امیة بن خلف جمحی قریشی در قرآن
امیه در شأن نزول
مفسّران در ذیل آیاتی پر شمار از وی یاد کردهاند که در بیشتر موارد نام امیه به همراه گروهی از سران قریش یا سردمداران شرک ذکر شده؛ ولی در چند مورد مفاد آیات تنها بر وی تطبیق شده است که بدین شرح است:
- مفسران در ذیل آیه ﴿وَاصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ وَلَا تَعْدُ عَيْنَاكَ عَنْهُمْ تُرِيدُ زِينَةَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَلَا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَنْ ذِكْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَكَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا﴾[۱] که پیامبر (ص) را موظف میسازد تا همواره با کسانی باشد که هر صبح و شام پروردگار خویش را خوانده و تنها رضای او را میطلبند و از آنان چشم برنتابد، گفتهاند که امیّه از آن حضرت میخواست تا یاران بیبضاعت خود را از گرد خویش بپراکند تا بزرگان مکه و در پی آن سایر مردم به حضرت بگروند. خداوند پیامبرش را از پیروی کسانی که قلبشان از یاد خدا غافل گشته و مطیع هوای نفس خویش گردیده و دچار افراطاند باز میدارد[۲]
- طبرسی براساس نقلی از حسن، آیات پایانی سوره یس را درباره امیّة بن خلف شمرده، سپس در صحت آن تردید کرده است. او تکّه استخوانی پوسیده را از گورستان برداشت و نزد پیامبر آورد و به استهزا و انکار گفت: چه کسی این استخوانهای پوسیده را زنده میکند: ﴿أَوَلَمْ يَرَ الْإِنْسَانُ أَنَّا خَلَقْنَاهُ مِنْ نُطْفَةٍ فَإِذَا هُوَ خَصِيمٌ مُبِينٌ﴾[۳]، ﴿وَضَرَبَ لَنَا مَثَلًا وَنَسِيَ خَلْقَهُ قَالَ مَنْ يُحْيِي الْعِظَامَ وَهِيَ رَمِيمٌ﴾[۴] خداوند در پاسخ او به پیامبرش میفرماید: بگو همان کسی که آن را نخستین بار آفرید دوباره زنده خواهد کرد و او به هر آفریدهای داناست: ﴿قُلْ يُحْيِيهَا الَّذِي أَنْشَأَهَا أَوَّلَ مَرَّةٍ وَهُوَ بِكُلِّ خَلْقٍ عَلِيمٌ﴾[۵][۶]
- پس از گزارش پیامبر (ص) از زندگی پس از مرگ و حشر مردگان برخی از مشرکان از جمله امیّه این سخن را برنتافته و به انکار آن برخاستند. خداوند در آیات ﴿وَيَقُولُ الْإِنْسَانُ أَإِذَا مَا مِتُّ لَسَوْفَ أُخْرَجُ حَيًّا﴾[۷]، ﴿أَوَلَا يَذْكُرُ الْإِنْسَانُ أَنَّا خَلَقْنَاهُ مِنْ قَبْلُ وَلَمْ يَكُ شَيْئًا﴾[۸]. بلنسی براساس نقلی از جرجانی احتمال داده است که مراد از انسان در این آیه امیّة بن خلف باشد.[۹]
- به گفته مقاتل امیّة بن خلف، یتیمی به نام قُدامَة بن مظعون در خانه خود نگه میداشت که از دادن حق او خودداری میکرد، ازاینرو آیات ﴿فَأَمَّا الإِنسَانُ إِذَا مَا ابْتَلاهُ رَبُّهُ فَأَكْرَمَهُ وَنَعَّمَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَكْرَمَنِ وَأَمَّا إِذَا مَا ابْتَلاهُ فَقَدَرَ عَلَيْهِ رِزْقَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَهَانَنِ كَلاَّ بَل لّا تُكْرِمُونَ الْيَتِيمَ﴾[۱۰] در نکوهش او فرود آمد. گفتهاند: مراد از انسان در این آیات امیّه است که خداوند پندار او را تخطئه کرده و میفرماید: شما یتیمان را گرامی نمیدارید.[۱۱] در ادامه همین آیات، میبدی براساس قرائتی، نزول آیات ﴿ فَيَوْمَئِذٍ لّا يُعَذِّبُ عَذَابَهُ أَحَدٌ وَلا يُوثِقُ وَثَاقَهُ أَحَدٌ﴾[۱۲] را در شأن امیّة بن خلف نقل کرده است[۱۳]
- برخی از مفسران مراد از آیه ﴿ وَأَمَّا مَن بَخِلَ وَاسْتَغْنَى وَكَذَّبَ بِالْحُسْنَى فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْعُسْرَى﴾[۱۴] را که درباره بخیلان و تکذیبکنندگان پاداش الهی است، امیّة بن خلف دانستهاند که بخل میورزید و از ایمان به پیامبر اظهار بینیازی و بلال را شکنجه میکرد.[۱۵]
- همچنین به گزارش زمخشری آیات ﴿لَا يَصْلَاهَا إِلَّا الْأَشْقَى﴾[۱۶]، ﴿الَّذِي كَذَّبَ وَتَوَلَّ﴾[۱۷] به امیه اشاره دارد که پیامبر را تکذیب میکرد و از گرایش به اسلام روی میگرداند [۱۸]
- طبرسی بنا به نقلی آیه ﴿قُتِلَ الْإِنْسَانُ مَا أَكْفَرَهُ﴾[۱۹] را نیز درباره أمیّة بن خلف دانسته است که بر اثر ناسپاسی و شدّت کفر، نفرین شده است [۲۰]
- بیشتر مفسران، در آیه ﴿أَرَأَيْتَ الَّذِي يَنْهَى﴾[۲۱]، ﴿عَبْدًا إِذَا صَلَّى﴾[۲۲] مراد از این آیه را ابوجهل دانستهاند که مانع نماز پیامبر (ص) میشد؛ ولی زمخشری بر پایه سخنی از حسن بصری این آیه را درباره امیّة بن خلف گزارش کرده است که سلمان را از نماز باز میداشت [۲۳] و چون مرگ امیّه پیش از گرایش سلمان به پیامبر (ص) بوده است، این گزارش نمیتواند صحیح باشد.
