وظیفه حکومت اسلامی درباره زمینهسازی ظهور امام مهدی چیست؟ (پرسش)
وظیفه حکومت اسلامی درباره زمینهسازی ظهور امام مهدی چیست؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت |
مدخل بالاتر | مهدویت / غیبت امام مهدی / وظایف و تکالیف مسلمانان در عصر غیبت / آمادگی و زمینهسازی برای ظهور امام مهدی |
مدخل اصلی | وظیفه حکومت اسلامی درباره زمینهسازی ظهور |
تعداد پاسخ | ۱ پاسخ |
وظیفه حکومت اسلامی درباره زمینهسازی ظهور امام مهدی چیست؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث مهدویت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. در ذیل، پاسخ به این پرسش را بیابید. تلاش بر این است که پاسخها و دیدگاههای متفرقه این پرسش، در یک پاسخ جامع اجمالی تدوین گردد. پرسشهای وابسته به این سؤال در انتهای صفحه قرار دارند.
پاسخ نخست
حجت الاسلام و المسلمین قنبر علی صمدی، در مقاله «اندیشه انتظار و جهانی شدن» در اینباره گفته است:
«دولتها و حکومتها، بر حسب ماهیت و مصدر مشروعیت خویش، اهداف و مقاصد متفاوتی دارند که در جهت نیل به آن، تلاش میکنند و بالتبع آن وظایف و مسؤولیتها را برای دولت، تعریف و تعیین مینمایند. مهمترین هدف دولتها و حکومتهای غیر دینی، دفاع از حقوق و آزادیهای فردی و اجتماعی شهروندان و تأمین نیازهای مادی و معیشتی آنان است و فراتر از این، وظیفه و مسؤولیتی برای خود نمیبیند؛ اما دولت اسلامی مبتنی بر اندیشه حکومت دینی، علاوه بر تأمین نیازهای مادی و آسایش و سعادت دنیوی، تأمین نیازهای روحی و سعادت آخرتی از طریق احیای ارزشهای معنوی و دینی در جامعه را نیز جزء وظایف، برنامهها و دستورالعملهای خود میداند.
امیرالمؤمنین علی (ع)، وظایف حکومت و دولت اسلامی را تأمین و اصلاح امور مادی مردم و احیای ارزشهای دینی، ذکر میکند. حضرت، در پیشگاه خداوند عرضه میدارد: خدایا! من هدفم از حکومت، آشکار ساختن و پیاده کردن آموزهها و معارف دین تو و اصلاح امور شهرها و بلاد تو است، تا بندگان مظلومت در آن، احساس امنیت کنند و حدود و مقررات دینت به اجرا گذارده شود[۱]. حضرت، در این فراز از کلام خود، توجه به نیازهای مادی و معنوی، دنیوی و اخروی را توأمان ذکر میکند و اصلاح روابط اجتماعی، توسعه اقتصادی، احیای ارزشهای دینی و اقامه حدود الهی را از مهمترین وظایف حکومت و مأموریت دولت اسلامی ذکر مینماید. این جامعنگری و تلفیق و آمیختگی اهداف مادی و معنوی، مهمترین وجه تمایز حکومت دینی و غیر دینی است.
مهمترین وظیفه و رسالت دینی دولت اسلامی در عصر انتظار، فرهنگسازی اندیشه انتظار و فراهم کردن بسترهای لازم برای توسعه و گسترش اندیشه انتظار در جامعه است. ترویج نهادینهشدن اندیشه انتظار نیز بدون تحکیم دیگر مبانی فکری و دینی، ممکن نمیباشد. از اینرو، بهترین راهکار برای نهادینه شدن این تفکر در جامعه، کارکرد فرهنگی به صورت جامع و فراگیر است؛ زیرا کارکرد فرهنگی در الگوپردازی نمادهای مذهبی و دینی، مؤثرترین رویکردی است که نقش بیبدیل آن در تحکیم و توسعه آموزههای دینی و ارزشی، باید مورد عنایت مضاعف قرار گیرد. در این راستا، دولت اسلامی با استفاده از امکاناتی که در اختیار دارد، باید سیاستگذاریهای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی جامعه را بهگونهای مدیریت و سازماندهی کند که به اصلاح و تغییر نگرشهای غیردینی بینجامد و با برنامهریزی و بهکارگیری سازوکارهای لازم، فضای فکری حاکم برجامعه را به گونهای طراحی و مهندسی کند که انگیزههای مذهبی در جامعه تحکیم یابد و مردم به سوی ارزشهای دینی سوق داده شوند.
در چنین فضایی، زمینه برای شکوفایی اندیشه انتظار فراهم میشود و مردم با رغبت و اشتیاق بدین سو حرکت میکنند. آن وقت است که تفکر انتظار، به صورت یک فرهنگ، وارد زندگی فردی و اجتماعی خواهد شد و نگرشهای عمومی در عرصههای مختلف، متناسب با این رویکرد، شکل خواهند گرفت.
