آیا امامت موروثی است؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - '\. \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به '. $1 ')
 
(۲۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{پرسش غیرنهایی}}
{{جعبه اطلاعات پرسش
{{جعبه اطلاعات پرسش
| موضوع اصلی       = [[امامت (پرسش)|بانک جمع پرسش و پاسخ امامت]]
| موضوع اصلی = [[امامت (پرسش)|بانک جامع پرسش و پاسخ امامت]]
| موضوع فرعی        = آیا [[امامت]] موروثی است؟
| تصویر = 110050.jpg
| تصویر             = 110050.jpg
| نمایه وابسته = [[کلیاتی از امامت (نمایه)|کلیاتی از امامت]]
| اندازه تصویر      = 200px
| مدخل اصلی = [[امامت]]
| نمایه وابسته     = [[کلیاتی از امامت (نمایه)|کلیاتی از امامت]]
| تعداد پاسخ = ۱
| مدخل اصلی         = [[امامت]]
| موضوعات وابسته    =
| پاسخ‌دهنده        =
| پاسخ‌دهندگان      = [[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]
}}
{{شاخه
| شاخه اصلی = کلام
|شاخه فرعی۱ = امامت
|شاخه فرعی۲ =
|شاخه فرعی۳ =  
}}
}}
'''آیا [[امامت]] موروثی است؟''' یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث '''[[امامت (پرسش)|امامت]]''' است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[امامت]]''' مراجعه شود.
'''آیا [[امامت]] موروثی است؟''' یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث '''[[امامت (پرسش)|امامت]]''' است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[امامت]]''' مراجعه شود.


==عبارت‌های دیگری از این پرسش==
== عبارت‌های دیگری از این پرسش ==
* یکی از [[شبهات]] مطرح و متوجه بر [[شیعه]] ادعای موروثی نمودن امر [[خلافت]] و [[امامت]] است<ref>ر.ک: عبدالقاهر بغدادی، کتاب اصول الدین، ص ۱۵۰. </ref> چرا که یازده [[امام]] جملگی از [[نسل امام علی]]{{ع}} و ده [[امام]] بعدی از فرزندان [[امام حسین]]{{ع}} می‌‌باشند. در حالی که [[اهل سنت]] بر [[انتخاب]] [[خلیفه]] توسط [[بیعت]] و [[مردم]] معتقدند و این رویکرد امروزه از رویکرد [[شیعی]] عقلانی‌تر است.
* یکی از [[شبهات]] مطرح و متوجه بر [[شیعه]] ادعای موروثی نمودن امر [[خلافت]] و [[امامت]] است<ref>ر.ک: عبدالقاهر بغدادی، کتاب اصول الدین، ص ۱۵۰. </ref> چرا که یازده [[امام]] جملگی از [[نسل امام علی]] {{ع}} و ده [[امام]] بعدی از فرزندان [[امام حسین]] {{ع}} می‌‌باشند. در حالی که [[اهل سنت]] بر [[انتخاب]] [[خلیفه]] توسط [[بیعت]] و [[مردم]] معتقدند و این رویکرد امروزه از رویکرد [[شیعی]] عقلانی‌تر است.


==پاسخ==
== پاسخ ==
[[پرونده:11355.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[محمد حسن قدردان قراملکی]]]]
[[پرونده:11355.jpg|بندانگشتی|راست|100px|[[محمد حسن قدردان قراملکی]]]]
::::::حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[محمد حسن قدردان قراملکی]]''' در کتاب ''«[[امامت ۲ (کتاب)|امامت]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[محمد حسن قدردان قراملکی]]''' در کتاب ''«[[امامت ۲ (کتاب)|امامت]]»'' در این‌باره گفته‌ است:


«اشکال فوق ساده است و به پاسخ مختصر نیز بسنده می‌‌کنیم:
«اشکال فوق ساده است و به پاسخ مختصر نیز بسنده می‌‌کنیم:


[[شیعه]] هیچ وقت مدعی نیست که چون [[حضرت علی]]{{ع}} داماد یا پسر عموی [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} و از همه به وی نزدیک‌تر است به همین علت باید [[امام]] و [[خلیفه]] آن حضرت باشد. بلکه علت واقعی نیل [[حضرت علی]]{{ع}} به [[مقام امامت]]، [[فضایل]] و [[صفات]] [[برتر]] آن حضرت مانند مقامات معنوی، تدبیر امور، شجاعت و از همه مهم‌تر تربیت و پرورش یافتن از کودکی در دامن [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} است که موجب شده [[ایمان]] حضرت به نقطه اوج برسد که در پرتو آن [[حضرت علی]]{{ع}} [[انسان کامل|انسانی کامل]] و دارای [[صفت]] [[عصمت]] و [[علم الهی]] و جامع به [[شریعت]] گردد، به‌گونه‌ای که هنگام [[نزول جبرئیل]] بر [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} آن حضرت [[جبرئیل]] را رؤیت می‌‌کرد. [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} نیز به این نکته تصریح فرمودند: "من [[نور وحی]] و [[رسالت]] را می‌دم و بوی نبود و پیغمبری را می‌‌بوییدم، و هنگامی‌ که [[وحی]] بر آن حضرت نازل شد، صدای شیطان را شنیدم، گفتم: ای [[رسول]] خدا، این چه صدایی است؟ فرمود: این شیطان است که او را از پرستش نمودن نویدی روی داده، تو می‌‌شنوی آنچه من می‌‌شنوم و می‌‌بینی آنچه من می‌‌بینم مگر اینکه پیغمبر نیستی، ولکن وزیری و تو بر خیر و نیکویی هستی"<ref>{{عربی|"أَرَى نُورَ الْوَحْيِ‏ وَ الرِّسَالَةِ وَ أَشُمُ‏ رِيحَ‏ النُّبُوَّةِ وَ لَقَدْ سَمِعْتُ رَنَّةَ الشَّيْطَانِ حِينَ نَزَلَ الْوَحْيُ عَلَيْهِ ص فَقُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ مَا هَذِهِ الرَّنَّةُ فَقَالَ هَذَا الشَّيْطَانُ قَدْ أَيِسَ مِنْ عِبَادَتِهِ إِنَّكَ تَسْمَعُ مَا أَسْمَعُ وَ تَرَى مَا أَرَى إِلَّا أَنَّكَ لَسْتَ بِنَبِيٍّ وَ لَكِنَّكَ لَوَزِيرٌ وَ إِنَّكَ لَعَلَى خَيْرٍ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}} نهج البلاغه، خطبه؛ فیض‌اسلام، ص ۸۱۲؛ مطهری، مجموعه آثار، ج ۴، ص ۳۵۶. </ref>.
[[شیعه]] هیچ وقت مدعی نیست که چون [[حضرت علی]] {{ع}} داماد یا پسر عموی [[پیامبر خاتم|پیامبر]] {{صل}} و از همه به وی نزدیک‌تر است به همین علت باید [[امام]] و [[خلیفه]] آن حضرت باشد. بلکه علت واقعی نیل [[حضرت علی]] {{ع}} به [[مقام امامت]]، [[فضایل]] و [[صفات]] [[برتر]] آن حضرت مانند مقامات معنوی، تدبیر امور، شجاعت و از همه مهم‌تر تربیت و پرورش یافتن از کودکی در دامن [[پیامبر خاتم|پیامبر]] {{صل}} است که موجب شده [[ایمان]] حضرت به نقطه اوج برسد که در پرتو آن [[حضرت علی]] {{ع}} [[انسان کامل|انسانی کامل]] و دارای [[صفت]] [[عصمت]] و [[علم الهی]] و جامع به [[شریعت]] گردد، به‌گونه‌ای که هنگام [[نزول جبرئیل]] بر [[پیامبر خاتم|پیامبر]] {{صل}} آن حضرت [[جبرئیل]] را رؤیت می‌‌کرد. [[پیامبر خاتم|پیامبر]] {{صل}} نیز به این نکته تصریح فرمودند: "من [[نور وحی]] و [[رسالت]] را می‌دم و بوی نبود و پیغمبری را می‌‌بوییدم، و هنگامی‌ که [[وحی]] بر آن حضرت نازل شد، صدای شیطان را شنیدم، گفتم: ای [[رسول]] خدا، این چه صدایی است؟ فرمود: این شیطان است که او را از پرستش نمودن نویدی روی داده، تو می‌‌شنوی آنچه من می‌‌شنوم و می‌‌بینی آنچه من می‌‌بینم مگر اینکه پیغمبر نیستی، ولکن وزیری و تو بر خیر و نیکویی هستی"<ref>{{عربی|"أَرَى نُورَ الْوَحْيِ‏ وَ الرِّسَالَةِ وَ أَشُمُ‏ رِيحَ‏ النُّبُوَّةِ وَ لَقَدْ سَمِعْتُ رَنَّةَ الشَّيْطَانِ حِينَ نَزَلَ الْوَحْيُ عَلَيْهِ ص فَقُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ مَا هَذِهِ الرَّنَّةُ فَقَالَ هَذَا الشَّيْطَانُ قَدْ أَيِسَ مِنْ عِبَادَتِهِ إِنَّكَ تَسْمَعُ مَا أَسْمَعُ وَ تَرَى مَا أَرَى إِلَّا أَنَّكَ لَسْتَ بِنَبِيٍّ وَ لَكِنَّكَ لَوَزِيرٌ وَ إِنَّكَ لَعَلَى خَيْرٍ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}} نهج البلاغه، خطبه؛ فیض‌اسلام، ص ۸۱۲؛ مطهری، مجموعه آثار، ج ۴، ص ۳۵۶. </ref>.
 
نکته دیگر اینکه مطابق [[نصوص]] [[قرآن]]ی و [[روایت|روایی]] منقول در منابع [[فریقین]] [[حضرت علی]] {{ع}} و سایر اهل‌بیت النبوة [[افضل]] و برترین [[انسان]]‌ها از زمان خلقت تا قیامت هستند و این افضیلت شامل [[پیامبران]] جز [[پیامبر اسلام]] {{صل}} نیز می‌‌گردد. دلیل [[قرآن]]ی و [[روایت|روایی]] این دیدگاه [[شیعه]] در تحلیل [[شبهه]] ادعای [[برتری]] و [[افضلیت]] [[امامان]] [[شیعه]] بر [[پیامبران]] در صفحات آینده خواهد آمد، و قسمتی نیز در فصل کلیات ذیل [[فلسفه]] ششم [[امامت]] "[[امامان]] [[واسطه فیض الهی]]" گذشت.
 
پس در [[تعیین امام]] [[امام علی|علی]] {{ع}} به [[امامت]] مسئله [[ارث]] و نسب هیچ دخالتی نداشته و معیار تنها [[صفات کمالی]] حضرت بوده است، به سخن دقیق‌تر، [[آیات]] و [[روایات]] دال بر [[نصب]] حضرت به [[مقام امامت]] در واقع نه [[نصب]] بلکه کاشف از واقع هستند و به نوعی جنبه [[تعلیم]] و اعلام به [[مردم]] دارد که [[امام]] و [[خلیفه]] واقعی [[پیامبر خاتم|پیامبر]] {{صل}} آن حضرت می‌‌باشد<ref>«مسئله غدیر، مسئله ای نیست که به نفسه برای [[امام علی|حضرت امیر]] {{ع}} یک مسئله ای پیش بیاورد، حضرت [[امیر]] مسئله [[غدیر]] را ایجاد کرده است. آن وجود شریف که منبع همه جهات بوده است، موجب این شده که [[غدیر]] پیش بیاید... [[نصب]] [[امام علی|حضرت امیر]] {{ع}} به خلافت این‌طور نیست که از مقامات معنوی حضرت باشد، مقامات معنوی حضرت و مقامات جامع او این است که [[غدیر]] پیدا شود» صحیفه امام، ج۲، ص ۱۱۱.</ref>
 
عین این نکته که در [[تعیین امام]]ان دیگر از [[امام حسن]] و حسین {{عم}} گرفته تا [[امام دوازدهم]] جاری و ساری است، آن [[امامان]] هر کدام در عصر خود برترین و کامل‌ترین [[انسان]]‌ها بودند. این نکته مورد اعتراف خلفای وقت [[امامان]] و [[عالمان]] [[اهل سنت]] قرار گرفته که اینک به برخی اشاره می‌‌شود.
 