- بلنسی براساس نقلی خطاب در ﴿يَا أَيُّهَا الْإِنْسَانُ مَا غَرَّكَ بِرَبِّكَ الْكَرِيمِ﴾[۲۴] را نیز بر امیّه بن خلف تطبیق داده؛ ولی خود به سبب عمومیّت عنوان، این احتمال را ضعیف شمرده است.[۲۵] امّا آیاتی که در ذیل آن از امیّه به همراه دیگران یاد شده بدین شرح است:
- طبری و میبدی آوردهاند که مراد از ﴿فُلَانًا﴾ در آیه ﴿يَا وَيْلَتَى لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلَانًا خَلِيلًا﴾[۲۶] امیّة بن خلف و مقصود از ﴿الظَّالِمُ﴾ در آیه ﴿وَيَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى يَدَيْهِ يَقُولُ يَا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلًا﴾[۲۷] عقبة بن ابیمعیط از دوستان صمیمی اوست. هنگامی که عقبه پیامبر (ص) را به طعامی مهمان کرد آن حضرت پذیرش دعوت وی را به ایمان آوردن او مشروط کرد و او بدین منظور شهادتین گفت. چون امیّه مطلع شد عقبه را واداشت تا برای جبران کرده خویش به صورت آن حضرت آب دهان بیفکند. آیات ﴿وَيَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى يَدَيْهِ يَقُولُ يَا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلًا﴾[۲۸]، ﴿يَا وَيْلَتَى لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلَانًا خَلِيلًا﴾[۲۹] زبان حال عقبه در قیامت است که از شدت حسرت دست به دندان گزیده، میگوید: ای وای بر من! کاش فلان [شخص گمراه] را به دوستی برنمیگزیدم[۳۰]. قرطبی نیز آیه ﴿الْأَخِلَّاءُ يَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلَّا الْمُتَّقِينَ﴾[۳۱] را بنا به قولی درباره این دو میداند که در دنیا دوستانی صمیمی بودهاند و در آخرت دوستی آنان به دشمنی خواهدگرایید.[۳۲]
- چون امیّة بن خلف با مسخره کردن و استهزای پیوسته پیامبر (ص) و مسلمانان قلب آن حضرت را میآزرد، مفسران و مؤرخان او را از مصادیق بارز ﴿الْمُسْتَهْزِئِينَ﴾ در آیات پایانی سوره حجر دانستهاند: ﴿إِنَّا كَفَيْنَاكَ الْمُسْتَهْزِئِينَ﴾[۳۳]، ﴿الَّذِينَ يَجْعَلُونَ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ﴾[۳۴][۳۵]
- بر پایه نقل سیوطی، روزی پیامبر (ص) بر امیّة بن خلف، ولید بن مغیرة و ابوجهل بن هشام میگذشت. آنان با استهزا و تمسخر آن حضرت خشم ایشان را برانگیختند. خداوند آیه ﴿وَلَقَدِ اسْتُهْزِئَ بِرُسُلٍ مِنْ قَبْلِكَ فَحَاقَ بِالَّذِينَ سَخِرُوا مِنْهُمْ مَا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ﴾[۳۶] را فرو فرستاد [۳۷] و آنان را به سرنوشت شوم پیشینیان تهدید کرد.
- به گفته میبدی نیز مرجع ضمیر ﴿يَأْتِيهِمْ﴾ در آیه پنجم همین سوره امیّة بن خلف و دو تن دیگر از سران قریشاند که پیامبر (ص) را به مسخره میگرفتند: ﴿فَقَدْ كَذَّبُوا بِالْحَقِّ لَمَّا جَاءَهُمْ فَسَوْفَ يَأْتِيهِمْ أَنْبَاءُ مَا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ﴾[۳۸][۳۹]
- همچنین گفتهاند: امیّه از جمله بزرگان مشرکی بود که چون قرآن را میشنید از آن چیزی درنمییافت و آن را افسانه پیشینیان میشمرد. خداوند آیه ﴿وَمِنْهُمْ مَنْ يَسْتَمِعُ إِلَيْكَ وَجَعَلْنَا عَلَى قُلُوبِهِمْ أَكِنَّةً أَنْ يَفْقَهُوهُ وَفِي آذَانِهِمْ وَقْرًا وَإِنْ يَرَوْا كُلَّ آيَةٍ لَا يُؤْمِنُوا بِهَا حَتَّى إِذَا جَاءُوكَ يُجَادِلُونَكَ يَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هَذَا إِلَّا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ﴾[۴۰] را درباره آنان نازل کرد [۴۱] و از سنگینی گوشهای وی و بسته بودن قلبش خبر داد.
