با توجه به آیه ولایت آیا معنای زکات تنها زکات واجب است؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
با توجه به آیه ولایت آیا معنای زکات تنها زکات واجب است؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ امامت
مدخل بالاتراثبات امامت امام علی در قرآن - نصب الهی امام در قرآن
مدخل اصلیآیه ولایت
تعداد پاسخ۱ پاسخ

با توجه به آیه ولایت آیا معنای زکات تنها زکات واجب است؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث امامت است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی امامت مراجعه شود.

عبارت‌های دیگری از این پرسش

پاسخ نخست

محمد ساعدی

آقای دکتر محمد ساعدی در کتاب «آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار» در این‌باره گفته‌ است:

«نویسنده المنار کاربرد واژه زکات را در صدقه دادن انگشتر توسط علی (ع) نفی کرده و آن را از فصاحت و بلاغت به دور می‌داند. ظاهراً وی همچون دیگر مفسران عامه، کاربرد واژه زکات را تنها در زکات واجب می‌داند و در اصطلاح قرآنی صدقه دادن انگشتر و صدقه مستحبی را زکات نمی‌داند.

نقد و بررسی: شبهه یادشده از چند جهت ناتمام بوده و دارای اشکال‌های متعددی است؛ از این رو به جهت تحلیل و ارزیابی دقیق این شبهه، لازم است مفهوم لغوی و اصطلاحی زکات بررسی شود.

زکات از منظر لغت: این ماده از حروف (ز، ک، و) و به معنای رشد و نمو کردن است. مشتقات آن ۵۹ مرتبه در ۲۹ سوره و ۵۶ آیه از قرآن آمده است.

  1. ابن فارس آن را به معنای رشد و نمو و زیاد شدن می‌داند[۱].
  2. خلیل بن احمد، نیز می‌گوید: «زکات مال، به معنای پاک کردن آن است. و جمله زكاة الزرع يزكو زكاء به معنای رشد کردن کشتزار و محصولات می‌باشد»[۲].
  3. مصطفوی، می‌نویسد: «زکات خارج کردن چیزی ناحق، از یک متن سالم است، مانند: خارج کردن رذیله‌های نفسانی از درون»[۳].
  4. ابن منظور، از لغت‌شناسان عرب‌زبان در این باره می‌نویسد: «ابوزید النحوی، می‌گوید: زکات برگزیده هر چیز است و «زکاه» یعنی برگزیده‌اش را گرفت. و «تزکی» یعنی انفاق کرد. اصل زکات در لغت به معنای رشد، برکت و ستایش است و همه این موارد در قرآن و حدیث به کار رفته است»[۴].
  5. راغب، در این زمینه می‌گوید: «اصل زکات، رشدی است که از برکت خداوند حاصل می‌شود و این مسئله هم در امور دنیایی و هم در امور آخرتی کاربرد دارد. از همین مقوله است زکاتی که انسان به عنوان حق خداوند به فقرا می‌دهد. به چنین مالی زکات می‌گویند یا به امید برکت در مال است یا بدین سبب است که باعث تکامل نفس می‌شود»[۵].

زکات در قرآن: به فرموده خداوند قرآن: «کتابی عربی و آشکار است»[۶] و برای انذار اهل مکه و دیگران نازل شده است»[۷]. بنابراین باید واژه‌هایی که در آن به کار می‌رود به همان معنایی باشد که در لغت عرب کاربرد دارد و یا مناسبتی با معنای لغوی داشته باشد.

واژه زکات در قرآن در موارد گوناگونی به کار رفته است از جمله:

الف) در پاره‌ای موارد درباره مشرکان است مانند: ... وَوَيْلٌ لِلْمُشْرِكِينَ * الَّذِينَ لَا يُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ كَافِرُونَ[۸].

با توجه به چند نکته، مقصود از این زکات نمی‌تواند زکات واجب باشد.

  1. این سوره مکی است و زکات در مدینه واجب شده است.
  2. در شأن نزول آیه آورده‌اند که مشرکان قریش که حجاج را سقایت و اطعام می‌کردند اعلام نمودند این امکانات را در اختیار کسانی که به پیامبر (ص) ایمان آورده‌اند قرار نمی‌دهند که این آیه درباره آنان نازل شد[۹].
  3. مشرکان مکه به پیامبر (ص) و قرآن اعتقادی نداشتند تا چه رسد به زکات، تا آنان بر انجام ندادن این کار سرزنش شوند.

بنابراین مقصود از زکات در این آیه مطلق انفاق‌ها و خدماتی است که مشرکان در عصر جاهلیت به زائران خانه خدا ارائه می‌دادند، نه زکات تشریع شده در اسلام.

ب) بعضی از موارد زکات در قرآن، درباره پیامبران پیشین است که می‌توان از این موارد نام برد.

  1. درباره انبیای بنی اسرائیل می‌فرماید: وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءَ الزَّكَاةِ وَكَانُوا لَنَا عَابِدِينَ[۱۰].
  2. درباره عیسی (ع) می‌فرماید: ...وَأَوْصَانِي بِالصَّلَاةِ وَالزَّكَاةِ مَا دُمْتُ حَيًّا[۱۱].
  3. درباره اسماعیل (ع) می‌فرماید: وَكَانَ يَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلَاةِ وَالزَّكَاةِ وَكَانَ عِنْدَ رَبِّهِ مَرْضِيًّا[۱۲].
  4. درباره یحیی‌(ع) می‌فرماید: وَحَنَانًا مِنْ لَدُنَّا وَزَكَاةً وَكَانَ تَقِيًّا[۱۳].

هیچ کدام از این موارد مناسبتی با زکات واجب و تشریع شده در اسلام ندارد.

ج) در قرآن بعضی از موارد زکات درباره امت‌های گذشته است از جمله قرآن درباره بنی اسرائیل چنین می‌فرماید: وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ لَا تَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَقُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ...[۱۴].

بدین رو نمی‌توان زکات در این آیات را زکات واجب اسلامی دانست. «دامغانی» در کتاب وجوه و نظائر در واکاوی واژه زکات، هفت صورت و معنا را آورده است که از آن جمله به معنای صدقه اشاره دارد و می‌گوید: صورت هفتم: «زکات» به معنای صدقه، آمده است. خداوند در سوره مریم می‌فرماید: وَحَنَانًا مِنْ لَدُنَّا وَزَكَاةً وَكَانَ تَقِيًّا[۱۵][۱۶].

مفهوم اصطلاحی زکات: بر اساس آنچه آمد، واژه زکات در لغت برای زکات واجب وضع نشده است و در قرآن هرجا این واژه به کار رفته باز هم مقصود زکات واجب نیست بلکه در قرآن و حدیث به همان معانی چهارگانه‌ای است که در لغت بیان گردید؛ چنان که پیشتر از «ابوزید نحوی» نقل شد. بعد از آن‌که آیات قرآن، زکات را به همان معنای انفاق مال در راه خدا بیان داشت رسول خدا (ص) موارد و مقدار آن را در سخنان خود تبیین فرمود. در نسل‌های بعدی که عرف متشرعه شکل گرفت این واژه بر زکات واجب در شرع اسلام نیز اطلاق شد. به طوری که هر کجا لفظ زکات در آیات باشد زکات واجب به ذهن متبادر می‌شود نه اینکه منحصر در آن باشد.

این دگرگونی معانی فقط به لفظ زکات اختصاص ندارد، بلکه لفظ «صلاة» و لفظ «صوم» و مطلق عبادات چنین است. در آیاتی که پیش از این درباره انبیاء (ع) و امت‌های گذشته آمد لفظ زکات و صلاة به کار رفته بود، در حالی که به طور قطع امت‌های گذشته زکات و نمازی با شرایط و مواردی که در شریعت اسلامی وجود دارد، نداشتند.

همچنین، اساساً اسامی عبادات زکات، صلاة و صوم، بر واجب و مستحب وضع شده است و شاهد آن این است که در کتاب‌های فقهی، اصولی، اخلاقی و... عبادات مستحب را با همین الفاظ بیان می‌کنند.

یکی دیگر از قرائنی که درستی اطلاق زکات بر صدقه مستحبی را تأیید می‌کند اعتراف مفسران است.

اعتراف مفسران مفسران درباره کاربرد زکات در این آیه با توجه به شأن نزول آن گفته‌اند که صدقه مستحبی نیز زکات نامیده می‌شود از جمله: الف) ابوبکر جصاص می‌گوید: و قوله تعالى: وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ، يدل على أن صدقة التطوع تسمى زكاة لأن عليا تصدق بخاتمه تطوعا[۱۷]؛ «این جمله دلالت می‌کند که صدقه مستحبی زکات نامیده می‌شود؛ زیرا علی (ع) انگشتری خود را به عنوان صدقه مستحبی داده است».

ابی السعود، می‌گوید: و فيه دلالة على أن صدقة التطوع تسمى زكاة[۱۸]؛ «این جمله دلالت می‌کند که به صدقه مستحبی زکات گفته می‌شود».

بیضاوی، می‌گوید: و على هذا يكون دليل على أن الفعل القليل في الصلاة لا يبطلها و أن صدقة التطوع تسمى زكاة[۱۹]؛ بنابراین، آیه دلیل بر این است که کار اندک مبطل نماز نیست و صدقه مستحبی زکات نامیده می‌شود».

نسفی، می‌گوید: و الآية تدل على جواز الصدقة في الصلاة[۲۰]؛ آیه دلالت می‌کند که در نماز می‌توان صدقه داد.

عجیلی، می‌گوید: و فيه دلالة على أن صدقة التطوع تسمى زكاة[۲۱]؛ این جمله دلالت می‌کند که به صدقه مستحبی زکات گفته می‌شود.

محقق تفسیر بیضاوی در آیه یاد شده نزول آیه در شأن حضرت علی (ع) را می‌پذیرد و احتمال کاربرد واژه زکات در این آیه را، در زکات واجب مطرح می‌کند و می‌گوید: «احتمال دارد که بخشش انگشتری، برای پرداخت زکات واجب باشد؛ این گونه که آن انگشتری نقره بوده و برای زکات نقره پرداخت شده است»[۲۲].

این احتمال، هیچ دلیلی از آیات و روایات یا غیر از آن ندارد»[۲۳]

پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه

۱. حجت الاسلام و المسلمین نجارزادگان؛
حجت الاسلام و المسلمین دکتر نجارزادگان در کتاب «بررسی تطبیقی تفسیر آیات ولایت» در این‌باره گفته‌ است:

«برخی از اهل سنت می‌گویند: امام علی (ع) یا به دلیل فقر مشمول زکات واجب نبوده‌اند[۲۴] و یا هرگز زکات واجب را تا وقت نماز تأخیر نمی‌انداخته‌اند، و اگر اعطای امام صدقه مستحبی بوده، حمل زکات بر صدقه مستحبی دلیلی ندارد.

قرطبی می‌گوید: «حمل زکات بر تصدق به انگشتر بعید است؛ زیرا زکات در قرآن تنها برای زکات واجب اصطلاحی به کار رفته است.»..[۲۵].

فخر رازی نیز حمل زکات بر صدقه را خلاف اصل دانسته، می‌نویسد: «ظاهر عبارت آتُوا الزَّكَاةَ[۲۶] [در قرآن] دلالت می‌کند که هر چه زکات نامیده شود، از نوع زکات واجب است[۲۷]. این اشکال از ناحیه دیگران نیز نقل شده است[۲۸].

