حضرت نوح در قرآن
مقدمه
اولین پیامبر اولوالعزم و سومین پیامبر خدا و بزرگ پیامبران که سهمگینترین طوفان، در زمان او به وجود آمد.
نوح در لغت مصدر «ناح»، «ینوح» به معنای گریه و ماتم میباشد و به آواز حزین کبوتر "ناحت الحمامة" گفته میشود و "النوائح" نیز، به معنای زنانی است که در یک ماتم، گردهم آمده و ناله و گریه ماتم و نوحه سر میدهند.
«نُوح» نام پیامبری است که به شیخ الانبیاء (بزرگ پیامبران) معروف شده است. این واژه، بر اساس قواعد نحو عربی باید غیر منصرف باشد اما به دلیل خفیف بودن آن منصرف است و تنوین میپذیرد[۱].
درباره نام اصلی نوح(ع) و نام پدر و مادر و بسیاری از جزئیات زندگی نوح(ع) اختلاف نظر فراوانی وجود دارد. نام پدر او «لامک»، «لمک بن متوشالح» «لمک بن متوشالح بن افنوخ ادریس بن یارد» و «لود بن مهلائیل بن قینان بن انوش بن شیث بن آدم» گفتهاند. نام مادرش را نیز، «شمخا بن انوش» و یا «قینوس» دانستهاند.
نام اصلی نوح را نیز، «سکن»، «ساکن»، «ساکت»، «یشکر»، «عبدالغفار»، «عبدالملک» و «عبدالاعلی» ذکر کردهاند. گفته شده از این رو، به «نوح» معروف شد که بر خود یا قومش بسیار گریست.
تولد او را نیز، ۱۰۵۶ سال پس از آفرینش آدم(ع) دانستهاند. نوح(ع) در بین مردمی مشرک و بتپرست، زاده شد اما او، به شریعت جد خود در پس [پنهان] ایمان داشت و بتپرستی قوم خود را انکار کرد. آن حضرت در سن ۵۰ یا ۳۵۰ و یا ۴۸۰ سالگی به رسالت بر مردم برانگیخته شد و بر اساس آیه ﴿وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَى قَوْمِهِ فَلَبِثَ فِيهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلَّا خَمْسِينَ عَامًا فَأَخَذَهُمُ الطُّوفَانُ وَهُمْ ظَالِمُونَ﴾[۲]، ۹۵۰ سال به دعوت قوم خود پرداخت و برای هدایت آنان کوشید ولی جز اندکی به او ایمان نیاوردند و خیرخواهیهای خود را جز آزار و اذیت فراوان و جانکاه پاسخی نیافت. پس از آن، به درگاه خداوند شکوه نمود و خداوند نیز، قوم او را وعده عذاب داد و نوح(ع) را به ساختن کشتی فرمان داد.
هنگامی که نوح(ع) و اندک مؤمنان همراه او، مشغول ساختن کشتی شدند مردم بر او گذر میکردند و از این که کشتی، در ساحل دریا ساخته نمیشود نوح(ع) را دیوانه مینامیدند و مسخره میکردند و به او میگفتند: آیا پس از پیامبری، به شغل نجّاری روی آوردهای؟ کار ساخت کشتی به پایان رسید و نوح(ع) فرمان یافت تا همراهان مؤمن و خانواده خود را به همراه جفتی از هر حیوان در کشتی سوار کند و آنگاه تنوری که فوران آن، نشانه آغاز عذاب و طوفان بود شروع به فوران و جوشش کرد و پس از آن، از زمین آب جوشید و از آسمان نیز، بارانهای سیلآسا فرو ریخت.
پسران نوح(ع) همراه با همسرانشان و همسر نوح همگی به کشتی درآمدند و نجات یافتند ولی بر اساس قرآن، یکی از پسران و همسر دیگر نوح(ع) غرق شدند. هنگامی که به فرمان خداوند، بارش آسمان متوقف شد و زمین نیز، آب را در خود فرو داد کشتی بر کوه جودی استقرار یافت و نوح و همراهانش پیاده شدند و به آباد کردن زمین پرداختند. عمر نوح(ع) را هنگام وفات ۱۷۸۰، ۲۵۰۰ یا ۲۴۵۰ گفتهاند. محل دفن او، نجف اشرف، نزدیک قبر علی(ع) میباشد که البته برخی آن را مسجد الحرام یا جاهای دیگر نیز، گفتهاند[۳].
واژه «نوح» ۴۳ بار در ۳۲ سوره تکرار شده که ۳۳ بار آن، با تعبیر ﴿نُوح﴾ و ده بار نیز، با تعبیر ﴿نُوحًا﴾ میباشد. افزون بر موارد فوق، آیات متعدد دیگری در قرآن وجود دارد که درباره نوح(ع) و داستان او میباشد ولی در آنها نام «نوح» نیامده است.
