علم حادث معصوم چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - '\. \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به '. $1 ')
 
(۱۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{جعبه اطلاعات پرسش
{{جعبه اطلاعات پرسش
| موضوع اصلی       = [[علم معصوم (پرسش)|بانک جامع پرسش و پاسخ علم معصوم]]
| موضوع اصلی = [[علم معصوم (پرسش)|بانک جامع پرسش و پاسخ علم معصوم]]
| موضوع فرعی        =علم حادث معصوم چیست؟
| تصویر = 7626626252.jpg
| تصویر             = 7626626252.jpg
| نمایه وابسته = [[اقسام علم معصوم (نمایه)|اقسام علم معصوم]]
| اندازه تصویر      = 200px
| مدخل اصلی = [[علم معصوم]]
| نمایه وابسته     = [[اقسام علم معصوم (نمایه)|اقسام علم معصوم]]
| موضوعات وابسته =  
| مدخل اصلی         = [[علم معصوم]]
| پاسخ‌دهندگان =[[ابراهیم امینی]]؛ [[محمد حسن قدردان قراملکی]]؛ [[آشتی با خرد (وبگاه)|وبگاه آشتی با خرد]]؛ [[مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم (وبگاه)|وبگاه مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم]]
| موضوعات وابسته   =
| پاسخ‌دهنده        =
| پاسخ‌دهندگان       =[[ابراهیم امینی]]؛ [[محمد حسن قدردان قراملکی]]؛ [[آشتی با خرد (وبگاه)|وبگاه آشتی با خرد]]؛ [[مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم (وبگاه)|وبگاه مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم]]
}}
}}
'''علم حادث معصوم چیست؟''' یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث '''[[علم معصوم (پرسش)|علم معصوم]]''' است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[علم معصوم]]''' مراجعه شود.
'''علم حادث معصوم چیست؟''' یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث '''[[علم معصوم (پرسش)|علم معصوم]]''' است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[علم معصوم]]''' مراجعه شود.


==عبارت‌های دیگری از این پرسش==
== پاسخ نخست ==
[[پرونده:173589.jpg|بندانگشتی|راست|100px|[[ابراهیم امینی]]]]
آیت‌الله '''[[ابراهیم امینی]]'''، در مقاله ''«[[علم امام از دیدگاه احادیث (مقاله)|علم امام از دیدگاه احادیث]]»'' در این‌باره گفته است:


== پاسخ نخست ==
«[[موسی‌ بن جعفر]] {{ع}} در حدیثی‌ [[علم امام]] را در سه بخش خلاصه نموده می‌‏فرماید: {{متن حدیث|مَبْلَغُ عِلْمِنَا عَلَى ثَلَاثَةِ وُجُوهٍ مَاضٍ وَ غَابِرٍ وَ حَادِثٍ فَأَمَّا الْمَاضِی فَمُفَسَّرٌ وَ أَمَّا الْغَابِرُ فَمَزْبُورٌ وَ أَمَّا الْحَادِثُ فَقَذْفٌ فِی الْقُلُوبِ وَ نَقْرٌ فِی الْأَسْمَاعِ وَ هُوَ أَفْضَلُ عِلْمِنَا وَ لَا نَبِیَّ بَعْدَ نَبِیِّنَا}} <ref>مسند [[امام کاظم|الامام الكاظم]] {{ع}}، ج۱ ص ۳۲۴؛ كافى‌ ج۱، ص۲۶۴؛ بحار ج۲۶، ص۵۹.</ref>. [[موسی‌ بن جعفر]] {{ع}} فرمود: [[طریق وصول علم]] ما سه گونه است: گذشته و [[آینده]] و حادث اما [[علوم گذشته]] برای‌ ما [[تفسیر]] شده و اما [[آینده]] نوشته و در [[اختیار]] ما نهاده شده است و اما [[علم حادث|حادث]] در اثر [[القاء در قلب]] و [[تأثیر در گوش]] حاصل می‌‏شود. و نوع آخر [[افضل علوم]] ما می‌‏باشد در صورتی‌که بعد از [[پیامبر]] ما پیامبری‌ نخواهد بود. چنانکه ملاحظه می‌‏فرمایید در این [[حدیث]] سه طریق برای‌ [[علوم ائمه]] {{عم}} ذکر شده است اول [[تفسیر]] و توضیحی‌ که به‌وسیله [[پیامبر]] یا [[امام]] سابق انجام گرفته دوم نوشته و کتابی‌ که به‌دستشان رسیده سوم [[القاء]] در [[قلب]] و [[تأثیر در گوش]] که نوعی‌ است دیگر که [[افضل علوم]] نامیده شده است<ref>[[علم امام از دیدگاه احادیث (مقاله)|علم امام از دیدگاه احادیث]]، ص؟.</ref>.
[[پرونده:173589.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[ابراهیم امینی]]]]
::::::آیت‌الله '''[[ابراهیم امینی]]'''، در مقاله ''«[[ علم امام از دیدگاه احادیث (مقاله)|علم امام از دیدگاه احادیث]]»'' در این‌باره گفته است:
:::::: «[[موسى‌ بن جعفر]]{{ع}} در حدیثى‌ [[علم امام]] را در سه بخش خلاصه نموده مى‌‏فرماید: {{متن حدیث|مَبْلَغُ عِلْمِنَا عَلَى ثَلَاثَةِ وُجُوهٍ مَاضٍ وَ غَابِرٍ وَ حَادِثٍ فَأَمَّا الْمَاضِی فَمُفَسَّرٌ وَ أَمَّا الْغَابِرُ فَمَزْبُورٌ وَ أَمَّا الْحَادِثُ فَقَذْفٌ فِی الْقُلُوبِ وَ نَقْرٌ فِی الْأَسْمَاعِ وَ هُوَ أَفْضَلُ عِلْمِنَا وَ لَا نَبِیَّ بَعْدَ نَبِیِّنَا}} <ref>مسند [[امام کاظم|الامام الكاظم]]{{ع}}، ج۱ ص ۳۲۴؛ كافى‌ ج۱، ص۲۶۴؛ بحار ج۲۶، ص۵۹.</ref>. [[موسى‌ بن جعفر]]{{ع}} فرمود: [[طریق وصول علم]] ما سه گونه است: گذشته و [[آینده]] و حادث اما [[علوم گذشته]] براى‌ ما [[تفسیر]] شده و اما [[آینده]] نوشته و در [[اختیار]] ما نهاده شده است و اما [[علم حادث|حادث]] در اثر [[القاء در قلب]] و [[تأثیر در گوش]] حاصل مى‌‏شود. و نوع آخر [[افضل علوم]] ما مى‌‏باشد در صورتی‌كه بعد از [[پیامبر]] ما پیامبرى‌ نخواهد بود. چنانكه ملاحظه مى‌‏فرمایید در این [[حدیث]] سه طریق براى‌ [[علوم ائمه]]{{عم}} ذكر شده است اول [[تفسیر]] و توضیحى‌ كه به‌وسیله [[پیامبر]] یا [[امام]] سابق انجام گرفته دوم نوشته و كتابى‌ كه به‌دستشان رسیده سوم [[القاء]] در [[قلب]] و [[تأثیر در گوش]] كه نوعى‌ است دیگر كه [[افضل علوم]] نامیده شده است<ref>[[علم امام از دیدگاه احادیث (مقاله)|علم امام از دیدگاه احادیث]]، ص؟.</ref>.


