حبة بن جوین عرنی بجلی در تاریخ اسلامی

آشنایی اجمالی

عرنی منسوب به عرینه، قبیله‌ای از بجیله است[۱]. وی از تابعین و از یاران امیر المؤمنین علی (ع) و از محدثان شیعه است[۲]. کسی از رجال شناسان شیعه او را به عنوان صحابی معرفی نکرده و تنها در برخی منابع صحابه‌شناسی به اعتبار حدیثی که از او گزارش شده، او را جزء صحابه به شمار آورده و در عین حال آن را رد کرده‌اند [۳]. ابن اثیر[۴] و ابن حجر[۵] از او نام برده، می‌گویند: ابن عقده او را جزء صحابه دانسته و حدیث غدیر را از او نقل کرده است. این دو صحابه نگار پس از ذکر طریق ابن عقده و نقل حدیث او درباره غدیر و سخنان رسول خدا (ص) در آن روز، نوشته‌اند: حبه صحابی نیست، بلکه از اصحاب علی (ع) و ابن مسعود است. دلیل این مطلب هم قسمتی از این حدیث است که حبه می‌گوید: من در آن روز (غدیر) مشرک بودم. در صورتی که پیامبر این حدیث (غدیر) را در حجة الوداع فرمود که در آن زمان مشرکی با آن حضرت همراه نبود و حتی از یک سال قبل اعلام شده بود که مشرکین حق ندارند در مراسم حج شرکت کنند. به نظر می‌رسد آنچه باعث شده حدیث غدیر به حبه نسبت داده شود در واقع منا شده و محاجه امیرمؤمنان درباره حدیث غدیر است که در رحبه کوفه اتفاق افتاده است. در خبر مشهور و معتبر رحبه چنین آمده است که گروهی از صحابه در رحبه کوفه گواهی دادند که رسول خدا (ص) و درباره علی (ع) فرموده: «مَنْ كُنْتُ مَوْلاَهُ فَعَلِيٌّ مَوْلاَهُ»؛ یکی از راویان این واقعه (مناشده)، حبه غرنی است[۶]. همچنین ابن مردویه[۷] و حسکانی[۸] حدیث سد ابواب (فرمان الهی به بستن درهای مسجد پیامبر غیر از در خانه اهل بیت (ع)) را به نقل از حبه عرنی آورده‌اند که با توجه به صحابی نبودن وی، باید گفت در سند، افتادگی وجود دارد. حبه عرنی در سال ۷۹ از دنیا رفت[۹].[۱۰]

حبة بن جوین عرنی بجلی در اصحاب امام علی

حبه عرنی، فرزند جوین بن علی کوفی و کنیه‌اش ابو قدامه اهل یمن و از شیعیان و اصحاب امیرالمؤمنین علی (ع) بود[۱۱]، و سپس در زمره یاران امام حسن مجتبی (ع) قرار گرفت[۱۲].

حبه از راویان حدیث و مردی زاهد و با تقوا و دائم الذکر بود، لذا "سلمة بن کهیل" می‌گوید: من حبه را ندیدم جز آن‌که همواره مشغول ذکر و تسبیح بود[۱۳].

برخی از مؤرخان مثل خطیب بغدادی[۱۴] او را جزو تابعین از اصحاب و بعضی دیگر او را از اصحاب پیامبر (ص) به شمار آورده‌اند[۱۵]. و ابن اثیر و دیگران از مسلم ملائی نقل می‌کنند که حبه گفت: من در روز غدیرخم در حجة الوداع حاضر بودم و رسول خدا (ص) علی را به جانشینی خود معرفی کرد. سپس می‌افزاید: من در آن روز مشرک بودم [۱۶].

مشرک بودن حبه در حجة الوداع به نظر برخی از مورخین مثل ابن اثیر، مورد تردید و سؤال است! [۱۷].[۱۸]

اعتقاد حبه به ولایت علی (ع)

حبه از جمله کسانی است که به ولایت امیرالمؤمنین (ع) اعتقاد راسخ داشت و آن حضرت را در میدان‌های جنگ یاری کرد.

