لیلة المبیت: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
 
(۲۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{مدخل مرتبط
{{مدخل مرتبط
| موضوع مرتبط = فضایل امام علی
| موضوع مرتبط = فضایل امام علی
| عنوان مدخل  = لیلة المبیت
| عنوان مدخل  =  
| مداخل مرتبط = [[لیلة المبیت در قرآن]] - [[لیلة المبیت در تاریخ اسلامی]]
| مداخل مرتبط = [[لیلة المبیت در قرآن]] - [[لیلة المبیت در تاریخ اسلامی]]
| پرسش مرتبط  =
| پرسش مرتبط  =
}}
}}
'''لیلة المبیت''' شبی است که [[امام علی|علی]]{{ع}} در بستر [[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]] خوابید و [[پیامبر خاتم|رسول اکرم]]{{صل}} از [[مکه]] بیرون رفت و پس از چند روز درنگ در [[غار ثور]]، به [[مدینه]] [[هجرت]] کرد. لیلة المبیت یکی از فضایل بزرگ [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} محسوب می‌شود.


==مقدمه==
'''لیلة المبیت''' شبی است که [[امام علی|علی]] {{ع}} در بستر [[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]] خوابید و [[پیامبر خاتم|رسول اکرم]] {{صل}} از [[مکه]] بیرون رفت و پس از چند روز درنگ در [[غار ثور]]، به [[مدینه]] [[هجرت]] کرد. لیلة المبیت یکی از فضایل بزرگ [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} محسوب می‌شود.
[[بیعت عقبه دوم]] در ذی‌الحجه سال سیزدهم [[بعثت]] به انجام رسید. در فاصله‌ای کمتر از سه [[ماه]]، بیشتر [[یاران]] [[رسول خدا]]{{صل}} به سوی [[مدینه]] رهسپار شدند و [[مدینه]]، پایگاه بزرگی برای [[مسلمانان]] شد.


[[قریش]] از [[هجرت]] [[رسول خدا]]{{صل}} بیمناک بود و برای جلوگیری از [[هجرت]] حضرت در دارالنُدوه (مرکز تصمیم‌گیری [[قریش]] که [[قصّی بن کلاب]]، جدّ [[پیامبر]]{{صل}} آن را ساخت) جمع شدند، تا در این باره [[تصمیم]] بگیرند. اشراف [[قریش]]، از [[قبایل]] "[[بنی عبدشمس]]"، "[[بنی‌نوفل بن عبدمناف]]"، "بنی عبدالدار"، "بنی‌اسد"، "[[بنی‌مخزوم]]"، "بنی‌سهم" و "بنی‌جمح" حضور داشتند. در آن روز که برای این کار اجتماع کردند.
== مقدمه ==
[[بیعت عقبه دوم]] در [[ذی‌الحجه]] سال سیزدهم [[بعثت]] به انجام رسید. در فاصله‌ای کمتر از سه ماه، بیشتر [[یاران رسول خدا]]{{صل}} به سوی [[مدینه]] رهسپار شدند و مدینه، پایگاه بزرگی برای [[مسلمانان]] شد.


صحبت درباره [[پیامبر]]{{صل}} شروع شد<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۸۱-۴۸۲؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۳۷۱-۳۷۲.</ref>. بعضی گفتند: [[رسول خدا]]{{صل}} را به زنجیر کرده، زندانی کنند تا روز [[مرگ]] وی فرا رسد. بعضی دیگر گفتند: او را از [[مکّه]] بیرون کنیم که این نظر مردود واقع شد. [[ابوجهل]] نظر داد، از هر [[قبیله]] [[جوانی]] دلیر [[انتخاب]] شود، شبانه بر او بتازند و دسته‌جمعی او را بکشند؛ زیرا در این صورت، [[خون]] او در میان همه [[قبایل]] پراکنده می‌شود و [[بنی‌هاشم]] نمی‌توانند با همه طوایف [[قریش]] بجنگند و ناچار به گرفتن دیه می‌شوند و ما هم دیه‌اش را می‌پردازیم. این پیشنهاد به اتفاق آرا پذیرفته شد و با همین [[تصمیم]] پراکنده شدند و قرار شد که چون شب فرا رسید، آن را عملی سازند<ref>شیخ طبرسی، إعلام الوری بأعلام الهدی، ج۱، ص۱۴۵-۱۴۶؛ احمد بن یحیی بلاذری، الانساب الاشراف، ج۱، ص۲۵۹-۲۶۰.</ref>.<ref>[[سید جواد موسوی بردکشکی|موسوی بردکشکی، سید جواد]]، [[لیلة المبیت (مقاله)|لیلة المبیت]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۲۵۰-۲۵۱.</ref>
[[قریش]] از [[هجرت رسول خدا]]{{صل}} بیمناک بود و برای جلوگیری از [[هجرت]] حضرت در [[دارالندوه]] (مرکز تصمیم‌گیری قریش که قصی بن کلاب، جدّ پیامبر{{صل}} آن را ساخت) جمع شدند، تا در این باره تصمیم بگیرند. اشراف قریش، از [[قبایل]] [[بنی عبدشمس]]، بنی نوفل بن عبدمناف، [[بنی عبدالدار]]، [[بنی‌اسد]]، [[بنی‌مخزوم]]، [[بنی‌سهم]] و [[بنی‌جمح]] حضور داشتند. در آن [[روز]] که برای این کار [[اجتماع]] کردند.