- به روایت سدّی امیّة بن خلف از کسانی بود که در واپسین روزهای زندگانی ابوطالب نزد وی رفتند از پیامبر (ص) به او شکایت کردند و از وی خواستند تا حضرت را از رسالتش باز دارد. چون پیامبر (ص) خواستههای آنان را شنید فرمود: اگر شهادتین بر زبان جاری سازید دست از شما برمیدارم؛ امّا آنها گفتند: خدایانمان پاسخ دشنامهای تو را خواهند داد و ما نیز تو و خدایت را دشنام خواهیم داد. به گفته طبری آیه ﴿وَلَا تَسُبُّوا الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَيَسُبُّوا اللَّهَ عَدْوًا بِغَيْرِ عِلْمٍ كَذَلِكَ زَيَّنَّا لِكُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ ثُمَّ إِلَى رَبِّهِمْ مَرْجِعُهُمْ فَيُنَبِّئُهُمْ بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ﴾[۴۲] در این باره نازل شد [۴۳] و مسلمانان را از دشنام دادن به معبودان آنها باز داشت.
- برخی مفسران نزول آیه ﴿وَإِذْ يَمْكُرُ بِكَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِيُثْبِتُوكَ أَوْ يَقْتُلُوكَ أَوْ يُخْرِجُوكَ وَيَمْكُرُونَ وَيَمْكُرُ اللَّهُ وَاللَّهُ خَيْرُ الْمَاكِرِينَ﴾[۴۴] را مربوط به نشست مشورتی قریش در دارالندوه میدانند که در سال سیزدهم بعثت در آستانه هجرت پیامبر (ص) به مدینه امیّة بن خلف و چند تن دیگر از سران قریش گرد هم جمع شدند تا برای جلوگیری از پیشرفت سریع اسلام تدبیری بیندیشند. خداوند پیامبرش را از این توطئه آگاه کرد. علی (ع) در بستر پیامبر (ص) خوابید و مکر الهی دامنگیر مشرکان گردید[۴۵].
- به گفته گروهی از مفسران مراد از «مقتسمین» در آیات ﴿كَمَا أَنْزَلْنَا عَلَى الْمُقْتَسِمِينَ﴾[۴۶]، ﴿الَّذِينَ جَعَلُوا الْقُرْآنَ عِضِينَ﴾[۴۷] ۱۲، ۱۶ یا ۱۷ نفر از قریش از جمله امیّة بن خلف]] هستند که از سوی ولید بن مغیره مأموریت داشتند تا در موسم حجّ در ورودیهای مکه بایستند و با متهم کردن پیامبر (ص) به کهانت، جنون، سحر، شعر و دیگر تهمتها مردم را از گرایش به اسلام بازدارند.[۴۸]
- همچنین برخی مراد از ﴿أَئِمَّةَ الْكُفْرِ﴾ در آیه ﴿وَإِنْ نَكَثُوا أَيْمَانَهُمْ مِنْ بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَطَعَنُوا فِي دِينِكُمْ فَقَاتِلُوا أَئِمَّةَ الْكُفْرِ إِنَّهُمْ لَا أَيْمَانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ يَنْتَهُونَ﴾[۴۹] را امیّة و دیگر سران شرک دانستهاند؛ ولی قرطبی و بلنسی به دلیل نزول سوره برائت پس از فتح مکه یعنی زمانی که بزرگان قریش اسلام آورده بودند و امیّه ۶ یا ۷ سال پیش از آن کشته شده بود، این گفته را نمیپذیرند [۵۰]
- سیوطی براساس روایتی از ابن عباس مینویسد: امیّة بن خلف و ابوجهل و برخی دیگر از قریش به فتنه نزد پیامبر (ص) آمده خواستند که حضرت بتها را استلام کند تا آنان نیز اسلام آورند. خداوند در پاسخ درخواست آنان آیه ﴿وَإِنْ كَادُوا لَيَفْتِنُونَكَ عَنِ الَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ لِتَفْتَرِيَ عَلَيْنَا غَيْرَهُ وَإِذًا لَاتَّخَذُوكَ خَلِيلًا﴾[۵۱] را فرو فرستاد[۵۲]. امام رضا (ع) در حدیثی این آیه را از تعابیر رمزی قرآن شمرده است که گرچه خطاب به پیامبر (ص) است؛ ولی دیگران منظورند. علامه طباطبایی نیز این گزارش سیوطی را مورد نقد قرار داده است.[۵۳]
- براساس آیات ﴿وَقَالُوا لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ حَتَّى تَفْجُرَ لَنَا مِنَ الْأَرْضِ يَنْبُوعًا﴾[۵۴] مشرکان مکه از جمله امیّة بن خلف پس از ناکامی در بازداشتن پیامبر (ص) از رسالت خود با آن حضرت به گفتوگو نشسته و برای اسلام آوردن خود شرایطی نامعقول همانند روان ساختن چشمهای، رفتن پیامبر (ص) به آسمان و داشتن خانهای از طلا و مانند آن قرار دادند[۵۵]. پیامبر (ص) در پاسخ آنان به فرمان خداوند میگوید: بگو: منزّه است پروردگار من. مگر من جز انسانی فرستاده خدا هستم؟
