انتقام در قرآن

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

واژه‌شناسی لغوی

انتقام از ریشه "ن - ق - م" و در لغت به معنای انکار کردن[۱]، کینه کشیدن، کیفر دادن[۲]، مؤاخذه همراه با کراهت و مبالغه در کیفر و عقوبت[۳] آمده است [۴].

در اصطلاح به عقوبتی خاص اطلاق می‌شود و آن اینکه فرد در برابر کسی که به او بدی کرده به همان اندازه یا بیشتر بدی کند[۵].

انتقام گاه به انسان نسبت داده می‌شود و گاه به خداوند. تفاوت این دو در این است که انتقام‌های بشری بیشتر در پی زیانی است که فرد بر اثر عجز از ناحیه دشمن دیده و بدین وسیله می‌خواهد ناکامی و شکست خود را جبران کند، ازاین‌رو گاه ضمن گرفتن انتقام، از حدّ اعتدال بیرون رفته، مرتکب کار ناروا و خلاف حق می‌شود؛ اما انتقام الهی بر اثر آسیب دیدن خداوند یا برای تشفی خاطر نیست، زیرا خداوند آسیب‌پذیر نیست و تشفی خاطر در او راه ندارد، بلکه انتقام او به معنای کیفر دادن گناهکاران براساس حق و عدالت است[۶].

انتقام بشری نیز به فردی و اجتماعی تقسیم می‌شود: انتقام فردی بیشتر برخاسته از احساس و غایت آن تشفی خاطر است؛ اما انتقام اجتماعی که در قالب قصاص و مجازات صورت می‌گیرد غالباً مبتنی بر عقل و غایت آن حفظ نظامِ اصلاح و تربیت افراد جامعه و بستن راه‌های ناامنی در اجتماع و این نوع از انتقام بیشتر در قلمرو وظایف حکومت است[۷][۸].

انتقام در قرآن

موضوع انتقام در قرآن با واژه‌های "نقم" و مشتقات آن، ۱۷ بار به‌کار رفته است که این دسته از آیات بیشتر مربوط به انتقام الهی (ذو انتقام) و برخی نیز مربوط به انتقام بشر است﴿وَمَا تَنْقِمُ مِنَّا إِلَّا أَنْ آمَنَّا بِآيَاتِ رَبِّنَا لَمَّا جَاءَتْنَا[۹]؛ ﴿وَمَا نَقَمُوا مِنْهُمْ إِلَّا أَنْ يُؤْمِنُوا بِاللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ[۱۰].

همچنین قرآن با تعبیرهایی دیگر، از جمله:

  1. انتصار﴿وَانْتَصَرُوا مِنْ بَعْدِ مَا ظُلِمُوا وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ[۱۱]؛ ﴿وَالَّذِينَ إِذَا أَصَابَهُمُ الْبَغْيُ هُمْ يَنْتَصِرُونَ[۱۲]،
  2. تشفی دل: ﴿قَاتِلُوهُمْ يُعَذِّبْهُمُ اللَّهُ بِأَيْدِيكُمْ وَيُخْزِهِمْ وَيَنْصُرْكُمْ عَلَيْهِمْ وَيَشْفِ صُدُورَ قَوْمٍ مُؤْمِنِينَ وَيُذْهِبْ غَيْظَ قُلُوبِهِمْ وَيَتُوبُ اللَّهُ عَلَى مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ[۱۳]،
  3. مقابله به مثل﴿فَمَنِ اعْتَدَى عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَى عَلَيْكُمْ[۱۴]؛ ﴿وَإِنْ عَاقَبْتُمْ فَعَاقِبُوا بِمِثْلِ مَا عُوقِبْتُمْ بِهِ وَلَئِنْ صَبَرْتُمْ لَهُوَ خَيْرٌ لِلصَّابِرِينَ[۱۵]؛ ‌ ﴿وَجَزَاءُ سَيِّئَةٍ سَيِّئَةٌ مِثْلُهَا فَمَنْ عَفَا وَأَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ[۱۶]،
  4. قصاص: ﴿وَلَكُمْ فِي الْقِصَاصِ حَيَاةٌ يَا أُولِي الْأَلْبَابِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ[۱۷][۱۸]
  5. و نیز فرمان جنگ با کسانی که با مسلمانان می‌جنگند﴿وَقَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَكُمْ وَلَا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ[۱۹] از انتقام بشری یاد کرده است[۲۰].

