بحث:طول عمر امام مهدی: تفاوت میان نسخه‌ها

Page contents not supported in other languages.
از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - ' هـ. ق ' به ' ه‍.ق ')
 
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۶: خط ۶:
اینکه این [[پیامبر اولوالعزم]] در چند سالگی به [[نبوت]] رسیدند و پس از [[طوفان]] چه مقدار [[عمر]] کردند، در [[قرآن]] ذکر نشده است. ویژگی‌ [[طول عمر امام مهدی]]{{ع}} با ویژگی‌ دیگری در [[روایات]] همراه است و آن اینکه هر چند از [[عمر]] [[شریف]] آن بزرگوار مدت طولانی می‌گذرد ولی تا [[زمان ظهور]] (و حتی تا پایان [[عمر]]) قیافه ایشان به صورت [[جوانی]] کامل باقی می‌ماند. در روایاتی از [[امام رضا]]{{ع}} در مورد علامت [[حضرت مهدی]]{{ع}} هنگام خروجشان [[نقل]] شده است: علامته أن يكون شيخ السن شاب المنظر حتي إن الناظر إليه ليحسبه ابن أربعين سنة أو دونها و إن من علاماته أن لا يهرم بمرور الأيام و الليالي حتى يأتيه أجله؛<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۶۵۲. نشانه‌اش این است که در سنّ پیری است ولی منظرش جوان است به گونه‌ای که بیننده می‌‌پندارد چهل ساله و یا کمتر از آن است و نشانه دیگرش آن است که به گذشت شب و روز پیر نشود تا آنکه اجلش فرا رسد.</ref>
اینکه این [[پیامبر اولوالعزم]] در چند سالگی به [[نبوت]] رسیدند و پس از [[طوفان]] چه مقدار [[عمر]] کردند، در [[قرآن]] ذکر نشده است. ویژگی‌ [[طول عمر امام مهدی]]{{ع}} با ویژگی‌ دیگری در [[روایات]] همراه است و آن اینکه هر چند از [[عمر]] [[شریف]] آن بزرگوار مدت طولانی می‌گذرد ولی تا [[زمان ظهور]] (و حتی تا پایان [[عمر]]) قیافه ایشان به صورت [[جوانی]] کامل باقی می‌ماند. در روایاتی از [[امام رضا]]{{ع}} در مورد علامت [[حضرت مهدی]]{{ع}} هنگام خروجشان [[نقل]] شده است: علامته أن يكون شيخ السن شاب المنظر حتي إن الناظر إليه ليحسبه ابن أربعين سنة أو دونها و إن من علاماته أن لا يهرم بمرور الأيام و الليالي حتى يأتيه أجله؛<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۶۵۲. نشانه‌اش این است که در سنّ پیری است ولی منظرش جوان است به گونه‌ای که بیننده می‌‌پندارد چهل ساله و یا کمتر از آن است و نشانه دیگرش آن است که به گذشت شب و روز پیر نشود تا آنکه اجلش فرا رسد.</ref>
سوال: آیا امکان دارد فردی دارای چنین [[عمر طولانی]] باشد؟ این [[شبهه]] یا سؤال از قدیمی‌ترین و رایج‌ترین شبهاتی است که در کتب مختلف [[اهل سنت]] مطرح شده است؛ و این مسئله را [[دلیل]] بر [[نفی]] [[وجود امام مهدی]]{{ع}} و بطلان [[عقیده شیعه]] دانسته‌اند<ref>ر.ک: شرح المقاصد، ج ۵، ص ۳۱۳؛ همچنین ابن تیمیه در کتاب «منهاج السنة» می‌گوید: عمر کردن یکی از مسلمانان برابر این مدت، طبق عادت عمر افراد در امت پیامبر، یک امری است که دروغ بودن آن آشکار است پس شناخته نشده کسی در اسلام به دنیا بیاید و بیش از صد و بیست سال عمر کند، چه رسد به این مقدار منهاج السنة النبویة، ج ۴، ص ۹۱.</ref>
سوال: آیا امکان دارد فردی دارای چنین [[عمر طولانی]] باشد؟ این [[شبهه]] یا سؤال از قدیمی‌ترین و رایج‌ترین شبهاتی است که در کتب مختلف [[اهل سنت]] مطرح شده است؛ و این مسئله را [[دلیل]] بر [[نفی]] [[وجود امام مهدی]]{{ع}} و بطلان [[عقیده شیعه]] دانسته‌اند<ref>ر.ک: شرح المقاصد، ج ۵، ص ۳۱۳؛ همچنین ابن تیمیه در کتاب «منهاج السنة» می‌گوید: عمر کردن یکی از مسلمانان برابر این مدت، طبق عادت عمر افراد در امت پیامبر، یک امری است که دروغ بودن آن آشکار است پس شناخته نشده کسی در اسلام به دنیا بیاید و بیش از صد و بیست سال عمر کند، چه رسد به این مقدار منهاج السنة النبویة، ج ۴، ص ۹۱.</ref>
پاسخ: با بررسی کتب [[دانشمندان شیعه]] استفاده می‌شود تا حدود سال ۳۷۰ هـ. ق در رابطه با [[طول عمر امام مهدی]]{{ع}} مطلبی ذکر نشده است. به نظر می‌آید تا این زمان [[عمر]] [[امام عصر]]{{ع}}، عمری متعارف بوده و از [[ناحیه]] [[طول عمر]] آن [[حضرت]]، هنوز پرسشی در اذهان آحاد [[جامعه اسلامی]] وجود نداشته است.
پاسخ: با بررسی کتب [[دانشمندان شیعه]] استفاده می‌شود تا حدود سال ۳۷۰ ه‍.ق در رابطه با [[طول عمر امام مهدی]]{{ع}} مطلبی ذکر نشده است. به نظر می‌آید تا این زمان [[عمر]] [[امام عصر]]{{ع}}، عمری متعارف بوده و از [[ناحیه]] [[طول عمر]] آن [[حضرت]]، هنوز پرسشی در اذهان آحاد [[جامعه اسلامی]] وجود نداشته است.