==نزول پیک [[وحی]] به [[پیامبر]]{{صل}}==
صحبت درباره پیامبر{{صل}} شروع شد<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۸۱-۴۸۲؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۳۷۱-۳۷۲.</ref>. بعضی گفتند: [[رسول خدا]]{{صل}} را به زنجیر کرده، [[زندانی]] کنند تا روز [[مرگ]] وی فرا رسد. بعضی دیگر گفتند: او را از [[مکّه]] بیرون کنیم که این نظر مردود واقع شد. [[ابوجهل]] نظر داد، از هر [[قبیله]] [[جوانی]] دلیر [[انتخاب]] شود، شبانه بر او بتازند و دسته‌جمعی او را بکشند؛ زیرا در این صورت، [[خون]] او در میان همه قبایل پراکنده می‌شود و [[بنی‌هاشم]] نمی‌توانند با همه طوایف قریش بجنگند و ناچار به گرفتن دیه می‌شوند و ما هم دیه‌اش را می‌پردازیم. این پیشنهاد به اتفاق آرا پذیرفته شد و با همین تصمیم پراکنده شدند و قرار شد که چون شب فرا رسید، آن را عملی سازند<ref>شیخ طبرسی، إعلام الوری بأعلام الهدی، ج۱، ص۱۴۵-۱۴۶؛ احمد بن یحیی بلاذری، الانساب الاشراف، ج۱، ص۲۵۹-۲۶۰.</ref>.<ref>[[سید جواد موسوی بردکشکی|موسوی بردکشکی، سید جواد]]، [[لیله المبیت (مقاله)|لیله المبیت]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲]]، ص۲۵۰-۲۵۱.</ref>
[[مشرکان]] [[مکّه]] به دنبال تصمیمی که گرفته بودند، [[انتظار]] آمدن شب را می‌کشیدند تا از [[تاریکی]] استفاده کرده و نقشه خود را عملی کنند. [[جبرئیل]] بر حضرت نازل شد و گفت: "شما مأمورید که امشب در بستر خویش نخوابی و [[رسول خدا]]{{صل}} را از تصمیم [[مشرکان]] [[آگاه]] ساخت و به این صورت، [[فرمان]] [[هجرت]] را از جانب [[خداوند]] صادر کرد"<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۸۲؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۷۶؛ احمد بن یحیی بلاذری، الانساب الاشراف، ج۱، ص۲۶۰.</ref>.


[[رسول اکرم]]{{صل}} به [[امام علی|امیرالمؤمنین]]{{ع}} فرمود: "آیا شما جانت را فدای من می‌کنی؟ گفت: آری، ای [[رسول خدا]]!<ref>شیخ طبرسی، اعلام الوری بأعلام الهدی، ج۱، ص۱۴۷.</ref> [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: در بستر من بخواب و روپوش مرا روی سر خود بکش"<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۸۲-۴۸۳؛ شیخ طبرسی، اعلام الوری بأعلام الهدی، ج۱، ص۱۴۷؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۷۶.</ref>.
== نزول پیک [[وحی]] به [[پیامبر]] {{صل}} ==
[[مشرکان]] [[مکّه]] به دنبال تصمیمی که گرفته بودند، [[انتظار]] آمدن شب را می‌کشیدند تا از [[تاریکی]] استفاده کرده و نقشه خود را عملی کنند. [[جبرئیل]] بر حضرت نازل شد و گفت: "شما مأمورید که امشب در بستر خویش نخوابی و [[رسول خدا]] {{صل}} را از تصمیم [[مشرکان]] [[آگاه]] ساخت و به این صورت، [[فرمان]] [[هجرت]] را از جانب [[خداوند]] صادر کرد"<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۸۲؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۷۶؛ احمد بن یحیی بلاذری، الانساب الاشراف، ج۱، ص۲۶۰.</ref>.


پس [[حضرت علی]]{{ع}} از سر شب در جایگاه [[پیامبر]]{{صل}} خوابید. [[مشرکان]] [[قریش]]، حجره [[پیامبر]]{{صل}} را محاصره کردند و از شکافِ در به داخل [[خانه]] نگاه می‌کردند. آنان تصوّر کردند [[پیغمبر]]{{صل}} در [[جایگاه]] خود خوابیده است. [[کفّار]] [[قریش]] می‌خواستند، همان شب به [[خانه]] بریزند؛ ولی [[ابولهب]] گفت که شب، [[خانه]] را حراست می‌کنیم و همین که صبح طلوع کرد، به [[خانه]] [[هجوم]] می‌بریم<ref>علی بن ابراهیم قمی، تفسیر قمی، ج۱، ص۲۷۵؛ قطب الدین راوندی، الخرائج و الجرائح، ج۱، ص۱۴۳.</ref>. [[کفّار]] [[خانه]] را در محاصره‌شان گرفتند. [[پیامبر]]{{صل}} از [[خانه]] خارج شد و مشتی شن برداشت و بر سر آنان پاشید، سپس چند [[آیه]] اول [[سوره]] "[[یس]]" را تا [[آیه]] {{متن قرآن|وَجَعَلْنَا مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ سَدًّا وَمِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَيْنَاهُمْ فَهُمْ لَا يُبْصِرُونَ}}<ref>«و ما پیش رویشان سدّی و پشت سرشان سدّی نهاده‌ایم و (دیدگان) آنان را فرو پوشانده‌ایم چنان که (چیزی) نمی‌بینند» سوره یس، آیه ۹.</ref> [[تلاوت]] کرد و [[پیامبر]]{{صل}} از میان آنها گذشت<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۷۶؛ و شیخ طبرسی، اعلام الوری بأعلام الهدی، ج۱، ص۱۴۷؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۸۳؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۲۷۳.</ref>.  
[[رسول اکرم]] {{صل}} به [[امام علی|امیرالمؤمنین]] {{ع}} فرمود: "آیا شما جانت را فدای من می‌کنی؟ گفت: آری، ای [[رسول خدا]]!<ref>شیخ طبرسی، اعلام الوری بأعلام الهدی، ج۱، ص۱۴۷.</ref> [[پیامبر]] {{صل}} فرمود: در بستر من بخواب و روپوش مرا روی سر خود بکش"<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۸۲-۴۸۳؛ شیخ طبرسی، اعلام الوری بأعلام الهدی، ج۱، ص۱۴۷؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۷۶.</ref>.


