مسجد الاقصی در قرآن
مقدمه
﴿سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَيْلًا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِي بَارَكْنَا حَوْلَهُ لِنُرِيَهُ مِنْ آيَاتِنَا إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ﴾[۱].
ملاحظات کلی
«مسجد بزرگ معروف در بیت المقدس که در سمت جنوب جامع القبه واقع شده و دومین مسجد است که پس از مسجد الحرام ساخته شده است... در اینکه مراد از مسجد الاقصی کدام مسجد یا کجاست بین محققان اختلاف نظر است، ابن اسحاق آن را «بیت المقدس» در ناحیه «ایلیا» میداند[۲].[۳]. ایلیا نام شهر بیت المقدس است که معنایش خانه خداست[۴]. مسلمانان ابتدا رو به سوی بیت المقدس و مسجد الاقصی نماز میخواندند و با نزول آیات، قبله مسلمانان مسجد الحرام گردید. پیامبر اسلام(ص) در یک شب از مسجد الحرام به مسجد الاقصی سیر داده شد و از آنجا به آسمان عروج نمود. مسجد الاقصی کنیسهای بوده که ژوستین در ۵۵۰ بعد از میلاد به نام مریم عذرا ساخته و مسلمانان آن را به صورت مسجد درآوردند و در جنگ صلیبی ویران گردیده و سلطان صلاح الدین ایوبی در ۱۱۸۷ (۵۸۳ق) میلادی بنای آن را تجدید کرده است[۵].[۶]
اجمال مطلب
آنچه از گفته «سرگذشت سرزمین فلسطین» به دست میآید این است که: «این مسجد در گوشه شرقی شهر قدس واقع است، بنیاد آن را داود پیامبر گذاشت که البته چندین بار مورد هجوم قرار گرفت و در قرن اول طلوع اسلام، بنای آن تکمیل شده در شمال آن، محوطه بسیار وسیعی وجود دارد و در انتهای آن، قبة الصخره (مسجد صخره) دیده میشود که به آن صخره شریف نیز میگویند»[۷].[۸]
بیت المقدس در قرآن
قدس یا بیتالمُقدّس یا بیتالمَقدِس، شهری باستانی در سرزمین فلسطین، نخستین قبله مسلمانان و از مراکز ادیان الهی و همیشه به عنوان شهری مقدس و مورد احترام بوده و از آن به محل عبادت نام برده شده است! نام این شهر در قرآن به این نام نیامده، بلکه با عناوینی چون المسجدالاقصی[۹]، «القریه»[۱۰]، «مساجد الله»[۱۱]، «الارضالمقدسه»[۱۲]، «الباب»[۱۳]، «مکان قریب»[۱۴]، «الارض المبارکه»[۱۵]، «مصر»[۱۶] از این شهر یاد شده است.
مفسّران «المسجدالاقصی» در آیه نخست سوره اسراء را به «مسجد بیتالمقدس» تعبیر کردهاند. به نظر آنان، این آیه به سیر شبانه پیامبر اکرم(ص) از مکه به بیتالمقدس و معراج اشاره دارد.در آیات ۱۴۲ و ۱۵۰ سوره بقره در بیان تغییر قبله نیز تلویحاً از بیتالمقدس یاد شده است. آنگونه که از بیانات برخی مفسران دوره نخست بر میآید، پیامبر در ماههای نخست هجرت به مدینه رو به بیتالمقدس ـ قبله یهودیان ـ نماز میگزارد و پس از آن، خداوند مسجدالحرام را قبله ویژه مسلمانان قرار داد و راه طعنه برخی یهودیان مدینه را بست[۱۷]. عموم مفسران در تفسیر این آیات، روایات مربوط به تغییر قبله از بیتالمقدس به مسجدالحرام را معتبر دانستهاند. به جز این دو دسته از آیات، مفسران نخستین مانند طبرسی، طبری و سیوطی، برخی از دیگر آیات قرآن از جمله آیات پیش گفته در بخش نامهای قدس در قرآن را نیز مربوط به بیتالمقدس دانستهاند. در روایات اسلامی از جمله روایات شیعی و سنی که از پیامبر(ص) و معصومان(ع) نقل شده به اهمیت و ارزش این شهر توجه داده شده است. در روایتی آمده که در شب قدر به فرشتگان امر شد تا به همراه جبرئیل و میکائیل از سدره المنتهی در ۴ مکان یعنی کعبه، قبر رسولالله، طور سینا و بیتالمقدس هبوط کنند. همچنین در حدیث مشهور نبوی آمده که بیتالمقدس پس از مکه و مدینه سومین شهر مقدس اسلام و مسلمانان است[۱۸].[۱۹]
تقدس مسجدالاقصی در نزد خداوند
قدس از دیدگاه مسلمانان از جایگاه ویژه دینى، ملّى و قومى برخوردار است. از نظر مسلمانان، قدس سرزمینى است که درى از درهاى آسمان از آنجا باز مىشود و معراج از آن مکان براى پیامبر امکانپذیر شده است. از دیدگاه قرآن «معبد قدس» یک «مسجد» است و بُعد خضوع و خشوع در برابر حق در آنجا بحدّى است که به وجود آن مکان پاک و مسجد شریف اقصى، سرزمینهاى پیرامونى آن نیز مبارک و برکت یافته است؛ خداوند مىفرماید: ﴿بِسْمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحْمَـٰنِ ٱلرَّحِيمِ سُبْحَـٰنَ ٱلَّذِىٓ أَسْرَىٰ بِعَبْدِهِۦ لَيْلًا مِّنَ ٱلْمَسْجِدِ ٱلْحَرَامِ إِلَى ٱلْمَسْجِدِ ٱلْأَقْصَا ٱلَّذِى بَـٰرَكْنَا حَوْلَهُۥ لِنُرِيَهُۥ مِنْ ءَايَـٰتِنَآ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلسَّمِيعُ ٱلْبَصِيرُ﴾[۲۰]. در این آیه، خداوند نام دو مکان را با تقدیس، تبرک و احترام یاد مى کند، ذکر این دو مکان شریف در کنار هم از یک راز و رمز الهى خبر مىدهد. خداوند بر معبد مقدس قدس نام مسجد مىنهد و آن را قرین مسجدالحرام قرار مىدهد، این نشان از تقدّس و ارزش آن دارد. خداوند ابراهیم و لوط را به این سرزمین مبارک رهنمون مىسازد تا عقیده توحیدى را از آنجا به همه جهان گسترش دهند. حضرت ابراهیم پس از سکونت در سرزمین مبارک قدس، به سوى حجاز حرکت مىکند و در آنجا بیتالله الحرام و خانه کعبه را بنا مىگذارد تا یک حلقه اتصال قدسى میان این دو مکان پدید آورد. شگفت آنکه روزى حضرت ابراهیم(ع) از قدس به حجاز سیر مىکند و دیگر روز پیامبر خدا، فرزند آن فریادگر توحید و یکتاپرستى، از مسجدالحرام به مسجدالاقصى سیر داده مىشود. از اینجا معلوم مى شود که ارتباط تنگاتنگ و استوارى میان این دو مکان مقدس برقرار است.[۲۱]
هویتیابی تمدنها با سرزمین
«سرزمین» براى همه ملتها، یک نقش بنیادین دارد. گاه این نقش تا آنجا افزایش مىیابد که جزو هویت فرهنگى آن ملّت به شمار مى آید و چنانچه آن جامعه را از «سرزمین» جدا کنیم، هویّت تاریخى فرهنگى خویش را از دست مىدهد. بسیارى از تمدّنها و فرهنگها به زمینى شناخته مىشود که در آن شکل گرفته و به تکامل و شکوفایى دست یافتهاند. تمدنها از این رو به سرزمینها نسبت داده مى شود تا «هویت» پیدا کند. چنانکه مىگوییم تمدّن بابلى یا تمدن بینالنهرین. چگونگى پیوند اقوام و تمدّنها به سرزمینها و نسبت این وابستگى موجب مىشود که تفاوتهاى فرهنگى، سیاسى و اجتماعىاى در میان مردم پدید آید. برخى از مکانها، فضاها، زمانها و سرزمینها قداست مىیابد و به شکل «تابو» و محرمات خود را نشان مىدهد، به گونهاى که ورود به محدوده و حریم آن گناه بزرگ و بزه نابخشودنى به حساب آمده، مرتکب هتک حرمت را به سختترین کیفرها عذاب مىدهند و یا جانش را مىستانند.
سرزمین «قدس» و «بیتالمقدس» از جمله سرزمینها و اماکنى است که از قداست دینى و ملّى خاصّى برخوردار است؛ همه پیروان ادیان ابراهیمى آن را به دیده احترام مىنگرند و براى آن ارزش و قداستى ویژه قائل هستند؛ تا آنجا که نام سرزمین را به «قدس» همراه مىسازند تا همواره احترام و ارزش آن را در اذهان زنده دارند. این احترام از نظر قوم «یهودا» از یک ویژگى دیگرى نیز برخوردار است؛ آنان این سرزمین را یک «سرزمین ملّى» خویش نیز به حساب مىآورند و از این رو «هویت قومى و دینى» خویش را با این سرزمین آمیختهاند. خداوند در قرآن مى فرماید: «زمانى که موسى به قوم خود گفت: اى قوم من! نعمت خدا را بر خود یاد کنید… اى قوم من! به سرزمین مقدسى که خداوند براى شما مقرر داشته است درآیید و به عقب باز نگردید که زیانکار خواهید شد، گفتند: اى موسى! در آنجا مردمى زورمند هستند و تا آنان از آنجا بیرون نروند ما هرگز وارد آن نشویم، پس اگر از آنجا بیرون بروند ما وارد خواهیم شد»[۲۲]
در این آیه خداوند، سرزمین فلسطین را سرزمین مقدس نامیده است، هرچند در آنجا مردمان زورمند و جبّار زندگى مى کردند و قوم موسى را که از مصر کوچ کرده بودند به آن سرزمین راه نمى دادند. این آیه به این نکتهاشاره دارد که این سرزمین از نظر «موسى و قوم او» مقدس بوده است و براى آن ارزش و اعتبار ویژهاى در حدّ حرمت و احترام قائل بودند. پرسش این است که این قداست و احترام براى این سرزمین در اندیشه یهودیان از کجا آمده و ریشه در چه چیزى دارد؟ با آنکه این قوم براى بار نخست به این سرزمین وارد شدهاند و به ظاهر هیچ عُلقه و پیوندى میان آنها و سرزمینى که مى خواهند به آن وارد و به اشغال خود درآورند نیست. اما با نگاهى به پیشینه تاریخى قوم موسى(ع) درمى یابیم که میان ایشان و سرزمین قدس نوعى پیوند ملى ـ دینى برقرار است.[۲۳]
قدس، جایگاه انبیا و مرکز تبلیغ توحید
مىدانیم که قوم موسى و اسباط دوازدهگانه آن فرزندان یعقوب (اسرائیل(ع)) هستند و یعقوب فرزند اسحاق فرزند خلیل (ابو الانبیاء)(ع) است. حضرت ابراهیم پس از آنکه از ظلم و بیداد نمرود از شهر «اور» در بین النهرین مهاجرت و کوچ مىکند؛ به همراه سارا همسر و لوط پسرخالهاش به سوى سرزمینهاى پیرامون دریاى مدیترانه حرکت مىکنند و آن حضرت در سرزمین فلسطین ساکن مىشود. خداوند براى نخستین بار، سرزمینى را که حضرت ابراهیم به آنجا هجرت مىکند به عنوان سرزمین مبارک مىستاید و مى فرماید: ﴿وَنَجَّيْنَـٰهُ وَلُوطًا إِلَى ٱلْأَرْضِ ٱلَّتِى بَـٰرَكْنَا فِيهَا لِلْعَـٰلَمِينَ﴾[۲۴]، ما ابراهیم و لوط را نجات دادیم به سوى سرزمینى که آن را براى جهانیان مبارک گردانیده بودیم. نکته جالب توجه در این آیه آن است که خداوند سرزمین را به عنوان مکانى که براى جهانیان مبارک قرار داده شده، توصیف میکند؛ بنابراین آیه نمىپذیرد که برکت زمین قدس ویژه یهودیان است. بلکه سرزمینى است که براى همه انسانها بلکه جهانیان برکت و خیر است. علت و سبب برکت این سرزمین براى عموم جهانیان جز به این نیست که این سرزمین جایگاه پیامبران و مرکز دعوت به توحید و یکتاپرستى است. بنابراین قداست سرزمین قدس به جهت بُعد دینى آن است نه ملّى آن.
از دیدگاه قرآن قومیت و اعتبارات ملى و قومى ارزشى ندارد و آنچه موجب ارزش است دین، تقوا، توحید و یکتاپرستى است: «اى مردم! ما شما را از مرد و زنى آفریدیم و شما را ملت ملت و قبیله قبیله گردانیم تا با یکدیگر شناسایى متقابل داشته باشید. در حقیقت معیار ارجمندى شما در نزد خدا تقواست. پس ارجمندترین شما پرهیزکارترین شماست، بىگمان خداوند داناى آگاه است[۲۵]. بنابراین آنچه از دیدگاه خداوند موجب قداست و احترام مىشود ابعاد دینى قضیه است نه ابعاد قومى و ملى آن، آنطور که یهود پنداشتهاند؛ یهود بیشتر بر ابعاد ملى و قومى قضیه تکیه دارند و به ابعاد دینى آن توجه ندارند، چون اگر با معیار قداست دینى بنگریم، سرزمین قدس، قداست خاصى براى همه مؤمنان و دینداران جهان دارد و خاص قوم و دینى نیست؛ از سوى دیگر براى دانستن ارزش و قداست یک چیز در نزد دینى باید به میزان پایبندى آنان به ارزشهاى دینى و چگونگى برخورد اهل آن دین نسبت به موضوع نگاه شود. در بینش یهودى، سرزمین قدس، ارض موعود است که در تورات بدان اشاره شده است و آنان در پى این مقصود همواره از هیچ کوششى فروگذار نکردهاند، با این همه هرگاه به آن مکان مقدس و مبارک درآمدند از هیچ کوششى در هتک حرمت و شکستن حرمتهاى آن نیز خوددارى نورزیدهاند و در آن سرزمین مقدس به سرکشى، نافرمانى و گناه پرداخته و حرمت هاى دینى را نقض کردهاند. قرآن با توجه به نمونه اسرائیلى شیوه برخورد با مقدسات به یک سنت الهى اشاره مىکند که بیان آن ما را به حقایق پیرامون جایگاه «قدس» در قرآن و نیز در باورهاى یهودى و اسلامى رهنمون مى سازد.[۲۶]
منابع
پانویس
- ↑ «پاکا آن (خداوند) که شبی بنده خویش را از مسجد الحرام تا مسجد الاقصی - که پیرامون آن را خجسته گرداندهایم- برد تا از نشانههایمان بدو نشان دهیم، بیگمان اوست که شنوای بیناست» سوره اسراء، آیه ۱.
- ↑ سیره ابن اسحاق، تحقیق سهیل زکار، ص۲۹۵.
- ↑ دانشنامه قرآن و قرآنپژوهی، ص۲۰۵۲.
- ↑ مسالک و ممالک، ص۱۰۴.
- ↑ کیانی، اعلام قرآن، ص۶۸؛ خزائلی، اعلام قرآن، ص۵۹۴؛ دانشنامه قرآن و قرآنپژوهی، ص۲۰۵۳.
- ↑ فرزانه، محرم، اماکن جغرافیایی در قرآن، ص ۱۲۸.
- ↑ سرگذشت سرزمین فلسطین، ص۲۸.
- ↑ فرزانه، محرم، اماکن جغرافیایی در قرآن، ص ۱۲۹.
- ↑ ﴿بِسْمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحْمَـٰنِ ٱلرَّحِيمِ سُبْحَـٰنَ ٱلَّذِىٓ أَسْرَىٰ بِعَبْدِهِۦ لَيْلًۭا مِّنَ ٱلْمَسْجِدِ ٱلْحَرَامِ إِلَى ٱلْمَسْجِدِ ٱلْأَقْصَا ٱلَّذِى بَـٰرَكْنَا حَوْلَهُۥ لِنُرِيَهُۥ مِنْ ءَايَـٰتِنَآ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلسَّمِيعُ ٱلْبَصِيرُ﴾ «پاکا آن (خداوند) که شبی بنده خویش را از مسجد الحرام تا مسجد الاقصی - که پیرامون آن را خجسته گرداندهایم- برد تا از نشانههایمان بدو نشان دهیم، بیگمان اوست که شنوای بیناست» سوره اسراء، آیه ۱.
- ↑ ﴿وَإِذْ قُلْنَا ٱدْخُلُوا۟ هَـٰذِهِ ٱلْقَرْيَةَ فَكُلُوا۟ مِنْهَا حَيْثُ شِئْتُمْ رَغَدًۭا وَٱدْخُلُوا۟ ٱلْبَابَ سُجَّدًۭا وَقُولُوا۟ حِطَّةٌۭ نَّغْفِرْ لَكُمْ خَطَـٰيَـٰكُمْ وَسَنَزِيدُ ٱلْمُحْسِنِينَ﴾ «و (یاد کنید) آنگاه را که گفتیم: بدین شهر در آیید و از (نعمتهای) آن از هر جا که خواستید فراوان بخورید و با فروتنی از دروازه وارد شوید و بگویید: از لغزش ما بگذر! تا از لغزشهای شما درگذریم، و به زودی (پاداش) نکوکاران را میافزاییم» سوره بقره، آیه ۵۸.
- ↑ ﴿وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّن مَّنَعَ مَسَـٰجِدَ ٱللَّهِ أَن يُذْكَرَ فِيهَا ٱسْمُهُۥ وَسَعَىٰ فِى خَرَابِهَآ أُو۟لَـٰٓئِكَ مَا كَانَ لَهُمْ أَن يَدْخُلُوهَآ إِلَّا خَآئِفِينَ لَهُمْ فِى ٱلدُّنْيَا خِزْىٌۭ وَلَهُمْ فِى ٱلْـَٔاخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌۭ﴾ «و ستمکارتر از کسی که نمیگذارد نام خداوند در مسجدهای او برده شود و در ویرانی آنها میکوشد کیست؟ آنان را جز این سزاوار نیست که هراسان در آن پا نهند، آنها در دنیا، خواری و در جهان واپسین عذابی سترگ دارند» سوره بقره، آیه ۱۱۴.
- ↑ ﴿يَـٰقَوْمِ ٱدْخُلُوا۟ ٱلْأَرْضَ ٱلْمُقَدَّسَةَ ٱلَّتِى كَتَبَ ٱللَّهُ لَكُمْ وَلَا تَرْتَدُّوا۟ عَلَىٰٓ أَدْبَارِكُمْ فَتَنقَلِبُوا۟ خَـٰسِرِينَ﴾ «ای قوم من! به سرزمین مقدّسی که خداوند برای شما مقرّر فرموده است وارد شوید و واپس مگرایید که زیانکار گردید» سوره مائده، آیه ۲۱.
- ↑ ﴿قَالَ رَجُلَانِ مِنَ ٱلَّذِينَ يَخَافُونَ أَنْعَمَ ٱللَّهُ عَلَيْهِمَا ٱدْخُلُوا۟ عَلَيْهِمُ ٱلْبَابَ فَإِذَا دَخَلْتُمُوهُ فَإِنَّكُمْ غَـٰلِبُونَ وَعَلَى ٱللَّهِ فَتَوَكَّلُوٓا۟ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ﴾ «دو مرد از کسانی که (از خداوند) میترسیدند (و) خداوند بر آنان نعمت بخشیده بود گفتند: از در (این شهر) بر آنان وارد شوید و هنگامی که در آن درآیید شما پیروزید و اگر مؤمنید تنها بر خداوند توکل کنید» سوره مائده، آیه ۲۳.
- ↑ ﴿وَٱسْتَمِعْ يَوْمَ يُنَادِ ٱلْمُنَادِ مِن مَّكَانٍۢ قَرِيبٍۢ﴾ «و به روزی گوش فرا دار که بانگ برآورنده از جایگاهی نزدیک، بانگ برآورد» سوره ق، آیه ۴۱.
- ↑ قصص، آیه ۳۰؛ اعراف، آیه ۳۷؛ یونس، آیه ۹۳؛ اسراء، آیه ۱۰۴
- ↑ ﴿وَإِذْ قُلْتُمْ يَـٰمُوسَىٰ لَن نَّصْبِرَ عَلَىٰ طَعَامٍۢ وَٰحِدٍۢ فَٱدْعُ لَنَا رَبَّكَ يُخْرِجْ لَنَا مِمَّا تُنۢبِتُ ٱلْأَرْضُ مِنۢ بَقْلِهَا وَقِثَّآئِهَا وَفُومِهَا وَعَدَسِهَا وَبَصَلِهَا قَالَ أَتَسْتَبْدِلُونَ ٱلَّذِى هُوَ أَدْنَىٰ بِٱلَّذِى هُوَ خَيْرٌ ٱهْبِطُوا۟ مِصْرًۭا فَإِنَّ لَكُم مَّا سَأَلْتُمْ وَضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ ٱلذِّلَّةُ وَٱلْمَسْكَنَةُ وَبَآءُو بِغَضَبٍۢ مِّنَ ٱللَّهِ ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمْ كَانُوا۟ يَكْفُرُونَ بِـَٔايَـٰتِ ٱللَّهِ وَيَقْتُلُونَ ٱلنَّبِيِّـۧنَ بِغَيْرِ ٱلْحَقِّ ذَٰلِكَ بِمَا عَصَوا۟ وَّكَانُوا۟ يَعْتَدُونَ﴾ «و (یاد کنید) آنگاه را که گفتید: ای موسی! هرگز یک (رنگ) خوراک را برنمیتابیم به خاطر ما از پروردگارت بخواه تا برای ما از آنچه زمین میرویاند، از سبزی و خیار و سیر و عدس و پیاز، بر آورد. او گفت: آیا چیز پستتر را به جای چیز بهتر میخواهید؟ به شهری فرود آیید که (آنجا) آنچه خواستید در اختیار شماست؛ و مهر خواری و تهیدستی بر آنان زده شد و سزاوار خشم خداوند شدند زیرا نشانههای خداوند را انکار میکردند و پیامبران را ناحقّ میکشتند؛ این بدان روی بود که سرکشی ورزیدند و از اندازه، میگذشتند» سوره بقره، آیه ۶۱. در این آیه از آن به عنوان شهری نام شده است. تنوین گرفتن در اینجا نشان میدهد که مراد کشور مصر نیست که غیر منصرف است، بلکه شهری از شهرهاست که مراد همان بیتالمقدس است
- ↑ محمد بن جریر طبری، جامعالبیان فی تفسیر القرآن، ذیل بقره: ۱۴۲ـ۱۵۰، بیروت (بی تا)؛ حسن بن فضل طبرسی، مجمعالبیان فی تفسیر القرآن، ذیل بقره: ۱۴۲ـ۱۵۰؛ عبدالرحمان بن ابیبکر سیوطی، الدّر المنثور فی التفسیر بالمأثور، ذیل بقره: ۱۴۲ـ۱۵۰
- ↑ ابن حنبل، مسند احمدبن حنبل، ج۲، ص۲۳۸، استانبول ۱۴۰۲/۱۹۸۲
- ↑ منصوری، خلیل، مسجدالاقصی از نگاه قرآن
- ↑ «پاکا آن (خداوند) که شبی بنده خویش را از مسجد الحرام تا مسجد الاقصی - که پیرامون آن را خجسته گرداندهایم- برد تا از نشانههایمان بدو نشان دهیم، بیگمان اوست که شنوای بیناست» سوره اسراء، آیه ۱.
- ↑ منصوری، خلیل، مسجدالاقصی از نگاه قرآن
- ↑ ﴿وَإِذْ قَالَ مُوسَىٰ لِقَوْمِهِۦ يَـٰقَوْمِ ٱذْكُرُوا۟ نِعْمَةَ ٱللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ جَعَلَ فِيكُمْ أَنۢبِيَآءَ وَجَعَلَكُم مُّلُوكًۭا وَءَاتَىٰكُم مَّا لَمْ يُؤْتِ أَحَدًۭا مِّنَ ٱلْعَـٰلَمِينَ * يَـٰقَوْمِ ٱدْخُلُوا۟ ٱلْأَرْضَ ٱلْمُقَدَّسَةَ ٱلَّتِى كَتَبَ ٱللَّهُ لَكُمْ وَلَا تَرْتَدُّوا۟ عَلَىٰٓ أَدْبَارِكُمْ فَتَنقَلِبُوا۟ خَـٰسِرِينَ * قَالُوا۟ يَـٰمُوسَىٰٓ إِنَّ فِيهَا قَوْمًۭا جَبَّارِينَ وَإِنَّا لَن نَّدْخُلَهَا حَتَّىٰ يَخْرُجُوا۟ مِنْهَا فَإِن يَخْرُجُوا۟ مِنْهَا فَإِنَّا دَٰخِلُونَ﴾ «و یاد کن که موسی به قوم خود گفت: ای قوم من! نعمت خداوند را بر خویش فرا یاد آورید که در میان شما پیامبرانی برگمارد و شما را پادشاه کرد و چیزهایی به شما داد که به هیچ کس از جهانیان نداده است * ای قوم من! به سرزمین مقدّسی که خداوند برای شما مقرّر فرموده است وارد شوید و واپس مگرایید که زیانکار گردید * گفتند: ای موسی! در آنجا گروهی گردنکش جای دارند و تا آنان از آن بیرون نیایند ما درون آن نخواهیم رفت اما اگر از آنجا بیرون آیند ما درون میرویم» سوره مائده، آیه ۲۰-۲۲.
- ↑ منصوری، خلیل، مسجدالاقصی از نگاه قرآن
- ↑ «و او و لوط را رهاندیم، به سوی سرزمینی که در آن برای جهانیان خجستگی نهاده بودیم» سوره انبیاء، آیه ۷۱.
- ↑ ﴿يَـٰٓأَيُّهَا ٱلنَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَـٰكُم مِّن ذَكَرٍۢ وَأُنثَىٰ وَجَعَلْنَـٰكُمْ شُعُوبًۭا وَقَبَآئِلَ لِتَعَارَفُوٓا۟ إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِندَ ٱللَّهِ أَتْقَىٰكُمْ إِنَّ ٱللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌۭ﴾ «ای مردم! ما شما را از مردی و زنی آفریدیم و شما را گروهها و قبیلهها کردیم تا یکدیگر را بازشناسید، بیگمان گرامیترین شما نزد خداوند پرهیزگارترین شماست، به راستی خداوند دانایی آگاه است» سوره حجرات، آیه ۱۳.
- ↑ منصوری، خلیل، مسجدالاقصی از نگاه قرآن