آیا معصوم به همه حقایق و معارف قرآن علم دارد؟ (پرسش)

آیا معصوم به همه حقایق و معارف قرآن علم دارد؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث علم معصوم است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی علم معصوم مراجعه شود.

آیا معصوم به همه حقایق و معارف قرآن علم دارد؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ علم معصوم
مدخل اصلیعلم معصوم

پاسخ نخست

 
مکارم شیرازی

آیت‌الله ناصر مکارم شیرازی در کتاب «پیام قرآن» در این‌باره گفته‌اند:

«قرآن مجید به‌گونه‌ای که تفسیر و تأویل و ظاهر و باطن و محکم و متشابه آن را بخوبی می‌دانند، قرآن در این باره فرموده: ﴿وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ[۱] . امام صادق (ع) فرمودند: راسخان در علم امیر مؤمنان بعد از او هستند»[۲].

پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه

۱. حجت الاسلام و المسلمین افتخاری؛
حجت الاسلام و المسلمین سید ابراهیم افتخاری در پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان «بررسی مقایسه‌ای شئون امامت در مکتب قم و بغداد» در این‌باره گفته است:

«شیخ صدوق در تبیین علم امام (ع) به قرآن اینگونه می‌گوید: علم امام از ناحيه خداى تعالى و رسول اوست و از اين روست كه حقايق قرآن را می‌دانند و تنزيل و تفسير و تأويل و معانى و ناسخ و منسوخ و محكم و متشابه و حلال و حرام و اوامر و نواهی و وعد و وعيد و امثال و قصص آن را می‌دانند و آن علم به طريق رأى و قياس حاصل نشده است، چنان كه خداوند عزیز و جلیل فرموده است: ﴿وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَى أُولِي الأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنبِطُونَهُ مِنْهُمْ [۳][۴]

صفار با نقل روایتی، از قول امام علی (ع)، می‌گوید: نازل نشد آیه‌ای از قرآن در شب یا روز در مورد آسمان و زمین و دنیا و آخرت و بهشت و جهنم و بیابان و کوه و روشنایی و تاریکی، مگر اینکه پیامبر (ص) آن را بر من خوانده و املاء می‌کرد و من با دست خودم آنها را می‌نوشتم و پیامبر (ص) تأویل و تفسیر آن و محکم و متشابه و خاص و عام آنها را به من یاد داد و از اینکه آن آیه چگونه نازل شد، و کجا نازل شد و تا روز قیامت در مورد چه کسانی نازل شده است، مرا آگاه کرد. پیامبر (ص) برای من دعا کرد که خداوند به من قدرت فهم و حفظ این آیات را بدهد، پس من هیچ آیه‌ای کتاب خدا را فراموش نکرده‌ام[۵]» [۶].
۲. حجت الاسلام و المسلمین نقوی؛
حجت الاسلام و المسلمین دکتر سید نسیم عباس نقوی در پایان‌نامه دکتری خود با عنوان «علم پیامبر و ائمه به غیب» در این‌باره گفته‌ است:

«از آیه ﴿قُلْ كَفى بِاللَّهِ شَهيداً بَيني وَ بَيْنَكُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتاب[۷] با توجه به تفاسیر مختلف نکات ذیل استفاده می‌شود:

  1. جمله آخر آیه، عطف بر لفظ ﴿بِاللَّهِ شده و تقدیر آن ﴿كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ است.
  2. از کلمه ﴿عِندَهُ استفاده می‌شود که علم او به طور تحقیق و از سنخ علوم موهوبی است و از تعلیمات غیبی و الهامات باطنی سرچشمه گرفته است و از قبیل علوم اکتسابی نیست که در معرض فراموشی یا خطا باشد.
  3. از کلمه ﴿عِلْمُ الْكِتَابِ به طور اطلاق استفاده می‌شود که بر معارف الهی و اسرار حقایق بسیاری از آیات احاطه داشته باشد نه بر بعضی از حقایق.
  4. ادای شهادت پروردگار در ردیف شهادت ﴿مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتاب[۸] است و به آن عطف شده است. چنانچه غیر از این منظور بود مانند جمله ﴿قُلْ كَفى بِاللَّهِ شَهيداً بَيني وَ بَيْنَكُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتاب[۹] گفته می‌شد.
  5. تعبیر به کلمه ﴿مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتاب[۱۰] شاهد آن است که کاملاً با اسرار و حقایق قرآنی آگهی دارد و وظیفه او قیام به هدایت جامعه بشر و دعوت به حق و تعلیم آیات قرآنی و نیز نظارت بر قرآن است.
  6. بر حسب بعضی مفسرین مراد از ﴿مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتاب[۱۱] عبدالله بن سلام از علماء یهود است که در مدینه پس از هجرت به دین اسلام گروید. ولی این خلاف ظاهر است چون اسلام عبدالله بن سلام پس از نزول این آیه است. علاوه بر این نمی‌توان شهادت او دلیل بر صحت دعوی رسالت رسول اکرم (ص) باشد چون علم او اکتسابی او مانند سایر افراد مسلمانان است»[۱۲].
۳. حجت الاسلام و المسلمین اوجاقی؛
حجت الاسلام و المسلمین ناصرالدین اوجاقی در پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان «علم امام از دیدگاه کلام امامیه» در این‌باره گفته‌ است:
«آگاهی از قرآن و تفسیر و تأویل آن به اجماع شیعه از علومی است که لازم است امام از آن برخوردار باشد. این علم همانند علم به احکام شرعی برای هدایت جامعه اسلامی لازم است زیرا قرآن شامل بسیاری از معارف اسلامی و یکی از منابع فقهی است و عدم اطلاع از آن به معنای نقصان در علم دینی خواهد بود و شیعه چنین نقصی را در امام تحمل نمی‌کند. گفته شده است روزی معاویه از ابن عباس درباره حضرت علی سؤال کرد. ابن عباس شروع کرد به ذکر فضایل آن حضرت و تمجید از مقام والای ایشان پرداخت و در ضمن سخنان خود گفت: "علی عارف به قرآن و تأویل آن بود." سخن دیگری از ابن عباس نقل شده که در آن ابن عباس می‌گوید قرآن چهار وجه دارد که یک وجه آن را بجز خداوند و رسول خدا و اهل بیت (ع) کسی نمی‌داند و آن وجه عبارت است از اسرار باطنی قرآن و علم به امور غیبی و احوال قیامت و اموری از این قبیل. ابن شاذان، از بزرگان شیعه در زمان حضور و از اصحاب امام رضا (ع) و مرجع شیعیان خراسان، در مورد علم امام به قرآن می‌نویسد: هیچ اختلاف و نزاعی وجود ندارد که حلال و حرام قرآن و به‌طور کلی قرآن تمام و کمال نزد ائمه (ع) است»[۱۳].
۴. حجت الاسلام و المسلمین ایمانی؛
حجت الاسلام و المسلمین احد ایمانی در «وبگاه بهترین سخن‌ها» در پاسخ به این پرسش آورده است:

