عبدالرحمن بن علی بغدادی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

موضوع مرتبط ندارد - مدخل مرتبط ندارد - پرسش مرتبط ندارد

آشنایی اجمالی

ابوالفرج عبدالرحمن بن علی بن محمد قرشی بغدادی معروف به ابن جوزی یکی از شخصیت‌های مشهور و معروف جهان اسلام به شمار می‌‌رود که در حوزه‌های گوناگون علوم آثاری پدید آورد. به همین دلیل نامش در مراکز علمی جهان اسلام و حتی خارج از آن زنده مانده است. او که در نسب با چندین واسطه به محمد بن ابی بکر می‌‌رسد[۱]، در «درب حبیب» بغداد بین سال‌های ۵۰۸ و ۵۱۰ه متولد شد[۲]. درباره شهرت وی به ابن جوزی، اقوالی ذکر شده است از آن جمله یکی از اجدادش به نام جعفر که به جوزی ملقب بود و این هم یا به این دلیل بود که جعفر به کار خرید و فروش جوز (گردو) اشتغال داشته؛ لذا به این نام مشهور شده، یا اینکه خانه جعفر که در بصره بود و در کنارش نهری جریان داشت که معروف به «جوز» بوده؛ لذا به جعفر، جوزی گفته‌اند[۳]. قول دیگر اینکه یکی از اجداد ابن جوزی در شهر واسط در خانه‌اش درخت گردو داشته و غیر از آن درخت، در آن منطقه درخت گردو (جوز) نبوده و لذا به جوزی معروف شده بود و از این لحاظ به عبدالرحمان هم ابن جوزی گفته‌اند[۴].

تحصیل علم

عبدالرحمان در حدود سه سالگی پدرش را از دست داد و عمه‌اش سرپرستی او را بر عهده گرفت. ابوالفرج در دوران کودکی با کسی آمیزش نداشت و با کودکان همسال خود بازی نمی‌کرد. عمه‌اش از همان کودکی برای کسب علم و دانش، او را نزد علمای عصر برده و در تربیت علمی‌اش جد و جهد نمود[۵]. از ابن جوزی نقل است: وقتی من مشغول تحصیل در مدرسه بودم. همسن و سالان من در کوچه‌ها و کنار برکه‌ها و نهرها مشغول بازی بودند»[۶]. ابن جوزی از حدود پنج، شش سالگی به آموختن حدیث روی آورد و خودش می‌‌گوید: «من از کودکی شیفته دانش بودم که همه رشته‌های علوم را بیاموزم و هر رشته را به طور کامل فراگیرم؛ لذا سختی‌ها در راه کسب دانش در کام جان من، از عسل برایم شیرین‌تر بود و چیزی جز لذت کسب دانش نمی‌دیدیم و از مطالعه سیر نمی‌شدم»[۷]. عبدالرحمان از سیزده سالگی به تألیف پرداخت[۸]. از آنجا که تا پایان عمر از نوشتن باز نایستاد، شمار آثارش بسیار است. قدرت ذهنی شگفت انگیزش و همچنین علاقه و جدیت در کسب دانش او را یاری داده تا مدارج علمی را طی کرده و به یکی از چهره‌های مشهور تبدیل شد و مورد تعریف و تمجید بیشتر تراجم نویسان سنی واقع گردید. ابن خلکان معتقد است ابن جوزی علامه عصر، امام وقت در حدیث و صناعت و وعظ بود که در فنون گوناگون تصانیف متعدد دارد[۹]. ذهبی می‌‌گوید کسی را نمی‌شناسم به اندازه ابن جوزی تصنیف کرده باشد[۱۰]. ابن جوزی نزد علما و دانشمندان فراوانی کسب علم نمود و خود شمار مشایخش را بیش از هشتاد نفر می‌‌داند[۱۱].

