حکومت امام علی در تاریخ اسلامی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

دشواری‌های فراروی حکومت امام علی (ع)

امام علی (ع) پس از ۲۵ سال کناره‌گیری از اداره حکومت اسلامی و رهبری امّت و دولت، به زمامداری رسید. امّت و دولت هردو در مسیرهای منحرفی که حکومت‌های قبلی در این فاصله زمانی ایجاد نموده بودند پیش می‌رفتند و این قضیه در به ضعف کشاندن موضع امام (ع) نسبت به این رخدادها، عاملی مؤثر به شمار می‌آمد؛ زیرا در برهه قبلی، مردم عادت کرده بودند امام (ع) را به چشم فردی محکوم ببینند نه حاکم، آن هم محکوم افرادی بی‌لیاقت و ناشایست... چنان‌که در وجود برخی شخصیت‌ها جهت عملی ساختن اهداف خود، حس رقابت و دست‌یابی به اوج قدرت، فزونی یافت ازاین‌رو، می‌بینیم زبیر در سقیفه در برابر کسانی که به دنبال کسب قدرت بودند به دفاع از حق امام (ع) پرداخت ولی امروز شاهدیم که خود، برای دست‌یابی به قدرت، با امام (ع) به نزاع و کشمکش می‌پردازد و معاویه که خود، آزاد شده و فرزند آزاد شده است پس از این مدت به قدرتی نیرومند تبدیل شده و موجودیت دولت را تهدید می‌کند.

اغلب کسانی که بر ضدّ امام (ع) در خط انحراف قرار داشتند، از سابقه همنشینی با رسول خدا (ص) برخوردار بودند و این خود، از جمله عواملی بود که سبب تأخیر حرکت امام (ع) شد و تعداد زیادی از مسلمانان بدین وسیله فریب خوردند و این قضیه موفقیّت حکومت حضرت و ادامه حکومتش را پیچیده‌تر ساخت.

افزون بر این، امام (ع) زمام دولتی پهناور را در اختیار گرفت،؛ چراکه سرزمین دولت اسلامی در زمان ابوبکر، از مرزهای جزیرة العرب و عراق فراتر نمی‌رفت، ولی در دوران امام (ع) علاوه بر جزیرة العرب و عراق و شام، قلمرو سرزمین اسلامی تا شمال آفریقا و اواسط آسیا امتداد داشت و مجموعه‌هایی از غیر عرب نیز به اسلام گرویدند، این گروه‌های تازه مسلمان، برهه مسلمانی خود را در سایه حکومتی غیر معصوم، بلکه منحرف از خط صحیح رسالت اسلام آغاز کرده بودند و حکومت امام (ع) با وجود کشمکش‌های داخلی می‌بایست در کوتاه‌ترین وقت ممکن، کارهای بزرگی انجام دهد از جمله:

۱. نظام طبقاتی میراث خلفاء را، متلاشی سازد به این نحو که:

الف- به پیروی از سنّت رسول خدا (ص) که خلفای قبلی آن را در بوته اهمال گذاشته بودند، در بخشش اموال بیت المال میان تمام مسلمانان تساوی قائل شود و مبنای توزیع سهمیه بیت المال را که برخاسته از حکم الهی‌ إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ[۱] بود در سخنرانی خویش تشریح کرد و فرمود: به هوش باشید! فردی که دعوت خدا و رسول را اجابت کند و مسلمان شود و به دین ما وارد گردد و به سمت قبله ما عبادت کند، از حقوق و حدود اسلام برخوردار است، شما بندگان خدایید و اموال، از آن خداست و به طور مساوی میان شما تقسیم می‌شود هیچ فردی بر دیگری برتری ندارد، پرهیزکاران در پیشگاه خدا از برترین پاداش و برجسته‌ترین ثواب برخوردارند[۲].

ب- اموال و دارایی‌هایی که در دوران عثمان چپاول شده بود، به خزانه بازگرداند؛ زیرا امام (ع) اعلان داشته بود اموال فراوانی که در دوران عثمان به ناحق از مردم گرفته شده باید به بیت المال برگردد؛ چراکه اموال هنگفت، در اختیار درباریان خلیفه قرار داشت و یا عثمان برای جلب رضایت آنان این اموال را به آنان بخشیده بود. ازاین‌رو، امام (ع) فرمود: به هوش باشید! کلیه تیولی را که عثمان واگذار کرده و تمام اموالی را که از مال خدا به دیگران بخشیده باید به بیت المال برگردد زیرا حق را چیزی باطل نمی‌کند اگر این اموال را بیابم هرچند با آنان زنانی را به ازدواج خویش درآورده و کنیزکانی با آن خریداری کرده باشند و در شهرها به مصرف رسیده باشد، به بیت المال برخواهم گرداند؛ زیرا عدالت، گشایش‌آور است و آن‌کس که عدل و داد بر او گران آید، تحمّل ظلم و ستم بر او گران‌تر خواهد بود[۳].

این نوع سیاست مالی، خوشایند قریش نبود، به همین دلیل عدّه زیادی از شخصیت‌های قریش مانند مروان حکم و طلحه و زبیر که در وادی سرکشی و تکبر و خودبزرگ‌بینی قرار داشتند از تصمیماتی که امام (ع) اتخاذ می‌کرد، نگران بودند و به مجرّد اینکه اطمینان یافتند امام (ع) به طور جدّی به این کارها خواهد پرداخت، در برابر حکومت آن حضرت دست به فتنه‌انگیزی و آشوب زدند تا آنجا که طلحه و زبیر نزد امام (ع) آمده و ضمن اعتراض به این برنامه‌ها اظهار داشتند: ما خویشاوند رسول خداییم و سابقه جهاد و مبارزه داریم، ولی شما سهمیه ما را از بیت المال مساوی با دیگران پرداخت نمودی در صورتی که عمر و عثمان ما را با دیگران مساوی نمی‌دانستند و بر آنها برتری می‌دادند.

امام (ع) در پاسخ فرمود: اکنون این کتاب الهی و این شما، در آن بنگرید هر گونه حقی را برای شما قائل است بستانید، گفتند: ما در اسلام سابقه جهاد داریم! فرمود: سابقه شما از من بیشتر است؟ گفتند: خیر، ما خویشاوندان رسول خداییم! حضرت فرمود: آیا از من به پیامبر نزدیک‌ترید؟

گفتند: خیر، ولی ما اهل جهاد و مبارزه‌ایم! امام (ع) فرمود: بالاتر از جهاد و مبارزه من؟ گفتند: خیر، امام (ع) فرمود: به خدا سوگند! سهمیه من و غلامم از این اموال به یک اندازه است[۴].

ج- تساوی در برابر حکم خدا: امام (ع) از اجرای احکام اسلام در دوران خلفای قبل از خود، غافل نبود. زمانی که دیگران در داوری و قضاوت درمی‌ماندند آن بزرگوار به حق و دادگری، فصل خصومت می‌نمود. به مجرد اینکه حضرت زمام امور دولت را به دست گرفت، برجسته‌ترین نوع عدل و داد را ارائه داد و با آشکار ساختن عدالت آیین الهی و قدرت اسلام به ایجاد دولتی دارای آزادی و امنیت و عدالت، روشن‌ترین طریق حق و حقیقت را پیمود. در زندگی امام (ع) به موارد بسیاری از این قبیل امور برمی‌خوریم.

حضرت از این که قانون را بر ضد خود و خانواده و یارانش اجرا کند، پروایی نداشت. آن بزرگوار در مورد زره‌ای که فردی یهودی گم کرده بود به اتفاق شاکی نزد شریح قاضی رفت تا میان آنان داوری کند[۵]. احکامی که امام (ع) در قضاوت و داوری صادر می‌کرد برخاسته از ژرفای دین و احاطه علمی آن بزرگ‌مرد به امور دینی و دنیایی و بیانگر عصمت در اندیشه و عمل آن حضرت بود.

۲. سازماندهی اداری و بازگرداندن قدرت مرکزی دولت. امام (ع) فرمانداران عثمان را بر کنار و فرماندارانی که شایسته انجام این مسئولیت بوده و از اعتماد مردم برخوردار بودند، به جای آنان گمارد، عثمان بن حنیف انصاری را به جای عبد الله بن عامر به بصره اعزام نمود و عمارة بن شهاب را به جای ابو موسی اشعری والی کوفه نمود و عبید الله بن عباس را به جای یعلی بن منیه، بر یمن گمارد و قیس بن سعد بن عباده را به جای عبدالله بن سعد، بر مصر فرمانروایی داد و سهل بن حنیف را به جای معاویة بن ابی سفیان فرمانروای شام قرار داد، این جایگزینی به جهت بدرفتاری و فساد اداری فرمانروایان قبلی بود که تا آخرین لحظات از آن دست برنداشتند. یعلی بن منبه، خزانه‌داری بیت المال یمن را عهده‌دار بود که آن را به یغما برد و معاویة بن ابی سفیان دست به تدارک نیروی نظامی زد تا از ایفای مسئولیت‌های جدید سهل بن حنیف در شام جلوگیری نماید[۶].

امام (ع) در گزینش فرمانروایان جدید به گونه‌ای بسیار دقیق و واقعگرایانه عمل می‌کرد و بر عملی ساختن آیین اسلام با نظام اداری نوین آن، تأکید داشت و با شرکت دادن انصار در حکومت، اعتماد به نفس آنان را باز گرداند و روحیه آنها را بالا برد، آن حضرت پذیرای راه‌حل‌های انحراف‌آمیز نشد بلکه به اجرای نیمی از آن نیز تن درنداد و در ریشه‌کن ساختن فساد مصمّم بود. به امام (ع) پیشنهاد شد تا زمانی که حکومتش استقرار می‌یابد، معاویه را بر سر کار باقی بگذارد و بعدها او را برکنار نماید، حضرت پذیرای این پیشنهاد نشد[۷].

با سرپیچی معاویه از بیعت با امام (ع) حضرت کوشید تا فرمانروایی شام را تحت استیلای خلافت مرکزی درآورد. ازاین‌رو، پرچم مبارزه را به فرزندش محمد بن حنفیه سپرد و عبد الله بن عباس را بر جناح راست سپاه و عمر بن ابی سلمه را بر جناح چپ آن گمارد و با فراخواندن ابو لیلی بن عمر بن جراح، وی را بر پیشاپیش سپاه فرماندهی داد و با ایراد خطابه‌ای آتشین برای مردم مدینه آنها را به مبارزه و نبرد، تشویق فرمود. در همین گیرودار خبر سرپیچی طلحه و زبیر از بیعت امام (ع) و حرکت آنها به سوی بصره، مانع حرکت سپاه حضرت شد، در صورتی که طلحه و زبیر برای انجام عمره از امام (ع) کسب اجازه کرده بودند و امام (ع) اجازه داده و آنان را از پیمان‌شکنی برحذر داشته بود[۸].[۹]

منابع

پانویس

  1. «بی‌گمان گرامی‌ترین شما نزد خداوند پرهیزگارترین شماست، به راستی خداوند دانایی آگاه است» سوره حجرات، آیه ۱۳.
  2. بحار الانوار، ج۳۲، ص۱۷ و ۱۸.
  3. نهج البلاغه، خطبه ۱۵.
  4. بحار الانوار، ج۴۱، ص۱۱۶.
  5. سنن کبری، ج۱۰، ص۱۳۶؛ تاریخ دمشق، ج۳، ص۱۹۶؛ مواضعی که امام (ع) در این راستا اتخاذ فرمود، در تعدادی از منابع از جمله اغانی، ج۱۶، ص۳۶؛ البدایة و النهایة، ج۸، ص۴؛ کامل ابن اثیر، ج۳، ص۳۹۹؛ صواعق المحرقه، ص۷۸ آمده است.
  6. تاریخ طبری، ج۳، ص۴۶۲، چاپ مؤسسه اعلمی.
  7. تاریخ طبری، ج۳، ص۴۶۱ چاپ مؤسسه اعلمی؛ البدایة و النهایة، ج۷، ص۲۵۵.
  8. تاریخ طبری، ج۳، ص۴۶۹.
  9. حکیم، سید منذر، ‌پیشوایان هدایت ج۲ ص ۲۶.