حیات طیبه در قرآن

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

حیات به معنای زندگی در مقابل مرگ یا نابودی است [۱] و طیب یعنی پاک، نیکو، خوش و گوارا؛ در برابر ناپاک، بد، ناخوش و ناگوار [۲] و آنچه نفس و حواس انسان از آن لذّت می‌برند،[۳] بنابراین "حیات طیب" به معنای زندگی پاک و نیکو یا زندگانی خوش [۴] و گواراست.[۵] به گفته برخی طیب، وصف حالاتی است که برای آدمی در زندگی دنیایی‌اش رخ می‌دهد [۶] و بعضی "حیات طیب" را زندگی بی‌رنج در دنیا و آخرت دانسته‌اند.[۷]

"حیات طیبه" اصطلاحی قرآنی است که تنها یک بار و در آیه ﴿مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ[۸] به کار رفته و افاضه آن [۹] وعده قطعی خدا به همه مردان و زنان باایمانی است که عمل صالح انجام دهند. این آیه برای ابطال سخن گروهی از یهودیان، ترسایان و بت‌پرستان نازل شده است که در مجلسی خود را برتر از مسلمانان می‌خواندند.[۱۰] از آیات دیگری نیز حیات طیب برداشت می‌شود ﴿أَوَمَنْ كَانَ مَيْتًا فَأَحْيَيْنَاهُ وَجَعَلْنَا لَهُ نُورًا يَمْشِي بِهِ فِي النَّاسِ كَمَنْ مَثَلُهُ فِي الظُّلُمَاتِ لَيْسَ بِخَارِجٍ مِنْهَا كَذَلِكَ زُيِّنَ لِلْكَافِرِينَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ[۱۱]؛ ﴿وَلَا تَقُولُوا لِمَنْ يُقْتَلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتٌ بَلْ أَحْيَاءٌ وَلَكِنْ لَا تَشْعُرُونَ[۱۲]؛ ﴿يَقُولُ يَا لَيْتَنِي قَدَّمْتُ لِحَيَاتِ[۱۳]؛ ﴿إِنَّهُ مَنْ يَأْتِ رَبَّهُ مُجْرِمًا فَإِنَّ لَهُ جَهَنَّمَ لَا يَمُوتُ فِيهَا وَلَا يَحْيَى[۱۴]، ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ[۱۵]، ﴿إِذْ أَنْتُمْ بِالْعُدْوَةِ الدُّنْيَا وَهُمْ بِالْعُدْوَةِ الْقُصْوَى وَالرَّكْبُ أَسْفَلَ مِنْكُمْ وَلَوْ تَوَاعَدْتُمْ لَاخْتَلَفْتُمْ فِي الْمِيعَادِ وَلَكِنْ لِيَقْضِيَ اللَّهُ أَمْرًا كَانَ مَفْعُولًا لِيَهْلِكَ مَنْ هَلَكَ عَنْ بَيِّنَةٍ وَيَحْيَى مَنْ حَيَّ عَنْ بَيِّنَةٍ وَإِنَّ اللَّهَ لَسَمِيعٌ عَلِيمٌ[۱۶]، گرچه حیات در آنها با کاربردهای مختلفی که دارد، به طیب مقید نشده است؛ همچنین مفسّران، ﴿طُوبَى در آیه ﴿الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ طُوبَى لَهُمْ وَحُسْنُ مَآبٍ[۱۷][۱۸]، ﴿وَعْدًا حَسَنًا در آیه ﴿أَفَمَنْ وَعَدْنَاهُ وَعْدًا حَسَنًا فَهُوَ لَاقِيهِ كَمَنْ مَتَّعْنَاهُ مَتَاعَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا ثُمَّ هُوَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ مِنَ الْمُحْضَرِينَ[۱۹][۲۰] و "حسنه دنیا" را در آیه ﴿وَقِيلَ لِلَّذِينَ اتَّقَوْا مَاذَا أَنْزَلَ رَبُّكُمْ قَالُوا خَيْرًا لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا فِي هَذِهِ الدُّنْيَا حَسَنَةٌ وَلَدَارُ الْآخِرَةِ خَيْرٌ وَلَنِعْمَ دَارُ الْمُتَّقِينَ[۲۱][۲۲] به حیات طیب تفسیر کرده‌اند و روحی را که از امر الهی به سوی پیامبر (ص) وحی شده است ﴿وَكَذَلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ رُوحًا مِنْ أَمْرِنَا مَا كُنْتَ تَدْرِي مَا الْكِتَابُ وَلَا الْإِيمَانُ وَلَكِنْ جَعَلْنَاهُ نُورًا نَهْدِي بِهِ مَنْ نَشَاءُ مِنْ عِبَادِنَا وَإِنَّكَ لَتَهْدِي إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ[۲۳] مایه آن دانسته‌اند.[۲۴]

بر پایه روایات در الواح تورات، برخوردار ساختن حضرت موسی (ع) از "حیات طیب" به وی یادآوری گشته؛[۲۵] همچنین خدا به امیرمؤمنان (ع) [۲۶] و دیگر امامان (ع) "حیات طیب" بخشیده است.[۲۷] در حدیث معراج خدا قسم یاد کرده است اهل خیر و اهل آخرت را بعد از مرگ از "حیات طیبه" برخوردار سازد.[۲۸] برپایه روایتی، هر کس سوره مزمّل را در نماز عشا یا آخر شب بخواند، حیات طیبه بهره وی می‌گردد و نیکو خواهد مُرد.[۲۹] در دعاها نیز برخورداری از "حیات طیبه" فراوان از خدا درخواست شده است.[۳۰].[۳۱]