[[جبرئیل]] به [[رسول اکرم]]{{صل}} گفت: "به طرف [[غار ثور]] حرکت کن، هنگامی که [[رسول خدا]]{{صل}} عازم [[غار ثور]] بود، در بین راه، [[ابوبکر]] را دید، پس او را نیز با خود برد. وقتی صبح شد و هوا روشن گردید، [[مشرکان]] ناگهان به [[خانه]] ریختند و به طرف بستر [[پیامبر]]{{صل}} رفتند. ناگهان [[حضرت علی]]{{ع}} از بستر برخاست و فرمود: "چه می‌خواهید؟" [[مشرکان]] گفتند: "[[محمد]] را می‌خواهیم، او کجاست؟" [[علی]]{{ع}} فرمود: "مگر او را به من سپرده بودید تا از من تحویل بگیرید؟ شما به او گفتید که [[مکه]] را ترک کند و او نیز [[مکه]] را ترک کرده است"<ref>شیخ طبرسی، اعلام الوری بأعلام الهدی، ج۱، ص۱۴۷.</ref>.<ref>[[سید جواد موسوی بردکشکی|موسوی بردکشکی، سید جواد]]، [[لیلة المبیت (مقاله)|لیلة المبیت]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۲۵۱-۲۵۳.</ref>
پس [[حضرت علی]] {{ع}} از سر شب در جایگاه [[پیامبر]] {{صل}} خوابید. [[مشرکان]] [[قریش]]، حجره [[پیامبر]] {{صل}} را محاصره کردند و از شکافِ در به داخل [[خانه]] نگاه می‌کردند. آنان تصوّر کردند [[پیغمبر]] {{صل}} در جایگاه خود خوابیده است. [[کفّار]] [[قریش]] می‌خواستند، همان شب به [[خانه]] بریزند؛ ولی [[ابولهب]] گفت که شب، [[خانه]] را حراست می‌کنیم و همین که صبح طلوع کرد، به [[خانه]] هجوم می‌بریم<ref>علی بن ابراهیم قمی، تفسیر قمی، ج۱، ص۲۷۵؛ قطب الدین راوندی، الخرائج و الجرائح، ج۱، ص۱۴۳.</ref>. [[کفّار]] [[خانه]] را در محاصره‌شان گرفتند. [[پیامبر]] {{صل}} از [[خانه]] خارج شد و مشتی شن برداشت و بر سر آنان پاشید، سپس چند [[آیه]] اول [[سوره]] "یس" را تا [[آیه]] {{متن قرآن|وَجَعَلْنَا مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ سَدًّا وَمِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَيْنَاهُمْ فَهُمْ لَا يُبْصِرُونَ}}<ref>«و ما پیش رویشان سدّی و پشت سرشان سدّی نهاده‌ایم و (دیدگان) آنان را فرو پوشانده‌ایم چنان که (چیزی) نمی‌بینند» سوره یس، آیه ۹.</ref> [[تلاوت]] کرد و [[پیامبر]] {{صل}} از میان آنها گذشت<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۷۶؛ و شیخ طبرسی، اعلام الوری بأعلام الهدی، ج۱، ص۱۴۷؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۸۳؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۲۷۳.</ref>.


==لیلة المبیت فضیلتی برای [[امیرالمؤمنین]] {{ع}}==
[[جبرئیل]] به [[رسول اکرم]] {{صل}} گفت: "به طرف [[غار ثور]] حرکت کن، هنگامی که [[رسول خدا]] {{صل}} عازم [[غار ثور]] بود، در بین راه، [[ابوبکر]] را دید، پس او را نیز با خود برد. وقتی صبح شد و هوا روشن گردید، [[مشرکان]] ناگهان به [[خانه]] ریختند و به طرف بستر [[پیامبر]] {{صل}} رفتند. ناگهان [[حضرت علی]] {{ع}} از بستر برخاست و فرمود: "چه می‌خواهید؟" [[مشرکان]] گفتند: "[[محمد]] را می‌خواهیم، او کجاست؟" [[علی]] {{ع}} فرمود: "مگر او را به من سپرده بودید تا از من تحویل بگیرید؟ شما به او گفتید که [[مکه]] را ترک کند و او نیز [[مکه]] را ترک کرده است"<ref>شیخ طبرسی، اعلام الوری بأعلام الهدی، ج۱، ص۱۴۷.</ref>.<ref>[[سید جواد موسوی بردکشکی|موسوی بردکشکی، سید جواد]]، [[لیله المبیت (مقاله)|لیله المبیت]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲]]، ص۲۵۱-۲۵۳.</ref>
شب [[هجرت رسول خدا]]{{صل}} و خوابیدن [[حضرت علی]]{{ع}} در بستر [[پیامبر]]{{صل}} را "[[لیلة المبیت]]" می‌گویند. خوابیدن [[امام علی|علی]]{{ع}} در آن شب هجرت در جای [[پیامبر]] که نمونۀ اعلای [[فداکاری]] و نوعی [[عملیات استشهادی]] بود، از [[فضایل]] برجستۀ آن حضرت است و آیۀ [[قرآن]] این جانفشانی را فروختن [[جان]] در برابر کسب [[رضای خدا]] دانسته است:{{متن قرآن|وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ}}<ref>«و از مردم کسی است که در به دست آوردن خشنودی خداوند از جان می‌گذرد و خداوند به بندگان مهربان است» سوره بقره، آیه ۲۰۷.</ref>.<ref>فخرالدین رازی، تفسیر فخر رازی، ج۵؛ ۶، ص۲۰۴؛ شیخ طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۵۳۵.</ref> این [[فداکاری]]، نظیر [[فداکاری]] [[اسماعیل ذبیح]] و [[عبداللّه پسر عبد المطلب]] بود که آمادۀ [[فدا]] شدن بودند<ref>مناقب، ابن شهر آشوب، ج ۲ ص ۶۰</ref>.


از جمله آیاتی که بر [[امامت]] آن حضرت به آن [[استدلال]] شده، یکی هم همین [[آیه]] است که گویای [[فضیلت]] خاصّ اوست<ref>بحار الأنوار، ج ۳۶ ص ۴۵</ref>. [[امام علی]]{{ع}} دربارۀ این [[فضیلت]] و [[فداکاری]] خود چنین سروده است: با جانم از کسی نگه‌داری کردم که [[بهترین انسان]] بر روی [[زمین]] و بهترین کسی است که [[خانۀ خدا]] و [[حجر اسماعیل]] را [[طواف]] کرده است. [[پیامبر خاتم|محمد]]{{صل}} چون از [[نیرنگ]] آنان بیمناک شد، [[پروردگار]] باشکوهم او را از [[نیرنگ]] نگه داشت و من به جای او خوابیدم، مراقب بودم که چه زمانی مرا پاره پاره کنند و خود را برای [[مرگ]] و [[اسارت]] آماده کرده بودم. [[پیامبر خدا]] در [[غار ایمن]] آرمید، در [[حفاظت]] [[خدا]] و [[پوشش]] او<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۵۲۲.</ref>.
به نوشته یعقوبی، [[خداوند]] در آن شب به [[جبرئیل]] و [[میکائیل]] فرمود: «من برای یکی از شما [[مرگ]] را برگزیده‌ام. کدام یک حاضرید در راه رفیق خود، از خویش بگذرید؟» هر دو [[زندگی]] را برگزیدند. خدا فرمود: «چرا شما همچون [[علی بن ابی‌طالب]] نیستید؟ من میان او و محمد [[برادری]] برقرار کردم و [[عمر]] یکی از آنان را بیش‌تر قرار دادم. علی [[مرگ]] را برای خویش برگزید و [[زندگی]] را برای محمد و بر جای او آرامید. اکنون به [[زمین]] فرود آیید و از او در برابر [[دشمن]] پاسداری کنید». [[جبرئیل]] و [[میکائیل]] فرود آمدند. یکی بالای سر و دیگری در پایین پای علی{{ع}} نشست تا او را از دشمن [[حفظ]] کنند و سنگ‌ها را از او دور بدارند. در آن حال جبرئیل می‌گفت: «به! به! ای پسر [[ابوطالب]]! چه کسی مانند توست؟ [[خدا]] با تو بر [[فرشتگان]] هفت آسمان [[مباهات]] می‌کند»<ref>احمد بن ابی یعقوب، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۳۹.</ref>. در احادیث معتبر [[شیعه]] و [[سنی]] آمده است که در آن شب این [[آیه شریفه]] در [[بزرگداشت]] علی{{ع}} بر [[پیغمبر]] نازل شد: {{متن قرآن|وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ}}<ref>«و از مردم کسی است که در به دست آوردن خشنودی خداوند از جان می‌گذرد و خداوند به بندگان مهربان است» سوره بقره، آیه ۲۰۷.</ref>.<ref>[[محمد حسین رجبی|رجبی، محمد حسین]]، [[امام علی در عهد پیامبر (مقاله)| مقاله «امام علی در عهد پیامبر»]]، [[دانشنامه امام علی ج۸ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۸]]، ص ۱۵۷.</ref>
 
