عمرو بن حمق خزاعی
عمرو بن حمق خزاعی | |
---|---|
![]() تصویر نمادین جنگ صفین | |
نام کامل | عمرو بن حمق بن کاهن بن حبیب خزاعی |
جنسیت | مرد |
از قبیله | بنیخزاعه |
همسر | آمنه بنت شرید |
محل زندگی | |
درگذشت | ۵۰ هجری |
از اصحاب | |
حضور در جنگ | |
عمرو بن حمق خزاعی از اصحاب رسول خدا(ص) و از یاران ثابت قدم امیرالمؤمنین است. در تمامی زندگانی خود لحظهای از صراط مستقیم الهی عدول نکرد و در راه ایمان و اعتقاد مستقیم خود به ولایت امیرالمؤمنین(ع) در سال پنجاه هجری در کوههای موصل به دست عمال و کارگزاران فاسد معاویه به شهادت رسید.
مقدمه
عمرو بن حمق خزاعی از اکابر و بزرگان اصحاب رسول خدا(ص) و از شخصیتهای برجسته اسلام است. او بعد از رحلت پیامبر گرامی اسلام(ص) در زمرۀ هواداران مخلص و یاران ثابت قدم امیرالمؤمنین درآمد و در تمامی زندگانی خود لحظهای از صراط مستقیم الهی عدول نکرد و در راه ایمان و اعتقاد مستقیم خود به ولایت امیرالمؤمنین(ع) در سال پنجاه هجری در کوههای موصل به دست عمال و کارگزاران فاسد معاویه به شهادت رسید و سر مبارکش را از تن جدا کرده و برای معاویه فرستادند. او از شرطة الخمیس و نیروهای ویژه و از امرای سپاه حضرت علی(ع) بود[۱].[۲]
ایمان و ثبات قدم عمرو بن حمق خزاعی در اطاعت از علی(ع)
هنگامی که امیرمؤمنان(ع) قصد عزیمت به جانب صفین داشت و سپاهیان اسلام آماده حرکت برای جنگ با معاویه بودند کسی به او خبر داد که حجر بن عدی، و عمرو بن حمق به شامیان دشنام داده و آشکارا از آنان بیزاری میجویند. حضرت بلافاصله به آن دو یار مخلص خود پیام داد که از این کار که به من خبر رسیده است، دست بردارید.
آن دو به حضور امام(ع) آمدند و گفتند: آیا مگر ما بر حق نیستیم؟ به چه سبب ما را از دشنام به آنان منع میکنی؟ حضرت فرمود: "... چه نیکوست به جای لعن و نفرین و بیزاری از آنها بگویید: بار خدایا، خونهای ایشان و ما را حفظ کن و میان ما و ایشان را اصلاح نما و آنان را از گمراهی به راه راست هدایت فرما، تا هر یک که حق را نمیشناسند، بشناسند و هر کدام به ستم و عداوت گراییدهاند، از آن دست بردارند". آن دو گفتند: ای امیرمؤمنان، اندرزت را میپذیریم و از فرهنگ تو ادب میآموزیم.
مؤرخان گویند: در همین جا بود که عمرو بن حمق خزاعی برخاست و در مقام اطاعت و فرمانبرداری گفت: "ای امیرمؤمنان، به خدا سوگند، من با تو بیعت نکردهام و تو را دوست نمیدارم از این جهت که میان من و تو نزدیکی است و نه از لحاظ اینکه مالی از تو به من برسد، و نه برای قدرتی که موجب آوازه و شهرتم شود بلکه من شما را دوست میدارم برای پنج خصلت که در شما یافتهام که این امتیازها در دیگران یافت نمیشود: یکی، اینکه تو پسرعموی رسول خدا و وصی اویی و دیگر، اینکه نخستین کسی هستی که به آن حضرت ایمان آوردی و از همه مردم در اسلام آوردن پیشگامتری؛ سوم، اینکه همسر بهترین زنان امت یعنی فاطمه دخت پیامبری؛ چهارم، اینکه پدرِ ذریه و فرزندزادگان رسول خدایی که میان ما باقی ماندهاند و پنجم، اینکه سهم تو در جهاد با دشمنان خدا، از همه مهاجران بیشتر است.