تبیین حیات طیب

مفسران اختلاف دارند که "حیات طیب" در دنیاست یا برزخ یا آخرت:[۳۲] بیشتر آنان با استناد به اینکه در آیه ﴿مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ[۳۳] جمله ﴿فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً در قبال جمله ﴿لَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ است ـ که مربوط به آخرت است [۳۴] "حیات طیب" را در دنیا دانسته و تفسیرهای مختلفی برای آن یاد کرده‌اند؛ از جمله صبر بر فقر و فاقه،[۳۵] قناعت [۳۶] ـ چنان‌که در روایتی از امام علی (ع) نیز به آن تفسیر شده است [۳۷] ـ و رضا به قضای الهی: ﴿أَهُمْ يَقْسِمُونَ رَحْمَتَ رَبِّكَ نَحْنُ قَسَمْنَا بَيْنَهُمْ مَعِيشَتَهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَرَفَعْنَا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَاتٍ لِيَتَّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْضًا سُخْرِيًّا وَرَحْمَتُ رَبِّكَ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ[۳۸] ـ چنان‌که از پیامبر (ص) روایت شده است [۳۹] ـ که مایه شرح صدر می‌گردد [۴۰] و به جهت انتظار پاداش بزرگ آخرتی [۴۱] زندگی همراه سختی را گوارا می‌سازد؛ برخلاف حرص و ترسِ از دست دادن نعمت که زندگیِ همراه گشایش را تلخ می‌کند،[۴۲] روزی حلال که عقابی در پی ندارد،[۴۳] روزی روزانه،[۴۴] سعادت،[۴۵] توفیق طاعت،[۴۶] شیرینی طاعت،[۴۷] عافیت،[۴۸] فرجام نیکو،[۴۹] توانگری.[۵۰] برخی با رویکردی اجتماعی، حیات طیب را به جامعه‌ای قرین باآرامش، امنیت، رفاه، صلح، دوستی، تعاون و مفاهیم سازنده انسانی تفسیر کرده‌اند.[۵۱]

در مقابل نظر مشهور، برخی حیات طیب را در آخرت و تنها زندگی در بهشت می‌دانند،[۵۲] زیرا فقط حیات بهشتی آمیخته به مرگ، فقر، مرض و هیچ‌گونه سختی‌ای نیست:[۵۳] ﴿وَمَا هَذِهِ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا لَهْوٌ وَلَعِبٌ وَإِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِيَ الْحَيَوَانُ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ[۵۴][۵۵]، از این رو برخی در آیات ﴿ثُمَّ لَا يَمُوتُ فِيهَا وَلَا يَحْيَى[۵۶].[۵۷] و ﴿إِنَّهُ مَنْ يَأْتِ رَبَّهُ مُجْرِمًا فَإِنَّ لَهُ جَهَنَّمَ لَا يَمُوتُ فِيهَا وَلَا يَحْيَى[۵۸] جمله ﴿لَا يَحْيَى را بر نفی برخورداری گنهکاران در جهنم از "حیات طیب" حمل کرده‌اند[۵۹].