براساس اسناد و مدارک وجود، نخستین دانشمندی که به طرح مسئله [[طول عمر امام زمان]]{{ع}} پرداخت، مرحوم [[شیخ صدوق]] (م ۳۸۱ هـ.ق) است. ایشان در [[کتاب ]]«[[کمال الدین و تمام النعمه]]» مسئله [[طول عمر]] را مطرح کرده و به پرسش‌های [[مخالفان]] پاسخ گفته است. وی، فصلی را به [[زندگی]] (معمّرین) اختصاص داده و ده‌ها نفر از معمّرینی را که عُمری بیش از [[صد]] و بیست سال تا حدود سه هزار سال [[عمر]] داشته‌اند، نام می‌برد. سپس در پایان این فصل از کتاب خود اشاره می‌کند خبرهایی که در مورد افراد دارای [[عمر طولانی]] ذکر کردم، اختصاص به [[شیعه]] ندارد، بلکه [[مخالفان]] ما نیز این خبرها را از طرق مختلف [[نقل]] کرده‌اند و بر آن صحه گذارده‌اند. ایشان در استدلالی برای [[طول عمر]] از [[نبی اکرم]]{{صل}} روایتی [[نقل]] می‌کند که ایشان فرمود: آن چه در میان امّت‌های پیشین روی داده، همانند آن، در میان [[امّت]] نیز وجود خواهد داشت. سپس می‌گوید: حال که [[عمر طولانی]] در میان پیشینیان به [[حقیقت]] پیوسته، چرا برخی [[قائم آل محمد]]{{صل}} را به خاطر عُمر طولانی‌اش [[انکار]] می‌کنند، بخصوص که در مورد ایشان، خبرهای فراوانی از [[نبی اکرم]]{{صل}} و [[امامان معصوم]]{{ع}} به ما رسیده است.<ref>کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص ۵۲۳ – ۵۳۲.</ref>
براساس اسناد و مدارک وجود، نخستین دانشمندی که به طرح مسئله [[طول عمر امام زمان]]{{ع}} پرداخت، مرحوم [[شیخ صدوق]] (م ۳۸۱ هـ.ق) است. ایشان در [[کتاب ]]«[[کمال الدین و تمام النعمه]]» مسئله [[طول عمر]] را مطرح کرده و به پرسش‌های [[مخالفان]] پاسخ گفته است. وی، فصلی را به [[زندگی]] (معمّرین) اختصاص داده و ده‌ها نفر از معمّرینی را که عُمری بیش از [[صد]] و بیست سال تا حدود سه هزار سال [[عمر]] داشته‌اند، نام می‌برد. سپس در پایان این فصل از کتاب خود اشاره می‌کند خبرهایی که در مورد افراد دارای [[عمر طولانی]] ذکر کردم، اختصاص به [[شیعه]] ندارد، بلکه [[مخالفان]] ما نیز این خبرها را از طرق مختلف [[نقل]] کرده‌اند و بر آن صحه گذارده‌اند. ایشان در استدلالی برای [[طول عمر]] از [[نبی اکرم]]{{صل}} روایتی [[نقل]] می‌کند که ایشان فرمود: آن چه در میان امّت‌های پیشین روی داده، همانند آن، در میان [[امّت]] نیز وجود خواهد داشت. سپس می‌گوید: حال که [[عمر طولانی]] در میان پیشینیان به [[حقیقت]] پیوسته، چرا برخی [[قائم آل محمد]]{{صل}} را به خاطر عُمر طولانی‌اش [[انکار]] می‌کنند، بخصوص که در مورد ایشان، خبرهای فراوانی از [[نبی اکرم]]{{صل}} و [[امامان معصوم]]{{ع}} به ما رسیده است.<ref>کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص ۵۲۳ – ۵۳۲.</ref>
خط ۱۹: خط ۱۹:


===[[علوم تجربی]]===
===[[علوم تجربی]]===
در [[قوانین طبیعی]]، در مورد مقدار [[عمر]] طبیعی [[بشر]]، هیچ صل ثابت و غیرقابل تغییری وجود ندارد. به عبارت دیگر برای مدت [[زندگی]] [[انسان]]، حدّی که [[تجاوز]] از آن محال باشد، [[تعیین]] نشده است. به همین [[دلیل]]، [[دانشمندان]] [[علوم تجربی]] همواره در حال مطالعه و [[آزمایش]] هستند و می‌کوشند تا متوسط طول [[عمر انسان]] را افزایش دهند. بدون [[شک]]، اگر مقدار [[عمر]] طبیعی [[انسان]]، دارای اصول ثابت و غیرقابل تغییری بود، این مطالعات و آزمایش‌ها معنا و مفهومی نداشت. جالب این که تحقیقات آنان با توفیقاتی نیز همراه بوده است و توانسته‌اند در [[طی]] چند دهه اخیر، با همگانی کردن و افزایش [[بهداشت]] و [[سلامت جامعه]]، برخی از [[بیماری‌ها]] و [[مرگ]] و میرها را مهار کنند و کاهش دهند.
در [[قوانین طبیعی]]، در مورد مقدار [[عمر]] طبیعی [[بشر]]، هیچ صل ثابت و غیرقابل تغییری وجود ندارد. به عبارت دیگر برای مدت [[زندگی]] [[انسان]]، حدّی که [[تجاوز]] از آن محال باشد، [[تعیین]] نشده است. به همین [[دلیل]]، [[دانشمندان]] [[علوم تجربی]] همواره در حال مطالعه و [[آزمایش]] هستند و می‌کوشند تا متوسط طول [[عمر انسان]] را افزایش دهند. بدون [[شک]]، اگر مقدار [[عمر]] طبیعی [[انسان]]، دارای اصول ثابت و غیرقابل تغییری بود، این مطالعات و آزمایش‌ها معنا و مفهومی نداشت. جالب این که تحقیقات آنان با توفیقاتی نیز همراه بوده است و توانسته‌اند در طی چند دهه اخیر، با همگانی کردن و افزایش [[بهداشت]] و [[سلامت جامعه]]، برخی از [[بیماری‌ها]] و [[مرگ]] و میرها را مهار کنند و کاهش دهند.
برنارد شاو می‌گوید: «از اصول [[علمی]] مورد [[پذیرش]] همه [[دانشمندان]] بیولوژیست، این است که برای [[عمر]] [[بشر]] نمی‌توان حدی [[تعیین]] کرد و حتی دیرزیستی نیز مسئله مرزناپذیری است».<ref>راز طول عمر امام زمان، علی اکبر مهدی‌پور، ص ۱۳.</ref>
برنارد شاو می‌گوید: «از اصول [[علمی]] مورد [[پذیرش]] همه [[دانشمندان]] بیولوژیست، این است که برای [[عمر]] [[بشر]] نمی‌توان حدی [[تعیین]] کرد و حتی دیرزیستی نیز مسئله مرزناپذیری است».<ref>راز طول عمر امام زمان، علی اکبر مهدی‌پور، ص ۱۳.</ref>
پروفسور «اتنینگر» می‌نویسد: «به نظر من با [[پیشرفت]] تکنیک‌ها و کاری که ما شروع کرده‌ایم [[بشر]] قرن بیست و یکم خواهد توانست هزاران سال [[عمر]] کند».<ref>مجله دانشمند، سال ۶، ص ۱۴۷.</ref>
پروفسور «اتنینگر» می‌نویسد: «به نظر من با [[پیشرفت]] تکنیک‌ها و کاری که ما شروع کرده‌ایم [[بشر]] قرن بیست و یکم خواهد توانست هزاران سال [[عمر]] کند».<ref>مجله دانشمند، سال ۶، ص ۱۴۷.</ref>