مسلم اعور گوید: حبه در جنگ جمل در رکاب امیرالمؤمنین (ع) حضور داشت و خود شاهد از بین رفتن شتر عایشه و منهزم شدن سپاه او بوده است[۱۹].[۲۰]

چند حدیث از حبه

  1. حبه عرنی نقل می‌کند که: روز غدیر خم، پیامبر خدا (ص) در نیمه روز همه مردم را برای نماز جماعت دعوت کرد و حمد خدا و ثنای او را به جای آورد، بعد فرمود: "آیا می‌دانید من از خود شما به شما سزاوارتر هستم؟"[۲۱]؛ همه گفتند: آری. سپس فرمود: "پس هر کس که من مولا و سرپرست او هستم، علی مولای اوست، بار خدایا، هر کس او را دوست میدارد دوست بدار و هر کس او را دشمن میدارد دشمن بدار"[۲۲]. سپس رسول خدا (ص) دو دست علی (ع) را گرفت و به قدری بالا برد که زیر بغل هر دو دست او را دیدم (و او را به مردم به جانشینی خود معرفی کرد)[۲۳].
  2. حبه عرنی از حضرت علی (ع) نقل می‌کند که فرمود: "همانا خدای عزوجل میثاق هر مؤمن را بر دوستی من گرفته است و میثاق هر منافقی را بر دشمنی با من گرفته است، و اگر بینی مؤمن را با شمشیر بزنم مرا دشمن نمی‌دارد و اگر تمام دنیا را به گلوی منافق بریزم مرا دوست نمی‌دارد [۲۴].
  3. مسلم اعور از حبه عرنی نقل می‌کند که امیرالمؤمنین (ع) فرمود: "ای حبه، هر که مرا دوست بدارد در قیامت با من خواهد بود، همانا اگر همه روزها را روزه بگیری و همه شب‌ها را به نماز و عبادت بایستی و میان صفا و مروه (یا رکن و مقام) کشته شوی، خداوند تو را با همان کسی که در هوای او هستی در قیامت مبعوث خواهد کرد، اگر او بهشتی است در بهشت و اگر جهنمی است در جهنم خواهی بود"[۲۵]؛
  4. ابن فضیل از أجلح نقل می‌کند که: حبه عرنی گفت: از علی (ع) شنیدم که می‌فرمود: "من خداوند را پنج سال بیش از آن‎که کسی از این امت او را عبادت کند، عبادت کرده‌ام"[۲۶]؛
  5. سلمة بن کهیل از حبه عرنی نقل می‌کند که گفت: از علی (ع) شنیدم که می‌فرمود: "من نخستین کسی هستم که با رسول خدا (ص) نماز گزارده‌ام"[۲۷].
  6. خطیب بغدادی و ابن اثیر از مسلم اعور از حبة بن عرنی نقل می‌کند که گفت: من و ابو مسعود در مدائن نزد حذیفة بن یمان رفتیم و پس از سلام و گفت و گو به حذیفة بن یمان گفتیم: ما از فتنه‌هایی که پیش آمد کرده، می‌ترسیم برای ما حدیثی بیان کن؟ حذیفة بن یمان گفت: از فتنه‌ای که به سر فرزند سمیه (عمار یاسر) به وجود می‌آید، مراقب باشید؛ زیرا از رسول خدا (ص) شنیدم که می‌فرمود: "بدانید او (عمار) را دسته و گروه ستم کاری که از راه مستقیم به انحراف رفته‌اند، خواهند کشت و آخرین رزق و روزی عمار شیری است که با آب مخلوط است"[۲۸].[۲۹]

حبه و بیان سیره علی (ع) در تقسیم بیت المال

حبه عرنی نقل می‌کند: وقتی حضرت علی (ع) بیت المال بصره را تصرف کرد، تمام اموال را میان جنگ جویان اصحاب خود تقسیم کرد و به هر یک پانصد درهم داد و خود نیز مانند یکی از سربازان فقط پانصد درهم برداشت. در این هنگام کسی که در جنگ شرکت نکرده بود، آمد و گفت: ای امیرالمؤمنین، من با قلب و دل خود همراه تو بودم هر چند جسم من حضور نداشت، اینک از غنیمت به من عطا فرمایید. امام همان پانصد درهمی را که برای خود برداشته بود، به او بخشید و بدین ترتیب برای خود چیزی از غنایم باقی نگذاشت[۳۰].[۳۱]

حبه و داستانی از راهب در مسیر صفین

از اخباری که حبه عرنی نقل می‌کند، داستان بسیار جالبی است که در حرکت سپاه امیرالمؤمنین (ع) از کوفه به صفین اتفاق افتاده است.

