حقوق والدین بر فرزندان چیست؟ (پرسش)
حقوق والدین بر فرزندان چیست؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ سیره خانوادگی معصومان |
مدخل اصلی | حقوق والدین بر فرزندان |
تعداد پاسخ | ۱ پاسخ |
حقوق والدین بر فرزندان چیست؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث سیره خانوادگی معصومان است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی سیره خانوادگی معصومان مراجعه شود.
پاسخ نخست
آقای دکتر مصطفی دلشاد تهرانی در کتاب «سیره نبوی» در اینباره گفته است:
«حقوق والدین از مسائلی است که در قرآن کریم بر آن تأکید بسیار شده است تا آنجا که در کتاب الهی در چهار مورد پس از توحید قرار گرفته است، و هیچچیز در بیان خداوند اینگونه مورد تأکید واقع نشده است: ﴿وَاعْبُدُوا اللَّهَ وَلَا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا﴾[۱].
﴿وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ لَا تَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا﴾[۲].
﴿قُلْ تَعَالَوْا أَتْلُ مَا حَرَّمَ رَبُّكُمْ عَلَيْكُمْ أَلَّا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا﴾[۳].
﴿وَقَضَى رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ كِلَاهُمَا فَلَا تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ وَلَا تَنْهَرْهُمَا وَقُلْ لَهُمَا قَوْلًا كَرِيمًا * وَاخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَقُلْ رَبِّ ارْحَمْهُمَا كَمَا رَبَّيَانِي صَغِيرًا﴾[۴].
از این تعبیرهای مکرر استفاده میشود که میان پرستش خدا و احسان به والدین ارتباطی عمیق و پیوندی محکم برقرار است. بیگمان بزرگترین نعمت، نعمت هستی و حیات است که در درجه نخست از ناحیه خداست و در مجرای قانونمندی الهی به پدر و مادر ارتباط مییابد و فرزند بخشی از وجود والدین است، و سستی در ادای حقوق آنان و ترک وظایف فرزندی نسبت به ایشان، همدوش و همتای شرک به خداست[۵].
جامعه سالم بر پایه خانواده سالم شکل میگیرد و خانواده سالم خانوادهای حقوقمدار است و بیشترین جلوه چنین خانوادهای در رفتار با والدین ظهور مینماید. خداوند احسان به پدر و مادر را چون پیمانی محکم دانسته است که سلامت و صلابت زندگی در گرو آن است؛ و خداوند این احسان را با بیانی لطیف مؤکد کرده است، و واژه “احسان” را به وسیله “ب” متعدی کرده و فرموده است ﴿وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا﴾ “احسان” گاهی با “الی” و گاهی با “ب” متعدی میشود؛ که در صورتیکه با “الی” متعدی شود، مفهوم آن نیکی کردن است هرچند بهطور غیرمستقیم و بدون واسطه باشد، اما هنگامی که با “ب” متعدی شود، معنی آن نیکی کردن بهطور مستقیم و بدون واسطه است، بنابراین آیات بیانگر ﴿وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا﴾ بر این تأکید دارد که موضوع احسان به پدر و مادر چنان باید مورد اهمیت قرار گیرد که شخصاً و بدون واسطه بدان اقدام شود. و نیز آوردن مصدر در این آیات مفید تأکید و مبالغه در احسان است[۶].
تأکید و مبالغه قرآن کریم در پاسداشت حقوق والدین تا آنجاست که صریحاً بیان میکند که حتی اگر پدر و مادر کافر و مشرک باشند رعایت احترام و حقوقشان لازم است: ﴿وَوَصَّيْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَيْهِ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْنًا عَلَى وَهْنٍ وَفِصَالُهُ فِي عَامَيْنِ أَنِ اشْكُرْ لِي وَلِوَالِدَيْكَ إِلَيَّ الْمَصِيرُ * وَإِنْ جَاهَدَاكَ عَلَى أَنْ تُشْرِكَ بِي مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ فَلَا تُطِعْهُمَا وَصَاحِبْهُمَا فِي الدُّنْيَا مَعْرُوفًا﴾[۷].
در اینجا شکرگزاری در برابر پدر و مادر در ردیف شکرگزاری در برابر نعمتهای بیکران خدا قرار داده شده است و این بیانگر عمق و وسعت حقوق والدین است[۸]. این حقوق تا بدانجاست که کمترین بیاحترامی نسبت به پدر و مادر اجازه داده نشده است: ﴿فَلَا تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ﴾[۹].
