برهان نظم در معارف و سیره علوی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

بدون شک، برهان نظم از متداول‌ترین براهینی است که برای وجود خدا اقامه شده است. این برهان نیز همانند بعضی از براهین اثبات وجود خدا، تاریخی به بلندی عمر انسان‌ها دارد. آدمیان از دیرباز با مشاهده پدیده‌های منظم و هماهنگ به این فکر می‌افتادند که این نظم و هماهنگی در میان موجودات، معلول چیست. آیا خود اجزا با همکاری یکدیگر این نظم را پدید آورده‌اند؟ یا اینکه ناظمی حکیم و مدبر، آنها را چنین، منظم کرده است؟ انسان بر اثر تأمل و تعمق در ساختار موجودات، به این نتیجه می‌رسد که ناظمی حکیم، چنین ساختار منظمی را پدید آورده است و به تعبیری این مجموعه‌های منظم، نشانه‌های تدبیری است که ما را به خدا رهنمون می‌کند. چنانکه امیرالمؤمنین علی(ع) می‌فرمایند: «خداوند با نشانه‌های تدبیر که در آفریدگانش دیده می‌شود، بر عقل‌ها آشکار شده است»[۱].

برهان نظم را می‌توان چنین باز گفت:

مقدمه اول: عالم طبیعت، پدیده‌ای منظم است؛ یا اینکه در عالم طبیعت، پدیده‌های منظم وجود دارد؛

مقدمه دوم: براساس بداهت عقلی، هر نظمی از ناظم حکیم و با شعوری برخاسته است که براساس آگاهی و علم خویش، اجزای پدیده منظم را با هماهنگی و آرایش خاصی برای وصول به هدف مشخصی در کنار نهاده و آن را براساس طرح حکیمانه‌ای منظم ساخته است. بنابراین عالم طبیعت که پدیده‌ای است منظم، ناظم حکیم و با شعوری آن را تدبیر کرده است. در قرآن و روایات معصومین(ع)، به ویژه در سخنان امیرالمؤمنین علی(ع) به این برهان اشاره شده است. برخی از آنها را یادآور می‌شویم و سپس تقریرهای مختلف برهان نظم را با استشهاد به کلمات امیرالمؤمنین علی(ع) باز می‌گوییم.

۱. قرآن در آیات بسیاری، از جمله آیه زیر، به موارد نظم در آسمان‌ها و زمین و خلقت انسان‌ها و جنبندگان اشاره می‌کند و آنها را نشانه‌هایی بر ناظم حکیم می‌شناساند: به راستی در آسمان‌ها و زمین، برای مؤمنان نشانه‌هایی است و در آفرینش خودتان و آنچه از [انواع] جنبندگان پراکنده می‌گرداند، برای مردمی که یقین دارند، نشانه‌هایی است و [نیز در] پیاپی آمدن شب و روز و آنچه خدا از آسمان فرود آورده و با آن، زمین را پس از مرگش زنده گردانیده است و [همچنین در] گردش بادها [به هر سو] برای مردمی که می‌اندیشند نشانه‌هایی است. این[ها] است آیات خدا که به راستی آن را بر تو می‌خوانیم. پس، بعد از خدا و نشانه‌های او به کدام سخن خواهند گروید[۲].

۲.امیرالمؤمنین علی(ع) نیز از نظم و تدبیر جهان و موجودات بسیار سخن گفته‌اند؛ پاره‌ای از آنها بدین قرار است:

  1. در اتقان صنع، نشانه‌ای کافی بر خداوند است و در ترکیب طبیعت [اشیا] دلیل کافی بر او وجود دارد و در حدوث خلقت، برهان کافی بر قدیم بودن او، و در استحکام صنع مخلوقات، عبرتی است کافی برای شناخت او[۳].
  2. آثار حکمت خدا در آفریده‌های بدیعش هویدا است و آنچه آفریده حجت و دلیلی بر وجود او است و همه منتسب به اویند. هرچند به ظاهر مخلوقی خاموشند، دلیل گویا بر تدبیر ذات پاک او هستند[۴].
  3. آیا به خُردترین چیز که آفریده، نمی‌نگرند که چسان آفرینش او را استوار داشته و ترکیب آن را برقرار؛ آن را شنوایی و بینایی بخشیده و برایش استخوان و پوست آفریده. بنگرید به مورچه که جثه او کوچک و پیکرش لطیف و زیبا است[۵].