سپس برای تکمیل ارادت خود عرضه داشت: یا علی، بر فرض که من مجبور شوم کوههای بسیار بزرگ و سنگین را جا به جا کنم و آب پرتلاطم دریاهای ژرف را بکشم، تا آنکه روزی دوست تو را تقویت و دشمن تو را خوار و زبون سازم، در عین حال خیال میکنم هنوز نتوانستهام تمام حقوقی را که از شما به گردن من است، ادا کرده باشم".
امیرالمؤمنین(ع) چون سخنان گرم او را در مقام دفاع از حریم قدس ولایت شنید در حقش دعا کرد و چنین گفت: "بار پروردگارا، دل عمرو بن حمق را به نور پرهیزگاری روشن فرما و او را همواره به راه راستت هدایت کن"[۳]. آنگاه فرمود: "ای کاش، در میان سپاهیانم صد تن مثل تو میداشتم"[۴]. حجر بن عدی عرضه داشت: ای امیرالمؤمنین، به خدا سوگند، در آن صورت سپاهت رو به راه میشد و میان آنان کسی که با تو دغلبازی کند، کم بود[۵].[۶]
عمرو بن حمق خزاعی در جنگ صفین
عمرو بن حمق خزاعی در جنگ صفین در رکاب امیرالمؤمنین(ع) فرماندهی نیروهای قبیله خزاعه را عهدهدار بود[۷]. و از اشعاری که او در آن نبرد میخوانده است معلوم میشود که وی از نتیجه پیروزی و شکست جنگ آگاه بوده است[۸].[۹]
پیشنهاد ادامه نبرد پس از خدعه معاویه
پس از توطئه معاویه و عمروعاص که قرآنها را سر نیزه بردند، تعداد زیادی از یاران امام(ع) فریب خوردند و خواستار پایان جنگ شدند، اما عدهای از یاران مخلص و خردمند امام(ع) به تبعیت از امام]خویش بر ادامه جنگ تأکید میورزیدند. از جملۀ آنها عمرو بن حمق خزاعی بود که خطاب به حضرت عرضه داشت: "ای امیرمؤمنان، به خدا سوگند، چنین نبوده که ما دعوت تو را و یاری دادنت را بر باطل پذیرا شده باشیم، ما فقط برای خدا تو را پذیرا شده و فقط حق را اختیار کردهایم، اگر کسی غیر از تو ما را به آنچه تو دعوت کردی، دعوت میکرد نمیپذیرفتیم و ستیز و لجاجت شدیدی میبود، و در آن، فراوان سخن گفته میشد، و اینک حق به مقطع خود رسیده است و ما را در قبال رأی شما، رأیی نیست”[۱۰]. او بدین ترتیب وفاداری خود را در هر چه امام رأی و نظر دارد، اعلام کرد[۱۱].
شهادت عمرو بن حمق خزاعی در کوههای موصل
به معاویه خبر دادند عمرو بن حمق خزاعی دوست و یار دیرین علی(ع) از کوفه فرار کرده و به کوههای موصل پناه برده است. معاویه فوراً به والی و حاکم موصل که در آن زمان عبدالرحمان بن عثمان ام حکم ثقفی پسر خواهر معاویه بود نوشت که عمرو بن حمق خزاعی را در آنجا دستگیر کرده و به شام بفرستد!
عبدالرحمان بن عثمان جمعی از نیروهای مسلح خود را برای دستگیری عمرو بن حمق خزاعی، به کوههای موصل اعزام نمود، ولی هنگامی مأموران به او دست یافتند که وی در اثر مار گزیدگی بدرود حیات گفته بود و یا به قولی در اثر بیماری درد شکم قدرت بر دفاع نداشت. رفاعه بن شداد[۱۲] که همراه او بود خواست به جنگ و دفاع بپردازد، ولی عمرو بن حمق خزاعی به او توصیه کرد، دست از دفاع بردارد؛ زیرا حمله بیفایده است و به او سفارش کرد اگر میتوانی خود را نجات ده، رفاعه بن شداد بر اسبی سوار شد و به آنها حمله کرد و از میانشان فرار نمود که هرچه خواستند او را دستگیر کنند موفق نشدند، ولی عمرو بن حمق خزاعی را دستگیر نمودند چون از نامش پرسیدند او از معرفی خود امتناع کرد و گفت: کسی هستم که اگر مرا رها کنید به نفع شماست و اگر مرا بکُشید به ضرر شماست. سپس او را نزد عبدالرحمان حاکم موصل بردند، حاکم فوراً او را شناخت و درباره وی با معاویه مکاتبه نمود و دستور خواست. معاویه در پاسخ نوشت: نخست او را شلاق بزنید، بعد او را بکشید، ولی اولین ضربهای که بر بدن او زدند، زندگی را بدرود حیات گفت و جان به جان آفرین تسلیم کرد. سپس سرش را بریدند و به شام فرستادند و این اولین سری بود که در اسلام از شهری به شهر دیگر حمل گردید[۱۳]. این واقعه دلخراش در سال پنجاه هجری اتفاق افتاده است[۱۴].