«طبق نصوص فراوانی علم ائمه اطهار (ع) عین علم نبی اکرم (ص) است؛ و خود آن بزرگواران تصریح نموده‌اند که علم خود را نسل به نسل از نبی اکرم گرفته‌اند؛ و علم نبی اکرم نیز چیزی جز علم قرآن کریم نبود؛ و قرآن کریم نیز چیزی جز کلام الله و علم الله نیست. قرآن کریم، مراتبی دارد که پایین‌ترین مرتبه آن همین قرآن مکتوب است و حقیقت آن عین علم خداوند متعال می‌باشد. لذا امری نیست مگر اینکه در قرآن کریم موجود است؛ لکن فهم تمام حقیقت قرآن کریم برای غیر انسان کامل مقدور نیست؛‌ و حتی انبیا قبل از رسول اکرم (ص) نیز قادر به فهم تمام حقیقت آن نیستند. خداوند متعال می‌فرماید: ﴿وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لاَ يَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَمَا تَسْقُطُ مِن وَرَقَةٍ إِلاَّ يَعْلَمُهَا وَلاَ حَبَّةٍ فِي ظُلُمَاتِ الأَرْضِ وَلاَ رَطْبٍ وَلاَ يَابِسٍ إِلاَّ فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ[۱۴] مراد از این کتاب مبین، همان حقیقتی است که قرآن کریم، تنزّل یافته آن می‌باشد؛ لذا خداوند متعال در مورد قرآن کریم فرمود: ﴿وَ نَزَّلْنا عَلَیْكَ الْكِتابَ تِبْياناً لِكُلِّ شَيْءٍ[۱۵] تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب در تفسیر آیه فوق آورده است که امام صادق (ع) به برخی اصحابشان فرمودند: مردم چه می‌گویند درباره انبیای اولوالعزم و مولای شما امیرالمؤمنین (ع)؟ راوی گوید: گفتم آنان کسی را برتر از انبیای اولوالعزم نمی‌دانند. امام صادق (ع) فرمودند: خداوند تبارک و تعالی درباره حضرت موسی (ع) فرمود: ﴿وَ كَتَبْنا لَهُ فِي الْأَلْواحِ مِنْ كُلِّ شَيْ‌ءٍ مَوْعِظَةً[۱۶] و نفرمود: ﴿كُلِّ شَيْ‌ءٍ. و درباره حضرت عیسی (ع) فرمود: ﴿وَ لِأُبَيِّنَ لَكُم بَعْضَ الَّذِي تَخْتَلِفُونَ فِيهِ[۱۷] و نفرمود: ﴿كُلِّ شَيْ‌ءٍ. امّا درباره مولای شما أمیرالمؤمنین (ع)} فرمود: ﴿قُلْ كَفى بِاللَّهِ شَهيداً بَيني وَ بَيْنَكُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتاب[۱۸] و خداوند عزوجل فرمود: ﴿وَلاَ رَطْبٍ وَلاَ يَابِسٍ إِلاَّ فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ[۱۹] و علم این کتاب است كه نزد امیرالمؤمنین (ع) است.

