بحث:علم امام
یکی از مهمترین خصوصیات امام، علم خاصّ او است. این وجود پر خیر و برکت، به همه نیازهای امّت در همه زمینهها آگاه است و آنچه را که باعث نیکبختی انسانها در دو جهان است میداند. علم امام به کلّیه حقایق در زمینههای گوناگون معارف اسلامی، و در بالاترین درجات از بینش اسلامی و فهم حقایق قرآنی ناشی از جامعیت او است؛ زیرا شخصیّت امام امتداد شخصیّت پیامبر(ص) است و این ویژگی از الطاف خاصّ الهی است که به کاملترین بندگان ارزانی میشود. امام از آنجا که به حقیقت، باطن و ملکوت اشیا رسیده و در متن صراط مستقیم دین قرار دارد، علمش لدنی و یقینی و شهودی است، نه حصولی و اجتهادی و تصوّر راهیابی جهل و اشتباه نسبت به معارف اسلامی در وی غیر قابل توجیه است. در طول قرنها (حدود ۲۵۰ سال) دوران امامت شیعه - بدون دوران غیبت – هیچگاه کسی نشنیده و احدی ادّعا نکرده است که امامی در پرسش از معارف بگوید: نمیدانم یا مردّد باشد یا اشتباه کند. در این مدّت به تمام شبهات و افکار کفرآمیز و پرسشهای فراوان علمی با موضعی قاطع و استوار پاسخ دادند و احکام شرع را تشریح و تبیین نمودند[۱].
مقدمه
- مهمترین وظیفه امام، هدایت مردم به سوی خداست و این مهم بی علم الهی دستیافتنی نیست؛ از اینرو، امام باید به ویژگی علم مجهّز باشد تا بتواند مردم را به سعادت و کمال رهنمون شود. از سویی، کسی میتواند امام و عهدهدار رهبری انسانها شود که هم نیاز حقیقی مخاطبان و ظرفیت آنها را بشناسد و هم بتواند نیازهای علمیو معنوی افراد و اقشار گوناگون را برآورده کند[۲].
- امام باقر(ع) در تفهیم لزوم علم برای رهبر و امام جامعه، علاوه بر تأکید به آگاهی امام، جهل به برخی از امور را با شأن امام منافی میداند و میفرماید: "نه به خدا عالم هرگز جاهل نباشد (یعنی عالمیکه خدا اطاعتش را بر مردم واجب کرده و از همان امام است) ممکن نیست چیزی را بداند و چیزی را نداند (او همه چیز میداند) سپس فرمود: خدا والاتر از آن است که فرمانبری از بندهای را واجب کند که علم آسمان و زمینش را از او نهان داشته است و باز فرمود: آن را از او نهان نکند"[۳][۴].
شرط علم خدادای
- دیدگاه اهل سنت درباره علم امام، مبتنی بر تبیین آنها از حقیقت امامت است، که به صورت حداقلی و در حد قاضی و مفتی و مجتهد ضرورت دارد زیرا امامت را استمرار نبوت نمیدانند اما عالمان شیعه بر ضرورت علم لدنی و اعلمیت امام برای سعادت مردم تأکید دارند[۵].
- علومی هستند که از طریق عادی کسب دانشهای بشری به دست نمیآید و ضرورت چنین ویژگیای از بیانی که درباره نیاز امت به امام آوردیم، روشن میشود که امام باید از تمام اسرار قرآن و احکام شریعت و پاسخ شبهات آگاه باشد[۶].
- و اعلم بودن امام از صفات معتبر در افضلیت است[۷].
گستره علم امام
یکی از پرسشهای مهم، بحث علم امام به چگونگی و زمان مرگشان است. دو دیدگاه متفاوت از سوی عالمان شیعه مطرح شده است:
- علم امام بر احکام شرع تعلق گرفته تنها و لزومیندارد به تمامیوقایع و جزئیات به تفصیل آگاه باشد.
- ائمه(ع) از زمان و کیفیت شهادت خویش آگاه بودند و شبههای هم وجود نخوهد داشت.
امام به موجب اخبار کثیره، مقامیاز قرب دارد که هر چه را بخواهد به اذن خدا میتواند بداند و از آن جمله است علم به تفصیل مرگ و شهادت خود با جمیع جزئیات آن. پس ائمه اطهار(ع) به اذن الهی، دارای علم غیب هستند و غیب در اصطلاح به حقایقی گفته میشود که حواس و ابزار ادارکی بشر، راهی بدان نداشته باشند[۸].
پس اعلمیت امام، علاوه بر علوم شرعی، علوم غیر شرعی را هم در بر میگیرد مثل سحر و شعبده را. واجب نیست که امام، به کلیه امور، عالم باشد، عالم به ضمایر بودن هم از صفات واجب او نمیباشد و همچنین علم به سایر لغات. اما درباره ائمه معصومین(ع) اخباری رسیده که آنان چنین علومیداشتند زیرا خداوند میتواند چنین تفضلاتی را شامل حال آنها بگرداند و از طرفی مانع عقلی از وجود چنین علومیبرای ائمه(ع) نمیباشد[۹].
دلیل علم امام
امامت به مفهوم صحیح و با درک مسئولیت آن، از دیدگاه عقل و اسلام، بدون علم، نه امکان پذیر و نه قابل قبول است. قرآن و احادیث، احراز مسئولیتهای اجرائی و اجتماعی و هر نوع پیشرفت را مشروط به علم میداند[۱۰] حکمت الهی وجود امامان عالم و اعلمیرا اقتضا میکند که جلوگیری مردم از گمراهی و تأمین هدایت آنها را تضمین کنند. در غیر این صورت عقلاً، دور یا تسلسل و یا تقدم مفضول بر فاضل لازم میآید.
اعلمیت امام در علوم غیر شرعی به این دلیل است که تا در صورت مواجهه با ساحران و شعبده بازان، سحر آنان را خنثی نماید و از گمراه شدن مردم، جلوگیری کند.
آیۀ ﴿هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ ﴾[۱۱] و حدیث «طَلَبُ الْعِلْمِ فَرِيضَةٌ عَلَى كُلِ مُسْلِمٍ»[۱۲] بر این مطلب دلالت دارد که علم فی حد ذاته مطلوب است[۱۳].
منابع علم امام
- قرآن: آیات و روایات فراوانی بر استنباط احکام و معارف الهی توسط امامان(ع) از قرآن دلالت دارند و امام به فضل الهی از محکم و متشابه، عام و خاص، مطلق و مقید، ناسخ و منسوخ، اسباب نزول آیات و... آگاه است. روایات متعددی بر این مطلب دلالت دارند که مصداق ﴿وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ ﴾[۱۴] ائمه اطهار(ع) هستند[۱۵].
- علم نبوی: در حدیث آمده: پیامبر(ص) هزار باب علم را به علی(ع) آموخت که از هر بابی، هزار باب دیگر گشوده شد و همینطور حضرت علی(ع)، این را به امام بعدی منتقل کرد تا یکی پس از دیگری به امام حجت(ع) رسید[۱۶].
- کتاب با جامعه امام علی(ع) که به املای پیامبر(ص) نگاشت[۱۷].
- منبع جفر: جفر به معنای مخزنی از چرم است که حاوی علم انبیاء و اوصیاء و گذشتگاه از بنی اسرائیل است. روایات فراوانی از وجود جفر و قرار گرفتن آن در اختیار ائمه(ع) خبر دادهاند[۱۸].
- مصحف فاطمه(س): که در بردارنده اخبار غیبی و وقایع نسبت به زمان آینده است و توسط جبرئیل امین، بعد از رحلت پیامبر اسلام(ص) به حضرت زهرا(س) عرضه و توسط امیر المؤمنین(ع) نگاشته شده است[۱۹].
- محدَّث بودن: محدث، کسی است که فرشته با او سخن بگوید بدون اینکه فرشته دیده شود و آن شخص پیامبر(ص) باشد. امام صادق(ع) " إِنَّهُ يَسْمَعُ الصَّوْتَ وَ لَا يَرَى الشَّخْصَ "[۲۰]. یا کسی که در او دانشی به طریق الهام و مکاشفه ایجاد گردد و یا آنکه در قلب او حقایقی پدید آید که از دیگران مخفی است. آیات متعددی از قرآن، سخن گفتن خداوند و فرشتگان را با غیر پیامبران تأیید میکند[۲۱].
