تفسیر فرات کوفی (کتاب)
تفسیر فرات کوفی | |
---|---|
زبان | عربی |
نویسنده | فرات بن ابراهیم کوفی |
ناشر | انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی |
محل نشر | تهران، ایران |
سال نشر | ۱۴۱۰ ق، ۱۹۹۰ م، ۱۳۶۹ ش |
تعداد صفحه | ۷۲۰ |
شابک | ۹۷۸-۹۶۴-۳۹۷-۷۹۲-۴ |
شماره ملی | م۷۰-۵۱۲۷ |
تفسیر فرات کوفی کتابی است به زبان عربی که مشتمل بر تفسیر و تأویل آیات قرآن میباشد. این کتاب اثر فرات بن ابراهیم کوفی است و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی انتشار آن را به عهده داشته است.[۱].
دربارهٔ کتاب
یکی از تفسیرهای عصر غیبت صغرا تفسیر فرات کوفی است؛ زیرا به گفته کتابشناس معروف آقا بزرگ تهرانی این کتاب بدون تردید تألیف فرات بن ابراهیم بن فرات کوفی میباشد [۲] و علامۀ مجلسی استناد آن را به وی محرز و مسلم دانسته[۳] و شیخ حر عاملی نیز آن را از کتابهایی که در استناد آنها به مؤلفشان شک و تردیدی نیست، به شمار آورده است[۴].
فرات سال وفاتش معلوم نیست، ولی از راوی و کسانی که از آنها روایت کرده استفاده میشود که وی از دانشمندان اواخر قرن سوم و اوایل قرن چهارم بوده است؛ زیرا وی در این تفسیر از حسین بن حکم حبری متوفای ۲۸۱ ه. ق[۵] و عبید بن کثیر عامری متوفای ۲۹۱ ه. ق[۶] روایت کرده[۷] و صدوق در کتابهای خود بهواسطۀ حسن بن محمد بن سعید هاشمی که در سال ۳۵۴ زنده بوده است[۸]، از وی روایت میکند[۹] و ابو الحسن محمد بن احمد بن ولید متوفای ۳۴۳ ه. ق نیز فراوان از وی روایت کرده است [۱۰]. باتوجه به این شواهد، تردیدی نمیماند که تاریخ نگارش این تفسیر به عصر غیبت صغرا بازمیگردد.
این تفسیر یک جلد مشتمل بر ۷۷۵ حدیث در تفسیر، و تأویل حدود ۵۳۰ آیه از آیات قرآن کریم است. قبل از ورود به تفسیر، بهعنوان مقدمه احادیثی را آورده که مضمون سه حدیث تقسیم قرآن به چهار قسم و اختصاص بخش ممتاز آن به اهل بیت (ع) میباشد[۱۱] و مفاد شش حدیث این است که در خطابهای ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا﴾ حضرت علی (ع) امیر، شریف، سید، مقدم و در رأس آن خطابها است و در آن احادیث بر فضیلت و تقدم آن حضرت و مورد عتاب واقع شدن اصحاب بهجز آن بزرگوار و جز به خوبی ذکر نشدن آن حضرت تأکید شده است[۱۲].
این تفسیر روایی محض است؛ زیرا جز نقل روایت مطلب دیگری در آن دیده نمیشود. در این تفسیر تنها ذیل آیاتی که به نحوی با ولایت و فضائل خمسۀ طیبه و عمدتاً حضرت امیر المؤمنین علی (ع) مرتبط بوده، روایاتی به ترتیب سورهها و آیهها ذکر شده است[۱۳]، و حتی در مورد تعدادی از سورهها (سوره تغابن، سوره نوح، سوره مزمل، سوره انفطار، سوره بروج، سوره طارق، سوره اعلی، سوره علق، سوره قارعه، سوره همزه، سوره فیل، سوره قریش، سوره ماعون و سوره مسد) هیچ حدیثی نقل نشده است، و ازاینرو، میتوان آن را «تفسیر روایی با رویکرد به فضائل اهل بیت (ع)» معرفی کرد.
حدود سه چهارم روایات آن از معصومین (ع) و بهطور عمده از امام باقر و امام صادق (ع) و یک چهارم آن از افراد غیر معصوم و بیشتر از ابن عباس و زید بن علی نقل شده است[۱۴].
در کتابهای متعددی مانند تفسیر قمی[۱۵]، امالی صدوق[۱۶]، و غیر آن[۱۷]، برخی روایات این کتاب بدون اینکه نامی از آن کتاب برده شود، از فرات بن ابراهیم نقل شده است. حاکم حسکانی در شواهد التنزیل بههمین ترتیب حدود ۷۵ روایت با واسطه [۱۸] و بدون واسطه[۱۹] از وی نقل کرده که همۀ آنها در این تفسیر موجود است[۲۰].
گرچه در تفسیر قمی به لحاظ معاصر بودن مؤلفش با فرات، معلوم نیست که از تفسیر وی نقل شده باشد، ولی به گمان قوی در امالی و شواهد التنزیل از این کتاب نقل شده؛ زیرا بعید است روایاتی را که با سند ذکر کردهاند، صدر آن را با ارسال (بدون ذکر واسطه) از فرات نقل کرده باشند. بر این اساس پی میبریم این تفسیر در قرن چهارم و پنجم در اختیار صدوق و حسکانی بوده و از آنپس اثری از این تفسیر دیده نشده است. تا اواخر قرن دهم و اوایل قرن یازدهم که افرادی مانند شیخ حر عاملی، متوفای ۱۱۰۴ ه. ق در وسائل[۲۱] و علامه مجلسی متوفای ۱۱۱۱ ه. ق در بحار الانوار[۲۲] و ابو الحسن عاملی متوفای ۱۱۴۰ ه. ق در مرآة الانوار[۲۳] و میرزا حسین نوری متوفای ۱۳۲۰ ه. ق در مستدرک الوسائل[۲۴] و فصل الخطاب[۲۵] از این تفسیر روایاتی را نقل کردهاند که معلوم میشود این تفسیر در اختیار آنان قرار داشته است. آقا بزرگ تهرانی از نسخههای فراوان آن در شهرهای تبریز، کاظمین و نجف خبر داده[۲۶]، و در مقدمه چاپ جدید همین کتاب از نُه نسخه خطی آن یاد شده است[۲۷].
اولین بار در سال ۱۳۵۴ ه. ق در چاپخانۀ حیدریۀ نجف اشرف چاپ شده[۲۸] و بار دیگر با تحقیق محمد الکاظم در سال ۱۴۱۰ ه. ق به چاپ رسیده و سپس در سال ۱۴۱۶ ه. ق همان چاپ، تجدید چاپ شده[۲۹] که اینک در اختیار ما است.
مؤلف در این کتاب همۀ روایات را بهطور مستقیم از راویان[۳۰] نقل کرده، نه از کتاب آنان، و بیشتر روایات را مُرسل و معنعن[۳۱] آورده است و ازاینرو، صحت سند آنها از طریق این کتاب قابل اثبات نیست؛ اما بیشتر روایات آن در کتابهای دیگر و در موارد بسیاری با سند دیده میشود و محقق کتاب در زیرنویس این تفسیر نشانی روایات را در کتابهای دیگر ذکر کرده است که از راه آنها میتوان وضعیت سند روایات را در کتابهای دیگر بررسی کرد.
روایات این تفسیر از نظر محتوا سه دسته است:
- روایاتی که باتوجه به قراینی از قبیل موافقت با کتاب و سنت قطعی، صدور و صحت محتوای آنها معلوم است؛ مانند روایتی که در ذیل آیۀ ﴿يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ﴾[۳۲] از امام باقر (ع) نقل کرده است: «هنگامی که در روزی بسیار گرم فرمان قطعی از جانب خدا به پیامبر اکرم (ص) رسید، در بین مردم ندا داده شد؛ پس [مردم] جمع شدند و به فرمان حضرت خار و خاشاک زیر درختان جاروب شد؛ سپس فرمود: ای مردم! ولیّ شما کیست؟ چه کسی از شما به خودتان سزاوارتر است؟ گفتند: خدا و رسول او. آنگاه فرمود: هرکس من مولای او هستم، علی مولای او است. خدایا، دوست او را دوست بدار و دشمنش را دشمن بدار. هرکس او را یاری کند، یاری فرما و هرکس او را واگذارد، واگذار فرما» [۳۳]. این روایت به قرینۀ موافقت با سنت قطعی صحت آن معلوم است.