مشایخ و شاگردان

علوم حدیث و قرآن را نزد ابن ناصر حنبلی آموخت که ظاهراً اولین استاد وی بود. وعظ و خطابه را نزد ابی القاسم هروی تعلیم دید و از ابن زاغونی نیز استفاده کرد. فقه، خلاف، جدل و اصول را نزد ابی بکر دینوری و قاضی ابی یعلی و دیگران آموخت و نزد ابی الحصین، علی بن عبدالواحد، حسین بن محمد بارع، ابوالسعادات احمد بن متوکل و دیگران شاگردی کرد و علوم ادبی را نزد ابومنصور جوالیقی آموخت. با توجه به موقعیت علمی ابن جوزی، افراد بسیاری نزد وی شاگردی کردند، از آن جمله می‌‌توان به پسرش محی الدین یوسف، نوه‌اش شمس الدین یوسف (سبط ابن جوزی) و نیز حافظ عبدالغنی، شیخ موفق، ضیاء محمد، ابن خلیل، دبیثی، ابن نجار و... اشاره کرد.

تبحّر در فنون مختلف

همان طور که ذکر شد او در علوم گوناگون مثل تاریخ، تفسیر، ادب، وعظ، خطابه و جدل تبحر یافت. ذهبی گوید: «ابن جوزی در هر علم مشارکت داشت؛ ولی در تفسیر از اعیان این علم بود. در حدیث از حافظان و در تاریخ از متوسعین و به فقه در حد کافی وقوف و در وعظ قدرت قوی داشت»[۱۲]. او خود می‌‌گوید: «من به یک فن قناعت نکردم، بلکه فقه و حدیث آموختم، تبعیت از زهاد کردم، عربی خواندم و در وعظ واعظ آفاق شدم، در ادب و شعر نبوغ فراوان داشتم»[۱۳]. ابن جوزی به حضور ذهن و سرعت در جواب دادن به پرسشگر و در مواقع لزوم در لفافه و دو پهلو جواب دادن توانا بود؛ چنانکه نقل است در جواب عده‌ای که در فضیلت امیر مؤمنان علی(ع) و ابوبکر اختلاف پیداکرده و مشاجره‌ها نمودند و در نهایت به رأی و نظر ابن جوزی دراین باره رضایت دادند، او در حال خطابه بر فراز منبر با نهایت تیزبینی و بالبداهه جواب داد: "افضلهما من کانت ابنته تَحتَه" و با این جمله هر دو گروه را به سکوت واداشت[۱۴]. ستایش‌های ابن جوزی از اهل بیت(ع)نظیر ذکر فضایل علی(ع)[۱۵]، حضرت فاطمه(س)، ذکر روایاتی در ستایش امام حسین(ع) و نقل حدیث از برخی امامان معصوم(ع)[۱۶]، بعضی از بزرگان شیعه را بر آن داشت در باب شیعه بودن وی سخن بگویند. خوانساری می‌‌نویسد: «بعید نیست ابن جوزی شیعه بوده و بنا بر مصلحت تظاهر به تسنن می‌‌کرده است»[۱۷]. البته اگر آثار او به ویژه الموضوعات، با دقت بررسی شوند، این دیدگاه پذیرفته نخواهد شد. با وجود اینکه ابن جوزی به علی(ع) و اولاد آن حضرت ارادت داشت، از بزرگان حنبلی بود.

وی در دوره خلافت المستضی در خطابه و وعظ به اوج شهرت رسید تا اینکه به عنوان بزرگ‌ترین واعظ حنبلیان شناخته شد و در مجلس خلیفه خطابه می‌‌خواند و با علمای دیگر به مناظره و مباحثه می‌‌پرداخت؛ ازاین رو به واعظ نیز مشهور شده است[۱۸]. بر اثر تبلیغ و ارشاد وی، شمار بسیاری از گنهکاران متنبه شده و توبه کردند و به گفته نواده‌اش (سبط ابن جوزی) هزار یهودی و نصرانی به دست وی مسلمان شدند[۱۹]. ابن جوزی بعد از عمری دراز در همان سال ۵۹۷ه وفات یافت[۲۰]. درباره آثار و تصنیفات ابن جوزی اقوال بسیاری گفته شده است.

اثار

برخی، آثار وی را به هزار عنوان یا بیشتر هم رسانده‌اند که در اینجا به آثاری که در منابع آمده اشاره می‌‌شود: زاد المسیر فی علم التفسیر در چهار جزء، المنتظم فی التاریخ در بیست مجلد، المصباح المضیئی فی دولة المستضی که برای خلیفه عباسی المستضی نوشته است، منهاج الوصول الی علم الاصول، بیان غفلة القاتل بقدم افعال العباد، الرّد علی المتعصب العنید المانع عن لعن یزید در رد عبدالمغیث حربی حنبلی، دفع شبه التشبیه، جامع المسانید، عیون الحکایات، التحقیق فی احادیث التعلیق، غررالاثر، الموضوعات الکبری، العلل المتناهیة فی الاحادیث الواهیة، الضعفاء و المتروکین، المشیخه، الالقاب، فضائل عمر بن خطاب، صفة الصفوة که ملخص حلیة الاولیای ابونعیم اصفهانی بوده و بسیاری از فضایل اهل بیت(ع)در آن ذکر شده است، الانصاف فی مسائل الخلاف، المذهب فی المذهب، عمدة الدلائل فی مشتهر المسائل، رد اللؤم و الضیم فی صوم یوم الغیم، شذوذ العقود فی تاریخ المعهود، صید الخاصر، المدهش، ذم الهوی، کنز المذکر، اللطائف، الیواقیت فی الخطب[۲۱]، تلقیح فهوم اهل الآثار فی عیون التواریخ و السیر، طرائف الظرائف فی تاریخ السوالف، الاذکیاء و اخبارهم، مناقب عمر بن عبدالعزیز، روح الارواح، المقیم المقعد، صولة العقل علی الهوی، تلبیس ابلیس، الناسخ و المنسوخ، فنون الافنان فی عیون علوم القرآن، لفظ المنافع، الذهب المسبوک فی سیر الملوک، عجائب البدائح الحمقاء و المغفلین، الوفا فی فضایل المصطفی، مناقب احمد بن حنبل، مثیر عزم الساکن الی اشرف الاماکن، المجتبی من المجتنی، مناقب بغداد، المنظوم و المنثور فی مجالس الصدور، غریب الحدیث، الیاقوته، المنهل الغدب، تبصرة المبتدی و تذکرة المنتهی (التبصرة)، ری الظماء فیمن قال شعرا من الاماء، بحرالدموع، المنعش، المصطفی (الصفی) باکف اهل الرسوخ فی الناسخ، المنتخب فی النوب، المقامات، اسماء الضعفا و الواضعین، فضال القدس، تبصرة الاخیار، تقویم اللسان، الموضوعات فی الاحادیث المرفوعات، نتیجة الاحیاء، شرح مشکل الصحیحین، المرافق الموافق من کلام عبدالرحمان بن علی الجوزی[۲۲]، انس الفرید و بغیة المرید[۲۳]، تذکره الاریب فی تفسیر الغریب، نزهة العیون النواظر فی الوجوه و النظائر، ورد الاغصان فی فنون الافنان، غریب الغریب، منتقد المعتقد، غوامض الالهیات، مسلک العقل، منهاج اهل الاصابه، السر المصون، الحدائق، نفی النقل، ارشاد المریدین فی حکایات السلف الصالحین، الملتقط الحکایات، جنّة النظر و جنّة الفطر، معتصر المختصر فی مسائل النظر، العبادات الخمس، واسطات العقود من شاهد و مشهود، کنوز الرموز، لقط الجمعان، القصاص و المذکرین، احکام الاشعار باحکام الاشعار، الثبات عندالممات، الطب الروحانی، الشیب و الخضاب، الشفاء فی مواعظ الملوک و الخلفاء، مناقب حسن بصری، المغنی فی التفسیر، مناقب سفیان ثوری، البازی الاشهب المنقض علی مخالفی المذهب، سلوة الاحزان بماروی عن ذوی العرفان، نواسخ القرآن[۲۴].[۲۵]

جرح و تعدیل بر پایه دشمنی اهل بیت

وی مؤلف کتاب الموضوعات است که در آن بسیاری از جرح و تعدیل‌ها بر پایه دشمنی با اهل بیت رسول خدا(ص) پی‌ریزی و احادیثی در مناقبشان تکذیب شده است.

در زندگی امامان شیعه(ع) چیزی جز زهد و تقوی و علم و فضیلت چیزی وجود ندارد و همه حالاتشان از مقامات معنوی ایشان حکایت دارد. از این‌رو دشمنان اهل بیت(ع) وقتی هیچ بهانه‌ای برای تضعیف آنان نمی‌یابند، با به‌کارگیری اصطلاحاتی که حکایت از عدم اعتبار دارند، در جهت بی‌اعتبار نشان دادن ایشان می‌کوشند. اما هرگز دلیلی برای ارائه ندارند. ابن جوزی در مورد حضرت امام حسن عسکری(ع) می‌نویسد: والحسن بن علی صاحب العسکر... لیس بشیء[۲۶]. عبارت «لیس بشیء» یکی از اصطلاحات علم حدیث است. و در مواقعی به کار می‌رود که بخواهند شخص را بی‌اعتبار معرفی کنند.

اما حتی عالمان حدیثی اهل سنت نیز اذعان دارند که جرح بدون دلیل اساسا فاقد ارزش است[۲۷] و نه تنها ابن جوزی بلکه هیچ یک از دشمنان اهل بیت(ع) نخواهند توانست دلیلی برای جرح یکی از ائمه بیابند. از این‌رو هیچ یک از جرح‌های آنان در مورد امامان اهل بیت(ع) و شیعیان ایشان حجت نیست. مثلا در مورد امام رضا(ع) گفته‌اند: یروی عن أبیه العجائب[۲۸]. اما هیچ ذکری از چیستی عجایب به میان نیامده است، این سخن هرگز دلالتی بر جرح ندارد[۲۹].

منابع

پانویس

  1. تذکره الحفاظ، ج ۴، ص۱۳۴۲.
  2. النجوم الزاهره، ج ۵، ص۱۷۳.
  3. شذرات الذهب، ج ۴، ص۳۲۹.
  4. تذکرة الخواص، ص۲۷۸.
  5. البدایة و النهایة، ج ۱۳، ص۲۳ و ۳۵.
  6. المنتظم، ج ۱، ص۱۵.
  7. صید الخاطر، ص۵۹ و ۳۱۶.
  8. ذیل طبقات الحنابله، ص۴۱۶.
  9. وفیات الاعیان.
  10. تذکرة الحفاظ، ج ۴، ص۱۳۴۲.
  11. المنتظم، ج ۱، ص۱۵.
  12. تذکرة الحفاظ، ج ۴، ص۱۳۴۲ ـ ۱۳۴۷.
  13. صید الخاطر، ص۱۳۵.
  14. وفیات الاعیان، ج ۳، ص۱۴۱.
  15. تذکرة الخواص، ص۲۸۴.
  16. المنتظم، ج ۱، ص۱۳، ۲۴۵، ۲۴۶، ۲۵۲ و ۳۲۴.
  17. روضات الجنات، ج ۵، ص۳۸.
  18. المنتظم، ج ۱، ص۱۸.
  19. مرآة الزمان، ج ۸، ص۴۸۲.
  20. تذکرة الحفاظ، ج ۴، ص۱۳۴۷؛ نواسخ القرآن ۹.
  21. زاد المسیر، ج ۱، ص۱ ـ ۸.
  22. الاعلام، ج ۳، ص۳۱۶ ـ ۳۱۷.
  23. کشف الظنون، ج ۱، ص۱۷۷.
  24. المنتظم، ج ۱، ص۳۰ ـ ۳۳.
  25. جمعی از پژوهشگران، فرهنگ‌نامه مؤلفان اسلامی ج۴، ص۱۷۷ - ۱۷۹.
  26. الموضوعات، ج۱، ص۴۱۵.
  27. الکفایة فی علم الروایة، ج۱، ص۱۰۸، طبقات الشافعیة الکبری، ج۲، ص۱۱، تدریب الراوی، ج۱، ص۳۰۵-۳۰۷، الیواقیت والدرر، ج۲، ص۳۷۴.
  28. تهذیب التهذیب، ج۷، ص۳۳۹: ۶۲۸.
  29. حسینی میلانی، سید علی، جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام، ج۱، ص ۱۳۲.