آثار قیام امام حسین: تفاوت میان نسخهها
(←پانویس) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۱۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۲: | خط ۲: | ||
| موضوع مرتبط = قیام امام حسین | | موضوع مرتبط = قیام امام حسین | ||
| عنوان مدخل = | | عنوان مدخل = | ||
| مداخل مرتبط = | | مداخل مرتبط = [[آثار قیام امام حسین در تاریخ اسلامی]] | ||
| پرسش مرتبط = | | پرسش مرتبط = | ||
}} | }} | ||
== کارکردهای | == کارکردهای اجتماعی == | ||
=== کارکرد نخست: شخصیتیافتن جامعه === | |||
[[ | [[شهادت حسین بن علی]]{{ع}}، سبب نیرو گرفتن [[اسلام]] شد؛ زیرا که نهضت او یک [[حماسه]] بزرگ [[اسلامی]] و [[الهی]] بود. شهادت امام [[حیات]] تازهای در عالم اسلام دمید. اثر و خاصیت یک سخن یا تاریخچه و یا شخصیت حماسی این است که در [[روح]] یک ملت موج به وجود میآورد، [[حمیت]] و [[غیرت]] به وجود میآورد، [[شجاعت]] و [[صلابت]] به وجود میآورد. در بدنها، [[خونها]] را به حرکت و جوشش در میآورد، و تنها را از رخوت و [[سستی]] خارج میکند، و آنها را چابک و چالاک مینماید. | ||
بعد از [[شهادت امام حسین]]{{ع}} رونقی در [[اسلام]] پیدا شد؛ این اثر در [[اجتماع]] از آن جهت بود که [[امام حسین]]{{ع}} با حرکتهای قهرمانانه خود [[روح]] [[مردم]] [[مسلمان]] را زنده کرد، احساسهای [[بردگی]] و اسارتی را که از اواخر زمان عثمان و تمام دوره [[معاویه]] بر روح [[جامعه اسلامی]] حکمفرما بود، تضعیف کرد و [[ترس]] را ریخت، [[احساس]] [[عبودیت]] [در برابر [[خلق]]] را زایل کرد. به عبارت دیگر به اجتماع [[اسلامی]] [[شخصیت]] داد. او بر روی نقطهای در اجتماع انگشت گذاشت که بعداً اجتماع در خودش احساس شخصیت کرد. [[امویان]]، شخصیت اسلامی را در میان [[مسلمانان]] میراندند. مسلمانان تصور [[درستی]] از [[هدفها]] و ایدهآلهای اسلام نداشتند. | |||
شخصیت دادن به یک [[ملت]] به این است که به آنها [[عشق]] و ایدهآل داده شود و اگر عشقها و ایدهآلهایی دارند که رویش را غبار گرفته است آن گرد و غبار را زدود و دو مرتبه آن را زنده کرد<ref>مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج۱۷، ص۵۱-۵۷.</ref>.<ref>[[محمد باقر پورامینی|پورامینی، محمد باقر]]، [[حماسه عاشورا (کتاب)|حماسه عاشورا]]، ص ۲۱.</ref> | |||
== کارکردهای سیاسی== | |||
روند [[انحرافی]] پس از [[رسول خدا]] {{صل}} تا سال شصت هجری ـ که [[روز]] به روز افزونتر میگردید ـ هرگز مجال آن را نمیداد که [[اسلام]] و کارکردهای [[اجتماعی]]، [[اقتصادی]]، [[حکومتی]] و [[سیاسی]] آن عیان گردد و کارکرد صحیح خود را به انجام رساند. | |||
از [[ | ازهمگسیختگی اجتماعی [[مسلمانان]]، تخریب و تضعیف روحیۀ [[استقامت]] و [[شهادتطلبی]] در میان مسلمانان، از میان رفتن [[فرهنگ]] [[ظلمستیزی]] و [[عدالتخواهی]]، و خو نمودن با [[ظلم]]، انحطاط روز افزون فرهنگ آزادیخواهی در مُرداب اختناق و [[استبداد]]، از میان رفتن غیرت دینی مسلمانان، به فراموش سپاری فرهنگ [[جهاد]] و از یاد بردن فریضۀ مهم [[امر به معروف و نهی از منکر]] از سوی مسلمانان و به تدریج از میان رفتن اصل مهم [[اندیشه]] راستین اسلام، یعنی [[امامت]] در پسِ ابرهای [[جاهلی]]، از ثمرات [[خلافت]] و [[ملوکیت]] بود که [[قیام]] علیه [[حکومت اموی]] را ضروری میساخت. | ||
