دلایلی که نشان می‌دهد کسانی در طول تاریخ عمر طولانی داشته‌اند چیستند؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
دلایلی که نشان می‌دهد کسانی در طول تاریخ عمر طولانی داشته‌اند چیستند؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت
مدخل بالاترمهدویت / آشنایی با امام مهدی / معرفت امام مهدی (شناخت امام مهدی) / طول عمر امام مهدی / امکان طول عمر
تعداد پاسخ۱ پاسخ

آیا کسانی در امت‌های پیشین عمر طولانی داشته‌اند؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث مهدویت است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.

پاسخ نخست

علی رضا رجالی تهرانی

حجت الاسلام و المسلمین علی رضا رجالی تهرانی، در کتاب «یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان» در این‌باره گفته است:

«در پاسخ قبل، ثابت شد که زنده ماندن انسان در مدّت‌های طولانی و زیاد، امری ممکن است. حال سؤال بسیار بجایی که در رابطه با اصل وقوع مطرح می‌‏شود، این است که: آیا در طول تاریخ کسانی با عمرهای طولانی دیده شده‌‏اند؟ در پاسخ به این پرسش به چند دلیل اکتفا می‌کنیم:

۱.دلیل تاریخی: انسان همواره در محیط زندگی خود به یک سلسله از امور عادت می‌نماید، به ‏طوری که اگر واقعه‏‌ای برخلاف آنچه که عادت کرده ببیند یا بشنود، بسیار بعید بلکه غیرممکن می‌شمارد. امّا اگر همین امر بعید و به پندار او غیرممکن چندین مرتبه به وقوع بپیوندد، قریب و ممکن می‌‏شود. در رابطه با طول عمر امام زمان (ع) نیز بعضی انسان‌ها به مشکل برخورد کرده‌‏اند، در صورتی که در تاریخ نمونه‌‏هایی از افرادی که عمر طولانی داشته‌‏اند، مشهود است.

سید بن طاووس، در این رابطه پاسخ منکرین امام مهدی (ع) را چنین می‌‏فرماید: اگر کسی امروز ادّعا کند که من از روی آب راه می‌‏روم، کسی باور نمی‌‏کند، ولی وقتی که او در مقام عمل برآمد و از روی آب راه رفت، بسیاری از مردم به تماشا می‌آیند و با شگفتی و تعجّب نگاه می‌کنند. همچنین روز دوم، نفر دیگری ادّعا کند که من هم از روی آب راه می‏روم، باز مردم در تعجّب و شگفتی قرار می‌‏گیرند، ولی با دیدن امروز، تعجّبشان نسبت به روز قبل کمتر می‌‏شود. روز سوم، نفر سوّم، ادّعا می‌کند و روی آب راه می‌‏رود. این‏بار از تعداد تماشاچی کمتر شده و مقدار تعجّب نیز کاهش می‌‏یابد. روز چهارم همچنین، کمتر و کمتر تا آنکه به کلّی عادی می‌‏شود. طول عمر امام مهدی (ع) نیز چنین است. برای آنکه شما روایت کرده‌‏اید که ادریس از زمان خود تا حال در آسمان زنده است، و باز روایت کردید که خضر در زمین از زمان خود تاکنون زنده است؛ و باز روایت کردید که حضرت عیسی در آسمان زنده است و در زمان مهدی (ع) می‌‏آید و اقتدا به حضرتش می‌‏کند و نماز می‌‏خواند پس چگونه است که شما طول عمر این سه نفر را قبول دارید، ولی طول عمر امام زمان (ع) را انکار می‌‏کنید[۱]. باتوجه به اینکه نقل تاریخی، یکی از مهمترین منابع علم و آگاهی در تمامی عصرها است، می‌بینیم در کتاب‌های تاریخ، انسان‌های بسیاری را به نام معمّرین معرّفی نموده‌‏اند.