نسخهٔ کنونی تا ‏۵ ژانویهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۱:۳۱

امام مهدی(ع) و طول عمر و سیمای جوانی

یکی از ویژگی‌های امام مهدی(ع) عمر طولانی ایشان است. در روایات متعددی به این نکته اشاره شده است: از امام سجاد(ع) نقل شده است: في القائم سنة من نوح و هو طول العمر؛[۱] در قرآن کریم مدت نبوت حضرت نوح(ع) را قبل از طوفان، ۹۵۰ سال می‌فرماید: ﴿وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَى قَوْمِهِ فَلَبِثَ فِيهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلَّا خَمْسِينَ عَامًا فَأَخَذَهُمُ الطُّوفَانُ وَهُمْ ظَالِمُونَ[۲]

اینکه این پیامبر اولوالعزم در چند سالگی به نبوت رسیدند و پس از طوفان چه مقدار عمر کردند، در قرآن ذکر نشده است. ویژگی‌ طول عمر امام مهدی(ع) با ویژگی‌ دیگری در روایات همراه است و آن اینکه هر چند از عمر شریف آن بزرگوار مدت طولانی می‌گذرد ولی تا زمان ظهور (و حتی تا پایان عمر) قیافه ایشان به صورت جوانی کامل باقی می‌ماند. در روایاتی از امام رضا(ع) در مورد علامت حضرت مهدی(ع) هنگام خروجشان نقل شده است: علامته أن يكون شيخ السن شاب المنظر حتي إن الناظر إليه ليحسبه ابن أربعين سنة أو دونها و إن من علاماته أن لا يهرم بمرور الأيام و الليالي حتى يأتيه أجله؛[۳] سوال: آیا امکان دارد فردی دارای چنین عمر طولانی باشد؟ این شبهه یا سؤال از قدیمی‌ترین و رایج‌ترین شبهاتی است که در کتب مختلف اهل سنت مطرح شده است؛ و این مسئله را دلیل بر نفی وجود امام مهدی(ع) و بطلان عقیده شیعه دانسته‌اند[۴] پاسخ: با بررسی کتب دانشمندان شیعه استفاده می‌شود تا حدود سال ۳۷۰ ه‍.ق در رابطه با طول عمر امام مهدی(ع) مطلبی ذکر نشده است. به نظر می‌آید تا این زمان عمر امام عصر(ع)، عمری متعارف بوده و از ناحیه طول عمر آن حضرت، هنوز پرسشی در اذهان آحاد جامعه اسلامی وجود نداشته است.

براساس اسناد و مدارک وجود، نخستین دانشمندی که به طرح مسئله طول عمر امام زمان(ع) پرداخت، مرحوم شیخ صدوق (م ۳۸۱ هـ.ق) است. ایشان در کتاب «کمال الدین و تمام النعمه» مسئله طول عمر را مطرح کرده و به پرسش‌های مخالفان پاسخ گفته است. وی، فصلی را به زندگی (معمّرین) اختصاص داده و ده‌ها نفر از معمّرینی را که عُمری بیش از صد و بیست سال تا حدود سه هزار سال عمر داشته‌اند، نام می‌برد. سپس در پایان این فصل از کتاب خود اشاره می‌کند خبرهایی که در مورد افراد دارای عمر طولانی ذکر کردم، اختصاص به شیعه ندارد، بلکه مخالفان ما نیز این خبرها را از طرق مختلف نقل کرده‌اند و بر آن صحه گذارده‌اند. ایشان در استدلالی برای طول عمر از نبی اکرم(ص) روایتی نقل می‌کند که ایشان فرمود: آن چه در میان امّت‌های پیشین روی داده، همانند آن، در میان امّت نیز وجود خواهد داشت. سپس می‌گوید: حال که عمر طولانی در میان پیشینیان به حقیقت پیوسته، چرا برخی قائم آل محمد(ص) را به خاطر عُمر طولانی‌اش انکار می‌کنند، بخصوص که در مورد ایشان، خبرهای فراوانی از نبی اکرم(ص) و امامان معصوم(ع) به ما رسیده است.[۵]