در دیدگاهی دیگر، "حیات طیب" به زندگانی در قبر و برزخ تفسیر شده است.[۶۰]مستند آن، روایتی است که قبر را باغی از بستان‌های بهشتی یا گودالی از گودال‌های آتش می‌شناساند؛[۶۱] یا بدین جهت است که جمله "ولَنَجزِینَّهُم اَجرَهُم بِاَحسَنِ ما کانوا یعمَلون" را در آیه﴿مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ[۶۲] درباره بهشت آخرت دانسته‌اند.[۶۳] شاید سخن کسانی که حیات طیب را حیات آخرتی و سرای باقی و دائمی بهشتی می‌دانند، صحیح‌تر باشد؛[۶۴] ولی چون از یک‌سو باید امکان برخورداری از آن از پیش فراهم شود: ﴿يَقُولُ يَا لَيْتَنِي قَدَّمْتُ لِحَيَاتِ[۶۵] ـ زیرا دنیا مزرعه آخرت است:﴿وَأَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَى[۶۶].[۶۷]ـ و از سوی دیگر، حیات طیب در آیه ﴿مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ[۶۸] به دنیا یا آخرت مقید نشده است، می‌توان گفت مراد از آن، حیات معنوی قلب و سریره انسان[۶۹] و زندگی حقیقی و نوری است که حیاتی نو و جدا از زندگانی دنیایی طبیعی و همگانی است [۷۰] و به مراتب، بالاتر و ارزشمندتر از آن است:[۷۱] ﴿فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِيكٍ مُقْتَدِرٍ[۷۲].[۷۳] چون حیات یاد شده با تجرّد انسان از موادّ بدنی و درآمدن وی در سلک مجردات به دست می‌آید [۷۴]﴿الْخَبِيثَاتُ لِلْخَبِيثِينَ وَالْخَبِيثُونَ لِلْخَبِيثَاتِ وَالطَّيِّبَاتُ لِلطَّيِّبِينَ وَالطَّيِّبُونَ لِلطَّيِّبَاتِ أُولَئِكَ مُبَرَّءُونَ مِمَّا يَقُولُونَ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ[۷۵][۷۶] و از دنیا می‌آغازد و تا برزخ و قیامت کبرا پایسته است و در آنجا کامل‌تر ظاهر می‌شود،[۷۷] همیشگی است و مرگی پس از آن تصور نمی‌شود،[۷۸] هرچند به ظاهر چنین انسانی کشته شود: ﴿وَلَا تَقُولُوا لِمَنْ يُقْتَلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتٌ بَلْ أَحْيَاءٌ وَلَكِنْ لَا تَشْعُرُونَ[۷۹][۸۰]؛ برخلاف زندگی طبیعی که با حیات طیب سنجیدنی نیست و در جنب آن حیات شمرده نمی‌شود: ﴿أَوَمَنْ كَانَ مَيْتًا فَأَحْيَيْنَاهُ وَجَعَلْنَا لَهُ نُورًا يَمْشِي بِهِ فِي النَّاسِ كَمَنْ مَثَلُهُ فِي الظُّلُمَاتِ لَيْسَ بِخَارِجٍ مِنْهَا كَذَلِكَ زُيِّنَ لِلْكَافِرِينَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ[۸۱].[۸۲]، بلکه مرگ تدریجی است و در آن بافت‌های بدن همواره میان مرگ و حیات‌اند.[۸۳] مراد از حیات طیب این نیست که همان حیات دنیایی و همگانی در اصل پایدار مانده و تنها صفت آن از خبیث به طیب تغییر یابد، وگرنه باید در آیه ﴿مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ[۸۴] به جای ﴿فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً تعبیر "فلنطیبن حیوته" به کار می‌رفت،[۸۵] بلکه حیات طیب، زندگی جداگانه و نوی است که به حیات پیشین پیوسته است و تفاوت آن با حیات قبلی و مشترک از جایگاه برترِ آن برمی‌خیزد، از این‌رو بهره‌مند از نعمت حیات طیب عینا همان شخصی است که پیش‌تر تنها نعمت حیات عمومی داشته و اکنون به زندگانی بالاتری دست یافته است.[۸۶] بر اساس این نظر، بسیاری از سخنان در تفسیر حیات طیب را می‌توان آثار آن به شمار آورد؛ مانند قانع بودن انسان به روزی الهی‌اش،[۸۷] چنان‌که در روایات حیات طیب به آن تفسیر شده است.[۸۸] برخی مفسران با نادیده انگاشتن این مطلب، مفهوم حیات طیب را گسترده پنداشته و تفسیر آن را به مانند قناعت، از قبیل بیان مصداقِ روشن آن گمان کرده‌اند.[۸۹].[۹۰]

حیات طیب در گرو ایمان و عمل صالح و الغای جنسیت

عمل به دستورات اسلام، انسان را به حیات طیب می‌رساند: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ[۹۱].[۹۲]، چنان‌که سرپیچی از آنها سبب محرومیت از آن و نابودی است: ﴿إِذْ أَنْتُمْ بِالْعُدْوَةِ الدُّنْيَا وَهُمْ بِالْعُدْوَةِ الْقُصْوَى وَالرَّكْبُ أَسْفَلَ مِنْكُمْ وَلَوْ تَوَاعَدْتُمْ لَاخْتَلَفْتُمْ فِي الْمِيعَادِ وَلَكِنْ لِيَقْضِيَ اللَّهُ أَمْرًا كَانَ مَفْعُولًا لِيَهْلِكَ مَنْ هَلَكَ عَنْ بَيِّنَةٍ وَيَحْيَى مَنْ حَيَّ عَنْ بَيِّنَةٍ وَإِنَّ اللَّهَ لَسَمِيعٌ عَلِيمٌ[۹۳] نعمت حیات طیب بهره کسانی می‌گردد که دارای اعمالِ زمینه‌ساز آن باشند؛ یعنی کارشان خالص و از هر گونه عیب و نقصی پاک باشد.[۹۴]

خدا در آیه ﴿مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ[۹۵] به مردان و زنانی که عمل صالح انجام دهند، وعده می‌دهد که به آنان حیات طیب می‌بخشد و عملایشان را نیکوتر از آن پاداش می‌دهد، اگر ایمان داشته و توحید را باور و به راستگویی پیامبران اقرار کنند،[۹۶] زیرا عمل بی‌ایمان، حبط گشته و اثری ندارد: ﴿الْيَوْمَ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّبَاتُ وَطَعَامُ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حِلٌّ لَكُمْ وَطَعَامُكُمْ حِلٌّ لَهُمْ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الْمُؤْمِنَاتِ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكُمْ إِذَا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ مُحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَافِحِينَ وَلَا مُتَّخِذِي أَخْدَانٍ وَمَنْ يَكْفُرْ بِالْإِيمَانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَهُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ[۹۷][۹۸]؛ نیز ﴿أُولَئِكَ الَّذِينَ لَيْسَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ إِلَّا النَّارُ وَحَبِطَ مَا صَنَعُوا فِيهَا وَبَاطِلٌ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ[۹۹]، بنابراین در پذیرش ایمان و نتیجه عمل صالح از دیدگاه قرآن میان زن و مرد تفاوتی نیست، در حالی که بسیاری از بت‌پرستان و اهل کتاب زنان را از بیشتر مزایای دینی محروم دانسته و برای آنان نسبت به مردان جایگاه پستی معتقد بودند و آن را هرگز تغییرپذیر نمی‌دانستند.[۱۰۰] به گفته برخی، تقدیم عمل صالح بر ایمان در آیه یاد شده، اشاره است که هدف نهایی از ایمان، عمل است، چنان‌که علم و ایمان نیز ابزار عمل‌اند.[۱۰۱] برپایه احتمالی، نکره بودن ﴿صَالِحًا در آیه ﴿مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ[۱۰۲] برای تفخیم است و بر اساس آن، وعده حیات طیب به کسانی است که عمل صالح بزرگی انجام دهند و آن، جز پذیرش ولایت امامان معصوم (ع) نیست، زیرا در پرتو آن، هر عملی ارزش واقعی می‌یابد.[۱۰۳].[۱۰۴]

آثار حیات طیب

حیات در انسان منشأ علم و قدرت است؛[۱۰۵] ولی حیات طیب مایه علم و قدرت ویژه‌ای برای او می‌شود. بهره‌مند از حیات طیب، دارای علمِ سودمند و ایمان در قلب وی ثابت می‌گردد: ﴿لَا تَجِدُ قَوْمًا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ يُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ كَانُوا آبَاءَهُمْ أَوْ أَبْنَاءَهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ أُولَئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الْإِيمَانَ وَأَيَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ وَيُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ أُولَئِكَ حِزْبُ اللَّهِ أَلَا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ[۱۰۶].[۱۰۷] و برپایه احادیث، دارای روح ایمان [۱۰۸] و در پرتو انوار هدایت آن، در زمینه اعتقاد و عمل، به حق رهنمون می‌گردد: ﴿أَوَمَنْ كَانَ مَيْتًا فَأَحْيَيْنَاهُ وَجَعَلْنَا لَهُ نُورًا يَمْشِي بِهِ فِي النَّاسِ كَمَنْ مَثَلُهُ فِي الظُّلُمَاتِ لَيْسَ بِخَارِجٍ مِنْهَا كَذَلِكَ زُيِّنَ لِلْكَافِرِينَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ[۱۰۹]، چنان‌که از موهبت قدرت بر احیای حق و نابودی باطل بهره‌مند می‌شود: ﴿وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ رُسُلًا إِلَى قَوْمِهِمْ فَجَاءُوهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ فَانْتَقَمْنَا مِنَ الَّذِينَ أَجْرَمُوا وَكَانَ حَقًّا عَلَيْنَا نَصْرُ الْمُؤْمِنِينَ[۱۱۰].[۱۱۱] دارنده حیات طیب، به حقیقتِ اشیاء راه یافته و حق و باطلِ آنها را از یکدیگر شناسایی کرده و به پایداری حق و زوالپذیر بودن باطل پی می‌برد، ازاین‌رو فریفته دنیا نگشته و از شیطان فریب نمی‌خورد و گرفتار دسیسه‌های نفسانی نمی‌گردد، بلکه با تمام وجود به پروردگار خویش رو آورده و تدبیر امور خود را به وی واگذار می‌کند و در مسیر حیاتِ پاک و جاودانه خویش، جز زیبایی نمی‌بیند و زشتی را تنها در نافرمانی خدا می‌داند.[۱۱۲]

امام صادق (ع) نیز حیات طیب را به معرفت خدا تفسیر فرموده و برخی از عارفان، آن را به فارغ شدن بنده از تدبیر کار خویش و واگذاری آن به خدا یا حالت بی‌نیازی بنده از خلق و نیازش به پروردگار تعریف کرده‌اند.[۱۱۳] چنین انسانی با مشاهده تجلیات الهی [۱۱۴] همیشه در کمال، سرور، قدرت و نعمت غرق است: ﴿إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَادُوا وَالصَّابِئُونَ وَالنَّصَارَى مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَعَمِلَ صَالِحًا فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ[۱۱۵].[۱۱۶] و ناملایمات دنیا او را نمی‌آزارند،[۱۱۷] زیرا بهشت پیش از موعد در دنیا به وی مژده داده شده است: ﴿لَهُمُ الْبُشْرَى فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَفِي الْآخِرَةِ لَا تَبْدِيلَ لِكَلِمَاتِ اللَّهِ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ[۱۱۸][۱۱۹] و او به تحقق وعده‌های الهی ایمان دارد. سرانجامِ کارش درآمدن به بهشت و بهره‌مندی از روزیِ بی‌حساب در آنجاست: ﴿يُوسُفُ أَعْرِضْ عَنْ هَذَا وَاسْتَغْفِرِي لِذَنْبِكِ إِنَّكِ كُنْتِ مِنَ الْخَاطِئِينَ[۱۲۰]، ﴿مَنْ عَمِلَ سَيِّئَةً فَلَا يُجْزَى إِلَّا مِثْلَهَا وَمَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولَئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ يُرْزَقُونَ فِيهَا بِغَيْرِ حِسَابٍ[۱۲۱].[۱۲۲]

منابع

پانویس

  1. لسان العرب، ج ۳، ص ۴۲۵، "حیا"؛ التحقیق، ج ۲، ص ۳۳۷، "حیّ"؛ لغت نامه، ج ۶، ص ۸۱۱۹، "حیات".
  2. التحریر والتنویر، ج ۱۴، ص ۲۷۳؛ نثر طوبی، ج ۲، ص ۱۰۲.
  3. مفردات، ص ۵۲۷، "طیب".
  4. منهج الصادقین، ج ۵، ص ۲۲۵.
  5. روح المعانی، ج ۱۴، ص ۳۳۶.
  6. التحریر والتنویر، ج ۱۴، ص ۲۷۳.
  7. بیان السعادة، ج ۲، ص ۴۲۵.
  8. «کسانی از مرد و زن که کار شایسته‌ای کنند؛ و مؤمن باشند، بی‌گمان آنان را با زندگانی پاکیزه‌ای زنده می‌داریم و به یقین نیکوتر از آنچه انجام می‌دادند پاداششان را خواهیم داد» سوره نحل، آیه ۹۷.
  9. المیزان، ج ۱۲، ص ۳۴۱.
  10. تفسیر ثعلبی، ج ۶، ص ۴۰؛ زادالمسیر، ج ۴، ص ۴۸۸؛ منهج الصادقین، ج ۵، ص ۲۲۵.
  11. «و آیا (داستان) آن کس که (به دل) مرده بود و زنده‌اش کردیم و برای او فروغی پدید آوردیم که با آن در میان مردم راه می‌رود، چون داستان کسی است در تیرگی‌ها که از آنها بیرون آمدنی نیست؟ بدین‌گونه آنچه کافران می‌کردند، در نظرشان آراسته شده است» سوره انعام، آیه ۱۲۲.
  12. «و کسانی را که در راه خداوند کشته می‌شوند مرده نخوانید که زنده‌اند امّا شما درنمی‌یابید» سوره بقره، آیه ۱۵۴.
  13. «می‌گوید: کاش برای (این) زندگیم (توشه‌ای) پیش می‌فرستادم» سوره فجر، آیه ۲۴.
  14. «چنین است که هر کس نزد پروردگارش گناهکار بیاید بی‌گمان دوزخ او راست که در آن نه می‌میرد و نه زندگی می‌کند» سوره طه، آیه ۷۴.
  15. «ای مؤمنان! (ندای) خداوند و پیامبر را هر گاه شما را به چیزی فرا خوانند که به شما زندگی می‌بخشد پاسخ دهید و بدانید که خداوند میان آدمی و دل او میانجی می‌شود و (بدانید که) به نزد وی گرد آورده می‌شوید» سوره انفال، آیه ۲۴.
  16. «(یاد کن) آنگاه را که شما بر کناره نزدیک‌تر (مدینه) بودید و آنان بر کناره دورتر و آن کاروان (تجاری قریش) پایین‌تر از شما بودند و اگر با هم وعده (ی کارزار) می‌گذاشتید در آن خلاف می‌کردید امّا خداوند بر آن بود تا کار انجام یافتنی را به پایان رساند تا هر ک» سوره انفال، آیه ۴۲.
  17. «کسانی که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند خوشا بر آنان و آنان را فرجام نیکوست» سوره رعد، آیه ۲۹.
  18. بحرالمدید، ج ۳، ص ۲۵؛ الفرقان، ج ۱۵، ص ۳۲۶.
  19. «آیا آنکه بدو وعده‌ای نیکو داده‌ایم و او آن را خواهد دید چون کسی است که او را از کالای زندگانی این جهان برخوردار کرده‌ایم سپس در روز رستخیز از خوانده‌شدگان (به سوی دوزخ) است؟» سوره قصص، آیه ۶۱.
  20. الفرقان، ج ۲۲، ص ۳۸۰.
  21. «و به پرهیزگاران می‌گویند: پروردگارتان چه فرو فرستاده است؟ می‌گویند نکویی را؛ برای آنان که در این جهان نیکی ورزیده‌اند (پاداش)، نیکی است و به یقین سرای واپسین بهتر است و سرای پرهیزگاران نیکوست!» سوره نحل، آیه ۳۰.
  22. التحریر والتنویر، ج ۱۴، ص ۱۴۲.
  23. «و بدین‌گونه ما روحی از امر خویش را به تو وحی کردیم؛ تو نمی‌دانستی کتاب و ایمان چیست ولی ما آن را نوری قرار دادیم که بدان از بندگان خویش هر که را بخواهیم راهنمایی می‌کنیم و بی‌گمان تو، به راهی راست راهنمایی می‌کنی» سوره شوری، آیه ۵۲.
  24. روح المعانی، ج ۲۵، ص ۹۶؛ روح البیان، ج ۸، ص ۳۴۷.
  25. کنز العمال، ج ۱۶، ص ۴۷۵.
  26. نوادر المعجزات، ص ۲۰.
  27. مشکاة الانوار، ص ۱۷۲.
  28. سرّالاسراء، ج ۱، ص ۱۸.
  29. ثواب الاعمال، ص ۱۲۰؛ مکارم الاخلاق، ص ۳۶۵.
  30. الکافی، ج ۴، ص ۴۶۴؛ اقبال الاعمال، ج ۱، ص ۱۷۱؛ ج ۲، ص ۵۴، ۹۸، ۱۰۹، ۱۱۱، ۱۷۹؛ المصباح، ص ۵۹۹.
  31. اسحاق‌نیا تربتی، سید رضا، مقاله «حیات طیبه»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۱.
  32. زادالمسیر، ج ۴، ص ۴۸۸ ـ ۴۸۹.
  33. «کسانی از مرد و زن که کار شایسته‌ای کنند؛ و مؤمن باشند، بی‌گمان آنان را با زندگانی پاکیزه‌ای زنده می‌داریم و به یقین نیکوتر از آنچه انجام می‌دادند پاداششان را خواهیم داد» سوره نحل، آیه ۹۷.
  34. الکشاف، ج ۲، ص ۶۳۳؛ المیزان، ج ۱۵، ص ۹۶؛ فتح القدیر، ج ۳، ص ۱۹۳.
  35. منهج الصادقین، ج ۵، ص ۲۲۵.
  36. الدرالمنثور، ج ۴، ص ۲۴۴ - ۲۴۵.
  37. جامع‌البیان، ج ۱۴، ص ۱۱۵؛ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج ۱۱، ص ۱۹۸؛ ج ۱۹، ص ۵۵؛ شرح نهج البلاغه، عبده، ج ۱، ص ۷۱۲.
  38. «آیا آنان بخشایش پروردگارت را تقسیم می‌کنند؟ ماییم که توشه زندگی آنان را در زندگانی این جهان میانشان تقسیم کرده‌ایم و برخی از آنان را بر دیگری به پایه‌هایی برتری داده‌ایم تا برخی، برخی دیگر را به کار گیرند و بخشایش پروردگارت از آنچه آنان فراهم می‌آورند» سوره زخرف، آیه ۳۲.
  39. مجمع‌البیان، ج ۶، ص ۵۹۳.
  40. حاشیة قونوی، ج ۱۱، ص ۳۷۷.
  41. المیزان، ج ۱۲، ص ۳۴۱.
  42. تفسیر ثعلبی، ج ۶، ص ۴۰؛ زادالمسیر، ج ۴، ص ۴۸۸؛ منهج الصادقین، ج ۵، ص ۲۲۵.
  43. بحرالمدید، ج ۳، ص ۲۵؛ الفرقان، ج ۱۵، ص ۳۲۶.
  44. الفرقان، ج ۲۲، ص ۳۸۰.
  45. التحریر والتنویر، ج ۱۴، ص ۱۴۲.
  46. روح المعانی، ج ۲۵، ص ۹۶؛ روح البیان، ج ۸، ص ۳۴۷.
  47. کنز العمال، ج ۱۶، ص ۴۷۵.
  48. نوادر المعجزات، ص ۲۰.
  49. مشکاة الانوار، ص ۱۷۲.
  50. سرّالاسراء، ج ۱، ص ۱۸.
  51. ثواب الاعمال، ص ۱۲۰؛ مکارم الاخلاق، ص ۳۶۵.
  52. الکافی، ج ۴، ص ۴۶۴؛ اقبال الاعمال، ج ۱، ص ۱۷۱؛ ج ۲، ص ۵۴، ۹۸، ۱۰۹، ۱۱۱، ۱۷۹؛ المصباح، ص ۵۹۹.
  53. روح المعانی، ج ۱۴، ص ۳۳۴؛ المیزان، ج ۱۲، ص ۳۴۳.
  54. «و اگر می‌دانستند زندگانی این جهان جز سرگرمی و بازیچه‌ای نیست و بی‌گمان زندگی سرای واپسین است که زندگی (راستین) است» سوره عنکبوت، آیه ۶۴.
  55. اضواء البیان، ج ۲، ص ۴۴۰ و ۴۴۱.
  56. «سپس نه در آن می‌میرد و نه زنده می‌ماند،» سوره اعلی، آیه ۱۳.
  57. تفسیر مقاتل، ج ۴، ص ۶۷۰؛ المیزان، ج ۲۰، ص ۲۶۹؛ تفسیر المعین، ج ۳، ص ۱۶۶۷.
  58. «چنین است که هر کس نزد پروردگارش گناهکار بیاید بی‌گمان دوزخ او راست که در آن نه می‌میرد و نه زندگی می‌کند» سوره طه، آیه ۷۴.
  59. بیان المعانی، ج ۲، ص ۲۱۱؛ مجمع‌البحرین، ج ۴، ص ۳۵۶، "نفی".
  60. زادالمسیر، ج ۴، ص ۴۸۹؛ مجمع البیان، ج ۶، ص ۵۹۳.
  61. روح المعانی، ج ۱۴، ص ۳۳۴.
  62. «کسانی از مرد و زن که کار شایسته‌ای کنند؛ و مؤمن باشند، بی‌گمان آنان را با زندگانی پاکیزه‌ای زنده می‌داریم و به یقین نیکوتر از آنچه انجام می‌دادند پاداششان را خواهیم داد» سوره نحل، آیه ۹۷.
  63. المیزان، ج ۱۲، ص ۳۴۳.
  64. مخزن العرفان، ج ۷، ص ۲۳۸.
  65. «می‌گوید: کاش برای (این) زندگیم (توشه‌ای) پیش می‌فرستادم» سوره فجر، آیه ۲۴.
  66. «و اینکه آدمی را چیزی جز آنچه (برای آن) کوشیده است نخواهد بود» سوره نجم، آیه ۳۹.
  67. الفرقان، ج ۱۴، ص ۴۷۵.
  68. «کسانی از مرد و زن که کار شایسته‌ای کنند؛ و مؤمن باشند، بی‌گمان آنان را با زندگانی پاکیزه‌ای زنده می‌داریم و به یقین نیکوتر از آنچه انجام می‌دادند پاداششان را خواهیم داد» سوره نحل، آیه ۹۷.
  69. مخزن العرفان، ج ۷، ص ۲۳۸.
  70. المیزان، ج ۱۲، ص ۳۴۱.
  71. المیزان، ج ۹، ص ۴۵.
  72. «در جایگاهی راستین نزد فرمانفرمایی توانمند» سوره قمر، آیه ۵۵.
  73. مخزن العرفان، ج ۷، ص ۲۳۸.
  74. تفسیر ابن عربی، ج ۱، ص ۶۹۰.
  75. «پلید زنان برای پلید مردان و پلید مردان برای پلید زنانند و پاک زنان، برای پاک مردان و پاک مردان برای پاک زنانند، آنان از آنچه (شایعه سازان) می‌گویند برکنارند، آنان آمرزش و روزی ارجمندی دارند» سوره نور، آیه ۲۶.
  76. الفتوحات المکیه، ج ۴، ص ۱۲۳؛ رحمة من الرحمن، ج ۲، ص ۵۰۴ ـ ۵۰۵.
  77. الفرقان، ج ۱۴، ص ۴۷۵؛ المیزان، ج ۹، ص ۴۵.
  78. تفسیر ابن عربی، ج ۱، ص ۶۹۰؛ مخزن العرفان، ج ۷، ص ۲۳۸.
  79. «و کسانی را که در راه خداوند کشته می‌شوند مرده نخوانید که زنده‌اند امّا شما درنمی‌یابید» سوره بقره، آیه ۱۵۴.
  80. المیزان، ج ۲، ص ۱۸۷.
  81. «و آیا (داستان) آن کس که (به دل) مرده بود و زنده‌اش کردیم و برای او فروغی پدید آوردیم که با آن در میان مردم راه می‌رود، چون داستان کسی است در تیرگی‌ها که از آنها بیرون آمدنی نیست؟ بدین‌گونه آنچه کافران می‌کردند، در نظرشان آراسته شده است» سوره انعام، آیه ۱۲۲.
  82. الفرقان، ج ۱۴، ص ۴۷۵ ـ ۴۷۷؛ مبدأ و معاد، ص ۳۹۸.
  83. مخزن العرفان، ج ۷، ص ۲۳۸.
  84. «کسانی از مرد و زن که کار شایسته‌ای کنند؛ و مؤمن باشند، بی‌گمان آنان را با زندگانی پاکیزه‌ای زنده می‌داریم و به یقین نیکوتر از آنچه انجام می‌دادند پاداششان را خواهیم داد» سوره نحل، آیه ۹۷.
  85. المیزان، ج ۱۲، ص ۳۴۲.
  86. المیزان، ج ۱۲، ص ۳۴۳.
  87. الفرقان، ج ۱۴، ص ۴۷۴.
  88. نورالثقلین، ج ۳، ص ۸۳ ـ ۸۴؛ الامالی، ص ۲۷۵؛ المستدرک، ج ۲، ص ۳۸۸.
  89. نمونه، ج ۱۱، ص ۳۹۵.
  90. اسحاق‌نیا تربتی، سید رضا، مقاله «حیات طیبه»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۱.
  91. «ای مؤمنان! (ندای) خداوند و پیامبر را هر گاه شما را به چیزی فرا خوانند که به شما زندگی می‌بخشد پاسخ دهید و بدانید که خداوند میان آدمی و دل او میانجی می‌شود و (بدانید که) به نزد وی گرد آورده می‌شوید» سوره انفال، آیه ۲۴.
  92. المیزان، ج ۹، ص ۴۵.
  93. «(یاد کن) آنگاه را که شما بر کناره نزدیک‌تر (مدینه) بودید و آنان بر کناره دورتر و آن کاروان (تجاری قریش) پایین‌تر از شما بودند و اگر با هم وعده (ی کارزار) می‌گذاشتید در آن خلاف می‌کردید امّا خداوند بر آن بود تا کار انجام یافتنی را به پایان رساند تا هر کس که نابود می‌شود از روی برهانی باشد و هر کس زنده می‌ماند (نیز) با برهانی؛ و بی‌گمان خداوند شنوایی داناست» سوره انفال، آیه ۴۲.
  94. الفرقان، ج ۱۴، ص ۴۷۴؛ مخزن العرفان، ج ۷، ص ۲۳۸.
  95. «کسانی از مرد و زن که کار شایسته‌ای کنند؛ و مؤمن باشند، بی‌گمان آنان را با زندگانی پاکیزه‌ای زنده می‌داریم و به یقین نیکوتر از آنچه انجام می‌دادند پاداششان را خواهیم داد» سوره نحل، آیه ۹۷.
  96. مجمع البیان، ج ۶، ص ۵۹۳.
  97. «امروز چیزهای پاکیزه بر شما حلال است و غذای اهل کتاب برای شما حلال است و غذای شما برای آنان حلال است و (نیز ازدواج با) زنان پاکدامن از زنان مؤمن (مسلمان) و زنان پاکدامن از آنان که پیش از شما به آنان کتاب آسمانی داده‌اند، اگر کابینشان را پرداخته و پاکدامن باشید نه پلیدکار و گزینندگان دوست پنهان، (بر شما حلال است) و هر کس گرویدن (به اسلام) را نپذیرد کردارش تباه می‌شود و او در جهان واپسین از زیانکاران است» سوره مائده، آیه ۵.
  98. المیزان، ج ۱۲، ص ۳۴۱؛ منهج الصادقین، ج ۵، ص ۲۲۵.
  99. «آنان کسانی هستند که در رستخیز جز آتش (دوزخ) نخواهند داشت و آنچه در آن کرده‌اند نابود و آنچه انجام می‌داده‌اند تباه است» سوره هود، آیه ۱۶.
  100. المیزان، ج ۱۲، ص ۳۴۱؛ الفرقان، ج ۴، ص ۴۷۴.
  101. الفرقان، ج ۱۴، ص ۴۷۶.
  102. «کسانی از مرد و زن که کار شایسته‌ای کنند؛ و مؤمن باشند، بی‌گمان آنان را با زندگانی پاکیزه‌ای زنده می‌داریم و به یقین نیکوتر از آنچه انجام می‌دادند پاداششان را خواهیم داد» سوره نحل، آیه ۹۷.
  103. بیان السعاده، ج ۲، ص ۴۲۵.
  104. اسحاق‌نیا تربتی، سید رضا، مقاله «حیات طیبه»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۱.
  105. المیزان، ج ۱۰، ص ۵۱.
  106. «گروهی را نمی‌یابی که با ایمان به خداوند و روز واپسین، با کسانی که با خداوند و پیامبرش مخالفت ورزیده‌اند دوستی ورزند هر چند که آنان پدران یا فرزندان یا برادران یا خویشانشان باشند؛ آنانند که (خداوند) ایمان را در دلشان برنوشته و با روحی از خویش تأییدشان کرده است و آنان را به بوستان‌هایی درمی‌آورد که از بن آنها جویباران روان است، در آنها جاودانند، خداوند از آنان خرسند است و آنان از وی خرسندند، آنان حزب خداوندند، آگاه باشید که بی‌گمان حزب خداوند است که (گرویدگان به آن) رستگارند» سوره مجادله، آیه ۲۲.
  107. المیزان، ج ۱۲، ص ۳۴۲؛ الفرقان، ج ۱۴، ص ۴۷۵.
  108. مخزن العرفان، ج ۷، ص ۲۳۹.
  109. «و آیا (داستان) آن کس که (به دل) مرده بود و زنده‌اش کردیم و برای او فروغی پدید آوردیم که با آن در میان مردم راه می‌رود، چون داستان کسی است در تیرگی‌ها که از آنها بیرون آمدنی نیست؟ بدین‌گونه آنچه کافران می‌کردند، در نظرشان آراسته شده است» سوره انعام، آیه ۱۲۲.
  110. «و بی‌گمان پیش از تو پیامبرانی به سوی قوم آنان فرستادیم که برای آنها برهان‌ها (ی روشن) آوردند و ما از گناهکاران انتقام گرفتیم و یاری مؤمنان بر ما واجب است» سوره روم، آیه ۴۷.
  111. المیزان، ج ۱۲، ص ۳۴۲.
  112. المیزان، ج ۱۲، ص ۳۴۲.
  113. فتح القدیر، ج ۳، ص ۱۹۳.
  114. تفسیر ابن عربی، ج ۱، ص ۶۹۰.
  115. «بی‌گمان (از) مؤمنان و یهودیان و صابئان و مسیحیان، کسانی که به خداوند و روز بازپسین ایمان آورند و کار شایسته کنند، نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین می‌گردند» سوره مائده، آیه ۶۹.
  116. المیزان، ج ۱۲، ص ۳۴۲.
  117. الفتوحات المکیه، ج ۴، ص ۱۲۴؛ رحمة من الرحمن، ج ۲، ص ۵۰۵؛ روح المعانی، ج ۱۴، ص ۳۳۵.
  118. «در زندگی این جهان و در جهان واپسین نوید آنان راست. هیچ دگرگونی در کلمات خداوند نیست، این است که رستگاری سترگ است» سوره یونس، آیه ۶۴.
  119. رحمة من الرحمن، ج ۲، ص ۵۰۵.
  120. «ای یوسف! از این (رویداد) روی بگردان (و در گذر) و (ای زن!) تو نیز برای گناهت آمرزش بخواه که تو بی‌گمان از خطاکاران بوده‌ای» سوره یوسف، آیه ۲۹.
  121. «کسانی که گناهی کنند جز همانند آن کیفر نمی‌بینند و کسانی که کاری شایسته بجای آورند و مؤمن باشند چه مرد چه زن به بهشت درمی‌آیند؛ در آن بی‌حساب (و شمار) روزی داده می‌شوند» سوره غافر، آیه ۴۰. الفرقان، ج ۱۴، ص ۴۷۷.
  122. اسحاق‌نیا تربتی، سید رضا، مقاله «حیات طیبه»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۱.