==پاسخ‌های دیگر==
== پاسخ‌های دیگر ==
{{یادآوری پاسخ}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۱. حجت الاسلام و المسلمین قدردان قراملکی؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۱. حجت الاسلام و المسلمین قدردان قراملکی؛
خط ۲۷: خط ۲۱:
| پاسخ‌دهنده = محمد حسن قدردان قراملکی
| پاسخ‌دهنده = محمد حسن قدردان قراملکی
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[محمد حسن قدردان قراملکی]]'''، در کتاب ''«[[امامت ۲ (کتاب)|امامت]]»'' در این‌باره گفته است:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[محمد حسن قدردان قراملکی]]'''، در کتاب ''«[[امامت ۲ (کتاب)|امامت]]»'' در این‌باره گفته است:
:::::: «[[امام کاظم]]{{ع}} درباره [[منبع علم]] خودشان فرمود: "دامنه و [[گستره علم]] ما بر سه قسم است. [[علم گذشته|گذشته]]، [[علم آینده|آینده]] و [[علم حال|حال]]. اما گذشته از سنخ [[مفسّر]] است که توسط [[پیامبر]]{{صل}} بر ما [[تفسیر]] شده است، اما [[علم آینده]] از سنخ نگاشته شده است که در [[کتاب جامعه]]، [[جفر]] و [[مصحف فاطمه]] درج شده است، و اما [[علم حاضر]] از نوع [[افکندن در قلب]] یا [[کوبیدن در گوش|کوبیدن در گوش‌هاست]]، و این قسم [[افضل علم]] ماست. [[پیامبری]] بعد از [[پیامبر]] ما [[ظهور]] نخواهد کرد<ref>{{متن حدیث|" مَبْلَغُ‏ عِلْمِنَا ثَلَاثَةُ وُجُوهٍ‏ مَاضٍ‏ وَ غَابِرٌ وَ حَادِثٌ‏ فَأَمَّا الْمَاضِي‏ فَمُفَسَّرٌ وَ أَمَّا الْغَابِرُ فَمَزْبُورٌ وَ أَمَّا الْحَادِثُ‏ فَقَذْفٌ‏ فِي الْقُلُوبِ وَ نَقْرٌ فِي الْأَسْمَاعِ وَ هُوَ أَفْضَلُ عِلْمِنَا وَ لَا نَبِيَّ بَعْدَ نَبِيِّنَا"}}؛ کافی، ج ۱، ص ۲۶۴، باب جهات [[علوم ائمه]]، ج ۸، ص ۱۲۵؛ برای توضیح روایت ر.ک: مرآة العقول، ج ۳، ص ۱۳۶؛ ملاصالح مازندرانی، شرح اصول کافی، ج ۶، ص ۴۹؛ مجمع البحرین، ج ۲، ص ۲۶۴، ذیل کلمه زبر. </ref> در این [[حدیث]] [[حضرت]] [[علم گذشته]] و [[آینده]] را از سنخ [[علم مفسّر]] و [[علم مزبور|مزبور]] توصیف می‌‌‌کند که ظاهر در [[تعلم]] از امثال [[پیامبر]]{{صل}} است. اما [[علم حاضر]] خودشان را از سنخ [[الهام]] و آن را [[بهترین علم]] خودشان نیز معرفی می‌‌‌کند<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[امامت ۲ (کتاب)|امامت]]، ص۲۰۱ - ۲۱۰.</ref>.
 
«[[امام کاظم]] {{ع}} درباره [[منبع علم]] خودشان فرمود: "دامنه و [[گستره علم]] ما بر سه قسم است. [[علم گذشته|گذشته]]، [[علم آینده|آینده]] و [[علم حال|حال]]. اما گذشته از سنخ [[مفسّر]] است که توسط [[پیامبر]] {{صل}} بر ما [[تفسیر]] شده است، اما [[علم آینده]] از سنخ نگاشته شده است که در [[کتاب جامعه]]، [[جفر]] و [[مصحف فاطمه]] درج شده است، و اما [[علم حاضر]] از نوع [[افکندن در قلب]] یا [[کوبیدن در گوش]]‌هاست، و این قسم [[افضل علم]] ماست. [[پیامبری]] بعد از [[پیامبر]] ما [[ظهور]] نخواهد کرد<ref>{{متن حدیث|" مَبْلَغُ‏ عِلْمِنَا ثَلَاثَةُ وُجُوهٍ‏ مَاضٍ‏ وَ غَابِرٌ وَ حَادِثٌ‏ فَأَمَّا الْمَاضِي‏ فَمُفَسَّرٌ وَ أَمَّا الْغَابِرُ فَمَزْبُورٌ وَ أَمَّا الْحَادِثُ‏ فَقَذْفٌ‏ فِي الْقُلُوبِ وَ نَقْرٌ فِي الْأَسْمَاعِ وَ هُوَ أَفْضَلُ عِلْمِنَا وَ لَا نَبِيَّ بَعْدَ نَبِيِّنَا"}}؛ کافی، ج ۱، ص ۲۶۴، باب جهات [[علوم ائمه]]، ج ۸، ص ۱۲۵؛ برای توضیح روایت ر.ک: مرآة العقول، ج ۳، ص ۱۳۶؛ ملاصالح مازندرانی، شرح اصول کافی، ج ۶، ص ۴۹؛ مجمع البحرین، ج ۲، ص ۲۶۴، ذیل کلمه زبر. </ref> در این [[حدیث]] [[حضرت]] [[علم گذشته]] و [[آینده]] را از سنخ [[علم مفسّر]] و [[علم مزبور|مزبور]] توصیف می‌‌‌کند که ظاهر در [[تعلم]] از امثال [[پیامبر]] {{صل}} است. اما [[علم حاضر]] خودشان را از سنخ [[الهام]] و آن را [[بهترین علم]] خودشان نیز معرفی می‌‌‌کند<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[امامت ۲ (کتاب)|امامت]]، ص۲۰۱ - ۲۱۰.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۲. پژوهشگران وبگاه آشتی با خرد؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۲. پژوهشگران وبگاه آشتی با خرد؛
| تصویر = 9030760879.jpg
| تصویر = 9030760879.jpg
| پاسخ‌دهنده =
| پاسخ‌دهنده = پشتوانه‌‌های علمی ائمه علیهم السلام وبگاه آشتی با خرد
| پاسخ = '''پژوهشگران [http://aashtee.org/page/Section.aspx?n=66-17943- پشتوانه‌‌های علمی ائمه علیهم السلام وبگاه آشتی با خرد]'''، در پاسخ به این پرسش آورده‌اند:
| پاسخ = '''پژوهشگران [http://aashtee.org/page/Section.aspx?n=66-17943- پشتوانه‌‌های علمی ائمه علیهم السلام وبگاه آشتی با خرد]'''، در پاسخ به این پرسش آورده‌اند:
:::::: «[[برتری]] [[علم حادث]] از بقیه [[علوم ائمه]]{{عم}}: پس از آشنایی با پشتوانه‌های [[علمی]] [[ائمه]]{{عم}}، به چگونگی مقایسه [[علوم]] مختلف آنها در [[روایات]] نگاهی می‌افکنیم: [[علی سائی]] می‌گوید [[امام کاظم]]{{ع}} فرمودند: [[علم]] ما از سه [[ناحیه]] می‌رسد، [[علم ماضی|ماضی]] و [[علم غابر|غابر]] و [[علم حادث|حادث]]، اما [[علم ماضی]] [[علمی]] است که (با تحقق در خارج) [[تفسیر]] آن روشن شده است و اما [[علم غابر]] [[علمی]] است که نوشته شده است (اما هنوز در خارج واقع نشده است) و اما [[علم حادث]] همان [[قذف در قلب]] و [[نقر در گوش]] است و این [[علم]] [[برترین علم]] ماست و [[پیامبری]] بعد از [[پیامبر]]{{صل}} ما نیست. [[علی بن محمد سمری]] از [[نواب امام زمان]]{{ع}} می‌گوید به [[حضرت]] درباره‌ علومی که نزدشان می‌باشد [[نامه]] نوشتم، پس [[امام]]{{ع}} در جواب نوشتند: [[علم]] ما بر سه گونه است [[علم ماضی]] و غابر و حادث اما [[علم ماضی]] پس (با تحقق آن در خارج) [[تفسیر]] شده است و اما [[علم غابر]] پس موقوف است (تا این که زمان تحقق آن فرا برسد) و اما [[علم حادث]] پس [[قذف]] در [[قلب]] و [[نقر در گوش]] است و آن [[برترین علم]] ماست و [[پیامبری]] بعد از [[پیامبر]]{{صل}} ما نیست. [[حمران]] می‌گوید به [[امام صادق]]{{ع}} گفتم [[تورات]] و [[انجیل]] و [[زبور]] و آنچه در کتاب‌های گذشته و [[کتاب‌های ابراهیم]]{{ع}} و [[موسی]]{{ع}} نزد شماست؟ [[امام]]{{ع}} فرمودند: آری، گفتم به [[راستی]] که این [[علم]]، [[علم]] بزرگی است، [[امام]]{{ع}} فرمودند: ای [[حمران]] اگر [[علم]] غیر از آنچه که هست نباشد (چنین است که تو می‌گویی) اما آنچه که [[علم]] آن در [[شب]] و روز پیدا می‌شود نزد ما بزرگتر است.