- از ابن عباس روایت شده که پیامبر (ص) به لحاظ عدم بهرهگیری بزرگان قوم خود از جمله امیّة بن خلف]] از خیرخواهیهای او و پافشاری بر بدفرجامی خویش به سختی دچار غم و اندوه میشد که خداوند با فرو فرستادن آیه ﴿فَلَعَلَّكَ بَاخِعٌ نَفْسَكَ عَلَى آثَارِهِمْ إِنْ لَمْ يُؤْمِنُوا بِهَذَا الْحَدِيثِ أَسَفًا﴾[۵۶] آن حضرت را تسلّی داد.[۵۷]
- همچنین برخی از مفسران مراد از ﴿مِنَ النَّاسِ﴾ در آیه ذیل را امیّة بن خلف و چند تن از مشرکان همفکرش دانستهاند: ﴿أَلَمْ تَرَوْا أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَكُمْ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَأَسْبَغَ عَلَيْكُمْ نِعَمَهُ ظَاهِرَةً وَبَاطِنَةً وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يُجَادِلُ فِي اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَلَا هُدًى وَلَا كِتَابٍ مُنِيرٍ﴾[۵۸] خداوند با اشاره به نعمتهای ظاهری و باطنی و در اختیار انسان قرار دادن آنچه در آسمانها و زمین است میفرماید: ولی بعضی از مردمان بدون هیچ دانش و هدایت و کتاب روشنگری، درباره خدا مجادله میکنند [۵۹]
- در ذیل آیه ﴿وَإِذَا أَنْعَمْنَا عَلَى الْإِنْسَانِ أَعْرَضَ وَنَأَى بِجَانِبِهِ وَإِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ فَذُو دُعَاءٍ عَرِيضٍ﴾[۶۰] قرطبی از ابن عباس روایت کرده که مراد این آیه عتبه و شیبه (فرزندان ربیعه) و امیّة بن خلف است که از اسلام روی گردانده و دوری گزیدند.[۶۱]
- همچنین در ذیل آیه ۵۰ همین سوره نام این سه تن به نکوهش در شماری از تفاسیر آمده است: ﴿وَلَئِنْ أَذَقْنَاهُ رَحْمَةً مِنَّا مِنْ بَعْدِ ضَرَّاءَ مَسَّتْهُ لَيَقُولَنَّ هَذَا لِي وَمَا أَظُنُّ السَّاعَةَ قَائِمَةً وَلَئِنْ رُجِعْتُ إِلَى رَبِّي إِنَّ لِي عِنْدَهُ لَلْحُسْنَى فَلَنُنَبِّئَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِمَا عَمِلُوا وَلَنُذِيقَنَّهُمْ مِنْ عَذَابٍ غَلِيظٍ﴾[۶۲][۶۳]
- به گفته برخی از مفسران مراد از کافران در آیه ذیل، سران قریش از جمله امیّهاند: ﴿وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلَّذِينَ آمَنُوا لَوْ كَانَ خَيْرًا مَا سَبَقُونَا إِلَيْهِ وَإِذْ لَمْ يَهْتَدُوا بِهِ فَسَيَقُولُونَ هَذَا إِفْكٌ قَدِيمٌ﴾[۶۴] میبدی در بیان شأن نزول این آیه در تفسیر سوره لیل مینویسد: زنیره زنی بود که چشمانی کمسو داشت. هنگامی که مسلمان شد، عتبه و شیبه و امیّه و دیگر اشراف مشرک مکه به استهزای او پرداخته و به خنده میگفتند: اگر دین محمد (ص) خیری داشت، زنیره در گرایش به آن از ما سبقت نمیگرفت! سرانجام او بینایی خود را از دست داد و سران قریش به وی گفتند: لات و عزّی نور چشم تو را از بین بردند، چون با دین آنان مخالفت ورزیدی. او پاسخ داد: سوگند به خدا آنها به من زیانی نرسانیده و نابینایم نساختهاند. پس از این خداوند بینایی او را باز گرداند.[۶۵]
- چون امیّه از مطعمان (= طعام دهندگان) لشکر کفر در جنگ بدر بود، آیه آغازین سوره محمد (ص) درباره او و دیگر مطعمان نازل گشت: ﴿الَّذِينَ كَفَرُوا وَصَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ أَضَلَّ أَعْمَالَهُمْ﴾[۶۶] و آنان را بازدارندگان مردم از راه خدا نامید و به تباهی و نابودی اعمالشان تهدید کرد. در روایتی از ابن عباس نام هر ۱۲ نفر این مطعمان از جمله امیّه آمده است.[۶۷]
- فخر رازی یکی از وجوه "مدثّر" نامیده شدن پیامبر (ص) را در آغاز سوره ۷۴ این دانسته که مشرکان مکّه از جمله امیّه برای جلوگیری از دعوت پیامبر (ص) پس از اجتماع و گفتوگو نزد ولید بن مغیره، سرانجام تصمیم گرفتند آن حضرت را ساحر بخوانند. چون این گفته رواج یافت پیامبر (ص) اندوهگین به خانه آمد و سر در گریبان فرو برد، پس این آیات فرود آمد: ﴿يَا أَيُّهَا الْمُدَّثِّرُ قُمْ فَأَنذِرْ وَرَبَّكَ فَكَبِّرْ وَثِيَابَكَ فَطَهِّرْ وَالرُّجْزَ فَاهْجُرْ وَلا تَمْنُن تَسْتَكْثِرُ وَلِرَبِّكَ فَاصْبِرْ﴾[۶۸][۶۹] ولی چون سوره مدثّر در ماههای نخست بعثت (دوره دعوت غیر علنی) و پیش از واکنش مشرکان نازل شده است این تطبیق بعید مینماید.