پس از ایشان علمای بزرگوار دیگری مانند شیخ مفید در الفصول العشره (فصل ششم، ص ۹۰)، شیخ طوسی در کتاب الغیبه (ص ۴۱۹)، امین الاسلام طبرسی در إعلام الوری بأعلام الهدی (ص ۴۷۲)، خواجه نصیر الدین طوسی در تلخیص المحصل المعروف بنقد المحصل (رسائل الخواجة نصیر الدین الطوسی، رسالة الامامة، ص ۴۳۳)، ابن میثم بحرانی در قواعد المرام فی علم الکلام (ص ۱۹۱)، علامه حلی در مناهج الیقین فی أصول الدین (ص ۴۸۲)، و از متأخرین لطف الله صافی گلپایگانی در منتخب الأثر فی الإمام الثانی عشر(ع) (ج ۲، ص ۲۷۲)، محمدرضا حکیمی در خورشید مغرب (ص ۱۹۲) و ابراهیم امینی در دادگستر جهان (ص ۱۷۵) از جمله دانشمندانی هستند که به صورت ویژه به این بحث پرداختند. برآیند و نتیجه مباحثی که صاحبان نظر در زمینه طول عمر امام مهدی(ع) به آن پرداخته‌اند چنین است:

از نظر عقل

عمر انسان و مدت آن از هدیه‌های الهی است، نه اصل و نه مدت آن مورد انکار عقل نیست؛ از این رو خداوند می‌تواند فردی را خلق کند و یا خلق نکند، و نیز می‌تواند عمری کوتاه به او بدهد و یا اینکه عمر او را طولانی قرار دهد. این مطلب مورد تصریح خداوند در قرآن نیز هست. خداوند می‌فرماید: ﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْبٍ مِنَ الْبَعْثِ فَإِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ مِنْ مُضْغَةٍ مُخَلَّقَةٍ وَغَيْرِ مُخَلَّقَةٍ لِنُبَيِّنَ لَكُمْ وَنُقِرُّ فِي الْأَرْحَامِ مَا نَشَاءُ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى ثُمَّ نُخْرِجُكُمْ طِفْلًا ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّكُمْ وَمِنْكُمْ مَنْ يُتَوَفَّى وَمِنْكُمْ مَنْ يُرَدُّ إِلَى أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِكَيْلَا يَعْلَمَ مِنْ بَعْدِ عِلْمٍ شَيْئًا[۶] و در جای دیگر می‌فرماید: ﴿وَاللَّهُ خَلَقَكُمْ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ جَعَلَكُمْ أَزْوَاجًا ۚ وَمَا تَحْمِلُ مِنْ أُنْثَىٰ وَلَا تَضَعُ إِلَّا بِعِلْمِهِ ۚ وَمَا يُعَمَّرُ مِنْ مُعَمَّرٍ وَلَا يُنْقَصُ مِنْ عُمُرِهِ إِلَّا فِي كِتَابٍ ۚ إِنَّ ذَٰلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ.[۷]

علوم تجربی

در قوانین طبیعی، در مورد مقدار عمر طبیعی بشر، هیچ صل ثابت و غیرقابل تغییری وجود ندارد. به عبارت دیگر برای مدت زندگی انسان، حدّی که تجاوز از آن محال باشد، تعیین نشده است. به همین دلیل، دانشمندان علوم تجربی همواره در حال مطالعه و آزمایش هستند و می‌کوشند تا متوسط طول عمر انسان را افزایش دهند. بدون شک، اگر مقدار عمر طبیعی انسان، دارای اصول ثابت و غیرقابل تغییری بود، این مطالعات و آزمایش‌ها معنا و مفهومی نداشت. جالب این که تحقیقات آنان با توفیقاتی نیز همراه بوده است و توانسته‌اند در طی چند دهه اخیر، با همگانی کردن و افزایش بهداشت و سلامت جامعه، برخی از بیماری‌ها و مرگ و میرها را مهار کنند و کاهش دهند. برنارد شاو می‌گوید: «از اصول علمی مورد پذیرش همه دانشمندان بیولوژیست، این است که برای عمر بشر نمی‌توان حدی تعیین کرد و حتی دیرزیستی نیز مسئله مرزناپذیری است».[۸] پروفسور «اتنینگر» می‌نویسد: «به نظر من با پیشرفت تکنیک‌ها و کاری که ما شروع کرده‌ایم بشر قرن بیست و یکم خواهد توانست هزاران سال عمر کند».[۹]