از مجموع آیات و روایات به خوبی برمی‌آید که یکی از راه‌های شناخت خدا، تأمل در آثار صنع و حکمت خداوند است، و در نظم شگفت انگیز آفریدگان می‌توان دست توانای خداوند را که ناظم جهان است، دید. اینک به توضیح مفهوم نظم و ویژگی‌های آن و تقریرهای مختلف این برهان می‌پردازیم.[۶].

تعریف نظم

از بیانات امیرالمؤمنین علی(ع) در باب برهان نظم برمی‌آید که نظم معنای روشنی دارد و در مقابل هرج و مرج قرار میگیرد، و می‌توان آن را چنین نیز تعریف کرد: پدیده منظم، مجموعه‌ای است که اجزای آن به نحوی در کنار هم و در ارتباط با یکدیگر قرار گرفته باشند که در مجموع هدف مشخصی را تعقیب کند. یا اینکه نظم، گردآمدن اجزای متفاوت با کیفیت و کمیت ویژه‌ای در یک مجموعه است؛ به طوری که همکاری و هماهنگی آنها، هدف معینی را تأمین کند. برای توضیح نظم، می‌توان تعریف مصداقی نیز کرد؛ یعنی اگر مصادیق نظم را برشماریم، معنای نظم آشکارتر می‌شود.[۷].

اقسام نظم

نظم را بر حسب غایت و نتیجه، می‌توان به سه نوع تقسیم کرد:

  1. نظم زیباشناختی: اگر گروهی از عناصر و اجزا به شیوه خاص کنار هم قرار گیرند که درک و مشاهده آنها لذت بخش باشد، یا سبب حیرت و شگفتی انسان شود، آن را «نظم زیباشناختی» می‌گویند؛ مانند مشاهده تابلو نقاشی یا ترغیب به اعتقاد طریق بررسی آسمان پر ستاره و زیبا.
  2. نظم علی: اگر عناصر خاصی در یک تقارن زمانی و مکانی رخ دهند، ما می‌توانیم از نظم علی سخن بگوییم.
  3. نظم غایی: ساختارهایی که برای ایجاد یک نتیجه مشخص و با ارزش هماهنگ شده‌اند، نظم غایی دارند. نمونه نظم غایی، موجودات زنده یا مصنوعات بشری است[۸].

همچنین نظم را به این اعتبار که پیوند و ارتباط بین اشیای مختلف، لازمه و شرط پیدایش مفهوم نظم است، به سه نوع، تقسیم می‌کنند:

  1. نظم اعتباری: این گونه از نظم، تابع قرارداد اعتبارکنندگان است و در حالات مختلف، متفاوت است؛ مانند نظم کتاب‌ها در کتابخانه که براساس الگوی خاصی، چیده شده‌اند.
  2. نظم صناعی: این نوع از نظم، براساس قوانین علمی و به هدف خاصی به دست انسان بر قرار می‌گردد؛ مانند نظم حاکم بر ساعت، رایانه و هواپیما.
  3. نظم طبیعی: مانند نظم در بدن انسان و گیاهان و جانوران. این نوع از نظم، معلول ارتباط و ترتیب طبیعی و تکوینی حاکم بر اجزای یک پدیده طبیعی است، نه ناشی از چینش قرار دادی یا صناعی اجزا.

بنابراین می‌توان گفت که نظم امری مشکک و ذومراتب است که مصادیق پرشماری دارد که در بعضی پیچیده‌تر، و در برخی ساده‌تر است. اگر در مجموعه‌های منظم دقت شود، آشکار می‌گردد که دو عنصر اصلی سازنده مفهوم نظم، عبارتند از: الف. طراحی و برنامه‌ریزی دقیق؛ ب. هدفمندی. اگر مجموعه‌ای، فاقد یکی از این دو باشد، منظم نخواهد بود.[۹].