او می‌گوید: چون امیرالمؤمنین (ع) به محلی به نام رقه رسید، در بلیخ کنار فرات فرود آمد، راهبی از صومعه‌ای که آنجا بود، نزدیک آمد و خدمت حضرت رسید و گفت: پیش من کتابی است که آن را از نیاکان خود به ارث برده‌ام و آن را اصحاب عیسی بن مریم (ع) نوشته‌اند، آیا آن را خدمت شما عرضه بدارم؟ حضرت فرمود: "آری". راهب آن نوشته را آورد و خواند و مضمون نوشته دال بر بعثت پیامبر اسلام (ص) و اخلاق و سیره پسندیده آن حضرت بود، و در ادامه اشاره به اختلاف امت پس از رسول خدا (ص) و آمدن شخصیتی که او به حق جانشین رسول خدا (ص) است و او از کنار این فرات عبور خواهد کرد، او امر به معروف و نهی از منکر می‌کند و به حق قضاوت خواهد کرد و دنیا برای او بی ارزش است و مرگ برای او آسان است... و هر کس او را ملاقات کند باید پاریش کند، زیرا کشته شدن در راه او شهادت در راه خدا است.

مرد راهب وقتی نوشته فوق را خواند، از راه و سیره حضرت علی (ع) دانست که آن شخصیت علی (ع) است که نزد او حاضر است، لذا گفت: من همراه تو خواهم آمد و از شما جدا نخواهم شد تا هر چه بر سر تو آید، بر سر من نیز بیاید.

امیرالمؤمنین (ع) لختی گریست و خدای را سپاس گزارد و گفت: "سپاس خداوندی را که مرا در نزد خود از فراموش شدگان قرار نداد و حمد خدای را که نام مرا در کتاب‌های بندگان خود و نیکوکاران ثبت نموده است"[۳۲].

سپس مرد راهب همراه حضرت علی (ع) به صفین آمد و در رکاب آن حضرت به شهادت رسید و موقعی که اجساد شهدا را به خاک می‌سپردند و هر گروهی به جستجوی کشته‌های خود بود، حضرت فرمود: "پیکر آن مرد راهب را بجویید" و پس از کمی جست و جو بدن به خون غلطیده راهب را یافتند خود حضرت بر آن نماز گزارد و او را به خاک سپرد و چند بار برای او طلب مغفرت کرد و در آخر چنین فرمود: "این مرد از افراد خاندان ما اهل بیت است"[۳۳]؛

حبه و مناجات امام (ع) در نیمه‌های شب

حبه عرنی حدیثی در مناجات نیمه شب حضرت علی (ع)، نقل کرده است که برای عارفان و مردان شب زنده دار شنیدنی است؛ او می‌گوید: شبی با نوف بکالی در صحن حیاط دارالاماره کوفه خوابیده بودیم. بعد از نیمه شب دیدیم امیرالمؤمنین علی (ع) آهسته از داخل قصر به طرف صحن حیاط می‌آید، اما با حالتی غیرعادی، دهشت فوق العاده‌ای بر او مستولی است حتی قادر نیست تعادل خود را حفظ کند، دست خود را به دیوار تکیه داده و خم شد و با کمک دیوار قدم به قدم پیش می‌آمد و با خود آیات ﴿إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بَعْدَ إِيمَانِهِمْ ثُمَّ ازْدَادُوا كُفْرًا لَنْ تُقْبَلَ تَوْبَتُهُمْ وَأُولَئِكَ هُمُ الضَّالُّونَ إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَمَاتُوا وَهُمْ كُفَّارٌ فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْ أَحَدِهِمْ مِلْءُ الْأَرْضِ ذَهَبًا وَلَوِ افْتَدَى بِهِ أُولَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ وَمَا لَهُمْ مِنْ نَاصِرِينَ * لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ شَيْءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ * كُلُّ الطَّعَامِ كَانَ حِلًّا لِبَنِي إِسْرَائِيلَ إِلَّا مَا حَرَّمَ إِسْرَائِيلُ عَلَى نَفْسِهِ مِنْ قَبْلِ أَنْ تُنَزَّلَ التَّوْرَاةُ قُلْ فَأْتُوا بِالتَّوْرَاةِ فَاتْلُوهَا إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ * فَمَنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ [۳۴] را قرائت می‌کرد و در آن تعمق می‌نمود

حبه می‌گوید: همین که امیرمؤمنان (ع) این آیات را به آخر رساند، مجدداً خواندن آیات را از سر گرفت و مکرر این آیات را -در حالی که از خود بی‌خود شده بود و گویی هوش از سرش پریده بود-تلاوت کرد.

حبه گوید: من و نوف هر دو در بستر خویش آرمیده بودیم و این منظره عجیب را از نظر می‌گذراندیم؛ من مانند بهت زدگان خیره خیره می‌نگریستم. اما نوف نتوانست جلو اشک چشم خود را بگیرد و مرتب گریه می‌کرد تا این که علی (ع) به نزدیک خوابگاه ما رسید و فرمود: "ای حبه، خوابی یا بیدار؟" عرض کردم: بیدارم یا امیرالمؤمنین، تو که از هیبت و خشیت خدا این چنین هستی، پس وای به حال ما بیچارگان!

امیرالمؤمنین (ع) چشم‌ها را پایین انداخت و گریست، آن‌گاه فرمود: "ای حبه، همگی ما روزی در مقابل خداوند نگه داشته خواهیم شد و هیچ عملی از اعمال ما بر او پوشیده نیست. او به من و تو از رگ گردن نزدیک‌تر است، هیچ چیز نمی‌تواند بین ما و خدا حائل شود"[۳۵]

آن‌گاه حضرت به نوف خطاب کرد: خوابی؟ نوف عرض کرد: نه یا امیرالمؤمنین، بیدارم و مدتی است که اشک می‌ریزم.

حضرت فرمود: "ای نوف، اگر امروز از خوف خدا زیاد بگریی، فردا چشمت روشن خواهد شد. ای نوف، هر قطره اشکی که از خوف خدا از دیدهای بیرون آید، دریاهایی از آتش را فرو نشاند. ای نوف، هیچ کس مقام و منزلتش بالاتر از کسی نیست که از ترس خدا بگرید و به خاطر خدا دوست بدارد. ای نوف، آن کس که خدا را دوست بدارد و هر چه را دوست می‌دارد به خاطر خدا دوست بدارد، چیزی را بر دوستی خدا ترجیح نمی‌دهد، و آن‌کس که هر چه را دشمن می‌دارد به خاطر خدا دشمن بدارد، از این دشمنی جز نیکی به او نخواهد رسید. هرگاه به این درجه رسیدید حقایق ایمان را به کمال دریافته‌اید"[۳۶]

سپس حضرت اندکی ما را موعظه کرد و اندرز داد؛ آخرین جمله‌ای که گفت این بود: "از خدا بترسید، من به شما ابلاغ کردم"[۳۷].

آن‌گاه حضرت از ما دو نفر گذشت و سرگرم احوال خود شد، و به مناجات شبانه خود پرداخت[۳۸].[۳۹]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. سمعانی، الأنساب، ج۴، ص۱۸۲.
  2. طوسی، محمد بن حسن، رجال، ص۶۰.
  3. ذهبی، تجرید أسماء الصحابه، ج۱، ص۲۹.
  4. ابن اثیر، اسد الغابه، ج۹، ص۶۶۹.
  5. ابن حجر، الاصابه، ج۲، ص۱۴۰، همچنین بنگرید: ابن حجر، الاصابه، ج۲، ص۱۲.
  6. ابن عدی، الکامل فی ضعفاء الرجال، ج۶، ص۲۱۶؛ ابن مغازلی، ابوالحسن علی بن محمد الشافعی، مناقب الإمام علی بن ابی طالب، ص۷۱.
  7. ابن مردویه، مناقب الإمام علی بن ابی طالب، ص۳۲۶.
  8. حسکانی، عبیدالله بن احمد، شواهد التنزیل لقواعد التفضیل فی الآیات النازلة فی اهل البیت، ج۲، ص۲۸۱.
  9. خلیفة بن خیاط، تاریخ، ص۲۱۴.
  10. صادقی، مصطفی، مقاله «حبة بن جوین عرنی بجلی کوفی ابوقدامه»، دانشنامه سیره نبوی ج۲، ص ۵۲۳.
  11. رجال طوسی، ص۳۸، ش۹؛ رجال برقی، ص۶ و اسد الغابه، ج۱، ص۳۶۷.
  12. رجال طوسی، ص۶۷، ش۵.
  13. تاریخ بغداد، ج۸ ص۲۷۶ و تهذیب التهذیب، ج۲، ص۱۵۱.
  14. تاریخ بغداد، ج۸، ص۲۷۴.
  15. الاصابه، ج۲، ص۱۶۴.
  16. اسد الغابه، ج۱، ص۳۶۷.
  17. ابن اثیر در همین سند به سخن حبه که می‌گوید: «من در حجة الوداع حضور داشتم ولی در حال شرک بودم»، ایراد کرده و مینویسد: آیا مگر در حجة الوداع غیر از مسلمانان کس دیگری از مشرکین همراه پیامبر (ص) برای حج و زیارت خانه خدا بوده که حبه میگوید: من بودم، ولی مشرک بودم؛ زیرا حضرت علی (ص) به امر رسول خدا در سال ۹ هجری در مکه در موسم حج اعلام کرد که: «از این تاریخ و سال‌های بعد هیچ مشرکی حج نیاورد». و پیامبر (ص) در سال بعد که سال دهم هجری بود، حج آورد و به آن «حجة الوداع» میگویند و اسلام در آن زمان تمام جزیرة العرب را فرا گرفته بود. مؤلف گوید: با توجه به توضیح ابن اثیر در اسد الغابه، ممکن است گفته شود که حبه در آن زمان اتفاقی در حجة الوداع حضور داشته، نه این که جزو حاجیان بوده است و ممکن است گفته شود کلمه «مشرک بودم» در حدیث، کذب باشد و به او نسبت داده‌اند، و الله العالم.
  18. ناظم‌زاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۱، ص۳۴۸-۳۴۹.
  19. ر. ک: الجمل، ص۳۸۲.
  20. ناظم‌زاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۱، ص۳۴۹.
  21. «أَ لَسْتُمْ تَعْلَمُونَ أَنِّي أَوْلَى بِكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ؟»
  22. «فَمَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ»؛
  23. اسد الغابه، ج۱، ص۳۶۷ و ر. ک: الاصابه، ج۲، ص۱۶۴.
  24. «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَخَذَ مِيثَاقَ كُلِّ مُؤْمِنٍ عَلَى حُبِّي وَ مِيثَاقَ كُلِّ مُنَافِقٍ عَلَى بُغْضِي فَلَوْ ضَرَبْتُ وَجْهَ الْمُؤْمِنِ بِالسَّيْفِ مَا أَبْغَضَنِي وَ لَوْ صَبَبْتُ الدُّنْيَا عَلَى الْمُنَافِقِ مَا أَحَبَّنِي»؛ شرح ابن ابی الحدید، ج۴، ص۸۳.