راغب اصفهانی گوید ﴿أُفٍّ﴾ در اصل به معنای هر چرکی و پلیدی است، چنانکه به ناخن چیده شده و هر چیزی که به خاطر آلودگی و پلیدیاش ازاله و چیده شود گفتهاند و نیز به هر عمل سبک و آلوده ﴿أُفٍّ﴾ گفته شده است. از این واژه فعل هم ساخته شده است که هرگاه چیزی را به خاطر پلیدی و آلودگی و نارواییاش مورد انزجار قرار دهند به کار میرود، مثلاً میگویند: قَدْ أَفَّفْتُ لِکَذَا، یعنی فلان چیز را آلوده شمردم و از آن اظهار نفرت کردم[۱۰]. برخی گفتهاند أفّ و تُفّ در اصل به معنای چرکی است که زیر ناخن جمع میشود و از باب توسعه در معنا به هر چیز پلید و مایه ناراحتی گفته شده است[۱۱]. اصمعی گفته است که أفّ چرک گوش و تُفّ چرک زیر ناخن است و سپس به هر چیز پلید و ناراحتکننده گفته شده است[۱۲]. ممکن است أفّ اسم صوت بوده[۱۳]، و از اینجا پیدا شده باشد که وقتی خاک یا خاکستری مختصر روی بدن یا لباس انسان مینشیند، انسان با فوت کردن آن را از خود و لباسش دور میکند و صدایی که از دهان انسان در چنین حالی بیرون میآید شبیه “اوف” یا “اُف” میباشد و این واژه توسعه در معنا یافته و برای هر چیز ناراحتکننده و مکروه و مورد تنفر به کار رفته است[۱۴]. ازاینرو میتوان گفت این واژه در اصل اسم صوت بوده که هنگام اظهار نفرت یا ناراحتی و یا فوت کردن چیز آلوده از دهان خارج میشود و سپس به صورت اسم و فعل به کار رفته است و بیانگر ناراحتیهای جزئی و اظهار تنفر به خاطر مسائل کوچک میباشد؛ و در آیه فوق با بیانی کوتاه و در نهایت فصاحت و بلاغت این معنا افاده شده است که احترام به پدر و مادر چندان مهم و اساسی است که در برابر آنان حتی کمترین سخنی یا صدایی که دلیل بر ناراحتی از ایشان و یا بیمیلی و تنفر بوده باشد نباید بر زبان جاری ساخت یا در رفتار جلوه داد[۱۵]. در حدیث امام صادق (ع) دراینباره آمده است: «لَوْ عَلِمَ اَللهُ شَيْئاً أدْنَي مِنْ اُفًّ لَنَهَي عَنْهُ، وَ هُوَ مِنْ أدْنَي الْعُقُوقِ، وَ مِنَ الْعُقُوقِ، أنْ يَنْظُرَ الرَّجُلُ إلَي وَالدَيْهِ، فَيَحُدُّ النَّظَرَ إلَيْهِمَا»[۱۶].
کمترین بیاحترامی به پدر و مادر موجب خشم خداوند است و پروردگار عالمیان جز حرمت نهادن و تکریم نمودن والدین را روا نمیدارد: ﴿وَوَصَّيْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَيْهِ حُسْنًا﴾[۱۷]. ﴿وَوَصَّيْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَيْهِ إِحْسَانًا حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهًا وَوَضَعَتْهُ كُرْهًا وَحَمْلُهُ وَفِصَالُهُ ثَلَاثُونَ شَهْرًا﴾[۱۸].
نگاه پیامبر به حقوق والدین و تأکیدهای آن حضرت بر این حقوق بر همین مبناست. روایت شده است که مردی مشغول طواف بود و مادرش را بر دوش گرفته بود و طواف میداد. در آن حال پیامبر را دید و از آن حضرت پرسید: “آیا حق مادرم را با این کار انجام دادم؟” حضرت فرمود: “نه، حتی جبران یکی از نالههای او را به هنگام وضع حمل نمیکند”[۱۹].
امام کاظم (ع) فرموده است: مردی نزد پیامبر آمد و پرسید: “حقّ پدر بر فرزند چیست؟” حضرت فرمود: «لَا يُسَمِّيهِ بِاسْمِهِ وَ لَا يَمْشِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَ لَا يَجْلِسُ قَبْلَهُ وَ لَا يَسْتَسِبُّ لَهُ»[۲۰].
پیامآور رحمت میآموخت که پیروانش نسبت به حقوق پدر و مادر حساس و جدی باشند و کمترین سستی و سهلانگاری در آن روا ندارند. آن حضرت در بیانی لطیف فرموده است: «النَّظَرُ إِلَى الْوَالِدَيْنِ بِرَأْفَةٍ وَ رَحْمَةٍ عِبَادَةٌ»[۲۱].
در مدرسه پیامبر بهترین مردمان با شاخصههای رحمانی معرفی شدهاند. از جابر بن عبد الله روایت شده است که گفت: «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): أَ لَا أُخْبِرُكُمْ بِخَيْرِ رِجَالِكُمْ»[۲۲].
گفتند: “آری، ای رسول خدا”. فرمود: «إِنَّ مِنْ خَيْرِ رِجَالِكُمُ التَّقِيَ النَّقِيَّ السَّمْحَ الْكَفَّيْنِ النَّقِيَّ الطَّرَفَيْنِ الْبَرَّ بِوَالِدَيْهِ وَ لَا يُلْجِئُ عِيَالَهُ إِلَى غَيْرِهِ»[۲۳].
در همین جهت از امام باقر (ع) روایت شده است که فرمود: «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): إِنَّ خِيَارَكُمْ أُولُو النُّهَى»[۲۴]. پرسیدند: “خردمندان چه کسانیاند؟” فرمود: «هُمْ أُولُو الْأَخْلَاقِ الْحَسَنَةِ، وَ الْأَحْلَامِ الرَّزِينَةِ، وَ صَلَةُ الْأَرْحَامِ، وَ الْبَرَرَةُ بِالْأُمَّهَاتِ وَ الْآبَاءِ، وَ الْمُتَعَاهِدُونَ لِلْفُقَرَاءِ وَ الْجِيرَانِ وَ الْيَتَامى، وَ يُطْعِمُونَ الطَّعَامَ، وَ يُفْشُونَ السَّلَامَ فِي الْعَالَمِ، وَ يُصَلُّونَ وَ النَّاسُ نِيَامٌ غَافِلُونَ»[۲۵].
منصور بن حازم[۲۶] گوید از امام صادق (ع) پرسیدم: “کدام اعمال برتر است؟” فرمود: «الصَّلَاةُ لِوَقْتِهَا وَ بِرُّ الْوَالِدَيْنِ وَ الْجِهَادُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ»[۲۷].
در مدرسه نبوی نیکی به پدر و مادر و ادای حقوق آنان در کنار نماز و جهاد است؛ و اینها والاترین کمالات است. در سفارش امام کاظم (ع) به هشام بن حکم چنین آمده است: «يَا هِشَامُ أَفْضَلُ مَا يَتَقَرَّبُ بِهِ الْعَبْدُ إِلَى اللَّهِ بَعْدَ الْمَعْرِفَةِ بِهِ الصَّلَاةُ وَ بِرُّ الْوَالِدَيْنِ وَ تَرْكُ الْحَسَدِ وَ الْعُجْبِ وَ الْفَخْرِ»[۲۸].