اقسام انتقام

حس انتقام‌جویی یک اصل حیاتی است که خداوند آن را در وجود همه انسان‌ها و حتی برخی حیوانات به ودیعه نهاده است[۲۱]؛ لکن بهره‌وری از این حس خدادادی به تناسب مورد و کیفیت و مقدار استفاده از آن دارای احکام و وجوه گوناگونی است که می‌توان آن را به انتقام پسندیده، مباح و ناپسند تقسیم کرد[۲۲]:

انتقام پسندیده و لازم

اسلام با هرگونه ظلم و تعدی، به فرد یا جامعه مخالف است، ازاین‌رو مقابله با ستمگران و گرفتن حق مظلومان را امری ممدوح و گاه واجب می‌شمارد.

قرآن کریم در آیات ﴿قَاتِلُوهُمْ يُعَذِّبْهُمُ اللَّهُ بِأَيْدِيكُمْ وَيُخْزِهِمْ وَيَنْصُرْكُمْ عَلَيْهِمْ وَيَشْفِ صُدُورَ قَوْمٍ مُؤْمِنِينَ وَيُذْهِبْ غَيْظَ قُلُوبِهِمْ...[۲۳] به مسلمانان فرمان می‌دهد که با کافران و مشرکان نبرد کنند تا ضمن رفع شرک و کفر از روی زمین، خشم مؤمنان ستمدیده فرو نشسته و دل‌های آنان تشفی یابد.

در آیه ﴿وَالَّذِينَ إِذَا أَصَابَهُمُ الْبَغْيُ هُمْ يَنْتَصِرُونَ[۲۴] نیز قرآن یکی از ویژگی‌های مؤمنان راستین را یاری‌ طلبیدن از دیگران برای رفع ظلم از خود و گرفتن انتقام از ستمگر دانسته است. انتصار در لغت به معنای یاری گرفتن[۲۵] و انتقام آمده است[۲۶]. شاید پسندیده بودن و وجوب انتقام در این موارد بدان جهت باشد که اگر از ظالمان انتقام گرفته نشود موجب گستاخی آنان و تضییع حقوق دیگران شده و فساد و ناامنی در جامعه گسترش می‌یابد[۲۷].

انتقام مجاز

اگر ستم و تجاوز متوجه شخص انسان شده باشد و انتقام گرفتن او پیامدی برای دیگران نداشته باشد این کار جایز و روا خواهد بود؛ بدین معنا که انسان در این‌گونه موارد، بین گرفتن انتقام از ظالم یا عفو او مخیّر است: ﴿وَجَزَاءُ سَيِّئَةٍ سَيِّئَةٌ مِثْلُهَا فَمَنْ عَفَا وَأَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ وَلَمَنِ انْتَصَرَ بَعْدَ ظُلْمِهِ فَأُولَئِكَ مَا عَلَيْهِمْ مِنْ سَبِيلٍ[۲۸]؛ و نیز ﴿فَمَنِ اعْتَدَى عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَى عَلَيْكُمْ[۲۹]؛ ﴿وَإِنْ عَاقَبْتُمْ فَعَاقِبُوا بِمِثْلِ مَا عُوقِبْتُمْ بِهِ[۳۰].

البته گرفتن انتقام از بدی‌ کننده به طور مطلق و در همه موارد روا نیست، بلکه در مواردی جایز است که اسلام آن را روا دانسته باشد[۳۱]. از جمله موارد مباح عبارت است:

  1. از انتقام گرفتن از استهزا کنندگان و رویارویی با آنان: ﴿إِنْ تَسْخَرُوا مِنَّا فَإِنَّا نَسْخَرُ مِنْكُمْ كَمَا تَسْخَرُونَ[۳۲]. برخی مفسران گفته‌اند: استهزا هرچند در ابتدا امری قبیح است؛ اما به عنوان مقابله به مثل و مجازات، به ویژه آنجا که فایده‌ای عقلایی بر آن مترتب باشد جایز است[۳۳].
  2. و نیز اگر فردی انسانی را بکشد یا جراحتی بر او وارد کند انتقام گرفتن از او جایز خواهد بود: ﴿أَنَّ النَّفْسَ بِالنَّفْسِ... وَالْجُرُوحَ قِصَاصٌ[۳۴].
  3. و نیز در موردی که فردی شخصی را مُثله کند (گوش، چشم و بینی او را قطع کند) چه فرد مثله شده زنده باشد یا مرده: ﴿وَإِنْ عَاقَبْتُمْ فَعَاقِبُوا بِمِثْلِ مَا عُوقِبْتُمْ[۳۵]. آیه فوق درباره مثله شدن شهیدان اُحد به دست مشرکان قریش و تصمیم مسلمانان بر انتقام گرفتن و مثله کردن مردگان و بلکه زنده‌های آنان نازل شده و به مسلمانان سفارش کرد که در صورت اقدام به انتقام تنها در حدّ عمل مشرکان با آنان مقابله کنند[۳۶]؛ همچنین جواز انتقام در این مورد از آیه ﴿الْعَيْنَ بِالْعَيْنِ وَالْأَنْفَ بِالْأَنْفِ وَالْأُذُنَ بِالْأُذُنِ[۳۷] نیز قابل استفاده است؛