'''عالمان [[اهل سنت]] و اعتراف به [[فضایل]] امامان:'''اینکه [[شیعی]] از [[امام]] خود تعریف و تمجید می‌‌کند شاید مورد پذیرش [[سنی]] نباشد ولی از باب اینکه عطر آن است که خود ببوید نه آنکه عطار گوید، ما در اینجا به اعتراف [[مخالفان]] [[امامان]] در امر [[امامت]] در باب [[فضایل]] آنان اشاراتی می‌‌کنیم:
 
'''اعترافات [[سه خلیفه اول]] :''' با وجود آنکه [[سه خلیفه اول]] با توجیهات مختلف - که در فصل توجیهات ذکر خواهد شد - به کنار گذاشتن [[حضرت علی]] {{ع}} از مسند [[امامت]] و [[خلافت]] روی آوردند؛ لکن بارها به [[فضایل]] علمی‌، دینی و حتّی به اصل [[نصب]] آن حضرت توسط [[پیامبر خاتم|پیامبر]] {{صل}} به [[منصب]] [[خلافت]] اعتراف کردند<ref>برای توضیح بیشتر ر.ک: محمد مهدی الأیمانی، الأمام [[امام علی|علی]] {{ع}} فی آراء الخلفا. </ref>. اعتراف به اصل [[نصب]] خود ملازم اعتراف به [[صفات]] و کمالات [[حضرت علی]] {{ع}} می‌‌باشد. وگرنه باید بپذیرند که [[پیامبر خاتم|پیامبر]] {{صل}} - العیاذ بالله - بدون لحاظ [[فضایل]] به [[نصب]] آن حضرت پرداخته است.
 
'''[[ابوحنیفه]]:''' وی دو سال از محضر [[امام صادق]] {{ع}} ‌خوشه‌چینی نمود، این دو سال پایه علمی‌ او را تشکیل داد، چنان‌که در وصف آن دو سال گفت:{{عربی|"لولا السنتان لهلک النعمان‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}<ref>«اگر آن دو سال كه از خدمت جعفر بن محمد بهره مى‌بردم نبود هر آينه نعمان هلاک مى‌شد» نقل از: آلوسی، مختصر التحفة الأثنی عشریه، ص۸.</ref>. وی به دستور [[منصور دوانیقی]] [[خلیفه]] وقت برای تضعیف موقعیت [[امام صادق]] {{ع}} چهل مسئله را از حضرت سؤال نمود، بعد از شنیدن جواب دقیق سؤالاتش گفت:{{عربی|"ما رأیت افقه من جعفر محمد"}} <ref>«من هرگز فقيه تر از جعفر بن محمّد نديده‌ام»؛ سیر اعلام النبلاء، ج ۶، ص ۵۸۶.</ref>.
 
'''[[مالک بن انس]]:''' در وصف [[امام صادق]] {{ع}} می‌‌گوید:{{عربی|"ما رأت عین ولا سمعت اذن و لا خطر علی قلب [[بشر]] [[افضل]] من [[جعفر بن محمد]] علما و عبادة و ورعا‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}<ref>«هيچ ديده‌اى نديده است و هيچ گوشى نشنيده و بر قلب هيچ [[انسان]]ى خطور نكرده است، كسى كه در [[علم]] و [[عبادت]] و ورع بالاتر از جعفر ابن محمد الصادق {{ع}} باشد»؛ نقل از: محمد [[حسین]] مظفر، ال[[امام صادق]] {{ع}} و المذاهب الأربعة، ج ۱ و ۲، ص ۵۳. </ref>
 
'''[[شافعی]]:''' برای او نقل کردند که برخی از اخل سنت تحمل شنیدن [[فضایل]] [[اهل البیت]] را ندارند و اگر کسی در این خصوص [[فضیلت]]ی ذکر کند، او را به [[رافضی]] متهم می‌‌کنند. [[شافعی]] در پاسخ آن شعر بسیار معروف خود را سرود که:


نکته دیگر اینکه مطابق [[نصوص]] [[قرآن|قرآنی]] و [[روایت|روایی]] منقول در منابع [[فریقین]] [[حضرت علی]]{{ع}} و سایر اهل‌بیت النبوة [[افضل]] و برترین [[انسان]]‌ها از زمان خلقت تا قیامت هستند و این افضیلت شامل [[پیامبران]] جز [[پیامبر اسلام]]{{صل}} نیز می‌‌گردد. دلیل [[قرآن|قرآنی]] و [[روایت|روایی]] این دیدگاه [[شیعه]] در تحلیل [[شبهه]] ادعای [[برتری]] و [[افضلیت]] [[امامان]] [[شیعه]] بر [[پیامبران]] در صفحات آینده خواهد آمد، و قسمتی نیز در فصل کلیات ذیل [[فلسفه]] ششم [[امامت]] "[[امامان]] [[واسطه فیض الهی]]" گذشت.
        برئت الى المهيمن من أناس********* يرون الرفض حبّ الفاطمية
::::::پس در [[تعیین امام]] [[امام علی|علی]]{{ع}} به [[امامت]] مسئله [[ارث]] و نسب هیچ دخالتی نداشته و معیار تنها [[صفات کمالی]] حضرت بوده است، به سخن دقیق‌تر، [[آیات]] و [[روایات]] دال بر [[نصب]] حضرت به [[مقام امامت]] در واقع نه [[نصب]] بلکه کاشف از واقع هستند و به نوعی جنبه [[تعلیم]] و اعلام به [[مردم]] دارد که [[امام]] و [[خلیفه]] واقعی [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} آن حضرت می‌‌باشد<ref>«مسئله غدیر، مسئله ای نیست که به نفسه برای [[امام علی|حضرت امیر]]{{ع}} یک مسئله ای پیش بیاورد، حضرت [[امیر]] مسئله [[غدیر]] را ایجاد کرده است. آن وجود شریف که منبع همه جهات بوده است، موجب این شده که [[غدیر]] پیش بیاید... [[نصب]] [[امام علی|حضرت امیر]]{{ع}} به خلافت این‌طور نیست که از مقامات معنوی حضرت باشد، مقامات معنوی حضرت و مقامات جامع او این است که [[غدیر]] پیدا شود» صحیفه امام، ج۲، ص ۱۱۱.</ref>
علی آل الرسول صلاة ربّی********* و لعنته لتلک الجاهلیه‌
::::::عین این نکته که در [[تعیین امام]]ان دیگر از [[امام حسن]] و حسین{{عم}} گرفته تا [[امام دوازدهم]] جاری و ساری است، آن [[امامان]] هر کدام در عصر خود برترین و کامل‌ترین [[انسان]]‌ها بودند. این نکته مورد اعتراف خلفای وقت [[امامان]] و [[عالمان]] [[اهل سنت]] قرار گرفته که اینک به برخی اشاره می‌‌شود.
إن کان رفضا حبّ آل محمد******** فلیشهد الثقلان أنّی رافض‌<ref>«به درگاه الهى برائت مى‌جويم از مردمى كه دوستى فرزندان فاطمه را رَفض مى‌دانند / صلوات [[خداوند]] بر خاندان [[پیامبر خاتم|رسول خدا]] ص باد و لعنت او بر جاهلانِ به آن خاندان باد / اگر دوستى آل محمّد ص، رافضى‌گرى است جنّ و انس،گواهى دهند كه من رافضى‌ام»؛ ینابیع المودة، ج ۳، ص ۹۸ و ۹۹، باب ۶۲. </ref>
::::::'''عالمان [[اهل سنت]] و اعتراف به [[فضایل]] امامان:'''اینکه [[شیعی]] از [[امام]] خود تعریف و تمجید می‌‌کند شاید مورد پذیرش [[سنی]] نباشد ولی از باب اینکه عطر آن است که خود ببوید نه آنکه عطار گوید، ما در اینجا به اعتراف [[مخالفان]] [[امامان]] در امر [[امامت]] در باب [[فضایل]] آنان اشاراتی می‌‌کنیم:


