آیه مباهله در تفسیر و علوم قرآنی
آیه ﴿فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ﴾ معروف به آیه مباهله است. این آیه دلالت بر حقانیت پیامبر اکرم (ص) دارد و این که امام حسن و حسین (ع) فرزندان او هستند و همچنین این که پیامبر و امام حسن و امام حسین و حضرت زهرا و امیرمؤمنان (ع) با هم در دعوی و دعوت مردم به حق و استجابت دعا مشارکت دارند دلالت میکند و به همین دلیل پیامبر آنان را به امر خدا برای مباهله انتخاب کرده است.
مقدمه
به آیه ﴿فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ﴾[۱] آیه مباهله میگویند.
مباهله در اصل از ماده بهل به معنای رها کردن و قید و بند را از چیزی برداشتن، و گاهی به معنای هلاکت و لعن و دوری از خداست، و این نیز از نتایج رها شدن و واگذار شدن بنده به حال خویش است.
مباهله در اصطلاح به معنای نفرین کردن دو طرف به یکدیگر است؛ به این ترتیب که اگر یکی از طرفین نزاع درباره یک مسئله مهم مذهبی، قانع نشود، دو طرف در یک جا جمع شوند و به درگاه خدا تضرع کنند و از او بخواهند دروغگو را رسوا سازد و مجازات کند.
در آیه فوق، خداوند به پیامبر خود دستور داد که هرگاه پس از آن همه استدلالهای روشن، کسی درباره الوهیت حضرت عیسی با تو مجادله کند، به او پیشنهاد مباهله کن که خویشان نزدیک خود را بیاورد و تو نیز خویشان نزدیک خود را دعوت کن و دعا کنید تا خداوند دروغگو را رسوا کند.
مباهله به این شکل تا آن زمان میان عرب سابقه نداشت، و این خود بهترین دلیل قطعی بر صدق دعوت پیامبر (ص) بوده است.
طبق روایات اسلامی، هنگامی که پای مباهله میان آمد، نمایندگان مسیحیان نجران از پیامبر (ص) مهلت خواستند تا در این باره بیندیشند. آنان پس از مشاوره با بزرگان خویش به این نتیجه رسیدند که اگر پیامبر اسلام (ص) با جمعیت و سروصدا و... به مباهله آمد، با او مباهله کنند؛ ولی اگر با افراد بسیار محدودی از نزدیکان خود به میعادگاه آمد، از مباهله با او بپرهیزند و بدانند که او پیامبر است.
هنگامی که مسیحیان به میعادگاه آمدند، ناگاه دیدند پیامبر (ص) همراه علی و فاطمه و حسنین (ع) به میعادگاه میآید، آنان پس از دیدن این صحنه، سخت به وحشت افتادهِ، از مباهله خودداری کردند و به شرایط ذمه تن دادند.
مفسران و محدّثان شیعه و اهلسنّت تصریح کردهاند که آیه مباهله در حق اهلبیت پیامبر (ع) نازل شده است، و پیامبر (ص) تنها فرزندانش حسن و حسین (ع) و دخترش فاطمه (س) و علی (ع) را همراه خود به میعادگاه برد. بنابراین، منظور از ﴿أَبْنَاءَنَا﴾ در آیه منحصراً حسن و حسین (ع)، و ﴿نِسَاءَنَا﴾ فاطمه (س) و منظور از ﴿أَنْفُسَنَا﴾ تنها علی (ع) بوده است. احادیث فراوانی در این زمینه نقل شده است[۲].[۳]
از آنجا که در آیه ﴿فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ﴾[۴] به پیامبر دستور داده شده است با نصارا مباهله کند، آن را آیه مباهله نامیدهاند[۵].
معناشناسی
"مباهله" از ریشه "ب ه ل" در لغت به معنای لعن و نفرین بر ظالم، تضرّع و مبالغه در سؤال و دعا، اهمیت ندادن به چیزی و رها کردن آن آمده است[۶]. در برخی کلمات معنای آن را تضرع در نزد خدا قرار دادهاند[۷]. در التحقیق برای آن یک معنی بیان کرده و آن تخلیه و ترک چیزی است و چون در مباهله با توجه به خدا از چیزی روی برمیگرداند به این جهت به آن مباهله میگویند[۸].