ویژگی‌های برهان نظم

۱. برهان نظم بر دو مقدمه استوار است: نخستین آن حسی است، و دیگری عقلی است. مقدمه حسی: آدمیان به راهنمایی حس خود، پدیده‌هایی را می‌یابند که همگی مقهور نظم و انسجامی شگفتند. مقدمه عقلی: به حکم عقل، هر پدیده نظام مند و منسجم، مخلوق و مصنوع ناظمی حکیم و ذی شعور است. هر یک از این دو مقدمه، به ترتیب در دو روایت زیر، از زبان حضرت علی(ع) بیان شده است:

  1. «هَلْ يَكُونُ بِنَاءٌ مِنْ غَيْرِ بَانٍ‌»[۱۰]؛ «آیا بنایی هست که سازنده نداشته باشد».
  2. آثار شتر بر شتر دلالت می‌کند، و آثار درازگوش بر درازگوش، و آثار قدم بر رهگذر. پس ساختار آسمانی با این لطافت و مرکز زمینی با این غلظت، چگونه دلالت لطیف بر خبیر و آگاه نکند[۱۱].

از این دو تعبیر حضرت به خوبی می‌توان به اصل سنخیت پی برد. بنابراین نظم - به حکم عقل - بر ناظم آگاه و با تدبیری دلالت می‌کند.

۲. برهان نظم نیاز به اثبات ندارد. همین اندازه که بعضی از موجودات پیرامون خود را - یا حداقل وجود خود را - منظم یافتیم، برای نتیجه‌گیری کافی است. به گفته امام علی(ع) در نهج البلاغه: پس به خورشید و ماه و گیاه و درخت و آب و سنگ و گردش شب و روز... بنگرید! پس وای بر آنکه ایجاد کننده را انکار کرده، به نظم آورنده را باور ندارد[۱۲].

۳. برهان نظم، پویا است؛ یعنی با پیشرفت علم، اسرار نظام مند موجودات بیش از پیش کشف می‌شود و آدمی بیشتر از پیش مبهوت این ساختارهای منظم و پیچیده می‌شود و دست توانای ناظم حکیم برای او آشکارتر می‌گردد.[۱۳].

تقریرهای مختلف برهان نظم

برهان نظم، تقریرهای مختلفی دارد که پاره‌ای از آنها را می‌توان در بیانات امیرالمؤمنین علی(ع) دید. هرچند نحوه بیان این تقریرها مختلف است، محتوای همه یکی است.

برهان هدفمندی

برهان هدفمندی، شکلی از برهان نظم است که تقریر آن، به این قرار است: ما مشاهده می‌کنیم که پدیده‌های منظمی همواره به سمت غایتی در حرکتند. از طرفی آنچه فاقد علم و و آگاهی است، نمی‌تواند به سوی غایتی به راه افتد؛ مگر اینکه موجودی علیم و هوشمند، او را هدایت کند. موجودات منظم خود فاقد علم و آگاهی‌اند؛ بنابراین آگاه و با تدبیر آنها را به سمت غایت هدایت می‌کند. امیرالمؤمنین علی(ع) در تعابیر مختلف به این تقریر اشاره کرده‌اند؛ از جمله:

  1. خدایا زمام هر جنبنده‌ای به دست تو است؛ بازگشت هر آفریده به سوی تو است[۱۴].
  2. برای هر چه، آفرید، اندازه و مقداری معین کرد و آن را نیک استوار نمود و به لطف خویش منظم ساخت و روی او را به سوی کمال خویش کرد تا از حد خود تجاوز نکند[۱۵].
  3. لیکن خدای سبحان به لطف خود در کارش تدبیر نمود و به امر خویش نگاهش داشت و به قدرت خود استواری‌اش بخشید[۱۶].
  4. ای انسان آفریده و آراسته که در ارحام تاریک و پرده‌های بسیار محافظت شدی! از گِل خالص آغازیدی و در قرارگاه استواری تا زمان معین جا داده شدی. در شکم مادر مضطربانه می‌جنبیدی؛ نه سخنی را پاسخ می‌گفتی و نه آوازی را می‌شنیدی. سپس از قرارگاهت به سرایی انداخته شدی که ندیده بودی و راه‌های منفعتش را نمی‌شناختی چه کسی تو را به مکیدن شیر از پستان مادرت راهنمایی کرد؟[۱۷]

نمی‌توان گفت قوانین علمی حاکم بر پدیده‌ها، آنها را به سمت غایتشان می‌برند و علت قریب برای حرکت موجودات به سمت غایات، همان قوانین علمی است؛ زیرا هر چند ممکن است علت قریب حرکت موجودات ناآگاه به سوی غایات، قوانین علمی باشد، این امر منافاتی با هدایتگری حکیم ندارد. گذشته از اینکه، خود این قوانین، بخشی دیگر از پدیده‌های هستی‌اند و آنها نیز محتاج مدبر و آفریدگارند.[۱۸].

