هدایت
معناشناسی هدایت
واژهشناسی لغوی
هدایت به معنای راهنمایی، ارشاد، نشان دادن راه درست برای رسیدن به مقصد یا به مقصد رساندن همراه با نرمی و لطف است[۱] و در اصطلاح دینی، به معنای مشخص کردن کمال مناسب یک شیء و نشان دادن راه رسیدن به آن است[۲].
اصطلاحشناسی
هدایت به معنای هدایتگری
هدایت به معنای هدایتیافتگی (اهتداء)
اقسام هدایت
هدایت عامه و هدایت خاصه
هدایت خداوند به دو گونه است:
- هدایت عامه: هدایت همه مخلوقات که به سه طریق فطری، عقلی و وحیانی صورت میگیرد و هر کدام نیز شاخههای فرعی دیگری دارند: هدایت فطری یعنی راهنمایی انسان جهت تأمین نیازهای مادی و معنوی، بدین صورت که خداوند ضروری ترین معارف مورد نیاز انسان را به صورت فطری در نهاد او قرار داده تا خوب و بد، خیر و شرّ و حق و باطل را تشخیص دهد: وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا[۳]. هدایت عقلی هم یعنی بهرهگیری از قدرت اندیشه، برای تأمین نیازهای مادی و معنوی و دستیابی به کمالات انسانی[۴].
- هدایت خاصه: هدایتی که شامل پیامبران، اوصیای آنان و پیروان خاص آنها میشود. این هدایت پاداش کسانی است که هدایت عام خداوند را قبول کرده و فطرت و عقل خود را با پیمودن مسیر حق بارور ساخته اند[۵].
هدایت تکوینی و هدایت تشریعی
هدایت از منظر دیگر به دو قسم تقسیم میشود:
- هدایت تکوینی: همان سرشت و فطرت و غریزهای است که خداوند در همه موجودات قرار داده که راه تعیین شدۀ خود را طی کنند: قَالَ رَبُّنَا الَّذِي أَعْطَى كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَى[۶]. انسان علاوه بر هدایت تکوینی عام، دارای هدایت تکوینی خاص نیز هست چراکه به انسان عقل داده شده تا حسن و قبح، نفع و ضرر و خیر و شر را تمییز دهد و به هدف و کمال خود برسد[۷].
- هدایت تشریعی: هدایت از طریق وحی و ابلاغ دستورات الهی توسط انبیاست. این هدایت به معنای ارائۀ طریق و نشان دادن راه است: إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا[۸].[۹]
هدایت تکوینی همه آفریدگان را در بر میگیرد؛ اما هدایت تشریعی ویژه انسان است. هدایت تکوینی، فعل خداوند است از این رو هیچ موجودی از آن سر پیچی نمیکند و به مقصدش میرسد. اما هدایت تشریعی، مربوط به فعل انسان است که میتواند آن را نپذیرد و به مقصد نرسد[۱۰].
هر چند انسان از هدایت تکوینی بهرهمند است، اما به دلایل زیر نیازمند هدایت تشریعی است:
- انسان با هدایت تکوینی تنها به فهم کلیاتی از حقایق جهان دست مییابد و این کلیات، نیازهای انسان را برآورده نمیسازد و او به جزئیات تفصیلی محتاج است که تنها در سایه هدایت تشریعی فراهم میشود.
- انسان موجودی اجتماعی است و برای جلوگیری از اختلاف و درگیری در ارتباط با همنوعانش به قوانین جامع و کامل نیاز دارد؛ اما عقل انسان به تنهایی نمیتواند چنین قوانینی را وضع کند.
- آشنایی با بدیها و خوبیها برای ترغیب انسان به درستکاری کافی نیست؛ بلکه ابزارهایی برای تشویق و ترغیب لازم است و این ابزارها همان انذارها و تبشیرهای وحیانیاند که در سایۀ هدایت تشریعی فراهم میآیند[۱۱].