قیام امام حسین {{ع}} اقدامی خونین در تصحیح و گرداندن کارکردهای | از [[قیام امام حسین]] {{ع}} در عاشورای سال شصت و یک هجری باید به عنوان [[نهضت]] و تداوم اقدامات پدر بزرگوارش حضرت [[امام علی]] {{ع}} یاد نمود که در پی بر تن نمودن [[جامه]] راستین بر تن اسلام [[نبوی]] {{صل}} بود. از [[قیام حسینی]] باید به عنوان حادثهای یاد نمود که زمینۀ کارکرد صحیح اسلام را در امور اجتماعی، اقتصادی، مذهبی، سیاسی و... مهیا مینمود. قیام امام حسین {{ع}} اقدامی خونین در تصحیح و گرداندن کارکردهای اسلام نبوی {{صل}} بود. | ||
بدیهی است که کارکردهای سیاسی عاشورا را به لحاظ [[زمان]] میبایست به دو شاخه: کوتاه مدت و بلند مدت تقسیم نمود. اما مناسب است کارکردهای بلند مدت و کوتاه مدت با یکدیگر تلفیق شوند و نتیجۀ هر کارکرد را به لحاظ زمانی در ذیل هر کارکرد آورده شوند: | |||
=== کارکرد نخست: | === کارکرد نخست: احیای اندیشه امامت === | ||
=== کارکرد دوم: [[احیای فرهنگ جهاد]] === | {{اصلی|احیای اندیشه امامت}} | ||
=== کارکرد | پس از [[رحلت رسول خدا]] جریان طبیعی اسلام که بر اصل بنیادین «امامت» پایهگذاری شده بود با دسایس بنیان گذاران [[خلافت]] به [[انحراف]] کشیده شد و «خلافت» جایگزین آن گردید. «[[امامت]]» در [[اسلام]] مهمترین اصلی است که سایر [[اصول اسلام]] در پرتو آن [[تکامل]] مییابند و بدیهی است که با اختلال در کارکرد «امامت» سایر اصول اسلام نیز به اختلال و عدم کارکرد صحیح میانجامند. همان اتفاقی که پس از [[پیامبر]] گریبان گیر [[جامعۀ اسلامی]] گردید. یکی از آثار قیام امام حسین {{ع}} بازگرداندن این جریان به مسیر اصلی خود بود<ref>[[سید محسن آل سید غفور|آل سید غفور، سید محسن]]، [[کارکردهای سیاسی عاشورا (مقاله)|مقاله «کارکردهای سیاسی عاشورا»]] [[فرهنگ عاشورایی ج۸ (کتاب)|فرهنگ عاشورایی ج۸]]، ص ۲۸ ـ ۳۴.</ref>. | ||
=== کارکرد چهارم: | |||
=== کارکرد دوم: احیای فرهنگ جهاد === | |||
{{اصلی|احیای فرهنگ جهاد}} | |||
از مهمترین کارکردهای [[سیاسی]] حادثه عظیم [[عاشورا]] احیای فرهنگ جهاد در میان [[امت مسلمان]] بود؛ زیرا با بروز مجدد روحیه [[جاهلی]] و خوگیری روزافزون [[حاکمان]] به [[ملوک]] [[پادشاهی]] ـ پس از [[رسول خدا]] {{صل}} ـ به تدریج اصول و فروع اسلام رنگ باختن را آغاز کرد؛ از جمله این اصول و فروع، جهاد بود. به [[یقین]] سرآغاز این رنگ باختن را میتوان [[سرپیچی]] نمودن سران [[سقیفه]] از فرمان پیامبر [[اسلام]] در [[سپاه اسامه]]، آن هم به بهانه [[جوانی]] فرمانده سپاه دانست. قیام و جهاد [[حسینی]] الگویی گردید برای عدالتخواهان و آزادیخواهان. برای کسانی که [[ظلم و ستم]] را میدیدند و [[وظیفه]] خود میدانستند تا در برابر آن [[ایستادگی]] کنند. این قیام به لحاظ تأثیر، هم در کوتاه مدت و هم در دراز مدت [[اسوه]] ستمستیزان گردیده است<ref>[[سید محسن آل سید غفور|آل سید غفور، سید محسن]]، [[کارکردهای سیاسی عاشورا (مقاله)|مقاله «کارکردهای سیاسی عاشورا»]] [[فرهنگ عاشورایی ج۸ (کتاب)|فرهنگ عاشورایی ج۸]]، ص ۳۷.</ref>. | |||
=== کارکرد سوم: زمینهسازی تشکیل حکومت اسلامی === | |||
{{اصلی|زمینهسازی تشکیل حکومت اسلامی}} | |||
