بنی‌یام

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

بنی‌یام در شمار قبایل قحطانی[۱] و از شاخه‌های قبیله عنس مذحج هستند که نسب از یام بن عَنْس بن مالک (مذحج) بن أدد بن زید بن یشجب بن عریب بن زید بن کهلان می‌‌برند.[۲] منازل این قوم را حجاز گفته‌اند[۳] اما برخی دیگر از منابع هم، از سکونت یامی‌ها در دوران جاهلیت در «ثات» در شرق منطقه سرو مذحج خبر داده، آورده‌اند آنان این حضور را تا زمان آنها[۴] در این منطقه حفظ کرده‌اند.[۵] این منطقه با روستاهای بسیارش که المنشر، الأهجر، بشار و بوسان از جمله آن بودند و کوه معروف «إسبیل» در وسط آن قرار داشت، زیست گاه نهدیّون، قرِّیُّون، لمیسیُّون و یامیّون در کنار مردمانی دیگر از قبایل دیگر نظیر بنی‌عنم و بنی‌طیبه و بنی‌سرحه بود.[۶] از معروفترین رجال و شخصیت‌های این قوم می‌‌توان به نام یاسر و سمیه و نیز فرزندانشان عمار، حریث و عبدالله اشاره داشت. خانواده یاسر، در شمار مسلمانان نخستین بودند و به جهت ثبات قدمشان در اسلام، تحت شدیدترین شکنجه‌ها و آزار و اذیت‌های مشرکان مکه قرار گرفتند؛[۷] چندان که یاسر و سمیه در زیر همین شکنجه‌ها جان سپردند و نخستین شهدای اسلام لقب گرفتند.[۸] عمار بن یاسر، از اصحاب بنام رسول خدا(ص)[۹] و از یاران شاخص علی(ع) و از ارکان چهارگانه شیعه هم،[۱۰] از دیگر رجال این خاندان و از معروفترین چهره‌های بنی‌یام بن عنس است. او در زمان عمر بن خطاب به مدت یک سال و نیم امارت کوفه را بر عهده داشت[۱۱] و در این مدت در فتوحات تستر (شوشتر)[۱۲] و نیز دفع شورش نهاوند و فتح ری و دستبی و مناطق پیرامون آن[۱۳] به نقش‌آفرینی پرداخت. او از مخالفان به خلافت رسیدن عثمان[۱۴] و از معترضان به او در پایمال کردن اصول اسلامی و معیارهای انسانی بود.[۱۵] از این رو، بارها از سوی عثمان و حامیانش مورد ضرب و شتم قرار گرفت.[۱۶] پس از قتل عثمان، او در تحریض و تهییج مردم در بیعت با امام علی(ع) نقشی بسزا داشت.[۱۷] پس از به خلافت رسیدن امیرالمؤمنین(ع) نیز، عمار از حامیان اصلی ایشان به شمار می‌‌آمد. او در جنگ جمل به حمایت از حضرت پرداخت و مردم کوفه را به همراهی با ایشان دعوت کرد و در تهییج مردم، جهت رفتن به جنگ، سخنانی ایراد کرد.[۱۸] وی در جنگ صفین نیز، نقشی بی‌مانند داشت. پیش از آغاز جنگ زمانی که علی(ع)، مهاجرین و انصار را نزد خود گرد آورد و برای آنها سخن گفت و قصد خود را برای رفتن به طرف شام به اطلاع آنان رسانید، عمار بن یاسر پس از سخنان گروهی از مهاجر و انصار، برخاست و سخنانی در لزوم تسریع در این امر ایراد نمود.[۱۹] او در صفین هم، با سخنانش سپاهیان امیرالمؤمنین(ع) را به ثبات قدم و پایداری فرا می‌‌خواند و آنان را از تزلزل در این راه بر حذر می‌‌داشت.[۲۰] او تا واپسین روزهای حیات خود، مردم را به نبرد با سپاهیان معاویه تحریک می‌‌کرد[۲۱] و سرانجام هم در این راه، توسط معاویه و یارانش یا همان «فئه باغیه» به شهادت رسید.

