَیْبَ مَا یَعْلَمُ اَلْغَیْبَ إِلاَّ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَقَدْ هَمَمْتُ بِضَرْبِ جَارِیَتِی فُلاَنَةَ فَهَرَبَتْ مِنِّی فَمَا عَلِمْتُ فِی أَیِّ بُیُوتِ اَلدَّارِ هِیَ...»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۲۵۷. همچنین: ابن مغیره میگوید: من به اتفاق یحیی بن عبدالله بن حسین خدمت حضرت ابو الحسن (ع) بودیم، یحیی عرض کرد: فدایت شوم! مردم گمان میکنند شما علم به غیب دارید، امام فرمود: سبحان اللَّه! ای یحیی! دست خودت را بر من بگذار، به خدا سوگند! از این نسبت تمام موهای بدنم راست شد، نه به خدا سوگند، ما غیب نمیدانیم و هرآنچه نقل میکنیم از رسول خداست: «عَنِ ابْنِ الْمُغِیرَةِ قَالَ: کُنْتُ عِنْدَ أَبِی الْحَسَنِ (ع)أَنَا وَ یَحْیَی بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحُسَیْنِ فَقَالَ یَحْیَی جُعِلْتُ فِدَاکَ إِنَّهُمْ یَزْعُمُونَ أَنَّکَ تَعْلَمُ الْغَیْبَ فَقَالَ سُبْحَانَ اللَّهِ ضَعْ یَدَکَ عَلَی رَأْسِی فَوَ اللَّهِ مَا بَقِیَتْ فِی جَسَدِی شَعْرَةٌ وَ لَا فِی رَأْسِی إِلَّا قَامَتْ قَالَ ثُمَّ قَالَ لَا وَ اللَّهِ مَا هِیَ إِلَّا رِوَایَةٌ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ ص»؛ مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۲۵، ص۲۹۳.
- ↑ به عنوان مثال: شیخ طوسی (م۴۶۰ق) گفته است: ما غاب عن الحواس. طوسی، محمد بن حسن، التبيان، ص۶، ص۲۲۵. و راغب اصفهانی (م۵۰۲ق) گفته است: استُعمل في كلّ غائب عن الحاسّة... ما لا يقع تحت الحواس و لا تقتضيه بداهة العقول وإنّما يعلم بخبر الأنبياء عليهم السلام. راغب اصفهانی، حسين بن محمد، المفردات فى غريب القرآن، ص۶۱۶. ابن عربی (م۵۴۲ق) نیز گفته است: وحقيقته ما غاب عن الحواس. ابن عربی، محمد بن عبدالله، احكام القرآن، ج۱، ص۱۵.
- ↑ قاضى شوشترى (م۱۰۱۹ق) گفته است: وفرق بين علم الغيب الذي لا يعلمه إلا الله تعالى وبين ما ادعيناه؛ فإن المراد بعلم الغيب هو العلم الذي لا يكون مستفاداً من سبب يفيده، وذلك إنما يصدق على الله تعالى؛ إذ كل ما علم من عداه تعالى فهو مستفاد من جوده؛ إما بواسطة، أو بغير واسطة؛ فلا يكون علم غيب شوشترى، سید نورالله، احقاق الحق و ازهاق الباطل، ص٢٠۴.
- ↑ شیخ مفید (م۴۱۳ق) در همین راستا گفته است: فأما إطلاق القول عليهم بأنهم يعلمون الغيب فهو منكر بين الفساد؛ لأن الوصف بذلك إنما يستحقه من علم الأشياء بنفسه لا بعلم مستفاد، وهذا لا يكون إلا الله عز وجل مفید، محمد بن محمد، أوائل المقالات، ص۶۷. همچنین قاضى شوشترى (م۱۰۱۹ق) گفته است: فلا يصح لغير الله تعالى أن يقال أنه يعلم الغيب... وبالجملة: لا يجوز أن يقال لأحد فلان يعلم الغيب؛ نعم الإخبار بالغيب بتعليم الله تعالى جايز شوشترى، سید نورالله، احقاق الحق و ازهاق الباطل، ص٢٠۴.
- ↑ به عنوان مثال: ابن میثم بحرانی (م۶۹۹ق) گفته است: الفصل الثاني: في بيان اطلاعه عليه السلام على المغيبات، وتمكنه من خوارق العادات، وفيه بحثان: البحث الأول: في اطلاعه على الأمور الغيبية. بحرانی، ابن میثم، شرح مئة كلمة لأمير المؤمنين، ص٢٣٧. همچنین: سید هاشم بحرانی (م۱۱۰۷ق) گفته است: والأئمة صلوات الله عليهم أجمعين؛ لأنّ الله سبحانه وتعالى لمّا أطلعهم على غيبه بما ينزل في ليلة القدر... بحرانی، سید هاشم، ینابیع المعاجز، ص۱۷۵.
- ↑ به عنوان مثال: شیخ مفید، سید مرتضی، طبرسی، محقق حلی و تعداد عدیدی از مفسران و متکلمان شیعه از همین تعبیر استفاده کردهاند. ر.ک: مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج٢، ص۱۹۴؛ علم الهدی، سید مرتضی، رسائل المرتضى، ج۱، ص۴۱۷؛ طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری، ج۱، ص۳۳۵-۳۴۶؛ حلی، جعفر بن حسن، المسلک فی اصول الدین، ص۱۸۷-۲۴۴.