یکی از کارکردهای [[سیاسی]] مهم عاشورا که در عین حال برخاسته از دو کارکرد دیگر ([[احیای اندیشه امامت]] و [[احیای فرهنگ جهاد]]) است؛ زمینهسازی برای تشکیل حکومت اسلامی است. به این معنا که با جهاد و سرنگونی [[حکومت استبدادی]] زمینه برای [[حکومت اسلامی]] فراهم میآید تا اندیشۀ [[امامت]] در آن گفتمان، مسلط گردد. | |||
[[حکومت]] از موضوعات اساسی و بنیادی است که نقش برجسته آن در زندگی اجتماعی انکارناپذیر است. پس از [[ضرورت وجود حکومت]]، این سؤال مطرح است که چه کسی باید حکمرانی کند و زمام امور [[مسلمین]] را بر عهده گیرد؟ آنچه مسلم است این است که امامت و حکومت بر مسلمین شرایطی دارد که؛ از جملۀ میبایست آگاهترین و عالمترین شخص از [[مردمان]] به [[احکام الهی]]، مدیر و مدبر در امر [[سیاست]] و به دور از [[فساد]] و [[ظلم]] باشد. | |||
[[قیام کربلا]] ([[ضرورت]] ساقط نمودن ساختار سیاسی [[طاغوت]]، ارایه ساختار سیاسی متناسب با [[اسلام]] است که مورد ارزیابی قرار میگیرد و [[هدف]] [[اسلامی]] ـ [[انسانی]] از تشکیل حکومت) [[الگو]] و اسوهای است که از [[قیام امام حسین]] {{ع}} به عنوان کارکرد [[سیاسی]] مهم میتوان اخذ نمود؛ چنان که [[حضرت امام حسین]] {{ع}} در این باره میفرمایند: {{متن حدیث|وَ لَکُمْ فِيَّ أسْوَةٌ}}<ref>جواد قیومی اصفهانی، صحیفة الحسین {{ع}}، ص۲۷۵؛ موسوعة کلمات الامام الحسین {{ع}}، ص۳۶۱.</ref>؛ «عمل من در این [[قیام]] الگوی شماست»<ref>[[سید محسن آل سید غفور|آل سید غفور، سید محسن]]، [[کارکردهای سیاسی عاشورا (مقاله)|مقاله «کارکردهای سیاسی عاشورا»]] [[فرهنگ عاشورایی ج۸ (کتاب)|فرهنگ عاشورایی ج۸]]، ص ۴۶.</ref>. | |||
=== کارکرد چهارم: احیای فرهنگ امر به معروف و نهی از منکر === | |||
{{اصلی|احیای فرهنگ امر به معروف و نهی از منکر}} | |||
[[تحریف]] [[اسلام]] نبوی {{صل}}، [[قربانی]] گردیدن [[عدالت]] در [[جامعۀ اسلامی]]، [[ستم]] بر [[انسانها]] و [[مسلمانان]]، [[تفرقه]] میان [[امت اسلامی]] و... از تبعات استیلای نا به [[حق]] [[امویان]] در جامه [[حاکمان]] [[اسلامی]] بود، از این رو [[قیام امام حسین]] {{ع}} به عنوان آخرین مرحله امر به معروف و نهی از منکر در جهت رسواسازی و اسقاط امویان از [[قدرت]] و تاج و تخت [[پادشاهی]] است؛ هر چند که به شهادت امام {{ع}} و [[اصحاب]] و [[انصار]] بیانجامد. | |||
کارکرد [[سیاسی]] [[امر به معروف و نهی از منکر]] [[عاشورا]] را نمیتوان مربوط به زمانی خاص دانست، بلکه هم تأثیر زمانی کوتاه مدت و هم بلند مدت را داشته و دارد<ref>[[سید محسن آل سید غفور|آل سید غفور، سید محسن]]، [[کارکردهای سیاسی عاشورا (مقاله)|مقاله «کارکردهای سیاسی عاشورا»]] [[فرهنگ عاشورایی ج۸ (کتاب)|فرهنگ عاشورایی ج۸]]، ص ۵۵.</ref>. | |||
== منابع == | == منابع == |
نسخهٔ کنونی تا ۱۷ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۰۸:۰۲
کارکردهای اجتماعی
کارکرد نخست: شخصیتیافتن جامعه
شهادت حسین بن علی(ع)، سبب نیرو گرفتن اسلام شد؛ زیرا که نهضت او یک حماسه بزرگ اسلامی و الهی بود. شهادت امام حیات تازهای در عالم اسلام دمید. اثر و خاصیت یک سخن یا تاریخچه و یا شخصیت حماسی این است که در روح یک ملت موج به وجود میآورد، حمیت و غیرت به وجود میآورد، شجاعت و صلابت به وجود میآورد. در بدنها، خونها را به حرکت و جوشش در میآورد، و تنها را از رخوت و سستی خارج میکند، و آنها را چابک و چالاک مینماید.
بعد از شهادت امام حسین(ع) رونقی در اسلام پیدا شد؛ این اثر در اجتماع از آن جهت بود که امام حسین(ع) با حرکتهای قهرمانانه خود روح مردم مسلمان را زنده کرد، احساسهای بردگی و اسارتی را که از اواخر زمان عثمان و تمام دوره معاویه بر روح جامعه اسلامی حکمفرما بود، تضعیف کرد و ترس را ریخت، احساس عبودیت [در برابر خلق] را زایل کرد. به عبارت دیگر به اجتماع اسلامی شخصیت داد. او بر روی نقطهای در اجتماع انگشت گذاشت که بعداً اجتماع در خودش احساس شخصیت کرد. امویان، شخصیت اسلامی را در میان مسلمانان میراندند. مسلمانان تصور درستی از هدفها و ایدهآلهای اسلام نداشتند.
شخصیت دادن به یک ملت به این است که به آنها عشق و ایدهآل داده شود و اگر عشقها و ایدهآلهایی دارند که رویش را غبار گرفته است آن گرد و غبار را زدود و دو مرتبه آن را زنده کرد[۱].[۲]
کارکردهای سیاسی
روند انحرافی پس از رسول خدا (ص) تا سال شصت هجری ـ که روز به روز افزونتر میگردید ـ هرگز مجال آن را نمیداد که اسلام و کارکردهای اجتماعی، اقتصادی، حکومتی و سیاسی آن عیان گردد و کارکرد صحیح خود را به انجام رساند.
ازهمگسیختگی اجتماعی مسلمانان، تخریب و تضعیف روحیۀ استقامت و شهادتطلبی در میان مسلمانان، از میان رفتن فرهنگ ظلمستیزی و عدالتخواهی، و خو نمودن با ظلم، انحطاط روز افزون فرهنگ آزادیخواهی در مُرداب اختناق و استبداد، از میان رفتن غیرت دینی مسلمانان، به فراموش سپاری فرهنگ جهاد و از یاد بردن فریضۀ مهم امر به معروف و نهی از منکر از سوی مسلمانان و به تدریج از میان رفتن اصل مهم اندیشه راستین اسلام، یعنی امامت در پسِ ابرهای جاهلی، از ثمرات خلافت و ملوکیت بود که قیام علیه حکومت اموی را ضروری میساخت.
از قیام امام حسین (ع) در عاشورای سال شصت و یک هجری باید به عنوان نهضت و تداوم اقدامات پدر بزرگوارش حضرت امام علی (ع) یاد نمود که در پی بر تن نمودن جامه راستین بر تن اسلام نبوی (ص) بود. از قیام حسینی باید به عنوان حادثهای یاد نمود که زمینۀ کارکرد صحیح اسلام را در امور اجتماعی، اقتصادی، مذهبی، سیاسی و... مهیا مینمود. قیام امام حسین (ع) اقدامی خونین در تصحیح و گرداندن کارکردهای اسلام نبوی (ص) بود.
بدیهی است که کارکردهای سیاسی عاشورا را به لحاظ زمان میبایست به دو شاخه: کوتاه مدت و بلند مدت تقسیم نمود. اما مناسب است کارکردهای بلند مدت و کوتاه مدت با یکدیگر تلفیق شوند و نتیجۀ هر کارکرد را به لحاظ زمانی در ذیل هر کارکرد آورده شوند:
کارکرد نخست: احیای اندیشه امامت
پس از رحلت رسول خدا جریان طبیعی اسلام که بر اصل بنیادین «امامت» پایهگذاری شده بود با دسایس بنیان گذاران خلافت به انحراف کشیده شد و «خلافت» جایگزین آن گردید. «امامت» در اسلام مهمترین اصلی است که سایر اصول اسلام در پرتو آن تکامل مییابند و بدیهی است که با اختلال در کارکرد «امامت» سایر اصول اسلام نیز به اختلال و عدم کارکرد صحیح میانجامند. همان اتفاقی که پس از پیامبر گریبان گیر جامعۀ اسلامی گردید. یکی از آثار قیام امام حسین (ع) بازگرداندن این جریان به مسیر اصلی خود بود[۳].