- روایاتی که نه صدور و صحت آنها معلوم و نه بطلان آنها قطعی است و پذیرفتن آن متوقف بر احراز صدور آنها است؛ مانند روایتی که در ذیل آیه ﴿لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ يَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ﴾[۳۴] از ابی الجوازه نقل شده است که این آیه مختص پیامبر اکرم (ص) میباشد[۳۵]. و حال آنکه ممکن است این آیه به آن حضرت اختصاص نداشته و نسبت به سایر انبیا و اولیا (ع) نیز جاری باشد. از این دسته روایات به دلیل اینکه راهی برای احراز صحت و صدور آنها وجود ندارد، تنها در حد تأیید میتوان بهره گرفت.
- روایاتی که در اثر مخالفت با قرآن یا سنّت قطعی یا ضروری دین و مذهب، بطلان محتوای آن معلوم و یا دستکم ظاهر آن غیرقابل قبول است و به تأویل و توجیه نیاز دارد؛ مانند:
- حدیثی از ابن عباس که میگوید جبرئیل سینه پیامبر (ص) را باز کرد و با دلوی از آب زمزم او را از معاصی شستوشو داد؛ سپس طشت طلایی را که از علم و ایمان پُر کرده بود، در قلب حضرت نهاد و خدا قلب حضرت را نرم کرد[۳۶]. این روایت، افزون بر اینکه ظاهر آن پذیرفتنی نیست، با عصمت حضرت از گناهان نیز منافات دارد.
- حدیثی که از سحر شدن پیامبر (ص) خبر داده[۳۷] و حال آنکه در قرآن، از سوی مشرکان نسبت سحر شدن به پیامبر (ص)، نقل و نکوهش شده است[۳۸].
- حدیثی از پیامبر اکرم (ص) که براساس آن، اگر فرزندش ابراهیم زنده میماند، پیغمبر میشد[۳۹]، و این با اصل خاتمیت منافات دارد.
- احادیثی که عصمت[۴۰] و مفترض الطاعة بودن[۴۱] را به خمسۀ طیبه اختصاص داده و از غیر ایشان نفی کرده که با اعتقاد شیعه در مورد عصمت و مفترض الطاعه بودن چهارده معصوم منافات دارد[۴۲][۴۳]
فهرست کتاب
در این مورد اطلاعاتی در دست نیست.
دربارهٔ پدیدآورنده
پانویس
- ↑ شبکه جامع کتاب گیسوم
- ↑ ر. ک: آقا بزرگ تهرانی، الذریعة، ج۴، ص۲۹۸، رقم ۱۳۰۹.
- ↑ ر. ک: مجلسی، بحار الانوار، ج۱، ص۳۷.
- ↑ ر. ک: حر عاملی، وسائل الشیعة، ج۲۰، ص۴۶؛ برای آگاهی از پاسخ به شبهاتی که ممکن است در استناد این کتاب به مؤلف تردید ایجاد کند ر. ک: بابایی، مکاتب تفسیری، ج۱، ص۳۳۵.
- ↑ برای آشنایی با او ر. ک: همین کتاب، ص۴۴۷، رقم ۱۴.
- ↑ ر. ک: رجال النجاشی، ص۲۳۴، رقم ۶۲۰.
- ↑ ر. ک: کوفی، تفسیر فرات الکوفی، ص۳۳۱، ح۴۵۱، و ص۵۱ رقم ۱۰، و ص۶۴ رقم ۳۰، برای آگاهی از سایر موارد نقل وی از این دو نفر ر. ک: کوفی، تفسیر فرات الکوفی، ص۶۸۵ و ۶۹۹ (الفهارس، حسین بن الحکم الحبری و عبید بن کثیر العامری).
- ↑ زیرا صدوق در سال ۲۵۴ از وی حدیث شنیده است (ر. ک: عیون اخبار الرضا، ج۲، ص۲۳۷، باب ۲۶، ح۲۲).
- ↑ ر. ک: صدوق، علل الشرایع، ص۵ (باب ۷، ح۱)، ص۱۳۵ (باب ۱۱۶، ح۲)، و ص۱۴۲ (باب ۱۲۰، ح۷)؛ همو، عیون اخبار الرضا، ج۲، ص۲۳۷، ح۲۲.
- ↑ ر. ک: تفسیر الفرات الکوفی، ص۴۰ (راوی ۲).
- ↑ ر. ک: تفسیر الفرات الکوفی، ص۴۵-۴۸، ح۱-۳.
- ↑ ر. ک: تفسیر الفرات الکوفی، ص۴۸-۵۱، ح۴-۹.
- ↑ مثلا در سوره حمد تنها یک حدیث در ذیل دو آیه آخر آن نقل شده و ﴿الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ﴾ به دین و ﴿الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ﴾ به شیعیان حضرت امیر المؤمنین (ع) به لحاظ اینکه مورد غضب و گمراه نیستند، تفسیر شده است. در سوره بقره ۳۹ حدیث نقل شده که اولین حدیث ذیل آیه ﴿وَبَشِّرِ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ﴾. از ابن عباس چنین نقل شده است: «نزلت فی علی و حمزة و عبیدة بن الحارث بن عبد المطلب»، و حدیث دوم ذیل همین آیه جمله کریمه فوق را به حضرت امیر المؤمنین و اوصیای بعد از ایشان (ع) و شیعیان آنان تفسیر کرده است (ر. ک: تفسیر الفرات الکوفی، ص۵۱، ۵۲، ۵۳ و ۵۴).
- ↑ حدود ۸۹ حدیث از ابن عباس (مثل ح۴، ۹، ۱۱، ۲۰، ۲۱، ۲۲، ۳۱، ۳۲، ۳۹، ۴۲، ۴۳، ۵۰ و...)؛ ۳۰ حدیث از زید (ح ۱۳۱، ۱۶۲، ۱۷۸، ۱۸۸، ۱۹۴، ۲۲۸، ۲۲۹، ۲۵۳-۲۵۵، ۲۵۹، ۲۶۰، ۲۶۸، ۲۸۹، ۳۱۴، ۳۳۱-۳۳۳، ۳۷۱، ۳۸۶، ۴۳۲، ۴۶۴، ۴۷۳، ۴۷۹، ۵۱۲، ۵۳۳، ۵۳۴، ۵۳۶، ۵۷۳ و ۶۲۰) و حدود ۷۹ حدیث از بیش از چهل نفر دیگر نقل شده است. برای مثال، احادیث ۲۱۲، ۳۶۳، ۴۲۸، ۴۲۹، ۵۰۸، ۶۳۱ و ۷۲۹ از سدّی، احادیث ۵۸، ۳۵۳، ۶۷۴ و ۷۵۹ از ابو ذر، احادیث ۱۵۲، ۱۵۳ و ۲۲۶ از محمد بن کعب قرظی، احادیث ۲۱۰-۲۱۱ و ۳۶۵ از ابن سیرین و....
- ↑ ر. ک: تفسیر القمی، ج۲، ص۳۲۴ و ۴۱۰.
- ↑ ر. ک: صدوق، الأمالی، مجلس ۲۶، ح۸.
- ↑ آقای استادی فرموده است: ابن طاووس در کتاب الیقین از کتاب اخبار الزهراء (س) - که تألیف شیخ صدوق است ولی در دسترس نیست - روایتی از فرات بن ابراهیم نقل کرده و نیز گفته شده است: در کتاب فضل زیارة الحسین (ع) تألیف ابو عبد الله محمد بن علی علوی شجری - از علمای قرن پنجم - یازده مورد از تفسیر فرات نقل شده است (ر. ک: استادی، آشنایی با تفاسیر قرآن مجید و مفسران، ص۲۸-۲۹) و آقای موحدی محب فرموده است: «عبد الله بن محمد بن علی بن حسن علوی متوفای سال ۴۴۵ ه.ق در کتاب فضل زیارة الحسین (ع) نشر مکتبة آیتالله المرعشی النجفی، ۱۴۰۳ ه.ق، ص۴۹، ۶۴، ۶۸، ۷۴، ۷۷، ۷۸، ۹۱، ۹۳ و... ، به واسطه محمد بن احمد بن ولید از او فرات حدیث نقل کرده است» (ر. ک: موحدی محب، «نگاهی به تفسیر فرات کوفی»، آئینه پژوهش، شمارۀ پیاپی ۶۰، ص۳۶).
- ↑ برای نمونه ر. ک: حاکم حسکانی، شواهد التنزیل، احادیث ۹۲، ۱۶۴، ۱۹۵، ۴۴۷ و....
- ↑ برای نمونه ر. ک: حاکم حسکانی، شواهد التنزیل، احادیث ۵۷، ۲۱۵، ۲۶۲، ۳۴۵، ۳۵۵، ۳۵۶، ۳۵۹، ۳۶۰، ۳۷۱، ۳۸۴، ۳۸۸، ۳۹۴، و....
- ↑ برای نمونه حدیث ۵۷ شواهد التنزیل در تفسیر فرات ص۲۴۸، حدیث ۳۳۶ آمده است و حدیث ۹۲ شواهد التنزیل در تفسیر فرات، ص۲۲۵ حدیث ۳۰۲، و حدیث ۱۶۴ شواهد در تفسیر فرات در ص۷۶، حدیث ۵۰ و بدینترتیب ح۱۹۵ در ص۱۰۶، ح۹۹ - ح۲۱۵ در ص۱۱۹، ح۱۲۶ - ح۲۶۲ در ص۱۴۱، ح۱۷۱ - ح۳۴۵ در ص۱۶۹ ح۲۱۷ - ح۳۵۵ در ص۱۷۳، ح۲۲۱ - ح۳۵۶ در ص۱۷۳ ح۲۲۲ - ح۳۵۹ در ص۱۷۷، ح۲۲۸ - ح۳۶۰ در ص۱۷۸، ح۲۲۹ - ح۳۷۱ در ص۱۸۶، ح۲۳۶ - ح۳۸۴ در ص۱۸۸، ح۲۳۹ - ح۳۸۸ در ص۱۹۳، ح۲۵۱ - ح۳۹۴ در ص۲۰۱، ح۲۶۳ - ح۴۴۷ در ص۲۲۸، ح۳۰۷ و....
- ↑ برای ر. ک: حر عاملی، وسائل الشیعة، ج۴، ص۴۶۷، باب ۱۹، ح۱۷ و ج۶، ص۲۷۴، باب ۱۲، ح۷ و ج۷، ص۳۲۸، باب ۱۴، ح۱۳ و ج۱۲، ص۱۰۸، باب ۲۵، ح۸ و ج۱۸، ص۴۰، باب ۶، ح۵۰.
- ↑ ر. ک: مجلسی، بحار الانوار، ج۱۵، ص۸، ح۸، ص۶، ح۵ و ۶ و ج۲۴، ص۳۲، ح۶ و ۷، ص۲۸۱، ذیل ح۲، ص۲۸۲، ذیل ح۴ و ج۲۵، ص۲، ح۴ و ج۲۶، ص۶۳، ح۱۴۶ و ۱۴۷، ص۲۵۴، ح۲۹، ص۲۵۵، ح۳۰، ص۲۵۶، ح۳۱، ص۲۷۸، ح۲۰، ص۲۹۳، ح۵۳.
- ↑ ر. ک: عاملی، مرآة الانوار، (مقدمه سوم مقاله دوم) ص۸۴-۸۵ ذیل کلمه امامت و ص۹۲ ذیل کلمه بیت و ص۱۱۶ ذیل کلمه جبل و ص۱۲۹ ذیل کلمه حق و ص۱۶۵ ذیل کلمه رحم.
- ↑ ر. ک: نوری، میرزا حسین، مستدرک الوسائل، چاپ جدید (حدود ۳۲ مورد: ج۱ ص۱۶۹، باب ۲۷، ح۲۷۵ و ج۲، ص۳۹، باب ۳۷، ح۱۳۵۱ و ص۱۲۴، ح۱۶۰۸ و ص۴۵۱، ح۲۴۴۱ و ج۳ ص۱۴ باب ۲، ح۲۸۹۵ و ص۲۷۶، ح۳۵۷۴ و ج۴، ص۷۰، باب ۳۷، ح۴۱۸۸، و ج۵، ص۲۳۸، باب ۳۵، ح۵۷۷۱، ج۶ ص۲۷۷، باب ۳، ح۶۸۴۲، و ج۷، ص۳۰۲، باب ۴، ح۸۲۷۰، ج۸، ص۲۰۷، ح۹۲۶۴).
