بحث:توحید در کلام اسلامی

Page contents not supported in other languages.
از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

مراتب توحید و شرک

مراتب توحید

توحید ذاتی

توحید صفاتی

توحید افعالی

توحید عبادی

انگیزه‌های پرستش غیر خدا

مراتب شرک

توحید در فرهنگ مطهر

توحید، یعنی یگانگی خدا در ذات، صفات و فاعلیّت[۱۴]. از توست، همه چیز از توست و به توست و مال توست و به سوی توست[۱۵]. مقصود از توحید، منزه دانستن خداوند است از صفات اجسام و از مغایرت ذات با صفات[۱۶].[۱۷]

توحید اسلام (اساس اعتقادی اسلام)

اساس اعتقادی اسلام عبارت است از توحید. توحید اسلام، یعنی هم‌چنان‌که مثلاً خانه، سازنده‌ای دارد متغایر و متمایز از خود، جهان نیز سازنده‌ای دارد جدا و منفصل از خود. اساس رابطه انسان با متاع‌های جهان از نظر اسلام زهد است، زهد یعنی اعراض از متاع‌های فانی دنیا برای وصول به نعیم جاویدان آخرت. از اینها که بگذریم به یک سلسله مقررات ساده علمی می‌رسیم که فقه متکفل آنها است. از نظر این گروه آن چه عرفا به نام توحید گفته‌اند مطلبی است وراء توحید اسلامی؛ زیرا توحید عرفانی عبارت است از وحدت وجود و اینکه جز خدا و شؤون و اسماء و صفات و تجلیات او چیزی وجود ندارد. سیر و سلوک عرفانی نیز وراء زهد اسلامی است؛ زیرا در سیر و سلوک یک سلسله معانی و مفاهیم طرح می‌شود، از قبیل عشق و محبت خدا، فناء در خدا، تجلی خدا بر قلب عارف که در زهد اسلامی مطرح نیست. طریقت عرفانی نیز امری است وراء شریعت اسلامی، زیرا در آداب طریقت مسائلی طرح می‌شود که فقه از آنها بی‌خبر است[۱۸].[۱۹]

توحید مسلمان واقعی، صرفاً یک اندیشه و عقیده خشک نیست. همان‌طور که ذات احدیّت از مخلوقات خود جدا نیست، با همه هست و بر همه محیط است، همه چیز از او آغاز می‌شود و به او پایان می‌یابد، اندیشه توحید نیز بر سراسر وجود یک موحّد واقعی احاطه دارد، بر همه اندیشه‌ها، ملکات، رفتارهای او سیطره پیدا می‌کند و به همه آنها جهت می‌بخشد. این است که یک مسلمان واقعی، اول و آخر و وسط کارش خداست و هیچ چیز را شریک خدا قرار نمی‌دهد[۲۰].[۲۱][۲۲]

توحید افعالی

توحید در افعال عبارت است از اینکه مؤثر و فاعل حقیقی در نظام موجودات منحصراً ذات او است. هر فاعل و مؤثری به خواست او و به مشیّت او فاعل و مؤثر است. هیچ موجودی اعمّ از مجرد یا مادی. با اراده یا بی‌اراده از خود استقلال ندارد. نظام علّت و معلول تنها مجرای اراده و مشیّت ذات حقّ است، هستی ملک او است و او در ملک خویش شریک ندارد. ﴿لَمْ يَتَّخِذْ وَلَدًا وَلَمْ يَكُنْ لَهُ شَرِيكٌ فِي الْمُلْكِ وَلَمْ يَكُنْ لَهُ وَلِيٌّ مِنَ الذُّلِّ وَكَبِّرْهُ تَكْبِيرًا[۲۳][۲۴]. توحید افعالی، یعنی درک و شناختن اینکه جهان، با همه نظامات، سنن، علل، معلولات، اسباب و مسبّبات فعل او و کار او ناشی از اراده اوست[۲۵]. یعنی نه تنها همه ذات‌ها، بلکه همه کارها (حتی کارهای انسان) به مشیّت و اراده خداوند است و به نحوی خواسته ذات مقدّس اوست[۲۶].[۲۷]

توحید افعالی شیعه به معنی این است که نظام اسباب و مسبّبات اصالت دارد و هر اثری در عین اینکه قائم به سبب نزدیک خودش است، قائم به ذات حقّ است و این دو قیام در طول یکدیگر است نه در عرض یکدیگر[۲۸].[۲۹]

توحید در استعانت

توحید در استعانت، یعنی تنها از او کمک خواستن و تنها از او استمداد کردن و تنها به او اعتمادکردن[۳۰].[۳۱]

توحید در عبادت

توحید عملی یا توحید در عبادت، یعنی تنها خدا را مطاع و قبله روح و جهت حرکت و ایده‌آل قراردادن و طرد هر مطاع و جهت و قبله و ایده‌آل دیگر؛ یعنی برای خدا خم شدن و راست شدن، برای خدا قیام کردن، برای خدا خدمت کردن، برای خدا زیستن، برای خدا مردن، آن‌چنانکه ابراهیم گفت: ﴿إِنِّي وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ حَنِيفًا وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ...[۳۲]. ﴿قُلْ إِنَّ صَلَاتِي وَنُسُكِي وَمَحْيَايَ وَمَمَاتِي لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ * لَا شَرِيكَ لَهُ وَبِذَلِكَ أُمِرْتُ وَأَنَا اول الْمُسْلِمِينَ[۳۳]. این توحید ابراهیمی، توحید عملی است. کلمه طیبه «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ» بیش از هر چیزی ناظر بر توحید عملی است. یعنی جز خدا شایسته پرستش نیست[۳۴]. توحید در عبادت مربوط است به عکس‌العمل بنده در برابر خالق، یعنی همان طور که او یگانه در ذات و در صفات و در افعال است، انسان نیز در مقام پرستش باید تنها او را پرستش کند و به او ملتجی شود. ﴿وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ[۳۵][۳۶].[۳۷]

توحید ذاتی

توحید ذات، عبارت است از بی‌مانندی ذات حقّ از لحاظ وجوب و جود و قدم ذاتی و استقلال و لایتناهی بودن، همه ماسوا اعمّ از مجرّد و مادّی ممکن بالذّات است و حادث بالذّات است و قائم به او و محدود است. ﴿لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْ[۳۸]، ﴿وَلَهُ الْمَثَلُ الْأَعْلَى[۳۹][۴۰]. به عبارت دیگر توحید ذاتی، یعنی این حقیقت “دوئی” بردار و تعدّدپذیر نیست؛ مثل و مانند ندارد﴿لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْ؛ در مرحله وجود او موجودی نیست ﴿وَلَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُوًا أَحَدٌ[۴۱]. اینکه موجودی فرد یک نوع شمرده می‌شود، مثلاً حسن فردی از نوع انسان است- و قهراً برای انسان افراد دیگر قابل فرض است - از مختصّات مخلوقات و ممکنات است؛ ذات واجب‌الوجود از این معانی منزّه و مبرّاست[۴۲]. توحید ذاتی، یعنی شناختن ذات حق به وحدت و یگانگی. اولین شناختی که هر کسی از ذات حق دارد. غنا و بی‌نیازی اوست؛ یعنی ذاتی است که در هیچ جهتی به هیچ موجودی نیازمند نیست و به تعبیر قرآن “غنی” است؛ همه چیز به او نیازمند است و از او مدد می‌گیرد و او از همه غنی است. ﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ[۴۳] و به تعبیر حکما واجب‌الوجود است[۴۴]. توحید ذاتی به معنی ثانی داشتن و نفی مثل و مانند داشتن است[۴۵].[۴۶]

توحید صفاتی

توحید صفاتی، عبارت است از اینکه همه کمالات ذات عین ذات است، اگر عالم یا قادر یا حیّ یا نور است به معنی این است که عین علم و قدرت و حیات و روشنایی است، او به تمام معنی احد و واحد و فرد است. لازمه وجوب ذاتی و لایتناهی بودن ذات حق این است که هیچ غیری و ثانیی برای او در مرتبه او فرض نمی‌شود و به عبارت دیگر: لازمه کمال ذاتی حق عینیّت صفات با ذات است، مغایرت صفات ذات با ذات مستلزم محدودیّت ذات است. یعنی تنها در مورد امور متناهی و محدود فرض صفت مغایر با ذات ممکن است[۴۷]. توحید صفاتی، یعنی درک و شناختن یگانگی ذات و صفات حقّ[۴۸]. یعنی ذات او مغایر با صفات و نیز صفتی مغایر با صفت دیگر نیست. در عین بساطت و وحدت، همه کمالات را به نحو بساطت و وحدت دارد[۴۹]. یعنی صفات خداوند از قبیل علم، قدرت، حیات، اراده، ادراک، سمعیّت، بصریّت، حقایقی غیر از ذات پروردگار نیستند، عین ذات پروردگارند، به این معنی که ذات پروردگار به نحوی است که همه این صفات بر او صدق می‌کند و یا (به قولی) به نحوی است که آثار این صفات بر او مترتّب است[۵۰].[۵۱]

توحید صفاتی شیعه به معنی عینیّت صفات با ذات است[۵۲].[۵۳]