کارکرد دوم: احیای فرهنگ جهاد
از مهمترین کارکردهای سیاسی حادثه عظیم عاشورا احیای فرهنگ جهاد در میان امت مسلمان بود؛ زیرا با بروز مجدد روحیه جاهلی و خوگیری روزافزون حاکمان به ملوک پادشاهی ـ پس از رسول خدا (ص) ـ به تدریج اصول و فروع اسلام رنگ باختن را آغاز کرد؛ از جمله این اصول و فروع، جهاد بود. به یقین سرآغاز این رنگ باختن را میتوان سرپیچی نمودن سران سقیفه از فرمان پیامبر اسلام در سپاه اسامه، آن هم به بهانه جوانی فرمانده سپاه دانست. قیام و جهاد حسینی الگویی گردید برای عدالتخواهان و آزادیخواهان. برای کسانی که ظلم و ستم را میدیدند و وظیفه خود میدانستند تا در برابر آن ایستادگی کنند. این قیام به لحاظ تأثیر، هم در کوتاه مدت و هم در دراز مدت اسوه ستمستیزان گردیده است[۴].
کارکرد سوم: زمینهسازی تشکیل حکومت اسلامی
یکی از کارکردهای سیاسی مهم عاشورا که در عین حال برخاسته از دو کارکرد دیگر (احیای اندیشه امامت و احیای فرهنگ جهاد) است؛ زمینهسازی برای تشکیل حکومت اسلامی است. به این معنا که با جهاد و سرنگونی حکومت استبدادی زمینه برای حکومت اسلامی فراهم میآید تا اندیشۀ امامت در آن گفتمان، مسلط گردد.
حکومت از موضوعات اساسی و بنیادی است که نقش برجسته آن در زندگی اجتماعی انکارناپذیر است. پس از ضرورت وجود حکومت، این سؤال مطرح است که چه کسی باید حکمرانی کند و زمام امور مسلمین را بر عهده گیرد؟ آنچه مسلم است این است که امامت و حکومت بر مسلمین شرایطی دارد که؛ از جملۀ میبایست آگاهترین و عالمترین شخص از مردمان به احکام الهی، مدیر و مدبر در امر سیاست و به دور از فساد و ظلم باشد.
قیام کربلا (ضرورت ساقط نمودن ساختار سیاسی طاغوت، ارایه ساختار سیاسی متناسب با اسلام است که مورد ارزیابی قرار میگیرد و هدف اسلامی ـ انسانی از تشکیل حکومت) الگو و اسوهای است که از قیام امام حسین (ع) به عنوان کارکرد سیاسی مهم میتوان اخذ نمود؛ چنان که حضرت امام حسین (ع) در این باره میفرمایند: «وَ لَکُمْ فِيَّ أسْوَةٌ»[۵]؛ «عمل من در این قیام الگوی شماست»[۶].
کارکرد چهارم: احیای فرهنگ امر به معروف و نهی از منکر
تحریف اسلام نبوی (ص)، قربانی گردیدن عدالت در جامعۀ اسلامی، ستم بر انسانها و مسلمانان، تفرقه میان امت اسلامی و... از تبعات استیلای نا به حق امویان در جامه حاکمان اسلامی بود، از این رو قیام امام حسین (ع) به عنوان آخرین مرحله امر به معروف و نهی از منکر در جهت رسواسازی و اسقاط امویان از قدرت و تاج و تخت پادشاهی است؛ هر چند که به شهادت امام (ع) و اصحاب و انصار بیانجامد.
کارکرد سیاسی امر به معروف و نهی از منکر عاشورا را نمیتوان مربوط به زمانی خاص دانست، بلکه هم تأثیر زمانی کوتاه مدت و هم بلند مدت را داشته و دارد[۷].
منابع
پانویس
- ↑ مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج۱۷، ص۵۱-۵۷.
- ↑ پورامینی، محمد باقر، حماسه عاشورا، ص ۲۱.
- ↑ آل سید غفور، سید محسن، مقاله «کارکردهای سیاسی عاشورا» فرهنگ عاشورایی ج۸، ص ۲۸ ـ ۳۴.
- ↑ آل سید غفور، سید محسن، مقاله «کارکردهای سیاسی عاشورا» فرهنگ عاشورایی ج۸، ص ۳۷.
- ↑ جواد قیومی اصفهانی، صحیفة الحسین (ع)، ص۲۷۵؛ موسوعة کلمات الامام الحسین (ع)، ص۳۶۱.
- ↑ آل سید غفور، سید محسن، مقاله «کارکردهای سیاسی عاشورا» فرهنگ عاشورایی ج۸، ص ۴۶.
- ↑ آل سید غفور، سید محسن، مقاله «کارکردهای سیاسی عاشورا» فرهنگ عاشورایی ج۸، ص ۵۵.