بنابراین یکی از شاخصههای اساسی برای شناخت تربیتیافتگان مدرسه پیامبر نیکرفتاری به پدر و مادر و ادای حقوق والدین است؛ رفتاری سراسر رحمت و بزرگداشت، و ادای حقوق همهجانبه. ابووَلّاد حَنّاط[۲۹] گوید از امام صادق (ع) از سخن خداوند ﴿وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا﴾[۳۰] پرسش کردم که احسان در اینجا چیست؟ فرمود: «الْإِحْسَانُ أَنْ تُحْسِنَ صُحْبَتَهُمَا وَ أَنْ لَا تُكَلِّفَهُمَا أَنْ يَسْأَلَاكَ شَيْئاً مِمَّا يَحْتَاجَانِ إِلَيْهِ وَ إِنْ كَانَا مُسْتَغْنِيَيْنِ أَ لَيْسَ يَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: ﴿لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ﴾»[۳۱].
ابو وَلّاد گوید: سپس امام صادق (ع) درباره ﴿وَاخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ﴾[۳۲] فرمود: «لَا تَمْلَأْ عَيْنَيْكَ مِنَ النَّظَرِ إِلَيْهِمَا إِلَّا بِرَحْمَةٍ وَ رِقَّةٍ وَ لَا تَرْفَعْ صَوْتَكَ فَوْقَ أَصْوَاتِهِمَا وَ لَا يَدَكَ فَوْقَ أَيْدِيهِمَا وَ لَا تَقَدَّمْ قُدَّامَهُمَا»[۳۳].
در این میان بر حقوق مادر تأکید بیشتری شده است، چنانکه در حدیث نبوی آمده است: «أَعْظَمُ النَّاسِ حَقّاً عَلَى الرَّجُلِ أُمُّهُ»[۳۴].
در همین جهت هشام بن سالم از امام صادق (ع) چنین روایت کرده است: «جَاءَ رَجُلٌ إِلَى النَّبِيِّ (ص) فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ مَنْ أَبَرُّ؟ قَالَ: أُمَّكَ، قَالَ: ثُمَّ مَنْ؟ قَالَ: أُمَّكَ، قَالَ: ثُمَّ مَنْ؟ قَالَ: أُمَّكَ، قَالَ: ثُمَّ مَنْ؟ قَالَ: أَبَاكَ»[۳۵].
معلی بن خنیس[۳۶] نیز امام صادق (ع) چنین روایت کرده است: «جَاءَ رَجُلٌ وَ سَأَلَ النَّبِيَّ (ص) عَنْ بِرِّ الْوَالِدَيْنِ فَقَالَ ابْرَرْ أُمَّكَ ابْرَرْ أُمَّكَ ابْرَرْ أُمَّكَ ابْرَرْ أَبَاكَ ابْرَرْ أَبَاكَ ابْرَرْ أَبَاكَ وَ بَدَأَ بِالْأُمِ قَبْلَ الْأَبِّ»[۳۷].
نیکرفتاری با والدین و پاسداری حقوق آنان از جمله اموری است که جایگزین ندارد و راهی جز پاسداشت و رعایت آن را نمیطلبد. از امام باقر (ع) روایت شده است که فرمود: «ثَلَاثٌ لَمْ يَجْعَلِ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِأَحَدٍ فِيهِنَّ رُخْصَةً أَدَاءُ الْأَمَانَةِ إِلَى الْبَرِّ وَ الْفَاجِرِ وَ الْوَفَاءُ بِالْعَهْدِ لِلْبَرِّ وَ الْفَاجِرِ وَ بِرُّ الْوَالِدَيْنِ بَرَّيْنِ كَانَا أَوْ فَاجِرَيْنِ»[۳۸].
و در آموزههای امام صادق (ع) آمده است: «وَ يَجِبُّ لِلْوَالِدَيْنِ عَلَى الْوَلَدِ ثَلَاثَةُ أَشْيَاءَ شُكْرُهُمَا عَلَى كُلِّ حَالٍ وَ طَاعَتُهُمَا فِيمَا يَأْمُرَانِهِ وَ يَنْهَيَانِهِ عَنْهُ فِي غَيْرِ مَعْصِيَةِ اللَّهِ وَ نَصِيحَتُهُمَا فِي السِّرِّ وَ الْعَلَانِيَةِ»[۳۹].
در رساله حقوق امام سجاد (ع) درباره حقوق مادر چنین آمده است: حق مادرت این است که بدانی او تو را چنان برداشته که کس دیگری را بدانگونه برنگیرد و از میوه دل خود تو را چنان خورانده که هیچکس دیگری را بدانسان نخورانده و به راستی تو را به گوش و چشم و دست و پای و پوست و تمام اندامهایش (به تمام وجود خود) نگهداری کرده و در این نگهداری با خوشرویی و دلشادی مواظبتت نموده است، و هر ناگواری و درد و گرانی و نگرانی [دوران بارداری]را تحمل کرده چنانکه دست تطاول [آفات]را از تو دور ساخته و تو را بر زمین نهاده و خرسند بوده است که تو سیر باشی و او خود گرسنه ماند و تو جامه پوشی و او برهنه باشد و تو را سیراب کند و خود تشنه ماند و تو را در سایه دارد و خود زیر آفتاب باشد و با بیچارگی خود تو را نعمت بخشد و با بیخوابی خود تو را لذت خواب چشاند. و شکمش ظرف هستی تو بوده و دامنش پرورشگاهت و پستانش چشمه نوشت و جانش نگهدارت. سرد و گرم دنیا را برای تو و به خاطر تو چشیده است. پس به قدرشناسی از این همه او را سپاسگزار، و این قدردانی را نتوانی جز به یاری و توفیق خداوند.[۴۰]. و در رساله حقوق امام سجاد (ع) درباره حقوق پدر چنین آمده است: «وَ أَمَّا حَقُّ أَبِيكَ فَتَعْلَمُ أَنَّهُ أَصْلُكَ وَ أَنَّكَ فَرْعُهُ وَ أَنَّكَ لَوْلَاهُ لَمْ تَكُنْ فَمَهْمَا رَأَيْتَ فِي نَفْسِكَ مِمَّا يُعْجِبُكَ فَاعْلَمْ أَنَّ أَبَاكَ أَصْلُ النِّعْمَةِ عَلَيْكَ فِيهِ وَ احْمَدِ اللَّهَ وَ اشْكُرْهُ عَلَى قَدْرِ ذَلِكَ»[۴۱].