- منابع دیگری از جمله: روح القدس، اسم اعظم، رؤیای صادقه، کتابهای پیامبران، عالم ملکوت و عقل نیز وجود دارد[۲۲].
پانویس
- ↑ محمدی، رضا، امامشناسی، ص:۵۹-۶۰.
- ↑ ر.ک: آیات الولایة فی القرآن، ص۳۵۸؛ الشافی فی الإمامة، ج۲، ص۱۵؛ علم الإمام، ص۵؛ آگاهی سوم یا علم غیب.
- ↑ «لَا وَ اللَّهِ لَا يَكُونُ عَالِمٌ جَاهِلًا أَبَداً عَالِماً بِشَيْءٍ جَاهِلًا بِشَيْءٍ ثُمَّ قَالَ اللَّهُ أَجَلُّ وَ أَعَزُّ وَ أَكْرَمُ مِنْ أَنْ يَفْرِضَ طَاعَةَ عَبْدٍ يَحْجُبُ عَنْهُ عِلْمَ سَمَائِهِ وَ أَرْضِهِ ثُمَّ قَالَ لَا يَحْجُبُ ذَلِكَ عَنْهُ»؛ کافی، ج۱، ص۲۶۲.
- ↑ مقامی، مهدی، درسنامه امامشناسی، ص:۷۰-۷۱.
- ↑ ر.ک. عبدالحسین خسروپناه، کلام نوین اسلامی ج۲، ج۲، ص ۳۷۲ - ۳۷۳.
- ↑ ر.ک. محمد سعیدی مهر، همکار، معارف اسلامی، ج۲، ص۱۴۸.
- ↑ جمعی از نویسندگان، امامتپژوهی، ص۱۶۷.
- ↑ ر.ک. عبدالحسین خسروپناه، کلام نوین اسلامی، ج۲، ص ۳۷۸ - ۳۸۷.
- ↑ جمعی از نویسندگان، امامتپژوهی، ص۱۶۷ - ۱۶۸.
- ↑ سوره یونس، آیه:۳۵ و سوره زمر، آیه۹.
- ↑ آیا آنان که میدانند با آنها که نمیدانند برابرند؟؛ سوره زمر، آیه:۹.
- ↑ کلینی، الکافی، ج۲، ص۳۰.
- ↑ جمعی از نویسندگان، امامتپژوهی، ص۱۶۷؛ عبدالحسین خسروپناه، کلام نوین اسلامی، ج۲، ص ۳۷۵ - ۳۷۷.
- ↑ و کسی که دانش کتاب نزد اوست؛ سوره رعد، آیه۴۳.
- ↑ ر.ک. عبدالحسین خسروپناه، کلام نوین اسلامی، ج۲، ص ۳۸۸؛ محمد سعیدی مهر، همکار، معارف اسلامی، ج۲، ص۱۴۸.
- ↑ ر.ک. عبدالحسین خسروپناه، کلام نوین اسلامی، ج۲، ص ۳۹۱؛ محمد سعیدی مهر، همکار، معارف اسلامی، ج۲، ص۱۴۹.
- ↑ ر.ک. عبدالحسین خسروپناه، کلام نوین اسلامی، ج۲، ص ۳۹۲.
- ↑ ر.ک. عبدالحسین خسروپناه، کلام نوین اسلامی، ج۲، ص ۳۹۳ - ۳۹۵.
- ↑ ر.ک. عبدالحسین خسروپناه، کلام نوین اسلامی، ج۲، ص ۳۹۳ - ۳۹۵.
- ↑ کلینی، الکافی، ج1، ص۲۷۱.
- ↑ ر.ک. عبدالحسین خسروپناه، کلام نوین اسلامی، ج۲، ص ۳۹۶؛ محمد سعیدی مهر، همکار، معارف اسلامی، ج۲، ص۱۴۸.
- ↑ ر.ک. عبدالحسین خسروپناه، کلام نوین اسلامی، ج۲، ص ۳۹۷.