تفسیر اِعراب: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{ | {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = تفسیر | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = | پرسش مرتبط = }} | ||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
[[زرکشی]] در کتاب [[البرهان]] و [[سیوطی]] در الإتقان ذیل بحث اِعراب کلمات [[قرآن]]، به دو اصطلاح اشاره میکنند که گاهی در کلمات نحویان دیده میشود: تفسیر معنا و [[تفسیر]] [[اعراب]]؛ یعنی گاهی تفسیر و معنایی از یک جمله ارائه میشود که بر اساس معنا (با توجه به مجموعه قرائن و [[سیاق]] جملات) و فارغ از ملاحظات [[قوانین]] ادبی و نحوی است، که در این صورت، [[مخالفت]] احتمالی این روش [[تفسیری]] و معنایی با [[صناعت ادبی]] و نحوی ضرری ندارد. اما گاهی در صدد تفسیر عبارت با ملاحظه اِعراب کلمات و ترکیبات موجود در عبارت هستیم. در این صورت، باید بر اساس قوانین ادبی و نحوی عمل کرده، به آنها ملتزم باشیم؛ مثلاً سیبویه درباره معنای [[آیه]]{{متن قرآن|وَمَثَلُ الَّذِينَ كَفَرُوا كَمَثَلِ الَّذِي يَنْعِقُ بِمَا لَا يَسْمَعُ}}<ref>«و داستان کافران، چون داستان کسی است که حیوانی را بانگ میکند که جز فراخواندن و آوایی نمیشنود؛ (اینان) کرند، لالند، نابینایند، از این رو خرد نمیورزند» سوره بقره، آیه ۱۷۱.</ref> میگوید: {{عربی|"مَثَلُکم و مَثَلُ الذین کفروا...}}، و شارحان [[کلام]] سیبویه [[اختلاف]] کردهاند؛ برخی کلام وی را از قبیل [[تفسیر معنا]] دانستهاند؛ لذا نیازی به دخل و [[تصرف]] در عبارت و تقدیر چیزی نمیبینند، اما برخی دیگر که سخن سیبویه را از قبیل تفسیر اعراب" دانستهاند، کوشیدهاند کلام وی را با تقدیر چند کلمه، با [[قواعد]] نحوی سازگار کنند<ref>زرکشی، محمد بن بهادر، البرهان فی علوم القرآن(باحاشیه) | [[زرکشی]] در کتاب [[البرهان]] و [[سیوطی]] در الإتقان ذیل بحث اِعراب کلمات [[قرآن]]، به دو اصطلاح اشاره میکنند که گاهی در کلمات نحویان دیده میشود: تفسیر معنا و [[تفسیر]] [[اعراب]]؛ یعنی گاهی تفسیر و معنایی از یک جمله ارائه میشود که بر اساس معنا (با توجه به مجموعه قرائن و [[سیاق]] جملات) و فارغ از ملاحظات [[قوانین]] ادبی و نحوی است، که در این صورت، [[مخالفت]] احتمالی این روش [[تفسیری]] و معنایی با [[صناعت ادبی]] و نحوی ضرری ندارد. اما گاهی در صدد تفسیر عبارت با ملاحظه اِعراب کلمات و ترکیبات موجود در عبارت هستیم. در این صورت، باید بر اساس قوانین ادبی و نحوی عمل کرده، به آنها ملتزم باشیم؛ مثلاً سیبویه درباره معنای [[آیه]]{{متن قرآن|وَمَثَلُ الَّذِينَ كَفَرُوا كَمَثَلِ الَّذِي يَنْعِقُ بِمَا لَا يَسْمَعُ}}<ref>«و داستان کافران، چون داستان کسی است که حیوانی را بانگ میکند که جز فراخواندن و آوایی نمیشنود؛ (اینان) کرند، لالند، نابینایند، از این رو خرد نمیورزند» سوره بقره، آیه ۱۷۱.</ref> میگوید: {{عربی|"مَثَلُکم و مَثَلُ الذین کفروا...}}، و شارحان [[کلام]] سیبویه [[اختلاف]] کردهاند؛ برخی کلام وی را از قبیل [[تفسیر معنا]] دانستهاند؛ لذا نیازی به دخل و [[تصرف]] در عبارت و تقدیر چیزی نمیبینند، اما برخی دیگر که سخن سیبویه را از قبیل تفسیر اعراب" دانستهاند، کوشیدهاند کلام وی را با تقدیر چند کلمه، با [[قواعد]] نحوی سازگار کنند<ref>زرکشی، محمد بن بهادر، البرهان فی علوم القرآن(باحاشیه)، جلد۱،صفحه ۳۰۴؛ سیوطی، عبد الرحمان بن ابی بکر، الاتقان فی علوم القرآن، جلد۱،صفحه ۳۲۰.</ref>.<ref>[[فرهنگنامه علوم قرآنی (کتاب)|فرهنگ نامه علوم قرآنی]]، ج۱، ص۱۷۵۹.</ref> | ||
{{تفسیر}} | {{تفسیر}} | ||
خط ۱۶: | خط ۱۴: | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده:تفسیر]] | [[رده:تفسیر]] |
نسخهٔ کنونی تا ۷ مارس ۲۰۲۴، ساعت ۰۸:۱۱
مقدمه
زرکشی در کتاب البرهان و سیوطی در الإتقان ذیل بحث اِعراب کلمات قرآن، به دو اصطلاح اشاره میکنند که گاهی در کلمات نحویان دیده میشود: تفسیر معنا و تفسیر اعراب؛ یعنی گاهی تفسیر و معنایی از یک جمله ارائه میشود که بر اساس معنا (با توجه به مجموعه قرائن و سیاق جملات) و فارغ از ملاحظات قوانین ادبی و نحوی است، که در این صورت، مخالفت احتمالی این روش تفسیری و معنایی با صناعت ادبی و نحوی ضرری ندارد. اما گاهی در صدد تفسیر عبارت با ملاحظه اِعراب کلمات و ترکیبات موجود در عبارت هستیم. در این صورت، باید بر اساس قوانین ادبی و نحوی عمل کرده، به آنها ملتزم باشیم؛ مثلاً سیبویه درباره معنای آیه﴿وَمَثَلُ الَّذِينَ كَفَرُوا كَمَثَلِ الَّذِي يَنْعِقُ بِمَا لَا يَسْمَعُ﴾[۱] میگوید: "مَثَلُکم و مَثَلُ الذین کفروا...، و شارحان کلام سیبویه اختلاف کردهاند؛ برخی کلام وی را از قبیل تفسیر معنا دانستهاند؛ لذا نیازی به دخل و تصرف در عبارت و تقدیر چیزی نمیبینند، اما برخی دیگر که سخن سیبویه را از قبیل تفسیر اعراب" دانستهاند، کوشیدهاند کلام وی را با تقدیر چند کلمه، با قواعد نحوی سازگار کنند[۲].[۳]
جستارهای وابسته
- تفاسیر تابعین تابعین
- تفاسیر تک نگار
- تفاسیر عصر جدید
- تفاسیر عصر کهن
- تفاسیر لغوی
- تفسیر اجتهادی
- تفسیر اجمالی قرآن
- تفسیر اِعراب
- تفسیر قرآن به مقتضای عقل
- تفسیر باطنی
- تفسیر مالکیه
- تفسیر روایی
- تفسیر مسلسل
- تفسیر قرآن به کلام صحابه
- تفسیر قرآن با قول تابعی
- تفسیر قرآن با قرآن
- تفسیر عهد نبوت
- تفسیر عهد رسالت
- تفسیر عهد صحابه
- تفسیر غریب قرآن
- تفسیر عقلی
- تفسیر پلورالیستی قرآن
- تفسیر تبیینی قرآن
- تفسیر تحلیلی
- تفسیر بلاغی
- تفسیر تدبری قرآن
- تفسیر تمسکی قرآن
- تفسیر عصر تابعین
- تفسیر در عصر تدوین
- تفسیر عصر پیامبر خاتم
- تفسیر درایی
- تفسیر زبدة البیان
- تفسیر سکولاریستی قرآن
- تفسیر سیستمی
- تفسیر عبدالله بن عباس
- تفسیر قرآن به قرآن
- تفسیر لفظی قرآن
- تفسیر لیبرالیستی قرآن
- تفسیر مأثور
- تفسیر معتزله
- تفسیر مجمل به مبین
- تفسیر مطلق به مقید
- تفسیر معتزلیان جدید
- تفسیر معنا
- تفسیر معنوی قرآن
- تفسیر نو اعتزالی
- تفسیر وجوه قرآن
- تفسیر ترتیبی
- تفسیر مزجی
- تفسیر موضوعی
- تفسیر اهل بیت
- تفسیر پیامبر خاتم
- تفسیر تابعین
- تفسیر عامه
- تفسیر عصر نهضت
- تفسیر توحیدی
- تفسیر دوران نهضتهای اصلاحی
- تفسیر صحابه
- تفسیر عصر جدید
- تفسیر باطن قرآن
- تفسیر ظاهر قرآن
- تفسیر اهلسنت
- تفسیر باطنیه
- تفسیر ماتریدیه
- تفسیر خوارج
- تفسیر شیعه
- تفسیر متصوفه
- تفسیر اجتماعی
- تفسیر اخلاقی
- تفسیر ادبی
- تفسیر اشاری
- تفسیر به رأی
- تفسیر بیانی
- تفسیر زیدیه
- تفسیر شافعیه
- تفسیر پوزیتیویستی
- تفسیر تاریخی
- تفسیر تربیتی
- تفسیر رمزی
- تفسیر عرفانی
- تفسیر علمی
- تفسیر فقهی
- تفسیر فیضی
- تفسیر فلسفی
- تفسیر کلامی
- تفسیر نقلی
- آداب تفسیر قرآن
- آراء تفسیری
- اسرائیلیات در تفسیر
- اقطاب اسرائیلیات
- اقطاب وضّاعین
- اولین مدون تفسیر
- تأویل قرآن
- تدوین تفسیر قرآن
- تفاسیر قرآن
- تفسیر پذیری قرآن
- تفسیر نگاری
- تنزیل قرآن
- توقیفیت تفسیر قرآن
- جری و تطبیق
- روایات تفسیری
- روشهای تفسیری
- سیاق عام
- شرافت تفسیر قرآن
- طرق تفسیری
- غرایب تفسیر
- فضیلت تفسیر قرآن
- قواعد تفسیر
- مبادی تفسیر
- مدارس تفسیر قرآن
- مراتب تفسیر
- مراحل تفسیر
- مصادر نقلی تفسیر
- مفسران
- مقدمات تفسیر
- مکاتب تفسیری
- منابع تفسیر
- تأویل قرآن
منابع
پانویس
- ↑ «و داستان کافران، چون داستان کسی است که حیوانی را بانگ میکند که جز فراخواندن و آوایی نمیشنود؛ (اینان) کرند، لالند، نابینایند، از این رو خرد نمیورزند» سوره بقره، آیه ۱۷۱.
- ↑ زرکشی، محمد بن بهادر، البرهان فی علوم القرآن(باحاشیه)، جلد۱،صفحه ۳۰۴؛ سیوطی، عبد الرحمان بن ابی بکر، الاتقان فی علوم القرآن، جلد۱،صفحه ۳۲۰.
- ↑ فرهنگ نامه علوم قرآنی، ج۱، ص۱۷۵۹.