- ↑ ر. ک: نوری، فصل الخطاب، باب ۱، دلیل ۱۱، ح۲۴۵ و ۲۴۶ و دلیل ۱۲، سوره اعراف، ح۶، ۷، ۸ و ۹؛ سوره حجر، ح۱۱ و ۱۲؛ سوره فرقان، ح۵ و ۶؛ سوره احزاب، ح۷.
- ↑ ر. ک: آقا بزرگ تهرانی، الذریعه، ج۴، ص۲۹۹.
- ↑ تفسیر فرات، مقدمه، ص۱۹-۲۲.
- ↑ تفسیر فرات، مقدمه، ص۲۲.
- ↑ ر. ک: تفسیر فرات، مقدمه، ص۵.
- ↑ برای مثال، چهل حدیث اول از این راویان نقل شده است: محمد بن سعید بن رحیم همدانی؛ محمد بن عیسی بن زکریا؛ احمد بن حسن بن اسماعیل بن صبیح؛ حسن بن علی بن حسن؛ احمد بن موسی؛ قاسم بن جمال؛ حسن بن علی بن هاشم؛ جعفر بن علی بن نجیح؛ جعفر بن عبد الله؛ عبید بن کثیر؛ حسین بن حکم؛ جعفر بن محمد فزاری؛ علی بن حمدون؛ احمد بن صالح همدانی؛ محمد بن قاسم بن عبید و احمد بن عیسی بن هارون العجلی - محمد بن علی؛ حسین بن عباس؛ جعفر بن محمد بن سعید احمسی؛ علی بن محمد زهری؛ جعفر بن احمد و حسین بن سعید.
- ↑ در اصطلاح علم درایه «معنعن» به حدیثی گفته میشود که سند آن «فلان عن فلان» بدون بیان تحدیث، اخبار و سماع ذکر شده باشد (ر. ک: شهید ثانی، الدرایة فی علم مصطلح الحدیث، ص۳۱)، ولی در اینجا منظور از مرسل و معنعن روایتی است که رجال سند آنها جز راوی اول و آخر حذف شده و به جای آن کلمه معنعنا به کار رفته باشد. از ابتدای کتاب تا اوائل سورۀ آل عمران بیشتر احادیث مسند است و از آن پس اکثر احادیث بدون ذکر سند (مرسل و معنعن) نقل شده است.
- ↑ «ای پیامبر! آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان» سوره مائده، آیه ۶۷.
- ↑ ر. ک: کوفی، تفسیر فرات الکوفی، ص۱۳۰، ح۱۵۱.
- ↑ «او را از پیش رو و پشت سر فرشتگانی پیگیرند که به فرمان خداوند، نگهبان ویاند» سوره رعد، آیه ۱۱.
- ↑ ر. ک: تفسیر فرات الکوفی، ص۲۰۷، ح۲۷۳، و برای دیدن روایات دیگری از این دسته ر. ک: تفسیر فرات الکوفی، ص۲۲۱، ح۲۹۶؛ ص۲۲۰، ح۲۹۴ و....
- ↑ ر. ک: تفسیر فرات الکوفی، ص۵۷۴-۵۷۵، ح۷۳۹.
- ↑ ر. ک: تفسیر فرات الکوفی، ص۶۱۹-۶۲۱، ح۷۷۴ و ۷۷۵.
- ↑ اسراء، ۴۷ و ۴۸، و فرقان، ۸ و ۹.
- ↑ ر. ک: تفسیر فرات الکوفی، ص۵۸۵-۵۸۶، ح۷۵۵.
- ↑ ر. ک: تفسیر فرات الکوفی، ص۴۰۲، ح۵۳۶.
- ↑ ر. ک: تفسیر فرات الکوفی، ص۳۵۳، ح۴۷۹.
- ↑ برای آگاهی از برخی روایات دیگر این دسته ر. ک: بابایی، مکاتب تفسیری، ج۱، ص۳۴۲.
- ↑ بابایی، علی اکبر، تاریخ تفسیر قرآن، ص ۴۶۷-۴۷۲.
- ↑ دانشنامه جهان اسلام