انواع هدایت انسان براساس ربوبیّت خداوند
هرچند هدایت در معنای اصلی یعنی الإرشاد إلى المطلوب، اما چون امری ذومراتب است، این تعریف ناظر بر ابتداییترین مرتبه هدایت، یعنی الإرشاد إلى المطلوب است. هدایت به توحید و مدارج کمال انسان هنگامی محقّق میگردد که مهتدی در هدایت ابتدایی، امر مولی را امتثال نموده باشد.
با این توضیحات، میتوان گفت که هدایت، به معنای مظهر ربوبیّت و لطف و رحمت الهی، در دو مرحله متجلّی میگردد: اوّل به صورت الإرشاد إلى المطلوب و در مرتبه دوّم به صورت ايصال إلى المطلوب.
- هدایت ارشادی: هدایت در این مرحله، فقط به معنای ارائه طریق است؛ مثل آنکه فردی آدرس محلّی را با استفاده از نقشه راهنما بگیرد و بر اساس آن به سمت مقصد حرکت کند. بدیهی است که در چنین هدایتی، هادی هرگز در مشکلات راه به مهتدی کمک نمیکند؛ چنانکه در امور دینی، بعد از پیامبر اکرم (ص)، قرآن هادی امّت از نوع هدایت ارشادی است و نقشه سعادت انسانها را به ایشان ارائه مینماید.
- هدایت ایصالی: در این مرحله، هادی علاوه بر ارائه طریق، مهتدی را دائماً همراهی میکند و او را در موانع و مشکلات راه هدایت و حتّی در چالشهای میدان عمل و کارزار مدد میرساند؛ چنانکه خداوند در هدایت تکوینی موجودات، نه تنها طریق زندگی را به آنها میآموزد، بلکه دائماً آنها را تا رسیدن به کمال نهایی خلقت همراهی میکند. شاهد بر این مطلب، آیات هدایت الهی در تربیت و هدایت زنبور عسل و یا جسم انسان است. خداوند در بیان قاعدهای کلّی میفرماید:وَأَوْحَى فِي كُلِّ سَمَاءٍ أَمْرَهَا[۱۲]. و همچنین: مَا مِنْ دَابَّةٍ إِلَّا هُوَ آخِذٌ بِنَاصِيَتِهَا إِنَّ رَبِّي عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ[۱۳].
نتیجه آنکه: اگر اصل اوّل در سنّت الهی بنا بر رحمت رحمانیّه او، هدایت ایصالی همه موجودات تا رسیدن به عالیترین مراتب کمال مقرّر در حداکثر ظرفیت استحقاق آنهاست، همین سنّت در هدایت تشریعی و ارائه رحمت هدایت الهی (رحمت رحیمیّه) برای مؤمنین وجود دارد. بر این مبنا، نزول قرآن از مصادیق هدایت ارشادی و پیامبر و امام از مصادیق هدایت ارشادی و ایصالی خداوند هستند که دلیل آن ذیلاً تبیین میگردد[۱۴].
هدایت امت
قرآن کتاب هدایت
قرآن در اصل کتاب هدایت است[۱۵] و اولین آیهای که در قرآن به اصل هدایت پرداخته آیۀ اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ[۱۶] است. در سورههای دیگر قرآن انواع و ابعاد و نشانههای هدایت تبیین شده و خداوند به صفات اهل هدایت و حقیقت اشاره فرموده است[۱۷].[۱۸]
آثار و نشانههای هدایت
کسی که هدایت شده باشد دارای آثار و نشانههایی است که عبارتاند از:
- یکتاپرستی: قُلْ إِنِّي نُهِيتُ أَنْ أَعْبُدَ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ قُلْ لَا أَتَّبِعُ أَهْوَاءَكُمْ قَدْ ضَلَلْتُ إِذًا وَمَا أَنَا مِنَ الْمُهْتَدِينَ[۱۹].
- آرامش: فَمَنْ تَبِعَ هُدَايَ فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ[۲۰].
- تسلیم امر الهی: وَإِنْ كَانَتْ لَكَبِيرَةً إِلَّا عَلَى الَّذِينَ هَدَى اللَّهُ[۲۱].
- تقوا: وَالَّذِينَ اهْتَدَوْا زَادَهُمْ هُدًى وَآتَاهُمْ تَقْوَاهُمْ[۲۲].
- خشیت: وَ أَهْدِيَكَ إِلىَ رَبِّكَ فَتَخْشىَ[۲۳].
- رستگاری: أُولَئِكَ عَلَى هُدًى مِنْ رَبِّهِمْ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ[۲۴].
- صبر: وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ[۲۵]؛ أُولَئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَوَاتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَرَحْمَةٌ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ[۲۶].
- مراقبه نفس: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا عَلَيْكُمْ أَنْفُسَكُمْ لَا يَضُرُّكُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَيْتُمْ[۲۷].[۲۸]
تلازم امامت و هدایت
هدایت وظیفۀ تفکیک ناپذیر رهبران الهی است و خداوند پیامبران را فرستاده تا مردم را به تعالیم و دستورات او راهنمایی و هدایت کنند: وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا[۲۹]. با توجّه به اینکه امامان معصوم (ع)، جانشین رسول خدا (ص) هستند، لذا مقام امامت از هدایت به سوی معارف و فرامین الهی جدا شدنی نیست و هر امام با نصیحت و خیرخواهی به هدایت مردم میپردازد: وَلِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ[۳۰].[۳۱]
امام علاوه بر هدایت تشریعی و ارائه طریق، دارای هدایت تکوینی است که به وسیله حقیقت و نورانیت باطن ذاتش، در قلوب شایسته مردم تأثیر و تصرف مینماید و آنها را به سوی کمال جذب می کند. از این شأن امام به ولایت معنوی هم تعبیر میشود. امام باقر (ع) میفرماید: «نور امام در دل مؤمنان از نور خورشید تابان در روز، روشنتر است»[۳۲].[۳۳]
ویژگیهای هادی
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ فراهیدی، خلیل بن احمد، العین، ج ۴، ص ۷۸؛ راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفرادت، ص ۸۳۵؛ ابن فارس، مقاییس اللغه، ج ۶، ص۴۲، «هدی»؛ مفردات الفاظ القرآن ماده: ه د ی.
- ↑ ر. ک: محدثی، جواد، فرهنگنامه دینی، ص۲۵۰؛ محمدی ریشهری، محمد، گونهشناسی هدایت الهی در قرآن و حدیث، ش ۶۴، ص ۳ـ ۲۲؛ محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۱۹۸.
- ↑ «و به جان (آدمی) و آنکه آن را بهنجار داشت، پس به او نافرمانی و پرهیزگاری را الهام کرد» سوره شمس، آیه ۷ ـ ۸
- ↑ ر. ک: محمدی ریشهری، محمد، گونهشناسی هدایت الهی در قرآن و حدیث، ش ۶۴، ص ۳ـ ۲۲.
- ↑ ر. ک: محمدی ریشهری، محمد، گونهشناسی هدایت الهی در قرآن و حدیث، ش ۶۴، ص ۳ـ ۲۲؛ محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۱۹۹.
- ↑ «گفت: پروردگار ما کسی است که آفرینش هر چیز را به (فراخور) او، ارزانی داشته سپس راهنمایی کرده است» سوره طه، آیه ۵۰.
- ↑ ر. ک: صفوی، سید صدرالدین، هدایت در قرآن، ص؟؟ ؟؛ زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵، ص؟؟ ؟؛ فرهنگ شیعه، ص ۴۷۰.
- ↑ «ما به او راه را نشان دادهایم خواه سپاسگزار باشد یا ناسپاس» سوره انسان، آیه ۳.
- ↑ ر. ک: صفوی، سید صدرالدین، هدایت در قرآن، ص؟؟ ؟؛ زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵.
- ↑ ر. ک: فرهنگ شیعه، ص ۴۶۹.
- ↑ ر. ک: فرهنگ شیعه، ص ۴۶۹.
- ↑ «و در هر آسمانی کار آن را وحی کرد» سوره فصلت، آیه ۱۲.
- ↑ «هیچ جنبندهای نیست مگر که او بر هستیش چیرگی دارد؛ به راستی پروردگار من بر راهی راست است» سوره هود، آیه ۵۶.
- ↑ فیاضبخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل، ج۱، ص۱۸۴-۱۸۵.
- ↑ وَيَوْمَ نَبْعَثُ فِي كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيدًا عَلَيْهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَجِئْنَا بِكَ شَهِيدًا عَلَى هَؤُلَاءِ وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِكُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً وَبُشْرَى لِلْمُسْلِمِينَ«و (یاد کن) روزی را که در هر امّتی گواهی از خودشان بر آنان برانگیزیم و تو را بر اینان گواه آوریم و بر تو این کتاب را فرو فرستادیم که بیانگر هر چیز و رهنمود و بخشایش و نویدبخشی برای مسلمانان است» سوره نحل، آیه ۸۹.
- ↑ «راه راست را به ما بنمای» سوره فاتحه، آیه ۶.
- ↑ مانند: سوره بقره، آیه: ۲- ۵.
- ↑ ر. ک: صفوی، سید صدرالدین، هدایت در قرآن.
- ↑ «بگو: من از پرستیدن کسانی که شما به جای خداوند (به پرستش) میخوانید باز داشته شدهام؛ بگو: از خواستههای (نفسانی) شما پیروی نمیکنم که در آن صورت به راستی گمراه گردیدهام و از رهیافتگان نخواهم بود» سوره انعام، آیه ۵۶.
- ↑ «کسانی که از رهنمود من پیروی کنند نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین میگردند» سوره بقره، آیه ۳۸.
- ↑ «هر چند كه اين امر جز بر هدايت يافتگان دشوار مى نمود». سوره بقره، آیه ۱۴۳.
- ↑ «و (خداوند) بر رهیافتگی آنان که رهیافتهاند میافزاید و به آنان پارسایی (در خور) شان را ارزانی میدارد» سوره محمد، آیه ۱۷.
- ↑ سوره نازعات، آیه:۱۹.
- ↑ «آنان از (سوی) پروردگارشان به رهنمودی رسیدهاند و آنانند که رستگارند» سوره بقره، آیه ۵.
- ↑ «و بیگمان شما را با چیزی از بیم و گرسنگی و کاستی داراییها و کسان و فرآوردهها میآزماییم، و شکیبایان را نوید بخش!» سوره بقره، آیه ۱۵۵.
- ↑ «بر آنان از پروردگارشان درودها و بخشایشی است و آنانند که رهیافتهاند» سوره بقره، آیه ۱۵۷.
- ↑ «ای مؤمنان! خویش را دریابید! چون رهیاب شده باشید آن کس که گمراه است به شما زیان نمیرساند» سوره مائده، آیه ۱۰۵.
- ↑ صفوی، سید صدرالدین، هدایت در قرآن.
- ↑ «و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری میکردند» سوره انبیاء، آیه ۷۳.
- ↑ «و هر گروهی رهنمونی دارد» سوره رعد، آیه ۷.
- ↑ ر. ک: قدردان قراملکی، محمد حسن، امامت، ص ۴۴؛ زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵.
- ↑ «لَنُورُ الْإِمَامِ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ أَنْوَرُ مِنَ الشَّمْسِ الْمُضِیئَةِ بِالنَّهَار»؛ الکافی، ج۱، ص۱۹۴.
- ↑ ر. ک: زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵، ص؟؟ ؟.