بدیهی است تا زمانی که اندیشه انتظار ظهور، از حالت اعتقاد و باور ذهنی، به یک جریان اجتماعی و تفکر غالب در جامعه تبدیل نشود و رنگ و بوی انتظار، در تربیت و فرهنگ و سلوک عمومی جامعه، مشهود نباشد، آثار و برکات آن نیز در جامعه پدیدار نخواهند شد؛ زیرا جوشش این اعتقاد، با عملکرد و فرهنگ جاری میان مردم، لازمه قطعی باور مندی به انتظار ظهور حضرت مهدی (ع) است، اعتقاد و باوری که در شرایط غیبت، اطاعت منتظرانه را همراه دارد.
همان چیزی که پیامبر اکرم (ص)، در توصیف منتظران ظهور فرزندش مهدی (ع) فرمود: خوشا به حال کسی که زمان قائم اهل بیت من را درک کند، در حالی که قبل از فرا رسیدن قیام او در زمان غیبتش، پیرو او بوده و دوستانش را دوست داشته و با دشمنانش به دشمنی برخاسته باشند. چنین کسی (در بهشت) جزء رفیقان و همراهان من و مورد مهر و محبت من هستند و روز قیامت نزد من، گرامیترین افراد من خواهند بود[۲]. بر اساس این حدیث شریف، وقتی فرهنگ عمومی جامعه، بر اساس آموزههای دینی تعریف و نهادینه شود، طبیعی است که سایر جهتگیریهای اجتماعی و سیاسی جامعه نیز صبغه دینی به خود میگیرد و کارکردها و عکسالعملهای جاری در جامعه، بر اساس معیارهای دینی، سامان مییابد. آنوقت است که تولی و تبری، دشمنشناسی، حمایت از حق، یکپارچگی برابر باطل و... در رفتارهای اجتماعی مردم به صورت هدفمند، تثبیت میشود.
بدیهی است تحقق این مهم، بدون اهتمام و سیاستگذاریهای کلان که در حوزه اختیارات دستگاه حکومت و جزء وظایف کارگزاران دولت اسلامی است، ممکن و میسر نخواهند بود»[۳].
پاسخهای دیگر
۱. آقایان گوهری و دیمه کار گراب؛ |
---|
آقایان عباس گوهری و محسن دیمه کار گراب، در مقاله «رسالت منتظران در زمینهسازی برای ظهور و تحقق دولت کریمه» در اینباره گفتهاند:
«رسالت حکومت اسلامی به منظور تحقق این امر بر دو رکن اساسی استوار میباشد:
|
پرسشهای مصداقی
پانویس
- ↑ «...وَ لَكِنْ لِنَرِدَ الْمَعَالِمَ مِنْ دِينِكَ وَ نُظْهِرَ الْإِصْلَاحَ فِي بِلَادِكَ فَيَأْمَنَ الْمَظْلُومُونَ مِنْ عِبَادِكَ وَ تُقَامَ الْمُعَطَّلَةُ مِنْ حُدُودِكَ»؛ نهج البلاغه (با شرح عبده)، ج۲، ص۱۳؛ بحار الانوار، ج۳۴، ص۱۱۱؛ میزان الحکمه، ج۱، ص۱۳۲.
- ↑ «طُوبَى لِمَنْ أَدْرَكَ قَائِمَ أَهْلِ بَيْتِي وَ هُوَ يَأْتَمُّ بِهِ فِي غَيْبَتِهِ قَبْلَ قِيَامِهِ وَ يَتَوَلَّى أَوْلِيَاءَهُ وَ يُعَادِي أَعْدَاءَهُ ذَلِكَ مِنْ رُفَقَائِي وَ ذَوِي مَوَدَّتِي وَ أَكْرَمُ أُمَّتِي عَلَيَّ يَوْمَ الْقِيَامَةِ»؛ کمالالدین، ص۲۸۶؛ غایه المرام، ج۷، ص۱۳۲؛ نورالثقلین، ج۲، ص۵۰۵؛ ینابیع الموده، ج۳، ص۳۹۶؛ بحار الانوار، ج۵۱، ص۷۲؛ معجم احادیث الامام المهدی (ع)، ج۱، ص۲۶۳.
- ↑ صمدی، قنبر علی، اندیشه انتظار و جهانی شدن.
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ۱ / ۳۳۸.
- ↑ طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ۴ / ۲۹۹.
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ۱/۵۷.
- ↑ قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر [تفسیر القمی]، ۲ / ۸۷.
- ↑ «إِذَا ظَهَرَتِ الْبِدَعُ فِي أُمَّتِي فَلْيُظْهِرِ الْعَالِمُ عِلْمَهُ فَإِنْ لَمْ يَفْعَلْ فَعَلَيْهِ لَعْنَةُ اللَّهِ»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ۱ / ۵۴.
- ↑ "و آنچه در توان دارید از نیرو و اسبان آماده در برابر آنان فراهم سازید که بدان دشمن خداوند و دشمن خود را به هراس میافکنید" سوره انفال، آیه ۶۰.
- ↑ طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ۹ / ۱۱۴ و ۱۱۶.
- ↑ گوهری، عباس و دیمه کار گراب، محسن ، رسالت منتظران در زمینهسازی برای ظهور و تحقق دولت کریمه، ص 107-111.