توحید عبادی

یعنی جز ذات پروردگار هیچ موجودی شایسته عبادت و پرستش نیست، پرستش غیر خداوند مساوی است با شرک و خروج از دایره توحید اسلامی، توحید در عبادت، یعنی لزوم یگانه‌پرستی. یعنی یگانگی خداوند در شایستگی برای معبودیّت. پس او یگانه معبود به حق است. کلمه «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ» همه مراتب توحید را شامل است و البته مفهوم ابتدائی آن، توحید در عبادت است[۵۴].[۵۵]

توحید عرفانی

توحید عرفانی، عبارت است از وحدت وجود و اینکه جز خدا، شؤون، اسماء، صفات و تجلیّات او چیزی وجود ندارد. سیر و سلوک عرفانی نیز وراء زهد اسلامی است؛ زیرا در سیر و سلوک یک سلسله معانی و مفاهیم طرح می‌شود، از قبیل عشق و محبت خدا، فنا در خدا، تجلّی خدا بر قلب عارف که در زهد اسلامی مطرح نیست. طریقت عرفانی نیز امری است وراء شریعت اسلامی، زیرا در آداب طریقت مسائلی طرح می‌شود که فقه از آنها بی‌خبر است[۵۶].[۵۷]

توحید عارف، یعنی موجود حقیقی منحصر به خدا است، جز خدا هر چه هست “نمود” است، نه بود. توحید عارف یعنی “جز خدا هیچ نیست”. توحید عارف، یعنی طی طریق کردن و رسیدن به مرحله جز خدا ندیدن. از نظر عرفا رسیدن به این مرحله کار عقل و اندیشه نیست، کار دل و مجاهده و سیر و سلوک و تصفیه و تهذیب نفس است[۵۸].[۵۹]

توحید عملی

توحید عملی - اعمّ از توحید عملی فردی و توحید عملی اجتماعی - عبارت است از یگانه شدن فرد در جهت یگانه‌پرستی خدا و نفی هر گونه پرستش قلبی از قبیل هواپرستی، پول‌پرستی، جاه‌پرستی و غیره، و یگانه شدن جامعه در جهت یگانه پرستی حق از طریق نفی طاغوت‌ها و تبعیض‌ها و بی‌عدالتی‌ها[۶۰]. به عبارت دیگر توحید عملی یا توحید در عبادت، یعنی یگانه‌پرستی، به عبارت دیگر، در جهت پرستش حق یگانه شدن[۶۱]. توحید عملی همان است که در اصطلاح علمای اسلامی توحید در عبادت می‌گویند، که مراد توحید در عینیت خارجی است.. یعنی آنکه واقعیّت وجود انسان هم یگانه شده است[۶۲]. یعنی شناختن و فهمیدن مقدمه شدن است. یعنی باید بشناسد و بفهمد تا بشود. (توحید عملی)[۶۳]. پس توحید عملی یعنی خود را در عمل یگانه و یک جهت و در جهت ذات یگانه ساختن. یعنی یگانه شدن انسان!![۶۴].[۶۵]

توحید نظری

توحید نظری مربوط به عالم شناخت و اندیشه است. یعنی خدا را به یگانگی شناختن. توحید نظری یعنی شناخت یگانه بودن خدا[۶۶]. به عبارت دیگر توحید نظری بینش کمال است. توحید نظری پی بردن به “یگانگی” خداست. توحید نظری دیدن است[۶۷].[۶۸]

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. ﴿وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَّسُولاً أَنِ اعْبُدُواْ اللَّهَ وَاجْتَنِبُواْ الطَّاغُوتَ فَمِنْهُم مَّنْ هَدَى اللَّهُ وَمِنْهُم مَّنْ حَقَّتْ عَلَيْهِ الضَّلالَةُ فَسِيرُواْ فِي الأَرْضِ فَانظُرُواْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ ؛ سوره نحل، آیه ۳۶؛ ﴿ وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رَّسُولٍ إِلاَّ نُوحِي إِلَيْهِ أَنَّهُ لا إِلَهَ إِلاَّ أَنَا فَاعْبُدُونِ؛ سوره انبیاء، آیه ۲۵.
  2. توحید در نظام عقیدتی و ارزشی اسلام‌، ۱۱؛ پیام قرآن‌، ۳/ ۱۳۲ و ۱۵۱.
  3. فرهنگ شیعه، ص 199.
  4. سوره صافات، آیه ۳۵؛ سوره محمد، آیه ۱۹.
  5. سوره بقره، آیه 255.
  6. سوره انعام، آیه ۱۹.
  7. معارف قرآن‌، ۴۸.
  8. توحید در نظام عقیدتی و ارزشی اسلام‌، ۲۶.
  9. فرهنگ شیعه، ص 199.
  10. توحید، الصدوق/ ۲۵.
  11. فرهنگ شیعه، ص 199-200.
  12. فرهنگ شیعه، ص 199-200.
  13. فرهنگ شیعه، ص 204.
  14. مجموعه آثار، ج۲، ص۱۳۵.
  15. آشنایی با قرآن، ج۴، ص۱۸۳.
  16. بیست گفتار، ص۶۴.
  17. زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر، ص ۲۸۸.
  18. خدمات متقابل اسلام و ایران، ص۶۳۶.
  19. زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر، ص ۲۸۹.
  20. مجموعه آثار، ج۲، ص۲۴۹.
  21. زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر، ص ۴۱.
  22. زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر، ص ۲۹۳.
  23. «و بگو سپاس خداوند را که نه فرزندی گزیده است و نه او را در فرمانروایی انبازی و نه او را از سر زبونی، سرپرستی است و او را چنان که باید بزرگ می‌دار!» سوره اسراء، آیه ۱۱۱.
  24. خدمات متقابل اسلام و ایران، ص۲۲۳.
  25. مجموعه آثار، ج۲، ص۱۰۳.
  26. مجموعه آثار، ج۳، ص۷۰.
  27. زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر، ص ۲۸۹.
  28. مجموعه آثار، ج۳، ص۹۹.
  29. زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر، ص ۲۸۹.
  30. آشنایی با قرآن، ج۱-۲، ص۱۱۲.
  31. زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر، ص ۲۸۹.
  32. «من با درستی آیین روی خویش به سوی کسی آورده‌ام که آسمان‌ها و زمین را آفریده است و من از مشرکان نیستم» سوره انعام، آیه ۷۹.
  33. «بگو: بی‌گمان نمازم و نیایشم و زندگیم و مرگم از آن خداوند پروردگار جهانیان است * که او را شریکی نیست و به این فرمان یافته‌ام و من نخستین مسلمانم» سوره انعام، آیه ۱۶۲-۱۶۳.
  34. مجموعه آثار، ج۲، ص۱۰۶.
  35. «و فرمانی نیافته بودند جز این که خدا را در حالی که دین خویش را برای او ناب داشته‌اند، با درستی آیین، بپرستند» سوره بینه، آیه ۵.
  36. خدمات متقابل اسلام و ایران، ص۲۲۴.
  37. زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر، ص ۲۸۹.
  38. «چیزی مانند او نیست» سوره شوری، آیه ۱۱.
  39. «و اوست که آفریدن (آفریدگان) را می‌آغازد سپس آن را باز می‌آورد و این بر او آسان‌تر است و در آسمان‌ها و زمین مثل برتر، او راست و او پیروزمند فرزانه است» سوره روم، آیه ۲۷.
  40. خدمات متقابل اسلام و ایران، ص۲۲۳.
  41. «و نه هیچ کس او را همانند است» سوره اخلاص، آیه ۴.
  42. مجموعه آثار، ج۳، ص۷۰؛ ده گفتار، ص۱۱۷؛ مجموعه آثار، ج۲، ص۱۰۰؛ مجموعه آثار، ج۱، ص۵۱.
  43. «ای مردم! شما نیازمندان درگاه خداوند هستید و خداوند است که بی‌نیاز ستوده است» سوره فاطر، آیه ۱۵.
  44. مجموعه آثار، ج۲، ص۹۹.
  45. مجموعه آثار، ج۲، ص۱۰۱.
  46. زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر، ص ۲۹۰.
  47. خدمات متقابل اسلام و ایران، ص۲۲۳.
  48. مجموعه آثار، ج۲، ص۱۰۱-۱۰۲.
  49. تکامل اجتماعی انسان، ص۱۱۷.
  50. مجموعه آثار، ج۳، ص۷۰.
  51. زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر، ص ۲۹۱.
  52. مجموعه آثار، ج۳، ص۹۸.
  53. زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر، ص ۲۹۱.
  54. مجموعه آثار، ج۳، ص۷۱؛ تکامل اجتماعی انسان، ص۱۱۸.
  55. زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر، ص ۲۹۲.
  56. خدمات متقابل اسلام و ایران، ص۶۳۶.
  57. زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر، ص ۲۹۲.
  58. خدمات متقابل اسلام و ایران، ص۶۳۱.
  59. زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر، ص ۲۹۱.
  60. مجموعه آثار، ج۲، ص۱۱۶.
  61. مجموعه آثار، ج۲، ص۱۰۵.
  62. آشنایی با قرآن، ج۱-۲، ص۱۰۹.
  63. آشنایی با قرآن، ج۱-۲، ص۱۰۴.
  64. آشنایی با قرآن، ج۱-۲، ص۱۰۰.
  65. زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر، ص ۲۹۲.
  66. آشنایی با قرآن، ج۱-۲، ص۱۰۰.
  67. مجموعه آثار، ج۲، ص۱۰۴.
  68. زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر، ص ۲۹۳.