برهان نظم

در برهان نظم از موارد جزئی نظم، پی به ناظم حکیم برده می‌شود. امروزه بعضی بر آنند که برهان نظم غیر از برهان غایی است؛ زیرا تأکید برهان نظم بر موارد جزئی نظم است، اما برهان غایی از یک مجموعه هماهنگ به نام جهان، سخن می‌گوید. در بیانات امیرالمؤمنین علی(ع) هر دو تقریر وجود دارد. اکنون به تقریر برهان نظم از دیدگاه آن امام گرامی می‌پردازیم. امیرالمؤمنین علی(ع) در بیانات خود بسیار به موارد جزئی نظم، مانند نظم در آسمان‌ها و زمین، طاووس، ملخ، خفاش، مورچه و خزندگان، و نظم موجود در ساختار انسان اشاره فرموده‌اند که در اینجا به برخی از آنها اشاره می‌کنیم.

  1. خداوند موجودات عجیب و شگفت را آفرید؛ بعضی جاندار و بعضی بیجان و بعضی ساکن و آرام (مانند کوه‌ها) و بعضی متحرک (مانند ستارگان). اینها دلیل‌های آشکاری است، بر زیبایی آفرینش او و بر بزرگی و توانایی‌اش گواهی می‌دهند[۱۹].
  2. و شگفت انگیزتر، میان پرندگان در آفرینش، طاووس است که آن را در استوارترین هیئت پرداخت، و رنگ‌های او را نیکوترین ترتیب داد؛ با پری که نای استخوان‌های آن را به هم در آورد، و دمی که کشش آن را دراز کرد. چون به سوی ماده پیش رود، آن دُم در هم پیچیده را می‌گشاید و بر سر خود بر می‌افرازد، که گویی بادبانی است برافراشته و کشتیبان زمام آن را بداشته. به رنگ‌های خود می‌نازد، و خرامان خرامان دُم خود را بدین سو و آن سو می‌برد و سوی ماده می‌تازد... اگر آن را همانند کنی بدانچه زمین رویانیده، گویی گل‌های بهاره است و از این سوی و آن سوی چیده، و اگر به پوشیدنی‌اش همانند سازی، همچون حله‌ها است نگارین و فریبا، یا چون بُرد یمانی زیبا، و اگر به زیورش همانند کنی، نگین‌ها است رنگارنگ، در سیم‌ها، نشانده، خوش نما - چون نقش ارژنگ[۲۰].
  3. اگر خواهی از ملخ بگویم که دو دیده سرخ آفرید برای آن، و دو حدقه برایش افروخت چون ماه تابان و او را گوشی بداد پوشیده و پنهان، و دهانی گشود به اعتدال و حسی نیرومند و به کمال. و دو دندان پیشین که بدان‌ها ببرد و دو پای داس مانند که بدان‌ها چیزی را بگیرد. کشاورزان در کشت خود از آن می‌ترسند و توانایی راندنش را ندارند؛ هرچند همه کسان خود را فراهم آرند، تا گاهی که در جست و خیزهایش روی به کِشته آرد، هرچه خواهش آن است روا دارد. و همه اندام ملخ به اندازه یک انگشت باریک نیست - و این حقیقتی است[۲۱].
  4. پس از آنکه حق تعالی، زمین را پهن کرد و امر خود را به آفرینش انسان جاری ساخت، آدم(ع) را برگزید و او را برتر از سایر مخلوقاتش گردانید[۲۲].[۲۳].