مقبره این شهید راه امامت و هدایت و صحابی بزرگ رسول خدا(ص) در موصل اکنون به یکی از اماکن زیارتی مسلمانان تبدیل شده است. ابو عبدالله سعید بن حمدان پسر عموی سیف الدوله و ناصر الدوله دو فرزند حمدان در سال ۳۳۶ هجری عمارتی بزرگ و حرمی وسیع بر مقبره او بنا نهاد و تأسیس این عمارت موجب بروز فتنهای میان شیعیان و مردم سنی گردید[۱۵].[۱۶]
سر آن بزرگوار را به دستور معاویه در میان دامان همسرش که در آن ایام در شام بود نهادند، همسر عمرو بن حمق به آورنده سر گفت: به معاویه بگو آوارهاش کرده و تبعید نمودید و سر او را برای من هدیه آوردید که درود خدا صبح و شام بر او باد؛ من گواهی میدهم که شبها برای خواب او بستر پهن نکردم چون او مشغول عبادت بود، و روزها برای او سفره نگستردم که روزهدار بود. پس معاویه دستور داد همسرش را از شام تبعید کردند[۱۷].[۱۸]
جستارهای وابسته
- بنیخزاعه (قبیله)
- آمنه بنت شرید (همسر)
منابع
پانویس
- ↑ ر.ک: رجال برقی، ص۴؛ رجال طوسی، ص۴۷؛ ش۶؛ الاختصاص ص۳ و ۷.
- ↑ ناظمزاده، سید اصغر، اصحاب امام علی ج۲، ص۱۰۶۸-۱۰۶۹.
- ↑ «اللَّهُمَّ نَوِّرْ قَلْبَهُ بِالتُّقَى وَ اهْدِهِ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ»
- ↑ «لَيْتَ أَنَّ فِي جُنْدِي مِائَةً مِثْلَكَ»
- ↑ وقعة صفین، ص۱۰۳؛ شرح ابن ابی الحدید، ج۳، ص۱۸۱؛ و با تغییراتی در الاختصاص، ص۱۴.
- ↑ ناظمزاده، سید اصغر، اصحاب امام علی ج۲، ص۱۰۷۳-۱۰۷۵.
- ↑ ر.ک: وقعة صفین، ص۲۰۵.
- ↑ ر.ک: شرح ابن ابی الحدید، ج۸، ص۵۱.
- ↑ ناظمزاده، سید اصغر، اصحاب امام علی ج۲، ص۱۰۷۵.
- ↑ شرح ابن ابی الحدید، ج۲، ص۲۱۶.
- ↑ ناظمزاده، سید اصغر، اصحاب امام علی ج۲، ص۱۰۷۵.
- ↑ در برخی مدارک غیر معتبر آمده که، همراه عمرو بن حمق غلامش زاهر بن عمرو کندی بوده است ولی اصح آن است که همراه او رفاعة بن شداد بوده است.
- ↑ الاغانی، ج۱۷، ص۱۴۸؛ و ر.ک: تهذیب التهذیب، ج۶ ص۱۳۶؛ اسدالغابه، ج۴، ص۱۰۰.
- ↑ اسدالغابه، ج۴، ص۱۰۱.
- ↑ اسدالغابه، ج۴، ص۱۰۱.
- ↑ ناظمزاده، سید اصغر، اصحاب امام علی ج۲، ص۱۰۷۷-۱۰۷۸.
- ↑ تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۳۲؛ موسوعة الامام علی بن ابی طالب، ج ۱۲ ص ۲۴۲.
- ↑ نظری منفرد، علی، نهضتهای پس از عاشورا، ص ۳۸؛ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۷۵.