انحصار [[علم حقیقی]] در [[علم حادث]] (اشاره به تفکیک [[علم]] از معلوم) روایاتی که [[علم]] را منحصر در [[علم حادث]] دانسته، به دو گونه قابل [[تفسیر]] است: احتمال اول: اینکه اهمیت [[علم حادث]] در قبال سایر [[علوم]] به اندازه‌ای است که سایر [[علوم]] در مقابل این نوع از [[علوم]]، هیچ شمرده می‌شوند و آن [[علم]] خاصی که از امتیازات برجسته‌ [[ائمه]]{{عم}} است، منحصر به این [[علم]] است. احتمال دوم: نیاز به توضیحی در قالب یک مَثَل محسوس دارد؛ اگر دید و [[رؤیت ظاهری]] با چشم سر را در نظر بگیریم، خواهیم دید که [[انسان]] "ببیننده" است و "دیده شده" اشیائی هستند که در معرض دید [[انسان]] قرار دارد، اما آنچه در دیدن نقش اصلی را إیفا می‌کند "[[نور]]" است. در "دید [[باطنی]]" نیز چنین است، [[حقیقت علم]] همان "[[نور]] واقعی" است و اموری که به وسیله‌ [[علم]]، [[درک]] می‌کنیم، در [[حقیقت]] "معلومات" ما هستند، هر چند [[علم]] به معنای معلوم نیز بسیار به کار برده می‌شود. از این نظر آن "[[نور الهی]]" که خاص [[ائمه هدی]]{{ع}} است [[علم حقیقی]] است، و دانسته‌های به آن [[نور]]، معلومات آنهاست، البته به [[دلیل]] این که قیوم همه‌ حقایق خداست، این [[نور]] باید لحظه به لحظه إفاضه گردد، از این جهت تعبیر "[[علم حادث]]" به کار برده شده است. در هر حال آنچه [[هدف]] ماست اهمیت ویژه‌ این [[علم]] نسبت به سایر [[علوم اهل بیت]]{{عم}} می‌باشد و نه بیشتر. اکنون به این [[روایات]] توجه کنید: [[ابو بصیر]] می‌گوید از [[امام]]{{ع}} شنیدم که می‌فرمودند: به [[راستی]] که نزد ما کتاب‌های گذشته، [[کتاب ابراهیم]]{{ع}} و [[موسی]]{{ع}} است، کسی به نام ضریس از [[امام]]{{ع}} پرسید آیا [[کتاب موسی]]{{ع}} همان [[الواح]] نیست؟ فرمودند: آری، ضریس گفت به [[راستی]] که این همان [[علم]] (بسیار مهم) است، [[حضرت]] فرمودند: این همان [[علم]] نیست، بلکه [[آثار برجامانده از پیامبران]] گذشته است، یقیناً که [[علم]] آن چیزی است که در [[شب]] و روز، روز به روز و [[ساعت]] به [[ساعت]] حادث می‌شود. [[منصور بن حازم]] می‌گوید به [[امام صادق]]{{ع}} گفتم [[مردم]] می‌گویند که نزد شما کتابی است به طول هفتاد ذراع، در آن تمام نیازهای [[مردم]] وجود دارد، و به [[راستی]] که این همان [[علم]] است، [[امام]]{{ع}} فرمودند: این همان [[علم]] نیست بلکه اثر برجامانده از [[پیامبر]]{{صل}} است، [[علم]] واقعی آنی است که در هر روز و [[شب]] حادث می‌شود. ضریس می‌گوید از [[امام صادق]]{{ع}} شنیدم که فرمودند: همانا [[علم]] آنی است که در [[شب]] و روز، روز به روز و [[ساعت]] به [[ساعت]] حادث می‌شود. [[ابو بصیر]] می‌گوید بر [[امام صادق]]{{ع}} وارد شدم و به [[حضرت]] گفتم فدای شما گردم من می‌خواهم (خصوصی) از مسأله‌إی بپرسم، آیا کسی اینجا نیست که سخن مرا بشنود؟ ([[ابو بصیر]] [[نابینا]] بوده است) [[امام]]{{ع}} پرده‌ بین دو اتاق را برداشته و نگاه کردند و سپس فرمودند ای [[ابا محمد]] (کنیه‌ [[ابو بصیر]]) از آنچه می‌خواهی بپرس. گفتم فدای شما گردم [[شیعه]] [[حدیث]] [[نقل]] می‌کنند که [[رسول خدا]]{{صل}} به [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} دری از [[علم]] گشود که از آن هزار در گشوده می‌شود [[امام]]{{ع}} فرمودند: ای [[ابا محمد]] قسم به [[خدا]] که [[رسول خدا]]{{صل}} به [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} هزار در از [[علم]] گشودند که از هر کدام آنها هزار در گشوده می‌شود، به [[حضرت]] گفتم به [[خدا]] [[سوگند]] که این [[علم]] (بزرگی) است. پس [[حضرت]] مدتی سر به زیر انداخته و با چیزی به [[زمین]] می‌کوبیدند سپس فرمودند: این البته [[علم]] است ولی آن [[علم]] خاص نیست. سپس فرمودند: ای [[ابا محمد]] به [[راستی]] که [[جامعه]] نزد ماست و [[مردم]] نمی‌دانند [[جامعه]] چیست، گفتم فدای شما گردم [[جامعه]] چیست؟ فرمودند: کتابی است که طول آن هفتاد ذراع به ذارع [[پیامبر]]{{صل}} است، و این کتاب به زبان خود [[پیامبر]]{{صل}} املاء شده و به [[دست]] شخص [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} نوشته شده است، در این کتاب همه‌ [[حلال و حرام]] و هر چیزی که [[مردم]] به آن نیاز دارند، حتی دیه‌ خراش کوچکی این چنین ـ سپس [[حضرت]] با [[دست]] به من زدند و فرمودند اجازه می‌دهی گفتم فدای شما گردم من [[غلام]] شما هستم هر چه می‌خواهی انجام ده پس [[حضرت]] با دستش [[دست]] مرا فشرد (به حدی که رنگ پوست [[تغییر]] پیدا کرد)ـ و (با حالتی هیجانی) شبیه غضبناک فرمودند حتی دیه‌ این مقدار در آن کتاب وجود دارد، گفتم فدای شما گردم به [[خدا]] [[سوگند]] که این [[علم]] است فرمودند: این البته که [[علم]] است ولی آن [[علم]] نیست. مدتی [[سکوت]] کردند و سپس فرمودند: به [[راستی]] که نزد ما [[جفر]] است و [[مردم]] نمی‌دانند [[جفر]] چیست، [[جفر]] پوست گوسفند یا شتری است، گفتم [[جفر]] چیست؟ فرمودند: ظرفی سرخ و پوستی سرخ که در آن [[علوم انبیا|علم تمام انبیاء]]{{ع}} و [[اوصیاء]] است گفتم به [[خدا]] [[سوگند]] که این همان [[علم]] است، [[حضرت]] فرمودند: این البته که [[علم]] است ولی آن [[علم]] نیست. سپس مدتی [[سکوت]] کرده و پس از آن فرمودند: به [[راستی]] که نزد ما [[مصحف فاطمه]]{{س}} است و [[مردم]] نمی‌دانند که [[مصحف فاطمه]]{{س}} چیست، در آن سه برابر این [[قرآن]] شما (نوشته شده) است، اما به [[خدا]] [[سوگند]] که از مطالب [[قرآن]] شما یک حرف در آن نیست، همانا آن چیزی است که [[خداوند]] به [[حضرت فاطمه]]{{س}} املاء و [[وحی]] نموده است، گفتم [[قسم به خدا]] که این همان [[علم]] است، [[حضرت]] فرمودند: این البته که [[علم]] است ولی آن [[علم]] نیست. سپس مدتی [[سکوت]] کرده و پس از آن فرمودند: به [[راستی]] که نزد ما [[علم]] آنچه است که واقع شده است و آنچه در [[آینده]] تا [[روز قیامت]] واقع خواهد شد، گفتم فدای شما گردم به [[خدا]] [[سوگند]] که این [[علم]] است، [[حضرت]] فرمودند: این البته که [[علم]] است اما آن [[علم]] نیست. از [[حضرت]] پرسیدم فدای شما گردم پس آن [[علم]] (خاص یا [[علم حقیقی]]) چیست؟ فرمودند آن چیزی است که در [[شب]] و روز، و در هر أمری بعد از أمری و هر چیزی بعد از چیزی تا [[روز قیامت]] حادث می‌شود. ضریس می‌گوید با [[ابو بصیر]] [[خدمت]] [[امام باقر]]{{ع}} بودیم، [[ابو بصیر]] از [[حضرت]] پرسید فدای شما گردم (با توجه به این که [[علم]] شما اکتسابی نیست) عالم شما به چه چیزی می‌داند؟ [[حضرت]] فرمودند: به [[راستی]] که عالم ما (اگر [[خدا]] نخواهد) [[غیب]] را نمی‌داند و اگر [[خداوند]] عالم ما را (یک لحظه) به خودش واگذار نماید (همه‌ آنچه داشته از دستش می‌رود) و مانند یکی از شما خواهد بود و لکن (به [[فضل الهی]]) لحظه به لحظه [[علم]] برایش حادث می‌شود»<ref>[http://aashtee.org/page/Section.aspx?n=66-17943- پشتوانه‌‌های علمی ائمه{{عم}} وبگاه آشتی با خرد].</ref>.
«[[برتری]] [[علم حادث]] از بقیه [[علوم ائمه]] {{عم}}: پس از آشنایی با پشتوانه‌های [[علمی]] [[ائمه]] {{عم}}، به چگونگی مقایسه [[علوم]] مختلف آنها در [[روایات]] نگاهی می‌افکنیم: [[علی سائی]] می‌گوید [[امام کاظم]] {{ع}} فرمودند: [[علم]] ما از سه [[ناحیه]] می‌رسد، [[علم ماضی|ماضی]] و [[علم غابر|غابر]] و [[علم حادث|حادث]]، اما [[علم ماضی]] [[علمی]] است که (با تحقق در خارج) [[تفسیر]] آن روشن شده است و اما [[علم غابر]] [[علمی]] است که نوشته شده است (اما هنوز در خارج واقع نشده است) و اما [[علم حادث]] همان [[قذف در قلب]] و [[نقر در گوش]] است و این [[علم]] [[برترین علم]] ماست و [[پیامبری]] بعد از [[پیامبر]] {{صل}} ما نیست. [[علی بن محمد سمری]] از [[نواب امام زمان]] {{ع}} می‌گوید به [[حضرت]] درباره‌ علومی که نزدشان می‌باشد [[نامه]] نوشتم، پس [[امام]] {{ع}} در جواب نوشتند: [[علم]] ما بر سه گونه است [[علم ماضی]] و غابر و حادث اما [[علم ماضی]] پس (با تحقق آن در خارج) [[تفسیر]] شده است و اما [[علم غابر]] پس موقوف است (تا این که زمان تحقق آن فرا برسد) و اما [[علم حادث]] پس [[قذف]] در [[قلب]] و [[نقر در گوش]] است و آن [[برترین علم]] ماست و [[پیامبری]] بعد از [[پیامبر]] {{صل}} ما نیست. [[حمران]] می‌گوید به [[امام صادق]] {{ع}} گفتم [[تورات]] و [[انجیل]] و [[زبور]] و آنچه در کتاب‌های گذشته و [[کتاب‌های ابراهیم]] {{ع}} و [[موسی]] {{ع}} نزد شماست؟ [[امام]] {{ع}} فرمودند: آری، گفتم به [[راستی]] که این [[علم]]، [[علم]] بزرگی است، [[امام]] {{ع}} فرمودند: ای [[حمران]] اگر [[علم]] غیر از آنچه که هست نباشد (چنین است که تو می‌گویی) اما آنچه که [[علم]] آن در [[شب]] و روز پیدا می‌شود نزد ما بزرگتر است.
 
انحصار [[علم حقیقی]] در [[علم حادث]] (اشاره به تفکیک [[علم]] از معلوم) روایاتی که [[علم]] را منحصر در [[علم حادث]] دانسته، به دو گونه قابل [[تفسیر]] است: احتمال اول: اینکه اهمیت [[علم حادث]] در قبال سایر [[علوم]] به اندازه‌ای است که سایر [[علوم]] در مقابل این نوع از [[علوم]]، هیچ شمرده می‌شوند و آن [[علم]] خاصی که از امتیازات برجسته‌ [[ائمه]] {{عم}} است، منحصر به این [[علم]] است. احتمال دوم: نیاز به توضیحی در قالب یک مَثَل محسوس دارد؛ اگر دید و [[رؤیت ظاهری]] با چشم سر را در نظر بگیریم، خواهیم دید که [[انسان]] "ببیننده" است و "دیده شده" اشیائی هستند که در معرض دید [[انسان]] قرار دارد، اما آنچه در دیدن نقش اصلی را إیفا می‌کند "[[نور]]" است. در "دید [[باطنی]]" نیز چنین است، [[حقیقت علم]] همان "[[نور]] واقعی" است و اموری که به وسیله‌ [[علم]]، [[درک]] می‌کنیم، در [[حقیقت]] "معلومات" ما هستند، هر چند [[علم]] به معنای معلوم نیز بسیار به کار برده می‌شود. از این نظر آن "[[نور الهی]]" که خاص [[ائمه هدی]] {{ع}} است [[علم حقیقی]] است، و دانسته‌های به آن [[نور]]، معلومات آنهاست، البته به [[دلیل]] این که قیوم همه‌ حقایق خداست، این [[نور]] باید لحظه به لحظه إفاضه گردد، از این جهت تعبیر "[[علم حادث]]" به کار برده شده است. در هر حال آنچه [[هدف]] ماست اهمیت ویژه‌ این [[علم]] نسبت به سایر [[علوم اهل بیت]] {{عم}} می‌باشد و نه بیشتر. اکنون به این [[روایات]] توجه کنید: [[ابو بصیر]] می‌گوید از [[امام]] {{ع}} شنیدم که می‌فرمودند: به [[راستی]] که نزد ما کتاب‌های گذشته، [[کتاب ابراهیم]] {{ع}} و [[موسی]] {{ع}} است، کسی به نام ضریس از [[امام]] {{ع}} پرسید آیا [[کتاب موسی]] {{ع}} همان [[الواح]] نیست؟ فرمودند: آری، ضریس گفت به [[راستی]] که این همان [[علم]] (بسیار مهم) است، [[حضرت]] فرمودند: این همان [[علم]] نیست، بلکه [[آثار برجامانده از پیامبران]] گذشته است، یقیناً که [[علم]] آن چیزی است که در [[شب]] و روز، روز به روز و [[ساعت]] به [[ساعت]] حادث می‌شود. [[منصور بن حازم]] می‌گوید به [[امام صادق]] {{ع}} گفتم [[مردم]] می‌گویند که نزد شما کتابی است به طول هفتاد ذراع، در آن تمام نیازهای [[مردم]] وجود دارد، و به [[راستی]] که این همان [[علم]] است، [[امام]] {{ع}} فرمودند: این همان [[علم]] نیست بلکه اثر برجامانده از [[پیامبر]] {{صل}} است، [[علم]] واقعی آنی است که در هر روز و [[شب]] حادث می‌شود. ضریس می‌گوید از [[امام صادق]] {{ع}} شنیدم که فرمودند: همانا [[علم]] آنی است که در [[شب]] و روز، روز به روز و [[ساعت]] به [[ساعت]] حادث می‌شود. [[ابو بصیر]] می‌گوید بر [[امام صادق]] {{ع}} وارد شدم و به [[حضرت]] گفتم فدای شما گردم من می‌خواهم (خصوصی) از مسأله‌إی بپرسم، آیا کسی اینجا نیست که سخن مرا بشنود؟ ([[ابو بصیر]] [[نابینا]] بوده است) [[امام]] {{ع}} پرده‌ بین دو اتاق را برداشته و نگاه کردند و سپس فرمودند ای [[ابا محمد]] (کنیه‌ [[ابو بصیر]]) از آنچه می‌خواهی بپرس. گفتم فدای شما گردم [[شیعه]] [[حدیث]] [[نقل]] می‌کنند که [[رسول خدا]] {{صل}} به [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} دری از [[علم]] گشود که از آن هزار در گشوده می‌شود [[امام]] {{ع}} فرمودند: ای [[ابا محمد]] قسم به [[خدا]] که [[رسول خدا]] {{صل}} به [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} هزار در از [[علم]] گشودند که از هر کدام آنها هزار در گشوده می‌شود، به [[حضرت]] گفتم به [[خدا]] [[سوگند]] که این [[علم]] (بزرگی) است. پس [[حضرت]] مدتی سر به زیر انداخته و با چیزی به [[زمین]] می‌کوبیدند سپس فرمودند: این البته [[علم]] است ولی آن [[علم]] خاص نیست. سپس فرمودند: ای [[ابا محمد]] به [[راستی]] که [[جامعه]] نزد ماست و [[مردم]] نمی‌دانند [[جامعه]] چیست، گفتم فدای شما گردم [[جامعه]] چیست؟ فرمودند: کتابی است که طول آن هفتاد ذراع به ذارع [[پیامبر]] {{صل}} است، و این کتاب به زبان خود [[پیامبر]] {{صل}} املاء شده و به [[دست]] شخص [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} نوشته شده است، در این کتاب همه‌ [[حلال و حرام]] و هر چیزی که [[مردم]] به آن نیاز دارند، حتی دیه‌ خراش کوچکی این چنین ـ سپس [[حضرت]] با [[دست]] به من زدند و فرمودند اجازه می‌دهی گفتم فدای شما گردم من [[غلام]] شما هستم هر چه می‌خواهی انجام ده پس [[حضرت]] با دستش [[دست]] مرا فشرد (به حدی که رنگ پوست [[تغییر]] پیدا کرد)ـ و (با حالتی هیجانی) شبیه غضبناک فرمودند حتی دیه‌ این مقدار در آن کتاب وجود دارد، گفتم فدای شما گردم به [[خدا]] [[سوگند]] که این [[علم]] است فرمودند: این البته که [[علم]] است ولی آن [[علم]] نیست. مدتی [[سکوت]] کردند و سپس فرمودند: به [[راستی]] که نزد ما [[جفر]] است و [[مردم]] نمی‌دانند [[جفر]] چیست، [[جفر]] پوست گوسفند یا شتری است، گفتم [[جفر]] چیست؟ فرمودند: ظرفی سرخ و پوستی سرخ که در آن [[علوم انبیا|علم تمام انبیاء]] {{ع}} و [[اوصیاء]] است گفتم به [[خدا]] [[سوگند]] که این همان [[علم]] است، [[حضرت]] فرمودند: این البته که [[علم]] است ولی آن [[علم]] نیست. سپس مدتی [[سکوت]] کرده و پس از آن فرمودند: به [[راستی]] که نزد ما [[مصحف فاطمه]] {{س}} است و [[مردم]] نمی‌دانند که [[مصحف فاطمه]] {{س}} چیست، در آن سه برابر این [[قرآن]] شما (نوشته شده) است، اما به [[خدا]] [[سوگند]] که از مطالب [[قرآن]] شما یک حرف در آن نیست، همانا آن چیزی است که [[خداوند]] به [[حضرت فاطمه]] {{س}} املاء و [[وحی]] نموده است، گفتم [[قسم به خدا]] که این همان [[علم]] است، [[حضرت]] فرمودند: این البته که [[علم]] است ولی آن [[علم]] نیست. سپس مدتی [[سکوت]] کرده و پس از آن فرمودند: به [[راستی]] که نزد ما [[علم]] آنچه است که واقع شده است و آنچه در [[آینده]] تا [[روز قیامت]] واقع خواهد شد، گفتم فدای شما گردم به [[خدا]] [[سوگند]] که این [[علم]] است، [[حضرت]] فرمودند: این البته که [[علم]] است اما آن [[علم]] نیست. از [[حضرت]] پرسیدم فدای شما گردم پس آن [[علم]] (خاص یا [[علم حقیقی]]) چیست؟ فرمودند آن چیزی است که در [[شب]] و روز، و در هر أمری بعد از أمری و هر چیزی بعد از چیزی تا [[روز قیامت]] حادث می‌شود. ضریس می‌گوید با [[ابو بصیر]] [[خدمت]] [[امام باقر]] {{ع}} بودیم، [[ابو بصیر]] از [[حضرت]] پرسید فدای شما گردم (با توجه به این که [[علم]] شما اکتسابی نیست) عالم شما به چه چیزی می‌داند؟ [[حضرت]] فرمودند: به [[راستی]] که عالم ما (اگر [[خدا]] نخواهد) [[غیب]] را نمی‌داند و اگر [[خداوند]] عالم ما را (یک لحظه) به خودش واگذار نماید (همه‌ آنچه داشته از دستش می‌رود) و مانند یکی از شما خواهد بود و لکن (به [[فضل الهی]]) لحظه به لحظه [[علم]] برایش حادث می‌شود»<ref>[http://aashtee.org/page/Section.aspx?n=66-17943- پشتوانه‌‌های علمی ائمه {{عم}} وبگاه آشتی با خرد].</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۳. پژوهشگران مرکز مطالعات حوزه علمیه قم؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۳. پژوهشگران مرکز مطالعات حوزه علمیه قم؛
| تصویر = 9030760879.jpg
| تصویر = 9030760879.jpg
| پاسخ‌دهنده =
| پاسخ‌دهنده = مرکز مطالعات حوزه علمیه قم
| پاسخ = '''پژوهشگران [https://www.andisheqom.com/fa/Article/View/4158/اقسام-علم-امام(عليه-السلام) مرکز مطالعات حوزه علمیه قم]''' در پاسخ به این پرسش آورده‌اند:
| پاسخ = '''پژوهشگران [https://www.andisheqom.com/fa/Article/View/4158/اقسام-علم-امام(عليه-السلام) مرکز مطالعات حوزه علمیه قم]''' در پاسخ به این پرسش آورده‌اند:


:::::: «{{متن حدیث|«قال مولانا الامام المهدی{{ع}}: عِلْمُنا عَلى ثَلاثَةِ أَوْجُه: ماض وَغابِر وَحادِث، أَمَّا الْماضی فَتَفْسیرٌ، وَأَمَّا الْغابِرُ فَمَوْقُوفٌ، وَأَمَّا الْحادِثُ فَقَذْفٌ فیِ الْقُلُوبِ، وَنَقْرٌ فی الاَْسْماعِ، وَهُوَ أَفْضَلُ عِلْمِنا، وَلا نَبیَّ بَعْدَ نَبِیِّنا»}}<ref>دلائل الإمامة، ص۵۲۴، ح۴۹۵؛ مدینة المعاجز، ج۸، ص۱۰۵، ح۲۷۲۰.</ref>. [[علم]] ما [[اهل بیت]]{{عم}} بر سه نوع است: [[علم به گذشته]] و [[علم آینده|آینده]] و [[علم حادث|حادث]]. [[علم گذشته]]، [[تفسیر]] است؛ [[علم آینده]]، [[علم موقوف|موقوف]] است و [[علم حادث]]، [[انداختن در قلوب]]، و [[زمزمه در گوش|زمزمه در گوش‌هاست]]. این بخش، [[بهترین علم]] ماست و بعد از [[پیامبر]] ما، [[رسول]] دیگری نخواهد بود.
«{{متن حدیث|«قال مولانا الامام المهدی {{ع}}: عِلْمُنا عَلى ثَلاثَةِ أَوْجُه: ماض وَغابِر وَحادِث، أَمَّا الْماضی فَتَفْسیرٌ، وَأَمَّا الْغابِرُ فَمَوْقُوفٌ، وَأَمَّا الْحادِثُ فَقَذْفٌ فیِ الْقُلُوبِ، وَنَقْرٌ فی الاَْسْماعِ، وَهُوَ أَفْضَلُ عِلْمِنا، وَلا نَبیَّ بَعْدَ نَبِیِّنا»}}<ref>دلائل الإمامة، ص۵۲۴، ح۴۹۵؛ مدینة المعاجز، ج۸، ص۱۰۵، ح۲۷۲۰.</ref>. [[علم]] ما [[اهل بیت]] {{عم}} بر سه نوع است: [[علم به گذشته]] و [[علم آینده|آینده]] و [[علم حادث|حادث]]. [[علم گذشته]]، [[تفسیر]] است؛ [[علم آینده]]، [[علم موقوف|موقوف]] است و [[علم حادث]]، [[انداختن در قلوب]]، و [[زمزمه در گوش|زمزمه در گوش‌هاست]]. این بخش، [[بهترین علم]] ماست و بعد از [[پیامبر]] ما، [[رسول]] دیگری نخواهد بود.
:::::*'''شرح:''' این عبارت، بخشی از جواب [[امام زمان]]{{ع}} به سؤال [[علی بن محمد سمری]] درباره [[علم امام]] است. [[مرحوم مجلسی]] در [[مرآة العقول]]، در [[تفسیر]] این سه نوع [[علم]] می‌فرماید: [[علم ماضی]] یعنی [[علمی]] که [[پیامبر اکرم]]{{صل}} برای [[اهل بیت]]{{عم}} [[تفسیر]] کرده‌اند؛ نیز شامل علومی است از وقایع گذشته درباره [[انبیا]] و [[امت‌های پیشین]]، و حوادثی که برای آنان اتفاق افتاده و خبر از شروع امور و [[عوالم]] است.
* '''شرح:''' این عبارت، بخشی از جواب [[امام زمان]] {{ع}} به سؤال [[علی بن محمد سمری]] درباره [[علم امام]] است. [[مرحوم مجلسی]] در [[مرآة العقول]]، در [[تفسیر]] این سه نوع [[علم]] می‌فرماید: [[علم ماضی]] یعنی [[علمی]] که [[پیامبر اکرم]] {{صل}} برای [[اهل بیت]] {{عم}} [[تفسیر]] کرده‌اند؛ نیز شامل علومی است از وقایع گذشته درباره [[انبیا]] و [[امت‌های پیشین]]، و حوادثی که برای آنان اتفاق افتاده و خبر از شروع امور و [[عوالم]] است.


مراد از "[[علم غابر|غابر]]"، علومی است که به امور [[آینده]] تعلق می گیرد؛ زیرا، [[علم غابر|غابر]] به معنای "باقی" است. مراد از [[علم غابر|غابر]] [[خبرهای حتمی]] است که مربوط به [[آینده جهان]] است. و بدین سبب [[امام]] آن را به "[[علم موقوف|موقوف]]" [[تفسیر]] کرده‌اند که علومی که تعلق به [[آینده جهان]] دارد، مختصّ به [[اهل بیت]]{{عم}}است. [[علم موقوف|موقوف]]، یعنی "مخصوص".
مراد از "[[علم غابر|غابر]]"، علومی است که به امور [[آینده]] تعلق می گیرد؛ زیرا، [[علم غابر|غابر]] به معنای "باقی" است. مراد از [[علم غابر|غابر]] [[خبرهای حتمی]] است که مربوط به [[آینده جهان]] است. و بدین سبب [[امام]] آن را به "[[علم موقوف|موقوف]]" [[تفسیر]] کرده‌اند که علومی که تعلق به [[آینده جهان]] دارد، مختصّ به [[اهل بیت]] {{عم}}است. [[علم موقوف|موقوف]]، یعنی "مخصوص".


مراد از [[علم حادث]]، [[علمی]] است، که به تجدد احوال موجودات، تجدد پیدا می کند، ویا تفصیل مجملات است... مراد از [[قذف در قلوب]]، [[الهام الهی]] بدون واسطه [[ملک]] است. مراد از "[[نقر]] در اسماع"[[الهام الهی]] است به واسطه [[ملک]].
مراد از [[علم حادث]]، [[علمی]] است، که به تجدد احوال موجودات، تجدد پیدا می کند، ویا تفصیل مجملات است... مراد از [[قذف در قلوب]]، [[الهام الهی]] بدون واسطه [[ملک]] است. مراد از "[[نقر]] در اسماع"[[الهام الهی]] است به واسطه [[ملک]].


[[دلیل]] [[افضلیّت]] نوع سوم این است که [[الهام]] ـ با واسطه یا بدون واسطه ـ به [[اهل بیت]]{{عم}}اختصاص دارد. از آنجا که ادعای [[الهام الهی]]، ممکن است [[انسان]] را به توهم [[نبوت]] بیندازد، [[حضرت]] در پایان به این نکته اشاره دارد که پس از [[پیامبر]] ما، [[پیامبری]] نخواهد آمد<ref>[https://www.andisheqom.com/fa/Article/View/4158/اقسام-علم-امام(عليه-السلام) وبگاه مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم].</ref>.
[[دلیل]] [[افضلیّت]] نوع سوم این است که [[الهام]] ـ با واسطه یا بدون واسطه ـ به [[اهل بیت]] {{عم}}اختصاص دارد. از آنجا که ادعای [[الهام الهی]]، ممکن است [[انسان]] را به توهم [[نبوت]] بیندازد، [[حضرت]] در پایان به این نکته اشاره دارد که پس از [[پیامبر]] ما، [[پیامبری]] نخواهد آمد<ref>[https://www.andisheqom.com/fa/Article/View/4158/اقسام-علم-امام(عليه-السلام) وبگاه مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم].</ref>.
}}
}}


== پرسش‌های وابسته ==
== پرسش‌های وابسته ==
{{پرسش‌های وابسته}}
{{پرسش وابسته}}
# [[اقسام و انواع علم معصوم کدام‌اند؟ (پرسش)]]
# [[اقسام و انواع علم معصوم کدام‌اند؟ (پرسش)]]
# [[علم معصوم مطلق چیست و مصداق‌های آن کدام‌اند؟ (پرسش)]]
# [[علم معصوم مطلق چیست و مصداق‌های آن کدام‌اند؟ (پرسش)]]
خط ۹۷: خط ۹۳:
# [[رابطه علم معصوم با اجتباء الهی چیست؟ (پرسش)]]
# [[رابطه علم معصوم با اجتباء الهی چیست؟ (پرسش)]]
# [[رابطه علم معصوم با بداء الهی چیست؟ (پرسش)]]
# [[رابطه علم معصوم با بداء الهی چیست؟ (پرسش)]]
{{پایان}}
{{پایان پرسش وابسته}}
{{پایان}}


== منبع‌شناسی جامع علم معصوم ==
== منبع‌شناسی جامع علم معصوم ==
{{منبع‌شناسی جامع}}
{{منبع‌ جامع}}
* [[:رده:کتاب‌شناسی کتاب‌های علم معصوم|کتاب‌شناسی علم معصوم]]؛
* [[:رده:کتاب‌شناسی کتاب‌های علم معصوم|کتاب‌شناسی علم معصوم]]؛
* [[:رده:مقاله‌شناسی مقاله‌های علم معصوم|مقاله‌شناسی علم معصوم]]؛
* [[:رده:مقاله‌شناسی مقاله‌های علم معصوم|مقاله‌شناسی علم معصوم]]؛
* [[:رده:پایان‌نامه‌شناسی پایان‌نامه‌های علم معصوم|پایان‌نامه‌شناسی علم معصوم]].
* [[:رده:پایان‌نامه‌شناسی پایان‌نامه‌های علم معصوم|پایان‌نامه‌شناسی علم معصوم]].
{{پایان منبع‌شناسی جامع}}
{{پایان منبع‌ جامع}}


== پانویس ==
== پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:پرسش‌]]
[[رده:پرسش]]
[[رده:پرسش‌های علم معصوم]]
[[رده:پرسش‌های علم معصوم]]
[[رده:(اث): پرسش‌هایی با ۴ پاسخ]]
[[رده:(اث): پرسش‌هایی با ۴ پاسخ]]
[[رده:(اث): پرسش‌های علم معصوم با ۴ پاسخ]]
[[رده:(اث): پرسش‌های علم معصوم با ۴ پاسخ]]
[[رده:پاسخ‌هایی برای بازنویسی]]
[[رده:پاسخ‌هایی برای بازنویسی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۴ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۴:۰۰

علم حادث معصوم چیست؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ علم معصوم
مدخل اصلیعلم معصوم

علم حادث معصوم چیست؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث علم معصوم است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی علم معصوم مراجعه شود.

پاسخ نخست

ابراهیم امینی

آیت‌الله ابراهیم امینی، در مقاله «علم امام از دیدگاه احادیث» در این‌باره گفته است:

«موسی‌ بن جعفر (ع) در حدیثی‌ علم امام را در سه بخش خلاصه نموده می‌‏فرماید: «مَبْلَغُ عِلْمِنَا عَلَى ثَلَاثَةِ وُجُوهٍ مَاضٍ وَ غَابِرٍ وَ حَادِثٍ فَأَمَّا الْمَاضِی فَمُفَسَّرٌ وَ أَمَّا الْغَابِرُ فَمَزْبُورٌ وَ أَمَّا الْحَادِثُ فَقَذْفٌ فِی الْقُلُوبِ وَ نَقْرٌ فِی الْأَسْمَاعِ وَ هُوَ أَفْضَلُ عِلْمِنَا وَ لَا نَبِیَّ بَعْدَ نَبِیِّنَا» [۱]. موسی‌ بن جعفر (ع) فرمود: طریق وصول علم ما سه گونه است: گذشته و آینده و حادث اما علوم گذشته برای‌ ما تفسیر شده و اما آینده نوشته و در اختیار ما نهاده شده است و اما حادث در اثر القاء در قلب و تأثیر در گوش حاصل می‌‏شود. و نوع آخر افضل علوم ما می‌‏باشد در صورتی‌که بعد از پیامبر ما پیامبری‌ نخواهد بود. چنانکه ملاحظه می‌‏فرمایید در این حدیث سه طریق برای‌ علوم ائمه (ع) ذکر شده است اول تفسیر و توضیحی‌ که به‌وسیله پیامبر یا امام سابق انجام گرفته دوم نوشته و کتابی‌ که به‌دستشان رسیده سوم القاء در قلب و تأثیر در گوش که نوعی‌ است دیگر که افضل علوم نامیده شده است[۲].

پاسخ‌های دیگر

۱. حجت الاسلام و المسلمین قدردان قراملکی؛
حجت الاسلام و المسلمین محمد حسن قدردان قراملکی، در کتاب «امامت» در این‌باره گفته است: «امام کاظم (ع) درباره منبع علم خودشان فرمود: "دامنه و گستره علم ما بر سه قسم است. گذشته، آینده و حال. اما گذشته از سنخ مفسّر است که توسط پیامبر (ص) بر ما تفسیر شده است، اما علم آینده از سنخ نگاشته شده است که در کتاب جامعه، جفر و مصحف فاطمه درج شده است، و اما علم حاضر از نوع افکندن در قلب یا کوبیدن در گوش‌هاست، و این قسم افضل علم ماست. پیامبری بعد از پیامبر ما ظهور نخواهد کرد[۳] در این حدیث حضرت علم گذشته و آینده را از سنخ علم مفسّر و مزبور توصیف می‌‌‌کند که ظاهر در تعلم از امثال پیامبر (ص) است. اما علم حاضر خودشان را از سنخ الهام و آن را بهترین علم خودشان نیز معرفی می‌‌‌کند[۴].
۲. پژوهشگران وبگاه آشتی با خرد؛
پژوهشگران پشتوانه‌‌های علمی ائمه علیهم السلام وبگاه آشتی با خرد، در پاسخ به این پرسش آورده‌اند:

«برتری علم حادث از بقیه علوم ائمه (ع): پس از آشنایی با پشتوانه‌های علمی ائمه (ع)، به چگونگی مقایسه علوم مختلف آنها در روایات نگاهی می‌افکنیم: علی سائی می‌گوید امام کاظم (ع) فرمودند: علم ما از سه ناحیه می‌رسد، ماضی و غابر و حادث، اما علم ماضی علمی است که (با تحقق در خارج) تفسیر آن روشن شده است و اما علم غابر علمی است که نوشته شده است (اما هنوز در خارج واقع نشده است) و اما علم حادث همان قذف در قلب و نقر در گوش است و این علم برترین علم ماست و پیامبری بعد از پیامبر (ص) ما نیست. علی بن محمد سمری از نواب امام زمان (ع) می‌گوید به حضرت درباره‌ علومی که نزدشان می‌باشد نامه نوشتم، پس امام (ع) در جواب نوشتند: علم ما بر سه گونه است علم ماضی و غابر و حادث اما علم ماضی پس (با تحقق آن در خارج) تفسیر شده است و اما علم غابر پس موقوف است (تا این که زمان تحقق آن فرا برسد) و اما علم حادث پس قذف در قلب و نقر در گوش است و آن برترین علم ماست و پیامبری بعد از پیامبر (ص) ما نیست. حمران می‌گوید به امام صادق (ع) گفتم تورات و انجیل و زبور و آنچه در کتاب‌های گذشته و کتاب‌های ابراهیم (ع) و موسی (ع) نزد شماست؟ امام (ع) فرمودند: آری، گفتم به راستی که این علم، علم بزرگی است، امام (ع) فرمودند: ای حمران اگر علم غیر از آنچه که هست نباشد (چنین است که تو می‌گویی) اما آنچه که علم آن در شب و روز پیدا می‌شود نزد ما بزرگتر است.

انحصار علم حقیقی در علم حادث (اشاره به تفکیک علم از معلوم) روایاتی که علم را منحصر در علم حادث دانسته، به دو گونه قابل تفسیر است: احتمال اول: اینکه اهمیت علم حادث در قبال سایر علوم به اندازه‌ای است که سایر علوم در مقابل این نوع از علوم، هیچ شمرده می‌شوند و آن علم خاصی که از امتیازات برجسته‌ ائمه (ع) است، منحصر به این علم است. احتمال دوم: نیاز به توضیحی در قالب یک مَثَل محسوس دارد؛ اگر دید و رؤیت ظاهری با چشم سر را در نظر بگیریم، خواهیم دید که انسان "ببیننده" است و "دیده شده" اشیائی هستند که در معرض دید انسان قرار دارد، اما آنچه در دیدن نقش اصلی را إیفا می‌کند "نور" است. در "دید باطنی" نیز چنین است، حقیقت علم همان "نور واقعی" است و اموری که به وسیله‌ علم، درک می‌کنیم، در حقیقت "معلومات" ما هستند، هر چند علم به معنای معلوم نیز بسیار به کار برده می‌شود. از این نظر آن "نور الهی" که خاص ائمه هدی (ع) است علم حقیقی است، و دانسته‌های به آن نور، معلومات آنهاست، البته به دلیل این که قیوم همه‌ حقایق خداست، این نور باید لحظه به لحظه إفاضه گردد، از این جهت تعبیر "علم حادث" به کار برده شده است. در هر حال آنچه هدف ماست اهمیت ویژه‌ این علم نسبت به سایر علوم اهل بیت (ع) می‌باشد و نه بیشتر. اکنون به این روایات توجه کنید: ابو بصیر می‌گوید از امام (ع) شنیدم که می‌فرمودند: به راستی که نزد ما کتاب‌های گذشته، کتاب ابراهیم (ع) و موسی (ع) است، کسی به نام ضریس از امام (ع) پرسید آیا کتاب موسی (ع) همان الواح نیست؟ فرمودند: آری، ضریس گفت به راستی که این همان علم (بسیار مهم) است، حضرت فرمودند: این همان علم نیست، بلکه آثار برجامانده از پیامبران گذشته است، یقیناً که علم آن چیزی است که در شب و روز، روز به روز و ساعت به ساعت حادث می‌شود. منصور بن حازم می‌گوید به امام صادق (ع) گفتم مردم می‌گویند که نزد شما کتابی است به طول هفتاد ذراع، در آن تمام نیازهای مردم وجود دارد، و به راستی که این همان علم است، امام (ع) فرمودند: این همان علم نیست بلکه اثر برجامانده از پیامبر (ص) است، علم واقعی آنی است که در هر روز و شب حادث می‌شود. ضریس می‌گوید از امام صادق (ع) شنیدم که فرمودند: همانا علم آنی است که در شب و روز، روز به روز و ساعت به ساعت حادث می‌شود. ابو بصیر می‌گوید بر امام صادق (ع) وارد شدم و به حضرت گفتم فدای شما گردم من می‌خواهم (خصوصی) از مسأله‌إی بپرسم، آیا کسی اینجا نیست که سخن مرا بشنود؟ (ابو بصیر نابینا بوده است) امام (ع) پرده‌ بین دو اتاق را برداشته و نگاه کردند و سپس فرمودند ای ابا محمد (کنیه‌ ابو بصیر) از آنچه می‌خواهی بپرس. گفتم فدای شما گردم شیعه حدیث نقل می‌کنند که رسول خدا (ص) به امیرالمؤمنین (ع) دری از علم گشود که از آن هزار در گشوده می‌شود امام (ع) فرمودند: ای ابا محمد قسم به خدا که رسول خدا (ص) به امیرالمؤمنین (ع) هزار در از علم گشودند که از هر کدام آنها هزار در گشوده می‌شود، به حضرت گفتم به خدا سوگند که این علم (بزرگی) است. پس حضرت مدتی سر به زیر انداخته و با چیزی به زمین می‌کوبیدند سپس فرمودند: این البته علم است ولی آن علم خاص نیست. سپس فرمودند: ای ابا محمد به راستی که جامعه نزد ماست و مردم نمی‌دانند جامعه چیست، گفتم فدای شما گردم جامعه چیست؟ فرمودند: کتابی است که طول آن هفتاد ذراع به ذارع پیامبر (ص) است، و این کتاب به زبان خود پیامبر (ص) املاء شده و به دست شخص امیرالمؤمنین (ع) نوشته شده است، در این کتاب همه‌ حلال و حرام و هر چیزی که مردم به آن نیاز دارند، حتی دیه‌ خراش کوچکی این چنین ـ سپس حضرت با دست به من زدند و فرمودند اجازه می‌دهی گفتم فدای شما گردم من غلام شما هستم هر چه می‌خواهی انجام ده پس حضرت با دستش دست مرا فشرد (به حدی که رنگ پوست تغییر پیدا کرد)ـ و (با حالتی هیجانی) شبیه غضبناک فرمودند حتی دیه‌ این مقدار در آن کتاب وجود دارد، گفتم فدای شما گردم به خدا سوگند که این علم است فرمودند: این البته که علم است ولی آن علم نیست. مدتی سکوت کردند و سپس فرمودند: به راستی که نزد ما جفر است و مردم نمی‌دانند جفر چیست، جفر پوست گوسفند یا شتری است، گفتم جفر چیست؟ فرمودند: ظرفی سرخ و پوستی سرخ که در آن علم تمام انبیاء (ع) و اوصیاء است گفتم به خدا سوگند که این همان علم است، حضرت فرمودند: این البته که علم است ولی آن علم نیست. سپس مدتی سکوت کرده و پس از آن فرمودند: به راستی که نزد ما مصحف فاطمه (س) است و مردم نمی‌دانند که مصحف فاطمه (س) چیست، در آن سه برابر این قرآن شما (نوشته شده) است، اما به خدا سوگند که از مطالب قرآن شما یک حرف در آن نیست، همانا آن چیزی است که خداوند به حضرت فاطمه (س) املاء و وحی نموده است، گفتم قسم به خدا که این همان علم است، حضرت فرمودند: این البته که علم است ولی آن علم نیست. سپس مدتی سکوت کرده و پس از آن فرمودند: به راستی که نزد ما علم آنچه است که واقع شده است و آنچه در آینده تا روز قیامت واقع خواهد شد، گفتم فدای شما گردم به خدا سوگند که این علم است، حضرت فرمودند: این البته که علم است اما آن علم نیست. از حضرت پرسیدم فدای شما گردم پس آن علم (خاص یا علم حقیقی) چیست؟ فرمودند آن چیزی است که در شب و روز، و در هر أمری بعد از أمری و هر چیزی بعد از چیزی تا روز قیامت حادث می‌شود. ضریس می‌گوید با ابو بصیر خدمت امام باقر (ع) بودیم، ابو بصیر از حضرت پرسید فدای شما گردم (با توجه به این که علم شما اکتسابی نیست) عالم شما به چه چیزی می‌داند؟ حضرت فرمودند: به راستی که عالم ما (اگر خدا نخواهد) غیب را نمی‌داند و اگر خداوند عالم ما را (یک لحظه) به خودش واگذار نماید (همه‌ آنچه داشته از دستش می‌رود) و مانند یکی از شما خواهد بود و لکن (به فضل الهی) لحظه به لحظه علم برایش حادث می‌شود»[۵].
۳. پژوهشگران مرکز مطالعات حوزه علمیه قم؛
پژوهشگران مرکز مطالعات حوزه علمیه قم در پاسخ به این پرسش آورده‌اند:
«««قال مولانا الامام المهدی (ع): عِلْمُنا عَلى ثَلاثَةِ أَوْجُه: ماض وَغابِر وَحادِث، أَمَّا الْماضی فَتَفْسیرٌ، وَأَمَّا الْغابِرُ فَمَوْقُوفٌ، وَأَمَّا الْحادِثُ فَقَذْفٌ فیِ الْقُلُوبِ، وَنَقْرٌ فی الاَْسْماعِ، وَهُوَ أَفْضَلُ عِلْمِنا، وَلا نَبیَّ بَعْدَ نَبِیِّنا»»[۶]. علم ما اهل بیت (ع) بر سه نوع است: علم به گذشته و آینده و حادث. علم گذشته، تفسیر است؛ علم آینده، موقوف است و علم حادث، انداختن در قلوب، و زمزمه در گوش‌هاست. این بخش، بهترین علم ماست و بعد از پیامبر ما، رسول دیگری نخواهد بود.