۱. واژه زکات در لغت به معنای «نمو و طهارت» است و اگر به آنچه انسان از مال خود به نیازمندان می‌دهد، زکات گفته می‌شود، به این دلیل است که این کار مایه برکت و نمو مال و نیز پالایش نفس و یا مایه نمو مال و پالایش نفس هر دو می‌باشد[۲۹]. در این معنا برای زکات بین لغت‌شناسان اختلافی نیست.

بنابراین، این واژه در اصل لغت و به طور طبیعی در عصر نزول وحی، به ویژه اگر در کنار نماز ذکر شود، به معنای مطلق انفاق مالی برای خدا می‌باشد و کاربرد آن در معنای اصطلاحی فقهی آن، به تدریج پس از عصر نزول وحی در عرف متشرعه رایج شده است؛ همان‌گونه که از آیات مربوط به انبیای پیشین به خوبی این مطلب استفاده می‌شود؛ زیرا در شرایع آنان زکات مال به معنای اصطلاح رایج فقهی آن در عرف اهل اسلام، نبوده است. قرآن درباره ابراهیم، اسحاق و یعقوب (ع) می‌فرماید: وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءَ الزَّكَاةِ[۳۰] و از قول حضرت عیسی (ع) در گهواره چنین حکایت می‌کند: وَأَوْصَانِي بِالصَّلَاةِ وَالزَّكَاةِ مَا دُمْتُ حَيًّا[۳۱]، بلکه قرآن در آیه زکات، یعنی خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَكِّيهِمْ بِهَا...[۳۲]، زکات را از افراد صدقه نامیده است؛ زیرا صدقه پاک کننده و نمو آور و زکات نیز به همین معناست، هر چند صدقه مانند زکات، به تدریج در معنای اصطلاحی خود به کار رفت؛ بنابراین، می‌توان هر نوع صدقه و انفاق در راه خدا را زکات نامید و این همسان با معنای لغوی این کلمه است و خلاف ظاهر نیز نمی‌باشد[۳۳].

۲. اگر بر فرض نتوانیم دلیلی بر حمل زکات بر صدقه مستحبی بیابیم، خود آیات ولایت قوی‌ترین دلیل بر آن است؛ زیرا گفتیم که نمی‌توان از شأن نزول این آیات درباره رخداد تصدق انگشتر به وسیله امام علی (ع) چشم پوشید»[۳۴]

