سوره کهف
مقدمه
داستان اصحاب کهف، آن غارنشینان یکتاپرستی که از نظام شرکآلود دقیانوس به غار پناهنده شده و پس از ۳۰۹ سال خواب در آن غار، پس از تغییر حکومت و زوال دقیانوس به شهر بازگشتند، در آیات ۹ تا۲۶ این سوره بازگو شده و نام سوره نیز برگرفته از همین آیات است.
داستان ذوالقرنین و مسافرت حضرت موسی با حضرت خضر (ع) از فرازهای مهم دیگر این سوره است.
واژه «کهف» شش بار در قرآن و در همین سوره استعمال شده است.
این سوره با انذار و تبشیر به اعتقاد حق و عمل صالح دعوت میکند، هم چنان که از دو آیه اولش بوی این معنا استشمام میشود، و نیز از آیه آخر سوره که میفرماید: ﴿فَمَنْ كَانَ يَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا﴾[۱].
در این سوره مسأله نفی فرزند داشتن خدا مورد عنایت و توجه زیادی واقع شده است، نظیر اختصاص دادن تهدید و انذار به کسانی که برای خدا فرزند قائل شدهاند، یعنی بعد از آنکه میفرماید: ﴿لِيُنْذِرَ بَأْسًا شَدِيدًا مِنْ لَدُنْهُ﴾[۲] مجدداً میفرماید: ﴿وَيُنْذِرَ الَّذِينَ قَالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَدًا﴾[۳]. پس در این آیه روی سخن با دوگانه پرستان است، که قائل به فرزندی ملائکه و جن و مصلحین بشر برای خدا هستند، و همچنین خطاب به نصاری است که قائل به فرزندی مسیح برای اویند. و شاید روی سخن به یهود هم باشد، چون خود قرآن از یهود نقل کرده که گفتهاند: عزیر پسر خدا است.
بعید نیست، همانگونه که اشاره شد، کسی بگوید که غرض از نزول این سوره بیان سه داستان عجیب است که در قرآن کریم جز در این سوره ذکر نشده، یکی قصه اصحاب کهف و دیگری داستان موسی و آن جوانی که در راه به سوی مجمع البحرین دیدار نمود، و سوم حکایت ذی القرنین، و آن گاه از این سه داستان در غرض سوره که اثبات نفی شریک و تشویق بر تقوی و ترس از خدا است استفاده کند.
گفته شده: این سوره به طوری که از سیاق آیاتش استفاده میشود در مکه نازل شده است. اما بعضی از مفسران آیه ﴿وَاصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ﴾[۴] را از مکی بودن استثناء کردهاند.
ویژگیهای سوره کهف
- دارای ۱۱۰ آیه به عدد کوفی، ۱۱۱ آیه به عدد بصری، ۱۰۵ آیه به عدد حجازی، ۱۰۶ آیه به عدد شامی، ۱۵۷۹ کلمه و ۶۴۶۰ یا ۶۵۵۰ حرف است.
- در ترتیب نزول، شصت و نهمین و در مصحف شریف هیجدهمین سوره است.
- از سورههای مکی به شمار میآید؛ جز آیات ۲۸، ۸۳ و ۱۰۱ که مدنی است.
- پیش از سوره نحل و پس از سوره غاشیه نازل شد.
- از نظر کمّیت از سور مئین و شامل حدود نیم جزء از قرآن است.
محتوای سوره کهف
- داستان اصحاب کهف؛
- داستان حضرت موسی و حضرت خضر (ع)؛
- داستان ذوالقرنین و یأجوج و مأجوج؛
- مبدأ و معاد[۵].[۶]
فضیلت سوره کهف
در فضیلت این سوره از نبی مکرم اسلام (ص) روایت شده: «هرکس این سوره را در شب جمعه قرائت نماید بین او وخانه خدا و پس از آن نورانی خواهد شد».
از امیرالمؤمنین (ع) روایت شده که فرمودند: «هیچ بندهای نیست که آیه (قل انّما انا بشر مثلکم... را تا آخر سوره کهف) بخواند جز اینکه برای او نوری کشیده شود از خوابگاهش تا خانه کعبه و چنانچه خود از اهل حرم است برای او نوری است تا بیت المقدس.
پیامبر اسلام (ص) فرمودهاند: «سوره کهف در تورات به نام حائله معروف است؛ زیرا میان قاری خود و آتش حائل و مانع میشود».
در روایت دیگری از ایشان وارد شده است: «آیا به شما خبر ندهم از سورهای که عظمت آن آسمان و زمین را پر کرده است و کسی که این سوره را بنویسد نیز عظمتی این چنین دارد و هر کس این سوره رادر روز جمعه قرائت نماید خداوند گناهان او را تا جمعه آینده میآمرزد.»...
از امام صادق (ع) نقل شده: «هر کس سوره کهف را در شبهای جمعه قرائت نماید، به مرگ شهادت از دنیا خواهد رفت یا اینکه خداوند او را شهید مبعوث خواهد کرد و در روز قیامت در صف شهدا خواهد بود».
در روایات متعددی از پیامبر گرامی اسلام (ص) به قرائت ۱۰ آیه آخر سوره کهف و حفظ کردن آنها سفارش شده است و فرمودهاند: هر کس به این سفارش عمل کند از فتنه دجّال در امان خواهد ماند.
برای این سوره در احادیث آثار و برکاتی ذکر شده است، مثل: جهت ادای قرض، ترس از دزد و بیخوابی، درمان درد ساق پا، بیدار شدن از خواب در ساعت معین، ایمن شدن از عقرب گزیدگی، آیات ﴿وَإِنَّا لَجَاعِلُونَ مَا عَلَيْهَا صَعِيدًا جُرُزًا﴾[۷]،﴿أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْكَهْفِ وَالرَّقِيمِ كَانُوا مِنْ آيَاتِنَا عَجَبًا﴾[۸] این سوره جهت برطرف شدن تب[۹].[۱۰]
اسامی سوره کهف
نامهای دیگر سوره کهف به این قرار است:
- اصحاب کهف: «کهف» در لغت به معنای پناهگاه است و به غار بزرگ نیز کهف میگویند؛ زیرا پناهگاه محکم و آسیبناپذیری است. چون داستان یک غار ویژه و غارنشینان آن، معروف به «اصحاب کهف» به طور مفصل و زیبا در این سوره بیان شده و این داستان یکی از شاهکارهای قرآن است و در جای دیگر قرآن نیامده، سوره به این اسم نامگذاری شده است.
- حائله: چون این سوره میان آتش جهنم و قاریان و عاملان بهآن مانع و حائل میشود «حائله» نام گرفته است[۱۱].[۱۲]
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ «بگو: جز این نیست که من هم بشری چون شمایم (جز اینکه) به من وحی میشود که خدای شما خدایی یگانه است؛ پس هر کس به لقای پروردگارش امید دارد باید کاری شایسته کند و در پرستش پروردگارش هیچ کس را شریک نسازد» سوره کهف، آیه ۱۱۰.
- ↑ «(کتابی) استوار، تا از عذابی شدید از سوی او بیم دهد و به مؤمنانی که کارهای شایسته میکنند نوید بخشد که آنان پاداشی نیکو (در بهشت) دارند». سوره کهف، آیه ۲.
- ↑ «و تا به آن کسان که میگویند: «خداوند فرزندی گزیده است»، بیم دهد» سوره کهف، آیه ۴.
- ↑ «و با آنان که پروردگار خویش را سپیدهدمان و در پایان روز به شوق لقای وی میخوانند خویشتنداری کن» سوره کهف، آیه ۲۸.
- ↑ سخاوی، علی بن محمد، جمال القراء و کمال الاقراء، جلد۱،صفحه ۴۴۵؛ طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، جلد۱۳،صفحه ۲۳۶؛ رامیار، محمود، تاریخ قرآن، صفحه ۵۸۴؛ زرکشی، محمد بن بهادر، البرهان فی علوم القرآن(باحاشیه)، جلد۱،صفحه ۱۹۳؛ فیروز آبادی، محمد بن یعقوب، بصائرذوی التمییزفی لطائف الکتاب العزیز، جلد۱،صفحه ۲۹۷؛ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، جلد۱۲،صفحه ۳۳۸و۳۳۵؛ جمعی از محققان، علوم القرآن عندالمفسرین، جلد۱،صفحه ۳۱۶؛ هاشم زاده هریسی، هاشم، شناخت سورههای قرآن، صفحه ۲۲۹؛ سیوطی، عبد الرحمان بن ابی بکر، الاتقان فی علوم القرآن، جلد۱،صفحه ۱۹۳و۴۱.
- ↑ فرهنگ نامه علوم قرآنی، ص:۳۰۴۲.
- ↑ «و ما هر آنچه را بر آن (زمین) است خاکی سترون خواهیم کرد» سوره کهف، آیه ۸.
- ↑ «آیا پنداشتهای که اصحاب کهف و رقیم از نشانههای ما (چیزی) شگرف بودهاند؟» سوره کهف، آیه ۹.
- ↑ سخاوی، علی بن محمد، جمال القراء و کمال الاقراء، جلد۱،صفحه (۲۲۸-۲۲۹)؛ ابن بابویه، محمد بن علی، ثواب الاعمال، صفحه ۱۰۶؛ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القران، جلد۶،صفحه (۳۰۶-۳۰۷)؛ سیوطی، عبد الرحمان بن ابی بکر، لباب النقول فی اسباب النزول، جلد۴،صفحه ۲۰۹؛ متقی، علی بن حسام الدین، کنزالعمال، جلد۱، صفحه (۵۷۴-۵۷۸)؛ نوری، حسین بن محمد تقی، مستدرک الوسائل ومستنبط المسائل، جلد۴،صفحه ۲۹۵.
- ↑ فرهنگ نامه علوم قرآنی، ص:۳۵۹۲.
- ↑ فیروز آبادی، محمد بن یعقوب، بصائر ذوی التمییز فی لطائف الکتاب العزیز، صفحه ۲۹۷؛ سیوطی، عبدالرحمان بن ابی بکر، الاتقان فی علوم القرآن، جلد۱، صفحه ۱۹۳
- ↑ فرهنگ نامه علوم قرآنی، ص:۸۰۲.