لکن انتقام در این دو مورد یعنی انتقام پسندیده و لازم و انتقام مجاز شرایطی دارد؛ از جمله:

  1. رعایت اعتدال و حدود الهی؛ به این معنا که انتقام باید به اندازه بدی و ظلمی باشد که به انسان شده است: ﴿وَجَزَاءُ سَيِّئَةٍ سَيِّئَةٌ مِثْلُهَا إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الظَّالِمِينَ[۳۸]. جمله ﴿إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الظَّالِمِينَ اشاره به این دارد که اگر فرد در گرفتن انتقام از حدّ اعتدال تجاوز کند ظالم شمرده شده و مورد خشم خداوند قرار خواهد گرفت[۳۹]. نیز [۴۰]؛ ﴿ذَلِكَ وَمَنْ عَاقَبَ بِمِثْلِ مَا عُوقِبَ بِهِ ثُمَّ بُغِيَ عَلَيْهِ لَيَنْصُرَنَّهُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ لَعَفُوٌّ غَفُورٌ[۴۱]، بنابراین، در انتقام گرفتن نباید مرتکب فساد و کار حرام شد[۴۲].
  2. استمداد از دیگران و قانون در برخی موارد؛ از جمله قصاص؛ لازم است فرد ستمدیده برای گرفتن حق خویش از دیگران و از قانون استمداد کند. قرآن در آیه ﴿وَلَمَنِ انْتَصَرَ بَعْدَ ظُلْمِهِ فَأُولَئِكَ مَا عَلَيْهِمْ مِنْ سَبِيلٍ[۴۳] به مسئله یاری‌ طلبیدن از دیگران اشاره کرده و می‌گوید. یاری گرفتن از دیگران هم شامل مؤمنان و هم قانون است و حکمت این امر نیز آن است که در برخی موارد فرد به تنهایی قادر به گرفتن انتقام خویش نیست یا اگر خود به طور یک‌جانبه اقدام به انتقام کند موجب هرج و مرج شده و پیامدهای ناگواری برای خود و جامعه خواهد داشت[۴۴][۴۵].

انتقام مذموم و ناروا

انتقام اگر برخاسته از تعصب‌های جاهلانه، دشمنی‌های ناروا و همراه با تجاوز و تعدی باشد ناروا و مذموم است، زیرا در این انتقام‌ها نه تنها حقی احقاق نشده و ظلمی برطرف نمی‌گردد، بلکه خود موجب تضییع حقوق دیگران و منشأ ظلم و فساد خواهد گشت. انتقامی که در روایات[۴۶] و کتب اخلاقی[۴۷]. از رذایل اخلاقی شمرده شده و مؤمنان از آن نهی شده‌اند همین قسم از انتقام است.

قرآن کریم در آیات متعدد به برخی از این‌گونه انتقام‌های ناروا اشاره کرده و انتقام‌گیرندگان را به‌شدت مذمت کرده است؛ از جمله در آیات ۱۲۳-۱۲۶ سوره اعراف به داستان ایمان آوردن ساحران به موسی اشاره می‌کند که فرعون پس از آگاهی از ایمان آنان تصمیم به انتقام گرفته و ساحران را به قطع دست و پا و به صلیب کشیدن تهدید کرد: ﴿قَالَ فِرْعَوْنُ آمَنْتُمْ بِهِ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَكُمْ لَأُقَطِّعَنَّ أَيْدِيَكُمْ وَأَرْجُلَكُمْ مِنْ خِلَافٍ ثُمَّ لَأُصَلِّبَنَّكُمْ أَجْمَعِينَ وَمَا تَنْقِمُ مِنَّا إِلَّا أَنْ آمَنَّا بِآيَاتِ رَبِّنَا لَمَّا جَاءَتْنَا[۴۸].