پانویس

  1. معجم مقاییس اللغة، ص۴۳۶.
  2. العین، ص۳۹۳.
  3. التحقیق فی کلمات القرآن، ج۴، ص۲۹۴.
  4. لسان العرب، ج۶، ص۶۵.
  5. مفردات الفاظ القرآن، ص۳۸۰-۳۸۱.
  6. بِلِسَانٍ عَرَبِيٍّ مُبِينٍ «به زبان عربی روشن» سوره شعراء، آیه ۱۹۵.
  7. وَكَذَلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرَى وَمَنْ حَوْلَهَا... «و بدین‌گونه ما به تو قرآنی عربی وحی کردیم تا (مردم) امّ القری و پیرامون آن را بیم دهی.».. سوره شوری، آیه ۷.
  8. «...و وای بر مشرکان! * همان کسانی که زکات نمی‌پردازند و اینانند که منکر جهان واپسین‌اند» سوره فصلت، آیه ۶-۷.
  9. الجامع لاحکام القرآن، ج۱۵، ص۳۲۶؛ محمود بن عمر الزمخشری، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج۴، ص۱۸۲.
  10. «و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری می‌کردند و به آنها انجام کارهای نیک و برپا داشتن نماز و دادن زکات را وحی کردیم و آنان پرستندگان ما بودند» سوره انبیاء، آیه ۷۳.
  11. «و هر جا باشم مرا خجسته گردانیده و تا زنده‌ام به نماز و زکاتم سفارش فرموده است» سوره مریم، آیه ۳۱.
  12. «و خانواده خود را به نماز و زکات فرمان می‌داد و نزد پروردگار خویش پسندیده بود» سوره مریم، آیه ۵۵.
  13. «و از نزد خویش مهر و پاکیزگی ارزانی داشتیم و او پرهیزگار بود» سوره مریم، آیه ۱۳.
  14. «و (یاد کنید) آنگاه را که از بنی اسرائیل پیمان گرفتیم که جز خداوند را نپرستید و با پدر و مادر و خویشاوند و یتیمان و بیچارگان نیکی کنید و با مردم سخن خوب بگویید و نماز را بر پا دارید و زکات بدهید؛ سپس جز اندکی از شما، پشت کردید در حالی که (از حق) رویگردان بودید» سوره بقره، آیه ۸۳.
  15. «و از نزد خویش مهر و پاکیزگی ارزانی داشتیم و او پرهیزگار بود» سوره مریم، آیه ۱۳.
  16. الحسین بن محمد الدامغانی، الوجوه و النظائر لألفاظ کتاب الله العزیز، ص۲۵۰ و۲۵۱.
  17. احمد بن علی الجصاص، احکام القرآن، ج۲، ص۵۵۸؛ عماد الدین بن محمد الطبری، احکام القرآن، ج۳، ص۱۰۸.
  18. ابوالسعود بن محمد العمادی، تفسیر أبی السعود (ارشاد العقل السلیم إلی مزایا الکتاب الکریم)، ج۲، ص۵۹.
  19. عبدالله بن عمر البیضاوی، تفسیر البیضاوی (انوار التنزیل و اسرار التأویل)، ج۲، ص۳۴۰.
  20. أبی البرکات النسفی، تفسیر النسفی (مدارک التنزیل و حقائق التأویل)، ج۱، ص۴۵۶.
  21. سلیمان بن عمر العجیلی الشافعی، الفتوحات الالهیه بتوضیح تفسیر الجلالین، ج۲، ص۲۴۲.
  22. تفسیر البیضاوی، ج۲، ص۳۴۰.
  23. ساعدی، محمد، آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار، ص ۱۴۹.
  24. ر.ک: ابن تیمیه، منهاج السنة، ج۴، ص۵.
  25. قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج۶، ص۲۲۲.
  26. «زکات بدهید» سوره بقره، آیه ۴۳.
  27. فخر رازی، مفاتیح الغیب، ج۱۲، ص۳۰.
  28. مانند: ابن تیمیه، منهاج السنة، ج۴، ص۸.
  29. ر.ک: فراهیدی، ترتیب العین، ج۲، ص۷۵۸، ماده «ز ک و»؛ راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص۳۸۰، ماده «ز ک و»؛ ابن اثیر، النهایة، ج۲، ص۳۰۷، باب الزاي مع الكاف.
  30. «و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری می‌کردند و به آنها انجام کارهای نیک و برپا داشتن نماز و دادن زکات را وحی کردیم و آنان پرستندگان ما بودند» سوره انبیاء، آیه ۷۳.
  31. «و هر جا باشم مرا خجسته گردانیده و تا زنده‌ام به نماز و زکاتم سفارش فرموده است» سوره مریم، آیه ۳۱.
  32. «از دارایی‌های آنان زکاتی بردار که با آن آنها را پاک می‌داری و پاکیزه می‌گردانی و برای آنها (به نیکی) دعا کن که دعای تو (مایه) آرامش آنان است و خداوند شنوایی داناست» سوره توبه، آیه ۱۰۳.
  33. طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۶، ص۱۰، برای توضیح بیشتر در این باره نیز ر.ک: طوسی (شیخ طوسی). تلخیص الشافی، ج۲، ص۳۴.
  34. نجارزادگان، فتح‌الله، بررسی تطبیقی تفسیر آیات ولایت ص ۵۴.