'''اعترافات [[سه خلیفه اول]] :''' با وجود آنکه [[سه خلیفه اول]] با توجیهات مختلف - که در فصل توجیهات ذکر خواهد شد - به کنار گذاشتن [[حضرت علی]]{{ع}} از مسند [[امامت]] و [[خلافت]] روی آوردند؛ لکن بارها به [[فضایل]] علمی‌، دینی و حتّی به اصل [[نصب]] آن حضرت توسط [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} به [[منصب]] [[خلافت]] اعتراف کردند<ref>برای توضیح بیشتر ر.ک: محمد مهدی الأیمانی، الأمام [[امام علی|علی]]{{ع}} فی آراء الخلفا. </ref>. اعتراف به اصل [[نصب]] خود ملازم اعتراف به [[صفات]] و کمالات [[حضرت علی]]{{ع}} می‌‌باشد. وگرنه باید بپذیرند که [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} - العیاذ بالله - بدون لحاظ [[فضایل]] به [[نصب]] آن حضرت پرداخته است.
'''[[احمد بن حنبل]]:''' وی تصریح کرده که برای احدی مانند [[فضایل]] [[امام علی|علی]] {{ع}} وارد نشده است<ref>ینابیع المودة، ج ۲، ص ۳۸۵، باب ۷۹.</ref>.
::::::'''[[ابوحنیفه]]:''' وی دو سال از محضر [[امام صادق]]{{ع}} ‌خوشه‌چینی نمود، این دو سال پایه علمی‌ او را تشکیل داد، چنان‌که در وصف آن دو سال گفت:{{عربی|"لولا السنتان لهلک النعمان‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}<ref>«اگر آن دو سال كه از خدمت جعفر بن محمد بهره مى‌بردم نبود هر آينه نعمان هلاک مى‌شد» نقل از: آلوسی، مختصر التحفة الأثنی عشریه، ص۸.</ref>. وی به دستور [[منصور دوانیقی]] [[خلیفه]] وقت برای تضعیف موقعیت [[امام صادق]]{{ع}} چهل مسئله را از حضرت سؤال نمود، بعد از شنیدن جواب دقیق سؤالاتش گفت:{{عربی|"ما رأیت افقه من جعفر محمد"}} <ref>«من هرگز فقيه تر از جعفر بن محمّد نديده‌ام»؛ سیر اعلام النبلاء، ج ۶، ص ۵۸۶.</ref>.


'''[[مالک بن انس]]:''' در وصف [[امام صادق]]{{ع}} می‌‌گوید:{{عربی|"ما رأت عین ولا سمعت اذن و لا خطر علی قلب [[بشر]] [[افضل]] من [[جعفر بن محمد]] علما و عبادة و ورعا‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}<ref>«هيچ ديده‌اى نديده است و هيچ گوشى نشنيده و بر قلب هيچ [[انسان]]ى خطور نكرده است، كسى كه در [[علم]] و [[عبادت]] و ورع بالاتر از جعفر ابن محمد الصادق{{ع}} باشد»؛ نقل از: محمد [[حسین]] مظفر، ال[[امام صادق]]{{ع}} و المذاهب الأربعة، ج ۱ و ۲، ص ۵۳. </ref>
'''اعترافات [[معتزله]]:''' اکثر [[معتزله]] افضیلت [[حضرت علی]] {{ع}} را بر همه [[صحابه]] از جمله [[سه خلیفه اول]] قبول دارند، چنان‌که [[ابو جعفر اسکافی]] برای اثبات این ادعا کتابی به نام المعیار و الموازنة به رشته تحریر درآورد.
::::::'''[[شافعی]]:''' برای او نقل کردند که برخی از اخل سنت تحمل شنیدن [[فضایل]] [[اهل البیت]] را ندارند و اگر کسی در این خصوص [[فضیلت|فضیلتی]] ذکر کند، او را به [[رافضی]] متهم می‌‌کنند. [[شافعی]] در پاسخ آن شعر بسیار معروف خود را سرود که:


          برئت الى المهيمن من أناس*********يرون الرفض حبّ الفاطمية
سخن شارح معروف [[نهج‌البلاغه]]، [[ابن ابی الحدید]] در مقدمه شرحش شنیدنی است:{{عربی|"الحمد الله الذی قدّم المفضول علی الفاضل"}} <ref>«سپاس خدائى را كه مفضول را بر فاضل (يعنى جاهل را بر عالم) مقدم داشت» ر.ک: شرح نهج البلاغه، ج ۱، [[خطبه]] کتاب برای توضیح بیشتر از موضع [[ابن ابی الحدید]] ر.ک: سید ابو الفضل می‌رلوحی، تجلی [[فضیلت]]؛ اعترافات [[ابن ابی الحدید]]ج ۱ و ۲.</ref>
::::::          على آل الرسول صلاة ربّي*********و لعنته لتلك الجاهليه‌
::::::          إن كان رفضا حبّ آل محمد********فليشهد الثقلان أنّي رافض‌<ref>«به درگاه الهى برائت مى‌جويم از مردمى كه دوستى فرزندان فاطمه را رَفض مى‌دانند / صلوات [[خداوند]] بر خاندان [[پیامبر خاتم|رسول خدا]] ص باد و لعنت او بر جاهلانِ به آن خاندان باد / اگر دوستى آل محمّد ص، رافضى‌گرى است جنّ و انس،گواهى دهند كه من رافضى‌ام»؛ ینابیع المودة، ج ۳، ص ۹۸ و ۹۹، باب ۶۲. </ref>
::::::'''[[احمد بن حنبل]]:''' وی تصریح کرده که برای احدی مانند [[فضایل]] [[امام علی|علی]]{{ع}} وارد نشده است<ref>ینابیع المودة، ج ۲، ص ۳۸۵، باب ۷۹.</ref>.


'''اعترافات [[معتزله]]:''' اکثر [[معتزله]] افضیلت [[حضرت علی]]{{ع}} را بر همه [[صحابه]] از جمله [[سه خلیفه اول]] قبول دارند، چنان‌که [[ابو جعفر اسکافی]] برای اثبات این ادعا کتابی به نام المعیار و الموازنة به رشته تحریر درآورد.
'''[[جاحظ]]:''' وی در وصف [[امام صادق]] {{ع}} می‌‌گوید:{{عربی|"جعفر بن محمد الذی ملا الدنیا علمه و فقه"}} <ref>«اما جعفر صادق، [[علم]] و فقهش دنيا را پر كرده است؛ رسایل جاحظ، ص ۱۰۶.</ref>
::::::سخن شارح معروف [[نهج‌البلاغه]]، [[ابن ابی الحدید]] در مقدمه شرحش شنیدنی است:{{عربی|"الحمد الله الذی قدّم المفضول علی الفاضل"}} <ref>«سپاس خدائى را كه مفضول را بر فاضل (يعنى جاهل را بر عالم) مقدم داشت» ر.ک: شرح نهج البلاغه، ج ۱، [[خطبه]] کتاب برای توضیح بیشتر از موضع [[ابن ابی الحدید]] ر.ک: سید ابو الفضل می‌رلوحی، تجلی [[فضیلت]]؛ اعترافات [[ابن ابی الحدید]])، ج ۱ و ۲.</ref>
::::::'''[[جاحظ]]:''' وی در وصف [[امام صادق]]{{ع}} می‌‌گوید:{{عربی|"جعفر بن محمد الذی ملا الدنیا علمه و فقه"}} <ref>«اما جعفر صادق، [[علم]] و فقهش دنيا را پر كرده است؛ رسایل جاحظ، ص ۱۰۶.</ref>  
::::::به دلیل ترس از اطناب ما به همین مختصر بسنده می‌‌کنیم و یادآور می‌‌شویم خود [[عالمان]] [[اهل سنت]] در آثار [[حدیث|حدیثی]] و [[علم رجال|رجالی]] خودشان به تبیین [[فضایل ائمه]] مبادرت نمودند و برخی نیز به تدوین کتاب مستقل پرداختند<ref>ر. ک : ابو جعفر اسکافی، المعیار و الموازنة؛ قندوزی، ینابیع المودة لذوی القربی؛ سید محمد طاهر هاشمی‌ شافعی، مناقب [[اهل البیت]] از دیدگاه اهل سنت </ref> به نظر می‌‌رسد این مقدار کفایت می‌‌کند که [[نصب]] [[دوازده امام]] [[شیعه]] به [[مقام امامت]] نه از باب [[ارث]] و فرزندی بلکه به دلیل [[فضایل]] و [[صلاحیت]] ذاتی‌شان بوده است.
::::::نکته آخری که تذکر آن مفید است اینکه اگر با ادله نقلی و عقلی ثابت شود که [[خداوند]] یا [[رسول|رسولش]] [[امامان]] و رهبران دینی و [[سیاست|سیاسی]] [[جامعه]] را تعیین [[نصب]] کرده‌اند بر هر [[مسلمان|مسلمانی]] واجب است که از آن [[اطاعت]] کند. این [[وجوب اطاعت]] هم برای [[اهل سنت]] لازم است از باب اینکه هر چه [[خداوند]] انجام دهد، همه حسن و عدل است هم برای [[امامیه]] که اوامر الهی را کاشف از حسن و مصلحت متعلق آن می‌‌دانند. "ادله [[نصوص امامت]] در فصل بعدی خواهد آمد".
::::::این [[شبهه]] که [[امامت]] [[امامان]] دوازده‌گانه موروثی می‌‌شود، شبه در مقابل [[نص]] و تردید در اوامر الهی است که برای [[مسلمان|مسلمانی]] [[شایسته]] نیست. افزودن بر اینکه به تفصیل گفته شد رسیدن [[امامان]] به [[منصب]] [[امامت]] نه صرف [[ارث]] و میراث بلکه از باب [[صلاحیت]] و [[فضیلت]] ذاتی آنان نشأت گرفته است»<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی]]، [[امامت ۲ (کتاب)|امامت]]، ص۸۲ - ۸۷.</ref>.


==پاسخ‌های دیگر==
به دلیل ترس از اطناب ما به همین مختصر بسنده می‌‌کنیم و یادآور می‌‌شویم خود [[عالمان]] [[اهل سنت]] در آثار [[حدیث]]ی و [[علم رجال|رجالی]] خودشان به تبیین [[فضایل ائمه]] مبادرت نمودند و برخی نیز به تدوین کتاب مستقل پرداختند<ref>ر. ک : ابو جعفر اسکافی، المعیار و الموازنة؛ قندوزی، ینابیع المودة لذوی القربی؛ سید محمد طاهر هاشمی‌ شافعی، مناقب [[اهل البیت]] از دیدگاه اهل سنت </ref> به نظر می‌‌رسد این مقدار کفایت می‌‌کند که [[نصب]] [[دوازده امام]] [[شیعه]] به [[مقام امامت]] نه از باب [[ارث]] و فرزندی بلکه به دلیل [[فضایل]] و [[صلاحیت]] ذاتی‌شان بوده است.
 
نکته آخری که تذکر آن مفید است اینکه اگر با ادله نقلی و عقلی ثابت شود که [[خداوند]] یا [[رسول]]ش [[امامان]] و رهبران دینی و [[سیاست|سیاسی]] [[جامعه]] را تعیین [[نصب]] کرده‌اند بر هر [[مسلمان]]ی واجب است که از آن [[اطاعت]] کند. این [[وجوب اطاعت]] هم برای [[اهل سنت]] لازم است از باب اینکه هر چه [[خداوند]] انجام دهد، همه حسن و عدل است هم برای [[امامیه]] که اوامر الهی را کاشف از حسن و مصلحت متعلق آن می‌‌دانند. "ادله [[نصوص امامت]] در فصل بعدی خواهد آمد".
 
این [[شبهه]] که [[امامت]] [[امامان]] دوازده‌گانه موروثی می‌‌شود، شبه در مقابل [[نص]] و تردید در اوامر الهی است که برای [[مسلمان]]ی [[شایسته]] نیست. افزودن بر اینکه به تفصیل گفته شد رسیدن [[امامان]] به [[منصب]] [[امامت]] نه صرف [[ارث]] و میراث بلکه از باب [[صلاحیت]] و [[فضیلت]] ذاتی آنان نشأت گرفته است»<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی]]، [[امامت ۲ (کتاب)|امامت]]، ص۸۲ - ۸۷.</ref>.


== پرسش‌های وابسته ==
== پرسش‌های وابسته ==
{{پرسش‌های وابسته}}
{{پرسش وابسته}}
# [[امامت چیست؟ (پرسش)]]
# [[امامت چیست؟ (پرسش)]]
# [[امامت در لغت و اصطلاح به چه معناست؟ (پرسش)]]
# [[امامت در لغت و اصطلاح به چه معناست؟ (پرسش)]]
خط ۷۹: خط ۷۸:
# [[آیا امامان شیعه بر دیگر پیامبران برتری دارند؟ (پرسش)]]
# [[آیا امامان شیعه بر دیگر پیامبران برتری دارند؟ (پرسش)]]
# [[آیا می‌توان به مقام امامت بدون مقام نبوت رسید؟ (پرسش)]]
# [[آیا می‌توان به مقام امامت بدون مقام نبوت رسید؟ (پرسش)]]
# [[ آیا امامت با دموکراسی ناسازگار است؟ (پرسش)]]
# [[آیا امامت با دموکراسی ناسازگار است؟ (پرسش)]]
# [[آیا غیبت امام با فلسفه ضرورت امامت ناسازگار است؟ (پرسش)]]
# [[آیا غیبت امام با فلسفه ضرورت امامت ناسازگار است؟ (پرسش)]]
# [[ آیا مهدویت با دموکراسی ناسازگار است؟ (پرسش)]]
# [[آیا مهدویت با دموکراسی ناسازگار است؟ (پرسش)]]
# [[آیا امامت با اصل خاتمیت ناسازگار است؟ (پرسش)]]
# [[آیا امامت با اصل خاتمیت ناسازگار است؟ (پرسش)]]
{{پایان پرسش‌های وابسته}}
{{پایان پرسش وابسته}}
 
==[[:رده:آثار امامت|منبع‌شناسی جامع امامت]]==
{{منبع‌شناسی جامع}}
* [[:رده:کتاب‌شناسی کتاب‌های امامت|کتاب‌شناسی امامت]]؛
* [[:رده:مقاله‌شناسی مقاله‌های امامت|مقاله‌شناسی امامت]]؛
* [[:رده:پایان‌نامه‌شناسی پایان‌نامه‌های امامت|پایان‌نامه‌شناسی امامت]].
{{پایان منبع‌شناسی جامع}}


== پانویس ==
== پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:پرسش‌]]
[[رده:پرسش]]
[[رده:پرسمان امامت]]
[[رده:پرسمان امامت]]
[[رده:(اا): پرسش‌هایی با ۱ پاسخ]]
 
[[رده:(اا): پرسش‌های امامت با ۱ پاسخ]]
[[رده:(اا): پرسش‌های امامت با ۱ پاسخ]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۴ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۱:۰۳

آیا امامت موروثی است؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ امامت
مدخل اصلیامامت
تعداد پاسخ۱ پاسخ

آیا امامت موروثی است؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث امامت است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی امامت مراجعه شود.

عبارت‌های دیگری از این پرسش

پاسخ

محمد حسن قدردان قراملکی

حجت الاسلام و المسلمین دکتر محمد حسن قدردان قراملکی در کتاب «امامت» در این‌باره گفته‌ است:

«اشکال فوق ساده است و به پاسخ مختصر نیز بسنده می‌‌کنیم:

شیعه هیچ وقت مدعی نیست که چون حضرت علی (ع) داماد یا پسر عموی پیامبر (ص) و از همه به وی نزدیک‌تر است به همین علت باید امام و خلیفه آن حضرت باشد. بلکه علت واقعی نیل حضرت علی (ع) به مقام امامت، فضایل و صفات برتر آن حضرت مانند مقامات معنوی، تدبیر امور، شجاعت و از همه مهم‌تر تربیت و پرورش یافتن از کودکی در دامن پیامبر (ص) است که موجب شده ایمان حضرت به نقطه اوج برسد که در پرتو آن حضرت علی (ع) انسانی کامل و دارای صفت عصمت و علم الهی و جامع به شریعت گردد، به‌گونه‌ای که هنگام نزول جبرئیل بر پیامبر (ص) آن حضرت جبرئیل را رؤیت می‌‌کرد. پیامبر (ص) نیز به این نکته تصریح فرمودند: "من نور وحی و رسالت را می‌دم و بوی نبود و پیغمبری را می‌‌بوییدم، و هنگامی‌ که وحی بر آن حضرت نازل شد، صدای شیطان را شنیدم، گفتم: ای رسول خدا، این چه صدایی است؟ فرمود: این شیطان است که او را از پرستش نمودن نویدی روی داده، تو می‌‌شنوی آنچه من می‌‌شنوم و می‌‌بینی آنچه من می‌‌بینم مگر اینکه پیغمبر نیستی، ولکن وزیری و تو بر خیر و نیکویی هستی"[۲].

نکته دیگر اینکه مطابق نصوص قرآنی و روایی منقول در منابع فریقین حضرت علی (ع) و سایر اهل‌بیت النبوة افضل و برترین انسان‌ها از زمان خلقت تا قیامت هستند و این افضیلت شامل پیامبران جز پیامبر اسلام (ص) نیز می‌‌گردد. دلیل قرآنی و روایی این دیدگاه شیعه در تحلیل شبهه ادعای برتری و افضلیت امامان شیعه بر پیامبران در صفحات آینده خواهد آمد، و قسمتی نیز در فصل کلیات ذیل فلسفه ششم امامت "امامان واسطه فیض الهی" گذشت.

پس در تعیین امام علی (ع) به امامت مسئله ارث و نسب هیچ دخالتی نداشته و معیار تنها صفات کمالی حضرت بوده است، به سخن دقیق‌تر، آیات و روایات دال بر نصب حضرت به مقام امامت در واقع نه نصب بلکه کاشف از واقع هستند و به نوعی جنبه تعلیم و اعلام به مردم دارد که امام و خلیفه واقعی پیامبر (ص) آن حضرت می‌‌باشد[۳]

عین این نکته که در تعیین امامان دیگر از امام حسن و حسین (ع) گرفته تا امام دوازدهم جاری و ساری است، آن امامان هر کدام در عصر خود برترین و کامل‌ترین انسان‌ها بودند. این نکته مورد اعتراف خلفای وقت امامان و عالمان اهل سنت قرار گرفته که اینک به برخی اشاره می‌‌شود.

عالمان اهل سنت و اعتراف به فضایل امامان:اینکه شیعی از امام خود تعریف و تمجید می‌‌کند شاید مورد پذیرش سنی نباشد ولی از باب اینکه عطر آن است که خود ببوید نه آنکه عطار گوید، ما در اینجا به اعتراف مخالفان امامان در امر امامت در باب فضایل آنان اشاراتی می‌‌کنیم:

اعترافات سه خلیفه اول : با وجود آنکه سه خلیفه اول با توجیهات مختلف - که در فصل توجیهات ذکر خواهد شد - به کنار گذاشتن حضرت علی (ع) از مسند امامت و خلافت روی آوردند؛ لکن بارها به فضایل علمی‌، دینی و حتّی به اصل نصب آن حضرت توسط پیامبر (ص) به منصب خلافت اعتراف کردند[۴]. اعتراف به اصل نصب خود ملازم اعتراف به صفات و کمالات حضرت علی (ع) می‌‌باشد. وگرنه باید بپذیرند که پیامبر (ص) - العیاذ بالله - بدون لحاظ فضایل به نصب آن حضرت پرداخته است.

ابوحنیفه: وی دو سال از محضر امام صادق (ع) ‌خوشه‌چینی نمود، این دو سال پایه علمی‌ او را تشکیل داد، چنان‌که در وصف آن دو سال گفت:"لولا السنتان لهلک النعمان‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"[۵]. وی به دستور منصور دوانیقی خلیفه وقت برای تضعیف موقعیت امام صادق (ع) چهل مسئله را از حضرت سؤال نمود، بعد از شنیدن جواب دقیق سؤالاتش گفت:"ما رأیت افقه من جعفر محمد" [۶].

مالک بن انس: در وصف امام صادق (ع) می‌‌گوید:"ما رأت عین ولا سمعت اذن و لا خطر علی قلب بشر افضل من جعفر بن محمد علما و عبادة و ورعا‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"[۷]

شافعی: برای او نقل کردند که برخی از اخل سنت تحمل شنیدن فضایل اهل البیت را ندارند و اگر کسی در این خصوص فضیلتی ذکر کند، او را به رافضی متهم می‌‌کنند. شافعی در پاسخ آن شعر بسیار معروف خود را سرود که:

        برئت الى المهيمن من أناس********* يرون الرفض حبّ الفاطمية
علی آل الرسول صلاة ربّی********* و لعنته لتلک الجاهلیه‌
إن کان رفضا حبّ آل محمد******** فلیشهد الثقلان أنّی رافض‌[۸]

احمد بن حنبل: وی تصریح کرده که برای احدی مانند فضایل علی (ع) وارد نشده است[۹].

اعترافات معتزله: اکثر معتزله افضیلت حضرت علی (ع) را بر همه صحابه از جمله سه خلیفه اول قبول دارند، چنان‌که ابو جعفر اسکافی برای اثبات این ادعا کتابی به نام المعیار و الموازنة به رشته تحریر درآورد.

سخن شارح معروف نهج‌البلاغه، ابن ابی الحدید در مقدمه شرحش شنیدنی است:"الحمد الله الذی قدّم المفضول علی الفاضل" [۱۰]

جاحظ: وی در وصف امام صادق (ع) می‌‌گوید:"جعفر بن محمد الذی ملا الدنیا علمه و فقه" [۱۱]

به دلیل ترس از اطناب ما به همین مختصر بسنده می‌‌کنیم و یادآور می‌‌شویم خود عالمان اهل سنت در آثار حدیثی و رجالی خودشان به تبیین فضایل ائمه مبادرت نمودند و برخی نیز به تدوین کتاب مستقل پرداختند[۱۲] به نظر می‌‌رسد این مقدار کفایت می‌‌کند که نصب دوازده امام شیعه به مقام امامت نه از باب ارث و فرزندی بلکه به دلیل فضایل و صلاحیت ذاتی‌شان بوده است.

نکته آخری که تذکر آن مفید است اینکه اگر با ادله نقلی و عقلی ثابت شود که خداوند یا رسولش امامان و رهبران دینی و سیاسی جامعه را تعیین نصب کرده‌اند بر هر مسلمانی واجب است که از آن اطاعت کند. این وجوب اطاعت هم برای اهل سنت لازم است از باب اینکه هر چه خداوند انجام دهد، همه حسن و عدل است هم برای امامیه که اوامر الهی را کاشف از حسن و مصلحت متعلق آن می‌‌دانند. "ادله نصوص امامت در فصل بعدی خواهد آمد".

این شبهه که امامت امامان دوازده‌گانه موروثی می‌‌شود، شبه در مقابل نص و تردید در اوامر الهی است که برای مسلمانی شایسته نیست. افزودن بر اینکه به تفصیل گفته شد رسیدن امامان به منصب امامت نه صرف ارث و میراث بلکه از باب صلاحیت و فضیلت ذاتی آنان نشأت گرفته است»[۱۳].

پرسش‌های وابسته

  1. امامت چیست؟ (پرسش)
  2. امامت در لغت و اصطلاح به چه معناست؟ (پرسش)
  3. امامت در قرآن و حدیث به چه معنا به کار رفته است؟ (پرسش)
  4. قرآن در مورد امامت چه آیاتی دارد؟ (پرسش)
  5. چه احادیثی در مورد امامت وجود دارد؟ (پرسش)
  6. امام کیست؟ (پرسش)
  7. امام در لغت و اصطلاح به چه معناست؟ (پرسش)
  8. امام در قرآن و حدیث به چه معنا به کار رفته است؟ (پرسش)
  9. قرآن در مورد امام چه آیاتی دارد؟ (پرسش)
  10. چه احادیثی در مورد امام وجود دارد؟ (پرسش)
  11. امامت چه کاربردهایی دارد؟ (پرسش)
  12. بحث از امامت چه اهمیت یا ضرورتی دارد؟ (پرسش)
  13. دیدگاه‌های مذاهب اسلامی در باره امامت چیست؟ (پرسش)
  14. موارد اختلافی امامیه و اهل سنت در مورد امامت چیست؟ (پرسش)
  15. نظر امامیه در مورد تعیین تکلیف بر خداوند بر وجوب امامت چیست؟ (پرسش)
  16. آیا وجوب تعیین امام بدعت‌آمیز است؟ (پرسش)
  17. آیا کلامی‌انگاری امامت بدعت‌آمیز است؟ (پرسش)
  18. آیا مخالفان امامت کافراند؟ (پرسش)
  19. آیا امامت از دوران کودکی امکان‌پذیر است؟ (پرسش)
  20. آیا مقام امامت بر مقام نبوت برتری دارد؟ (پرسش)
  21. آیا امامان شیعه بر دیگر پیامبران برتری دارند؟ (پرسش)
  22. آیا می‌توان به مقام امامت بدون مقام نبوت رسید؟ (پرسش)
  23. آیا امامت با دموکراسی ناسازگار است؟ (پرسش)
  24. آیا غیبت امام با فلسفه ضرورت امامت ناسازگار است؟ (پرسش)
  25. آیا مهدویت با دموکراسی ناسازگار است؟ (پرسش)
  26. آیا امامت با اصل خاتمیت ناسازگار است؟ (پرسش)

پانویس

  1. ر.ک: عبدالقاهر بغدادی، کتاب اصول الدین، ص ۱۵۰.
  2. "أَرَى نُورَ الْوَحْيِ‏ وَ الرِّسَالَةِ وَ أَشُمُ‏ رِيحَ‏ النُّبُوَّةِ وَ لَقَدْ سَمِعْتُ رَنَّةَ الشَّيْطَانِ حِينَ نَزَلَ الْوَحْيُ عَلَيْهِ ص فَقُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ مَا هَذِهِ الرَّنَّةُ فَقَالَ هَذَا الشَّيْطَانُ قَدْ أَيِسَ مِنْ عِبَادَتِهِ إِنَّكَ تَسْمَعُ مَا أَسْمَعُ وَ تَرَى مَا أَرَى إِلَّا أَنَّكَ لَسْتَ بِنَبِيٍّ وَ لَكِنَّكَ لَوَزِيرٌ وَ إِنَّكَ لَعَلَى خَيْرٍ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏" نهج البلاغه، خطبه؛ فیض‌اسلام، ص ۸۱۲؛ مطهری، مجموعه آثار، ج ۴، ص ۳۵۶.
  3. «مسئله غدیر، مسئله ای نیست که به نفسه برای حضرت امیر (ع) یک مسئله ای پیش بیاورد، حضرت امیر مسئله غدیر را ایجاد کرده است. آن وجود شریف که منبع همه جهات بوده است، موجب این شده که غدیر پیش بیاید... نصب حضرت امیر (ع) به خلافت این‌طور نیست که از مقامات معنوی حضرت باشد، مقامات معنوی حضرت و مقامات جامع او این است که غدیر پیدا شود» صحیفه امام، ج۲، ص ۱۱۱.
  4. برای توضیح بیشتر ر.ک: محمد مهدی الأیمانی، الأمام علی (ع) فی آراء الخلفا.
  5. «اگر آن دو سال كه از خدمت جعفر بن محمد بهره مى‌بردم نبود هر آينه نعمان هلاک مى‌شد» نقل از: آلوسی، مختصر التحفة الأثنی عشریه، ص۸.
  6. «من هرگز فقيه تر از جعفر بن محمّد نديده‌ام»؛ سیر اعلام النبلاء، ج ۶، ص ۵۸۶.
  7. «هيچ ديده‌اى نديده است و هيچ گوشى نشنيده و بر قلب هيچ انسانى خطور نكرده است، كسى كه در علم و عبادت و ورع بالاتر از جعفر ابن محمد الصادق (ع) باشد»؛ نقل از: محمد حسین مظفر، الامام صادق (ع) و المذاهب الأربعة، ج ۱ و ۲، ص ۵۳.
  8. «به درگاه الهى برائت مى‌جويم از مردمى كه دوستى فرزندان فاطمه را رَفض مى‌دانند / صلوات خداوند بر خاندان رسول خدا ص باد و لعنت او بر جاهلانِ به آن خاندان باد / اگر دوستى آل محمّد ص، رافضى‌گرى است جنّ و انس،گواهى دهند كه من رافضى‌ام»؛ ینابیع المودة، ج ۳، ص ۹۸ و ۹۹، باب ۶۲.
  9. ینابیع المودة، ج ۲، ص ۳۸۵، باب ۷۹.
  10. «سپاس خدائى را كه مفضول را بر فاضل (يعنى جاهل را بر عالم) مقدم داشت» ر.ک: شرح نهج البلاغه، ج ۱، خطبه کتاب برای توضیح بیشتر از موضع ابن ابی الحدید ر.ک: سید ابو الفضل می‌رلوحی، تجلی فضیلت؛ اعترافات ابن ابی الحدید)، ج ۱ و ۲.
  11. «اما جعفر صادق، علم و فقهش دنيا را پر كرده است؛ رسایل جاحظ، ص ۱۰۶.
  12. ر. ک : ابو جعفر اسکافی، المعیار و الموازنة؛ قندوزی، ینابیع المودة لذوی القربی؛ سید محمد طاهر هاشمی‌ شافعی، مناقب اهل البیت از دیدگاه اهل سنت
  13. محمد حسن قدردان قراملکی، امامت، ص۸۲ - ۸۷.