بیشترین آیات مربوط به داستان نوح(ع) در سوره هود آیات ﴿وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَى قَوْمِهِ إِنِّي لَكُمْ نَذِيرٌ مُّبِينٌ أَن لاَّ تَعْبُدُواْ إِلاَّ اللَّهَ إِنِّيَ أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْمٍ أَلِيمٍ فَقَالَ الْمَلأُ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِن قَوْمِهِ مَا نَرَاكَ إِلاَّ بَشَرًا مِّثْلَنَا وَمَا نَرَاكَ اتَّبَعَكَ إِلاَّ الَّذِينَ هُمْ أَرَاذِلُنَا بَادِيَ الرَّأْيِ وَمَا نَرَى لَكُمْ عَلَيْنَا مِن فَضْلٍ بَلْ نَظُنُّكُمْ كَاذِبِينَ قَالَ يَا قَوْمِ أَرَأَيْتُمْ إِن كُنتُ عَلَى بَيِّنَةٍ مِّن رَّبِّيَ وَآتَانِي رَحْمَةً مِّنْ عِندِهِ فَعُمِّيَتْ عَلَيْكُمْ أَنُلْزِمُكُمُوهَا وَأَنتُمْ لَهَا كَارِهُونَ وَيَا قَوْمِ لا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مَالاً إِنْ أَجْرِيَ إِلاَّ عَلَى اللَّهِ وَمَا أَنَاْ بِطَارِدِ الَّذِينَ آمَنُواْ إِنَّهُم مُّلاقُوا رَبِّهِمْ وَلَكِنِّيَ أَرَاكُمْ قَوْمًا تَجْهَلُونَ وَيَا قَوْمِ مَن يَنصُرُنِي مِنَ اللَّهِ إِن طَرَدتُّهُمْ أَفَلاَ تَذَكَّرُونَ وَلاَ أَقُولُ لَكُمْ عِندِي خَزَائِنُ اللَّهِ وَلاَ أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَلاَ أَقُولُ إِنِّي مَلَكٌ وَلاَ أَقُولُ لِلَّذِينَ تَزْدَرِي أَعْيُنُكُمْ لَن يُؤْتِيَهُمُ اللَّهُ خَيْرًا اللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا فِي أَنفُسِهِمْ إِنِّي إِذًا لَّمِنَ الظَّالِمِينَ قَالُواْ يَا نُوحُ قَدْ جَادَلْتَنَا فَأَكْثَرْتَ جِدَالَنَا فَأْتِنَا بِمَا تَعِدُنَا إِن كُنتَ مِنَ الصَّادِقِينَ قَالَ إِنَّمَا يَأْتِيكُم بِهِ اللَّهُ إِن شَاء وَمَا أَنتُم بِمُعْجِزِينَ وَلاَ يَنفَعُكُمْ نُصْحِي إِنْ أَرَدتُّ أَنْ أَنصَحَ لَكُمْ إِن كَانَ اللَّهُ يُرِيدُ أَن يُغْوِيَكُمْ هُوَ رَبُّكُمْ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ إِنِ افْتَرَيْتُهُ فَعَلَيَّ إِجْرَامِي وَأَنَاْ بَرِيءٌ مِّمَّا تُجْرِمُونَ وَأُوحِيَ إِلَى نُوحٍ أَنَّهُ لَن يُؤْمِنَ مِن قَوْمِكَ إِلاَّ مَن قَدْ آمَنَ فَلاَ تَبْتَئِسْ بِمَا كَانُواْ يَفْعَلُونَ وَاصْنَعِ الْفُلْكَ بِأَعْيُنِنَا وَوَحْيِنَا وَلاَ تُخَاطِبْنِي فِي الَّذِينَ ظَلَمُواْ إِنَّهُم مُّغْرَقُونَ وَيَصْنَعُ الْفُلْكَ وَكُلَّمَا مَرَّ عَلَيْهِ مَلأٌ مِّن قَوْمِهِ سَخِرُواْ مِنْهُ قَالَ إِن تَسْخَرُواْ مِنَّا فَإِنَّا نَسْخَرُ مِنكُمْ كَمَا تَسْخَرُونَ فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ مَن يَأْتِيهِ عَذَابٌ يُخْزِيهِ وَيَحِلُّ عَلَيْهِ عَذَابٌ مُّقِيمٌ حَتَّى إِذَا جَاءَ أَمْرُنَا وَفَارَ التَّنُّورُ قُلْنَا احْمِلْ فِيهَا مِن كُلٍّ زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ وَأَهْلَكَ إِلاَّ مَن سَبَقَ عَلَيْهِ الْقَوْلُ وَمَنْ آمَنَ وَمَا آمَنَ مَعَهُ إِلاَّ قَلِيلٌ وَقَالَ ارْكَبُواْ فِيهَا بِسْمِ اللَّهِ مَجْرَاهَا وَمُرْسَاهَا إِنَّ رَبِّي لَغَفُورٌ رَّحِيمٌ وَهِيَ تَجْرِي بِهِمْ فِي مَوْجٍ كَالْجِبَالِ وَنَادَى نُوحٌ ابْنَهُ وَكَانَ فِي مَعْزِلٍ يَا بُنَيَّ ارْكَب مَّعَنَا وَلاَ تَكُن مَّعَ الْكَافِرِينَ قَالَ سَآوِي إِلَى جَبَلٍ يَعْصِمُنِي مِنَ الْمَاء قَالَ لاَ عَاصِمَ الْيَوْمَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِلاَّ مَن رَّحِمَ وَحَالَ بَيْنَهُمَا الْمَوْجُ فَكَانَ مِنَ الْمُغْرَقِينَ وَقِيلَ يَا أَرْضُ ابْلَعِي مَاءَكِ وَيَا سَمَاء أَقْلِعِي وَغِيضَ الْمَاء وَقُضِيَ الأَمْرُ وَاسْتَوَتْ عَلَى الْجُودِيِّ وَقِيلَ بُعْدًا لِّلْقَوْمِ الظَّالِمِينَ وَنَادَى نُوحٌ رَّبَّهُ فَقَالَ رَبِّ إِنَّ ابْنِي مِنْ أَهْلِي وَإِنَّ وَعْدَكَ الْحَقُّ وَأَنتَ أَحْكَمُ الْحَاكِمِينَ قَالَ يَا نُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صَالِحٍ فَلاَ تَسْأَلْنِ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنِّي أَعِظُكَ أَن تَكُونَ مِنَ الْجَاهِلِينَ قَالَ رَبِّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ أَنْ أَسْأَلَكَ مَا لَيْسَ لِي بِهِ عِلْمٌ وَإِلاَّ تَغْفِرْ لِي وَتَرْحَمْنِي أَكُن مِّنَ الْخَاسِرِينَ قِيلَ يَا نُوحُ اهْبِطْ بِسَلامٍ مِّنَّا وَبَرَكَاتٍ عَلَيْكَ وَعَلَى أُمَمٍ مِّمَّن مَّعَكَ وَأُمَمٌ سَنُمَتِّعُهُمْ ثُمَّ يَمَسُّهُم مِّنَّا عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴾[۴] آمده است.