برهان غایی

تأکید برهان غایی بر هماهنگی و نظم کل عالم است؛ تا از این رهگذر، ناظم حکیم را برای کل عالم اثبات کند. چنین هماهنگی و نظمی را می‌توان از ارتباط و سازواری اجزای عالم با همدیگر به اثبات رساند. امام در بیانات خود اینگونه هماهنگی را بازگو فرموده‌اند.

  1. خداوند آفرینش را آغاز کرد... همه چیز را در زنجیره زمان به نظم کشید و اجزای مخالف را با هم سازوار ساخت[۲۴].
  2. و با سازواری که میان چیزها پدید آورد، دانسته شد که برای او قرینی نتوان تصور کرد. روشنی را ضد تاریکی قرار داد، و سپیدی را ضد سیاهی، و تری را مخالف خشکی و گرمی را مخالف سردی نهاد و ناسازواری‌های طبیعت را با یکدیگر آشتی داد و جداها را به هم نزدیک کرد، و دورها را کنار هم نشاند و نزدیک‌ها را جدا گرداند[۲۵].
  3. پس کجی‌های هر چیز را راست کرد، و مرزهای هر یک را برابر آورد. و ناهماهنگ‌ها را به قدرت خود هماهنگ ساخت، و طرح هر یک را در آنچه مناسب آن بود، انداخت و آنها را جنس‌هایی کرد #از شماره برون - در حد و اندازه و غریزه و هیئت‌های گونه‌گون؛ پدیده‌هایی که آفرینش آنها را استوار کرد، و هر یکی را به سرشتی که خود خواست، درآورد[۲۶].
  4. گشادگی و تنگی و پست و بلندی‌ها ی آسمان را منظم کرد، و شکاف‌های آن را به هم آورد؛ و هر یک را با آنچه جفت آن بود، پیوند داد.... آسمان را که دودی بود متراکم، بخواند، بیامد و سر بر خط گذاشت و هر جزء آن جزء دیگری را نگاه داشت. پس درهای بسته آن را بگشاد... و آفتاب را آیتی کرد روشن‌کننده که به روز درآید؛ و ماه را آیتی که تاریکی شب، نور آن بزداید. پس آفتاب و ماه را در منزلگاه‌هاشان روان فرمود، و مدت گردش آن دو را در خانه‌ها معین نمود تا بدین گردش، روز را از شب داند و حساب سالیان و اندازه‌گیری زمان را تواند[۲۷].
  5. زمین را پدید آورد و نگاهش داشت، بی‌آنکه خود را بدان مشغول دارد، و برجایش ایستاده گرداند، بی‌آنکه آن را بر چیزی نهد، و بر پایش داشت بی‌پایه‌ها، و بالا بردش بی‌استوانه‌ها، و نگاهش داشت از کجی و خمیدن، و بازداشت آن را از افتادن و شکافتن. میخ‌های آن را کوبید و سدها را گرداگردش برافروخت. چشمه‌های آن را روان گردانید و دره‌های آن را بشکافانید. آنچه را ساخت، سست نگردید، و آن را که نیرویش بخشید، ناتوان نشد[۲۸].
  6. پس خدای، فضای میان زمین و آسمان را فراخ ساخت، و هوا را برای نفس کشیدن بپرداخت. و اهل زمین را در آن ساکن فرمود، با آنچه بایسته آنان می‌بود. و زمین‌های خشک را، که آب چشمه‌ها نتوانست خود را به پستی و بلندی‌های آن رساند، و جوی‌های خرد و بزرگ در رسیدن بدان زمین‌ها درماند، وانگذاشت. ابرهایی آفرید و بر آن زمین‌ها بگماشت تا مرده آن را زنده گرداند و گیاه آن را برویاند[۲۹].
  7. پس چون زمین خود را بگسترد و فرمان خویش روان کرد، از میان آفریدگان، آدم را برگزید[۳۰].
  8. پس چه کسی تو را به مکیدن شیر از پستان مادرت رهنمون گشت[۳۱].

قرآن نیز از هماهنگی بین عالم خبر می‌دهد که به دو نمونه آن اشاره می‌کنیم:

  1. ﴿وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ[۳۲].
  2. ﴿وَهُوَ الَّذِي أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجْنَا بِهِ نَبَاتَ كُلِّ شَيْءٍ فَأَخْرَجْنَا مِنْهُ خَضِرًا...[۳۳].