توجه به قدر و منزلت پدر و مادر و جایگاه ویژه آنان و زحمات و فداکاریهایشان زمینه سپاسگزاری و حرمت بانی و پاسداری حقوق آنان را فراهم میکند. از جابر بن عبد الله نقل شده است که گفت: از پیامبر (ص) شنیدم که میفرمود: «كَانَ فِيمَا أَعْطَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مُوسَى (ع) فِي الْأَلْوَاحِ الْأَوَّلِ اشْكُرْ لِي وَ لِوالِدَيْكَ أَقِيكَ الَمْتُأَلِّفَ»[۴۲]. شکرگزاری نعمت وجود پدر و مادر در رعایت حقوق همهجانبه آنان است، هرگونه که باشند. زکریا پسر ابراهیم گوید: من مسیحی بودم سپس اسلام آوردم و حج به جا آوردم و نزد امام صادق (ع) رفتم و گفتم: من مسیحی بودهام و اینک اسلام آوردهام. پرسید: از اسلام چه دیدی؟ گفتم: سخن خدای عزّوجلّ که میفرماید: ﴿مَا كُنْتَ تَدْرِي مَا الْكِتَابُ وَلَا الْإِيمَانُ وَلَكِنْ جَعَلْنَاهُ نُورًا نَهْدِي بِهِ مَنْ نَشَاءُ﴾[۴۳]. حضرت فرمود: بیگمان خداوند تو را راهبری فرموده است. آنگاه سه بار فرمود: خدایا هدایتش فرما. بعد فرمود: فرزندم هرچه خواهی بپرس. گفتم: پدر و مادر و خانواده من مسیحیاند و مادرم نابیناست، آیا من همراه آنان باشم و در ظرف ایشان غذا بخورم؟ حضرت فرمود: آیا آنان گوشت خوک میخورند؟ گفتم: خیر، با آن تماس هم نمیگیرند. فرمود: باکی ندارد، مواظب مادرت باش و با او خوشرفتاری کن، و چون بمیرد او را به دیگری وامگذار، و خودت به کارش اقدام کن، و به کسی نیز مگو نزد من آمدهای تا در منی پیش من آیی، إنشاءالله.
زکریا گوید: من در مِنی خدمت حضرت رفتم درحالیکه مردم گرد او را گرفته بودند و او مانند معلم کودکان بود که گاهی این و گاهی آن از او پرسش میکرد [و او پاسخ میداد]. پس از آن چون به کوفه رفتم نسبت به مادرم مهربانی میکردم و خودم به او غذا میدادم و جامه و سرش را میشستم و خدمتگزارش بودم. مادرم به من گفت: فرزندم، تو زمانی که دین مرا داشتی با من چنین رفتار نمیکردی، این چه رفتار است که از تو میبینم از زمانی که از دین ما رفتهای و به دین حنفیهگراییدهای؟ گفتم: مردی از فرزندان پیامبر ما مرا چنین فرمان داده است. مادرم گفت: آن مرد پیامبر است؟ گفتم: نه، بلکه پسر یکی از پیامبران است. مادرم گفت: فرزندم، این مرد پیامبر است، زیرا فرمانی که به تو داده از سفارشات پیامبران است. گفتم: مادرم! پس از پیامبر ما پیامبر دیگری نباشد و او پسر پیامبر است. مادرم گفت: دین تو بهترین دین است. آن را بر من عرضه کن. من به او عرضه داشتم و او مسلمان شد و من نیز برنامه اسلام را به او آموختم. او نماز ظهر و عصر و مغرب و عشا را گزارد و در شب عارضهای به او رخ داد و بیمار شد. به من گفت: فرزندم، آنچه به من آموختی دوباره بیاموز. من آنها را تکرار کردم. مادرم اقرار کرد و از دنیا رفت. چون صبح شد مسلمانان غسلش دادند و من خودم بر او نماز خواندم و در گورش نهادم[۴۴].
مدرسه پیامبر میآموزد که پاسداشت حقوق والدین به تمام معنا صورت یابد و احترام و اکرام آنان در هر حال رعایت گردد و در تمام موارد لازم از آنان اطاعت شود. روایت شده است که مردی نزد رسول خدا (ص) آمد و گفت: “من جوانی بانشاط و ورزیدهای هستم و جهاد را دوست دارم ولی مادری دارم که از این موضوع ناراحت میشود و نمیخواهد من به جهاد بروم. پیامبر (ص) فرمود: «ارْجِعْ فَكُنْ مَعَ وَالِدَتِكَ فَوَ الَّذِي بَعَثَنِي بِالْحَقِّ نَبِيّاً لَأُنْسُهَا بِكَ لَيْلَةً خَيْرٌ مِنْ جِهَادِكَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ سَنَةً»[۴۵].
در منطق نبوی اطاعت والدین تا بدانجاست که در جهاد کفایی[۴۶] نیز اطاعت آنان مقدم بر جهاد است؛ و این بیانگر نوع حرمت نهادن دین به والدین است، که با اینگونه حرمت نهادنها و تکریم نمودنهاست که خانواده سالم و جامعه سالم معنا مییابد، و از همین روست که در آموزههای رسول خدا (ص) نسبت به نافرمانی از پدر و مادر و آزردن آنان (عقوق) هشدارهای شدید داده شده است. از امام باقر (ع) روایت شده است که پیامبر اکرم (ص) در ضمن سخنی از سخنان خود فرمود: «إِيَّاكُمْ وَ عُقُوقَ الْوَالِدَيْنِ فَإِنَّ رِيحَ الْجَنَّةِ تُوجَدُ مِنْ مَسِيرَةِ أَلْفِ عَامٍ وَ لَا يَجِدُهَا عَاقٌّ»[۴۷].
مشخص است که آزردن پدر و مادر و مورد خشم آنان واقع شدن تا چه اندازه نکوهیده و بازدارنده انسان از کمال است که اینگونه درباره آن سخن گفته شده است. آزردن والدین و مورد خشم آنان قرار گرفتن از گناهان کبیره است چنانکه در روایات متعدد بر آن تصریح شده است[۴۸]. رسول خدا (ص) به پیروان خود میفرمود: «كُنْ بَارّاً وَ اقْتَصِرْ عَلَى الْجَنَّةِ وَ إِنْ كُنْتَ عَاقّاً فَظّاً فَاقْتَصِرْ عَلَى النَّارِ»[۴۹].
از حضرت رضا (ع) دراینباره روایت شده است که فرمود: «حَرَّمَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى عُقُوقَ الْوَالِدَيْنِ لِمَا فِيهِ مِنَ الْخُرُوجِ مِنَ التَّوْقِيرِ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ التَّوْقِيرِ لِلْوَالِدَيْنِ وَ كُفْرَانِ النِّعْمَةِ وَ إِبْطَالِ الشُّكْرِ وَ مَا يَدْعُو مِنْ ذَلِكَ إِلَى قِلَّةِ النَّسْلِ وَ انْقِطَاعِهِ لِمَا فِي الْعُقُوقِ مِنْ قِلَّةِ تَوْقِيرِ الْوَالِدَيْنِ وَ الْعِرْفَانِ بِحَقِّهِمَا وَ قَطْعِ الْأَرْحَامِ وَ الزُّهْدِ مِنَ الْوَالِدَيْنِ فِي الْوَلَدِ وَ تَرْكِ التَّرْبِيَةِ لِعِلَّةِ تَرْكِ الْوَلَدِ بِرَّهُمَا»[۵۰].
بنابراین عدم رعایت حقوق والدین پیامدهایی اینچنین آسیبزا و خطرآفرین دارد؛ و اگر فرزندان خواهان احترام و رعایت حقوق خویش در آیندهای هستند که نقش والدین را مییابند، لازم است این حقوق را پاس بدارند و به جد رعایت نمایند، عبید بن زرارة[۵۱] از امام صادق (ع) چنین روایت کرده است: «بَرُّوا آبَاءَكُمْ يَبَرَّكُمْ أَبْنَاؤُكُمْ»[۵۲].
در پرتو شناخت حقوق خانواده و پاسداشت آن است که اصیلترین مجموعه انسانی به سامانی درست و استوار، و روابطی پرنشاط و ماندگار میرسد و هدفهای آن تحقق مییابد.»[۵۳]
منبعشناسی جامع سیره خانوادگی معصومان
پانویس
- ↑ «خداوند را بپرستید و چیزی را شریک او نکنید و به پدر و مادر نکویی ورزید» سوره نساء، آیه ۳۶.
- ↑ «و (یاد کنید) آنگاه را که از بنی اسرائیل پیمان گرفتیم که جز خداوند را نپرستید و با پدر و مادر نیکی کنید» سوره بقره، آیه ۸۳.
- ↑ «بگو: بیایید تا آنچه را خداوند بر شما حرام کرده است برایتان بخوانم: اینکه چیزی را شریک او نگیرید و به پدر و مادر نیکی کنید» سوره انعام، آیه ۱۵۱.
- ↑ «و پروردگارت فرمان داده است که جز او را نپرستید و به پدر و مادر نکویی کنید؛ اگر هر یک از آن دو یا هر دو، نزد تو به پیری رسند به آنان اف مگو و بر آنها بانگ مزن و با ایشان سخن به نکویی بگوی! * و از سر مهر برای آنان به خاکساری افتادگی کن و بگو پروردگارا! بر آنان بخشایش آور چنان که آنها مرا در کودکی پروردند» سوره اسراء، آیه ۲۳-۲۴.
- ↑ تفسیر نمونه، ج۳، ص۳۷۹.
- ↑ محمد رشید رضا، تفسیر المنار، الطبعة الثانیة، دارالمعرفة، بیروت، ج۸، ص۱۸۵؛ تفسیر نمونه، ج۶، ص۳۳.
- ↑ «و به انسان درباره پدر و مادرش سفارش کردیم- مادرش او را با سستی در پی سستی بارداری کرد و زمان شیر خوارگی وی دو سال بود- که مرا و پدر و مادرت را سپاس بگزار (که) بازگشت (همه) به سوی من است * و اگر تو را وا دارند تا آنچه را که نمیدانی برای من شریک آوری، از آنان فرمان نبر و در این جهان با آنان به شایستگی همراهی کن» سوره لقمان، آیه ۱۴-۱۵.
- ↑ تفسیر نمونه، ج۱۲، ص۷۹.
- ↑ به آنان اف مگو» سوره اسراء، آیه ۲۳.
- ↑ المفردات، ص۱۹.
- ↑ الجامع لاحکام القرآن، ج۱۰، ص۲۴۲.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج۲۰، ص۱۸۸.
- ↑ أبو زکریا یحیی بن زیاد المعروف بالفرّاء، معانی القرآن، الطبعة الثالثة، عالم الکتب، بیروت، ۱۴۰۳ ق. ج۲، ص۱۲۱.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج۲۰، ص۱۸۹.
- ↑ تفسیر نمونه، ج۱۲، ص۸۴.
- ↑ «اگر چیزی کمتر از ﴿أُفٍّ﴾ وجود داشت خداوند از آن نهی میکرد، و این حدّاقل مخالفت و بیاحترامی نسبت به پدر و مادر است، و از این جمله است نظر تند و غضبآلود به والدین». کتاب الزهد، ص۳۸-۳۹؛ الکافی، ج۲، ص۳۴۹؛ وسائل الشیعة، ج۱۵، ص۲۱۷؛ بحارالانوار، ج۷۱، ص۶۴؛ تفسیر نور الثقلین، ج۳، ص۱۴۹؛ الحدائق الناضرة، ص۱۰، ص۴۰.
- ↑ «و به آدمی سپردهایم به پدر و مادرش نکویی کند» سوره عنکبوت، آیه ۸.
- ↑ «و به آدمی سپردهایم که به پدر و مادرش نیکی کند؛ مادرش او را به دشواری آبستن بوده و به دشواری زاده است- و بارداری و از شیر گرفتنش سی ماه است-» سوره احقاف، آیه ۱۵.
- ↑ تفسیر ابنکثیر، ج۴، ص۳۰۰؛ مجمع الزوائد، ج۸، ص۱۳۷؛ سید قطب، فی ظلال القرآن، الطبعة الخامسة العشرة، دارالشروق، بیروت، ۱۴۰۸ ق. ج۴، ص۲۲۲۲.
- ↑ «او را با نام (بیاحترام) صدا نکند، و جلوتر از او راه نرود، و پیش از او ننشیند، و کاری نکند که مردم به پدرش [به سبب رفتار او] بد گویند». الکافی، ج۲، ص۱۵۹؛ مشکاة الانوار، ص۱۶۱؛ تفسیر الصافی، ج۱، ص۹۶۴؛ بحارالانوار، ج۷۱، ص۴۵؛ تفسیر نور الثقلین، ج۳، ص۱۴۹.
- ↑ «نگاه پرمهر و محبت به پدر و مادر عبادت است». امالی الطوسی، ج۲، ص۷۰؛ مناقب ابن شهرآشوب، ج۳، ص۲۰۲؛ کشف الغمة، ج۲، ص۲۶۵؛ عدة الداعی، ص۱۸۹؛ وسائل الشیعة، ج۶، ص۲۰۵؛ بحار الانوار، ج۳۸، ص۱۹۶، ج۹۲، ص۱۹۹، ج۹۹، ص۶۰.
- ↑ .رسول خدا (ص) فرمود: آیا شما را از بهترین اشخاصتان آگاه نسازم؟
- ↑ «بیگمان از بهترین اشخاص شما اینانند: پرواپیشگان، پاکدامنان، بلندنظران و بخشندگان، خودنگهدارندگان، خوشرفتاران به پدر و مادر، و آنان که همسرشان دیگری را [به سبب رفتار نادرست آنان] پناه نمیگیرد». الکافی، ج۲، ص۵۷؛ تهذیب الاحکام، ج۷، ص۴۰۰ [«السَّلِيمَ الطَّرَفَيْنِ» آمده است]؛ وسائل الشیعة، ج۱۱، ص۱۵۵، ج۱۴، ص۱۸؛ بحارالانوار، ج۷۰، ص۳۷۵.
- ↑ .رسول خدا (ص) فرمود: بیگمان بهترین شما خردمندان هستند.
- ↑ «آنان کسانیاند که اخلاق نیکو دارند، بردبار و باوقارند، به خویشان رسیدگی میکنند و به پدران و مادران نیکی روا میدارند، به تهیدستان و همسایگان و یتیمان سرکشی میکنند، اطعام میکنند، سلام را در جهان آشکار میکنند، و هنگامی که خواب مردمان را ربوده و در غفلتاند، آنان نماز میگزارند». الکافی، ج۲، ص۲۴۰؛ أعلام الدین، ص۱۱۴؛ وسائل الشیعة، ج۱۱، ص۱۴۹؛ بحار الانوار، ج۶۰، ص۷۱.
- ↑ ابوایوب منصور بن حازم بجلی از فقیهان برجسته و از اصحاب گرانقدر امام صادق و امام کاظم (ع) و از راویان ثقه است. ر.ک: رجال النجاشی، ص۴۱۳؛ معجم رجال الحدیث، ج۱۸، ص۳۴۵-۳۴۷؛ معجم الثقات، ص۱۲۴.
- ↑ «نماز در وقتش و نیکی به والدین و جهاد در راه خدای عزّوجلّ». الکافی، ج۲، ص۱۵۸؛ وسائل الشیعة، ج۱۱، ص۱۲؛ ج۱۵، ص۲۰۵؛ بحارالانوار، ج۷۴، ص۴۵؛ جامع أحادیث الشیعة، ج۱۳، ص۵.
- ↑ «ای هشام، برترین چیزی که بنده به وسیله آن به خدا نزدیک میشود بعد از معرفت به خدا، نماز و نیکی به پدر و مادر، و ترک حسادت و خودبینی و فخرفروشی است». تحف العقول، ص۲۹۱؛ بحارالانوار، ج۷۸، ص۳۰۶.
- ↑ حفص بن سالم، ابو ولاد حناط از اصحاب امام صادق (ع) و از راویان ثقه است. ر.ک: رجال النجاشی، ص۱۳۵؛ معجم رجال الحدیث، ج۶، ص۱۳۶-۱۳۷؛ معجم الثقات، ص۴۴.
- ↑ «و با پدر و مادر نیکی کنید» سوره بقره، آیه ۸۳.
- ↑ «احسان این است که با آنان نیکو معاشرت کنی و ایشان را مجبور نکنی که چیزی را که نیاز دارند از تو بخواهند، اگرچه بینیاز باشند. مگر خدای عز و جل نمیفرماید: “هرگز به نیکی نرسید مگر از آنچه دوست دارید انفاق کنید”». الکافی، ج۲، ص۱۵۷؛ کتاب من لا یحضره الفقیه، ج۴، ص۴۰۸؛ مشکاة الانوار، ص۱۶۴-۱۶۵؛ وسائل الشیعة، ج۱۵، ص۲۰۴؛ بحارالانوار، ج۷۴، ص۳۹؛ مستدرک الوسائل، ج۱۵، ص۱۷۳.
- ↑ «و از سر مهر برای آنان به خاکساری افتادگی کن» سوره اسراء، آیه ۲۴.
- ↑ «دیدگان خود را از نگاه به پدر و مادر آکنده مساز مگر از مهربانی و نرمی نسبت به آنان، و صدای خود را بالاتر از صدای آن دو مبر، و دست خود را بالای دست آن دو قرار مده، و جلوتر از آنان حرکت مکن». الکافی، ج۲، ص۱۵۷؛ کتاب من لا یحضره الفقیه، ج۴، ص۴۰۸؛ مشکاة الانوار، ص۱۶۵؛ وسائل الشیعة، ج۱۵، ص۲۰۵؛ بحار الانوار، ج۷۴، ص۴۰؛ مستدرک الوسائل، ج۱۵، ص۱۷۴.
- ↑ «بیشترین حق را بر انسان مادرش دارد». الجامع الصغیر، ج۱، ص۱۷۹؛ کنز العمال، ج۱۶، ص۳۳۱.
- ↑ «مردی نزد پیامبر (ص) آمد و پرسید: به چه کسی نیکی کنم؟ فرمود: مادرت؛ دوباره پرسید: پس از او به چه کسی؟ فرمود: مادرت؛ باز پرسید: سپس به چه کسی؟ فرمود: مادرت. برای بار چهارم پرسید پس از آن به چه کسی؟ فرمود: پدرت» الکافی، ج۲، ص۱۵۹-۱۶۰؛ بحار الانوار، ج۷۴، ص۴۹؛ جامع أحادیث الشیعة، ج۲۱، ص۴۳۳.
- ↑ معلی بن خنیس بزاز کوفی از اصحاب خاص امام صادق (ع) و از شخصیتهای گرانقدر و مبارز بوده است. وی به دلیل وارستگی و ویژگیهای والای شخصیتیاش سخت مورد علاقه امام صادق (ع) بود و از وکیلان آن حضرت به شمار میآمد. روایاتی در مذمت او وارد شده که از نظر سند ضعیف است و با توجه به روایات صحیح در مدح او قابل اعتنا نیست. ر.ک: رجال النجاشی، ص۴۱۷؛ أبو جعفر محمد بن الحسن الطوسی، الغیبة، الطبعة الثانیة، مکتبة بصیرتی، قم ۱۴۰۸ ق. ص۲۱۰؛ رجال الکشی، ص۳۸۰-۳۸۲؛ محمد بن علی الغروی الحائری الاردبیلی، جامع الرواة، دارالاضواء، بیروت، ۱۴۰۳ ق. ج۲، ص۲۴۷-۲۵۰؛ عباس بن محمد رضا قمی، منتهی الآمال، انتشارات جاویدان، تهران، ج۲، ص۲۰۲-۲۰۳؛ معجم رجال الحدیث، ج۱۸، ص۲۳۷-۲۴۷؛ قاموس الرجال، ج۱۰، ص۱۵۸-۱۶۵.
- ↑ «مردی نزد رسول خدا (ص) آمد و از نیکی به پدر و مادر پرسید، پس پیامبر فرمود: به مادرت نیکی کن، به مادرت نیکی کن، به مادرت نیکی کن؛ به پدرت نیکی کن، به پدرت نیکی کن، به پدرت نیکی کن؛ و نیکی به مادر را پیش از نیکی به پدر به جا آور». الکافی، ج۲، ص۱۶۲؛ مشکاة الانوار، ص۱۶۱-۱۶۲؛ وسائل الشیعة، ص۲۰۸؛ بحار الانوار، ج۷۴، ص۵۸.
- ↑ «سه چیز است که خداوند به هیچکس از مردمان در آن سه چیز رخصت نداده است: ادای امانت نسبت به نیکوکار و تبهکار، وفای عهد نسبت به نیکوکار و تبهکار، و نیکی به پدر و مادر چه نیکوکار باشند و چه تبهکار». الکافی، ج۲، ص۱۶۲؛ وسائل الشیعة، ج۱۵، ص۲۰۷؛ بحارالانوار، ج۷۴، ص۵۶؛ جامع أحادیث الشیعة، ج۲۱، ص۴۳۱.
- ↑ «پدر و مادر را بر فرزند سه حق واجب است: سپاسگزاری از ایشان در هر حال، اطاعت از آنان در هرچه به او فرمایند یا او را نهی کنند که معصیت خدا نباشد، و خیرخواهی برای آنان در نهان و آشکار». تحف العقول، ص۲۳۸؛ بحارالانوار، ج۷۸، ص۲۳۶.
- ↑ «فَحَقُّ أُمِّكَ أَنْ تَعْلَمَ أَنَّهَا حَمَلَتْكَ حَيْثُ لَا يَحْمِلُ أَحَدٌ أَحَداً وَ أَطْعَمَتْكَ مِنْ ثَمَرَةِ قَلْبِهَا مَا لَا يُطْعِمُ أَحَدٌ أَحَداً وَ أَنَّهَا وَقَتْكَ بِسَمْعِهَا وَ بَصَرِهَا وَ يَدِهَا وَ رِجْلِهَا وَ شَعْرِهَا وَ بَشَرِهَا وَ جَمِيعِ جَوَارِحِهَا مُسْتَبْشِرَةً بِذَلِكَ فَرِحَةً موبلة [مُؤَمِّلَةً] مُحْتَمِلَةً لِمَا فِيهِ مَكْرُوهُهَا وَ أَلَمُهَا وَ ثِقْلُهَا وَ غَمُّهَا حَتَّى دَفَعَتْهَا عَنْكَ يَدُ الْقُدْرَةِ وَ أَخْرَجَتْكَ إِلَى الْأَرْضِ فَرَضِيَتْ أَنْ تَشْبَعَ وَ تَجُوعَ هِيَ وَ تَكْسُوَكَ وَ تَعْرَى وَ تُرْوِيَكَ وَ تَظْمَأَ وَ تُظِلَّكَ وَ تَضْحَى وَ تُنَعِّمَكَ بِبُؤْسِهَا وَ تُلَذِّذَكَ بِالنَّوْمِ بِأَرَقِهَا وَ كَانَ بَطْنُهَا لَكَ وِعَاءً وَ حِجْرُهَا لَكَ حِوَاءً وَ ثَدْيُهَا لَكَ سِقَاءً وَ نَفْسُهَا لَكَ وِقَاءً تُبَاشِرُ حَرَّ الدُّنْيَا وَ بَرْدَهَا لَكَ وَ دُونَكَ فَتَشْكُرُهَا عَلَى قَدْرِ ذَلِكَ وَ لَا تَقْدِرُ عَلَيْهِ إِلَّا بِعَوْنِ اللَّهِ وَ تَوْفِيقِهِ» تحف العقول، ص۱۸۹؛ بحارالانوار، ج۷۴، ص۱۵؛ مستدرک الوسائل، ج۱۵، ص۲۰۱؛ رهاورد خرد، ص۲۶۶.
- ↑ «و اما حقّ پدرت این است که بدانی او ریشه [هستی] توست و تو شاخسار [درخت وجود]اویی و اگر او نمیبود تو هم نبودی، پس هرگاه در خود چیزی دیدی که پسندیدی بدان که سرچشمه آن نعمت بر تو، پدرت باشد [و آن را از پدرت داری]و خدا را بستای و به همان اندازه سپاسش دار». تحف العقول، ص۱۸۹؛ بحارالانوار، ج۷۴، ص۱۵؛ مستدرک الوسائل، ج۱۵، ص۲۰۱؛ رهاورد خرد، ص۲۶۶.
- ↑ «در آن الواحی که خداوند به موسی (ع) بخشید این بود که من و پدر و مادرت را که با مهر و محبت تو را محافظت نمودند شکر کن». کشف الغمة، ج۲، ص۱۲۲؛ بحارالانوار، ج۱۳، ص۳۵۸.
- ↑ «و بدینگونه ما روحی از امر خویش را به تو وحی کردیم؛ تو نمیدانستی کتاب و ایمان چیست ولی ما آن را نوری قرار دادیم که بدان از بندگان خویش هر که را بخواهیم راهنمایی میکنیم» سوره شوری، آیه ۵۲.
- ↑ الکافی، ج۲، ص۱۶۰-۱۶۱؛ مشکاة الانوار، ص۱۶۲؛ جامع أحادیث الشیعة، ج۲۱، ص۴۳۴.
- ↑ «بازگرد و همراه مادرت باش! سوگند به آنکه مرا به حق برانگیخته است مأنوس بودن یک شب او با تو برایت از یک سال جهاد در راه خدا بهتر است». الکافی، ج۲، ص۱۶۳؛ وسائل الشیعة، ج۱۱، ص۱۳؛ بحار الانوار، ج۷۴، ص۵۹.
- ↑ در اموری که وجوب عینی دارد یا اگر جهاد واجب عینی باشد عمل به آن امور لازم است و بیرون از اجازه این و آن است.
- ↑ «بپرهیزید از آزردن پدر و مادر، زیرا بوی بهشت از مسافت هزار سال [راه]به مشام میرسد، ولی هیچگاه به کسانی که مورد خشم پدر و مادرند نخواهد رسید». الکافی، ج۲، ص۳۴۹؛ مشکاة الانوار، ص۱۶۳؛ وسائل الشیعة، ج۱۵، ص۲۱۷؛ بحارالانوار، ج۷۴، ص۶۲.
- ↑ نک: الکافی، ج۲، ص۲۷۶-۲۸۶.
- ↑ «با پدر و مادر نیکورفتار باش و در بهشت جایگزین شو، و اگر عاق و جفاکاری با آتش دوزخ بساز». الکافی، ج۲، ص۳۴۸؛ وسائل الشیعة، ج۱۵، ص۲۱۶؛ بحارالانوار، ج۷۴، ص۶۰.
- ↑ «خداوند آزار دادن والدین و مورد خشم آنان قرار گرفتن را حرام نموده است بدین سبب که موجب محرومیت از کرامت الهی و توفیق طاعت الهی و بیرون شدن از بزرگداشت پدر و مادر و موجب کفران نعمت و ناشکری است و نیز موجب کاستی ارتباط نسلها و گسست نسلها میگردد. و علاوه بر این سبب کوتاهی در ارزش نهادن به پدر و مادر، و ضعف در معرفت نسبت به حقوق آنان، و از بین رفتن روابط میان بستگان، و جدایی فرزندان از والدین، و تربیت نشدن فرزندان به واسطه آن است که به پدر و مادر نیکی نمیکنند». کتاب من لا یحضره الفقیه، ج۳، ص۵۶۵؛ علل الشرایع، ج۲، ص۴۷۹؛ عیون اخبار الرضا، ج۱، ص۹۹-۱۰۰؛ وسائل الشیعة، ج۱۵، ص۲۱۸؛ بحارالانوار، ج۶، ص۹۸، ج۷۴، ص۷۵.
- ↑ عبید بن زراة بن اعین شیبانی از اصحاب گرانقدر امام صادق (ع) و از راویان برجسته و ثقه است. ر.ک: رجال النجاشی، ص۲۳۳؛ معجم رجال الحدیث، ج۱۱، ص۴۷-۴۹؛ معجم الثقات، ص۷۷.
- ↑ «به پدر و مادر خود نیکی کنید تا فرزندان شما هم به شما نیکی کنند». الکافی، ج۵، ص۵۵۴؛ کتاب من لا یحضره الفقیه، ج۴، ص۲۱؛ الخصال، ج۱، ص۵۵؛ عوالی اللآلی، ج۱، ص۲۵۲.
- ↑ دلشاد تهرانی، مصطفی، سیره نبوی، ج۴ ص ۱۷۶-۱۹۰.