معمّرین، جمع معمّر است یعنی: انسان درازعمر، کسی که عمر طولانی کرده است. مسعودی، عدّه‏‌ای از دراز عمران را در کتاب مروج الذّهب نامبرده و عمرهای طویل آنان را نگاشته است از جمله: آدم: ۹۳۰ سال، شیث: ۹۱۲ سال، انوش: ۹۶۰ سال، قینان: ۹۲۰ سال. مهلائل: ۷۰۰ سال. لوط: ۷۳۲ سال. ادریس: ۳۰۰ سال. متوشالح: ۹۶۰ سال. لمک: ۷۹۰ سال. نوح: ۹۵۰ سال. ابراهیم: ۱۹۵ سال. کیومرث: ۱۰۰۰ سال. جمشید: ۶۰۰ و یا ۹۰۰ سال. عمر بن عامر: ۸۰۰ سال. عاد: ۱۲۰۰ سال[۲].

اگرچه ممکن است که برخی از این اعداد و ارقام، غیر معتبر بوده، و خالی از مبالغه نباشد، لکن این مسئله در کتب بسیاری از تاریخ‏ نگاران آمده است. ضمن اینکه مسئله طول عمر نوح نبی (ع) یک مسئله مسلّم قرآنی است و اگر ما عمر ۲۵۰۰ ساله نوح را که برخی مورّخین نقل کرده‏‌اند نپذیریم، عمر ۹۵۰ ساله آن پیامبر که در قرآن کریم آمده غیر قابل انکار است؛ در آنجا که می‌‏فرماید: ﴿وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَى قَوْمِهِ فَلَبِثَ فِيهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلاَّ خَمْسِينَ عَامًا فَأَخَذَهُمُ الطُّوفَانُ وَهُمْ ظَالِمُونَ[۳] ما نوح را به سوی قومش فرستادیم و نهصد و پنجاه سال در بین آنان درنگ نمود. پس طوفان قومش را فروگرفت در حالی که از ستمکاران بودند.

به قول آیت اللّه سید محمد باقر صدر: شاید این تنها یک تصادف باشد که در طول تاریخ انسانی تنها دو تن مأمور به پاک ساختن تمدّن انسانی از مایه‏‌های فساد و تباهی، و دوباره‌‏سازی آن گردند. و زندگی آن‏دو، چنان طولانی شود که چندین برابر یک آدم معمولی، عمر کنند! نوح نخستین آن‏دو، در گذشته نقش خود را به پایان برد و به گفته صریح قرآن ۹۵۰ سال در میان توده خویش درنگ کرد، و سرنوشتش آن بود که به دنبال طوفان، تمدّن جهان را از نو به پا سازد. و دیگری مهدی است که نقش خویش را در آینده ایفا می‌‏کند، و تاکنون بیش از هزار سال در میان توده خویش زیسته و مقدّر چنین است که در روز موعود، جهان را دوباره می‌‏سازد. پس، چگونه زندگانی طولانی نوح را باور داریم، امّا طول عمر مهدی (ع) را نمی‌‏پذیریم؟![۴] از آنچه که گذشت معلوم می‌‏گردد که مسئله طول عمر، نه ‏تنها ممکن است، بلکه در طول تاریخ هم به وقوع پیوسته است.

۲.دلیل نقلی: مراد از دلیل نقلی، نصوص و روایاتی است که در این موضوع از جانب پیامبر عظیم الشأن اسلام (ص) و امامان معصوم (ع) وارد شده، که می‌‏توان آنها را به چند گروه تقسیم کرد:

گروه اوّل: روایاتی است که در خصوص خالی نبودن زمین از حجّت خدا وارد شده است. چنان‏که امام علی (ع) به کمیل بن زیاد فرمود: آری، هرگز روی زمین از کسی که به فرمان الهی قیام کند خالی نمی‌ماند، خواه ظاهر باشد و آشکار و یا ترسان و پنهان، تا دلایل خداوند و نشانه‌‏های روشن او از میان نرود.[۵] و نیز امام صادق (ع) فرمود: اگر مردم (جهان) تنها دو نفر باشند، یکی از آنها امام است.[۶]

گروه دوّم: روایاتی است که امامت را منحصر در دوازده تن از قریش و اهل بیت پیغمبر (ص) می‌داند، چنانکه جابر بن سمره گوید: از رسول خدا (ص) شنیدم که فرمود: اسلام پیوسته عزیز خواهد بود تا دوازده خلیفه بر مسلمانان حکومت کنند. سپس سخنی فرمود که من نفهمیدم، پس به پدرم گفتم: پیامبر (ص) چه فرمود؟ گفت: فرمود: تمام آنها از قریش‏‌اند[۷] و نیز فرمود: من و دوازده تن از فرزندانم و تو ای علی (یعنی یازده تن فرزندم با تو که دوازده نفر می‌شوید) بند و قفل زمین هستیم، یعنی میخ‌ها و کوه‌های زمین ... به سبب ما خدا زمین را میخ کوبیده، تا اهلش را فرو نبرد، چون دوازدهمین فرزندم از دنیا برود. زمین اهلش را فرو برد و مهلت داده نشوند به سوی آنها ننگرند[۸]

گروه سوّم: روایاتی است که امام مهدی (ع) را به نام و صفات، مشخّص نموده است. همچنان‏که رسول خدا (ص) فرمود: مهدی از فرزندان من است، نامش نام من، کنیه‌‏اش کنیه من، از نظر خصال و ویژگی‌های اخلاقی شبیه‌‏ترین فرد به من است، برای او غیبتی طولانی و اضطرابی حیرت‏زاست، مردم درباره او دچار گمراهی می‌‏شوند، پس (از غیبت طولانی) مانند ستاره درخشان ظاهر می‌‏شود و زمین را از عدل و داد پر می‌‏کند، چنانکه از ستمگری و تجاوز پر شده باشد[۹]

گروه چهارم: روایاتی است که گویند: قیامت برپا نمی‌شود تا وقتی که امام غایب (ع) قیام کند. چنانکه رسول خدا (ص) فرمود: قیامت به پا نمی‌شود، تا اینکه شخصی از خاندان و اهل بیت من قیام کند، که نامش نام من است[۱۰]

گروه پنجم: روایاتی است که مربوط به وجود و شناخت امام در هر زمان می‌‏باشد. چنانکه حارث بن مغیره می‌‏گوید: به امام صادق (ع) عرض کردم: پیغمبر (ص) فرموده است: هرکس بمیرد و پیشوایش را نشناسد، به مرگ جاهلیت مرده است؟ فرمود: آری. عرض کردم: جاهلیت کامل یا جاهلیتی که امامش را نشناسد؟ فرمود: جاهلیت کفر و نفاق و گمراهی[۱۱]

با جمع بین روایات مذکور، به این نتیجه مسلّم می‌رسیم که امام غایب و منتظر (ع) همان حجّت بن حسن العسکری (ع) است.

۳.دلیل شرعی: از ویژگی‌های بسیار روشن دین اسلام، جهانی بودن آن است، و در اوّلین مرحله بر امام و خلیفه معصوم مسلمانان واجب است که از جهاد یا غیر آن، این دعوت را به تمام نواحی جهان برساند، چرا که اسلام، یک نظام اجتماعی انقلابی است و آمده است تا تمام نظام‌های فاسد اجتماعی حاکم را از بین ببرد. بدیهی است که در شرایط انقلاب، خراب کردن و از نو ساختن، احتیاج به گذشت زمان طولانی دارد تا در این مدّت، انقلابیون با تمام امکانات به سوی ریشه‌‏کن ساختن باقیمانده نظام‌های اجتماعی سرنگون‏‌شده بشتابند. از طرفی ما می‌‏دانیم که روزگار، به پیغمبر (ص) مهلت کافی نداد تا بناهای فساد گذشته را کاملا خراب کند و نظام نوینی که مطابق با اهداف عالیه‌‏اش بود، به ‏طور کامل، به اجرا درآورد. و بعد از آن حضرت علی (ع) نیز به دلیل مشکلات زیاد و جریان‌های سیاسی که از قبل یا در زمان خلافتش وجود داشت موفّق به عملیات انقلابی‏ نشد. و فرزندان معصوم او هم به علّت عوامل سیاسی و زمینه‏‌های اجتماعی نتوانستند به این مهم دست یازند. اکنون نوبت به امام غایب و منتظر (ع) رسیده و ناچار این مهم باید به دست او انجام شود، که او آخرین معصوم در روی زمین و تحقّق‏‌بخش هدفی است که خداوند در قرآن فرموده: خدا کسی است که پیامبرش را با هدایت و دین حق فرستاد، تا وی را بر همه ادیان غلبه دهد[۱۲]

۴.دلیل علمی و تجربی: خلاصه این دلیل این است که جمعی از دانشمندان علوم جدید، از قبیل دکتر الکسیس کارل، دکتر جاک لوب، و دکتر ورن لویس و همسرش، و نیز افرادی دیگر، در انجمن علمی راکفلر نیویورک، دست به یک سلسله آزمایش‌هایی روی اجزای انواع مختلف از گیاهان و جانداران و انسان‌ها زدند. میان این آزمایش‌ها، آزمایش‌هایی بود که بر روی قسمت‌‏هایی از اعصاب انسان و عضلات و قلب و پوست و کلّیه‌‏های او انجام گرفت، و در نتیجه ثابت شد که این اجزاء، تا وقتی که از تغذیه کافی و کامل و بهداشت مناسب برخوردار باشند، و عارضه‌‏ای از خارج به آنها نرسد، زنده و باقی می‌‏مانند، و سلّول‌‏هایشان پیوسته در حال رشد و نموّ هستند[۱۳] و ما می‌‏دانیم که امام به جهت علم وسیعی که دارد بهترین کسی است که می‌‏تواند به خوبی رعایت بهداشت و سلامت را بنماید.

سخن آخر اینکه، هرکس به اخبار وارده، در خصوص امام غایب (ع) از پیغمبر اکرم (ص) و سایر امامان -(ع)- مراجعه نماید خواهد دید که نوع زندگی آن حضرت را به طریق خرق عادت معرفی کرده‌‏اند. و البته خرق عادت غیر از محال است، و از راه علم هرگز نمی‌‏توان خرق عادت را نفی کرد. زیرا هرگز نمی‌‏توان اثبات کرد که‏ اسباب و عواملی که در جهان کار می‌کنند، تنها همان‌هایی هستند که ما آنها را دیده‌‏ایم و می‌‏شناسیم و دیگر اسبابی که ما از آنها خبر نداریم، یا آثار و اعمال آنها را ندیده‏‌ایم، و یا نفهمیده‌‏ایم، وجود ندارد، ازاین‏رو، ممکن است که در فردی یا افرادی از بشر اسباب و عواملی به وجود آید که عمری بسیار طولانی-هزار یا چندین هزار ساله- برای ایشان تأمین نماید، و از اینجاست که جهان پزشکی تاکنون از پیدا کردن راهی برای عمرهای بسیار طولانی نومید و مأیوس نشده است[۱۴]

نتیجه: با آنچه در مسئله امکان طول عمر گذشت و آنچه که در این مقال گفته شد، جای تردیدی باقی نمی‌‏ماند که طول عمر امام زمان (ع) نه‏ تنها ممکن است، بلکه از زمان غیبت کبری تاکنون استمرار داشته و تا اذن ظهور حضرتش توسّط خداوند متعال، ادامه خواهد داشت»[۱۵].

منبع‌شناسی جامع مهدویت

پانویس

  1. اقتباس از اربعین شیخ بهایی، ترجمه خاتون‏آبادی، ص ۵۵۳
  2. دادگستر جهان، ابراهیم امینی، ص ۲۰۰.
  3. سوره عنکبوت، آیه ۱۴
  4. ترجمه بحث حول المهدی، آیت الله صدر، ص ۳۴
  5. نهج البلاغه، فیض الاسلام، حکمت ۱۳۹، ص ۱۱۵۸
  6. اصول کافی، مرحوم کلینی، ج ۱، ص ۱۸۰.
  7. صحیح مسلم، ج ۳، ص ۱۴۵۳
  8. اصول کافی، ج ۱، ص ۵۳۴
  9. فرائد السّمطین، جوینی، ج ۲، ص ۳۳۵
  10. فرائد السّمطین، جوینی، ج ۲، ص ۳۲۷
  11. اصول کافی، مرحوم کلینی، ج ۱، ص ۳۷۶
  12. سوره صفّ، آیه ۹، این آیه در تفسیرهای قرآن از جانب امامان معصوم به امام زمان تفسیر شده است
  13. در انتظار امام، عبد الهادی فضلی، ترجمه روحانی، ص ۶۱
  14. شیعه در اسلام، علّامه طباطبایی، ص ۱۵۱
  15. یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص ۱۰۷-۱۱۳.