از آنجا که علوم تجربی نمی‌تواند به این سؤال که چرا جهان این گونه هماهنگ است، و در چهره یک «کل» ظاهر شده است، پاسخ بدهد، برهان غایی بر برهان نظم برتری دارد؛ زیرا ممکن است موارد جزئی نظم را بتوان توجیه علمی کرد، ولی هماهنگی کل عالم را نمی‌توان. همچنین رابطه جهان به عنوان یک کل با هماهنگ‌کننده آن، تحقیق تجربی را پذیرا نیست؛ زیرا هیچ روشی برای مشاهده ارتباط کل جهان مادی با چیزی خارج از آن وجود ندارد. بنابراین هیچ تبیین علمی نمی‌تواند جایگزین تبیین برهان غایی شود. همچنین بر خلاف برهان نظم که از عهده اثبات وحدانیت خداوند برنمی‌آید، می‌توانیم با برهان غایی که هماهنگی متقابل بخش‌های مختلف جهان را ثابت می‌کند، به یگانگی جهان و ناظم آن پی ببریم؛ چنانکه در قرآن می‌خوانیم: ﴿لَوْ كَانَ فِيهِمَا آلِهَةٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتَا[۳۴].

آری، ناظم حکیم این مجموعه‌های منظم، کسی جز خداوند نیست که با تدبیر حکیمانه خود این جهان را سنجیده و بسامان آفریده است. امیرالمؤمنین علی(ع) در بیانی می‌فرماید: اگر همه موجودات زنده - اعم از پرندگان و چهارپایان و... - و انواع گوناگون هوشمند یا کم هوش جانداران، گرد هم آیند، هرگز قدرت ایجاد پشه‌ای را نخواهند داشت و راه ایجاد آن را نتوانند شناخت و عقول آنها در راه یافتن به اسرار این موجود، سرگشته خواهد ماند[۳۵]. بنابراین از دیدگاه امیرالمؤمنین علی(ع) ناظم همان آفریدگار همه موجودات است؛ یعنی هیچ مخلوقی، قادر به خلق چنین نظمی در موجودات عالم نیست.[۳۶].

منابع

پانویس

  1. نهج البلاغه، خطبه ۱۸۲؛ اصول کافی، ج۱، ص۱۴۱.
  2. ﴿إِنَّ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ لَآيَاتٍ لِلْمُؤْمِنِينَ * وَفِي خَلْقِكُمْ وَمَا يَبُثُّ مِنْ دَابَّةٍ آيَاتٌ لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ * وَاخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَمَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّمَاءِ مِنْ رِزْقٍ فَأَحْيَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَتَصْرِيفِ الرِّيَاحِ آيَاتٌ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ * تِلْكَ آيَاتُ اللَّهِ نَتْلُوهَا عَلَيْكَ بِالْحَقِّ فَبِأَيِّ حَدِيثٍ بَعْدَ اللَّهِ وَآيَاتِهِ يُؤْمِنُونَ «بی‌گمان در آسمان‌ها و زمین برای مؤمنان نشانه‌هایی است * و در آفرینش شما و جنبندگانی که (خداوند روی زمین) می‌پراکند نشانه‌هایی است برای گروهی که یقین دارند * و در پیاپی آمدن شب و روز و در بارانی که خداوند از آسمان فرو می‌بارد و زمین را پس از مردن آن بدان زنده می‌دارد و در گرداندن بادها نشانه‌هایی است برای گروهی که خرد می‌ورزند * اینها آیات خداوند است که بر تو، به حقّ می‌خوانیم پس به کدام گفتار پس از خداوند و آیات او ایمان می‌آورند؟» سوره جاثیه، آیه ۳-۶.
  3. صدوق، عیون اخبار الرضا، ج۱، ص۱۲۱. ح۱۵؛ همو، التوحید، ص۶۹، ح۲۶؛ بحار الانوار، ج۴، ص۲۲۱، ج۲.
  4. نهج البلاغه، خطبه ۹۱؛ صدوق، التوحید، ص۵۲؛ بحار الانوار، ج۵۷، ص۱۰۷، ح۹۰.
  5. نهج البلاغه، خطبه ۱۸۵؛ طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج، ج۱، ص۴۸۱، ح۱۱۷؛ بحار الانوار، ج۳، ص۲۶، ح۱.
  6. محمدرضایی، محمد، مقاله «برهان‌های اثبات وجود خدا»، دانشنامه امام علی ج۲ ص ۲۲.
  7. محمدرضایی، محمد، مقاله «برهان‌های اثبات وجود خدا»، دانشنامه امام علی ج۲ ص ۲۴.
  8. پل ادواردز، براهین اثبات وجود خدا در فلسفه غرب، ترجمه علیرضا جمالی نسب و محمد محمدرضایی، ص۷۶-۷۵.
  9. محمدرضایی، محمد، مقاله «برهان‌های اثبات وجود خدا»، دانشنامه امام علی ج۲ ص ۲۵.
  10. نهج البلاغه، خطبه ۱۸۵.
  11. سبزواری، محمد بن محمد، جامع الاخبار، ص۳۵، ح۱۳؛ بحار الانوار، ج۳، ص۵۵، ح۲۷.
  12. نهج البلاغه، خطبه ۱۸۵.
  13. محمدرضایی، محمد، مقاله «برهان‌های اثبات وجود خدا»، دانشنامه امام علی ج۲ ص ۲۶.
  14. نهج البلاغه، خطبه ۱۰۹.
  15. نهج البلاغه، خطبه ۹۰.
  16. نهج البلاغه، خطبه ۱۸۶.
  17. نهج البلاغه، خطبه ۱۶۳.
  18. محمدرضایی، محمد، مقاله «برهان‌های اثبات وجود خدا»، دانشنامه امام علی ج۲ ص ۲۷.
  19. نهج البلاغه، خطبه ۱۶۵؛ بحار الانوار، ج۶۵، ص۳۰.
  20. نهج البلاغه، خطبه ۱۶۵.
  21. نهج البلاغه، خطبه ۱۸۵؛ الاحتجاج، ج۱، ص۴۸۳، ح۱۱۷؛ بحار الانوار، ج۳، ص۲۷، ج۱.
  22. نهج البلاغه، خطبه ۹۰.
  23. محمدرضایی، محمد، مقاله «برهان‌های اثبات وجود خدا»، دانشنامه امام علی ج۲ ص ۲۸.
  24. نهج البلاغه، خطبه ۱.
  25. نهج البلاغه، خطبه ۱۸۶.
  26. نهج البلاغه، خطبه ١.
  27. نهج البلاغه، خطبه ۹۱؛ بحار الانوار، ج۵۷، ص۱۰۸، ح۹۰.
  28. نهج البلاغه، خطبه ۱۸۶؛ الاحتجاج، ج۱، ص۴۷۷، ج۱۱۶؛ بحار الانوار، ج۴، ص۲۵۵، ج۸.
  29. نهج البلاغه، خطبه ۹۱.
  30. نهج البلاغه، خطبه ۲۱۱؛ بحار الانوار، ج۵۷، ص۳۸، ح۱۵.
  31. نهج البلاغه، خطبه ۱۶۳.
  32. «و از نشانه‌های او این است که از خودتان همسرانی برایتان آفرید تا کنار آنان آرامش یابید و میان شما دلبستگی پایدار و مهر پدید آورد؛ بی‌گمان در این، نشانه‌هایی است برای گروهی که می‌اندیشند» سوره روم، آیه ۲۱.
  33. «و اوست که از آسمان، آبی فرو فرستاد و با آن هرگونه روییدنی را برون آوردیم آنگاه از آن جوانه سبزی بیرون کشیدیم.».. سوره انعام، آیه ۹۹.
  34. «اگر در آن دو (- آسمان و زمین) جز خداوند خدایانی می‌بودند، هر دو تباه می‌شدند پس پاکا که خداوند است- پروردگار اورنگ (فرمانفرمایی جهان)- از آنچه وصف می‌کنند» سوره انبیاء، آیه ۲۲.
  35. نهج البلاغه، خطبه ۱۸۶.
  36. محمدرضایی، محمد، مقاله «برهان‌های اثبات وجود خدا»، دانشنامه امام علی ج۲ ص ۲۹.