- پیامبر اکرم (ص) از گمراهی مردم رنج میبرد و هرکس را که امید هدایتش میرفت برای نجات او از کفر و شرک از هیچ کوششی دریغ نمیورزید و آیات متعددی در قرآن بیانگر این معناست، ازاینرو برخی مفسران برآناند که آیات آغازین سوره عبس نیز در مورد آن حضرت نازل شده است که برای هدایت امیّه و دیگر سران مشرک گرم گفتوگو با آنان بود و به عبدالله بن امّ مکتوم که به مسجد درآمد توجّهی نکرد،[۷۰] ازاینرو میبدی آیات ﴿أَمَّا مَنِ اسْتَغْنَى فَأَنتَ لَهُ تَصَدَّى وَمَا عَلَيْكَ أَلاَّ يَزَّكَّى﴾[۷۱] را بر امیّه و دیگر سران شرک منطبق دانسته است[۷۲] برخی مفسران ظاهر آیات را دال بر عتاب پیامبر (ص) ندانسته و عبوس را از صفات آن حضرت نمیدانند.[۷۳]
- در شأن نزول سوره همزه مینویسند: این سوره در شأن کافران مکّه فرود آمد. ولید بن مغیره، اُمیّة بن خلف و أخنس بن شریق که بر رهگذر مصطفی (ص) و یاران او مینشستند و ناسزا میگفتند و با چشم و ابرو اشاره میکردند، گاه رویاروی طعن زده و گاهی از پشت سر عیب میجستند. خداوند با فرو فرستادن این سوره به نکوهش آنان پرداخت و فرجام شوم آنان را بیان کرد: ﴿وَيْلٌ لِّكُلِّ هُمَزَةٍ لُّمَزَةٍ الَّذِي جَمَعَ مَالا وَعَدَّدَهُ يَحْسَبُ أَنَّ مَالَهُ أَخْلَدَهُ كَلاَّ لَيُنبَذَنَّ فِي الْحُطَمَةِ﴾[۷۴][۷۵] ابوحیّان به نقل از سهیلی و ابن اسحاق این سوره را تنها در مورد امیّة بن خلف دانسته و تأکید کرده است که هرچند لفظ آیه عامّ است؛ ولی خداوند در این آیات به بیان اوصاف شخصی معیّن پرداخته و از او خبر داده است.[۷۶]
- مفسران و تاریخنگاران در شأن نزول سوره کافرون از ابن اسحاق روایت کردهاند که امیّة بن خلف به همراه گروهی از سران شرک نزد پیامبر (ص) آمده از وی خواستند تا بتهای آنان را بپرستد و در عوض آنان هم خدا را بپرستند و بدین وسیله در امور عبادی همدیگر شریک شوند. خداوند این سوره را که پاسخ منفی و صریحی به خواسته آنان بود فرو فرستاد: ﴿قُلْ يَا أَيُّهَا الْكَافِرُونَ لا أَعْبُدُ مَا تَعْبُدُونَ وَلا أَنتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ وَلا أَنَا عَابِدٌ مَّا عَبَدتُّمْ وَلا أَنتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ لَكُمْ دِينُكُمْ وَلِيَ دِينِ﴾[۷۷][۷۸]
- همچنین به گفته برخی مؤرخان و مفسران، آیات نخستین سوره ص که درباره انکار معاد توسط سران قریش است نیز به همین جریان اشاره دارد و گفتهاند که امیّه جزو آنان بوده است: ﴿وَانْطَلَقَ الْمَلَأُ مِنْهُمْ أَنِ امْشُوا وَاصْبِرُوا عَلَى آلِهَتِكُمْ إِنَّ هَذَا لَشَيْءٌ يُرَادُ﴾[۷۹]، ﴿مَا سَمِعْنَا بِهَذَا فِي الْمِلَّةِ الْآخِرَةِ إِنْ هَذَا إِلَّا اخْتِلَاقٌ﴾[۸۰].[۸۱].[۸۲]
جستارهای وابسته
- ابی بن خلف (برادر)
منابع
پانویس
- ↑ «و با آنان که پروردگار خویش را سپیدهدمان و در پایان روز به شوق لقای وی میخوانند خویشتنداری کن و دیدگانت از آنان به دیگران دوخته نشود که زیور زندگی این جهان را بجویی و از آن کس که دلش را از یاد خویش غافل کردهایم و از هوای (نفس) خود پیروی کرده و کارش تباه است پیروی مکن» سوره کهف، آیه ۲۸.
- ↑ کشف الاسرار، ج ۵، ص ۶۸۰ ـ ۶۸۱؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۰، ص ۲۵۵.
- ↑ «و آیا آدمی ندیده است که ما او را از نطفهای آفریدهایم و ناگاه ستیزهجویی آشکار است؟» سوره یس، آیه ۷۷.
- ↑ «و برای ما مثالی آورد و آفرینش خود را به فراموشی سپرد؛ گفت: چه کسی استخوانهایی را که پوسیده است زنده میگرداند؟» سوره یس، آیه ۷۸.
- ↑ «بگو: همان کس که آن را نخست آفرید زندهاش میگرداند و او به (حال) هر آفریدهای داناست» سوره یس، آیه ۷۹.
- ↑ مجمعالبیان، ج ۸، ص ۶۷۸؛ مبهماتالقرآن، ج ۲، ص ۳۹۷؛ زادالمسیر، ج ۷، ص ۴۱.
- ↑ «و آدمی میگوید: آیا چون مردم به زودی زنده (از خاک) بیرونم میآورند؟» سوره مریم، آیه ۶۶.
- ↑ «و آیا آدمی به یاد نمیآورد که ما او را پیش از این آفریدیم در حالی که او هیچ چیز نبود؟» سوره مریم، آیه ۶۷.
- ↑ مبهمات القرآن، ج ۲، ص ۱۹۸.
- ↑ «اما انسان، چون پروردگارش او را بیازماید و گرامی دارد و نعمت دهد، میگوید: پروردگارم مرا گرامی داشت، و چون پروردگارش او را بیازماید و روزیاش را بر او تنگ گیرد میگوید پروردگارم مرا خوار داشت نه چنین است، بلکه شما یتیم را گرامی نمیدارید» سوره فجر، آیه ۱۵-۱۷.
- ↑ کشفالاسرار، ج ۱۰، ص۴۸۸.
- ↑ «پس در آن روز، کسی چون عذاب کردن او عذاب نکند و هیچ کس چون به بند کشیدن او، به بند نکشد» سوره فجر، آیه ۲۵-۲۶.
- ↑ کشفالاسرار، ج ۱۰، ص ۴۸۹.
- ↑ «و اما آنکه تنگچشمی کند و بینیازی نشان دهد، و وعده نیکوترین (بهشت) را دروغ شمرد، زودا که او را در راه سختی قرار دهیم» سوره لیل، آیه ۸-۱۰.
- ↑ مبهمات القرآن، ج ۲، ص ۷۲۳؛ التحریر والتنویر، ج ۱۵، ص ۳۸۲.
- ↑ «که جز نگونبختتر، به آن درنمیآید،» سوره لیل، آیه ۱۵.
- ↑ «همان کس که دروغ انگاشت و روی گردانید» سوره لیل، آیه ۱۶.
- ↑ الکشاف، ج ۴، ص ۷۶۴.
- ↑ «مرگ بر آدمی! چه ناسپاس است!» سوره عبس، آیه ۱۷.
- ↑ مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۶۶۵.
- ↑ «به من بگو آن کس که،» سوره علق، آیه ۹.
- ↑ «بندهای را چون به نماز ایستد باز میدارد،» سوره علق، آیه ۱۰.
- ↑ الکشاف، ج ۴، ص ۷۷۸.
- ↑ «ای انسان! چه تو را با پروردگار بخشندهات به خیرگی وا داشت؟» سوره انفطار، آیه ۶.
- ↑ مبهمات القرآن، ج ۲، ص ۶۸۵.
- ↑ «ای وای! کاش فلانی را به دوستی نمیگرفتم!» سوره فرقان، آیه ۲۸.
- ↑ «و روزی که ستم پیشه، دست خویش (به دندان) میگزد؛ میگوید: ای کاش راهی با پیامبر در پیش میگرفتم!» سوره فرقان، آیه ۲۷.
- ↑ «و روزی که ستم پیشه، دست خویش (به دندان) میگزد؛ میگوید: ای کاش راهی با پیامبر در پیش میگرفتم!» سوره فرقان، آیه ۲۷.
- ↑ «ای وای! کاش فلانی را به دوستی نمیگرفتم!» سوره فرقان، آیه ۲۸.
- ↑ جامعالبیان، مج۱۱، ج۱۹، ص ۱۲؛ کشف الاسرار، ج ۷، ص ۲۷ ـ ۲۸.
- ↑ «در آن روز دوستان دشمن یکدیگرند مگر پرهیزگاران» سوره زخرف، آیه ۶۷.
- ↑ تفسیر قرطبی، ج ۸، ص ۷۳.
- ↑ «ما تو را در برابر ریشخندکنندگان بسندهایم» سوره حجر، آیه ۹۵.
- ↑ «آنان که با خداوند، خدایی دیگر مینهند و به زودی (فرجام این کار را) خواهند دانست» سوره حجر، آیه ۹۶.
- ↑ السیر والمغازی، ص ۲۱۱؛ مبهمات القرآن، ج ۲، ص ۹۶.
- ↑ «و بیگمان پیش از تو پیامبرانی ریشخند شدهاند؛ آنگاه آنچه به ریشخند میگرفتند ریشخندکنندگان آنان را فرا گرفت» سوره انعام، آیه ۱۰.
- ↑ الدرالمنثور، ج ۳، ص ۲۵۲.
- ↑ «بیگمان حق را هنگامی که نزدشان آمد دروغ شمردند، به زودی اخبار آنچه را که ریشخند میکردند به آنان خواهد رسید» سوره انعام، آیه ۵.
- ↑ کشف الأسرار، ج ۳، ص ۲۹۳.
- ↑ «و برخی از آنان کسانی هستند که به تو گوش میدهند در حالی که بر دلهایشان پوششهایی افکندهایم تا درنیابند و در گوشهایشان سنگینییی (نهادهایم) و اگر هر نشانهای ببینند به آن ایمان نمیآورند تا آنجا که چون نزد تو آیند با تو چالش میورزند؛ کافران میگویند این (چیزی) جز افسانههای پیشینیان نیست» سوره انعام، آیه ۲۵.
- ↑ روضالجنان، ج ۷، ص ۲۵۷.
- ↑ «و به آنهایی که مشرکان به جای خداوند (به پرستش) میخوانند دشنام ندهید تا آنان (نیز) از سر دشمنی به نادانی خداوند را دشنام ندهند؛ بدینسان ما کردار هر امتی را (در دیدشان) آراستهایم سپس بازگشتشان به سوی پروردگارشان است آنگاه آنان را از آنچه انجام میدادهاند آگاه میگرداند» سوره انعام، آیه ۱۰۸.
- ↑ جامعالبیان، مج ۵، ج ۷، ص ۴۰۴.
- ↑ «و (یاد کن) آنگاه را که کافران با تو نیرنگ میباختند تا تو را بازداشت کنند یا بکشند یا بیرون رانند، آنان نیرنگ میباختند و خداوند تدبیر میکرد و خداوند بهترین تدبیر کنندگان است» سوره انفال، آیه ۳۰.
- ↑ مجمعالبیان، ج ۲، ص ۸۲۶؛ مبهماتالقرآن، ج ۱، ص ۵۱۲.
- ↑ «همچنان که (عذاب را) بر بخشکنندگان فرو فرستادیم» سوره حجر، آیه ۹۰.
- ↑ «آنان که قرآن را چند پاره کردند» سوره حجر، آیه ۹۱.
- ↑ المحبر، ص ۱۶۰؛ تفسیر قرطبی، ج ۵، ص ۳۹؛ روضالجنان، ج ۱۱، ص ۳۴۶.
- ↑ «و اگر پیمانشان را پس از بستن بشکنند و به دینتان طعنه زنند با پیشگامان کفر که به هیچ پیمانی پایبند نیستند کارزار کنید باشد که باز ایستند» سوره توبه، آیه ۱۲.
- ↑ تفسیر قرطبی، ج ۴، ص ۵۴؛ مبهمات القرآن، ج ۱، ص ۵۳۶ ـ ۵۳۵.
- ↑ «و نزدیک بود که تو را از آنچه ما به تو وحی کردیم (به ترفند) باز دارند تا جز آن را بر ما بربندی و آنگاه تو را بیگمان دوست میگرفتند» سوره اسراء، آیه ۷۳.
- ↑ الدرالمنثور، ج ۵، ص ۳۱۸.
- ↑ المیزان، ج ۱۳، ص ۱۷۸.
- ↑ «و گفتند: هرگز به تو ایمان نخواهیم آورد تا برای ما از زمین چشمهای فرا جوشانی. یا باغستانی از نخل و انگور داشته باشی که لابهلای آن جویبارهایی، نیک روان سازی. یا چنان که میپنداری، آسمان را پارهپاره بر سر ما افکنی یا خداوند و فرشتگان را پیش روی آوری. یا خانهای زرّین داشته باشی یا به آسمان فرا روی و فرا رفتنت را (هم) هرگز باور نخواهیم داشت مگر نوشتهای برای ما فرو فرستی که آن را بخوانیم؛ بگو: پاکا که پروردگار من است، مگر من جز بشری پیام آورم؟» سوره اسراء، آیه ۹۰-۹۳.
- ↑ جامعالبیان، مج ۹، ج ۱۵، ص ۲۰۵؛ مبهماتالقرآن، ج ۲، ص ۱۳۶ ـ ۱۳۷.
