جایگاه و اهمیت مقابله با استکبار و مستکبران در اسلام چیست؟ (پرسش)
جایگاه و اهمیت مقابله با استکبار و مستکبران در اسلام چیست؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ سیره اجتماعی معصومان |
مدخل اصلی | ؟ |
تعداد پاسخ | ۱ پاسخ |
جایگاه و اهمیت مقابله با استکبار و مستکبران در اسلام چیست؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث سیره اجتماعی معصومان است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی سیره اجتماعی معصومان مراجعه شود.
پاسخ نخست
آقای دکتر مصطفی دلشاد تهرانی در کتاب «سیره نبوی» در اینباره گفته است:
«مقابله با استکبار و مستکبران به معنای نفی هرگونه برتریجویی و گردنفرازی و گردنکشی، و ایستادگی در مقابل این امور است که در سیره رسول خدا (ص) و ائمه هدی (ع) درخششی خاص دارد. استکبار چهرههای گوناگون دارد که در هر چهره و لباسی ظهور کند باید با آن مقابله کرد، زیرا اگر از حق و کرامت آدمی و حرمت ایمانی و حقوق انسانی دفاع نشود، به همه حریمهای انسانی و ایمانی تعدی میگردد که مستکبران هیچ حد و مرزی برای خود نمیشناسند؛ و اگر تباهگری و ستمورزی آنان دفع نشود، زمین و زمان را از تباهی و ستم لبریز سازند. ﴿وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَفَسَدَتِ الْأَرْضُ﴾[۱].
اگر با استکبار مقابله نگردد و از سلطهگری مستکبران جلوگیری نشود و مردمان در برابر گردنکشیها و تجاوزگریها نایستند، مستکبران همه حریمها را زیر پا میگذارند و تمام شرافتها و ارزشها را دفن میکنند و بدان سو میروند که پایگاههای یاد خدا را نیز نابود سازند. ﴿وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّهِ كَثِيرًا وَلَيَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ﴾[۲].
اگر مؤمنان و آزادگان تماشاگر تعدیها و تباهگریهای مستکبران باشند و از منافع حیاتی خود دفاع نکنند و آنان در برابر خود مانعی نبینند اثری از معابد و مراکز عبادت خدا باقی نخواهند گذاشت، زیرا دیرها و صومعهها و معابد و مساجد در حقیقت پایگاههای بیداری انسانها و دعوت به خداپرستیاند و لازمه خداپرستی مقابله با جبارانی است که منافعشان در اسارت آدمیان است و خواهان آنند که مردمان چون بت ایشان را بپرستند. سنت دفاع و مقابله سنتی است فطری که خداوند انسان را بر اساس آن آفریده و او را بدین راه رهنمون گشته است، زیرا میبینیم که خداوند انسان را مانند سایر موجودات مجهز به جهاز و ادوات دفاع کرده است تا به آسانی بتواند دشمن مزاحم حقش را دفع کند و نیز او را مجهز به فکر ساخته است تا به وسیله آن بتواند وسایل دفع و مقابله را تدارک کند تا از خود و هر شأنی از شئون زندگیاش که حیاتش با آن تکمیل میشود و سعادتش به آن بسته است، دفاع کند[۳].
همیشه گروههای حقطلبی هستند که در مقابل گروههای دیگر که در جهت استثمار و استعمار و استحمار انسانها عمل میکنند، بپاخیزند؛ و همه پیامآوران الهی رسالت آگاه کردن مردمان در بپاشدن آنان بر ضد ستم و ستمگری و برپا ساختن عدالت و دادگری را داشتهاند. ﴿لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنْزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ﴾[۴].
آهن پدید آمده است تا حقطلبان با سلاحهای آهنین از حیثیت و حرمت خود و از عدالت دفاع کنند که در این مقابله و رویارویی سختیها هست و در عین حال سودهای بسیار. در این مقابله است که مشخص میشود یاوران خدا و یاریدهندگان فرستادگان او چه کسانیاند. چه کسانی از مجتمع دینی دفاع میکنند و سخن حق را بسط میدهند؛ و البته خداوند احتیاجی به یاری یاری کنندگان ندارد، زیرا خدا قویای است که به هیچ وجه ضعفی در او راه ندارد و عزیزی است که ذلت به سویش راه نمیبرد. و این آزمایشی است برای جدا شدن صفوف؛ و این سنتی جاری است. و منظور از این که فرمود ﴿يَنْصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَيْبِ﴾: این یاری را ندیده انجام میدهند، این است که در حال غیبت، رسول او را یاری میکنند، حال یا غیبت رسول از ایشان و یا غیبت ایشان از رسول[۵].
بنابراین همیشه دو جبهه در برابر هم قرار داشتهاند، جبهه مدافع حق و عدالت، و جبهه ملازم ستم و بیداد؛ و خداوند سرپرست اهل حق و طاغوتها سرپرست اهل باطلند. ﴿اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَوْلِيَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ﴾[۶].
پیوسته یاوران حق در برابر تجاوز و تعدی یاوران باطل ایستادهاند. در یک سو، پیامبران و پیروان آنان، و در سوی دیگر، چهرههای گوناگون استکبار: قدرتهای بیدادگر سیاسی (ملأ)[۷]، قدرتهای فاسد اقتصادی (مترفان)[۸]، و قدرتهای منحرف مذهبی (اجبار و رهبان)[۹]. و همیشه با پیامبران الهی، انسانهای حقگرای بسیاری بودهاند که پرچم مبارزه را هرگز زمین نگذاشتهاند. ﴿وَكَأَيِّنْ مِنْ نَبِيٍّ قَاتَلَ مَعَهُ رِبِّيُّونَ كَثِيرٌ فَمَا وَهَنُوا لِمَا أَصَابَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَمَا ضَعُفُوا وَمَا اسْتَكَانُوا وَاللَّهُ يُحِبُّ الصَّابِرِينَ﴾[۱۰].
﴿رِبِّيُّونَ﴾ یعنی آنان که مختص پروردگار خویشاند و به غیر او مشغول نیستند[۱۱]. آنان در پیوندی محکم با حقاند و اهل اخلاص و استقامتند[۱۲]. آنان به یاری پیامآوران الهی برخاستند و از مشکلات طاقتفرسای مبارزه در راه حق هرگز سست و ناتوان شدند و هرگز در برابر دشمنان کرنش نکردند و ذلت نشان ندادند و تسلیم نشدند. ﴿وَمَا كَانَ قَوْلَهُمْ إِلَّا أَنْ قَالُوا رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَإِسْرَافَنَا فِي أَمْرِنَا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانْصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ * فَآتَاهُمُ اللَّهُ ثَوَابَ الدُّنْيَا وَحُسْنَ ثَوَابِ الْآخِرَةِ وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ﴾[۱۳]
خداوند در این آیات وضع و حال «ربیون» را چه از نظر کردار و چه از نظر گفتار حکایت کرده است تا سرمشقی برای مؤمنان در مبارزه و مقابله با مستکبران باشند و شعار آنان را شعار خود و کردار آنان را کردار خود قرار دهند و به همان راهی روند که آنان رفتند تا به بلندی مرتبه و ارزشها و کرامتهایی که آنان دست یافتند، دست یابند[۱۴].
البته این سخن که همیشه انسانهایی هستند که با باطل و تباهی و ستمگری مقابله میکنند، به معنای اصالت بخشیدن به نزاع و تخاصم نیست. دشمنی اصل نیست. جنگ و پیکار مقصد نیست. رحمت و محبت اصل است. غضب و شدت تبعی است. مقابله با مستکبران در واقع به معنای برداشتن خارهای مسیر کمان انسانها است، برداشتن موانع راه هدایت است. باز کردن کند و زنجیرهای بسته شده به دست و پای آدمیان است، و نیز رحمتی است به آنان که خود را در تاریکیهای ستمگری فرو بردهاند تا بیش از آن فرو نروند. و رسول اکرم (ص) مظهر رحمت واسعه الهی بود و همگان را بر هدایت میخواست و پیکارهای آن حضرت در دفاع از حقیقت و عدالت نیز رحمتی بر همگان بود. امام خمینی دراینباره چنین فرموده است: «راستی چرا پیمبر خاتم –(ص) و سلم - از ایمان نیاوردن مشرکان آنگونه تأسف و تأثر جانفرسا داشت که مخاطب شد به خطاب ﴿لَعَلَّكَ بَاخِعٌ نَفْسَكَ عَلَى آثَارِهِمْ إِنْ لَمْ يُؤْمِنُوا بِهَذَا الْحَدِيثِ أَسَفًا﴾[۱۵] جز آنکه به همه بندگان خدا عشق میورزیدند و عشق به خدا عشق به جلوههای اوست. او از حجابهای ظلمانی خودبینیها و خودخواهیهای منحرفان که منجر به شقاوت آنان و منتهی به عذاب الیم جهنم که ساخته و پرداخته اعمال آنان است رنج میبرد و سعادت همه را میخواست؛ چنان چه برای سعادت همه مبعوث شده بود و مشرکان و منحرفان کوردل با او که برای نجات آنان آمده بود دشمنی میکردند... و اهل معرفت میدانند که شدت بر کفار که از صفات مؤمنین است و قتال با آنان نیز رحمتی است و از الطاف خفیه حق است و کفار و اشقیا در هر لحظه که بر آنان میگذرد بر عذاب آنان که از خودشان است افزایش کیفی و کمی الی ما لا نهایة له حاصل میشود. پس قتل آنان که اصلاحپذیر نیستند رحمتی است در صورت غضب و نعمتی است در صورت نقمت. علاوه بر آن رحمتی است بر جامعه، زیرا عضوی که جامعه را به فساد کشاند چون عضوی است در بدن انسان که اگر قطع نشود او را به هلاکت کشاند»[۱۶].
مستکبران همیشه به مقابله با حق پرداختهاند و سدّ راه هدایت بودهاند و از اینرو برای برداشتن مانع باید با آنان مقابله شود. آنان حقیقت را میپوشانند و استکبار میورزند و جز به تعدی و تجاوز نمیاندیشند. ﴿وَالَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا وَاسْتَكْبَرُوا عَنْهَا أُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ﴾[۱۷].
مستکبران حق را برنمیتابند و اصلاً گوش شنوایی برای شنیدن حق ندارند و جز به برتریجویی و تجاوزگری نمیاندیشند و نمیپردازند. ﴿وَإِذَا تُتْلَى عَلَيْهِ آيَاتُنَا وَلَّى مُسْتَكْبِرًا كَأَنْ لَمْ يَسْمَعْهَا كَأَنَّ فِي أُذُنَيْهِ وَقْرًا فَبَشِّرْهُ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ﴾[۱۸].
خوی استکبار جایی برای تسلیم در برابر حق برای آدمی باقی نمیگذارد، و مستکبران پیوسته در جایگاه انکار حقایق به سر میبرند. ﴿لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ قُلُوبُهُمْ مُنْكِرَةٌ وَهُمْ مُسْتَكْبِرُونَ﴾[۱۹].
چنین کسانی اهتمامی جز بر امتیازجویی و برتریطلبی و ستمگری ندارند و اگر در برابر خود مانعی نبینند همه حدود و مرزها را زیر پا میگذارند. بنابراین مقابله با مستکبران به معنای ایستادگی برای حفظ شئون آدمی و حرمتهای ایمانی و حقوقی انسانی است؛ و راه و رسم پیشوایان حق و پیروان آنان ایستادگی در برابر چهرههای گوناگون استکبار بوده است، چهرههایی که تجلی گردنفرازی و گردنکشی و تجاوزگریاند و قرآن کریم از آنان با اسامی مختلف به اعتبار صفتی که در ایشان ظهور یافته نام برده است، و همه آنان پیروان شیطانند که او رأس مستکبران و پیشوا و بزرگ ایشان است»[۲۰]
منبعشناسی جامع سیره اجتماعی معصومان
پانویس
- ↑ «و اگر خداوند برخی مردم را با برخی دیگر باز نمیداشت، زمین تباه میگردید» سوره بقره، آیه ۲۵۱.
- ↑ «همان کسانی که ناحق از خانههای خود بیرون رانده شدند و جز این نبود که میگفتند: پروردگار ما خداوند است و اگر خداوند برخی مردم را به دست برخی دیگر از میان برنمیداشت بیگمان دیرها (ی راهبان) و کلیساها (ی مسیحیان) و کنشتها (ی یهودیان) و مسجدهایی که نام خداوند را در آن بسیار میبرند ویران میشد و بیگمان خداوند به کسی که وی را یاری کند یاری خواهد رساند که خداوند توانمندی پیروز است» سوره حج، آیه ۴۰.
- ↑ ر.ک: تفسیر المیزان، ج۱۴، ص۳۸۵.
- ↑ «ما پیامبرانمان را با برهانها (ی روشن) فرستادیم و با آنان کتاب و ترازو فرو فرستادیم تا مردم به دادگری برخیزند و (نیز) آهن را فرو فرستادیم که در آن نیرویی سخت و سودهایی برای مردم است و تا خداوند معلوم دارد چه کسی در نهان، (دین) او و پیامبرانش را یاری میکند؛ بیگمان خداوند توانمندی پیروزمند است» سوره حدید، آیه ۲۵.
- ↑ تفسیر المیزان، ج۱۹، ص۱۷۲.
- ↑ «خداوند سرور مؤمنان است که آنان را به سوی روشنایی از تیرگیها بیرون میبرد اما سروران کافران، طاغوتهایند که آنها را از روشنایی به سوی تیرگیها بیرون میکشانند؛ آنان دمساز آتشند، آنها در آن جاودانند» سوره بقره، آیه ۲۵۷.
- ↑ «ملأ» آن قدرتهای سیاسیاند که جلال و جبروتشان چشم پر کن است، چشمها را با رفت و آمد و کبکبه و دبدبه پر میکنند. دل به همین ظواهر بستهاند و از آنجا که خود را برتر میدانند پذیرش حق را مایه سبکی خویش میانگارند و پذیرای حق نمیشوند.
- ↑ «مترفان» آن قدرتهای اقتصادیاند که اهل شادخواری و تجملپرستی و اسرافکاریاند و با تکیه به قدرت اقتصادی خویش همه چیز را قابل خریداری میدانند و از اینرو به انکار حق دست میزنند.
- ↑ «احبار و رهبان» آن قدرتهای کاذب مذهبیاند که خود را از مردمان برتر میدانند و برای خویش کریت قائلند و به جای آنکه مردم را به خدا بخوانند به خود میخوانند.
- ↑ «و بسا پیامبرانی که همراه آنان تودههای انبوه به نبرد (با دشمنان خداوند) پرداختند و در راه خداوند هر چه به ایشان رسید نه سست و نه ناتوان شدند و نه تن به زبونی سپردند؛ و خداوند شکیبایان را دوست میدارد» سوره آل عمران، آیه ۱۴۶.
- ↑ تفسیر المیزان، ج۴، ص۴۱.
- ↑ تفسیر نمونه، ج۳، ص۱۲۱.
- ↑ «و گفتارشان جز این نبود که (می) گفتند: پروردگارا! از گناهان ما و گزافکاریها که در کار خویش کردهایم در گذر و گامهای ما را استوار دار و ما را بر گروه کافران پیروز گردان * پس خداوند به آنان پاداش این جهان و پاداش نیک جهان واپسین را بخشید و خداوند نیکوکاران را دوست میدارد» سوره آل عمران، آیه ۱۴۷-۱۴۸.
- ↑ ر.ک: تفسیر المیزان، ج۴، ص۴۱.
- ↑ «بسا اگر به این سخن ایمان نیاورند تو، به دنبال ایشان از دریغ، جان خود بفرسایی» سوره کهف، آیه ۶.
- ↑ امام روح الله موسوی خمینی، جلوههای رحمانی، چاپ اول، معاونت فرهنگی هنری بنیاد شهید انقلاب اسلامی، ۱۳۷۱ ش. ص۳۴-۳۵.
- ↑ «و آنان که آیات ما را دروغ شمرند و از (پذیرش) آنها سرکشی ورزند دمساز آتشند؛ آنها در آن جاودانند» سوره اعراف، آیه ۳۶.
- ↑ «و چون آیات ما بر او خوانده شود با گردنفرازی روی میگرداند گویی آن را نشنیده است، گویی گوشهایش سنگین است، او را به عذابی دردناک نوید ده!» سوره لقمان، آیه ۷.
- ↑ «خدای شما خدایی یگانه است بنابراین آنان که به جهان واپسین بیایمانند دلهایی ناباور دارند و سرکشند» سوره نحل، آیه ۲۲.
- ↑ دلشاد تهرانی، مصطفی، سیره نبوی، ج۲ ص ۴۱۵-۴۲۱.