در سوره بروج نیز خداوند آن دسته از کافرانی را که از مؤمنان به جرم ایمان آوردن به خدا انتقام گرفتند نفرین کرده و آنان را به کیفر دردناک دوزخ وعده داده است: ﴿قُتِلَ أَصْحَابُ الْأُخْدُودِ النَّارِ ذَاتِ الْوَقُودِ إِذْ هُمْ عَلَيْهَا قُعُودٌ وَهُمْ عَلَى مَا يَفْعَلُونَ بِالْمُؤْمِنِينَ شُهُودٌ وَمَا نَقَمُوا مِنْهُمْ إِلَّا أَنْ يُؤْمِنُوا بِاللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ إِنَّ الَّذِينَ فَتَنُوا الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ ثُمَّ لَمْ يَتُوبُوا فَلَهُمْ عَذَابُ جَهَنَّمَ وَلَهُمْ عَذَابُ الْحَرِيقِ[۴۹]. درباره هویت اصحاب اخدود روایات مختلفی نقل شده است؛ ولی مشهور این است که آنان پادشاهی به نام "ذونواس" و لشکریانش هستند که به سرزمین نجران حمله کردند و مؤمنان این سرزمین را که بر دین مسیحیت بودند به یهودیت فرا خواندند و چون آنان از دین الهی خود بازنگشتند، آنان را در گودالی از آتش افکنده و همه آنان را کشتند[۵۰].

زلیخا همسر عزیز مصر نیز آنگاه که به خواسته ناروای خود از یوسف دست نیافت تصمیم به انتقام گرفت و آن حضرت را به زندان تهدید کرد: ﴿وَلَقَدْ رَاوَدْتُهُ عَنْ نَفْسِهِ فَاسْتَعْصَمَ وَلَئِنْ لَمْ يَفْعَلْ مَا آمُرُهُ لَيُسْجَنَنَّ وَلَيَكُونًا مِنَ الصَّاغِرِينَ[۵۱]. در نهایت نیز این تهدید خود را عملی کرد و یوسف را به زندان افکند﴿ثُمَّ بَدَا لَهُمْ مِنْ بَعْدِ مَا رَأَوُا الْآيَاتِ لَيَسْجُنُنَّهُ حَتَّى حِينٍ[۵۲]؛

همچنین پذیرش اسلام و ایمان آوردن مسلمانان به قرآن و کتب آسمانی از یک سو و ناکامی یهود در رسیدن به اهداف خود از سوی دیگر آنان را بر آن داشت تا اسلام و دستورات آن را به تمسخر گرفته و از پیامبر و مسلمانان انتقام بگیرند: ﴿وَإِذَا نَادَيْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ اتَّخَذُوهَا هُزُوًا وَلَعِبًا ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا يَعْقِلُونَ قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ هَلْ تَنْقِمُونَ مِنَّا إِلَّا أَنْ آمَنَّا بِاللَّهِ وَمَا أُنْزِلَ إِلَيْنَا وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلُ[۵۳]، چنان‌که همین امر و نیز بی‌نیازی مسلمانان بر اثر فضل و کرم خداوند و رسول او باعث گردید برخی به روشی دیگر درصدد انتقام از پیامبر و مسلمانان برآیند: ﴿وَهَمُّوا بِمَا لَمْ يَنَالُوا وَمَا نَقَمُوا إِلَّا أَنْ أَغْنَاهُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ مِنْ فَضْلِهِ[۵۴]. برخی گفته‌اند: آیه فوق در مورد قریش نازل شده که قصد کشتن پیامبر را داشتند[۵۵]؛ اما گروهی دیگر برآن‌اند که در مورد گروهی از منافقان که به اصحاب عقبه شهرت یافتند نازل شده است. آنان هنگام بازگشت از جنگ تبوک و در گردنه‌ای تصمیم گرفتند پیامبر را به شهادت برسانند؛ ولی خداوند نقشه آنان را ناکام گذاشت[۵۶]. قول دیگر این است که آیه فوق درباره عبدالله بن اُبَیّ نازل شد که گفت: اگر وارد مدینه شویم پیامبر و پیروانش را از آنجا بیرون خواهیم راند[۵۷][۵۸].