در البرهان فی تفسیر القرآن از قول امام صادق (ع) آمده است: من زاده رسول خدایم و منم که کتاب خدا را می‌دانم؛ که در آن است آغاز خلقت و آْنچه تا روز قیامت خواهد بود؛ و در اوست خبر آسمان و خبر زمین و خبر بهشت و جهنّم و خبر آنچه بود و خواهد بود. من اینها را می‌دانم چنان که گویی به کف دست خود می‌نگرم؛ خداوند عز و جل می‌فرماید: در اوست بیان هر چیزی. امام باقر (ع) به نقل از امام سجاد (ع) فرمودند: خدا پیامبری را مبعوث نساخت مگر اینکه از علم، بخشی را به او سپرد؛ مگر نبی اکرم (ص) که خدا تمام علم را به او اعطاء نمود و فرمود: ﴿تِبْياناً لِكُلِّ شَي‏ءٍ و در مورد حضرت موسى (ع) فرمود: ﴿وَ كَتَبْنا لَهُ فِي الْأَلْواحِ مِنْ كُلِّ شَيْ‌ءٍ مَوْعِظَةً[۲۰]؛ در مورد آصف بن برخیا فرمود: ﴿الَّذي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتابِ[۲۱] و نفرمود: كسی كه نزد او علم كتاب بود. در حقّ حضرت محمد (ص)فرمود: ﴿ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتابَ الَّذينَ اصْطَفَيْنا مِنْ عِبادِنا[۲۲] پس این کلّ کتاب است و آن برگزیدگان ما هستیم. امام صادق (ع) می‌فرمودند: من می‌دانم هر آنچه را که در آسمان‌ها و زمین است و می‌دانم هر آنچه را که در بهشت و جهنّم است؛ و می‌دانم آنچه را که بوده و خواهد بود؛ سپس مکثی کرد و مشاهده نمود که این سخن بر شنوندگان بزرگ جلوه کرده است؛ لذا فرمودند: من این امور را از کتاب خدا دانسته‌ام؛ خدای عزّ و جلّ فرموده که در آن است بیان هر چیزی. باز فرمودند: خداوند متعال می‌فرماید: ﴿وَمَا مِنْ غَائِبَةٍ فِي السَّمَاء وَالْأَرْضِ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ[۲۳] سپس فرمود: ﴿ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتابَ الَّذينَ اصْطَفَيْنا مِنْ عِبادِنا[۲۴] و ما هستیم آن برگزیدگان خدا که این کتاب را به میراث به ما داده است که در آن است بیان هر چیزی. باز خداوند متعال فرمود: ﴿إِنَّا نَحْنُ نُحْيِي الْمَوْتَىٰ وَنَكْتُبُ مَا قَدَّمُوا وَآثَارَهُمْ ۚ وَكُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْنَاهُ فِي إِمَامٍ مُبِينٍ[۲۵] عمار بن یاسر گوید: در برخی جنگ‌ها نزد أمیر المؤمنین (ع) بودم که به سرزمین پر از مورچه‌ای گذر نمودیم. گفتم یا أمیر المؤمنین، آیا مخلوقی از مخلوقات خدا را می‌شناسی که بداند عدد این مورچه‌ها چند است؟ امام فرمودند: آری ای عمّار می‌شناسم مردی را که بداند عدد اینها را و بداند تعداد نر و ماده آنها را. گفتم آن مرد کیست مولای من؟ فرمود: ای عمار ! آیا نخواندی در سوره یس که : و شمردیم هر چیزی را در امام آشکار کننده‌ای؟ گفتم: خوانده‌ام ای مولای من. امام فرمودند: منم آن امام مبین.

مصادر روایی اهل بیت (ع) مملوّ از اینگونه روایات است که اوّلاً دلالت دارند بر این که قرآن، علم خدا بوده و دارنده همه حقایق است. ثانیاً نبی اکرم (ص) عالم به جمیع حقایق قرآن کریم می‌باشد. ثالثاً ائمه اطهار (ع) وارثان علم نبی اکرم بوده بر جمیع حقایق قرآن کریم علم دارند. لذا ائمه اطهار مظهر علم خدا و خزانه علم او هستند. از این‌رو فرمودند: ما هستیم خزانه داران خدا و همسایگان و نزدیکترین خلق به او. و امام صادق (ع) فرمودند: ماییم والیان امر خدا و مخزن علم خدا. با توجّه به آنچه پیشتر گفته شد معلوم گردید که: امام معصوم عالم به جمیع حقایق عالم امکان بوده هیچ حقیقتی از او پوشیده نیست. بنابر این، هر حقیقتی که بشر در طول تاریخ به آن دست یابد از پیش برای امام معصوم معلوم است؛ لکن عالِم کلّ بودن امام مستلزم علم به فیزیک نیوتنی و یا فیزیک نسبیتی و مکانیک کوانتوم نیست؛ چون معلوم نیست که اینها حقیقتاً علم باشند. وقتی گفته می‌شود خدا یا انسان کامل عالم به تمام حقایق است منظور علم حقیقی و یقینی و صد در صد مطابق با واقع است نه علم ظنّی و نظریّه‌ها و فرضیّه‌های علمی که ممکن است جهالاتی در قالب علم باشند. علومی مثل فیزیک و شیمی و امثال آن اگرچه دارای فوائد عملی فراوانی برای بشر هستند ولی فایده داشتن آنها دلیل بر درستی آنها نیست. لذا بسیاری از نظریّات علمی تا کنون ابطال شده و جای خود را به نظریّات جدیدی داده‌اند؛ و نظریّات جدید نیز هر لحظه در معرض ابطال می‌باشند. باید توجّه داشت که راه تجربه و استدلال تجربی‌، از نظر منطق عقلی و فلسفه علم، به هیچ وجه یقین‌آور نبوده تنها ایجاد یقین روانشناختی می‌کند که در حقیقت ظنّ متراکم است»[۲۶].

{{پاسخ پرسش | عنوان پاسخ‌دهنده = ۵. حجت الاسلام و المسلمین بابایی؛ | تصویر = 1114235654.jpg | پاسخ‌دهنده = علی اکبر بابایی | پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین بابایی در مقاله با عنوان «اهل بیت پیامبر مفسران آگاه به تمام قرآن» در این‌باره گفته‌ است:

«از برخی روایات، معلوم می‌شود که پس از پیامبر اکرم (ص) مفسران آگاه به همه معانی و معارف قرآن منحصر به امیرمؤمنان و یازده امام پس از ایشان است؛ مانند روایاتی که کلینی در کافی در باب «انّه لم یجمع القرآن کلّه الاّ الائمه علیهم السلام و انّهم یعلمون علمه کلّه» آورده است. نمونه آن روایات چنین است:

از امام باقر (ع) روایت شده است که فرمود: «مَا يَسْتَطِيعُ أَحَدٌ أَنْ يَدَّعِيَ أَنَّ عِنْدَهُ جَمِيعَ الْقُرْآنِ كُلِّهِ ظَاهِرِهِ وَ بَاطِنِهِ غَيْرُ الْأَوْصِيَاء‏»[۲۷]

با توجه به روایاتی که اوصیای نبی اکرم (ص) را به دوازده نفر تفسیر می‌کنند، دلالت این روایت بر اینکه مفسّران آگاه به همه معانی قرآن فقط آن دوازده نفرند، آشکار است.

«عَنْ بُرَيْدِ بْنِ مُعَاوِيَةَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ (ع) ﴿قُلْ كَفى بِاللَّهِ شَهيداً بَيني وَ بَيْنَكُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتاب قَالَ إِيَّانَا عَنَى وَ عَلِيٌّ أَوَّلُنَا وَ أَفْضَلُنَا وَ خَيْرُنَا بَعْدَ النَّبِيِّ (ص)[۲۸]

سند این روایت صحیح است و از نظر دلالت هم با توجه به روایات دیگر، تردیدی نیست که منظور از «إِيَّانَا‏» ـ در حدیث مزبور ـ علی (ع)، و یازده امام پس از ایشان است.[۲۹]. در بحث دومین مفسّر عالم به همه معانی قرآن، ظهور «علم الکتاب» در همه علوم قرآن توضیح داده شد. بر این اساس، این روایت دلالت دارد بر اینکه همه معانی و علوم قرآن نزد یازده امام پس از حضرت علی علیه السلام نیز هست. از تقدیم «إِيَّانَا‏» بر «عَنَى‏» اختصاص همه علوم قرآن به آنان به دست می‌آید[۳۰]. و این اختصاص نیز دلیل دیگری بر ظهور «﴿عِلْمُ الْكِتاب» در همه علوم قرآن است؛ زیرا بعضی از علوم قرآن اختصاص به آنان ندارد.

در روایت دیگری از امام صادق (ع) نقل شده است که فرمودند: «به خدا سوگند، همه علم کتاب نزد ماست.»[۳۱]. این روایات نیز مؤکد آگاه بودن آنان به همه علوم و معانی قرآن هستند.

جمله﴿وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ. در این آیه روایاتی که «راسخان در علم» را به خصوص امامان معصوم (ع) تفسیر کرده، دلیل دیگری بر حصر همه علوم و معانی قرآن در دوازده امام است؛ زیرا این جمله دلالت می‌کند بر اینکه علم تأویل قرآن ـ که بخشی از معارف آن است ـ مخصوص خدا و راسخان در علم است و هیچکس جز راسخان در علم به این بخش از معانی قرآن آگاهی ندارد. روایات نیز دلالت دارند بر اینکه راسخان در علم تنها امامان معصوم هستند. کلینی در «کتاب الحجّه» کافی، بابی با عنوان «أَنَ‏ الرَّاسِخِينَ‏ فِي‏ الْعِلْمِ‏ هُمُ‏ الْأَئِمَّةُ (ع)» باز کرده و در آن روایاتی آورده است. اولین روایت، که سندش نیز صحیح می‌باشد، چنین است:

«عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: نَحْنُ‏ الرَّاسِخُونَ‏ فِي‏ الْعِلْمِ‏ وَ نَحْنُ‏ نَعْلَمُ‏ تَأْوِيلَه‏» [۳۲].

منظور از «نَحْنُ»‏ به دلیل روایات بعدی همین باب، اوصیای پیامبر یعنی امام علی (ع) و امامان بعد از ایشان است. معرفه بودن خبر، یعنی «الرَّاسِخُونَ‏ فِي‏ الْعِلْمِ‏» نیز دلیل حصر راسخان در علم در آنان است؛ زیرا اصل در خبر این است که نکره باشد و یکی از وجوه معرفه بودن آن دلالت بر حصر است[۳۳]

لینی در باب دیگر چنین آورده است:«قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع) ...نَحْنُ قَوْمٌ فَرَضَ اللَّهُ طَاعَتَنَا ... وَ نَحْنُ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْم‏‏»[۳۴]

سند این روایت نیز صحیح است [۳۵] و با توجه به آنچه در توضیح دلالت روایت قبل گفته شد، دلالت این روایت نیز بر مدعا آشکار است.

نهج البلاغه نیز آمده است: «کجایند کسانی که به دروغ و از روی حسدورزی بر ما، گمان برده‌اند که آنان راسخان در علم‌اند، نه ما؟ و حال آنکه خدا ما را رفعت بخشیده و آنان را فرو گذاشته و به ما عطا فرموده و آنان را محروم کرده است»[۳۶]

این زمینه، روایات دیگری نیز وجود دارند[۳۷]

اما افزون بر روایات، خود کلمه «الرَّاسِخُونَ‏ فِي‏ الْعِلْمِ‏» معنایی دارد که بر غیر پیامبر (ص) و امامان معصوم (ع) انطباق ندارد؛ زیرا «راسخ» در لغت، به معنای ثابت، و الف و لام «العلم» الف و لام جنس است. بر این اساس، راسخان در علم کسانی هستند که در مطلق علم ثابت و پابر جا باشند و کسانی در مطلق علم ثابت و پا برجایند که بر اثر رسیدن به حقیقت علم در همه امور، در هیچ موردی نظرشان عوض نشود. چنین افرادی جز پیامبر و امامان معصوم (ع) نیستند؛ زیرا تنها آنان هستند که چون علمشان از وحی سرچشمه گرفته و با قلبشان حقیقت علم را یافته‌اند، نظرشان تغییر نمی‌کند»[۳۸].

۶. آقای عظیمی (پژوهشگر جامعة المصطفی العالمیة)؛
آقای محمد صادق عظیمی در پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان «سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی» در این‌باره گفته‌ است: «یکی از معتبرترین خاستگاه علوم اهل‌ بیت (ع)، قرآن کریم است. این کتاب آسمانی، سرچشمه تمامی احکام شریعت و مهم‌ترین منبع علوم و معارف اسلامی است، لکن همه کس نمی‌تواند به عمق و باطن آن دست یابد و حقایق علمی آن را کشف کند. تنها کسانی که بعد از رسول اعظم (ص) به تمام قرآن آشنایند و از ظاهر و باطن، محکم و متشابه، ناسخ و منسوخ، عام و خاص، و مطلق و مقیدش آگاهی دارند، ائمه (ع) و پیشوایان معصوم هستند. با این تفاوت که پیامبر (ص) به‌ طور مستقیم از نور وحی برخوردار بود و از این راه با تأویل آیات و حقایق قرآنی آشنا می‌شد ولی امامان معصوم (ع) از وحی برخوردار نیستند و لذا با هدایت‌های پیامبر (ص) و تأییدات ویژه خدای متعال که از لوازم شایستگی برای تصدی مقام امامت می‌باشد، از حقایق قرآنی آگاه می‌شدند. فضل بن شاذان می‌گوید: قرآن به تمام و کمال و با همه حلال و حرام خود، بدون هیچ اختلاف و نزاعی، نزد ائمه (ع) که درود خداوند بر ایشان باد موجود است. ابن قبه رازی نیز بعد از نقل حدیث ثقلین، می‌گوید: از این حدیث دانستیم که عترت از قرآن جدا ناشدنی است و تمسک به آن سبب نجات از گمراهی است. بنابراین، تمسک به عترت واجب است، چنان‌که واجب است آنها، عالم به قرآن باشند، ناسخ‌اش را از منسوخ، خاص‌اش را از عام، مستحب‌اش را از واجب و محکم‌اش را از متشابه، باز شناسند. و نیز نسبت به قرآن امین باشند تا هر چیزی را در جای که خدا مقرر فرموده است، قرار دهند و مقدم را مؤخر و مؤخر را مقدم نسازند. در تأیید این مطلب. روایاتی فراوانی نیز وجود دارد که به عنوان نمونه دو روایت نقل می‌شود: نخست: حضرت علی (ع) فرمود: هیچ آیه از قرآن بر پیامبر خدا نیامد مگر آنکه آن را بر من خوانده و املا نمود و من آن را با خط خود نوشتم، پیامبر اسلام (ص) تأویل و تفسیر و ناسخ و منسوخ و محکم متشابه و عام و خاص آن را به من آموخت. دوم: جابر از امام باقر (ع) نقل کرده که فرمود: هیچ کس نمی‌تواند ادعا کند که از ظاهر و باطن قرآن به طور کامل آگاه است، مگر اوصیا و جانشینان پیامبر. از این روایات و سخنان بزرگان امامیه، استفاده می‌شود که یکی از مصادر علوم و معارف اهل‌ بیت (ع) قرآن مجید است»[۳۹].
۷. پژوهشگران وبگاه پرسمان؛
 
پژوهشگران وبگاه پرسمان پژوهشگران «وبگاه پرسمان» وابسته به «نهاد نمايندگى مقام معظم رهبرى در دانشگاه‌ها» در پاسخ به این پرسش آورده‌اند: *«علم غیب، البته به صورت غیر استقلالی، برای غیر خدا نیز ممکن می‌باشد. امّا در روایات معتبر شواهد دالّ بر این مطلب فراوان‌تر از آن است که در یک نامه بتوان آنها را شماره نمود؛ لذا در اینجا تنها به ذکر چند نمونه از روایات منقول در منابع اهل سنّت کفایت می‌کنیم: (...) «قال رَسُولُ اللّهِ (ص): عَلِیٌّ مَعَ القُرآنِ وَ القُرآنُ مَعَ عَلِیٍّ، لَن یَفتَرِقا حَتّى یَرِدا عَلَیَّ الحَوضَ»[۴۰] طبق این حدیث نیز علی (ع) باید از تمام حقایق قرآن کریم مطّلع باشد؛ و قرآن نیز ﴿تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ می‌باشد. اگر آن حضرت حتّی به یک حقیقت از حقایق قرآن جاهل باشد، لازم می‌آید که در همان مورد از قرآن کریم جدا گردد؛ در حالی که حدیث نبوی از همراهی تامّ و تمام قرآن و امیرمؤمنان خبر داده است. (...) «عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ (ص) یَقُولُ لِعَلِیٍّ (ع): یَا عَلِیُّ النَّاسُ مِنْ شَجَرٍ شَتَّى وَ أَنَا وَ أَنْتَ مِنْ شَجَرَةٍ وَاحِدَةٍ، ثُمَّ قَرَأَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) ﴿وَجَنَّاتٌ مِّنْ أَعْنَابٍ وَزَرْعٌ وَنَخِيلٌ صِنْوَانٌ وَغَيْرُ صِنْوَانٍ يُسْقَى بِمَاء وَاحِدٍ»[۴۱] در این احادیث نیز از یگانگی امیرمؤمنان و رسول‌الله (ص) گزارش داده شده؛ لذا علم امیرمؤمنان چیزی جز علم رسول‌الله نیست؛ و علم رسول‌الله نیز چیزی جز قرآن نیست؛ و قرآن نیز ﴿تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ می‌باشد. «قَالَ النَّبِیُّ (ص) أَنَا مَدِینَةُ الْعِلْمِ وَ عَلِیٌّ بَابُهَا فَمَنْ أَرَادَ المدینةَ فَلْیَأْتِ مِنَ الْبَاب»[۴۲]. روشن است که علم رسول‌الله همانا حقیقت قرآن کریم است؛ و قرآن کریم ﴿تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ می‌باشد؛ پس راه ورود به تمام حقایق عالم امیرالمؤمنین (ع) می‌باشد»[۴۳]. *«خداوند متعال می‌فرماید: ﴿وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ[۴۴] و فرمود: ﴿وَمَا مِن دَابَّةٍ فِي الأَرْضِ وَلاَ طَائِرٍ يَطِيرُ بِجَنَاحَيْهِ إِلاَّ أُمَمٌ أَمْثَالُكُم مَّا فَرَّطْنَا فِي الْكِتَابِ مِن شَيْءٍ ثُمَّ إِلَى رَبِّهِمْ يُحْشَرُونَ‏[۴۵] طبق این دو آیه، تمام حقایق عالم در قرآن کریم ثبت می‌باشند و قرآن کریم شامل علوم اوّلین و آخرین می‌باشد؛ پس رسول خدا هم که عالم به این کتاب می‌باشد، عالم به تمام حقایق عالم خلقت است؛ لکن به تعلیم خدا و از راه قرآن کریم و نه به صورت استقلالی؛ لذا اگر رسول خدا بگوید من هیچ علم غیبی ندارم، درست است چون قرآن کریم، بالذّات علم خداست نه علم رسول خدا ولی به تعلیم الهی علم آن حضرت نیز می‌باشد»[۴۶].
]]
۸. پژوهشگران مرکز پاسخگویی به سؤالات دینی انوار طاها.
پژوهشگران «مرکز پاسخگویی به سؤالات دینی انوار طاها» در این‌باره گفته‌‌اند: «امام (ع) با مشاهده ملکوت و با علم به حقیقت قرآن و داشتن علم الکتاب، عالم به غیب است؛ البته به اذن خدا[۴۷]»[۴۸].

پرسش‌های وابسته

  1. قلمرو علم معصوم تا چه حدی است؟ (پرسش)
  2. آیا علم تام معصوم امکان عقلی دارد؟ (پرسش)
  3. آیا علم تام معصوم با اختیار وی منافات ندارد؟ (پرسش)
  4. آیا اعتقاد به علم تام معصوم شرک نیست؟ (پرسش)
  5. آیا اعتقاد به تام علم معصوم امام غلو نیست؟ (پرسش)
  6. آیا عدم اعتقاد به علم تام معصوم امام آسیبی به ایمان وارد می‌کند؟ (پرسش)
  7. آیا قول به محدودیت علم معصوم مانع عقلی یا شرعی دارد؟ (پرسش)
  8. چگونه می‌شود معصوم را انسان کامل دانست اما علم او را محدود شمرد؟ (پرسش)
  9. آیا معصوم باید علم تام داشته باشد؟ (پرسش)
  10. آیا علم تام معصوم ضرورت عقلی دارد؟ (پرسش)
  11. آیا علم تام معصوم ضرورت شرعی دارد؟ (پرسش)
  12. آیا آگاهی معصوم به نحو تام شرطی از شروط امامت است؟ (پرسش)
  13. اگر معصوم علم تام دارد پس چه نیازی به وحی است؟ (پرسش)
  14. آیا نمونه‌هایی از علم تام معصوم در قرآن موجود است؟ (پرسش)
  15. آیا نمونه‌هایی از علم تام معصوم در حدیث موجود است؟ (پرسش)
  16. آیاتی که مخالفان علم تام معصوم به آنها استدلال می‌کنند کدام‌اند؟ (پرسش)
  17. با وجود آیاتی که علم تام معصوم را نفی می‌کنند چگونه این علم اثبات می‌شود؟ (پرسش)
  18. آیاتی که موافقان علم تام معصوم به آنها استدلال می‌کنند کدام‌اند؟ (پرسش)
  19. چگونه آیات نافی علم تام معصوم از غیر خدا با آیات مثبت علم تام معصوم برای غیر او قابل جمع هستند؟ (پرسش)
  20. آیاتی که مخالفان علم تام معصوم پیامبر خاتم به آنها استدلال می‌کنند کدام‌اند؟ (پرسش)
  21. آیا روایاتی وجود دارند که علم تام معصوم را نفی می‌کنند؟ (پرسش)
  22. چگونه آیات نافی علم تام معصوم با روایات مثبت علم تام معصوم قابل جمع هستند؟ (پرسش)
  23. چگونه روایات نافی علم تام معصوم با روایات مثبت علم تام معصوم قابل جمع هستند؟ (پرسش)
  24. دلیل عقلی علم تام پیامبران چیست؟ (پرسش)
  25. دلیل قرآنی علم تام پیامبران چیست؟ (پرسش)
  26. دلیل حدیثی علم تام پیامبران چیست؟ (پرسش)
  27. آیا شاهد تاریخی بر علم تام پیامبران وجود دارد؟ (پرسش)
  28. بر فرض اثبات علم تام پیامبران علم تام امامان چگونه ثابت می‌شود؟ (پرسش)
  29. دلیل عقلی علم تام امامان چیست؟ (پرسش)
  30. دلیل قرآنی علم تام امامان چیست؟ (پرسش)
  31. دلیل حدیثی علم تام امامان چیست؟ (پرسش)
  32. آیا شاهد تاریخی بر علم تام امامان وجود دارد؟ (پرسش)
  33. چرا امامان علم تام معصوم خود را انکار می‌کردند؟ (پرسش)
  34. آيا علم تام معصوم تکلیف‌آور است و معصوم را به عمل بر اساس آن موظف می‌کند؟ (پرسش)
  35. آیا معصوم از علم تام خود بهره می‌برد؟ (پرسش)
  36. اگر معصوم از علم تام خود بهره نمی‌برد پس فایده‌اش چیست؟ (پرسش)
  37. آیا علم محدود معصوم ضرورت عقلی دارد؟ (پرسش)
  38. آیا علم محدود معصوم ضرورت شرعی دارد؟ (پرسش)
  39. مهم‌ترین مصادیق علم ویژه معصوم کدام‌اند؟ (پرسش)
  40. علم به چه مواردی تنها نزد خداست؟ (پرسش)
  41. آیا علم معصوم قابلیت افزایش دارد؟ (پرسش)
  42. رابطه علم ویژه معصوم با معجزه و کرامت چیست؟ (پرسش)
  43. آیا معجزه به واسطه علم معصوم است؟ (پرسش)
  44. دیدگاه‌های دانشمندان مسلمان در باره قلمرو علم معصوم چیست؟ (پرسش)

پانویس

  1. در حالى که تفسیر آنها را، جز خدا و راسخان در علم، نمى‌دانند، سوره آل عمران، آیه ۷.
  2. پیام قرآن، ج۹، ص۱۱۹ تا ۱۲۶
  3. و اگر آن را به پیامبر یا پیشوایانشان باز می‌بردند کسانی از ایشان که آن را در می‌یافتند؛ سوره نساء، آیه: ۸۳.
  4. فعلم الإمامة كله من الله عز و جل و من رسول الله (ص) فبذلك يكون عالما بما في الكتاب المنزل و تنزيله و تفسيره و تأويله و معانيه و ناسخه و منسوخه و محكمه و متشابهه و حلاله و حرامه و أوامره و زواجره و وعده و وعيده و أمثاله و قصصه لا برأي و قياس كما قال الله عز و جل وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَى أُولِي الأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنبِطُونَهُ مِنْهُمْ؛ صدوق، كمال الدين و تمام النعمة، ج۲،ص:۶۶۱.
  5. «كُنْتُ إِذَا سَأَلْتُ رَسُولَ اللَّهِ (ص) أَجَابَنِي‏ وَ إِنْ‏ فَنِيَتْ‏ مَسَائِلِي‏ ابْتَدَأَنِي‏ فَمَا نَزَلَتْ‏ عَلَيْهِ‏ آيَةٌ فِي لَيْلٍ وَ لَا نَهَارٍ وَ لَا سَمَاءٍ وَ لَا أَرْضٍ وَ لَا دُنْيَا وَ لَا آخِرَةٍ وَ لَا جَنَّةٍ وَ لَا نَارٍ وَ لَا سَهْلٍ وَ لَا جَبَلٍ وَ لَا ضِيَاءٍ وَ لَا ظُلْمَةٍ إِلَّا أَقْرَأَنِيهَا وَ أَمْلَاهَا عَلَيَّ وَ كَتَبْتُهَا بِيَدِي وَ عَلَّمَنِي تَأْوِيلَهَا وَ تَفْسِيرَهَا وَ مُحْكَمَهَا وَ مُتَشَابِهَهَا وَ خَاصَّهَا وَ عَامَّهَا وَ كَيْفَ نَزَلَتْ وَ أَيْنَ نَزَلَتْ وَ فِيمَنْ أُنْزِلَتْ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَة‏‏‏»؛ صفار، بصائرالدرجات، ص ۱۹۸.
  6. [[%D۸%A۸%D۸%B۱%D۸%B۱%D۸%B۳%DB%۸C_%D۹%۸۵%D۹%۸۲%D۸%A۷%DB%۸C%D۸%B۳%D۹%۸۷%E۲%۸۰%۸C%D۸%A۷%DB%۸C_%D۸%B۴%D۸%A۶%D۹%۸۸%D۹%۸۶_%D۸%A۷%D۹%۸۵%D۸%A۷%D۹%۸۵%D۸%AA_%D۸%AF%D۸%B۱_%D۹%۸۵%DA%A۹%D۸%AA%D۸%A۸_%D۹%۸۲%D۹%۸۵_%D۹%۸۸_%D۸%A۸%D۸%BA%D۸%AF%D۸%A۷%D۸%AF_(%D۹%BE%D۸%A۷%DB%۸C%D۸%A۷%D۹%۸۶%E۲%۸۰%۸C%D۹%۸۶%D۸%A۷%D۹%۸۵%D۹%۸۷)|بررسی مقایسه‌ای شئون امامت در مکتب قم و بغداد، ص ۸۱]]
  7. «بگو: كافى است خدا و آن كس كه علم كتاب نزد اوست، میان من و شما گواه باشد» سورۀ رعد، آیۀ ۴۳
  8. «آن كس كه علم كتاب نزد اوست» سورۀ رعد، آیۀ ۴۳
  9. «بگو: كافى است خدا و آن كس كه علم كتاب نزد اوست، میان من و شما گواه باشد» سورۀ رعد، آیۀ ۴۳
  10. «آن كس كه علم كتاب نزد اوست» سورۀ رعد، آیۀ ۴۳
  11. «آن كس كه علم كتاب نزد اوست» سورۀ رعد، آیۀ ۴۳
  12. علم پیامبر و ائمه به غیب، ص۴۰.
  13. علم امام از دیدگاه کلام امامیه، ص۷۵ و ۷۶.
  14. «و کلیدهای (چیزهای) نهان نزد اوست؛ هیچ کس جز او آنها را نمی‌داند؛ و او آنچه را در خشکی و دریاست می‌داند و هیچ برگی فرو نمی‌افتد مگر که او آن را می‌داند و هیچ دانه‌ای در تاریکی‌های زمین و هیچ تر و خشکی نیست جز آنکه در کتابی روشن آمده است» سورۀ انعام، آیۀ ۵۹
  15. «و نازل نمودیم بر تو این كتاب را كه بیان كننده هر چیزى است» سورۀ نحل، آیۀ ۸۹
  16. «و ما برای موسی در الواح نوشتیم از هر چیزی موعظه‌ای» سورۀ اعراف، آیۀ ۱۴۵
  17. «و برای این كه برای شما روشن نماید بعضی از آنچه را كه در مورد آن اختلاف دارید» سورۀ زخرف، آیۀ ۶۳
  18. «بگو: كافى است خدا و آن كس كه علم كتاب نزد اوست، میان من و شما گواه باشد» سورۀ رعد، آیۀ ۴۳
  19. «و تر و خشكی نیست مگر اینكه در كتاب مبین می‌باشد» سورۀ انعام، آیۀ ۵۹
  20. «و ما برای موسی در الواح نوشتیم از هر چیزی موعظه‌ای» سورۀ اعراف، آیۀ ۱۴۵
  21. «كسی كه در نزد او علمی از كتاب بود ...» سورۀ رعد، آیۀ ۴۳
  22. «سپس این كتاب را به آن بندگان خود كه برگزیده بودیم، به میراث دادیم» سورۀ فاطر، آیۀ ۳۲
  23. «و هیچ پنهانى در آسمان و زمین نیست، مگر اینكه در كتابى روشن است» سورۀ نمل، آیۀ ۷۵
  24. «سپس این كتاب را به آن بندگان خود كه برگزیده بودیم، به میراث دادیم» سورۀ فاطر، آیۀ ۳۲
  25. «ماییم که مردگان را زنده می‏‌سازیم و آنچه را از پیش فرستاده‌‏اند، با آثارشان درج می‌‏کنیم، و هر چیزی را در امام مبین (روشن و روشنگر) برشمرده‌‏ایم» سورۀ یس، آیۀ ۱۲
  26. وبگاه بهترین سخن‌ها
  27. هیچکس غیر از اوصیا نمی‌تواند ادعا کند که همه قرآن و ظاهر وباطن آن نزد اوست؛ اصول کافی، ج ۱، ص ۲۸۶، ح ۲.
  28. برید بن معاویه می‌گوید: به امام باقر (ع) گفتم: بگو کافی است که خدا و کسی که علم کتاب نزد اوست، گواه بین من و شماست یعنی این آیه را نزد آن حضرت تلاوت کردم تا در معنای آن توضیحی دهد. فرمود: خدا از ﴿مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتاب خصوص ما را قصد کرده و علی نخستین و برترین و بهترین ماست.
  29. نک: تفسیر برهان، ج ۲، ذیل آخرین آیه سوره رعد، حدیث ۱۶.
  30. ر.ک: مسعود بن عمر تفتازانی، مختصرالمعانی، ص ۷۷.
  31. ر.ک: تفسیر برهان، ج ۲، ص ۳۰۲، ذیل آخرین آیه سوره رعد، حدیثهای ۲ و ۳ و ۶؛ اصول کافی، ج ۱، ص ۵۷، حدیث ۳؛ بصائرالدرجات، ص ۲۱۳، حدیث ۳، ص ۲۳۰، حدیث ۵؛ بحارالانوار، ج ۲۶، ص ۱۷۰، حدیث ۳۸ و ص ۱۹۷، حدیث ۸
  32. از امام صادق (ع) نقل شده است که فرمود: ما راسخان در علم هستیم و ما تأویل قرآن را می‌دانیم؛ اصول کافی، ح ۱. نیز ر.ک: بصائرالدرجات، جز ۴، باب ۱۰، ح۵.
  33. شرح المختصر علی تلخیص المفتاح، ص ۶۷ و ۶۸.
  34. امام صادق (ع) فرمود: «ما گروهی هستیم که خدای اطاعت از ما را واجب کرده است... و ما راسخان در علم هستیم؛ اصول کافی، کتاب «الحجه»، باب «فرض طاعه الائمّه (ع)»، حدیث ۶ و نیز نک: بصائرالدرجات، جز ۴، باب ۱۰، حدیث ۱.
  35. رجال سند احمد بن محمد، محمد بن ابی عمیر، سیف بن عمیره و ابی الصباح کنانی است و همه آنها «ثقه» هستند.
  36. نهج البلاغه، ترجمه علینقی فیض الاسلام، ص ۴۳۷، خطبه ۱۴۴.
  37. بحارالانوار، ج ۲۳، ص ۱۸۹، باب «انّهم اهل علم القرآن»، حدیث ۳، ص ۱۹۱، حدیث ۱۲، ص ۲۰۴، حدیث ۵۳، ج ۹۲، ص ۸۱، حدیث ۱۰؛ تفسیر عیاشی، ج ۱، ص ۱۶۳، حدیث ۴؛ کتاب سلیم بن قیس، ص ۱۹۵؛ محمد بن یعقوب کلینی، روضه کافی، ص ۱۸۴، حدیث ۳۹۷.
  38. اهل بیت پیامبر مفسران آگاه به تمام قرآن، ماهنامه معرفت، شماره ۷۳، دی ۱۳۸۲، ص ۲۷.
  39. محمد صادق عظیمی، سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی، ص۱۷۱.
  40. «علی با قرآن است و قرآن با علی است؛ هرگز از هم جدا نمی‌شوند تا در کنار حوض بر من وارد شوند»؛ المستدرک، حاکم نیشابوری، ج۳،ص ۱۲۴ / مجمع الزوائد، الهیثمی، ج۹، ص ۱۳۵/ المعجم الصغیر، الطبرانی، ج۱، ص ۲۵۵ / کنزالعمال، المتقی الهندی، ج۱۱، ص ۶۰۳.
  41. «جابر بن عبد اللَّه گوید: از رسول‌الله (ص) شنیدم که به علی (ع) می‌فرمود: یا علی! مردم از درختان پراکنده و مختلف هستند امّا من و تو از درخت واحدی هستیم. سپس رسول‌الله (ص) این آیه را قرائت فرمود: "و با باغ‌هایی از انگور و کشت و نخل، از یک بن و غیر یک بن، که از یک آب سیراب می‌شوند"»؛ المستدرک، حاکم نیشابوری، ج۲، ص ۲۴۱ / مجمع الزوائد، الهیثمی، ج۹، ص۱۰۰ / میزان الاعتدال، ذهبی، ج۲، ص ۳۰۶.
  42. «نبیّ خدا فرمودند: من شهر علم هستم و علی دروازه آن است؛ پس هر که قصد ورود به شهر را دارد باید از دروازه آن وارد شود»؛ (المستدرک، حاکم نیشابوری، ج۳، ص۱۲۶ و ۱۲۷. (وی این روایات از چندین روای نقل نموده و تصریح کرده که روایت صحیح می‌باشد)؛ این حدیث از روات گوناگون و در بسیاری از کتب روایی اهل سنّت آمده است.
  43. وبگاه پرسمان.
  44. «و ما این کتاب را بر تو نازل کردیم که بیانگر همه چیز است»؛ سوره نحل، آیه ۸۹.
  45. «هیچ جنبنده‏‌ای در زمین، و هیچ پرنده‌‏ای که با دو بال خود پرواز می‏‌کند، نیست مگر اینکه امتّ‌هایی همانند شما هستند. ما هیچ چیز را در این کتاب، فرو گذار نکردیم؛ سپس همگی به سوی پروردگارشان محشور می‏‌گردند»؛ سوره انعام، آیه ۳۸.
  46. وبگاه پرسمان
  47. تفسير تطبيقى، ص ۴۳۰.
  48. وبگاه مرکز پاسخگویی به سؤالات دینی انوار طاها