غیر معصوم از چه راهی میتواند به غیب آگاهی یابد؟ (پرسش)
غیر معصوم از چه راهی میتواند به غیب آگاهی یابد؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ علم غیب |
مدخل اصلی | علم غیب |
غیر معصوم از چه راهی میتواند به غیب آگاهی یابد؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث علم غیب معصوم است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی علم غیب مراجعه شود.
عبارتهای دیگری از این پرسش
- غیر معصوم علوم غیبی را از کجا میتواند بیاموزد؟
پاسخ نخست
آیتالله جوادی آملی در کتاب «تسنیم» در اینباره گفته است:
«موجودات جهان هستی دو قسم است: محسوس و نامحسوس. معیار شناخت موجود محسوس، احساس و تجربه است. تجربه گرچه در حوزه خاص خود معتبر و ارزشمند است، ولی اعتبار آن در طول اعتبار عقل است، نه در عرض آن؛ زیرا مراد از تجربه، استقراء و حس مکرر نیست، بلکه تجربه حس مکرری است که در پناه یک قیاس خفی، مفید یقین باشد و هر قیاسی همواره کبرایی کلی دارد که با حس عادی یا مسلح قابل ادراک نیست و جز با اندیشه عقلانی فهمیده نمیشود. درباره شناخت عالم غیب نیز باید گفت غیب مطلق، یعنی کنه ذات خداوند سبحان که حقیقت نامتناهی است، نه با علم حصولی و مفهومی قابل شناخت است و نه با علم حضوری و شهود قلبی. پس معرفت اکتناهی او میسور احدی جز خود او نیست، بلکه تنها علم اجمالی به آن و همچنین ایمان به آن فی الجمله، نه بالجمله، ممکن است. اما غیب نسبی، معیار شناخت آن براهین عقلی و نیز مشاهدات قلبی است و اصرار قرآن کریم بر تفکر و تعقل برای آن است که عقل، اولین معیار و شناخت تلقی گردد؛ زیرا اگر عقل حاکم شود، هم معیار شناخت برتر، یعنی وحی را میپذیرد: ﴿كَذَلِكَ نُفَصِّلُ الآيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ﴾[۱] ﴿وَلِيَتَذَكَّرَ أُوْلُوا الأَلْبَابِ﴾[۲] و هم شهود قلبی را تأیید میکند و هم ادراک حسی را هدایت میکند و در این زمینه شیوه هدایت قرآن کریم این است که دست انسانها را گرفته، آنان را قدم به قدم از حس به سوی عقل و از عقل به کشف و شهود صحیح منطبق بر وحی میرساند، به طوری انسان متفکر، گذشته از ادراک امکان شهود قلبی، توان مشاهده حقایق را پیدا میکند و به اصل وحی انبیا و اولیای الهی (ع) از نزدیک آشنا میگردد و بدون آن که خود به آن دست یافته باشد، به آن ایمان میآورد»[۳].
پاسخها و دیدگاههای متفرقه
۱. حجت الاسلام و المسلمین نجفی یزدی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین نجفی یزدی در کتاب «پیشگوییهای امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب» در اینباره گفته است:
«رشید هجری از یاران باوفا و صمیمی حضرت علی (ع) بود به گونهای که حضرت او را لایق تعلیم علوم غیب دانسته، از بلاها و مرگها آگاه بود و او را رشید البلایا مینامیدند، به بعضی خبر میداد که چگونه میمیرد و یا چگونه کشته میشود، و همانطور که خبر داده بود واقع میشد»[۴].
|
۲. حجت الاسلام و المسلمین منصوری رامسری؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین منصوری رامسری، در مقاله «عوامل کسب و سلب علم لدنی» در اینباره گفته است:
«علوم لدنی که از آن به علوم خداداد، بیواسطه، شهودی و مکاشفه یاد میشود، گاه بی هیچ تلاش و کوششی به شخص میرسد که این دسته از علوم عنایت و فضل الهی میباشد و گاه دیگر، نیازمند بسترها و زمینههایی است که از طریق آن علوم لدنی کسب میشود. از آیات سوره کهف این معنا را میتوان استنباط کرد و به دست آورد که علوم لدنی که علوم رشدی هستند قابل تحصیل و کسب میباشند. به این معنا که انسان میتواند از طریق آموزش و دورههای خاص در نزد استادان آن ، به زمینهها و بسترهای دریافت علوم شهودی برسد. البته در همین آیات این معنا نیز اثبات و مورد تأکید قرار گرفته است که حتی بسیاری از بزرگان چون حضرت موسی (ع) نیز ممکن است از ایجاد چنین بستر و فضای دریافت علم لدنی ناتوان باشد؛ زیرا دریافت علم لدنی نیازمند شرایط سخت و بسیاری است که بیشتری بزرگان نیز از تحقق بخشی و بسترسازی آن ناتوان میباشند. از جمله این شرایط میتوان به صبر و تحمل بسیار اشاره کرد که شخص بر پایه آن بتواند اموری را که به ظاهر بر خلاف شریعت است برتابد. اصولا چنین تاب و تحملی برای کسانی که تعبد و تقید بر شریعت و ظواهر آن را اصالت میبخشند، غیر ممکن است مگر آن که شخص به دانش نوری و بصیرتی دست یافته باشد که حکمت هر کار و عملی را بداند و بشناسد. حضرت موسی (ع) چنان قرآن در سوره کهف گزارش میکند از انجام این کار ناتوان بود؛ زیرا نتوانست با خلاف ظاهر شریعت کنار آید و نسبت به رفتارهای ضد شریعت حضرت خضر (ع) صبر و سکوت نماید. دستیابی به بسیاری از علم شهودی از جمله علم لدنی نیازمند بسترهای لازم در شخص و ذات است. ایمان، احسان و نیکوکاری، تقوا و پرهیزگاری و تزکیه نفس و اموری دیگر چون تدبر و دقت در آیات انفسی و آفاقی و عمل بر اساس دانش و علم، از جمله بسترهای لازم برای دستیابی به مکاشفات و علوم شهودی است. دعا و نیایش نیز از جمله عوامل و زمینه سازهای دستیابی به مراتب عالیتر دانش از جمله دانش شهودی است که خداوند در آیه ﴿فَتَعَالَى اللَّهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ وَلا تَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ مِن قَبْلِ أَن يُقْضَى إِلَيْكَ وَحْيُهُ وَقُل رَّبِّ زِدْنِي عِلْمًا﴾[۵]. به پیامبرش سفارش میکند. باتوجه به آیاتی چون ﴿وَلَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ آتَيْنَاهُ حُكْمًا وَعِلْمًا وَكَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ﴾[۶]. و ﴿وَلَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَاسْتَوَى آتَيْنَاهُ حُكْمًا وَعِلْمًا وَكَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ﴾[۷]. میتوان این معنا را تقویت کرد که اعطای علم لدنی به بشر بر تحقق عنصری چون احسان در انسان مبتنی و متکی است. این عنصر یکی از اساسیترین عناصر تعیین کننده برای دستیابی به علم لدنی و بیواسطه شهودی میباشد. با نگاهی به کسانی که به علم لدنی دست یافتهاند این معنا نیز به دست میآید که بخش عمده کسانی که به علم لدنی دست یافتهاند کسانی هستند که به رحمت و فضل الهی به این مراتب علوم رسیدهاند. از جمله این افراد میتوان به حضرت آدم، حضرت خضر، حضرت اسحاق، حضرت عیسی و مانند ایشان اشاره کرد. البته برخی دیگر به سبب ایجاد بستر و زمینههای در خود به این علوم لدنی دست یافتهاند که میتوان به علم لدنی داود (ع) پس از قتل جالوت و جهاد در راه خدا و بلعم باعورا اشاره کرد»[۸]. |
۳. حجت الاسلام و المسلمین شاکر؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین محمد تقی شاکر در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان «منابع علم امام در قرآن و روایات» در اینباره گفته است:
«علم به عنوان نمونه: واجب دارد ممکن، ذاتی و اکتسابی، مطلق و مرسل از قیود، و یا مقید و محدود، عین ذات است و بدون تعدد بین وصف و موصوف و یا زائد بر ذات است و عارض بر او و... شیوه و روش آگاهی از غیب از به دو گونه است:
|
۴. حجت الاسلام و المسلمین بخاراییزاده؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین دکتر سید حبیب بخاراییزاده در پایاننامه دکتری خود با عنوان «علم غیب امامان از نگاه عقل كتاب و سنت» در اینباره گفته است:
«از نخستین سالهای بعثت پیامبر اکرم (ص)، افرادی از صحابه، تحت تربیت معنوی آن بزرگوار قرار گرفته و پلههای تکامل را به سرعت طی نمودند و به مراحل بالای کمالات انسانی و فضائل نفسانی نائل آمدند. باب مکاشفات برای برخی از آنان باز شده و پردههای حجاب کنار رفته و اموری از حوادث گذشته و آینده را مشاهده نموده و از حقایق عوالم دیگر باخبر شدند. پیامبر اکرم (ص) هم از ابواب علومی که بر آنان مفتوح شده بود، پرس و جو نموده و سپس آنان را مورد تفقد و تشویق قرار میدادند. یکی از معروفترین اینگونه جریانات، داستان مکاشفه حارثة بن مالک بن نعمان انصاری و دیدن عرش الهی و بهشت و جهنم و نعمتهای بهشت و تنعّم اهل آن و عذابهای جهنم و معذب شدن اهل آن میباشد که پیامبر اکرم (ص) بعد از شنيدن احوال وی، او را با امر «فَاثْبُتْ ثَبَّتَكَ اللَّه» به ادامه این سیر معنوی و ثبات در آن تشویق و تحریض فرمودند[۱۱] افرادی برجسته در امور معنوی و فضائل انسانی همانند سلمان، ابوذر، مقداد، حدیفه، حجر و... در میان صحابه بودند که از علوم غیبی فراوان و علم منایا و بلایا بهرهمند بودند؛[۱۲] حتی در مورد سلمان نقل شده که وی دارای علم اولین و آخرین است[۱۳] این سیر تکامل معنوی بعد از رحلت پیامبر اکرم (ص) نیز ادامه یافت. بسیاری از همان صحابه، در زمان امیر المؤمنین (ع) و برخی دیگر از امامان (ع) حضور داشتند. پس از آنان در اعصار دیگر امامان (ع) نیز، افرادی بودند که قدم راسخ و راستین در مضمار نهاده و به درجات بالای کمالات نفسانی نائل گشته بودند. این جریان در غیبت هم ادامه داشته و تاکنون نیز ادامه دارد. ما هیچ دورهای را نمییابیم که از وارسته و پیوسته به حقی همانند ابن فهد حلی، سید بن طاووس، سید مهدی بحرالعلوم، ملا حسینقلی همدانی، سید احمد کربلائی، سید جمالالدین گلپایگانی، علامه طباطبایی و آیت الله محمد تقی بهجت خالی باشد. چنین شخصیتهایی گرچه در هر عصری انگشت شمارند. اما به هر حال وجود دارند. تا آیتی باشند عالم امکان و یگانه عصر خویش که امام (ع) است. آنچه مهم است آن است که چنین انسانهای والایی، که بسیاری از آنان به اعتراف معاصران و غیر معاصرانشان به بالاترین درجات کمال و تجرد تام دست یافتهاند، نه تنها خود را از نظر فضائل و مناقب و کمالات نفسانی بالاتر از امامان عصر خویش نمیدیدند، بلکه حتی خود را همتراز آنان هم نمیپنداشتند؛ و خود معترف بودند که در این میدان، به گرد آنان هم نمیرسند. در این میان، وضع علما، عرفا و زهّاد شیعه مشخص و معلوم است. آنان خود را شاگردی حقیر در مکتب اهل بیت (ع) و ریزهخوار خوان گسترده معارف الهی آنان میدانند و معتقدند هر کس، هرچه از علوم باطنی و معارف الهی و حقایق غیبی که کسب کرده باشد، رشحهای از رشحات فضایل و مناقب و معارف آنان است. و البته این امر اختصاص به شیعه ندارد. بزرگان اهل باطن از هل تسنن که در اثر ریاضات و سیر و سلوک، به مقاماتی از کمال دست یافتهاند نیز معترف به این امرند. کمتر فرقهای در صوفیان -چه سنی و چه شیعه- یافت میشود که سلسله خود را به اهل بیت (ع) نرساند. آنها فرقه خود را یا به امام علی (ع) منسوب میکنند یا از طریق معروف کرخی به امام رضا (ع)[۱۴] ::::::البته گهگاه، بعضی از سر عوام فریبی یا عناد و دشمنی یا اغراض دیگر، برنامههایی برای تخریب شخصیت امامان معاصر خویش و کتمان فضایل و مناقب آنان به اجرا نهادند که تا حدودی هم موفق بودند؛ اما گذشت زمان پردههای کینه و عداوت را کنار زد و خورشید فروزان اهل بیت (ع) آشکار و آشکارتر شد، به سرآمد بودن امامان (ع) در فضایل و مناقب میشدند. جریانهایی که از برخی خلفای ثلاثه و از معاویه نسبت به امام علی (ع) و از خلفای دیگر نسبت به امامان (ع) معاصرشان و از بعضی عبّاد و زهّادی که مدعی مقاماتی بودند –همانند سفیان ثوری در برابر امام صادق (ع)- نقل شده، شاهد این مدعاست. و مهمتر از آن، اینکه پس از حدود یک قرن منع تدوین حدیث، مخصوصاً احادیث مرتبط با فضایل و مناقب اهل بیت (ع)،و در همان حال تشویق و تحریض جاعلان حدیث به جعل حدیث در مذّمت اهل بیت (ع) و نقل فضایل و مناقب ساختگی در مورد مخالفانشان، کتب حدیث و سیره و تاریخ نوشته شده به دست مؤلفان اهل تسنن پر است از احادیث مناقب اهل بیت (ع). و اینها همه نشاندهنده آن است که سرآمد بودن آن بزرگواران در فضایل و کمالات علمی و عملی و ظاهری و باطنی امری مسلّم و مقبول، حتی نزد مخالفان آنان، بوده است»[۱۵]. |
۵. آقای زرینجویی (پژوهشگر دانشگاه قم)؛ |
---|
آقای عینالله زرینجویی، در پایاننامه کارشناسی ارشد «مسئله علم امام در آثار دانشمندان معاصر شیعی» در اینباره گفته است:
«علاوه بر معارفی که قرآن و روایات در اختیار ما میگذارند فیلسوفان اسلامی متفقند در این که انسان امکان اطلاع بر غیب را دارا میباشد و این مطلب حتی برای غیر معصوم نیز صادق است. ابن سینا در کتاب الاشارات و التنبيهات میگوید: تجربه و آزمایش به روشنی ثابت کرده است که انسان در موقع خواب میتواند با جهان خارج تماس بگیرد و اطلاعاتی کسب کند اکنون چه مانعی دارد که انسان در بیداری دارای چنین قدرتی باشد و تجربه و آزمایش نیز آن را اثبات کرده است[۱۶]. این قبیل تجربهها به قدری فراوان است و حتی اختصاص به مذهب خاصی ندارد که هر کدام از ما بارها خود آن را تجربه کردهایم. فیلسوفان تجربه این حالت را در بیداری کاملاً ممکن میدانند. و آن بدین صورت است که اگر حواس انسان از اشتغالات بیرونی باز داشته شود و نفس از این عالم انصراف پیدا کند همان تجربهای که در خواب هست در بیداری به وجود میآید. این انصراف میتواند بر اساس اراده انسان باشد یا بواسطه غلبه درد و مریضی و یا حالت سکرات موت. مطابق کریمه قرآنی این حالت حتی برای فرعون زمان حضرت یوسف (ع) پیش آمد که تعبیر آن را از حضرت خواست و بعد از این قضیه بود که موقعیت ایشان تغییر کرد و منزلتی پیدا نمود. چنانکه همین آیه قرآنی که میفرماید به حضرت یوسف (ع) تأويل الأحاديث یا همان تعبیر خواب دادیم خود بیانگر این واقعیت است که رویای صادق یکی از راههای اطلاع از غیب است و فلسفه تعبير خواب نیز همین است. روایت نیز هست که رویای صادق جزئی از نبوت است[۱۷]. ریشه این واقعیت که انسان امکان اطلاع از غیب را دارا میباشد به مسأله تجرد نفس باز میگردد. بخش عمدهای از علم فلسفه به مسائل علمالنفس پرداخته، به تعاریف مختلف ماهیت نفس انسانی، قوا و مدارک و مشاعر ظاهری و باطنی و مراتب تجرد آن میپردازد»[۱۸]. |
۶. پژوهشگران وبگاه شبکه ملی مدارس. |
---|
پژوهشگران وبگاه شبکه ملی مدارس در پاسخ به این پرسش آوردهاند:
«علومی که غیر ائمه اطهار (ع) از غیب دارند دو گونه است: یکی علم غیب اولیاء خدا که آن هم از ائمه (ع) اطهار گرفته میشود، و دیگری علم غیب که به راههای مختلف دیگری به دست میآید؛ مثلا عده ای با ریاضتهای شرعی یا غیر شرعی به گوشهای از علم غیب راه مییابند یا عدهای از راه علم اعداد یا علم حروف و یا علم جفر یا علوم غریبه دیگر و روزنهای از علم غیب نیز بر از راه تماس با جنیان یا شیاطین یا نفوس قوی و امثال آن بر عدهای باز میگردد. به طور کلی درباره این گونه علم غیبها باید چند مورد را باید بررسی کرد. اول اینکه این علوم نسبت به علوم غیب ائمه اطهار (ع) مانند قطره نسبت به دریاست. به همین دلیل امام صادق (ع) میفرمود: به خدا قسم علم اولین و آخرین به ما داده شده است؛ و من آنچه را در صلب مردان و ارحام زنان است میدانم... به خدا قسم اگر بخواهم، تعداد ریگهای این بیابان را به شما خبر میدهم. و نیز فرمود: علم آصف بن برخیا که به سلیمان گفت من تخت بلیقس را قبل از یک چشم به هم زدن میآورم نسبت به علم کسی که خداوند میفرماید: نزد او علم کتاب است مانند قطره است نسبت به دریا. سپس فرمود:به خدا قسم همه علم کتاب در نزد ماست. در علوم ائمه (ع) هیچگاه خلافی دیده نمیشود چون به همه علوم دسترسی دارند ولی در خبرهای غیبی دیگران، خلافهای فراوان دیده و شنیده شده است. علم غیب از جانب خدای تعالی به ائمه (ع) الهام میشوند ولی غیر آنها غالباً از طریق جنیان و شیاطین، آنهم خبرهایی بسیار مبهم و محدود به دست میآورند»[۱۹]. |
پرسشهای وابسته
- آیا در میان مخلوقات فقط انسان عالم به غیب میشود؟ (پرسش)
- آیا انسان آگاه از غیب باید عصمت داشته باشد؟ (پرسش)
- چه کسی غیر از خدا عالم به غیب است؟ (پرسش)
- آیا همه پیامبران علم غیب داشتهاند؟ (پرسش)
- آیا همه امامان علم غیب داشتهاند؟ (پرسش)
- آیا امام معصوم عالم به غیب است؟ (پرسش)
- آیا غیر از پیامبران و امامان انسانی عالم به غیب میشود؟ (پرسش)
- آیا غیر از پیامبران و امامان انسانی توان پیشگویی را دارد؟ (پرسش)
- تفاوت علم غیب خدا و معصوم چیست؟ (پرسش)
- آیا مقام علم غیب به غیر معصوم داده میشود؟ (پرسش)
- شرایط دستیابی غیر معصوم به علم غیب چیست؟ (پرسش)
- ادراک کدام علوم غیبی برای غیر معصوم ممکن است؟ (پرسش)
- آیا غیر معصوم وظیفه دارد به دنبال فراگیری علوم غیبی باشد؟ (پرسش)
- وظایف علمی و عملی غیر معصوم در قبال علوم غیبی چیست؟ (پرسش)
- در صورت آگاهی از برخی علوم غیبی آیا غیر معصوم اجازه انتقال آن به دیگران را دارد؟ (پرسش)
- آیا آگاهی غیر معصوم از غیب با حکمت الهی در امتحان او منافات ندارد؟ (پرسش)
- با توجه به اینکه علم غیب غیر خدا ویژه رسولان برگزیده است آگاهی غیر معصوم از برخی امور غیبی چه توجیهی دارد؟ (پرسش)
- آیا از راه غیر مشروع میتوان به علم غیب دست یافت؟ (پرسش)
- با توجه به عقیده بداء آیا بهرهمندی انسان از علم غیب به معنای برتری مخلوق بر خالق نیست؟ (پرسش)
- آیا شیطان و فرشتگان میتوانند به افکار ما آگاهی داشته باشند؟ (پرسش)
- آیا آگاهی از سرنوشت به نفع انسان یا به ضرر اوست؟ (پرسش)
- آیا علم غیب پیامبران از لحاظ مرتبه یکسان است؟ (پرسش)
منبعشناسی جامع علم غیب معصوم
پانویس
- ↑ بدینگونه ما آیات را برای کسانی که خرد میورزند روشن میداریم؛ سوره روم، آیه ۲۸.
- ↑ و تا خردمندان از آن پند گیرند؛ سوره ص، آیه ۲۹.
- ↑ تفسیر تسنیم، ج۲. ص ۱۷۲ و ۱۷۳.
- ↑ پیشگوییهای امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب
- ↑ «پس، فرابرترا که خداوند است، آن فرمانفرمای راستین و در قرآن پیش از آنکه وحی آن به تو پایان پذیرد شتاب مکن و بگو: پروردگارا! بر دانش من بیفزای» سوره طه، آیه۱۱۴.
- ↑ «و چون به برنایی خویش رسید بدو (نیروی) داوری و دانش بخشیدیم و بدین گونه به نیکوکاران پاداش میدهیم» سوره یوسف، آیه۲۲.
- ↑ «و چون به برنایی خویش رسید و استواری یافت بدو (نیروی) داوری «1» و دانشی بخشیدیم و بدینگونه به نیکوکاران پاداش میدهیم» سوره قصص، آیه۱۴.
- ↑ عوامل کسب و سلب علم لدنی
- ↑ سوره جن، آیه ۲۷.
- ↑ شاکر، منابع علم امام در قرآن و روایات، ص۱۲۱ و ۱۲۳.
- ↑ صدوق، معانی الاخبار، قم، انتشارات جامعه مدرسین، ۱۴۰۳ ق، چاپ اول، ص۱۸۷.
- ↑ به عنوان نمونه نگاه كنید به: كلینی، الكافی(چاپ دار الحدیث)، ج۱ ص ۶۵۹؛ طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج علی اهل اللجـاج،۱۴۰۳ق، ج۱ ،ص۱۳۰ در پاورقی حدیثی نقل شده مبنی بر آنكه حذیفه دارای علم ما كان و مـا یكـون الـی یـوم القیامـة بـوده اسـت؛ خصیبی، حسین بن حمدان، الهدایة الكبری، بیروت، دار البلاغ، ۱۴۱۹ ق، صص۱۳۲؛ بحرانی، سید هاشم بن سلیمان، مدینـة معـاجز الائمة الاثنی عشر، قم، مؤسسه معارف اسلامی، ۱۴۱۳ ق، ج۶ ،ص۲۱۵.
- ↑ ابراهیم بن محمد ثقفی، الغارات، تهران، انجمن آثار ملی، ۱۳۹۵ق، (دو جلدی)، چاپ اول، ج۱ ،ص۱۷۷؛ و در پاورقی همین صفحه دو حدیث دیگربه همین مضمون از امیر المؤمنین، از تاریخ ابن عساكر ج۶ صص ۱۹۹ و ۲۰۲ نقل شده است.
- ↑ عطش، تهران، مؤسسه شمس الشموس، ۱۳۸۸ ش، چاپ چهاردهم، صفحه ۲۹۷، بخش نامهها، نامه ششم مرحوم آیت االله سید علـی قاضی طباطبائی به نقل از صفحات من تاریخ الاعلام فی النجف الاشرف، ج ۱،صفحه ۲۶۴. و به عنوان نمونه برای اطلاع از بیش از ۴۰ فرقه صوفی كه فقط از طریق احمد غزالی، به معروف كرخی نسب می رسان ند نگاه كنید به: مجموعـه آثـار فارسـی احمـد غزالـی، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۷۰ ش، چاپ دوم، شجره نامه معروف به سلاسل (ضمیمه كتاب) و تفصیل آن در صـفحات ۱۹۴ تا ۲۱۹.
- ↑ علم غیب امامان از نگاه عقل كتاب و سنت، ص ۶۷-۶۸.
- ↑ ابن سينا، الاشارات و التنبيهات، ج ۳، ص ۳۹۹.
- ↑ سیده نصرت امین، مخزن العرفان، ج ۶، ص۳۳۳.
- ↑ آگاهی امامان از غیب، ص۱۱۷.
- ↑ وبگاه شبکه ملی مدارس.