قدرت الهی

یکی از راه‌های مهم اثبات امکان طول عمر، اعجاز و قدرت الهی است. با توجه به نصوص معتبر روایی، امام مهدی(ع)، با قدرت الهی زنده است و در میان مردم به حیات خود ادامه می‌دهد. همان خدایی که آتش را برای ابراهیم سرد و وسیله سلامتی قرار می‌دهد، عیسی و خضر را پس از قرن‌ها زنده نگه می‌دارد، می‌تواند مهدی موعود را نیز با قدرت بی‌کران خود، زنده نگه دارد. از امام حسن مجتبی(ع) نقل شده است: «يُطيلُ اللّه ُ عُمُرَهُ في غَيبَتِهِ ، ثُمَّ يُظهِرُهُ بِقُدرَتِهِ في صورَةِ شابٍّ دونَ أربَعينَ سَنَةً ، ذلِكَ لِيُعلَمَ أنّ اللّه َ عَلى كُلِّ شَيءٍ قَديرٌ »؛[۱۰] خداوند عمر او را در دوران غیبش طولانی می‌گرداند، سپس با قدرت خود او را در صورت جوانی که کمتر از چهل سال دارد ظاهر می‌سازد تا بدانند که خداوند بر هر کاری توانا است. خداوند در قرآن کریم می‌گوید ما یک ظرف طعام را صد سال[۱۱] تازه نگه داشتیم. آیا چنین خدایی نمی‌تواند عمر حجت خود را طولانی کرده و جان او را حفظ و سالم نگه دارد؟ ﴿أَوْ كَالَّذِي مَرَّ عَلَى قَرْيَةٍ وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا قَالَ أَنَّى يُحْيِي هَذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِهَا فَأَمَاتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قَالَ كَمْ لَبِثْتَ قَالَ لَبِثْتُ يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قَالَ بَلْ لَبِثْتَ مِائَةَ عَامٍ فَانْظُرْ إِلَى طَعَامِكَ وَشَرَابِكَ لَمْ يَتَسَنَّهْ وَانْظُرْ إِلَى حِمَارِكَ وَلِنَجْعَلَكَ آيَةً لِلنَّاسِ وَانْظُرْ إِلَى الْعِظَامِ كَيْفَ نُنْشِزُهَا ثُمَّ نَكْسُوهَا لَحْمًا فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ قَالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ[۱۲]

وقوع خارجی

واقعیت دیگری که در شناخت مسئله «طول عمر» و امکان آن، باید مورد نظر باشد، تجربه تاریخ طولانی بشریت است. اگر مسئله طول عمر، در تاریخ زندگی بشر اتفاق افتاده باشد –اگر چه در مواردی نه چندن زیاد- تکرار موارد یا مورد مشابه آن، امری طبیعی و معقول و قابل تحقق و قبول خواهد بود. این مطلب نیز روشن است که نقل تاریخی، به ویژه نقل متواتر و مشهور، سبب یقین و باور می‌گردد. ما می‌بینیم که کتب تاریخی، افراد زیادی از «معمرین» را نام برده‌اند و احوال و زندگی آنان را ثبت کرده‌اند. این‌گونه افراد، هم در میان افراد عادی بوده‌اند و هم در میان مشاهیر تاریخ و پیامبران. پس مسئله امکان عمر طولانی، و تحقق یافتن آن در موارد متعدد، امری است که از نظر وقوع خارجی و تحقق عینی نیز مصداق‌هایی دارد، و از نظر نقل تاریخی، قطعی و مسلم است. خداوند متعال در قرآن کریم به وقوع چنین عمرهای طولانی تصریح کرده است: ﴿وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَى قَوْمِهِ فَلَبِثَ فِيهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلَّا خَمْسِينَ عَامًا فَأَخَذَهُمُ الطُّوفَانُ وَهُمْ ظَالِمُونَ[۱۳] در حدیث نیز آمده است «عن سعيد بن جبير قال: سمعت سيد العابدين علي بن الحسين يقول: في القائم منا سنن من الانبياء سنة من أنبيا آدم و سنة من نوح... فأما من آدم و نوح فطول العمر».[۱۴] وجود معمرین در تاریخ و نیز کتب مقدس ادیان نیز ثابت است. در تورات آمده است: «... تمام ایام آدم که زیست نهصد و سی سال بود که مُرد... جمله ایام «انوش» نهصد و پنج سال بود که مُرد... و تمام ایام «قینان» نهصد و دو سال بود که مُرد... پس جمله ایام «متوشالح» نهصد و شصت و نه سال بود که مُرد.»...[۱۵]

عمرهای طولانی موجود

اکنون نیز افرادی هستند که دارای عمر طولانی بوده و مدت عمر آنان بسیار از امام مهدی(ع) بیشتر است. نمونه بدون تردید آن حضرت عیسی(ع) است؛ شیعه و اهل سنت بنابر نص قرآن معتقد است حضرت عیسی(ع) کشته نشده است و نیز بنابر روایات فریقین ایشان در زمان ظهور خواهد آمد و امام مهدی(ع) را همراهی خواهد کرد. بر این اساس، عمر حضرت عیسی(ع) نزدیک به هزار سال بیش از امام مهدی(ع) خواهد بود. ﴿وَقَوْلِهِمْ إِنَّا قَتَلْنَا الْمَسِيحَ عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ رَسُولَ اللَّهِ وَمَا قَتَلُوهُ وَمَا صَلَبُوهُ وَلَٰكِنْ شُبِّهَ لَهُمْ ۚ وَإِنَّ الَّذِينَ اخْتَلَفُوا فِيهِ لَفِي شَكٍّ مِنْهُ ۚ مَا لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِلَّا اتِّبَاعَ الظَّنِّ ۚ وَمَا قَتَلُوهُ يَقِينًا * بَلْ رَفَعَهُ اللَّهُ إِلَيْهِ وَكَانَ اللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا * وَإِن مِّنْ أَهْلِ الْكِتَابِ إِلَّا لَيُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ ۖ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ يَكُونُ عَلَيْهِمْ شَهِيدًا.[۱۶] حتی اهل سنت معتقدند دجال که از فتنه‌های آخرالزمان شمرده شده است، از زمان پیامبر تا کنون زنده بوده و تا اینکه خروج کند. گنجی شافعی از علمای اهل سنت می‌گوید: و لا امتناع في بقائه بدليل بقاء عيسي و الياس و الخضر من أوليائ الله تعالي و بقاء الدجال و إبليس الملعونين اعداء الله تعالي، و هؤلاء قد ثبت بقاؤهم بالكتاب و السنة؛[۱۷] امتناعی در بقای مهدی(ع) نیست به دلیل بقای عیسی و الیاس و خضر که از اولیای الهی هستند، و نیز بقای دجال و ابلیس که ملعون بوده و دشمن خدا هستند. خواجه نصیر الدین طوسی می‌گوید: و يعارض المستبعد من المسلمين بما ذهبوا إليه من القول بطول المدة و الغيبة في الخضر و الياس(ع) من الأنبياء و الدجال و السامري من الأشقيا. و يقال: إذا جاز في الطرفين ذلك، فلم لا يجوز في الواسطة مثله، اي في الأولياء.[۱۸][۱۹].