- ↑ به عنوان مثال: سید هاشم بحرانی (م۱۱۰۷ق) گفته است: والأئمة صلوات الله عليهم؛ لأنّ الله سبحانه وتعالى لمّا أفادهم علوماً زائدةً على علم الحلال والحرام، والعلوم والزائدة سائر العلوم، فلا ريب أن من سائر العلوم الزائدة، العلوم بالغيب. بحرانی، سید هاشم، ینابیع المعاجز، ص۱۶۷. همچنین شیخ محمد حسن مظفر (م۱۳۷۶ق) گفته است: ويشهد لعلمه (أي: الإمام علي) بالغيب: إيصاؤه بدفنه خفية. مظفر، محمد حسن، دلائل الصدق، ج۶، ص۳۶۹-۳۷۰.
- ↑ ر.ک: جزیری احسائی، علی، دفع الریب عن علم الغیب، ص۴۵-۵۷؛ مسعودی، سید محمد علی، تفاوت نگرش علم کلام و حدیث به علم غیب، ص۸؛ افتخاری، سید ابراهیم، بررسی مقایسهای شئون امامت در مکتب قم و بغداد، ص۱۲۶الی ۱۲۹.
- ↑ به عبارتی دیگر به معنای هر آن چیزی است که چارهای از آن نیست (اضطرار).
- ↑ ر.ک: بحرانی، یوسف بن احمد، الحدائق الناضرة، ج۱۱، ص:۱۴؛ وحید بهبهانی، الحاشیة علی مدارک الاحکام، ج۱، ص:۳۰۷ و ۳۲۴.
- ↑ ر.ک: هاشمی شاهرودی، سید محمود، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت، ج۵، ص۱۴۴-۱۴۶.
- ↑ وحید بهبهانی، مصابیح الظلام، ج۱، ص:۵۳؛ نتائج الافکار، ص:۱۷۹.
- ↑ ر.ک: هاشمی شاهرودی، سید محمود، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت، ج۵، ص۱۴۴-۱۴۶.
- ↑ حلی، حسن بن یوسف، تذکرة الفقهاء، ج۲، ص:۳۹۱ ـ ۳۹۲؛ شهید ثانی، ذکری الشیعة، ج۲، ص:۴۰۷؛ ابن فهد حلی، المهذب البارع، ج۱، ص:۵۰۱؛ فاضل هندی، کشف اللثام، ج۱۰، ص:۵۶۷؛ موسوی، سید محمد، مدارک الاحکام، ج۵، ص:۷؛ وحید بهبهانی، مصابیح الظلام، ج۴، ص:۵۲۶؛ نجفی، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۶، ص:۴۸ ـ ۴۹.
- ↑ آقارضا همدانی؛ مصباح الفقیه، ج۷، ص:۲۷۶ و ۲۸۴؛ موسوی بجنوردی، سید حسن، القواعد الفقهیة، ج۵، ص:۳۷۱؛ خوئی، ابوالقاسم، فقه الشیعة، ج۳، ص:۱۱۱؛ گلپایگانی، سید محمدرضا، نتائج الافکار، ص:۱۶۰.
- ↑ شیخ انصاری، مرتضی، کتاب الطهارة، ج۵، ص:۱۴۱ ـ ۱۴۲.
- ↑ ر. ک. هاشمی شاهرودی، سید محمود، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت، ج۵، ص۱۴۴-۱۴۶.
- ↑ خَبَر مُستَفیض یا حدیث مستفیض، حدیثی که تعداد راویان آن بیش از یک نفر است؛ اما به حد راویان خبر متواتر نمیرسد؛ شیخ بهائی، الوجیزه، ص۴.
- ↑ ر.ک: سبحانی، جعفر، آگاهی سوم یا علم غیب، ص۷۷.
- ↑ شیخ طوسی میگوید: اگر کسی اعتقادش این باشد که امام (ع) به آنچه در آینده در رابطه با خود یا دیگران اتّفاق میافتد آگاهی ندارد، این ضرری به اعتقادش ندارد چون اعتقاد به علم غیب داشتن امام (ع) از ضروریّات امامیه نیست که مُنْکِر آن کافر شود. آنچه به دلیل عقلی ثابت است، تنها این است که امام و پیشوا باید به مایَحتاج مردم در امور دینی، آگاه باشد. اگر امام عدد برگهای درختان و قطرات باران را نداند، به امامت او لطمه نمیخورد. علم الهدی، سید مرتضی؛ طوسی، محمد بن حسن، تلخیص الشافی، ج۱، ص۲۵۲.
- ↑ بحرانی، یوسف بن احمد، الحدائق الناضره، ج۵، ص۱۷۵.
- ↑ این قول به مشهور قدما و متاخران نسبت داده شده است، نجفی، محمد حسن، جواهرالکلام، ج۶، ص۶۰.
- ↑ مصباح الهدی، ج۱، ص۳۹۰؛ هاشمی شاهرودی، سید محمود، فرهنگ مصطلحات فقه مطابق مذهب امامیه (ع)، ص۱۴۴ ـ ۱۴۶.
- ↑ المعارف السلمانیة فی کیفیة علم الإمام و کمیته، ص ۲۹.
- ↑ در محضر علامه طباطبایی، ص۱۹۶
- ↑ آگاهی سوم یا علم غیب، ص۷۷.
- ↑ دانشنامه موضوعی قرآن
- ↑ ما لازم نمیدانیم امام غیر از احکام شرعیه چیزهای دیگری راکه ربطی به احکام ندارد، بداند.
- ↑ مؤسسه فرهنگی تحقیقاتی للهیان
- ↑ پایگاه جامع ادیان و مذاهب
- ↑ مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولیعصر