عدم پذیرش سلطه کافران
مقدمه
- قرآن کریم میفرماید: ﴿فَاللَّهُ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَلَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا﴾[۱]
- سیره پیامبر (ص) و تاریخ زندگی ایشان سراسر، گویای اصل عدم پذیرش سلطه کافران است. جنگهای صدر اسلام به طور کلی مبتنی بر این اصل بوده است.
- در کلمات قصار امام حسین (ع) نیز بر این اصل تأکید شده است.
- از جمله "مردن با عزت از زندگی در ذلت بهتر است و بر آن ترجیح دارد". و نیز جمله معروف ایشان "هَیهَاتَ مِنَّا الذِّلَّة"[۲] در واقع مبتنی بر اصل عدم پذیرش سلطه کافران است.
- قرآن کریم تبری از کفار را براساس اصل تقدم معنویت بر منافع مادی میداند.
- شهید مطهری مینویسد: قرآن کریم مسلمان را از اینکه دوستی و سرپرستی غیر مسلمان را بپذیرند سخت بر حذر داشته است، نه از باب اینکه دوست داشتن انسانهای دیگر را بد بداند و طرفدار مسلم نسبت به غیر مسلم در هر حال و مخالف نیکی با آنها باشد... ولی یک مطلب هست و آن این است که مسلمانان نباید از دشمن غافل شوند. تظاهر دشمن به دوستی با مسلمانان آنان را غافل نکند و موجب نگردد که آنان دشمنان را دوست پندارند و به او اطمینان کنند... در اسلام حب و بغض هست، اما حب و بغض عقلی و منطقی، نه احساسی و بدون قاعده...[۳].
- به نظر میرسد که اصل عدم پذیرش سلطه کافران مبتنی بر مسلمانی اصل "عزت و کرامت" است که محور اساسی در اخلاق اسلامی است. زیرا مسلمانی که در وجود خویش احساس کرامت و عزت کند هرگز زیر بار سلطه کافر نخواهد رفت.
- به حکم عقل، مسلمان از آن جهت که پیرو دینی است که نسبت به ادیان دیگر شرافت و برتری بیشتری دارد، از دیگر انسانها، حتی پیروان ادیان توحیدی، برتر و شرافتمندتر است. در اسلام دستوری که موجب ذلت و خواری مسلمانان باشد مردود و باطل است، زیرا پذیرش قوانینی که موجب سرشکستگی و خواری مسلمانان شود، با آموزههای اسلام ناسازگار خواهد بود[۴].
- آیات و روایات بسیاری وجود دارد که هرگونه ارتباط و داد و ستدی که موجب سلطه بیگانگان بر مسلمان شود، اعم از سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و نظامی، نارواست و جایز نیست. فقها از این مطلب تحت عنوان قاعده "نفی سبیل" یاد میکنند.
- فقهای مسلمان در طول تاریخ به استناد قاعده نفی سبیل احکامی صادر نمودهاند که همواره موجب عزت و سرافرازی مسلمین و نفی سلطه کافران بر آنان گردیده است که از جمله میتوان به حکم جهاد و بسیج عمومی علیه انگلیس توسط آیت الله سید عبدالحسین لاری در جنگ جهانی اول؛ حکم جهاد علیه ایتالیا، روسیه و انگلیس توسط آیت الله سید محمد کاظم یزدی؛ فتوا به ملی شدن صنعت نفت توسط آیت الله خوانساری و حکم به کفر کمونیسم توسط آیت الله حکیم اشاره نمود [۵].
- امام خمینی مینویسد: در همه حال، شعار ما قطع ایادی اجانب راست و چپ از کشور است... و هر کس در هر مقامی و به هر صورتی اجازه دخالت اجانب را در وطن عزیز ما چه با صراحت و چه به وسیله طرحهایی که لازمهاش ادامه تسلط اجنبی یا ایجاد تسلط تازهای باشد خائن به اسلام و کشور است[۶].
- نکته قابل تأمل این است که در دنیای جدید، که استعمار شکل و ظاهر خود را عوض نموده، بسیاری از کشورهای اسلامی، تحت سلطه کافرانند و تنها راه رهایی از وضعیت موجود تمسک به قاعده مهم "نفی سبیل" است[۷].
- با قبول اصل "عدالت" و "مساوات" در اسلام میتوان "نفی سلطه کافر بر مسلمان" را استنباط کرد، چرا که اسلام تساوی به معنای "نفی تبعیض" را قبول دارد و مساوات به معنای نفی امتیاز طبقاتی و اشخاص و نفی تبعیض نژادی و زن سالاری و دیگر تبعیضات است.
- از طرف دیگر اصل عدالت، بیانگر "نفی ظلم" است و قاعده "نفی سبیل"[۸]، خود یکی از مصادیق عدالت و ظلمستیزی است.
- قرآن کریم تأکید میکند که جامعه اسلامی با جامعه کفر، در دو نقطه متقابل هستند و اهدافشان کاملاً با یکدیگر تضاد دارد. از اینرو نمیتوانند با هم رابطه دوستانه داشته باشند، ... دوستی با کفار، انسان را به نفاق میکشاند. اگر کسی از مسلمانان با آنان رابطه دوستانه داشته باشد، از آنها خواهد بود و در جرگه ولایت آنان قرار خواهد گرفت[۹][۱۰].
- با جامعهای که دشمن جامعه اسلامی باشد و بخواهد مصالح مادی و معنوی یا مصالح معنوی مسلمانان را تهدید کند، نباید رابطه دوستانه داشته باشیم؛ اما اگر نسبت به مصالح معنوی ما بیطرف باشد و به خاطر منافع مادی خودشان با مسلمانان رابطه برقرار کنند، که طبعاً برای جامعه اسلامی هم منافع مادی در برخواهد داشت... مسلمانان نباید به دشمنی با آنان برخیزند[۱۱].
- اصل در جامعه اسلامی، عدم وابستگی به کفار است و چنانچه جامعه اسلامی در شرایط اضطراری یا در اثر تنبلی و کم کاری به جامعه کفر وابستگی پیدا کرد، میبایستی تلاش شود تا هرچه سریعتر خود را از این وابستگی برهاند و چنانچه جامعه اسلامی بر جامعه کافر برتری یافت، نباید بر آنها ظلم و ستم کند[۱۲].
- براساس اصل چهارم قانون اساسی، همه قوانین در جمهوری اسلامی ایران باید براساس موازین اسلامی باشد. از آنجایی که آیات قرآن، روایات و اجماع فریقین، قاعده نفی سبیل را پذیرفتهاند، پس قوانین جمهوری اسلامی ایران، قاعده نفی سبیل را پذیرفته و در بند ۱۶ از اصل سوم، دولت را موظف به تنظیم سیاست خارجی براساس موازین اسلامی نموده است. لذا دولت موظف است براساس قاعده نفی سلطه کفار بر مسلمانان، سیاست خارجی را تنظیم نماید.
- اصل ۱۵۲ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران مقرر میدارد: سیاست خارجی ایران بر نفی سلطهجویی و سلطهپذیری و حفظ استقلال همهجانبه و تمامیت ارضی کشور، دفاع از حقوق همه مسلمانان و عدم تعهد در برابر قدرتهای سلطهگر و رابطه صلح آمیز متقابل با دول غیر محارب، استوار است[۱۳].
- در اصل ۱۵۳ قانون جمهوری اسلامی ایران نیز آمده است: "هرگونه قراردادی که موجب سلطه بیگانه بر منابع طبیعی و اقتصادی، فرهنگی، ارتش و دیگر شئون کشور گردد ممنوع است"[۱۴].
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ «آری، خداوند در روز رستخیز میان شما داوری خواهد کرد و هرگز خداوند برای کافران به زیان مؤمنان راهی نمیگشاید» سوره نساء، آیه ۱۴۱.
- ↑ مرتضی مطهری، فلسفه اخلاق، ص۱۲۵.
- ↑ مجموعه آثار شهید مطهری، ج۳، ص۲۵۸ - ۲۶۱.
- ↑ احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۴۰۲.
- ↑ مجله طلوع، شماره ۶، تابستان ۸۲.(www.hawzah.net/hawazah/magacines/...۳۳۶۲۶)
- ↑ صحیفه امام، ج۳، ص۴۸۶.
- ↑ احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۴۰۳.
- ↑ این قاعده در کتابهای مهم و معتبر شیعی نظیر سرائر، انوار الفقاهه، الکافی، الغنیه، المقنعه، المراسم، النهایه، شرایع الاسلام، قواعد الاحکام، جواهر الکلام، تحت عنوان عدم سلطه کفار بر مسلمانان آمده است.
- ↑ اخلاق در قرآن، ج۳، ص۱۰۸ و ۱۱۰. در قرآن کریم آمده است: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا عَدُوِّي وَعَدُوَّكُمْ أَوْلِيَاءَ تُلْقُونَ إِلَيْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَقَدْ كَفَرُوا بِمَا جَاءَكُمْ مِنَ الْحَقِّ يُخْرِجُونَ الرَّسُولَ وَإِيَّاكُمْ أَنْ تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ رَبِّكُمْ إِنْ كُنْتُمْ خَرَجْتُمْ جِهَادًا فِي سَبِيلِي وَابْتِغَاءَ مَرْضَاتِي تُسِرُّونَ إِلَيْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَأَنَا أَعْلَمُ بِمَا أَخْفَيْتُمْ وَمَا أَعْلَنْتُمْ وَمَنْ يَفْعَلْهُ مِنْكُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَوَاءَ السَّبِيلِ﴾ «ای مؤمنان! اگر برای جهاد در راه من و به دست آوردن خرسندی من (از شهر خود) بیرون میآیید، دشمن من و دشمن خود را دوست مگیرید که به آنان مهربانی ورزید در حالی که آنان به آنچه از سوی حق برای شما آمده است کفر ورزیدهاند؛ پیامبر و شما را (از شهر خود) بیرون میکنند که چرا به خداوند -پروردگارتان- ایمان دارید، پنهانی به آنان مهربانی میورزید و من به آنچه پنهان و آنچه آشکار میدارید داناترم و از شما هر کس چنین کند به یقین، راه میانه را گم کرده است» سوره ممتحنه، آیه ۱.
- ↑ احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۴۰۴.
- ↑ اخلاق در قرآن، ج۳، ص۱۱۶؛ زیرا این رابطه براساس عدالت خواهد بود آنها به حقوق ما احترام میگذارند و ما هم باید به حقوق آنان احترام بگذاریم.
- ↑ اخلاق در قرآن، ج۳، ص۴۱۵.
- ↑ احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۴۰۵.
- ↑ احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۴۰۶.