ملا احمد نراقی درباره خیرخواهی برای دیگران میگوید: "بدان که هر کس طالب خیر و نعمت برای مسلمانان باشد، در هر چیزی که به ایشان برسد نزدیک است؛ یعنی ثواب او مانند خیررسان و انعام کننده است"[۷].
انسانمسلمان خود را در غم و شادی دیگران شریک میداند؛ یعنی آنچه را برای خود میخواهد، برای دیگران نیز خواهان است و آنچه را برای خود آرزو میکند، برای دیگران نیز آرزومند است. در این حال، اگر موفقیت و کمالی نصیب دیگران شود، لذت میبرد و این، اوج خیرخواهی است. مسلمانان عضو خانواده بزرگ اسلامیاند و باید در غم و شادی یکدیگر شریک باشند.
به گفته بزرگان اخلاقراز موفقیتها در خیرخواهی است، و توجه به خیر و مصالحعامه، زمینه را برای مصالح خود فرد فراهم میسازد. اما در اسلام همین امر نیز باید در سایه رضای خداوند باشد. حتی خیرخواهی و بشردوستی نباید بر اساس ترحم و عاطفه طبیعی باشد، بلکه باید اصل را بر عاطفه مذهبی استوار کرد[۹].
حتی در رابطه با بدکاران سعی بر این است که از روی خیرخواهی آنان را از کار ناروایشان باز داریم و نیکوکارشان بارآوریم یا لااقل بر این سعی داشته باشیم که اجتماع را از شر فسادشان در امان داریم. امر به معرف و نهی از منکر در اسلام و در سطحی بالاتر مبارزهها و معارضهها اغلب بر این اساس قابل توجیهاند[۱۲][۱۳].
امام سجاد (ع) در دعای ششم و در عبارت بیست و دوم آن در خصوص خیرخواهیپیامبر (ص) میفرمایند: "و گواهی میدهم که محمدبنده و فرستاده و برگزیده آفریدگان توست او را به رساندن پیغام خود (به بندگان) واداشتی، پس آن را (به مردم) رساند، و به پند دادن به امتش امر فرمودی، پس آنها را پند داد"[۱۶]؛
امام (ع) در دعای دوم و در عبارت پانزدهم آن میفرمایند: "و به نصیحت و پند کسانی که آنان را (به راه حق) دعوت کردهای خود را مشغول داشت"[۱۷][۱۸].
امام (ع) در دعای چهل و دوم و در عبارت هفدهم آن در مورد خیرخواهیپیامبر (ص) میفرمایند: "بارخدایا بر محمد (ص) بنده و فرستاده خود درود فرست، همچنان که پیام تو را رسانید، و فرمانت را به صدای بلند و آشکارا بیان کرد"[۱۹]؛
امام (ع) در دعای چهل و دوم و در عبارت بیست و دوم آن میفرمایند: "بارخدایا او را در برابر اینکه پیغامهای تو را رسانید؛ و آیات (قرآن مجید، یا نشانههای پروردگاری و یگانگی) تو را ادا نمود (مردم را به آن راهنمایی کرد) و بندگانت را پند و اندرز داد؛ و در راه تو (به دست و زبان) کوشش و کارزار کرد پاداش ده، به بهترین پاداشی که به یکی از فرشتگانی که از خواص و نزدیکان درگاه تو هستند؛ و پیغمبران فرستاده شده برگزیده خود دادهای؛ و درود و مهربانی و نیکیهای بسیار خدا بر او و بر آل او که (از چرکی جهل و نادانی) پاکیزه و (به علم و ایمان آراسته و از پلیدی میلاد و آلودگی معاصی و فساد) پاکاند"[۲۰]؛
امام (ع) در دعای بیست و چهارم و در عبارت پانزدهم آن میفرمایند: "بارخدایا اگر آمرزشت بر آنان (والدین) پیشی گرفته پس آنها را شفیع من گردان؛ و اگر آمرزشت به من پیشی گرفته پس مرا شفیع آنها ساز تا به مهربانی تو در سرای گرامی و جای آمرزش و رحمتت گرد آییم، زیرا تو دارای فضل بزرگ و نعمت دیرینی، و مهربانترین مهربانانی"[۲۶]؛
امام (ع) در دعای بیست و چهارم و در عبارت دوم آن میفرمایند: "و پدر و مادر مرا - بارخدایا - به گرامی داشتن نزد خود و احسان و نیکی از جانب خویش برتری بخش، ای بخشندهترین بخشندگان"[۲۷]؛
امام (ع) در دعای بیست و پنجم و در عبارت دوم آن در خصوص خیرخواهی برای فرزندان میفرمایند: "بارخدایا عمرشان را برای من دراز گردان و مدت زندگانیشان را بسیار نما؛ و کوچکشان را برای من پرورش ده؛ و ناتوانشان را نیرومند ساز؛ و تنها و کیشها و خویهای ایشان را برای من سالم بدار؛ و در جانها و اندامشان و در هرچه از کار ایشان به آن میکوشم تندرستی ده (از دردها و پیشامدهای ناروا نگاهداریشان فرما) و روزیهایشان را برای من و به دست من فراوان گردان"[۲۸][۲۹].
همچنین امام (ع) در دعای بیست و پنجم و در عبارت سوم آن میفرمایند: "و ایشان را نیکوکاران و پرهیزکاران (از گناه) و بینایان (راه حق) و برای شنوندگان (سخن راست) و فرمانبران خود و دوستداران پنددهندگان دوستانت و دشمنان و کینهداران برای همه دشمنانت (که به تو نگرویدهاند) قرار ده، آمین (خدایا دعایم را روا ساز)"[۳۰]؛
امام (ع) در دعای بیست و ششم و در عبارت دوم آن در خصوص خیرخواهی برای همسایگان میفرمایند: "و آنان را توفیق ده برای برپا داشتن طریقه و روش (نگاهداری احکام) و فراگرفتن [[[اخلاق نیک]] خود (که بندگان را به آن امر فرمودهای) در سود رساندن به ناتوانانشان؛ و جلوگیری از فقر و نیازمندیشان؛ و عیادت از بیمارشان؛ و راهنمایی نمودن از راهجویشان؛ و اندرز دادن مشورت کنندگانشان؛ و دیدار از مسافرشان؛ و پنهان کردن رازهایشان، و پوشاندن عیبهایشان، و یاری کردن ستمدیدهگانشان؛ و دستگیری از آنان در ابزار خانه(دیگ، تبر، نردبان و مانند آنها) و سود رساندن به ایشان به بخشش فراوان؛ و برآوردن نیازهای آنان پیش از آنکه درخواست کنند[۳۱][۳۲].
اگر دوستان و همسایگان برای مشورت در کاری به ما مراجعه کردند، لازم است انسان آنچه را میداند؛ به آنان بگوید تا بتوانند درست تصمیم بگیرند.
همچنین امام (ع) در دعای بیست و ششم و در عبارت سوم آن میفرمایند: "خدایا مرا بر آن دار که بدکردارشان را به نیکیپاداش دهم، و از ستمکارشان به عفو و بخشش درگذرم؛ درباره همه ایشان خوشگمان باشم و با نیکویی همه آنها را سرپرستی نمایم و با پاکدامنی چشمم را از (زشتیها و لغزشهای) آنان بپوشانم؛ و با فروتنی با آنها نرم باشم (سختگیر نباشم) و با مهربانی بر گرفتارانشان رقت داشته و دلجویی کنم؛ و در پنهانی و پشت سر، دوستی (خود) را برای آنان آشکار سازم و با پاکدامنی (نه با آلودگی به فساد و تباهکاری) نعمت همیشگی (روزی و خوشی) را نزد ایشان دوست بدارم؛ و آنچه برای خویشان خود واجب و لازم میدانم درباره ایشان لازم دانم؛ و آنچه برای خواص و نزدیکان رعایت داشته در نظر دارم؛ برای ایشان رعایت کنم"[۳۳][۳۴].
امام (ع) در دعای بیست و پنجم و در عبارت دوازدهم آن در خصوص خیرخواهی برای عموم مردم میفرمایند: "بارخدایا همه آن خواستهها را به توفیق و جور شدن اسباب کار و رحمت و مهربانیات به ما عطا فرما؛ و ما را از آزارآتشپناه ده؛ و مانند آنچه از تو برای خود و فرزندانم در دنیای کنونی و آخرتآینده خواستم به همه مردان و زنانمسلمان و مردان و زنان باایمان ببخش، زیرا تو نزدیک، اجابت کننده، شنوا، دانا، عفو کننده، آمرزنده، مهربان و بخشندهای"[۳۵]؛
همچنین امام (ع) در دعای بیستم و در عبارت نهم آن میفرمایند: "بارخدایا بر محمد و آل او درود فرست، و مرا توفیق ده تا با کسی که با من غش (ناراستی) نموده از روی اخلاص (درستی) رفتار کنم؛ و کسی را که از من دوری کرده به نیکویی پاداش دهم؛ و کسی که مرا نومید گردانیده به بخشش عوض دهم؛ و کسی را که از من بریده به پیوستن مکافات نمایم؛ و از آنکه از من غیبت نموده (پشت سر بدگویی کرده) به نیکی یاد کنم، و نیکی را سپاس گزارده از بدی چشم بپوشم"[۳۶][۳۷].
غش در لغت به معنای خیانت و خدعه است و درخواست امام (ع) از پیشگاه الهی این است که در مقام خیانتهای فردی و غشهای خصوصی مورد تأییدش قرار دهد تا با کسانی که به او خیانت و غش مینمایند به نصح و خیرخواهی مقابله کند و عمل آنان را با اندرزهای حکیمانه خود تلافی نماید تا آن فرد را هدایت کند [۳۸][۳۹].
↑معصومه شرف الدین الموسوی، اصول تربیتی و اخلاقی در صحیفه کامله سجادیه (پایاننامه کارشناسی ارشد رشته فلسفه و کلام اسلامی، دانشکده الهیات و معارف اسلامی، دانشگاه قم، ۱۳۸۶) ص۲۳۶.