== لیلة المبیت فضیلتی برای [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} ==
شب [[هجرت رسول خدا]] {{صل}} و خوابیدن [[حضرت علی]] {{ع}} در بستر [[پیامبر]] {{صل}} را "لیلة المبیت" می‌گویند. خوابیدن [[امام علی|علی]] {{ع}} در آن شب هجرت در جای [[پیامبر]] که نمونۀ اعلای [[فداکاری]] و نوعی [[عملیات استشهادی]] بود، از [[فضایل]] برجستۀ آن حضرت است. علی{{ع}} با [[گزینش]] [[مرگ]] برای خود، زمینه‌ساز هجرت [[تاریخی]] رسول خدا{{صل}} به مدینه شد و بدین‌سان مراتب [[ایثار]] خود را بی‌هیچ چشم‌داشتی به نمایش گذاشت. [[جبرئیل]]، خطاب به پسر ابوطالب گفت [[خدا]] به واسطه تو بر [[ملائکه]] هفت آسمان [[مباهات]] می‌کند<ref>یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۳۹.</ref>. آیۀ [[قرآن]] این جانفشانی را فروختن [[جان]] در برابر کسب [[رضای خدا]] دانسته است: {{متن قرآن|وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ}}<ref>«و از مردم کسی است که در به دست آوردن خشنودی خداوند از جان می‌گذرد و خداوند به بندگان مهربان است» سوره بقره، آیه ۲۰۷.</ref>.<ref>فخرالدین رازی، تفسیر فخر رازی، ج۵؛ ۶، ص۲۰۴؛ شیخ طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۵۳۵.</ref> این [[فداکاری]]، نظیر فداکاری [[اسماعیل ذبیح]] و [[عبداللّه پسر عبد المطلب]] بود که آمادۀ [[فدا]] شدن بودند<ref>مناقب، ابن‌شهرآشوب، ج ۲ ص ۶۰.</ref>. [[ابوجعفر اسکافی]] خوابیدن علی{{ع}} را در بستر [[رسول خدا]]{{صل}} از اخبار متواتر و ثابت شده‌ای شمرده که جز بی‌خردان، کسی را یارای [[انکار]] آن نیست<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۳، ص۲۶۱-۲۶۲.</ref>.
 
به گفته [[علامه طباطبایی]]، [[آیه]] پیش گفته نشان می‌دهد کسی که [[جان]] خود را با [[خداوند]] معامله کرده، هدفی جز رضای خداوند نداشته، رفتارش امر [[دین]] و [[دنیا]] را [[اصلاح]] می‌کرده، به وسیله او [[حق]] برپا می‌شده و در زندگانی [[انسانی]] [[پاکیزه]] می‌شده و [[بشر]] از [[برکات]] [[اسلام]] برخوردار می‌شده است. او در بیان ارتباط صدر و ذیل آیه نیز فرموده است: وجود چنین فردی در میان [[انسان‌ها]]، نمود [[رأفت]] خداوند بر بندگانش است<ref>طباطبایی، المیزان، ج۲، ص۹۸.</ref>.
 
از جمله آیاتی که بر [[امامت]] آن حضرت به آن [[استدلال]] شده، یکی هم همین [[آیه]] است که گویای [[فضیلت]] خاصّ اوست<ref>بحار الأنوار، ج ۳۶ ص ۴۵.</ref>. [[امام علی]] {{ع}} دربارۀ این فضیلت و [[فداکاری]] خود چنین سروده است: با جانم از کسی نگه‌داری کردم که بهترین انسان بر روی [[زمین]] و بهترین کسی است که خانۀ خدا و [[حجر اسماعیل]] را [[طواف]] کرده است. [[پیامبر خاتم|محمد]] {{صل}} چون از [[نیرنگ]] آنان بیمناک شد، [[پروردگار]] باشکوهم او را از [[نیرنگ]] نگه داشت و من به جای او خوابیدم، مراقب بودم که چه زمانی مرا پاره پاره کنند و خود را برای [[مرگ]] و [[اسارت]] آماده کرده بودم. [[پیامبر خدا]] در غار ایمن آرمید، در حفاظت [[خدا]] و [[پوشش]] او<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۵۲۲؛ [[رمضان محمدی|محمدی]]، [[منصور داداش‌نژاد|داداش‌نژاد]]، [[حسین حسینیان مقدم|حسینیان]]، [[تاریخ اسلام (کتاب)|تاریخ اسلام]]، ص ۱۴۵؛ [[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[محمدنامه (کتاب)|محمدنامه]]، ص ۸۱۸.</ref>.
 
== راز خوابیدن [[امام]] در بستر [[پیامبر]] {{صل}} ==
# خوابیدن امام {{ع}} شب هجرت در بستر پیامبر به منزله [[اعلان]] پختگی [[شخصیت]] [[الهی]] [[امام علی]] {{ع}} و شایستگی وی در عهده‌داری [[جانشینی پیامبر اکرم]] {{صل}} در هر امر دشوار و رخداد پراهمیت و [[دعوت]] مهم، به شمار می‌آمد.
# امام {{ع}} با پوشیدن ردای [[رسول اکرم]] {{صل}} و خوابیدن در بستر آن بزرگوار و این عمل، [[خویشاوندی]] را به ارتباط در [[دین]] و [[عقیده]] مرتبط می‌ساخت و تأکید بر این اصل بود که [[جان]] علی {{ع}} همان جان [[رسول]] خداست {{صل}} به ویژه آن‌گاه که امام {{ع}} در سایر مسئولیت‌های مربوط به امور مالی و [[اجتماعی]] مخصوص رسول اکرم {{صل}} عمل نمود.
# سه [[روز]] درنگ امام {{ع}} در [[مکه]] و اعلان موضع‌گیری اصولی خود که بی‌پروا و با [[اطمینان]] اظهار داشت بر همان شیوه رسول اکرم {{صل}} [[ثابت قدم]] است و [[دستورات]] حضرت را اجرا و مسئولیت‌هایی را که به وی سپرده در کمال [[آرامش]] و دقت انجام خواهد داد و آن‌گاه که در برابر دیدگان [[قریش]] آشکارا [[هجرت]] خویش را آغاز کرد، دلیل بر [[شجاعت]] و [[دلاوری]] آن بزرگ‌مرد است.
# در ماجرای خوابیدن امام {{ع}} به جای پیامبر {{صل}} برخی از زوایای شخصیت آن حضرت مثل شجاعت و دلاوری امام و [[قدرت]] [[نفسانی]] و جسمی و پختگی ذهنی و [[آگاهی]] [[دینی]] آن بزرگوار و ظرفیت‌پذیری نسبت به [[دستورات الهی]] نمودار گشت<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[‌پیشوایان هدایت ج۲ (کتاب)|‌پیشوایان هدایت ج۲]]، ص ۹۴.</ref>.
 
== مأموریت‌های پس از لیلة المبیت ==
بعد از آن شب، در برابر امام {{ع}} مسئولیت‌های دیگری وجود داشت که از عهده کسی جز او ساخته نبود از جمله: برگرداندن امانت‌هایی که نزد [[رسول خدا]] {{صل}} بود صاحبان آنها ـ که بیشتر آنها [[مشرک]] بودند ـ به دلیل [[امانتداری]] و [[اخلاص]] پیامبر اکرم {{صل}} به آن بزرگوار اعتماد داشتند؛ زیرا [[پیامبر]] میان [[قریش]] به راست گویی و امانتداری معروف بود هم‌چنین عرب‌هایی که در موسم [[حج]] به آن دیار می‌آمدند زر و زیور و [[دارایی]] خویش را نزد آن حضرت به [[امانت]] سپرده بودند و رسول خدا {{صل}} هیچ‌گاه بر خلاف تعهدات خود عمل نمی‌کرد و در امانت‌های خویش [[خیانت]] نمی‌ورزید هرچند شرایط موجود دشوار می‌نمود و در آن لحظات زودگذری که [[انسان]] [[عاقل]] را مات و مبهوت می‌ساخت و خطرات، وجود [[مقدس]] پیامبر را [[تهدید]] می‌کرد حضرت فراموش نکرد آن مأموریت را به فردی بسپارد که به بهترین شکل ممکن آن را به انجام رساند و چنان شخصی جز علی {{ع}} نبود؛ چراکه آن حضرت به امور مربوط به رسول خدا {{صل}} و امانت سپردگان و دارایی آنها، آشناتر از همه و از [[قدرت]] و توان فوق‌العاده‌ای برخوردار بود.
 
بدین ترتیب، علی {{ع}} [[امانت‌ها]] را به صاحبان آنها رساند و سپس در [[مسجد الحرام]] با صدای بلند اعلام کرد: «[[مردم]]! آیا کسی هست که امانتش به وی باز گردانده نشده باشد؟ آیا کسی هست که سفارشی داشته باشد؟ آیا کسی هست که از پیامبر‌طلبی داشته باشد؟» و چون کسی حاضر نشد، رهسپار [[مدینه]] شد و به [[رسول خدا]] {{صل}} پیوست. [[علی بن ابی طالب]] {{صل}} بعد از ([[هجرت]]) [[پیامبر اکرم]] {{صل}} تنها سه [[روز]] در [[مکه]] درنگ کرد<ref>مناقب ابن‌شهرآشوب، ج۲، ص۵۸؛ مروج الذهب مسعودی، ج۲، ص۲۸۵.</ref>.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[‌پیشوایان هدایت ج۲ (کتاب)|‌پیشوایان هدایت ج۲]]، ص ۸۸.</ref>
 
==[[جان]] فروش [[راه خدا]]==
چون مشرکان مکه از [[تهدید]] و تطمیع [[رسول خدا]]{{صل}} بهره‌ای نگرفتند و با [[آزار]] و [[شکنجه]] نومسلمانان بی‌پناه شمار آنان کاسته نشد، بلکه فزونی یافت، سخت بیمناک شدند؛ به ویژه که [[اسلام در مدینه]] شایع گردید و آنان ترسیدند [[مدینه]] مرکز این [[دین]] شود و [[بازرگانی]] [[قریش]] به خطر افتد.
 
بدین منظور چاره‎‌جویی کردند و در نتیجه، در مجلس [[مشاوره]] «[[دار الندوه]]» گرد آمدند و پس از گفت‌وگوی بسیار که در کتاب‎های [[سیره]] و [[تاریخ]] به طور گسترده آمده است، همگان توافق کردند از هر [[قبیله]]، [[جوانی]] دلیر را برگزینند. هر یک از آنان شمشیری بُرنده در دست گیرد و شب هنگام، بر بر محمد درآیند و یکباره [[شمشیر]] خود را بر او زنند تا تنی خاص، کشنده او نباشد. چون این‎گونه عمل کنند، بنی‎ هاشم نمی‎توانند با همه قبیله‌ها درافتند و ناچار به خون‎بها گردن می‌نهند.
 
[[جبرئیل]]، رسول خدا را [[آگاه]] ساخت که این شب نباید در بستر خود بخوابی. رسول خدا{{صل}} به علی{{ع}} گفت: در جای من بخواب و بدان که به تو آسیبی نخواهد رسید». علی{{ع}} پرسید: «اگر من در جایت بخوابم، تو در [[امان]] خواهی ماند؟ گفت: آری». علی{{ع}} با لبخندی بر لب پذیرفت و [[سجده]] گزارد و [[آیه]] {{متن قرآن|وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ}}<ref>«و از مردم کسی است که در به دست آوردن خشنودی خداوند از جان می‌گذرد و خداوند به بندگان مهربان است» سوره بقره، آیه ۲۰۷.</ref> درباره این [[ایثار]] فرود آمد. [[میبدی]] می‌نویسد: و گفته‌اند که این آیه در [[شأن]] [[امیرمؤمنان]]، [[علی بن ابی طالب]] آمد؛ آن‎گاه که مصطفی [[هجرت]] کرد و علی را بر جای [[خواب]] خود خوابانید<ref>میبدی، رشیدالدین، کشف الاسرار، ج۱، ص۵۵۴.</ref>.
 
اما بیشتر [[مفسران]] [[سنی]]، نزول آیه را درباره دیگران دانسته‌اند. چون رسول خدا{{صل}} در مدینه استقرار یافت، [[ابوواقد لیثی]] را با نامه‌ای به [[مکه]] فرستاد و از علی خواست تا به یثرب بیاید. علی با [[فاطمه]]، دختر [[پیغمبر]]، و [[فاطمه]]، مادر خود، و فاطمه، دختر زبیر بن عبدالمطلب که مورخان از آنان به فواطم تعبیر می‌کنند، روانه [[مکه]] شد. در میان راه، گروهی از مشرکان مکه راه را بر او گرفتند. [[امام علی]]{{ع}} با آنان در افتاد و یکی از آنان را که جناح، مولای حرب بن امیه بود از پا درآورد و بقیه آنان پراکنده شدند و امام علی{{ع}} با همراهان، سالم به یثرب رسید<ref>[[سید جعفر شهیدی|شهیدی، سید جعفر]]، [[زیست‌نامه امام علی (مقاله)| مقاله «زیست‌نامه امام علی»]]، [[دانشنامه امام علی ج۸ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۸]]، ص ۱۴.</ref>.


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
خط ۳۶: خط ۶۱:
== منابع ==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
# [[پرونده:42439.jpg|22px]] [[سید جواد موسوی بردکشکی|موسوی بردکشکی، سید جواد]]، [[لیلة المبیت (مقاله)|لیلة المبیت]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲''']]
# [[پرونده:42439.jpg|22px]] [[سید جواد موسوی بردکشکی|موسوی بردکشکی، سید جواد]]، [[لیله المبیت (مقاله)|لیله المبیت]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲''']]
# [[پرونده:1368987.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|'''فرهنگ غدیر''']]
# [[پرونده:1368987.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|'''فرهنگ غدیر''']]
# [[پرونده:IM010504.jpg|22px]] [[رمضان محمدی|محمدی]]، [[منصور داداش‌نژاد|داداش‌نژاد]]، [[حسین حسینیان مقدم|حسینیان]]، [[تاریخ اسلام ج۱ (کتاب)|'''تاریخ اسلام ج۱''']]
# [[پرونده:1368106.jpg|22px]] [[سید جعفر شهیدی|شهیدی، سید جعفر]]، [[زیست‌نامه امام علی (مقاله)| مقاله «زیست‌نامه امام علی»]]، [[دانشنامه امام علی ج۸ (کتاب)|'''دانشنامه امام علی ج۸''']]
# [[پرونده:1368106.jpg|22px]] [[محمد حسین رجبی|رجبی، محمد حسین]]، [[امام علی در عهد پیامبر (مقاله)| مقاله «امام علی در عهد پیامبر»]]، [[دانشنامه امام علی ج۸ (کتاب)|'''دانشنامه امام علی ج۸''']]
# [[پرونده:151916.jpg|22px]] [[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۲ (کتاب)|‌'''پیشوایان هدایت ج۲''']]
# [[پرونده:IM010703.jpg|22px]] [[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[محمدنامه (کتاب)|'''محمدنامه''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}


خط ۴۷: خط ۷۷:
[[رده:فضائل امام علی]]
[[رده:فضائل امام علی]]
[[رده:مدخل فرهنگ غدیر]]
[[رده:مدخل فرهنگ غدیر]]
[[رده:آیات نامدار]]
[[رده:احادیث نامدار]]
[[رده:احادیث امامت]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۴ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۵۶

لیلة المبیت شبی است که علی (ع) در بستر پیامبر خدا خوابید و رسول اکرم (ص) از مکه بیرون رفت و پس از چند روز درنگ در غار ثور، به مدینه هجرت کرد. لیلة المبیت یکی از فضایل بزرگ امیرالمؤمنین (ع) محسوب می‌شود.

مقدمه

بیعت عقبه دوم در ذی‌الحجه سال سیزدهم بعثت به انجام رسید. در فاصله‌ای کمتر از سه ماه، بیشتر یاران رسول خدا(ص) به سوی مدینه رهسپار شدند و مدینه، پایگاه بزرگی برای مسلمانان شد.

قریش از هجرت رسول خدا(ص) بیمناک بود و برای جلوگیری از هجرت حضرت در دارالندوه (مرکز تصمیم‌گیری قریش که قصی بن کلاب، جدّ پیامبر(ص) آن را ساخت) جمع شدند، تا در این باره تصمیم بگیرند. اشراف قریش، از قبایل بنی عبدشمس، بنی نوفل بن عبدمناف، بنی عبدالدار، بنی‌اسد، بنی‌مخزوم، بنی‌سهم و بنی‌جمح حضور داشتند. در آن روز که برای این کار اجتماع کردند.

صحبت درباره پیامبر(ص) شروع شد[۱]. بعضی گفتند: رسول خدا(ص) را به زنجیر کرده، زندانی کنند تا روز مرگ وی فرا رسد. بعضی دیگر گفتند: او را از مکّه بیرون کنیم که این نظر مردود واقع شد. ابوجهل نظر داد، از هر قبیله جوانی دلیر انتخاب شود، شبانه بر او بتازند و دسته‌جمعی او را بکشند؛ زیرا در این صورت، خون او در میان همه قبایل پراکنده می‌شود و بنی‌هاشم نمی‌توانند با همه طوایف قریش بجنگند و ناچار به گرفتن دیه می‌شوند و ما هم دیه‌اش را می‌پردازیم. این پیشنهاد به اتفاق آرا پذیرفته شد و با همین تصمیم پراکنده شدند و قرار شد که چون شب فرا رسید، آن را عملی سازند[۲].[۳]

نزول پیک وحی به پیامبر (ص)

مشرکان مکّه به دنبال تصمیمی که گرفته بودند، انتظار آمدن شب را می‌کشیدند تا از تاریکی استفاده کرده و نقشه خود را عملی کنند. جبرئیل بر حضرت نازل شد و گفت: "شما مأمورید که امشب در بستر خویش نخوابی و رسول خدا (ص) را از تصمیم مشرکان آگاه ساخت و به این صورت، فرمان هجرت را از جانب خداوند صادر کرد"[۴].

رسول اکرم (ص) به امیرالمؤمنین (ع) فرمود: "آیا شما جانت را فدای من می‌کنی؟ گفت: آری، ای رسول خدا![۵] پیامبر (ص) فرمود: در بستر من بخواب و روپوش مرا روی سر خود بکش"[۶].

پس حضرت علی (ع) از سر شب در جایگاه پیامبر (ص) خوابید. مشرکان قریش، حجره پیامبر (ص) را محاصره کردند و از شکافِ در به داخل خانه نگاه می‌کردند. آنان تصوّر کردند پیغمبر (ص) در جایگاه خود خوابیده است. کفّار قریش می‌خواستند، همان شب به خانه بریزند؛ ولی ابولهب گفت که شب، خانه را حراست می‌کنیم و همین که صبح طلوع کرد، به خانه هجوم می‌بریم[۷]. کفّار خانه را در محاصره‌شان گرفتند. پیامبر (ص) از خانه خارج شد و مشتی شن برداشت و بر سر آنان پاشید، سپس چند آیه اول سوره "یس" را تا آیه ﴿وَجَعَلْنَا مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ سَدًّا وَمِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَيْنَاهُمْ فَهُمْ لَا يُبْصِرُونَ[۸] تلاوت کرد و پیامبر (ص) از میان آنها گذشت[۹].

جبرئیل به رسول اکرم (ص) گفت: "به طرف غار ثور حرکت کن، هنگامی که رسول خدا (ص) عازم غار ثور بود، در بین راه، ابوبکر را دید، پس او را نیز با خود برد. وقتی صبح شد و هوا روشن گردید، مشرکان ناگهان به خانه ریختند و به طرف بستر پیامبر (ص) رفتند. ناگهان حضرت علی (ع) از بستر برخاست و فرمود: "چه می‌خواهید؟" مشرکان گفتند: "محمد را می‌خواهیم، او کجاست؟" علی (ع) فرمود: "مگر او را به من سپرده بودید تا از من تحویل بگیرید؟ شما به او گفتید که مکه را ترک کند و او نیز مکه را ترک کرده است"[۱۰].[۱۱]

به نوشته یعقوبی، خداوند در آن شب به جبرئیل و میکائیل فرمود: «من برای یکی از شما مرگ را برگزیده‌ام. کدام یک حاضرید در راه رفیق خود، از خویش بگذرید؟» هر دو زندگی را برگزیدند. خدا فرمود: «چرا شما همچون علی بن ابی‌طالب نیستید؟ من میان او و محمد برادری برقرار کردم و عمر یکی از آنان را بیش‌تر قرار دادم. علی مرگ را برای خویش برگزید و زندگی را برای محمد و بر جای او آرامید. اکنون به زمین فرود آیید و از او در برابر دشمن پاسداری کنید». جبرئیل و میکائیل فرود آمدند. یکی بالای سر و دیگری در پایین پای علی(ع) نشست تا او را از دشمن حفظ کنند و سنگ‌ها را از او دور بدارند. در آن حال جبرئیل می‌گفت: «به! به! ای پسر ابوطالب! چه کسی مانند توست؟ خدا با تو بر فرشتگان هفت آسمان مباهات می‌کند»[۱۲]. در احادیث معتبر شیعه و سنی آمده است که در آن شب این آیه شریفه در بزرگداشت علی(ع) بر پیغمبر نازل شد: ﴿وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ[۱۳].[۱۴]

لیلة المبیت فضیلتی برای امیرالمؤمنین (ع)

شب هجرت رسول خدا (ص) و خوابیدن حضرت علی (ع) در بستر پیامبر (ص) را "لیلة المبیت" می‌گویند. خوابیدن علی (ع) در آن شب هجرت در جای پیامبر که نمونۀ اعلای فداکاری و نوعی عملیات استشهادی بود، از فضایل برجستۀ آن حضرت است. علی(ع) با گزینش مرگ برای خود، زمینه‌ساز هجرت تاریخی رسول خدا(ص) به مدینه شد و بدین‌سان مراتب ایثار خود را بی‌هیچ چشم‌داشتی به نمایش گذاشت. جبرئیل، خطاب به پسر ابوطالب گفت خدا به واسطه تو بر ملائکه هفت آسمان مباهات می‌کند[۱۵]. آیۀ قرآن این جانفشانی را فروختن جان در برابر کسب رضای خدا دانسته است: ﴿وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ[۱۶].[۱۷] این فداکاری، نظیر فداکاری اسماعیل ذبیح و عبداللّه پسر عبد المطلب بود که آمادۀ فدا شدن بودند[۱۸]. ابوجعفر اسکافی خوابیدن علی(ع) را در بستر رسول خدا(ص) از اخبار متواتر و ثابت شده‌ای شمرده که جز بی‌خردان، کسی را یارای انکار آن نیست[۱۹].

به گفته علامه طباطبایی، آیه پیش گفته نشان می‌دهد کسی که جان خود را با خداوند معامله کرده، هدفی جز رضای خداوند نداشته، رفتارش امر دین و دنیا را اصلاح می‌کرده، به وسیله او حق برپا می‌شده و در زندگانی انسانی پاکیزه می‌شده و بشر از برکات اسلام برخوردار می‌شده است. او در بیان ارتباط صدر و ذیل آیه نیز فرموده است: وجود چنین فردی در میان انسان‌ها، نمود رأفت خداوند بر بندگانش است[۲۰].

از جمله آیاتی که بر امامت آن حضرت به آن استدلال شده، یکی هم همین آیه است که گویای فضیلت خاصّ اوست[۲۱]. امام علی (ع) دربارۀ این فضیلت و فداکاری خود چنین سروده است: با جانم از کسی نگه‌داری کردم که بهترین انسان بر روی زمین و بهترین کسی است که خانۀ خدا و حجر اسماعیل را طواف کرده است. محمد (ص) چون از نیرنگ آنان بیمناک شد، پروردگار باشکوهم او را از نیرنگ نگه داشت و من به جای او خوابیدم، مراقب بودم که چه زمانی مرا پاره پاره کنند و خود را برای مرگ و اسارت آماده کرده بودم. پیامبر خدا در غار ایمن آرمید، در حفاظت خدا و پوشش او[۲۲].

