سیره مدیریتی پیامبر خاتم: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵، مرحله دوم)
خط ۷۰: خط ۷۰:
== پانویس ==
== پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:پیامبر خاتم]]
[[رده:پیامبر خاتم]]
[[رده:سیره]]
[[رده:سیره]]
[[رده:سیره مدیریتی]]
[[رده:سیره مدیریتی]]

نسخهٔ ‏۴ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۰۹:۳۴

پیامبر اکرم(ص) بعد از تشکیل حکومت در مدینه اقداماتی انجام داد تا نظم اجتماعی و اداری جدیدی را پدید آورد که بر اساس اصول اسلام پایه‌ریزی شده است. در نظام اداری رسول خدا(ص)، تقسیم کار امری مهم قلمداد می‌شد و افرادی برای کارهای اداری گماشته می‌شدند و رسول خدا(ص) برای ایشان شرح وظایفی معین می‌کرد. برخی از مناصب دولت رسول خدا(ص) عبارت است از: کارگزاران؛ قاضیان؛ عاملان صدقات؛ کُتّاب و مبلغان.

پیامبر خاتم و نظام اداری

هنگامی که پیامبر به مدینه هجرت کرد، با اقداماتی که انجام داد، نظم اجتماعی و اداری جدیدی را پدید آورد که بر اساس اصول اسلام پایه‌ریزی شده بود. اقدامات رسول خدا(ص) در راستای پدید آوردن قدرتی متمرکز و فراگیر بود. آن حضرت در ابتدا با برقراری پیمان میان گروه‌های ساکن مدینه، به عنوان مرجع و داورِ ساکنان مدینه، در اختلاف‌هایی که باعث اخلال در نظم و امنیت عمومی می‌شد، قرار گرفت. نظامی که رسول خدا(ص) بر اساس آیات قرآن درصدد پی‌ریزی آن بود، بر اساس هم‌خونی یا رابطه نژادی استوار نبود، بلکه بر پایه‌های اخلاقی و عقیدتی پی‌ریزی شده بود.

در جامعه نوین، مسلمانان به پروردگاری یگانه ایمان داشته و به دستورات دینی واحدی، سر تعظیم فرود می‌آوردند و از رسول خدا(ص) پیروی می‌کردند. در این دیدگاه، مسلمانان، مجموعه‌ای یگانه بودند که هر یک پشتیبان دیگری است. هر یک از آنان، از پشتیبانی دیگر افراد امت برخوردار بود و هنگام نیاز، از کمک و یاری آنان برخوردار می‌شد، نظام قبیله‌ای حاکم در حجاز می‌توانست یکی از موانع تحقق ایده‌های رسول خدا(ص) باشد، اما آن حضرت اصل نظام قبیله‌ای عرب را پذیرفت و کوشید این نظام را هدایت کند و در قالب شعارها و ایده‌های اسلامی کنترل نماید و از رقابت‌های قبیله‌ای در پیشرفت اسلام بهره برد[۱].

سرانجام رسول خدا(ص) دولت واحد و فراگیری را پدید آورد. این دولت واحد که قدرت مرکزی داشت و گستردگی آن همه را به زیر سایه خویش درآورده بود، موجب گردهم آمدن امت شد. نفوذ و قدرت این دولت چنان بود که اطاعت از آن و حرکت در راستای فرامین آن بر همه واجب به شمار می‌آمد پیامبر، این قدرت را به پشتوانه آیات قرآنی که در آن وجوب اطاعت از پیامبر و اطاعت از اولوالامر را تأکید کرده است[۲]، به اجرا درآورد. با این ایده‌ها، امتی پدید آمد که روابط آنان مبتنی بر عقاید دینی بود، نه بر اساس خویشاوندی و روابط اقلیمی. سیاستی که در این مجموعه مطرح بود، آمیخته به اخلاق اسلامی بود و روابط قبیله‌ای تحت الشعاع روابط دینی قرار گرفته بود.

در نظام اداری رسول خدا(ص)، تقسیم کار امری مهم قلمداد می‌شد و افرادی برای کارهای اداری گماشته می‌شدند و رسول خدا(ص) برای ایشان شرح وظایفی می‌نگاشت. هرچند نظام اداری‌ای که پیامبر وضع کرد، عوامل اجرایی ثابت و دائمی زیادی نداشت و کارهای اداری را در مسجد سامان می‌داد و محل دیگری برای این کار اختصاص نداشت. آن حضرت کارها را به حسب نیاز به افرادی می‌داد و پس از انجام آن، آنان را از مسئولیت معاف می‌داشت. برخی از مناصب دولت رسول خدا(ص) به شرح زیر است[۳]:

کارگزاران

رسول خدا(ص)، والیان و امیرانی را برای شهرهایی تعیین کرد، چنان که رؤسای قبایلی که اسلام می‌آوردند و به دولت مدینه ابراز وفاداری می‌کردند، به عنوان رئیس منصوب از سوی رسول خدا(ص) در آن قبیله محسوب می‌شدند. رسول خدا(ص) پس از فتح مکه، عتاب بن اسید را به فرمانداری مکه منصوب کرد و در مناطق یمن افرادی را از طرف خویش گماشت که به دولت مدینه وفادار بودند[۴].

همچنین رسول خدا(ص) در دورانی که درگیر جنگ با دشمنان خویش بود، هرگاه به بیرون از مدینه می‌رفت، فردی را در این شهر به عنوان جانشین خویش می‌گماشت که در بیش از ده مورد، این مسئولیت به عهده ابن مکتوم بود[۵].

نامه‌هایی از رسول خدا(ص) در دست است که شرح وظایف عاملان و والیان در آن مشخص شده است. آن حضرت هنگامی که عمرو بن حزم را به ولایت یمن می‌فرستاد، نامه‌ای بلند نوشت که شامل سفارش‌ها و شرح وظایف وی بود[۶]. چنان‌ که هنگام فرستادن معاذ بن جبل، در نامه‌ای وظایف او را در این مأموریت مشخص کرد[۷]. از رسول خدا(ص) نامه‌ای کلی ثبت شده است که در آن سفارش‌ها و شرح وظایف والیان وی مشخص شده است[۸].[۹]

قاضیان

در مورد قضاوت نیز رسول خدا(ص) خود این سمت را در مدینه عهده‌دار بود. زهری گفته است رسول خدا (ص) هیچ کس را به سمت قضا انتخاب نکرد[۱۰]. حال آنکه درباره برخی از افراد همچون امام علی(ع) و معاذ بن جبل تصریح شده که برای قضاوت از سوی رسول خدا(ص) به یمن رفته‌اند[۱۱].

البته کارگزاران حضرت، به ویژه افرادی که به عنوان تعلیم قرآن و آموزش داد معارف فرستاده می‌شدند، در اختلاف‌های پیش آمده نیز قضاوت می‌کردند؛ چنان که برخی از قضاوت‌های امام علی(ع) و معاذ در مأموریت به یمن در عصر رسول خدا(ص) ثبت شده است[۱۲].[۱۳]

عاملان صدقات

رسول خدا(ص) کسانی را به عنوان مأمور جمع‌آوری صدقات و زکات‌ها معین کرد که بلاذری[۱۴] نام تعدادی از ایشان را ثبت کرده است. در زمینه سازمان مالی حکومت نبوی چند اصطلاح به شرح زیر موجود است:

  1. مصدق و جابی که وظیفه‌اش گردآوری زکات بود.
  2. خارص که مقدار و اندازه اموال پرداختی را تخمین می‌زد که چندین نفر، از جمله عبدالله بن رواحه این سمت را در عصر نبوی به عهده داشته‌اند.
  3. کُتاب و نویسندگان اموال صدقه. بیشتر کسانی که وظیفه جبایت را انجام می‌دادند، افرادی از میان همان قبیله بودند.[۱۵]