مراد از "غابر"، علومی است که به امور آینده تعلق می گیرد؛ زیرا، غابر به معنای "باقی" است. مراد از غابر خبرهای حتمی است که مربوط به آینده جهان است. و بدین سبب امام آن را به "موقوف" تفسیر کرده‌اند که علومی که تعلق به آینده جهان دارد، مختصّ به اهل بیت (ع)است. موقوف، یعنی "مخصوص".

مراد از علم حادث، علمی است، که به تجدد احوال موجودات، تجدد پیدا می کند، ویا تفصیل مجملات است... مراد از قذف در قلوب، الهام الهی بدون واسطه ملک است. مراد از "نقر در اسماع"الهام الهی است به واسطه ملک.

دلیل افضلیّت نوع سوم این است که الهام ـ با واسطه یا بدون واسطه ـ به اهل بیت (ع)اختصاص دارد. از آنجا که ادعای الهام الهی، ممکن است انسان را به توهم نبوت بیندازد، حضرت در پایان به این نکته اشاره دارد که پس از پیامبر ما، پیامبری نخواهد آمد[۷].

پرسش‌های وابسته

  1. اقسام و انواع علم معصوم کدام‌اند؟ (پرسش)
  2. علم معصوم مطلق چیست و مصداق‌های آن کدام‌اند؟ (پرسش)
  3. آیا علم معصوم مراتب و درجات دارند؟ (پرسش)
  4. علم باطنی معصوم به چه معناست؟ (پرسش)
  5. علم ذاتی معصوم چیست؟ (پرسش)
  6. علم غیر ذاتی معصوم چیست؟ (پرسش)
  7. علم اکتسابی یا علم مستفاد معصوم چیست؟ (پرسش)
  8. علم موهوبی و موهبتی یا علم لدنی معصوم چیست؟ (پرسش)
  9. علم تام یا کامل معصوم چیست؟ (پرسش)
  10. علم محدود معصوم چیست؟ (پرسش)
  11. علم دفعی معصوم چیست؟ (پرسش)
  12. علم تدریجی معصوم چیست؟ (پرسش)
  13. علم اجمالی معصوم چیست؟ (پرسش)
  14. علم تفصیلی معصوم چیست؟ (پرسش)
  15. علم حصولی معصوم چیست؟ (پرسش)
  16. علم حضوری معصوم چیست؟ (پرسش)
  17. علم فعلی یا دائمی معصوم به چه معناست؟ (پرسش)
  18. علم شأنى یا استعدادی یا ارادی و اختیاری معصوم به چه معناست؟ (پرسش)
  19. فرق بین علم فعلی و شأنى معصوم چیست؟ (پرسش)
  20. آیا علم معصوم متوقف بر اراده اوست یا بر صرف التفات و توجه؟ (پرسش)
  21. آیا علم معصوم مراتب و درجات دارد؟ (پرسش)
  22. فرق علم پیامبر با امام چیست؟ (پرسش)
  23. آیا علم پیامبران از لحاظ مرتبه یکسان است؟ (پرسش)
  24. آیا علم پیامبران و امامان از لحاظ مرتبه یکسان یا متفاوت است؟ (پرسش)
  25. فرق بین علم معصوم و علم فرشتگان چیست؟ (پرسش)
  26. آیا پیامبران پیش از آغاز وحی و نبوت و امامان پیش از تصدی امامت از علم ویژه معصوم برخوردار بوده‌اند؟ (پرسش)
  27. آیا علم معصوم در شب قدر نازل می‌شود؟ (پرسش)
  28. آیا علم معصوم در شب جمعه نازل می‌شود؟ (پرسش)
  29. امام معصوم از چه زمانی صاحب علم ویژه می‌شود؟ (پرسش)
  30. آیا غیر معصوم می‌تواند از علوم ویژه معصوم آگاهی یابد؟ (پرسش)
  31. تفاوت علم خدا و معصوم چیست؟ (پرسش)
  32. آیا مقام علم معصوم به غیر معصوم داده می‌شود؟ (پرسش)
  33. شرایط دستیابی غیر معصوم به علم معصوم چیست؟ (پرسش)
  34. غیر معصوم از چه راهی می‌تواند به علم معصوم آگاهی یابد؟ (پرسش)
  35. آیا غیر معصوم وظیفه دارد به دنبال فراگیری علوم معصوم باشد؟ (پرسش)
  36. آیا آگاهی غیر معصوم از علم ویژه معصوم با حکمت الهی در امتحان او منافات ندارد؟ (پرسش)
  37. آیا از راه غیر مشروع می‌توان به علم ویژه معصوم دست یافت؟ (پرسش)
    1. آیا آگاهی از علم معصوم با سحر و جادو قابل دسترسی است؟ (پرسش)
  38. رابطه علم معصوم با علم مکنون یا مستأثر چیست؟ (پرسش)
  39. رابطه علم معصوم با اجتباء الهی چیست؟ (پرسش)
  40. رابطه علم معصوم با بداء الهی چیست؟ (پرسش)

منبع‌شناسی جامع علم معصوم

پانویس

  1. مسند الامام الكاظم (ع)، ج۱ ص ۳۲۴؛ كافى‌ ج۱، ص۲۶۴؛ بحار ج۲۶، ص۵۹.
  2. علم امام از دیدگاه احادیث، ص؟.
  3. «" مَبْلَغُ‏ عِلْمِنَا ثَلَاثَةُ وُجُوهٍ‏ مَاضٍ‏ وَ غَابِرٌ وَ حَادِثٌ‏ فَأَمَّا الْمَاضِي‏ فَمُفَسَّرٌ وَ أَمَّا الْغَابِرُ فَمَزْبُورٌ وَ أَمَّا الْحَادِثُ‏ فَقَذْفٌ‏ فِي الْقُلُوبِ وَ نَقْرٌ فِي الْأَسْمَاعِ وَ هُوَ أَفْضَلُ عِلْمِنَا وَ لَا نَبِيَّ بَعْدَ نَبِيِّنَا"»؛ کافی، ج ۱، ص ۲۶۴، باب جهات علوم ائمه، ج ۸، ص ۱۲۵؛ برای توضیح روایت ر.ک: مرآة العقول، ج ۳، ص ۱۳۶؛ ملاصالح مازندرانی، شرح اصول کافی، ج ۶، ص ۴۹؛ مجمع البحرین، ج ۲، ص ۲۶۴، ذیل کلمه زبر.
  4. قدردان قراملکی، محمد حسن، امامت، ص۲۰۱ - ۲۱۰.
  5. پشتوانه‌‌های علمی ائمه (ع) وبگاه آشتی با خرد.
  6. دلائل الإمامة، ص۵۲۴، ح۴۹۵؛ مدینة المعاجز، ج۸، ص۱۰۵، ح۲۷۲۰.
  7. وبگاه مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم.