سخاوت
مقدمه
سخاوت و بخشندگی، ملکهای است که صاحب خود را به بخشش بخشی از آنچه خداوند روزی او نموده، تشویق مینماید. بخشنده در این عمل نه بهدنبال پاداشی مادّی است، و نه بهدنبال عِوضی معنوی. حضرت حق خود در قرآن کریم این فضیلت را به اینگونه معرّفی کرده است: ﴿وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ﴾[۱].
انفاق، همان هزینه کردن در امور شایسته است؛ و گویا در این آیه شریفه، از آن رو "آنچه هزینه میشود" را مذکور نداشته، که تمامی مواردی که در عنوان عامّ "سبیل اللّه" قرار میگیرد را، شامل شود؛ چه هر آنچه مورد رضایت حضرت حق بوده پسند او را بههمراه خواهد داشت، میتواند مورد انفاق و بخشش قرار گیرد؛ خواه مصارف واجب باشد و یا مصارف مستحب؛ آسودگی خانواده، میهمانیهای لازم و مواردی اینگونه نیز، اینچنیناند. پر واضح است که میهمانیهای غیر لازم و یا همراه با اسراف و زیادهروی در هزینه، نه تنها مورد رضایت حضرت حق نیست، که در شمار اعمال ناپسند قرار دارد. همچنین این عمومیّت، نشان از آن دارد که بخشش، تنها شامل مال و ثروت نشده، آبرو، قدرت و حتّی جان آدمی را نیز شامل میشود. آری! در صدق عنوان "بخشش" شرط است که بدون پاداش معنوی و یا مادّی بوده، در مقابل چیزی انجام نشود.
گذشته از آنکه این مطلب در معنای لغوی و اصطلاحی بخشش نهفته است، شماری از آیات و روایات نیز بر آن دلالت دارند. ما پس از این، به این مجموعه آیات و احادیث اشاره خواهیم کرد.
شماری از آیات قرآن کریم نیز بر مطالبی هماهنگ در این زمینه دلالت نماید؛ برخی از این مطالب را میتوان اینگونه برشمرد:
- آیات پیشین، بهخوبی بر شایستگی و برتری انفاق و بخشش دلالت مینماید؛
- گذشته از آن، گویا انفاق در شمار وظائف مؤمنان قرار دارد: ﴿لِيُنْفِقْ ذُو سَعَةٍ مِنْ سَعَتِهِ وَمَنْ قُدِرَ عَلَيْهِ رِزْقُهُ فَلْيُنْفِقْ مِمَّا آتَاهُ اللَّهُ﴾[۲].
- در مرتبه سوّم، میتوان به شصت آیه کریمه دست یافت، که به ترغیب به این فضیلت اخلاقی پرداخته، مؤمنان را به اتّصاف به آن فراخوانده است. در این زمینه تنها به این دو آیه بنگرید: ﴿مَثَلُ الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِي كُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ وَاللَّهُ يُضَاعِفُ لِمَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ﴾[۳]، ﴿وَمَثَلُ الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَتَثْبِيتًا مِنْ أَنْفُسِهِمْ كَمَثَلِ جَنَّةٍ بِرَبْوَةٍ أَصَابَهَا وَابِلٌ فَآتَتْ أُكُلَهَا ضِعْفَيْنِ فَإِنْ لَمْ يُصِبْهَا وَابِلٌ فَطَلٌّ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ﴾[۴].
این دو آیه شریفه، نکاتی بسیار در خود نهفته دارد؛ در شمار این نکات است:
- آیه نخست دلالت مینماید که انفاق، درخور احوال انفاق کننده، نیّت او، و کردار گوناگونش، نتیجه و ثمره خود را ظاهر میسازد؛ همانگونه که بهشت نیز با توجّه به احوال افراد، صورتهای گوناگون میپذیرد.
- انفاق هر لحظه ثمرهای جدید میدهد، و آن ثمره در دنیا و آخرت بهدست صاحبش رسیده، برای او کارگشائی مینماید؛ همانگونه که آن ثمره نیز هر لحظه ثمرهای دیگر، و آن ثمره جدید نیز ثمرهای دیگر پدید میآورَد. از این رو میتوان گفت که انفاق همان - و یا دست کم یکی از مصادیق مهمّ -شجره طیّبهای است که در قرآن کریم از آن یاد شده، و به ثمرهبخشی لحظه به لحظه آن اشاره شده است: ﴿أَلَمْ تَرَ كَيْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِي السَّمَاءِ * تُؤْتِي أُكُلَهَا كُلَّ حِينٍ بِإِذْنِ رَبِّهَا﴾[۵]. بر این اساس، انفاق همچون درختان بهشتی و یا همان درخت است؛ چه دنیا مزرعه آخرت است که اجزاء بهشتی آن از همان خواص بهشت برخوردارند؛ درخت انفاق نیز همچون دیگر درختان بهشت از خاصیّت ثمره بخشی دائمی برخوردار بوده، زارعان خود را از ثمرات بیشمار بهرهمند میسازد: ﴿مَثَلُ الْجَنَّةِ الَّتِي وُعِدَ الْمُتَّقُونَ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ أُكُلُهَا دَائِمٌ وَظِلُّهَا تِلْكَ عُقْبَى الَّذِينَ اتَّقَوْا وَعُقْبَى الْكَافِرِينَ النَّارُ﴾[۶].
- آیه دوّم نیز، علاوه بر نکاتی که از آیه اوّل استخراج نمودیم، بر نکتهای دیگر دلالت مینماید؛ و آن اینکه: انفاقْ ملکه سخاوت را در روح انسان پرورش داده تقویت مینماید، چه هر ملکهای نیازمند به تقویت و استحکام میباشد، و استحکام آن تنها بهواسطه انجام اعمالی که با آن در ارتباط مستقیم است، ممکن میباشد.
- هدفی که در هر انفاقی مدّنظر میآید نیز، در این میان از نقشی مهم برخوردار است. از این رو اگر قصد قربت به بارگاه الهی در انفاقی صورت نبندد، در حقیقت هیچ انفاقی صورت نگرفته؛ امّا اگر با آن قصدِ انسانساز انفاقی هر چند کوچک صورت گیرد، همانند بهشت از شادابی، طراوت و خاصیّت ثمرهبخشی برخوردار خواهد بود. حالْ انفاق کننده اگر در کنار این نیّت از نیّتهای دیگر نیز بهرهمند باشد، باز نیّتش در چگونگی آنچه انجام داده، دخیل خواهد بود. آن کس که علاوه بر قصد قربت به حضرت حق، از ترس جهنّم، و یا بهخاطر محبّت بهشت، و یا برای سعادت فرزندانش دست به سوی انفاقات مستحب میبرد، به همان اندازه که در نیّت آورده از آن پاداش خواهد برد.
- "تنها برای بهدست آوردن رضایت الهی" که در این آیه کریمه بدان اشاره رفته است، جملهای تفسیری است، که نشان دهنده ماهیّت سخاء و بخشش است؛ چه پیش از این اشاره کردیم که اگر بخششی در مقابل اجری مادّی و یا معنوی صورت گیرد، از حریم اصطلاحیِ سخاء بهدور بوده، نمیتواند فوائد آن را برای صاحب خود پدید آورَد: ﴿وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا * إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزَاءً وَلَا شُكُورًا﴾[۷].
- از عبارت شریف ﴿وَتَثْبِيتًا مِنْ أَنْفُسِهِمْ﴾[۸] تا عبارت مبارک ﴿قُلْ كُلٌّ يَعْمَلُ عَلَى شَاكِلَتِهِ﴾[۹]، نیز همینگونه است؛ چه عقلْ تمامی این امور را بهخوبی در مییابد، و سخن شارع در این زمینه تنها راهنمائی به حکم عقل است.
قرآن کریم در آیاتی دیگر، مؤمنان را آگاه میسازد که اتفاقی که بههمراه منّت و یا اذّیت روحی دیگری باشد، کاملاً از ارزش افتاده هیچگونه ثمرهای در درگاه الهی نخواهد داشت؛ همانگونه که بخششهای ریاءآمیز نیز همینگونه است. در شمار این آیات است: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُبْطِلُوا صَدَقَاتِكُمْ بِالْمَنِّ وَالْأَذَى كَالَّذِي يُنْفِقُ مَالَهُ رِئَاءَ النَّاسِ وَلَا يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ﴾[۱۰]
آیا بطلان اینگونه اعمال، بدان خاطر است که منّت مانع از پذیرش عمل است؟؛ و یا بدان سبب است که بخشش منّتآلود اصلاً توان پذیرفته شدن را نداشته در درگاه الهی از هیچ وزنی برخوردار نیست؟ بیشترین مفسّران رأی نخست را برگزیدهاند؛ هرچند به باور ما نظر دوّم صحیحتر مینماید.؛ چراکه انفاق تنها در صورتی متحقّق میشود، که محبّت بدون چشمداشت به عوض جریان یافته، بخشش کننده بدون هیچ دریافتی تنها به بخشش بپردازد، در حالی که در این موارد، منّت و اذیّت نشان میدهد که بخشنده، در مقابل فعل خود نظری دیگر نیز داشته که هماکنون برآورده نشده است. از آن رو آنچه در اینجا انجام میپذیرد، تنها از صورت انفاق و بخشش برخوردار بوده؛ امّا در حقیقت نه بخشش که معاملهای بیش نبوده است[۱۱].
مراتب بخشش
انفاق و بخشندگی نیز از مراتبی گوناگون برخوردار است. پر واضح است که هر انفاقی که بر اساس یکی از این مراتب صورت گیرد، هرچند در اصل خود بسیار شایسته و نیکو است، امّا درجه نیکوئی آن بر اساس همان مرتبه تعیین میگردد. ما در اینجا به شماری از این مراتب اشاره میکنیم:
مرتبه نخست
این مرتبه - که ضعیفترین مراتب بخشش است - عبارت از انفاقات واجبی است که بر عهده انسان نهاده شده است. پرداخت خمس، زکوه، حقوق مالی به پدر و مادر نیازمند و... در این شمار است.
بر اساس آنچه گذشت، درمی یابیم که اگر این امور بر پایه ملکه از نهاد آدمی صادر شود، میتواند عنوان بخشندگی / سخاوتمند بودن را برای آدمی بههمراه داشته باشد؛ ورنه اگر کسی از ترس دوزخ، و یا طمع در بهشت، و یا دیگر علل به پرداخت اینگونه حقوق خود بپردازد، هرچند تکلیف خود را انجام داده است، امّا نمیتوان او را متّصف به فضیلت اخلاقی سخاء دانست. اینان در صحنه قیامت از اجر متّقیان، و نه منفقان، برخوردار خواهند بود[۱۲].
مرتبه دوّم
این مرتبه- که مرتبه متوسّط این فضیلت اخلاقی است- عبارت از آن است که آدمی به انفاقات مستحبی - و نه واجب - پرداخته، اینگونه امور را به انجام آورد. کمک به فقرا و محتاجان بهوسیله ثروت، آبرو، قدرت و به تعبیر قرآن کریم "تمامی آنچه که در شمار رزق انسان است" - ﴿وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ﴾[۱۳] - در این بخش جای میگیرد.
این کمک به نیازمندان، اگر در غیر از ضروریّات آنان باشد، از ثوابی شگفت برخوردار خواهد بود؛ بهگونهای که شاید بتوان گفت در تمامی پهنه اسلام، ثوابی بالاتر از آن متصوّر نیست. امام صادق(ع) در این زمینه میفرمایند:"آن کس که در مقام برآوردن نیاز برادر مسلمانش برآید و در این راه تلاش کند، و خداوند برآوردن آن نیاز را بر دست او روا سازد، یک حج و یک عمره و دو ماه اعتکاف در مسجد الحرام و روزه آن دو ماه را برای او نویسد؛ و اگر در این راه تلاش کند امّا خداوند برآوردن آن حاجت را بهوسیله او مقدّر نفرماید یک حج و یک عُمره برای او مینویسد"[۱۴].
اینگونه انفاقات امّا، اگر در مورد واجب و ضروری - همچون غذا رسانیدن به گرسنگان، تهیّه مقدّمات ازدواج جوانان نیازمند، فراهم ساختن لباس و مسکن برای آنان که از این دو نعمت محرومند، و... -صورت گیرد، در شمار دسته نخست بوده و از ثواب انفاقات واجب و نه مستحب، برخوردار خواهد بود؛ چه پرداختن به اینگونه بخششها بر همگان واجب است، و آنان که از انجام آن بازایستند، از انجام واجبات روی گردانیدهاند. در این میان تفاوتی میان نیازهای شخصی-همچون مثالهای گذشته-و نیازهای اجتماعی-همچون کمک رسانی برای جهاد در راه خدا - دیده نمیشود.
خداوند اینگونه انفاقات را با تأکید فراوان به امر گرفته، و مؤمنان را از ترک آن برحذر داشته است. ما هرچند پس از این در فصلی ویژه از بخل سخن خواهیم داشت، و آیات و روایات مربوط به آن رذیلت اخلاقی را در آن فصل به بررسی خواهیم گرفت، امّا در اینجا نیز به یک نمونه از آن آیات و احادیث اشاره میکنیم؛ چه مبحث حاضر بدون پرداختن به این بخش کامل نمینماید. به این دو آیه شریفه بنگرید: ﴿وَالَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَلَا يُنْفِقُونَهَا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ * يَوْمَ يُحْمَى عَلَيْهَا فِي نَارِ جَهَنَّمَ فَتُكْوَى بِهَا جِبَاهُهُمْ وَجُنُوبُهُمْ وَظُهُورُهُمْ هَذَا مَا كَنَزْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ فَذُوقُوا مَا كُنْتُمْ تَكْنِزُونَ﴾[۱۵]. این آیه، بهوضوح بر آن دلالت مینماید که اگر جامعه اسلامی نیازمند به چیزی باشد، بر همه کسانی که بر فراهم ساختن آن قدرت دارند، لازم است که به پرداخت آن بپردازند. اینان اگر به این وظیفه خویش عمل نکنند، عذابهای وعده داده شده الهی در انتظار آنان خواهد بود. پر واضح است که این آیه را، نه میتوان به انفاقات واجبی همچون خمس و زکوه اختصاص داد، و نه میتوان آن را ویژه اهل کتاب و یا گروه خاصّ دیگری دانست.
این حدیث شریف نیز در این زمینه سخت گویاست:"هر مؤمنی که مؤمن دیگری را از آنچه بدان نیاز دارد باز دارد، در حالی که میتواند در رفع حاجت او بکوشد- خواه از امکانات خود، و یا از امکانات دیگران در این مسیر استفاده کند- خداوند او را در قیامت با چهرهای سیاه و چشمانی دریده و سرخ و دستانی که با زنجیر به گردنش آویخته است نگاه میدارد، و در حق او گفته میشود که: این خائن است که در حق خدا و پیامبرش خیانت کرده است!. آنگاه امر میشود که به آتش انداخته شود"[۱۶].[۱۷]
مرتبه سوّم
این مرتبه- که شدیدترین و استوارترین مراتب آن است - همان ایثار معروف اخلاقی است. در این مرتبه، شخص بخشنده، آنچه را خود بدان محتاج است در اختیار دیگران نهاده، از احتیاج خود بدان چشم میپوشد. قرآن کریم این مرتبه را سخت گرامی داشته، با یادکرد از شماری از ایثارگران، دیگران را ترغیب فرموده است تا به سنّت و روش آنان اقتدا نمایند: ﴿وَالَّذِينَ تَبَوَّءُوا الدَّارَ وَالْإِيمَانَ مِنْ قَبْلِهِمْ يُحِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَيْهِمْ وَلَا يَجِدُونَ فِي صُدُورِهِمْ حَاجَةً مِمَّا أُوتُوا وَيُؤْثِرُونَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ وَمَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ﴾[۱۸]. آیه شریفه، بهروشنی دلالت مینماید که این گروه از مسلمانان، گذشته از غذا و لباس خود، حتّی منازلشان را نیز در اختیار دیگران نهادند. آنان هرچند خود به این غذا و مسکن محتاج بودند، امّا دیگران را در این احتیاج بر خود مقدّم داشتند؛ و جالب آنکه به هنگام ایثار، در نفس خود هیچ اندوهی بر آن نمییافتند!.
در خبر است که یکی از انصاریان مدینه، منزل خویش را در اختیار مردی از مهاجران نهاد و خود در کنار کوچه، سکونت یافت. پیامبر اکرم(ص) چون او را در کنار کوچه یافت، از حالش باز پرسید، و سبب سکونتش در آن مکان را سؤال کرد. آن مرد در پاسخ چنین اظهار داشت که: اگر آن مهاجر در کوچه ساکن میشد و من در منزلم بودم، هرگز در آن خانه آسایش نمییافتم، چه برادر خود را در کوچه میدیدم؛ امّا اکنون که من در اینجا و او در منزل من است، جانی آسوده دارم و نفسی راحت!.
اینگونه عمل کردن، در میان مردان بارگاه الهی همیشه به چشم میآمده است؛ هرچند دنیادوستان آن را عملی احمقانه دانسته از انجامش باز میایستادهاند. اینان در نظر قرآن کریم چون حیواناتند، که تنها آسایش خویش را در نظر میآورَند: ﴿وَيَأْكُلُونَ كَمَا تَأْكُلُ الْأَنْعَامُ﴾[۱۹]، ﴿أُولَئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولَئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ﴾[۲۰].
در سوره انسان، خداوند ایثار اهل بیت(ع) را یاد میفرماید؛ تا آدمیان را به سوی آن مرحله عالی سوق دهد، و به فراگرفتن سیره آنان تشویق نماید؛ ﴿وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا * إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزَاءً وَلَا شُكُورًا﴾[۲۱].
دنیاخواهان در پی لذّات مادّیند، لذّت خوردن، آشامیدن، از جنس مخالف برخوردار شدن، به ثروت، ریاست و قدرت رسیدن؛ و جز این چیزی دیگر در نظر نمیآورند. الهیان امّا لذت خویش را در ایثار، انفاق، شب زندهداری و... مییابند؛ و چه تفاوتی عظیم و مسافتی طولانی میان این دو لذّت هست!: ﴿تَتَجَافَى جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضَاجِعِ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفًا وَطَمَعًا وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ * فَلَا تَعْلَمُ نَفْسٌ مَا أُخْفِيَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْيُنٍ جَزَاءً بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ﴾[۲۲].[۲۳]
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ «و از آنچه به آنان روزی دادهایم میبخشند» سوره بقره، آیه ۳.
- ↑ «توانگر باید از توانگری خویش و آنکه روزی بر او تنگ شده از آنچه خدا به وی داده است هزینه کند» سوره طلاق، آیه ۷.
- ↑ «داستان (بخشش) آنان که داراییهای خود را در راه خداوند میبخشند چون دانهای است که هفت خوشه بر آورده باشد، در هر خوشه صد دانه و خداوند برای هر که بخواهد (آن را) چند برابر میگرداند و خداوند نعمتگستری داناست» سوره بقره، آیه ۲۶۱.
- ↑ «و داستان (بخشش) کسانی که داراییهای خود را در جستجوی خشنودی خداوند و برای استواری (نیّت خالصانه) خودشان میبخشند، همچون باغساری بر پشتهوارهای است که بارانی تند- و اگر نه بارانی تند، بارانی نرمریز- بدان برسد و میوههایش را دوچندان کند و خداوند به آن» سوره بقره، آیه ۲۶۵.
- ↑ «آیا درنیافتهای که خداوند چگونه به کلمهای پاک مثل میزند که همگون درختی پاک است، ریشهاش پابرجاست و شاخهاش سر بر آسمان دارد * به اذن پروردگارش هر دم بر خود را میدهد» سوره ابراهیم، آیه ۲۴-۲۵.
- ↑ «چگونگی بهشتی که به پرهیزگاران وعده دادهاند، (این است که) نهرها از بن آن جاری است، میوهها و سایههایش ماندنی است، این فرجام پرهیزگاران است و فرجام کافران دوزخ است» سوره رعد، آیه ۳۵.
- ↑ «و خوراک را با دوست داشتنش به بینوا و یتیم و اسیر میدهند *(با خود میگویند:) شما را تنها برای خشنودی خداوند خوراک میدهیم، نه پاداشی از شما خواهانیم و نه سپاسی» سوره انسان، آیه ۸-۹.
- ↑ «و برای استواری (نیّت خالصانه) خودشان میبخشند» سوره بقره، آیه ۲۶۵.
- ↑ «بگو: هر کس به فرا خور خویش کار میکند» سوره اسراء، آیه ۸۴.
- ↑ «ای مؤمنان! صدقههای خود را با منّت نهادن و آزردن تباه نسازید، همچون کسی که از سر نمایش دادن به مردم، دارایی خود را میبخشد و به خداوند و روز واپسین ایمان ندارد» سوره بقره، آیه ۲۶۴.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی ج۲، ص۳۳۹-۳۴۴.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی ج۲، ص۳۴۴.
- ↑ «و از آنچه به آنان روزی دادهایم میبخشند» سوره بقره، آیه ۳.
- ↑ « مَنْ سَعَى فِي حَاجَةِ أَخِيهِ الْمُسْلِمِ فَاجْتَهَدَ فِيهَا فَأَجْرَى اللَّهُ عَلَى يَدَيْهِ قَضَاءَهَا كَتَبَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ حَجَّةً وَ عُمْرَةً وَ اعْتِكَافَ شَهْرَيْنِ فِي الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَ صِيَامَهُمَا وَ إِنِ اجْتَهَدَ فِيهَا وَ لَمْ يُجْرِ اللَّهُ قَضَاءَهَا عَلَى يَدَيْهِ كَتَبَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ حَجَّةً وَ عُمْرَةً»؛ اصول کافی، ج۲، ص۱۹۸.
- ↑ «و آنان را که زر و سیم را میانبارند و آن را در راه خداوند نمیبخشند به عذابی دردناک نوید ده! * روزی که آن را در آتش دوزخ بگدازند و با آن بر پیشانی و پهلو و پشت آنان داغ نهند (و به ایشان گویند:) این همان چیزی است که برای خود میانباشتید اکنون آنچه را میانباشتید بچشید!» سوره توبه، آیه ۳۴-۳۵.
- ↑ « أَيُّمَا مُؤْمِنٍ مَنَعَ مُؤْمِناً شَيْئاً مِمَّا يَحْتَاجُ إِلَيْهِ وَ هُوَ يَقْدِرُ عَلَيْهِ مِنْ عِنْدِهِ أَوْ مِنْ عِنْدِ غَيْرِهِ أَقَامَهُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ مُسْوَدّاً وَجْهُهُ مُزْرَقَّةً عَيْنَاهُ مَغْلُولَةً يَدَاهُ إِلَى عُنُقِهِ فَيُقَالُ هَذَا الْخَائِنُ الَّذِي خَانَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ ثُمَّ يُؤْمَرُ بِهِ إِلَى النَّارِ»؛ اصول کافی، ج۲، ص۳۶۷.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی ج۲، ص۳۴۵-۳۴۷.
- ↑ «و (نیز برای) کسانی است که پیش از (آمدن) مهاجران، در خانه (های مدینه) و (پایگاه) ایمان، جای داشتهاند؛ کسانی را که به سوی آنان هجرت کردهاند، دوست میدارند و در دل به آنچه به مهاجران دادهاند، چشمداشتی ندارند و (آنان را) بر خویش برمیگزینند هر چند خود» سوره حشر، آیه ۹.
- ↑ «و همچون چارپایان میخورند» سوره محمد، آیه ۱۲.
- ↑ «آنان چون چارپایانند بلکه گمراهترند؛ آنانند که ناآگاهند» سوره اعراف، آیه ۱۷۹.
- ↑ «و خوراک را با دوست داشتنش به بینوا و یتیم و اسیر میدهند *(با خود میگویند:) شما را تنها برای خشنودی خداوند خوراک میدهیم، نه پاداشی از شما خواهانیم و نه سپاسی» سوره انسان، آیه ۸-۹.
- ↑ «از بسترها پهلو تهی میکنند (و برای نماز برمیخیزند) در حالی که پروردگارشان را به بیم و امید میخوانند و از آنچه به آنان روزی کردهایم میبخشند * پس هیچ کس نمیداند چه روشنی چشمی برای آنان به پاداش کارهایی که میکردند نهفتهاند» سوره سجده، آیه ۱۶-۱۷.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی ج۲، ص۳۴۷-۳۴۹.