- ↑ «بسا اگر به این سخن ایمان نیاورند تو، به دنبال ایشان از دریغ، جان خود بفرسایی» سوره کهف، آیه ۶.
- ↑ روحالمعانی، مج ۹، ج ۱۵، ص ۲۹۶.
- ↑ «آیا ندیدهاید که خداوند آنچه را در آسمانها و در زمین است برای شما رام کرد و نعمتهای آشکار و پنهان خود را بر شما تمام کرد؟ و برخی از مردم بیهیچ دانش و رهنمود و کتاب روشنی درباره خدا چالش میورزند» سوره لقمان، آیه ۲۰.
- ↑ التحریر والتنویر، ج ۱۰، ص ۱۷۵.
- ↑ «و چون به انسان نعمتی دهیم روی میگرداند و با تکبر کناره میجوید و چون گزندی بدو رسد بسیار (خداوند را) میخواند» سوره فصلت، آیه ۵۱.
- ↑ تفسیر قرطبی، ج ۸، ص ۲۴۳.
- ↑ «و چون پس از رنجی که به وی رسیده است رحمتی از خویش بدو بچشانیم میگوید این از آن من است و گمان ندارم رستخیز برپا گردد و اگر هم نزد پروردگارم بازم گردانند بیگمان در نزد او پاداش نیکو خواهم داشت، پس کافران را از آنچه کردهاند آگاه خواهیم کرد و به آنان از عذابی بسیار سخت خواهیم چشاند» سوره فصلت، آیه ۵۰.
- ↑ مبهمات القرآن، ج ۲، ص ۴۶۰.
- ↑ «و کافران درباره مؤمنان گفتند: اگر آن (ایمان به قرآن) خیر میبود آنان در آن بر ما پیشی نمیگرفتند و چون با آن (قرآن) رهیاب نشدهاند خواهند گفت که این دروغی دیرین است» سوره احقاف، آیه ۱۱.
- ↑ کشف الاسرار، ج ۱۰، ص ۵۱۷.
- ↑ «(خداوند) کردارهای کسانی را که کفر ورزیدند و (مردم را) از راه خداوند باز داشتند بیراه گرداند» سوره محمد، آیه ۱.
- ↑ کشف الاسرار، ج ۹، ص ۱۷۶ ـ ۱۷۷.
- ↑ «ای جامه بر خود کشیده! برخیز و هشدار بده! و پروردگارت را بزرگ بدار، و جامهات را پاکیزه گردان، و از (هر) آلایش دوری کن، و (چیزی) را بدین امید که زیادتر (باز) بگیری مده، و برای پروردگارت شکیبایی پیشه کن» سوره مدثر، آیه ۱-۷.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج ۱۰، ص ۶۹۶.
- ↑ جامعالبیان، مج ۱۵، ج ۳۰، ص ۶۵؛ مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۶۶۴؛ مبهماتالقرآن، ج ۲، ص ۶۷۷.
- ↑ «اما آنکه بینیازی نشان میدهد؛ تو به او میپردازی، و اگر پاکی نپذیرد، تو مسئول نیستی؛» سوره عبس، آیه ۵-۷.
- ↑ کشفالاسرار، ج ۱۰، ص ۳۸۲.
- ↑ المیزان، ج ۲۰، ص ۲۰۳.
- ↑ «وای بر هر عیب جوی طعنه زن. آنکه مالی اندوخت و آن را شمار کرد. گمان دارد که داراییاش او را جاودان خواهد کرد. چنین نیست؛ بیگمان در آن خرد کننده، فرو افکنده میشود» سوره همزه، آیه ۱-۴.
- ↑ کشف الاسرار، ج ۱۰، ص ۶۰۹.
- ↑ البحرالمحیط، ج۱۰، ص۵۴۰ـ۵۴۱؛ مبهماتالقرآن، ج ۲، ص ۷۴۱.
- ↑ «بگو: ای کافران! آنچه شما میپرستید، نمیپرستم. و شما پرستشگران پرستیده من نیستید. و من (نیز) پرستشگر پرستیده شما نیستم. و شما (هم) پرستشگران پرستیده من نیستید. دین شما از شما و دین من از من» سوره کافرون، آیه ۱-۶.
- ↑ جامعالبیان، مج ۱۵، ج ۳۰، ص ۴۳۰؛ تاریخ طبری، ج ۱، ص ۵۵۰؛ البحرالمحیط، ج ۱۰، ص ۵۵۸.
- ↑ «و سرکردگان آنان راه افتادند (و به همراهان خود گفتند): بروید و در (پرستش) خدایان خود شکیبا باشید که این چیزی است که (از شما) میخواهند» سوره ص، آیه ۶.
- ↑ «ما چنین چیزی در آیین واپسین نشنیدیم، این جز دروغبافی نیست» سوره ص، آیه ۷.
- ↑ السیر والمغازی، ص ۲۳۶ ـ ۲۳۷؛ مجمعالبیان، ج ۴، ص ۷۲۵؛ مبهمات القرآن، ج ۲، ص ۴۲۳.
- ↑ ایمانی مقدم، علی رضا، مقاله «امیة بن خلف»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۴، ص 416-424.