  25. «مَنْ أَحَبَّنِي كَانَ مَعِي أَمَا إِنَّكَ لَوْ صُمْتَ الدَّهْرَ كُلَّهُ وَ قُمْتَ اللَّيْلَ كُلَّهُ ثُمَّ قُتِلْتَ بَيْنَ الصَّفَا وَ الْمَرْوَةِ أَوْ قَالَ بَيْنَ الرُّكْنِ وَ الْمَقَامِ لَمَا بَعَثَكَ اللَّهُ إِلَّا مَعَ هَوَاكَ بَالِغاً مَا بَلَغَ إِنْ فِي جَنَّةٍ فَفِي جَنَّةٍ وَ إِنْ فِي نَارٍ فَفِي نَارٍ»؛ شرح ابن ابی الحدید، ج۴، ص۱۰۵.
  26. « لَقَدْ عَبَدْتُ اللَّهَ قَبْلَ أَنْ يَعْبُدَهُ أَحَدٌ مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ خَمْسَ سِنِينَ»؛ شرح ابن ابی الحدید، ج۴، ص۱۱۸.
  27. «أَنَا أَوَّلُ مَنْ صَلَّى مَعَ رَسُولِ اللَّهِ (ص)»؛ شرح ابن ابی الحدید، ج۴، ص۱۱۸.
  28. «يَقْتُلُهُ الْفِئَةُ الْبَاغِيَةُ النَّاكِبَةُ عَنِ الطَّرِيقِ وَ إِنَّ آخِرَ رِزْقِهِ ضَيَاحٌ مِنْ لَبَنٍ»؛ تاریخ بغداد، ج۸، ص۲۷۵ و کامل ابن اثیر، ج۲، ص۳۸۱.
  29. ناظم‌زاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۱، ص۳۴۹-۳۵۱.
  30. تاریخ بغداد، ج۸، ص۲۷۵ و کامل ابن اثیر، ج۱، ص۲۵۰.
  31. ناظم‌زاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۱، ص۳۵۱-۳۵۲.
  32. «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَمْ أَكُنْ عِنْدَهُ مَنْسِيّاً الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي ذَكَرَنِي عِنْدَهُ فِي كُتُبِ الْأَبْرَارِ»
  33. «هَذَا مِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ»؛ شرح ابن ابی الحدید، ج۳، ص۲۰۵.
  34. بی‌گمان در آفرینش آسمان‌ها و زمین و پیاپی آمدن شب و روز نشانه‌هایی برای خردمندان است. (همان) کسان که خداوند را ایستاده و نشسته و آرمیده بر پهلو یاد می‌کنند و در آفرینش آسمان‌ها و زمین می‌اندیشند: پروردگارا! این (ها) را بیهوده نیافریده‌ای، پاکا که تویی! ما را از عذاب آتش (دوزخ) باز دار. پروردگارا! هر که را به آتش (دوزخ) درآوری، خوار کرده‌ای و ستمگران را یاوری نخواهد بود. پروردگارا! ما شنیدیم فرا خواننده‌ای به ایمان فرا می‌خواند که به پروردگار خود ایمان آورید! و ایمان آوردیم؛ پروردگارا، گناهان ما را بیامرز و از بدی‌های ما چشم بپوش و ما را با نیکان بمیران. پروردگارا! و آنچه با پیامبرانت به ما وعده کردی عطا کن و روز رستخیز ما را خوار مگردان؛ بی‌گمان تو در وعده (خود) خلاف نمی‌ورزی؛ سوره آل عمران، آیه: ۱۹۰-۱۹۴.
  35. «يَا حَبَّةُ إِنَّ لِلَّهِ مَوْقِفاً وَ لَنَا بَيْنَ يَدَيْهِ مَوْقِفٌ لَا يَخْفَى عَلَيْهِ شَيْ‏ءٌ مِنْ أَعْمَالِنَا يَا حَبَّةُ إِنَّ اللَّهَ أَقْرَبُ إِلَيْكَ وَ إِلَيَّ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ يَا حَبَّةُ إِنَّهُ لَنْ يَحْجُبَنِي وَ لَا إِيَّاكَ عَنِ اللَّهِ شَيْ‏ء»
  36. «يَا نَوْفُ إِنْ طَالَ بُكَاؤُكَ فِي هَذِهِ اللَّيْلَةِ مَخَافَةً مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ قَرَّتْ عَيْنَاكَ غَداً بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ...»
  37. « فَكُونُوا مِنَ اللَّهِ عَلَى حَذَرٍ فَقَدْ أَنْذَرْتُكُمَا»
  38. بحار الانوار، ج۸۷ ص۲۰۱.
  39. ناظم‌زاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۱، ص۳۵۳-۳۵۶.