گزارش این داستان در این سوره چنین بیان شده است: نوح(ع) به پیامبری بر قوم خود مبعوث شد و آنان را دعوت به توحید کرده و انذار داد. مردم هم، او را تکذیب کرده و نوح را بشری همانند خود و پیروان او را، عدهای فرومایه دانستند. نوح نیز، به حجت اشکار خود مبنی بر رسالتش اشاره کرده و میفرماید: پاداش من بر عهده خداوند است و من مؤمنان پیروان خود را رها و طرد نمیکنم. قوم او که از استقامت و سخنان متین و محکم او به تنگ آمده بودند میگویند: اگر راست میگویی عذابی را که وعده میدهی بر ما نازل کن. در اینجا خداوند به نوح(ع) دلداری داده و فرمان میدهد که با راهنمایی ما، ساختن کشتی را آغاز کن. نوح(ع) بر اساس فرمان خداوند، ساختن کشتی را به پایان میبرد و از آن پس مأمور میشود تا مؤمنان اندک همراه خود و خانوادهاش (مگر همسر کافرش) را در کشتی سوار کند و از هر حیوانی نیز، یک جفت در کشتی قرار دهد و پس از آن، عذاب نازل میشود و جز کسانی که سوار کشتی شدند همه غرق میشوند و یکی از پسران نوح نیز، جزء غرقشدگان میباشد و شفاعت نوح(ع) سودی برای او نمیبخشد. در ادامه آیات، دلیل پذیرفته نشدن شفاعت پدر برای پسر بیان شده است. اکثر (یا همه) آیات سوره نوح نیز، که ۲۸ آیه میباشد درباره رسالت نوح، سخنان او در برابر قوم خود و عکسالعمل مردم در برابر دعوت نوح(ع) میباشد. در سورههای متعدد دیگری نیز، به نکتههایی از این داستان اشاره شده است.
نوح به گزارش تورات، نهمین نسل بشر است. در دورهای که جمعیت بشر رو به افزایش گذاشت، به تدریج سرکشی و شرارت بالا گرفت و شرک و بتپرستی فراگیر شد و دعوت نوح(ع) به پرهیزکاری و خداپرستی، گوش شنوایی نیافت. در تورات آمده که: نوح مردی عادل بود و در عصر خود کامل... و زمین نیز، به نظر خدا فاسد گردید و زمین از ظلم پر شده بود... و خدا به نوح گفت: «انتهای تمامی بشر به حضورم رسیده است؛ زیرا که زمین به سبب ایشان پر از ظلم شده است و اینک من ایشان را با [در]زمین هلاک خواهم ساخت. پس برای خود، کشتیای از چوب کوفر بساز و حُجُرات در کشتی بناکن و درون و بیرونش را قیر بینداز[۵].
و خداوند به نوح گفت: «تو و تمامی اهل خانهات به کشتی درآید؛ زیرا تو را در این عصر به حضور خود عادل دیدم. و از همه بهائم پاک، هفت هفت، نر و ماده با خود بگیر و از بهائم ناپاک، دو دو، نر و ماده را و از پرندگان آسمان نیز، هفت هفت، نر و ماده را، تا نسلی بر روی تمام زمین نگاه داری؛ زیرا که من بعد از هفت روز دیگر، چهل روز و چهل شب باران میبارانم و هر موجودی را که ساختهام از زمین محو میسازم». پس نوح موافق آنچه خداوند او را امر فرموده بود، عمل نمود[۶].
تورات در ادامه، سوار شدن همراهان و خانواده نوح و دیگر حیوانات گزینش شده نوح در کشتی و شروع طوفان را گزارش میدهد که چهل شبانه روز، آب از آسمان فرو ریخت و از زمین جاری شد و آب به گونهای بالا رفت که همه کوهها را فرا گرفت و پس از آن، خداوند بارش آسمان را قطع فرمود و آب به تدریج از روی زمین کم شد و کشتی بر کوه آرارات قرار گرفت و همه آنان که در کشتی بودند پیاده شدند و نوح(ع) قربانگاهی برای خدا بنا کرد و نوح و پسرانش برکت داده شدند و خداوند با آنان عهدی استوار ساخت که دیگر همه انسانها را هلاک نکند و خداوند فرمود: «این است نشان عهدی که من میبندم، در میان خود و شما و همه جانورانی که با شما باشند. نسلاً بعد نسل تا به ابد: قوس خود را در ابر میگذارم و نشان آن عهدی که در میان من و جهان است، خواهد بود»[۷].
گزارش قرآن در مقایسه با گزارش تورات در این داستان، تفاوتهایی دارد که عبارتند از:
- قرآن، نوح(ع) را پیامبر میداند ولی در تورات، به صراحت اشارهای به نبوّت آن حضرت نشده است.
- بر اساس گزارش تورات، خداوند به دلیل شرارتِ مردم تصمیم به هلاکت آنان میگیرد ولی قرآن، نوح را درخواستکننده عذاب معرفی میکند.
- به گزارش تورات، خداوند از آفرینش انسان پشیمان شد و افزون بر هلاکت انسانها، دیگر حیوانات و حشرات و پرندگان را نیز، به خاطر شرارت انسانها به هلاکت رساند.
- قرآن گزارش میکند که نوح(ع) با قوم خود به گفتگو میپردازد و سخنان دو طرف گزارش میشود ولی در تورات این موارد وجود ندارد.
- در تورات آمده که خدا فرمان داد تا از بهائم پاک و از پرندگان، هفت هفت و از بهائم ناپاک، دو دو، گرفته شوند ولی در قرآن آمده است که نوح فرمان یافت تا از هر موجودی، جفتی برگیرد و در کشتی قرار دهد.
- در توراتزن نوح جزء نجاتیافتگان است ولی در قرآن [حداقل یکی از زنان نوح] جزء غرقشدگان میباشد.
- در قرآن یکی از پسران نوح نیز، جزء غرقشدگان میباشد.
- به گفته تورات کشتی بر کوه «آرارات» و به گزارش قرآن، بر کوه «جودی» مستقر میشود و...[۸].
مفسران قرآن، بیشترین مطالب خود را در مورد نوح(ع) و داستان آن حضرت، ذیل آیات ۲۵ تا ۴۸ سوره هود و آیات سوره نوح آوردهاند. با این تفاوت که مفسران پیشین، به گزارش تاریخ از منابع کهن درباره داستان نوح و نیز، برخی مطالب تورات و گزارشهایی اسرائیلی پرداختهاند که تعیین صحت و سُقم هر کدام از آنها، نیاز به پژوهشهای دقیقی دارد[۹]. در حالی که برخی از مفسران بعدی، افزون بر گزارشهای تاریخی، به تحلیل و نتیجهگیری آیات مربوط پرداختهاند[۱۰].
برخی تفاسیر ذوقی و عرفانی، افزون بر نکات مربوط به ظواهر آیات، به برخی نکات تأویلی و عرفانی نیز اشاره کردهاند. میبدی میگوید: به نوح بر اساس حکم شریعت فرمان داد کشتی بساز تا از طوفان نجات یابی ولی از روی حقیقت به او وحی کردند که دریای [طوفانی و متلاطم] نَفْس در پیش داری. دریایی غرقکننده و دارای گردابهای عظیم و هلاک کننده و انباشته از نهنگان جانربای که در کمین نشستهاند و ناچار باید از این دریا عبور کرد تا به ساحل امن رسید. او همچنین درباره غرق شدن پسر نوح(ع) و به کشتی درآمدن و نجات یافتن شیطان میگوید: عجب آن است که نوح، پسر خود را میخواند ﴿ارْكَبْ مَعَنَا﴾[۱۱] و «ابلیس» دشمن را میراند ولی فرمان خدا آمد که ابلیس دشمن را بردار و پسر خود را بگذار تا بدانی که اسرار تقدیر بر قیاس خلق نیست[۱۲]. ابن عربی نیز، در فصوص الحکم خود[۱۳]، بیشتر آیات سوره نوح را بر اساس دیدگاه عرفانی و تأویلی خود توضیح میدهد. او بر این باور است که آنچه حضرت نوح(ع) در مورد قوم خود فرموده، در حقیقت نوعی ستایش (البته با زبان نکوهش) است. او همچنین دعوت شبانه نوح را که در آیه آمده، به معنای دعوت مردم، به لحاظ عقل و اندیشه و جنبه روحانیت آنان دانسته و دعوت روزانه را، دعوت مردم از جنبه حواس ظاهری آنان معنا میکند.
در مورد معنای ﴿يُرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَيْكُمْ مِدْرَارًا﴾[۱۴]، ابن عربی میگوید: مقصود بارش معارف عقلی و به دست آوردن علوم تجربی میباشد و مقصود از ﴿وَيُمْدِدْكُمْ بِأَمْوَالٍ وَبَنِينَ﴾[۱۵] را هم، دستاوردهای اندیشههای نظری میداند. او بسیاری از آیات سوره نوح را به صورتی تأویلی و عرفانی بازخوانی و معنا میکند[۱۶].[۱۷]
حضرت نوح در فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم
- ﴿وَتِلْكَ حُجَّتُنَا آتَيْنَاهَا إِبْرَاهِيمَ عَلَى قَوْمِهِ نَرْفَعُ دَرَجَاتٍ مَنْ نَشَاءُ إِنَّ رَبَّكَ حَكِيمٌ عَلِيمٌ * وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ كُلًّا هَدَيْنَا وَنُوحًا هَدَيْنَا مِنْ قَبْلُ وَمِنْ ذُرِّيَّتِهِ دَاوُودَ وَسُلَيْمَانَ وَأَيُّوبَ وَيُوسُفَ وَمُوسَى وَهَارُونَ وَكَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ * وَإِسْمَاعِيلَ وَالْيَسَعَ وَيُونُسَ وَلُوطًا وَكُلًّا فَضَّلْنَا عَلَى الْعَالَمِينَ * أُولَئِكَ الَّذِينَ هَدَى اللَّهُ فَبِهُدَاهُمُ اقْتَدِهْ قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرَى لِلْعَالَمِينَ﴾[۱۸].
- ﴿وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَى قَوْمِهِ إِنِّي لَكُمْ نَذِيرٌ مُبِينٌ * حَتَّى إِذَا جَاءَ أَمْرُنَا وَفَارَ التَّنُّورُ قُلْنَا احْمِلْ فِيهَا مِنْ كُلٍّ زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ وَأَهْلَكَ إِلَّا مَنْ سَبَقَ عَلَيْهِ الْقَوْلُ وَمَنْ آمَنَ وَمَا آمَنَ مَعَهُ إِلَّا قَلِيلٌ * قِيلَ يَا نُوحُ اهْبِطْ بِسَلَامٍ مِنَّا وَبَرَكَاتٍ عَلَيْكَ وَعَلَى أُمَمٍ مِمَّنْ مَعَكَ وَأُمَمٌ سَنُمَتِّعُهُمْ ثُمَّ يَمَسُّهُمْ مِنَّا عَذَابٌ أَلِيمٌ * تِلْكَ مِنْ أَنْبَاءِ الْغَيْبِ نُوحِيهَا إِلَيْكَ مَا كُنْتَ تَعْلَمُهَا أَنْتَ وَلَا قَوْمُكَ مِنْ قَبْلِ هَذَا فَاصْبِرْ إِنَّ الْعَاقِبَةَ لِلْمُتَّقِينَ﴾[۱۹].
- ﴿وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ نُوحٍ إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ يَا قَوْمِ إِنْ كَانَ كَبُرَ عَلَيْكُمْ مَقَامِي وَتَذْكِيرِي بِآيَاتِ اللَّهِ فَعَلَى اللَّهِ تَوَكَّلْتُ فَأَجْمِعُوا أَمْرَكُمْ وَشُرَكَاءَكُمْ ثُمَّ لَا يَكُنْ أَمْرُكُمْ عَلَيْكُمْ غُمَّةً ثُمَّ اقْضُوا إِلَيَّ وَلَا تُنْظِرُونِ﴾[۲۰].
- ﴿وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَى قَوْمِهِ فَقَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ أَفَلَا تَتَّقُونَ * إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ وَإِنْ كُنَّا لَمُبْتَلِينَ﴾[۲۱].
نکات: در آیات فوق این موضوعات مطرح گردیده است:
- لزوم پیروی پیامبر اکرم از آموزهها و تجربههای هدایتی نوح: ﴿وَنُوحًا هَدَيْنَا مِنْ قَبْلُ... * أُولَئِكَ الَّذِينَ هَدَى اللَّهُ فَبِهُدَاهُمُ اقْتَدِهْ...﴾؛
- قصه نوح از خبرهای غیبی و نادانسته پیامبر که خداوند به او وحی کرده است: ﴿وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَى قَوْمِهِ إِنِّي لَكُمْ نَذِيرٌ مُبِينٌ *... تِلْكَ مِنْ أَنْبَاءِ الْغَيْبِ نُوحِيهَا إِلَيْكَ...﴾؛
- پیامبر موظف به یادآوری قصه نوح برای مردم: ﴿وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ نُوحٍ﴾؛
- سرگذشت نوح دارای نشانههای روشن از قدرت الهی و بیانگر استمرار امتحان الهی: ﴿وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَى قَوْمِهِ...﴾، ﴿إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ وَإِنْ كُنَّا لَمُبْتَلِينَ﴾؛
- آگاهی نداشتن پیامبر و قوم او از قصه نوح تا قبل از نزول قرآن: ﴿قِيلَ يَا نُوحُ اهْبِطْ بِسَلَامٍ مِنَّا وَبَرَكَاتٍ عَلَيْكَ وَعَلَى أُمَمٍ مِمَّنْ مَعَكَ وَأُمَمٌ سَنُمَتِّعُهُمْ ثُمَّ يَمَسُّهُمْ مِنَّا عَذَابٌ أَلِيمٌ * تِلْكَ مِنْ أَنْبَاءِ الْغَيْبِ نُوحِيهَا إِلَيْكَ مَا كُنْتَ تَعْلَمُهَا أَنْتَ وَلَا قَوْمُكَ مِنْ قَبْلِ هَذَا فَاصْبِرْ إِنَّ الْعَاقِبَةَ لِلْمُتَّقِينَ﴾[۲۲].
اصحاب سفینه
مراد از أصحاب سفینه، که در چندین سوره و آیه یاد شده، جمعیت باقی مانده از قوم نوح است و نه همه قوم نوح. این داستان بارها، یاد شده و ارتباطی با حیات تبلیغی پیامبر و موضع گیریهای ایشان دارد. اهداف این نقلها برای شخص پیامبر متفاوت است. مثلا در سوره اعراف، یونس، هود، انبیاء، مؤمنون، شعراء، عنکبوت و صافات این داستان آمده و حتی ترتیب تاریخی در برخی از موارد در جایی که داستان انبیا میباشد، رعایت شده است. در سوره اعراف در اشاره به شیوه موضعگیری و برخورد مخالفان آمده، که نوح درمقابل ملاء از قومش که او را به ضلالت و گمراهی متهم میکردند: ﴿قَالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِهِ إِنَّا لَنَرَاكَ فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ﴾[۲۳] میگوید من گمراه نیستم بلکه ۱ - فرستاده خدا هستم ۲ - و در ابلاغ رسالت خیر خواه شما است. ۳ - و از سوی خداوند آگاهیهائی دارم که شما به آن جاهلید: ﴿قَالَ يَا قَوْمِ لَيْسَ بِي ضَلَالَةٌ وَلَكِنِّي رَسُولٌ مِنْ رَبِّ الْعَالَمِينَ﴾[۲۴]* ﴿أُبَلِّغُكُمْ رِسَالَاتِ رَبِّي وَأَنْصَحُ لَكُمْ وَأَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ﴾[۲۵] وآیا تعجب میکنید که آگاهیهائی - ذکر - از سوی خداوند برمردی ازجنس شما نازل شده است که با انذار شما راه تقوی پیشگی بیاموزید و مورد رحم خداوند واقع شوید: ﴿أَوَعَجِبْتُمْ أَنْ جَاءَكُمْ ذِكْرٌ مِنْ رَبِّكُمْ عَلَى رَجُلٍ مِنْكُمْ لِيُنْذِرَكُمْ وَلِتَتَّقُوا وَلَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ﴾[۲۶] و سرانجام نجات یافتن ایمان آورندگان - اصحاب سفینه - و هلاکت تکذیب کننده ایستاده در مقابل دعوت ﴿فَكَذَّبُوهُ فَأَنْجَيْنَاهُ وَالَّذِينَ مَعَهُ فِي الْفُلْكِ وَأَغْرَقْنَا الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا﴾[۲۷] و این هلاکت مخالفان دعوت توحید به سبب کوردلی آنان است: ﴿إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمًا عَمِينَ﴾[۲۸].
- ﴿لَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَى قَوْمِهِ فَقَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ إِنِّي أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ * قَالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِهِ إِنَّا لَنَرَاكَ فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ * قٰالَ یٰا قَوْمِ لَیسَ بیضَلاٰلَةٌ وَ لٰکنی رَسُولٌ مِنْ رَب الْعٰالَمِینَ * أُبَلِّغُكُمْ رِسَالَاتِ رَبِّي وَأَنْصَحُ لَكُمْ وَأَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ * أَوَعَجِبْتُمْ أَنْ جَاءَكُمْ ذِكْرٌ مِنْ رَبِّكُمْ عَلَى رَجُلٍ مِنْكُمْ لِيُنْذِرَكُمْ وَلِتَتَّقُوا وَلَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ * فَكَذَّبُوهُ فَأَنْجَيْنَاهُ وَالَّذِينَ مَعَهُ فِي الْفُلْكِ وَأَغْرَقْنَا الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمًا عَمِينَ ﴾[۲۹]
- ﴿فَأَنْجَيْنَاهُ وَأَصْحَابَ السَّفِينَةِ وَجَعَلْنَاهَا آيَةً لِلْعَالَمِينَ﴾[۳۰][۳۱].
منابع
پانویس
- ↑ لسان العرب، ج۲، ص۶۲۷؛ فرهنگ نفیسی.
- ↑ «و به راستی ما نوح را به سوی قومش فرستادیم و هزار سال - جز پنجاه سال - میان آنان به سر برد آنگاه سیلاب آنان را فرو گرفت در حالی که ستمگر بودند» سوره عنکبوت، آیه ۱۴.
- ↑ اعلام قرآن؛ تفسیر طبری؛ کشف الاسرار.
- ↑ «و به یقین نوح را نزد قومش فرستادیم (و به ایشان گفت:) من برای شما بیم دهندهای آشکارم ... که: جز خداوند را نپرستید! به راستی من بر شما از عذاب روزی دردناک میهراسم. پس سردستگان کافر از قوم وی گفتند: ما تو را جز بشری مانند خویش نمیدانیم و جز این نمیبینیم که فرومایگان ما نسنجیده از تو پیروی کردهاند و در شما برتری نسبت به خویش نمیبینیم بلکه شما را دروغگو میپنداریم. گفت: ای قوم من! به من بگویید اگر من برهانی از پروردگارم داشته باشم و به من بخشایشی از سوی خویش داده باشد که از چشم شما پنهان گردانده باشند آیا میتوانیم شما را به (قبول) آن وا داریم در حالی که شما آن را ناپسند میدارید؟و ای قوم من! برای آن (پیامبری خود) از شما مالی نمیخواهم، پاداش من جز بر (عهده) خداوند نیست و من کسانی را که ایمان آوردهاند (از خود) نمیرانم، بیگمان آنان به لقای پروردگار خویش خواهند رسید اما من شما را قومی میبینم که نادانی میورزید. و ای قوم من! اگر آنان را از خود برانم چه کسی مرا در برابر خداوند یاری میرساند پس آیا پند نمیپذیرید؟ و من به شما نمیگویم که گنجینههای خداوند نزد من است؛ و غیب نمیدانم، و نمیگویم که من فرشتهام و درباره کسانی که در چشم شما خوارند نمیگویم که خداوند هیچگاه به آنان خیری نمیرساند، خداوند از درون آنان آگاهتر است (اگر جز این بگویم) در آن صورت از ستمگران خواهم بود. گفتند: ای نوح! با ما به چالش پرداختی و چالش با ما را به درازا کشاندی، اگر راست میگویی وعدهای را که میدهی بر سر ما بیاور! گفت: اگر خداوند بخواهد آن را بر سر شما خواهد آورد و شما به ستوه آورنده (ی او) نخواهید بود. و چون خداوند بر آن باشد که شما را گمراه بگذارد اگر من هم بخواهم برایتان خیرخواهی کنم خیرخواهی من به شما سودی نخواهد رساند؛ او پروردگار شماست و شما به سوی او بازگردانده میشوید. یا میگویند: او آن را بربافته است؛ بگو اگر آن را بربافته باشم گناه من به گردن خود من است و من از گناهی که شما میکنید بیزارم. و به نوح وحی شد که از قوم تو جز کسانی که (تا کنون) ایمان آوردهاند ایمان نخواهند آورد پس، از آنچه میکنند اندوهناک مشو! و کشتی را زیر نظر ما و وحی ما بساز و با من درباره ستمگران سخن (از رهایی) مگو که آنان غرق خواهند شد. «۱» و (نوح) کشتی را میساخت و هر بار که سرکردگانی از قومش بر او میگذشتند او را به ریشخند میگرفتند؛ (نوح می) گفت: اگر ما را ریشخند کنید ما نیز شما را همانند ریشخندی که میکنید ریشخند خواهیم کرد. به زودی خواهید دانست که بر چه کس عذابی میرسد که او را خوار میگرداند و بر او عذابی پایا فرود میآید. (این بود) تا آنگاه که فرمان ما در رسید و (آب از) تنور فرا جوشید گفتیم در آن از هر گونهای دو تا (نر و ماده) بردار و (نیز) خانوادهات را- جز آن کس که درباره وی از پیش سخن «۱» رفته است- و (نیز) هر کس را که ایمان آورده است و جز اندکی همراه وی ایمان نیاورده بودند. و گفت: بر آن سوار شوید! (که) راه افتادن و لنگر گرفتن آن با نام خداوند است؛ بیگمان پروردگارم آمرزندهای بخشاینده است. و آن (کشتی) آنان را در میان موجی کوهپیکر (پیش) میبرد و نوح پسرش را- که (هنوز) بر کرانهای بود- فرا خواند: پسرکم! با ما سوار شو و با کافران مباش! او گفت: آنک به کوهی پناه میجویم که مرا از آب نگاه میدارد؛ (نوح) گفت: امروز هیچ پناهی از «امر» خداوند نخواهد بود جز (برای) آن کس که (خداوند بر او) بخشایش آورده باشد و موج میان آن دو افتاد و او از غرقشدگان گشت. و گفته شد: ای زمین آبت را فرو خور و ای آسمان (از باریدن) باز ایست! و آب فرو کشید و کار به پایان رسید و (کشتی) بر (کوه) جودی راست ایستاد و گفته شد: نابود باد گروه ستمکاران! و نوح پروردگارش را بخواند و گفت: پروردگارا! پسرم از خاندان من است و بیگمان وعده تو راستین است و تو داورترین داورانی. فرمود: ای نوح! او از خاندان تو نیست، بیگمان او کرداری ناشایسته است «۱» پس چیزی را که نمیدانی از من مخواه، من تو را اندرز میدهم که مبادا از نادانان باشی. گفت: پروردگارا! من از اینکه چیزی از تو بخواهم که بدان دانشی ندارم به تو پناه میبرم و اگر مرا نیامرزی و به من بخشایش نیاوری از زیانکاران خواهم بود. گفته شد: ای نوح! (از کشتی) فرود آی با درودی از ما و برکتهایی بر تو و بر امتهایی از همراهانت و امتهایی که به زودی آنان را برخوردار خواهیم کرد سپس از ما عذابی دردناک به ایشان خواهد رسید.» سوره هود، آیه ۲۵-۴۸.
- ↑ عهد عتیق، پیدایش، ۶، ۱۵ - ۱۹.
- ↑ عهد عتیق، پیدایش، ۷۱/۷ - ۱.
- ↑ عهد عتیق، پیدایش، ۷۱/۷ - ۱.
- ↑ داستان پیامبران.
- ↑ نک: تفسیر طبری، جامع البیان، ج۱۲، ص۱۷؛ روض الجنان، ج۱۰، ص۲۵۷.
- ↑ المیزان، ج۱۰، ص۱۹۸؛ المنار، ص۱۲؛ من هدی القرآن، ج۵، ص۴۳.
- ↑ «با ما سوار شو» سوره هود، آیه ۴۲.
- ↑ کشف الاسرار، ج۴، ص۳۹۶.
- ↑ فصوص الحکم، ج۱، ص۶۸.
- ↑ «تا (باران) آسمان را بر شما ریزان، بفرستد» سوره نوح، آیه ۱۱.
- ↑ «و شما را با داراییها و پسران، یاوری کند» سوره نوح، آیه ۱۲.
- ↑ قیصری، شرح فصوص الحکم، ص۵۱۹.
- ↑ نوریها، حسن علی، مقاله «نوح»، دانشنامه معاصر قرآن کریم، ص1151-1153.
- ↑ «و این برهان ماست که آن را به ابراهیم در برابر قومش دادیم. هر کس را بخواهیم به پایههایی فرا میبریم؛ بیگمان پروردگار تو، فرزانهای داناست * و به او اسحاق و یعقوب را بخشیدیم و همه را راهنمایی کردیم- نوح را پیشتر راهنمایی کرده بودیم- و داود و سلیمان و ایوب و یوسف و موسی و هارون را که از فرزندزادگان وی بودند (نیز راهنمایی کردیم)؛ و این چنین نیکوکاران را پاداش میدهیم * و اسماعیل و الیسع و یونس و لوط را (نیز راهنمایی کردیم) و همه را بر جهانیان برتری دادیم * آنان کسانی هستند که خداوند رهنماییشان کرده است پس، از رهنمود آنان پیروی کن! بگو: من برای آن (پیامبری) از شما پاداشی نمیخواهم؛ آن جز یاد کردی برای جهانیان نیست» سوره انعام، آیه ۸۳-۸۴ و ۸۶ و ۹۰.
- ↑ «و به یقین نوح را نزد قومش فرستادیم (و به ایشان گفت:) من برای شما بیم دهندهای آشکارم... * (این بود) تا آنگاه که فرمان ما در رسید و (آب از) تنور فرا جوشید گفتیم در آن از هر گونهای دو تا (نر و ماده) بردار و (نیز) خانوادهات را- جز آن کس که درباره وی از پیش سخن رفته است- و (نیز) هر کس را که ایمان آورده است و جز اندکی همراه وی ایمان نیاورده بودند * گفته شد: ای نوح! (از کشتی) فرود آی با درودی از ما و برکتهایی بر تو و بر امتهایی از همراهانت و امتهایی که به زودی آنان را برخوردار خواهیم کرد سپس از ما عذابی دردناک به ایشان خواهد رسید * این از خبرهای غیب است که ما به تو وحی میکنیم؛ تو و قومت پیش از این آنها را نمیدانستید پس شکیبا باش که سرانجام (نیکو) از آن پرهیزگاران است» سوره هود، آیه ۲۵، ۴۰ و ۴۸-۴۹.
- ↑ «و داستان نوح را برای آنان بخوان آنگاه که به قوم خود گفت: ای قوم من! اگر ماندن من و پند دادنم با آیات خداوند بر شما گران است، باری، بر خداوند توکل کردهام بنابراین با شریکهایتان همداستان شوید به گونهای که کارتان بر شما پوشیده نباشد سپس کار مرا تمام کنید و مهلتم ندهید» سوره یونس، آیه ۷۱.
- ↑ «و به راستی نوح را به سوی قوم وی فرستادیم، گفت: ای قوم من! خداوند را بپرستید که شما را خدایی جز او نیست، آیا پرهیزگاری نمیورزید؟ * بیگمان در این، نشانههایی است و به یقین ما (بندگان را) میآزماییم» سوره مؤمنون، آیه ۲۳ و ۳۰.
- ↑ سعیدیانفر و ایازی، فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم، ج۲، ص ۹۰۴.
- ↑ «سرکردگان قوم او گفتند: بیگمان ما تو را در گمراهی آشکاری میبینیم» سوره اعراف، آیه ۶۰.
- ↑ «گفت: ای قوم من! در من هیچ گمراهی نیست بلکه من فرستادهای از سوی پروردگار جهانیانم» سوره اعراف، آیه ۶۱.
- ↑ «پیامهای پروردگارم را به شما میرسانم و برای شما خیرخواهی میکنم و از (سوی) خداوند چیزهایی میدانم که شما نمیدانید» سوره اعراف، آیه ۶۲.
- ↑ «آیا شگفت میدارید که از سوی پروردگارتان بر (زبان) مردی از شما پندی آمده باشد تا هشدارتان دهد؟ و تا پرهیزگاری ورزید و باشد که بر شما رحمت آورند» سوره اعراف، آیه ۶۳.
- ↑ «پس او را دروغگو شمردند؛ ما هم او و کسانی را که در کشتی با وی بودند رهایی بخشیدیم و کسانی را که آیات ما را دروغ شمردند غرق کردیم؛ بیگمان، آنان گروهی کوردل بودند» سوره اعراف، آیه ۶۴.
- ↑ «پس او را دروغگو شمردند؛ ما هم او و کسانی را که در کشتی با وی بودند رهایی بخشیدیم و کسانی را که آیات ما را دروغ شمردند غرق کردیم؛ بیگمان، آنان گروهی کوردل بودند» سوره اعراف، آیه ۶۴.
- ↑ «همانا نوح را به سوی قومش فرستادیم؛ گفت: ای قوم من! خداوند را بپرستید که خدایی جز او ندارید، من از عذاب روزی سترگ بر شما میهراسم* سرکردگان قوم او گفتند: بیگمان ما تو را در گمراهی آشکاری میبینیم* گفت: ای قوم من! در من هیچ نابخردی نیست بلکه من فرستادهای از سوی پروردگار جهانیانم* پیامهای پروردگارم را به شما میرسانم و برای شما خیرخواهی میکنم و از (سوی) خداوند چیزهایی میدانم که شما نمیدانید* آیا شگفت میدارید که از سوی پروردگارتان بر (زبان) مردی از شما پندی آمده باشد تا هشدارتان دهد؟ و تا پرهیزگاری ورزید و باشد که بر شما رحمت آورند* پس او را دروغگو شمردند؛ ما هم او و کسانی را که در کشتی با وی بودند رهایی بخشیدیم و کسانی را که آیات ما را دروغ شمردند غرق کردیم؛ بیگمان، آنان گروهی کوردل بودند» سوره اعراف، آیه ۵۹الی۶۴.
- ↑ «پس، او و سرنشینان کشتی را رهانیدیم و آن را نشانهای برای جهانیان کردیم» سوره عنکبوت، آیه ۱۵.
- ↑ سعیدیانفر و ایازی، فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم، ج۱، ص ۱۲۶.