ادله عقلی نصب الهی امام چیست؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
ادله عقلی نصب الهی امام چیست؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ امامت
مدخل اصلیادله عقلی نصب امام
تعداد پاسخ۱ پاسخ

ادله عقلی نصب الهی امام چیست؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث امامت است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی امامت مراجعه شود.

پاسخ نخست

حسن علی‌پور وحید

آقای حسن علی‌پور وحید در کتاب «مکتب در فرآیند نواندیشی» در این‌باره گفته‌ است:

«متکلمان شیعه دلایل عقلی متعددی بر لزوم انتصاب الهی و نبوی برای امام ارائه کرده‌اند. چند نمونه:

  1. از حیاتی‌ترین فلسفه‌های وجودی امام، ایجاد انسجام و اتحاد جامعه اسلامی است. اگر انتخاب امام به مردم واگذار شود، با توجه به اختلاف سلایق و عدم وحدت کلمه که در هر عصر و نسل، قطعی و گریزناپذیر است، نقض غرض پیش می‌آید و فلسفه امامت باطل خواهد شد[۱]؛ چنان‌که پس از رحلت پیامبر اکرم (ص) و با نادیده گرفته شدن نص و نصب پیامبر در غدیر، تشتّت‌ها و تفرقه‌هایی شوم بر جامعه اسلامی سایه افکند و ده‌ها مذهب و مکتب زائید و وحدت امت اسلامی را تا به امروز آرمانی دست‌نیافتنی کرده است.
  2. برخی از ویژگی‌های قطعی امامت، مانند عصمت، علم غیبی و افضلیت که در جای خود ثابت شده، از امور محسوس نیستند و تشخیص قطعی آنها جز بر پروردگار و پیامبر پنهان می‌مانَد. پس انتخاب است نمی‌تواند تضمین کننده این شروط الزامی و تشخیص دهنده کُنه این صفات باشد و چه بسا نقض غرض شود و به انتخاب جاهل و فاسق بینجامد[۲].
  3. امامت در مکتب تشیع از ارکان دین و از بزرگ‌ترین ره‌آوردهای وحی برای بشر است. در تلقی مذاهب غیرشیعی نیز اگرچه امامت از فروع دین است، ولی از احکام مهم شمرده می‌شود، چون با سرنوشت دینی و دنیوی جامعه گره می‌خورد. اگر کوچک‌ترین احکام فرعی دین با انتخاب مردم تعیین تکلیف و مشخص نمی‌شود و هیچ عالم شیعی یا سنی، رأی مکلفین را میزان در تشخیص احکام شریعت نمی‌داند، چگونه در اصل یا حکم مهمی مثل امامت، گزینش مردم میزان باشد و مشروعیت بیافریند؟[۳].
  4. همان منطق و فلسفه‌ای که می‌طلبید ارسال رسولان از سوی آسمان باشد، می‌طلبد که گزینش اوصیای آنان نیز امری آسمانی و وحیانی باشد؛ زیرا پیامبران مؤسس شریعت بودند و اوصیاء، حافظ و مفسر شریعت هستند. هر دو منصب نبوت و وصایت، ریاست عامه بر همه مسلمین و سرپرستی امور دین و دنیاست. چنان که عقل و نقل، انتخاب نبی و رسول از سوی مردم را باطل و بیهوده می‌داند، انتخاب امام را نیز همین‌گونه می‌شناسد[۴]؛ همان‌گونه که دست مردم از گزینش اوصیای انبیای پیشین نیز کوتاه بود.
  5. واگذاری انتخاب امام به مردم و سلب مسئولیت از خویش، با سیره قطعی رسول خدا (ص) ناسازگار است؛ زیرا ایشان نسبت به ابتدایی‌ترین اعمال و اموری که در سعادت بشر دخالت داشت، کوتاهی نکرد. آیا پذیرفتنی است که در حوزه خطیر امامت، که سرنوشت دین و دنیای امت تا پایان تاریخ است، سهل‌انگاری و سلب مسئولیت ورزد؟ به ویژه آنکه قرآن، اهمیت و سرنوشت امامت را با رسالت گره زد و عدم ابلاغ آن را باعث بطلان کوشش‌های مشقت بار نبوی اعلان کرد: ﴿يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ[۵][۶].
  6. با انکار نصب و نص، ناگزیر باید به انتخاب بشری پناه آورد. این تِز، خلاف ضروریات مذهب شیعه، برابر با نفی امامت، عین نفی غدیر و نفی دیگر مبانی نظری امامت است؛ زیرا اولین و مهمترین اختلاف اهل بیت با پیروان شورا بر سر همین موضوع بود. صحابه متعبّد به دستورات نبوی، انتصاب امام اول در غدیر را فرمان الهی، واجب الإطاعة، استمرار نظام وحیانی و ضامن بقای کتاب و شریعت می‌دانستند و زیر پا نهادن آن را شکستن صریح فرمان خدا و رسول می‌شمردند، بر خلاف متمرّدان که آشکارا این دستور را زیر پا نهادند و خود پیشوا گزیدند.
  7. در فرض نفی نصب ونص الهی باید پذیرفت که امامان شیعه با انتخاب و بیعت شیعیان، صاحب منصب امامت و ولایت شده‌اند. تناقضی که از این تئوری تولد می‌گیرد اینکه کدام سند تاریخی، شورا یا اجماع یا مانند آن را درباره ائمه روایت می‌کند؟ کدام امام را سراغ دارید که به انتخاب خویش از سوی مأمومین استناد کند؟
  8. با گزینش مردم، امامت منصبی اعتباری و عُرفی و قراردادی خواهد بود که تمام مشروعیت خود را مدیون شهروندان است و از مسند الهی و دینی سقوط خواهد کرد. این سقوط، خلاف فرض اولیه و خلاف اصول و ضروریات اعتقادی شیعی است؛ زیرا امامیه به اتفاق، امامت را همانند رسالت، منصبی الهی و استمرار نبوت می‌شمارد.
  9. در فرض گزینش زمینی امام، احتمال خطا در انتخاب قطعی است؛ چنان‌که در صدر اسلام رخ داد. دکتر کدیور برای فرار از این پارادوکس، تعیین هر امام را از اختیارات امام پیشین می‌شمارد و انتصاب امام را به امام قبل وا می‌گذارد[۷]. اما با توجه به اینکه ایشان عصمت و علم غیبی ائمه را انکار می‌کند، هر امام، فردی خطاپذیر و گزینش وی در معرض اشتباه خواهد بود؛ چنان‌که آقای کدیور به آن تصریح دارد: «امامان... همانند دیگر آدمیان خطاپذیرند»[۸]. سؤال این است که در این فرایند خطاپذیر، چه تضمینی هست که انتخاب امامِ غیر معصوم برای پس از خویش، مصون از اشتباه باشد؟ اگر در فرض شما هیچ انتصاب الهی در کار نباشد، چگونه و با کدام مبنا می‌توان به انتخاب‌های بشری اعتماد کرد؟»[۹]

پانویس

  1. الألفین (ترجمه)، ص۸۶.
  2. تجرید الاعتقاد، ص۲۲۲؛ الألفین (ترجمه)، ص۸۹؛ امام‌شناسی، ص۵۴؛ اسرار الحکم، ص۵۱۱.
  3. الألفین (ترجمه)، ص۸۳.
  4. امام‌شناسی، ص۶۶؛ الألفین (ترجمه)، ص۱۰۰.
  5. «ای پیامبر! آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان و اگر نکنی پیام او را نرسانده‌ای؛ و خداوند تو را از (گزند) مردم در پناه می‌گیرد، خداوند گروه کافران را راهنمایی نمی‌کند» سوره مائده، آیه ۶۷.
  6. تجرید الإعتقاد، ۲۲۳.
  7. مجله مدرسه، شماره ۳، ص۹۵، مقاله قرائت فراموش شده، محسن کدیور، اردیبهشت ۱۳۸۵.
  8. مجله مدرسه، شماره ۳، ص۹۶، مقاله قرائت فراموش شده، محسن کدیور، اردیبهشت ۱۳۸۵.
  9. علی‌پور وحید، حسن، مکتب در فرآیند نواندیشی، ص ۱۷.