از محمد بن عمار بن یاسر که به دست مختار کشته شد[۲۲] و نیز پسرش ابوعبیدة بن محمد بن عمار - از علمای علم نسب - [۲۳] هم به عنوان دیگر رجال و شخصیت‌های نامی بنی‌یاسر و بنی‌یام یاد شده است. ضمن این که خاندان عبداللّه بن سعد (سعید) بن حسن بن عثمان بن حسن بن عبداللّه بن سعد ابن عمار بن یاسر هم از جمله خود عبدالله بن سعد و فرزندانش محصن و ناج در شمار بزرگان این قوم نام برده شده‌اند.[۲۴] از دیگر مشاهیر این خاندان می‌‌توان به نام نورالدین علی بن بن موسی عنسی مدلجی معروف به ابن سعید مغربی و ابن سعید مراکشی، مورخ، شاعر و ادیب اندلسی و مؤلف آثار عدیده‌ای چون بسط الارض، المرقصات و المطربات، نشوة الطرب فی تاریخ جاهلیة العرب و...[۲۵]و نیز سعید بن حسین بن سعید عنسی مکنی به «ابوالحسین» و «ابوعثمان» - از راویان و محدثان اندلس -[۲۶] اشاره کرد. این خاندان که در اندلس ساکن بودند[۲۷] و ابن خطیب از آنان با نام «بنی‌سعید بن عمار» یاد کرده،[۲۸] با تکیه زدن بر مساند دولتی به دولت امویان اندلس خدمات شایانی نمودند؛ چندان که بیت بنی‌سعید بن عمار بن یاسر در اندلس به بیت «القیادة و الوزارة و القضاء و الکتابة و العمل؛ رهبری، وزارت، قضاوت، نویسندگی و کار» معروف بود.[۲۹] ابو العشیره یامی را هم از دیگر رجال بنام بنی‌یام گفته‌اند.[۳۰] [۳۱]

منابع

پانویس

  1. قلقشندی، نهایة الارب فی معرفة انساب العرب، ج۱، ص۴۴۹؛ کحاله، معجم قبائل العرب، ج۳، ص۱۲۶۰.
  2. ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج‌۱، ص۳۳۷؛ ابن حبیب بغدادی، مختلف القبائل و مؤتلفها، ج۱، ص۵۱؛ ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۴۰۵.
  3. محمد عبد القادر بامطرف، الجامع (جامع شمل أعلام المهاجرین المنتسبین إلی الیمن و قبائلهم)، ج۴، ص۶۲۶.
  4. یعنی تا اواسط قرن چهارم هجری.
  5. حسن بن احمد همدانی، صفة جزیرة العرب، ص۹۲.
  6. حسن بن احمد همدانی، صفة جزیرة العرب، ص۹۲.
  7. ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۴۰۵-۴۰۶.
  8. ابونعیم، معرفة الصحابه، ج۳، ص۴۵۱؛ ابن عبدالبر، الانباه، ص۱۳۰.
  9. ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۳، ص۱۱۳۵؛ ابن حجر، الاصابه، ج۴، ص۴۷۳.
  10. شیخ طوسی، رجال، ص۷۰.
  11. بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۱۶۳؛ ابن اثیر، اسدالغابه، ج۳، ص۶۳۲؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۳، ص۱۱۴۷.
  12. ابن اعثم، الفتوح، ج۲، ص۲۷۵-۲۸۷.
  13. بلاذری، فتوح البلدان، ص۳۰۹-۳۱۲؛ ابن اعثم، الفتوح، ج۲، ص۳۱۰-۳۱۳.
  14. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱، ص۱۹۳-۱۹۴؛ الجوهری، السقیفه و الفدک، ص۹۱-۹۲.
  15. من باب نمونه ر.ک: ثقفی کوفی، الغارات، (ترجمه: عطاردی)، ص۴۹۴-۴۹۵؛ مسعودی، مروج الذهب، ج۲، ص۳۴۱.
  16. بلاذری، انساب الاشراف، ج۵، ص۵۳۹و۵۸۰؛ علامه امینی، الغدیر، ج۱، ص۱۸ - ۱ و ج۹، ص۱۵. نیز با اندکی اختلاف ابن اعثم کوفی، الفتوح، ج۲، ص۳۷۱-۳۷۲.
  17. ثقفی کوفی، الغارات، (ترجمه: عطاردی)، ص۵۰۰.
  18. طبری، تاریخ الطبری، ج۴، ص۴۸۲-۴۸۷؛ ثقفی کوفی، الغارات، ص۹۱۹-۹۲۴.
  19. منقری، وقعة صفین، ص۹۲؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۳، ص۱۷۲.
  20. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۳، ص۱۷۹؛ ابن اعثم کوفی، الفتوح، ج۲، ص۵۴۲؛ امین، اعیان الشیعه، ج۲، ص۳۵۲.
  21. منقری، وقعة صفین، ص۳۱۹؛ علامه امینی، الغدیر، ج۱۰، ص۶۰.
  22. طبری، تاریخ الطبری، ج۶، ص۵۷؛ ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۴۰۶؛ ذهبی، تاریخ الاسلام، ج۵، ص۵۷
  23. ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۴۰۶.
  24. ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۴۰۶.
  25. زرکلی، الاعلام، ج۵، ص۲۶.
  26. ابن بشکوال، الصلة مع التکملة و صلة الصلة، ج۵، ص۲۰۸.
  27. لسان الدین ابن الخطیب، الإحاطه فی أخبار غرناطه، ج۱، ص۸۸.
  28. ر.ک: حسن بن احمد همدانی، صفة جزیرة العرب، ص۹۲.
  29. لسان الدین ابن الخطیب، الإحاطه فی أخبار غرناطه، ج۱، ص۸۹.
  30. ر.ک: حسن بن احمد همدانی، صفة جزیرة العرب، ص۹۲.
  31. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت.