حدیث غدیر در آثار محدثان و مورخان چگونه بیان شده است؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
حدیث غدیر در آثار محدثان و مورخان چگونه بیان شده است؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ امامت
مدخل اصلیامامت
تعداد پاسخ۱ پاسخ

حدیث غدیر در آثار محدثان و مورخان چگونه بیان شده است؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث امامت است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی امامت مراجعه شود.

پاسخ نخست

علی ربانی گلپایگانی

حجت الاسلام و المسلمین علی ربانی گلپایگانی در کتاب «براهین و نصوص امامت» در این‌باره گفته‌ است:

«حدیث غدیر در آثار محدثان و مورخان اسلامی از نظر کوتاهی و بلندی، و اختصار و تفصیل، متفاوت نقل شده است. در اینجا گونه‌هایی از این نقل‌ها را بازگو می‌کنیم.

  • کوتاه‌ترین نقل: کوتاه‌ترین نقل حدیث غدیر به جمله «مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ‌» بسنده کرده است؛ این عبارت در همه آثار اسلامی که به واقعه غدیر توجه شده است - اعم از کتاب‌های حدیث، تاریخ، تفسیر و کلام - نقل شده است. در متواتر بودن این بخش از حدیث غدیر، مجال تردید وجود ندارد، چنان‌که بسیاری از محدثان بر آن تصریح کرده‌اند[۱].
  • گزارش دوم: گزارش دوم حدیث غدیر از دو بخش تشکیل شده است: بخش اول، جمله «مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ‌» و بخش دوم جمله «اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ- وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ». اکثر نقل‌های حدیث غدیر این گونه‌اند، چنان‌که تواتر آن نیز مورد قبول شماری از عالمان اهل‌سنت است و شماری از آنان نیز صحت آن را پذیرفته‌اند[۲].
  • گزارش سوم: در بسیاری از گزارش‌های حدیث غدیر، قبل از بیان آنچه در گزارش‌های اول و دوم نقل شده، جمله «ألست اولی بالمؤمنین من انفسهم» یا جمله «ألست اولی بکم من أنفسکم»، یا عبارت‌های مشابه آن بیان شده است که مفاد آنها این است که پیامبر اکرم (ص) بر مؤمنان ولایت دارد. از آنجا که گزارش‌هایی که دربردارنده این جمله است بسیار است در متواتر بودن آن نمی‌توان تردید کرد. در احتجاج امیرالمؤمنین (ع) در رحبه کوفه، سی نفر از صحابه - که دوازده نفر آنان صحابی بدری بودند- شهادت دادند حدیث غدیر را از پیامبر شنیده‌اند. در شهادت آنان جمله «ألست اولی بالمؤمنین من انفسهم» نیز آمده است.

گروهی از صحابه و تابعین این واقعه را گزارش کرده‌اند که علامه امینی نام هیجده نفر از آنان را با گزارش‌هایشان نقل کرده است[۳]. در اینجا به نقل ابوالطفیل بسنده می‌کنیم: احمد بن حنبل با سند معتبر از ابوالطفیل نقل کرد که علی (ع) مردم را در رحبه کوفه جمع کرد و به آنان گفت: “هر کس که واقعه غدیر را دیده و شنیده است به خدا سوگند می‌دهم که به آن شهادت دهد. در این هنگام سی نفر برخاستند و گواهی دادند”. سپس می‌افزاید ابونعیم گفته است که افراد بسیاری برخاستند و شهادت دادند که پیامبر (ص) در حالی که دست علی (ع) را گرفته بود، خطاب به مردم گفت: “آیا می‌دانید که من بر مؤمنان از خود آنان برترم؟” گفتند: “آری، ای رسول خدا”. پیامبر گفت: “هر کس که من مولای او هستم، این (علی (ع)) مولای اوست. خدایا! هر کس او را دوست می‌دارد، دوست بدار، و هر کس او را دشمن می‌دارد، دشمن بدار”[۴].

در نقل‌های احتجاج امیرالمؤمنین (ع) به حدیث غدیر در رحبه کوفه، شمار گواهان مختلف گزارش شده است. دوازده نفر، شانزده نفر، هفده نفر، هجده نفر و سی نفر، افراد بسیاری در این گزارش‌ها آمده است. منشأ این اختلاف – همان‌گونه که علامه امینی گفته است - ناشی از این بوده که هر یک از راویان کسانی را که شناخته یا مورد توجه او بوده، یا در کنار او قرار داشته نقل کرده و یا عواملی از این قبیل بوده است[۵].

علامه امینی پس از نقل روایات مربوط به احتجاج امیرالمؤمنین (ع) در رحبه کوفه نام ۲۴ نفر از صحابه را ذکر کرده است که بر حدیث غدیر شهادت دادند.

علاوه بر احادیث پیشین در روایات بسیار دیگری نیز که از صحابه پیامبر (ص) درباره حدیث غدیر نقل شده، جمله «ألست اولی بالمؤمنین من انفسهم» یا جمله‌های مشابه آن آمده است. از باب مثال، مطلب یاد شده در روایاتی از براء بن عازب، بریده اسلمی، جابر بن عبدالله انصاری، حبّه عُرنی، حذیفه بن اسید غفاری، حذیفه بن یمان، زید بن ارقم، سعد بن ابی‌وقاص، ابوسعید خدری، عامر بن لیلی و عبدالله بن عباس، بیان شده است[۶].

  1. مورد سؤال قرار گرفتن پیامبر (ص) و همه مسلمانان درباره وظایفشان[۷]؛
  2. تجدید ایمان مؤمنان نسبت به توحید، نبوت و معاد[۸].
  3. خبر دادن از رحلت قریب الوقوع خود[۹]؛
  4. بر جای گذاشتن دو چیز مهم و گران‌بها، یعنی قرآن و عترت و اینکه آن دو از یکدیگر جدایی‌ناپذیرند، و مردم باید مراقب رفتار خود با آن دو باشند؛ زیرا اگر به آن دو تمسک جویند، گمراه نخواهد شد[۱۰].

نکات یاد شده در احادیث بسیاری که از طریق شیعه و اهل‌سنت درباره حدیث غدیر آمده، بیان شده است که از آن جمله می‌توان به احادیثی اشاره کرد که از امیرالمؤمنین (ع)، جابر بن عبدالله انصاری، زید بن ارقم، حذیفه بن اسید و عامر بن لیلی روایت شده است.

مطلب یاد شده از مسائل قطعی در روایات شیعه است. علاوه بر عالمان شیعه، بسیاری از عالمان تفسیر و حدیث اهل‌سنت نیز نزول آیه “اکمال دین” را درباره واقعه غدیر نقل کرده‌اند، چنان که تکبیر گفتن پیامبر و اظهار شکرگزاری از اعلام ولایت امیرالمؤمنین (ع) را از ابوسعید خدری گزارش کرده‌اند.

ابو جعفر طبری (متوفای ۳۱۰ق)، حافظ ابن‌مردویه اصفهانی (متوفای ۴۱۰ق)، ابونعیم اصفهانی (متوفای ۴۳۰ق)، خطیب بغدادی(متوفای ۴۶۳ق)، حافظ ابوسعید سجستانی (متوفای ۴۳۰ق)، حافظ ابوالقاسم حسکانی (متوفای بعد از ۴۷۰ق)، حافظ ابن عساکر شافعی (متوفای ۵۷۱ق)، خطیب خوارزمی(متوفای ۵۶۸ق) و شیخ الاسلام حمویی حنفی (متوفای ۷۲۲ق) از راویان حدیث مزبوراند[۱۲].

پیامبر (ص) برای مردم خطبه خواند و به آنان گفت: “ای مردم! خداوند مرا به انجام کاری دستور داده است که برایم بسیار دشوار است و فکر می‌کنم اگر آن را اعلام کنم مرا تکذیب خواهند کرد، ولی خداوند بر انجام آن تأکید کرده و باید آن را تحقق ببخشم”. سپس به آنان فرمود: “آیا می‌دانید که خدا مولای من و من مولای مؤمنان هستم، و من بر مؤمنان از خودشان برترم؟” آنان گفتند: “آری، یا رسول الله!” پیامبر (ص) فرمود: “هر کس که من مولای اویم، علی (ع) مولای او است. خدایا! هر کس او را دوست می‌دارد دوست بدار و هر کس او را دشمن می‌دارد دشمن بدار”.

سلمان بر پای خاست و گفت: “ای رسول خدا! ولایت علی (ع) چگونه است؟” پیامبر (ص) فرمود: “ولایتی همانند ولایت من، هر کس که من بر او از خودش برترم، علی نیز بر او برتر است. در این هنگام آیه اکمال دین نازل شد. پیامبر (ص) تکبیر گفت و بر اکمال دین با ولایت علی (ع) خدا را سپاس گفت.

ابوبکر و عمر برخاستند و گفتند: “ای رسول خدا! آیا این آیات به علی اختصاص دارد؟” پیامبر (ص) فرمود: “آری، این آیات، مخصوص او و اوصیای من تا روز قیامت است”. آنان گفتند: “ای رسول خدا! آنها را برای ما معرفی کن”. پیامبر (ص) فرمود: “آنان عبارت‌اند از: علی (ع) که برادر، وصی و جانشین من و ولی هر مؤمنی پس از من است و پس از او فرزندم حسن (ع) و سپس فرزندم حسین (ع)، و پس از او نه تن از فرزندان حسین (ع)، یکی از پس دیگری می‌باشند. قرآن با آنان و آنان با قرآن‌اند و از یکدیگر جدا نخواهند شد تا در کنار حوض نزد من می‌آیند”.

حاضران در مسجد، سخنان علی (ع) را تأیید کردند و گفتند: “ما بر آنچه گفتی شهادت می‌دهیم”. زید بن ارقم، براء بن عازب، سلمان، مقداد و عمار از جمله آنان بودند[۱۶].

رسول اکرم (ص) دستور داد تا به مردم اعلان کنند که برای سفر حج آماده شوند. در نتیجه، بیش از هفتاد هزار نفر از مردم مدینه و اطراف مدینه و مناطق دیگر برای انجام فریضه حج عازم مکه شدند. هنگامی که پیامبر (ص) به موقف (سرزمین مکه) رسید جبرئیل از سوی خداوند نزد او آمد و گفت: خدا به تو سلام می‌رساند و می‌گوید مرگ تو نزدیک است. باید جانشین خود را معرفی کنی و همه علوم و آنچه از آثار پیامبران که نزد تو است را به او بسپاری؛ او علی بن ابی‌طالب (ع) است، او را به مردم معرفی کن و عهد و میثاق من درباره ولایت او بر هر مرد و زن با ایمانی را به آنان یادآوری کن، زیرا من هیچ پیامبری را از مردم نگرفتم، مگر پس از آنکه دین خود را کامل و نعمت خود را با ولایت اولیای خود تمام کردم، چون کمال توحید و دین من و اتمام نعمت من بر خلق خود به پیروی و اطاعت از ولی من است، و من هیچ‌گاه زمین را از ولی و رهبری که حجت من بر مردم باشد رها نمی‌کنم.

بنابراین، امروز دین خود را با ولایت ولی خود و مولای هر مرد و زن با ایمانی یعنی علی (ع) کامل کردم که بنده من و وصی و جانشین پیامبر من و حجت بالغه من بر خلقم است و نعمت خود را بر شما تمام کردم و از اسلام به عنوان دین از شما راضی هستم. اطاعت از او با اطاعت از من و پیامبر همراه است. هر کس وی را اطاعت کند، مرا اطاعت کرده و هر کس بر او عصیان ورزد بر من عصیان ورزیده است. وی را نشانه‌ای میان خود و خلقم قرار دادم، هر کس او را بشناسد (به ولایت وی معتقد باشد) مؤمن و هر کس او را انکار کند کافر است. هر کس با ولایت او مرا ملاقات کند وارد بهشت خواهد شد و هر کس با عداوت وی مرا ملاقات کند داخل دوزخ خواهد شد. پس ای محمد (ص) علی (ع) را به عنوان نشانه حق معرفی کن و از آنان برایش بیعت بگیر و عهد و میثاق من از آنان را تجدید کن.

پیامبر (ص) در این باره نگران بود که قوم او گرفتار شقاق و پراکندگی شوند و به جاهلیت باز گردند، زیرا از عداوت و بغض آنان به علی (ع) آگاه بود. بدین سبب از جبرئیل خواست که مصونیت (دین و آیین) وی را از خدا بخواهد، و منتظر ماند تا جبرئیل، پاسخ درخواستش را از سوی خدا بیاورد، پس اعلام ولایت علی (ع) را به تأخیر انداخت تا به مسجد خیف رسید. در آنجا جبرئیل (ع) بر او نازل شد و بار دیگر فرمان خدا را درباره معرفی علی (ع) به عنوان نشانه هدایت به مردم به وی ابلاغ کرد، ولی وعده‌ای را درباره حفظ وی نیاورد. پیامبر (ص) نیز انجام آن مأموریت را به تأخیر انداخت تا به منطقه کراع الغمیم (بین مکه و مدینه) رسید. بار دیگر جبرئیل (ع) نزد وی آمد و امر الهی را به او ابلاغ کرد، اما وعده حفظ را نیاورد.

پیامبر (ص) نگرانی خود را درباره ابلاغ این مأموریت به جبرئیل (ع) اظهار کرد و از آن منطقه کوچ کرد تا به غدیر خم رسید. در آن هنگام که پنج ساعت از روز گذشته بود، جبرئیل (ع) بر آن حضرت نازل شد و این بار وعده مصونیت الهی را برای او آورد و آیه ﴿يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ[۲۱] را بر وی تلاوت کرد. پیامبر (ص) دستور داد تا کاروان بایستد، و کسانی که جلوتر رفته بودند بازگردند، و کسانی که عقب‌تر بودند برسند و دستور داد تا منادی، مردم را به نماز جماعت فراخواند و نیز دستور داد تا زیر چند درخت را جارو کردند و منبری از سنگ برایش آماده کرده آن‌گاه بر بالای آن سنگ‌ها رفت و خطبه خود را ایراد کرد»[۲۲].

پانویس

  1. در فصل اول، سخنان شماری از محدثان اهل‌سنت را در این باره نقل کردیم.
  2. این مطلب نیز در گفتار اول بیان شد.
  3. ر.ک: الغدیر، ج۱، ص۳۳۹-۳۷۵.
  4. المسند، ج۱۴، ص۴۳۶، حدیث ۱۹۱۹۸. محقق کتاب المسند، حمزه احمد الزین سند حدیث را صحیح دانسته است حافظ هیثمی در مجمع الزوائد، ج۹، ص۱۰۴۹، پس از نقل حدیث گفته است: رجال آن رجال صحیح است مگر فطر بن خلیفه که او نیز ثقه است. الغدیر، ج۱، ص۳۵۶.
  5. الغدیر، ج۱، ص۳۷۸.
  6. ر.ک: الغدیر، ج۱، ص۴۱-۱۴۴.
  7. «أيّها الناس‌! إنّي مسئول و أنتم مسئولون‌».
  8. «ألستم تشهدون ان لا اله الا الله و أن محمدا عبده و رسوله، و ان جنته حق، و ان ناره حق، والبعث بعد الموت حق؟ قالو: اللهم بلی».
  9. «کأنی دعیت فأجبت ».
  10. «إِنِّي مُخَلِّفٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِ لَنْ تَضِلُّوا كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَ الْحَوْضَ‌».
  11. «امروز دینتان را کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم» سوره مائده، آیه ۳.
  12. ر.ک: الغدیر، ج۱، ص۴۴۷-۴۵۵.
  13. سلیم بن قیس (متوفای ۹۰ق) یکی از تابعین است که حدیث غدیر را در کتاب خود نقل کرده است. وی و کتابش مورد اعتماد محدثان و مورخان اسلامی است و از مصادر و منابع آنان به شمار می‌رود. شخصیت‌های برجسته‌ای از عالمان اهل‌سنت مانند حاکم حسکانی در کتاب “شواهد التنزیل”، شیخ الاسلام حموینی در کتاب “فرائد السمطین”، سید بن شهاب همدانی در کتاب “مودة القربی” و قندوزی حنفی در کتاب “ینابیع المودة” و دیگران از کتاب سلیم نقل حدیث کرده‌اند.
  14. ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.
  15. ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ «سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آورده‌اند، همان کسان که نماز برپا می‌دارند و در حال رکوع زکات می‌دهند» سوره مائده، آیه ۵۵.
  16. فرائد السمطین، ج۱، ص۳۱۲، حدیث ۲۵۰.
  17. الاحتجاج، ج۱، ص۵۵-۵۶.
  18. روضة الواعظین، ص۸۹-۹۹.
  19. بحارالانوار، ج۳۷، ص۲۰۱-۲۱۹.
  20. غایه المرام و حجة الخصام، ج۱، ص۳۲۵-۳۳۷.
  21. «ای پیامبر! آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان و اگر نکنی پیام او را نرسانده‌ای؛ و خداوند تو را از (گزند) مردم در پناه می‌گیرد، خداوند گروه کافران را راهنمایی نمی‌کند» سوره مائده، آیه ۶۷.
  22. ربانی گلپایگانی، علی، براهین و نصوص امامت، ص ۱۹۸-۲۰۶.