عفو به جای انتقام

در صورتی که ظلم و بدی متوجه حقوق عموم بوده و گرفتن انتقام موجب جلوگیری از ظلم، فساد و ناامنی گردد اسلام گرفتن انتقام را لازم دانسته و بر آن تأکید کرده است؛ اما آنجا که حقوق فردی در میان است و گذشت از انتقام مفسده‌ای در پی ندارد اسلام عفو را از انتقام بهتر دانسته و کسانی را که از حقوق خویش بگذرند مستحق پاداش و اجر الهی دانسته است: ﴿وَجَزَاءُ سَيِّئَةٍ سَيِّئَةٌ مِثْلُهَا فَمَنْ عَفَا وَأَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الظَّالِمِينَ وَلَمَنْ صَبَرَ وَغَفَرَ إِنَّ ذَلِكَ لَمِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ[۵۹]؛ و نیز ﴿لَا يُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَنْ ظُلِمَ وَكَانَ اللَّهُ سَمِيعًا عَلِيمًا إِنْ تُبْدُوا خَيْرًا أَوْ تُخْفُوهُ أَوْ تَعْفُوا عَنْ سُوءٍ فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ عَفُوًّا قَدِيرًا [۶۰]. در آیه ﴿وَإِنْ عَاقَبْتُمْ فَعَاقِبُوا بِمِثْلِ مَا عُوقِبْتُمْ بِهِ وَلَئِنْ صَبَرْتُمْ لَهُوَ خَيْرٌ لِلصَّابِرِينَ وَاصْبِرْ وَمَا صَبْرُكَ إِلَّا بِاللَّهِ[۶۱] نیز قرآن پیامبر و مسلمانان را در برابر ستمی که مشرکان به آنان روا داشته‌اند به صبر و گذشت از انتقام فرا می‌خواند. بر پایه روایتی وقتی آیه فوق نازل شد پیامبر اکرم از مثله کردن مشرکان صرف‌نظر کرد و فرمود: صبر می‌کنم، صبر می‌کنم[۶۲]؛ همچنین طبق روایات دیگر، با وجود اینکه اهل مکه به پیامبر بسیار ستم کردند و یاران آن حضرت نیز در روز فتح مکه شعار انتقام سر می‌دادند؛ ولی پیامبر (ص)سخن از عفو و رحمت بر زبان آورد و خطاب به مردم مکه فرمود: «اذْهَبُوا وَ أَنْتُم طُلَقَاءُ»؛ "بروید و همه شما آزادید"[۶۳].

در روایات دیگر نیز آمده است که پیامبر هیچ‌گاه برای حق شخصی، از کسی انتقام نگرفت [۶۴]، مگر اینکه محرمات الهی هتک می‌گردید [۶۵]. در آیه ﴿لَئِنْ بَسَطْتَ إِلَيَّ يَدَكَ لِتَقْتُلَنِي مَا أَنَا بِبَاسِطٍ يَدِيَ إِلَيْكَ لِأَقْتُلَكَ إِنِّي أَخَافُ اللَّهَ رَبَّ الْعَالَمِينَ[۶۶] به سخن هابیل به برادرش قابیل اشاره شده که گفت: اگر تو برای کشتن من دست خود را دراز کنی من کار تو را تلافی نکرده و به سوی تو دست دراز نخواهم کرد و نیز در آیه‌ای دیگر از گذشت یوسف سخن به‌میان آورده که در کمال جوانمردی از ظلم برادران خویش گذشت کرد و نه تنها از آنان انتقام نگرفت، بلکه حتی حاضر به سرزنش آنان نیز نشد: ﴿قَالَ لَا تَثْرِيبَ عَلَيْكُمُ الْيَوْمَ يَغْفِرُ اللَّهُ لَكُمْ[۶۷].

اسلام نه تنها مؤمنان، را به عفو و گذشت از حق خویش فرا خوانده، بلکه گامی پیش‌تر نهاده و به مؤمنان سفارش می‌کند که بدی را با خوبی پاسخ دهند؛ نه با بدی: ﴿وَلَا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَلَا السَّيِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِي بَيْنَكَ وَبَيْنَهُ عَدَاوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ[۶۸]. براساس این آیه عفو از انتقام و پاسخ دادن بدی با نیکی موجب رفع کینه‌ها شده و در مواردی دشمنان سرسخت را به دوستانی بسیار مهربان تبدیل می‌کند[۶۹]؛ اما در مقابل، گرفتن انتقام موجب تشدید دشمنی‌ها شده و گاه خسارات جبران‌ ناپذیری را به فرد و اجتماع وارد می‌کند.

در کتب روایی نیز ابواب گوناگونی به عفو از انتقام، فرونشاندن خشم و حلم و بردباری اختصاص یافته و در روایاتی پرشمار که در این ابواب آمده مؤمنان به گذشت از حقوق شخصی خویش و نگرفتن انتقام ترغیب و تشویق شده‌اند[۷۰][۷۱].

منابع

پانویس

  1. مفردات، ص۸۲۲؛ لسان العرب، ج۱۴، ص۲۷۲، «نقم».
  2. مجمع البحرین، ج۲، ص۳۶۶؛ لغت‌نامه، ج۲، ص۲۹۶۷، «نقم».
  3. زادالمسیر، ج۲، ص۴۲۷.
  4. التحقیق، ج۱۲، ص۲۲۷، «نقم».
  5. جامع‌السعادات، ج۱،ص۳۳۴؛ المیزان، ج۱۲، ص۸۶.
  6. اخلاق، ص۳۲۳؛ المیزان، ج۱۲، ص۸۷.
  7. المیزان، ج۱۲، ص۸۶؛ نثر طوبی، ص۴۹۵.
  8. ابوطالبی، محمد، انتقام، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴، ص 437.
  9. «و تو ما را کیفر نمی‌دهی مگر برای آنکه ما به نشانه‌های پروردگارمان هنگامی که به ما رسید ایمان آوردیم» سوره اعراف، آیه ۱۲۶.
  10. «و با آنان کینه‌توزی نکردند مگر از آن رو که آنان به خداوند پیروزمند ستوده، ایمان داشتند،» سوره بروج، آیه ۸.
  11. «و پس از آنکه ستم دیده باشند داد می‌ستانندو آنان که ستم ورزیده‌اند به زودی خواهند دانست که به کدام بازگشتگاه باز خواهند گشت» سوره شعراء، آیه ۲۲۷.
  12. «و آنان که چون بدیشان ستم رسد داد (خود) می‌ستانند» سوره شوری، آیه ۳۹.
  13. «با آنان پیکار کنید تا خداوند آنها را به دست شما عذاب کند و خوارشان گرداند و شما را بر آنان پیروزی دهد و دل‌های گروهی مؤمن را خنک گرداند و خشم دل‌های آنان را بزداید و خداوند از هر که خواهد توبه می‌پذیرد و خداوند دانایی فرزانه است» سوره توبه، آیه ۱۴-۱۵.
  14. «پس هر کس بر شما ستم روا داشت همان‌گونه که با شما ستم روا داشته است با وی ستم روا دارید» سوره بقره، آیه ۱۹۴.
  15. «و اگر کیفر می‌کنید مانند آنچه خود کیفر شده‌اید کیفر کنید و اگر شکیبایی پیشه کنید همان برای شکیبایان بهتر است» سوره نحل، آیه ۱۲۶.
  16. «و کیفر هر بدی بدی‌یی، مانند آن است پس هر که درگذرد و به راه آید پاداش وی بر خداوند است» سوره شوری، آیه ۴۰.
  17. «و شما را ای خردمندان در قصاص، زندگانی (نهفته) است؛ باشد که شما پرهیزگاری ورزید» سوره بقره، آیه ۱۷۹.
  18. المبسوط، ج۲۶، ص۶۱.
  19. «و در راه خداوند با آنان که با شما جنگ می‌کنند، جنگ کنید اما تجاوز نکنید که خداوند تجاوزکاران را دوست نمی‌دارد» سوره بقره، آیه ۱۹۰.
  20. ابوطالبی، محمد، انتقام، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴، ص 437.
  21. المیزان، ج۱۲، ص۸۶.
  22. ابوطالبی، محمد، انتقام، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴، ص 437.
  23. «با آنان پیکار کنید تا خداوند آنها را به دست شما عذاب کند و خوارشان گرداند و شما را بر آنان پیروزی دهد و دل‌های گروهی مؤمن را خنک گرداند و خشم دل‌های آنان را بزداید و خداوند از هر که خواهد توبه می‌پذیرد و خداوند دانایی فرزانه است» سوره توبه، آیه ۱۴-۱۵.
  24. «و آنان که چون بدیشان ستم رسد داد (خود) می‌ستانند» سوره شوری، آیه ۳۹؛ نیز آیه: ﴿وَانْتَصَرُوا مِنْ بَعْدِ مَا ظُلِمُوا وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ «و پس از آنکه ستم دیده باشند داد می‌ستانند و آنان که ستم ورزیده‌اند به زودی خواهند دانست که به کدام بازگشتگاه باز خواهند گشت» سوره شعراء، آیه ۲۲۷
  25. مفردات، ص۸۰۹، «نصر».
  26. المصباح، ص۶۰۸؛ مجمع‌البحرین، ج۲، ص۳۲۰، «نصر».
  27. ابوطالبی، محمد، انتقام، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴، ص 438.
  28. «و کیفر هر بدی بدی‌یی، مانند آن است پس هر که درگذرد و به راه آید پاداش وی بر خداوند است و بر آنانکه پس از ستم دیدن داد ستانند ایرادی نیست» سوره شوری، آیه ۴۰-۴۱.
  29. «پس هر کس بر شما ستم روا داشت همان‌گونه که با شما ستم روا داشته است با وی ستم روا دارید» سوره بقره، آیه ۱۹۴.
  30. «و اگر کیفر می‌کنید مانند آنچه خود کیفر شده‌اید کیفر کنید» سوره نحل، آیه ۱۲۶.
  31. جامع‌السعادات، ج۱، ص۳۳۴؛ محجة البیضاء، ج۵، ص۳۱۵.
  32. «اگر ما را ریشخند کنید ما نیز شما را همانند ریشخندی که می‌کنید ریشخند خواهیم کرد» سوره هود، آیه ۳۸.
  33. المیزان، ج۱۰، ص۲۲۵.
  34. «آدمی در برابر آدمی... و (نیز) زخم‌ها قصاص دارند» سوره مائده، آیه ۴۵.
  35. «و اگر کیفر می‌کنید مانند آنچه خود کیفر شده‌اید کیفر کنید» سوره نحل، آیه ۱۲۶.
  36. مجمع البیان، ج۶، ص۶۰۵؛ تفسیر قرطبی، ج۱۰، ص۱۳۲.
  37. «و چشم در برابر چشم و بینی در برابر بینی و گوش در برابر گوش» سوره مائده، آیه ۴۵.
  38. «و کیفر هر بدی بدی‌یی، مانند آن است... بی‌گمان او ستمگران را دوست نمی‌دارد» سوره شوری، آیه ۴۰.
  39. المیزان، ج۱۸، ص۶۷.
  40. ﴿وَإِنْ عَاقَبْتُمْ فَعَاقِبُوا بِمِثْلِ مَا عُوقِبْتُمْ بِهِ وَلَئِنْ صَبَرْتُمْ لَهُوَ خَيْرٌ لِلصَّابِرِينَ «و اگر کیفر می‌کنید مانند آنچه خود کیفر شده‌اید کیفر کنید و اگر شکیبایی پیشه کنید همان برای شکیبایان بهتر است» سوره نحل، آیه ۱۲۶.
  41. «چنین است و هر کس مانند کیفری که دیده است (دیگران را) کیفر کند سپس بر او ستم رود خداوند او را یاری خواهد کرد، بی‌گمان خداوند درگذرنده‌ای آمرزنده است» سوره حج، آیه ۶۰.
  42. جامع السعادات، ج۱، ص۳۳۴.
  43. «و بر آنانکه پس از ستم دیدن داد ستانند ایرادی نیست» سوره شوری، آیه ۴۱.
  44. اخلاق، ص۳۲۲؛ نمونه، ج۲۰، ص۴۶۴.
  45. ابوطالبی، محمد، انتقام، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴، ص 438-439.
  46. عیون‌الحکم، ص۲۴۹؛ میزان‌الحکمه، ج۳، ص۲۶۸۷.
  47. معراج السعاده، ص۲۳۲؛ اخلاق، ص۳۲۰.
  48. «فرعون گفت: آیا پیش از آنکه من به شما اجازه دهم به او ایمان آورده‌اید؟ سوگند می‌خورم که دست‌ها و پاهایتان را چپ و راست خواهم برید سپس همگی شما را به دار خواهم آویخت و تو ما را کیفر نمی‌دهی مگر برای آنکه ما به نشانه‌های پروردگارمان هنگامی که به ما رسید ایمان آوردیم» سوره اعراف، آیه ۱۲۳-۱۲۴ و۱۲۶.
  49. «مرگ بر گروه (آتش افروز در) آن خندق آن آتش پر هیزم آنگاه که کنار آن نشسته بودند و بر آنچه بر سر مؤمنان می‌آوردند گواه بودند و با آنان کینه‌توزی نکردند مگر از آن رو که آنان به خداوند پیروزمند ستوده، ایمان داشتند به یقین آنان که مردان و زنان مؤمن را آزار دادند سپس توبه نکردند، عذاب دوزخ و عذاب آتش سوزان دارند» سوره بروج، آیه ۴-۸ و ۱۰.