کُتّاب

آن حضرت نویسندگانی داشت که کارهای دبیری و دفتری به عهده آنان بود. کاتبان پیامبر بالغ بر ۲۵ نفر شمارش شده‌اند که هر یک متولی نوشتن گونه‌ای از نامه‌ها بوده‌اند[۱۶]. احمدی میانجی[۱۷]، غیر از کاتبان وحی و کاتبان صدقات، نام ۳۷ نفر را به عنوان نویسندگان نامه‌ها و پیمان‌های رسول خدا(ص) برشمرده است. برخی از این نویسندگان، کاتبان وحی، برخی کاتبان نامه‌های آن حضرت به دیگران و برخی کاتب صدقات بوده‌اند. رسول خدا(ص) چون نامه‌نگاری با پادشاهان آن روزگار را آغاز کرد، مُهری برای خود تدارک دید که نقش "محمد رسول الله" داشت [۱۸].

فعالیت دیپلماسی رسول خدا(ص) از سال ششم هجرت به بعد گسترش یافت. آن حضرت پس از صلح حدیبیه، سفیرانی را به اطراف حجاز و خارج آن فرستاد که تعدادشان بیش از ده نفر بودند. همچنین هیئت‌های بسیاری در سال نهم هجرت وارد مدینه شدند که نشان از توسعه روابط رسول خدا(ص) با اقوام و ملل گوناگون شبه جزیره بود[۱۹].

مبلغان

دعوت و تبلیغات در سیره نبوی بسیار مهم بود و افرادی در این زمینه از سوی رسول خدا(ص) مشغول به فعالیت بودند. حافظان، قاریان و معلمان قرآن، از جمله کسانی بودند که کار دعوت و تعلیم قرآن و معارف بر عهده ایشان بود. بلال و ابن ام مکتوم نیز مؤذن رسمی رسول خدا(ص)، و حسان بن ثابت، شاعر آن حضرت بود. بنابراین، سازمان تبلیغی رسول خدا(ص) با قاری، مؤذن و شاعر شکل می‌یافت[۲۰].

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. ر.ک: حسینیان مقدم، ص۲۲۶.
  2. نساء، ۵۹.
  3. داداش نژاد، منصور، مقاله «محمد رسول الله»، دانشنامه سیره نبوی، ج۱، ص۶۹.
  4. فهرست والیان رسول خدا(ص) را بنگرید در: کتانی، ج۱، ص۲۱۲.
  5. کتانی، ج۱، ص۲۶۱.
  6. ر.ک: بیهقی، ج۵، ص۴۱۴.
  7. احمدی میانجی، ج۲، ص۵۹۰.
  8. احمدی میانجی، مکاتیب الائمه، ج۲، ص۶۱۴.
  9. داداش نژاد، منصور، مقاله «محمد رسول الله»، دانشنامه سیره نبوی، ج۱، ص۶۹.
  10. عبدالرزاق صنعانی، ج۸، ص۳۰۲.
  11. مقریزی، ج۹، ص۲۰۸ و ج۱۱، ص۲۹۴.
  12. ابن حبان، ج۱، ص۹۷.
  13. داداش نژاد، منصور، مقاله «محمد رسول الله»، دانشنامه سیره نبوی، ج۱، ص۶۹-۷۰.
  14. بلاذری، ج۲، ص۱۹۱.
  15. داداش نژاد، منصور، مقاله «محمد رسول الله»، دانشنامه سیره نبوی، ج۱، ص۷۰.
  16. ابن عبدربه، ج۴، ص۲۴۴؛ عامری، ج۲، ص۱۶۱.
  17. احمدی میانجی، مکاتیب الائمه، ج۱، ص۱۳۹.
  18. ابن سعد، ج۱، ص۱۹۸.
  19. داداش نژاد، منصور، مقاله «محمد رسول الله»، دانشنامه سیره نبوی، ج۱، ص۷۰.
  20. داداش نژاد، منصور، مقاله «محمد رسول الله»، دانشنامه سیره نبوی، ج۱، ص۷۰.