نویسنده: آقای واثق

مقدمه

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۳۲۲. در قائم سنتی از نوح(ع) است و در آن طول عمر است.
  2. «و به راستی ما نوح را به سوی قومش فرستادیم و هزار سال- جز پنجاه سال- میان آنان به سر برد آنگاه سیلاب آنان را فرو گرفت در حالی که ستمگر بودند» سوره عنکبوت، آیه ۱۴.
  3. کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۶۵۲. نشانه‌اش این است که در سنّ پیری است ولی منظرش جوان است به گونه‌ای که بیننده می‌‌پندارد چهل ساله و یا کمتر از آن است و نشانه دیگرش آن است که به گذشت شب و روز پیر نشود تا آنکه اجلش فرا رسد.
  4. ر.ک: شرح المقاصد، ج ۵، ص ۳۱۳؛ همچنین ابن تیمیه در کتاب «منهاج السنة» می‌گوید: عمر کردن یکی از مسلمانان برابر این مدت، طبق عادت عمر افراد در امت پیامبر، یک امری است که دروغ بودن آن آشکار است پس شناخته نشده کسی در اسلام به دنیا بیاید و بیش از صد و بیست سال عمر کند، چه رسد به این مقدار منهاج السنة النبویة، ج ۴، ص ۹۱.
  5. کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص ۵۲۳ – ۵۳۲.
  6. «ای مردم! اگر در رستخیز تردیدی دارید (بنگرید که) ما شما را از خاکی آفریدیم آنگاه از نطفه‌ای سپس از دلمه خونی سرانجام از گوشتپاره‌ای به اندام یا بی‌اندام تا (حق را) برایتان روشن داریم و در زهدان‌ها آنچه را بخواهیم تا زمانی معیّن استوار می‌داریم سپس شما را» سوره حج، آیه ۵.
  7. «خداوند شما را از خاکی آفرید، سپس از نطفه‌ای سپس شما را بصورت زوج‌هایی قرار داد هیچ جنس ماده‌ای باردار نمی‌شود و وضع حمل نمی‌کند مگر به علم او، و هیچ کس عمر طولانی نمی‌کند، یا از عمرش کاسته نمی‌شود مگر اینکه در کتاب (علم خداوند) ثبت است اینها همه برای خداوند آسان است» سوره فاطر، آیه ۱۱.
  8. راز طول عمر امام زمان، علی اکبر مهدی‌پور، ص ۱۳.
  9. مجله دانشمند، سال ۶، ص ۱۴۷.
  10. کمال الدین و تمام النعمه، ج ۱، ص ۳۱۶.
  11. اگر عمر متوسط طعامی را آن هم در هوای آزاد یک هفته بدانیم، عمر طعام مورد اشاره ۵۲۰۰ برابر عمر طبیعی ان خواهد بود.
  12. «یا همچون (داستان) آن کس که بر (خرابه‌های) شهری (با خانه‌هایی) فرو ریخته گذشت. گفت: چگونه خداوند (مردم) این (شهر) را پس از مرگ آن (ها) زنده می‌گرداند؟ و خداوند همو را صد سال میراند و سپس (دوباره به جهان) باز آورد؛ فرمود:» سوره بقره، آیه ۲۵۹.
  13. «و به راستی ما نوح را به سوی قومش فرستادیم و هزار سال- جز پنجاه سال- میان آنان به سر برد آنگاه سیلاب آنان را فرو گرفت در حالی که ستمگر بودند» سوره عنکبوت، آیه ۱۴.
  14. کمال الدین و تمام النعمه، ج ۱، ص ۳۲۲، ح ۳.
  15. تورات (ترجمه فاضل خانی)، سفر پیدایش باب پنجم، آیات ۵ – ۳۲.
  16. «و هم از این رو که گفتند: ما مسیح عیسی بن مریم رسول خدا را کشتیم، در صورتی که او را نه کشتند و نه به دار کشیدند بلکه امر بر آنها مشتبه شد؛ و همانا آنان که درباره او عقاید مختلف اظهار داشتند از روی شک و تردید سخنی گفتند و عالم به او نبودند جز آنکه از پی گمان خود می‌رفتند؛ و به طور یقین مسیح را نکشتند* بلکه خداوند او را نزد خویش فرا برد و خداوند پیروزمندی فرزانه است * و هیچ کس از اهل کتاب نیست جز آنکه پیش از مرگ به وی (عیسی) ایمان خواهد آورد و در روز قیامت او بر آنان گواه خواهد بود» نساء ۱۵۷-۱۵۹.
  17. البیان فی أخبار صاحب الزمان(ص)؛ الباب الخامس و العشرون فی الدلالة علی کون المهدی(ع) حیا باقیا مذ غیبته الی الآن.
  18. رسائل الخواجة نصیر الدین الطوسی، رسالة الامامة، ص ۴۳۳.
  19. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵، جلد ۲ ص ۱۲۳-۱۲۹.
  20. سوره هود، ۳۸ تا ۴۸.
  21. سوره انبیاء، ۶۹.
  22. سوره قصص، ۳۲ و طه، ۲۰ و شعرا، ۳۲.
  23. سوره انبیاء، ۹۱.
  24. سوره مریم، ۲۷ تا ۳۴.
  25. سیمای آفتاب، حبیب الله طاهری، ۹۹.
  26. امامت و مهدویت، ج ۲، ص ۳۷۳.
  27. سوره عنکبوت، ۱۴.
  28. سوره نساء، ۱۵۸.
  29. سوره کهف، ۶۵ تا ۸۲.
  30. اولین دانشگاه و آخرین پیامبر، ج ۲، ص ۲۲۰.
  31. مصلح جهانی، ص ۶۷.
  32. آخرین امید، داود الهامی، ص ۳۳۷.
  33. پیام امام زمان، حجازی، ص ۱۷۳.
  34. تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۴۷۱-۴۷۳.