مباهله به عنوان کلمه کانونی دارای ارتباط طولی با خدا (درخواست از خدا) و نزول عذاب بر دروغگو دارد و از جهت عرضی دارای ارتباط با فرد دروغگو از یکسوی و روشن شدن حق از سوی دیگر دارد. دیگر اضلاع آن عبارتاند از: دعا، لعن و نفرین، حق، باطل و تقابل آن دو در طول زمان. در قرآن مباهله دارای بار مثبت است. لذا مباهله با توجه به ارتباطش با شبکه مفهومی فوق، حکایت از یک مفهوم دینی خاص در مناظرههای علمی و در مقابل افرادی است که حق را متوجه میشوند ولی آن را نمیپذیرند. در این صورت دو طرف منازعه به قصد روشن شدن حق از باطل، فرد دروغگو را نفرین کرده و لعنت خدا را بر فرد دروغگو قرار میدهند.
معنای اصطلاحی مباهله این است که وقتی قومی در چیزی که با یکدیگر اختلاف دارند در جایی جمع شوند و پس از اقامه دلیل و برهان به جایی نرسند بگویند: لعنت خدا بر ظالم از ما[۹].[۱۰]
داستان مباهله
هنگامی که نصارای نجران خدمت رسول خدا (ص) آمدند، بزرگانشان که "اهتم و عاقب و سید" نام داشتند همراه آنان بودند. مسلمانان در آن هنگام نماز میخواندند و آنها در آنجا به نواختن ناقوس مشغول شدند. اصحاب پیامبر (ص) و مسلمانان پس از نماز گفتند: یا رسول الله، در مسجد تو ناقوس میزنند، فرمود آنان را به حال خود واگذارید. وقتی مسیحیان نجران، از نواختن ناقوس فارغ شدند، نزدیک رسول خدا (ص) آمدند و گفتند: ما را به چه چیز فرا میخوانی؟ پیامبر (ص) فرمود: به شهادت ﴿لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ﴾ و اینکه من رسول خدا هستم و عیسی بندهای مخلوق است. نصارای نجران گفتند: پدرش کیست؟ به رسول خدا (ص) وحی شد به آنان بگو در مورد آدم چه میگویید؟ آیا او بندهای مخلوق نبود که میخورد و میآشامید و سخن میگفت و نکاح میکرد؟ پیامبر نیز از آنها همین را پرسید، آنان جواب دادند: بلی. پیامبر فرمود: پس پدر آدم چه کسی بود؟ مبهوت ماندند و ساکت شدند و خداوند این آیه را نازل فرمود که: ﴿إِنَّ مَثَلَ عِيسَى عِنْدَ اللَّهِ كَمَثَلِ آدَمَ﴾[۱۱] تا آنجا که فرمود: ﴿فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ﴾. پس رسول خدا (ص) فرمود: با من مباهله کنید؛ اگر من راستگو بودم، لعنت بر شما نازل میشود و اگر من دروغگو بودم که بر من نازل میشود. آنان پذیرفتند و گفتند: انصاف کردی، بنابراین وعده مباهله را گذاشتند. وقتی به خانههایشان برگشتند، رؤسای نصارا گفتند: اگر به همراهی امتش مباهله کرد، ما مباهله میکنیم که در این صورت او پیامبر نیست و اگر با اهل بیت مخصوصش به مباهله آمد، مباهله نمیکنیم، زیرا کسی تا راستگو نباشد با اهل بیت خود به مباهله نمیآید.
وقتی که صبح شد، خدمت رسول خدا (ص) آمدند در حالی که امیرمؤمنان، فاطمه، حسن و حسین (ع) همراه با آن حضرت بودند. نصارا گفتند: اینان چه کسانی هستند؟ جواب داده شد، این پسرعمو، وصی و داماد پیامبر، علی بن ابیطالب است و آن دخترش فاطمه (س) و آن دو فرزندانش حسن و حسین (ع) هستند. آنها از مباهله سر باز زدند و به رسول خدا (ص) گفتند: ما تو را راضی میکنیم و ما را از مباهله معاف دار. رسول خدا (ص) نیز با آنها به جزیه مصالحه نمود[۱۲].[۱۳]
مفسران و آیه مباهله
مفسران معتقدند از این آیه میتوان حقانیت دین اسلام و نبوت پیامبر را استفاده نمود، زیرا طبق این آیه پیشنهاد مباهله از طرف پیامبر (ص) بوده است و این نشان میدهد که وی به راه و روش و عقاید خود یقین داشت و میدانست بر اثر دعای او، دشمن نابود خواهد گردید؛ زیرا کسی که در امرش شک داشته باشد، جرأت چنین کاری را پیدا نمیکند و عزیزان خود را برای مباهله و نفرین عالمان نصارا حاضر نمینماید[۱۴].
مفسران شیعه و اهل تسنن عموماً از این آیه فضائل بزرگی برای اهل بیت استفاده نمودهاند: آیه دلالت میکند بر این که حسن و حسین از فرزندان رسول خدا (ص) هستند. اگرچه به وسیله مادر به ایشان منتسب میشوند؛ زیرا وقتی که پیامبر (ص) وعده داد که پسران خود را دعوت کند، حسن و حسین (ع) را حاضر نمود؛ پس به یقین ایشان پسرانش هستند؛ زیرا فقط آنان مصداق ﴿أَبْنَاءَنَا﴾ در این آیه هستند و به همین جهت در مباهله حاضر شدند[۱۵].
هارون الرشید به موسی بن جعفر (ع) عرضه داشت: چگونه میگویید ما فرزند رسول خدا هستیم با اینکه رسول خدا پسر نداشت و فرزند هر انسانی از فرزند پسرش باقی میماند نه فرزند دختر، درحالی که شما فرزندان دختر پیامبر هستید؟ امام (ع) در جواب اینگونه استدلال کردند که به خاطر کلام خداوند عزوجل که میفرماید: ﴿فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ﴾ و احدی ادعا نکرده که در داستان مباهله، نصارا با رسول خدا (ص) کسی داخل در کساء شده باشد مگر علی بن ابیطالب و فاطمه و حسن و حسین (ع). بنابراین، مصداق ﴿أَبْنَاءَنَا﴾، در این آیه، حسن و حسین (ع) هستند[۱۶].
در مورد اثبات مصداق ﴿نِسَاءَنَا﴾ درباره حضرت زهرا (س) مفسران دلایل و نکاتی را مطرح کردهاند که به آنها اشاره میشود:
- به اتفاق مفسران، مراد از ﴿نِسَاءَنَا﴾ فاطمه است[۱۷].
- هیچ زنی غیر از آن بانوی معظمه در جریان مباهله حضور نداشت[۱۸].
- تنها ایشان صلاحیت آن مقام و لیاقت حضور در آن جایگاه را داشت اگرچه لفظ ﴿نِسَاءَنَا﴾، شامل زنان پیامبر (ص) میشود. به همین دلیل، پیامبر هم او را همراه خود برای مباهله برد؛ زیرا قرابت نسب با وصلت سبب برابر نیست و ارتباط فرزندی به درجه ارتباط زناشویی نخواهد بود. برای اینکه ارتباط زناشویی با کلمه تزویج ایجاد میشود و با کلمه طلاق از بین میرود[۱۹].
- از طرف خداوند متعال به پیامبر اکرم (ص) امر شد که به جز ایشان دیگری را نبرد و این به خاطر شرافت آن بانوی مکرمه بود.
- مقام ایشان در بین همه زنان مقام بلندی بود و اگر بهتر از او یافت میشد، پیامبر (ص) او را انتخاب میفرمود و حتی اگر همسان او هم یافت میشد، او را همراه میبرد. چنانچه حسنین(ع) همسان یکدیگر بودند و هر دو را برای مباهله بردند[۲۰].
- مقصود از ﴿نِسَاءَنَا﴾ در آیه مباهله، زنی است که در عرض فرزند قرار گرفته است نه زن در مقابل شوهر، پس در نتیجه زنان پیامبر (ص) از مصداق ﴿نِسَاءَنَا﴾ خارج هستند[۲۱].
- احادیث فراوانی که برخی از اهل سنت نقل کردهاند (مانند حدیث جابر درباره مصداق ﴿نِسَاءَنَا﴾) چنین میگوید: و ﴿نِسَاءَنَا﴾ فاطمه است[۲۲].
مصداق ﴿أَنْفُسَنَا﴾ نیز امیرمؤمنان علی (ع) است؛ زیرا منظور از نفس، چیزی همانند خون یا بدن که قوام جسم مادی انسان به آن است، نمیباشد از طرف دیگر مراد از نفس، خود رسول خدا (ص) هم نمیباشد. برای این که صحیح نیست آدمی نفس خود را به سوی خود فرا خواند بلکه مراد، عِدل و مثل و نظیر است. کسی که در عزت، کرامت، ایثار و بزرگی و جلالت نزد خداوند جایگاهی مانند رسول خدا (ص) دارد و به عبارت دیگر مراد از نفس، مساوات و برابری است. در نتیجه باید یکی از دو معنای مجازی شایعی که برای این کلمه مطرح شده است را در نظر گرفت که نزدیکترین معنای مجازی این است که این دو شخصیت در تمام صفات و کمالات با یکدیگر مشترک هستند جز در صفت نبوت که دلیل خاص بر مشترک نبودنش وجود دارد و اگر این معنای مجازی را قبول نکنیم معنای مجازی دیگری برای این تعبیر وجود دارد، که فردی نزد دیگری بسیار عزیز باشد و چون جان او به شمار آید[۲۳].
از آن جایی که در آیه مباهله، ابناء به معنای پسران و مصداق نساء، دختران با زنان است میتوان نتیجه گرفت که مصداق ﴿أَنْفُسَنَا﴾ باید کسی باشد که از پسر و دختر به صاحب دعوت نزدیکتر است. کلمه ﴿أَنْفُسَنَا﴾ یعنی خودمان و این کلمه از تعابیری مانند: «حُسَيْنٌ مِنِّي وَ أَنَا مِنْ حُسَيْنٍ» بالاتر است[۲۴].
از بررسی دیدگاه مفسران میتوان در مورد مصداق ﴿أَنْفُسَنَا﴾ به سه احتمال دست پیدا کرد:
- مراد از ﴿أَنْفُسَنَا﴾ فقط رسول خدا (ص) است[۲۵].
- مراد از ﴿أَنْفُسَنَا﴾ رسول خدا (ص) و علی (ع) است[۲۶].
- مراد از ﴿أَنْفُسَنَا﴾ فقط علی (ع) است.
عموم مفسران پذیرفتهاند از بین این سه نظریه، نظریه سوم صحیح است و برای اثبات آن میتوان چنین استدلال نمود:
- اجماع بر اینکه مقصود از ﴿أَنْفُسَنَا﴾ علی (ع) است.
- پیامبر (ص) مصداق ﴿أَنْفُسَنَا﴾ نیست زیرا ایشان دعوت کننده است و معنا ندارد انسان خود را دعوت کند و همیشه باید داعی غیر از مدعوّ باشد و اتحاد داعی و مدعوّ یا به عبارت دیگر خواندن انسان خودش را، امری غیر عقلانی است[۲۷]. حال که پیامبر اکرم (ص) نمیتواند مصداق ﴿أَنْفُسَنَا﴾ قرار گیرد، پس به طور قطع لفظ ﴿أَنْفُسَنَا﴾ به حضرت علی (ع) اشاره دارد؛ زیرا هیچ کس نگفته که غیر از علی و فاطمه و حسنین (ع) کس دیگری در مباهله شرکت داشته است[۲۸].
- در روایات نیز مصداق آن را امیرمؤمنان دانسته است. امام رضا (ع) برای اثبات مصداق ﴿أَنْفُسَنَا﴾ میفرماید: منظور از ﴿أَنْفُسَنَا﴾ در آیه مباهله علی بن ابی طالب است و شاهدش آن است که پیامبر اکرم (ص) درباره قبیله بنیولیعه فرمود: بنیولیعه باید دست از خلافکاریاش بردارد وگرنه مردی را برای سرکوبیشان میفرستم که چون نفس من است[۲۹]. ابن ابی الحدید نیز حدیث پیامبر اکرم (ص) را به عنوان خبر مشهور نقل کرده است[۳۰].
علامه طباطبایی از ذیل آیه مباهله: ﴿فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ﴾، استفاده نموده که پیامبر و اهلبیت در دعوی و دعوت مردم مشارکت دارند و اگر دعوی و مباهله، فقط بین شخص رسول خدا (ص) و بین جمعیت نصارا بود یک طرف شخص واحد (پیامبر) و طرف دیگر جمعیت (نصارا) میشدند، بنابراین، لازم بود در آیه تعبیری بیاورد که قابل انطباق بر مفرد و جمع باشد، مثلاً بفرماید: "لعنت خدا را بر کسی قرار دهیم که دروغگو بوده باشد"، ولی این طور نفرموده است. پس معلوم میشود دروغگویی که نفرین شامل حالش میشود جمعیتی است که در یک طرف این رودررویی قرار گرفته، حال یا در طرفی که رسول خدا (ص) در آن محور است و یا در طرف نصارا و این خود دلیل بر این است که همه حاضران در مباهله، شریک در ادعا هستند، چون کذب همواره در ادعاست. بنابراین هر کس که با رسول خدا بوده، یعنی علی و فاطمه و حسنین (ع) در دعوی رسول خدا (ص) و در دعوتش شریک بودند و این از بالاترین مناقبی است که خدای تعالی، اهل بیت پیامبرش (ص) را به آن اختصاص داده است و همانگونه همچنان که میبینیم در آیه شریفه از اهل بیت تعبیر به ﴿أَنْفُس﴾ و ﴿نِسَاء﴾ و ﴿أَبْنَاء﴾ کرده یعنی این چند تن را، از میان همه مردان و زنان و فرزندان، اهل بیت پیامبر به شمار آورده و آنها را جان رسول خدا (ص) و زنی که منتسب به رسول خدا (ص) و فرزندان رسول خدا (ص) خوانده است[۳۱].[۳۲]
منابع
پانویس
- ↑ «از آن پس كه به آگاهى رسيده اى، هر كس كه درباره او با تو مجادله كند، بگو: بياييد تا حاضر آوريم، ما فرزندان خود را و شما فرزندان خود را، ما زنان خود را و شما زنان خود را، ما برادران خود را و شما برادران خود را. آن گاه دعا و تضرع كنيم و لعنت خدا را بر دروغگويان بفرستيم». سوره آل عمران، آیه ۶۱.
- ↑ آلوسی، محمود بن عبد الله، تفسیر روح المعانی، ج۳، ص ۲۹۹-۳۰۳؛ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲، ص ۴۳۷؛ منصور، عبدالحمید یوسف، نیل الخیرات فی القراءات العشرة، ج۳، ص ۲۲۲-۲۴۴؛ سبحانی، جعفر، الایمان والکفر فی الکتاب والسنة، ج۱، ص ۲۵۱؛ فخر رازی، محمد بن عمر، التفسیر الکبیر، ج۸، ص ۸۰-۸۲؛ بیضاوی، عبد الله بن عمر، تفسیر البیضاوی (انوارالتنزیل واسرارالتأویل)، ج۲، ص ۲۶۱
- ↑ فرهنگ نامه علوم قرآنی، ج۱، ص ۴۷۳.
- ↑ «بنابراین، پس از دست یافتن تو به دانش، به هر کس که با تو به چالش برخیزد؛ بگو: بیایید تا فرزندان خود و فرزندان شما و زنان خود و زنان شما و خودیهای خویش و خودیهای شما را فرا خوانیم آنگاه (به درگاه خداوند) زاری کنیم تا لعنت خداوند را بر دروغگویان نهیم» سوره آل عمران، آیه ۶۱.
- ↑ سرمدی، محمود، مقاله «آیه مباهله»، دانشنامه معاصر قرآن کریم
- ↑ العین، ج۴، ص۵۴؛ معجم مقاییس اللغه، ج۱، ص۳۱۰؛ مفردات، ص۱۴۹.
- ↑ قاموس قرآن، ج۱، ص۲۳۹.
- ↑ التحقیق، ج۱، ص۳۴۷.
- ↑ قاموس قرآن، ج۱، ص۲۳۹؛ لسان العرب، ج۱۱، ص۷۳.
- ↑ سرمدی، محمود، مقاله «آیه مباهله»، دانشنامه معاصر قرآن کریم
- ↑ «داستان عیسی نزد خداوند چون داستان آدم است» سوره آل عمران، آیه ۵۹.
- ↑ تفسیر القمی، ج۱، ص۱۰۴.
- ↑ سرمدی، محمود، مقاله «آیه مباهله»، دانشنامه معاصر قرآن کریم
- ↑ مجمع البیان، ج۲، ص۷۶۴.
- ↑ التفسیر الکبیر، ص۲۴۸۸؛ تسنیم، ج۱۴، ص۴۵۵.
- ↑ عیون اخبار الرضا، ج۱، ص۸۴ و ۸۵.
- ↑ مجمع البیان، ج۲، ص۷۶۴.
- ↑ مجمع البیان، ج۲، ص۷۶۴.
- ↑ آلاء الرحمن، ج۱، ص۲۹۱.
- ↑ اطیب البیان، ج۳، ص۲۳۰.
- ↑ تسنیم، ج۱۴، ص۴۵۷.
- ↑ آلاء الرحمن، ج۱، ص۲۹۱.
- ↑ بحار الانوار، ج۳۵، ص۲۶۸.
- ↑ تسنیم، ج۱۴، ص۴۵۹.
- ↑ روح المعانی، ج۲، ص۱۸۱.
- ↑ التبیان، ج۲، ص۴۸۵.
- ↑ مجمع البیان، ج۲، ص۷۶۴.
- ↑ مجمع البیان، ج۲، ص۷۶۴.
- ↑ بحارالانوار، ج۲۵، ص۲۲۳ و ۲۲۴.
- ↑ شرح نهج البلاغه، ج۹، ص۱۶۷.
- ↑ المیزان، ج۳، ص۲۲۴.
- ↑ سرمدی، محمود، مقاله «آیه مباهله»، دانشنامه معاصر قرآن کریم