  50. الکشاف، ج۴، ص۷۳۱؛ نمونه، ج۲۶، ص۳۳۷-۳۳۸.
  51. «(آن زن) گفت: این همان است که مرا درباره او سرزنش کردید؛ آری، از او کام خواستم که خویشتنداری کرد و اگر آنچه به او فرمان می‌دهم انجام ندهد بی‌گمان به زندان افکنده می‌شود و از خوارشدگان خواهد بود» سوره یوسف، آیه ۳۲.
  52. «آنگاه، پس از آنکه آن نشانه‌ها را دیدند بر آن شدند که او را تا زمانی زندانی کنند» سوره یوسف، آیه ۳۵.
  53. «و چون به نماز بانگ برآورید آن را به ریشخند و بازی می‌گیرند؛ این از آن روست که آنان گروهی هستند که خرد نمی‌ورزند بگو ای اهل کتاب! آیا جز از این رو با ما می‌ستیزید که ما به خداوند و آنچه بر ما و آنچه از پیش فرو فرستاده شده است، ایمان داریم؟» سوره مائده، آیه ۵۸-۵۹.
  54. «و به چیزی دل نهادند که بدان دست نیافته‌اند و کینه‌جویی نکرده‌اند مگر بدان روی که خداوند و پیامبرش با بخشش خویش آنان را توانگر کرده‌اند» سوره توبه، آیه ۷۴.
  55. جامع البیان، مج ۶، ج۱۰، ص۲۳۸.
  56. مجمع‌البیان، ج۵، ص۷۹؛ الدرالمنثور، ج۴، ص۲۴۳.
  57. تفسیر قرطبی، ج۸، ص۱۳۱.
  58. ابوطالبی، محمد، انتقام، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴، ص 439-440.
  59. «و کیفر هر بدی بدی‌یی، مانند آن است پس هر که درگذرد و به راه آید پاداش وی بر خداوند است، بی‌گمان او ستمگران را دوست نمی‌دارد و هر آنکه شکیب ورزد و درگذرد بی‌گمان این از کارهایی است که آهنگ آن می‌کنند» سوره شوری، آیه ۴۰ و ۴۳.
  60. «خداوند بانگ برداشتن به بدگویی را دوست نمی‌دارد مگر (از) کسی که بر او ستم رفته است و خداوند شنوایی داناست اگر کار خیری را آشکار یا پنهان کنید یا از بدی (دیگران) درگذرید بی‌گمان خداوند درگذرنده‌ای تواناست» سوره نساء، آیه ۱۴۸-۱۴۹.
  61. «و اگر کیفر می‌کنید مانند آنچه خود کیفر شده‌اید کیفر کنید و اگر شکیبایی پیشه کنید همان برای شکیبایان بهتر است و شکیبا باش! و شکیب تو جز با (یاری) خداوند نیست»؛ سوره نحل، آیه ۱۲۶-۱۲۷.
  62. المیزان، ج۱۲، ص۳۷۷.
  63. نمونه، ج۲۰، ص۲۸۲.
  64. مستدرک‌ الوسائل، ج۹، ص۷؛ التحریر والتنویر، ج۲۴، ص۲۹۲.
  65. التحریر والتنویر، ج۲۴، ص۲۹۲؛ کنزالعمال، ج۷، ص۲۲۱.
  66. «اگر به سوی من دست دراز کنی تا مرا بکشی، من به سوی تو دست دراز نمی‌کنم تا تو را بکشم؛ که من از خداوند، پروردگار جهانیان می‌هراسم» سوره مائده، آیه ۲۸.
  67. «(یوسف) گفت: امروز (دیگر) بر شما سرزنشی نیست، خداوند شما را ببخشاید» سوره یوسف، آیه ۹۲.
  68. «نیکی با بدی برابر نیست؛ به بهترین شیوه (دیگران را از چالش با خود) باز دار، ناگاه آن کس که میان تو و او دشمنی است چون دوستی مهربان می‌گردد» سوره فصلت، آیه ۳۴.
  69. مجمع البیان، ج۹، ص۵۶۵.
  70. الکافی، ج۲، ص۱۰۷-۱۱۲؛ وسائل‌الشیعه، ج۱۲، ص۱۶۹، ۱۷۲؛ صحیح مسلم، ج۱۶، ص۱۴۱.
  71. ابوطالبی، محمد، انتقام، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴، ص 440-442.