راز خوابیدن امام در بستر پیامبر (ص)

  1. خوابیدن امام (ع) شب هجرت در بستر پیامبر به منزله اعلان پختگی شخصیت الهی امام علی (ع) و شایستگی وی در عهده‌داری جانشینی پیامبر اکرم (ص) در هر امر دشوار و رخداد پراهمیت و دعوت مهم، به شمار می‌آمد.
  2. امام (ع) با پوشیدن ردای رسول اکرم (ص) و خوابیدن در بستر آن بزرگوار و این عمل، خویشاوندی را به ارتباط در دین و عقیده مرتبط می‌ساخت و تأکید بر این اصل بود که جان علی (ع) همان جان رسول خداست (ص) به ویژه آن‌گاه که امام (ع) در سایر مسئولیت‌های مربوط به امور مالی و اجتماعی مخصوص رسول اکرم (ص) عمل نمود.
  3. سه روز درنگ امام (ع) در مکه و اعلان موضع‌گیری اصولی خود که بی‌پروا و با اطمینان اظهار داشت بر همان شیوه رسول اکرم (ص) ثابت قدم است و دستورات حضرت را اجرا و مسئولیت‌هایی را که به وی سپرده در کمال آرامش و دقت انجام خواهد داد و آن‌گاه که در برابر دیدگان قریش آشکارا هجرت خویش را آغاز کرد، دلیل بر شجاعت و دلاوری آن بزرگ‌مرد است.
  4. در ماجرای خوابیدن امام (ع) به جای پیامبر (ص) برخی از زوایای شخصیت آن حضرت مثل شجاعت و دلاوری امام و قدرت نفسانی و جسمی و پختگی ذهنی و آگاهی دینی آن بزرگوار و ظرفیت‌پذیری نسبت به دستورات الهی نمودار گشت[۲۳].

مأموریت‌های پس از لیلة المبیت

بعد از آن شب، در برابر امام (ع) مسئولیت‌های دیگری وجود داشت که از عهده کسی جز او ساخته نبود از جمله: برگرداندن امانت‌هایی که نزد رسول خدا (ص) بود صاحبان آنها ـ که بیشتر آنها مشرک بودند ـ به دلیل امانتداری و اخلاص پیامبر اکرم (ص) به آن بزرگوار اعتماد داشتند؛ زیرا پیامبر میان قریش به راست گویی و امانتداری معروف بود هم‌چنین عرب‌هایی که در موسم حج به آن دیار می‌آمدند زر و زیور و دارایی خویش را نزد آن حضرت به امانت سپرده بودند و رسول خدا (ص) هیچ‌گاه بر خلاف تعهدات خود عمل نمی‌کرد و در امانت‌های خویش خیانت نمی‌ورزید هرچند شرایط موجود دشوار می‌نمود و در آن لحظات زودگذری که انسان عاقل را مات و مبهوت می‌ساخت و خطرات، وجود مقدس پیامبر را تهدید می‌کرد حضرت فراموش نکرد آن مأموریت را به فردی بسپارد که به بهترین شکل ممکن آن را به انجام رساند و چنان شخصی جز علی (ع) نبود؛ چراکه آن حضرت به امور مربوط به رسول خدا (ص) و امانت سپردگان و دارایی آنها، آشناتر از همه و از قدرت و توان فوق‌العاده‌ای برخوردار بود.

بدین ترتیب، علی (ع) امانت‌ها را به صاحبان آنها رساند و سپس در مسجد الحرام با صدای بلند اعلام کرد: «مردم! آیا کسی هست که امانتش به وی باز گردانده نشده باشد؟ آیا کسی هست که سفارشی داشته باشد؟ آیا کسی هست که از پیامبر‌طلبی داشته باشد؟» و چون کسی حاضر نشد، رهسپار مدینه شد و به رسول خدا (ص) پیوست. علی بن ابی طالب (ص) بعد از (هجرت) پیامبر اکرم (ص) تنها سه روز در مکه درنگ کرد[۲۴].[۲۵]

جان فروش راه خدا

چون مشرکان مکه از تهدید و تطمیع رسول خدا(ص) بهره‌ای نگرفتند و با آزار و شکنجه نومسلمانان بی‌پناه شمار آنان کاسته نشد، بلکه فزونی یافت، سخت بیمناک شدند؛ به ویژه که اسلام در مدینه شایع گردید و آنان ترسیدند مدینه مرکز این دین شود و بازرگانی قریش به خطر افتد.

بدین منظور چاره‎‌جویی کردند و در نتیجه، در مجلس مشاوره «دار الندوه» گرد آمدند و پس از گفت‌وگوی بسیار که در کتاب‎های سیره و تاریخ به طور گسترده آمده است، همگان توافق کردند از هر قبیله، جوانی دلیر را برگزینند. هر یک از آنان شمشیری بُرنده در دست گیرد و شب هنگام، بر بر محمد درآیند و یکباره شمشیر خود را بر او زنند تا تنی خاص، کشنده او نباشد. چون این‎گونه عمل کنند، بنی‎ هاشم نمی‎توانند با همه قبیله‌ها درافتند و ناچار به خون‎بها گردن می‌نهند.

جبرئیل، رسول خدا را آگاه ساخت که این شب نباید در بستر خود بخوابی. رسول خدا(ص) به علی(ع) گفت: در جای من بخواب و بدان که به تو آسیبی نخواهد رسید». علی(ع) پرسید: «اگر من در جایت بخوابم، تو در امان خواهی ماند؟ گفت: آری». علی(ع) با لبخندی بر لب پذیرفت و سجده گزارد و آیه ﴿وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ[۲۶] درباره این ایثار فرود آمد. میبدی می‌نویسد: و گفته‌اند که این آیه در شأن امیرمؤمنان، علی بن ابی طالب آمد؛ آن‎گاه که مصطفی هجرت کرد و علی را بر جای خواب خود خوابانید[۲۷].

اما بیشتر مفسران سنی، نزول آیه را درباره دیگران دانسته‌اند. چون رسول خدا(ص) در مدینه استقرار یافت، ابوواقد لیثی را با نامه‌ای به مکه فرستاد و از علی خواست تا به یثرب بیاید. علی با فاطمه، دختر پیغمبر، و فاطمه، مادر خود، و فاطمه، دختر زبیر بن عبدالمطلب که مورخان از آنان به فواطم تعبیر می‌کنند، روانه مکه شد. در میان راه، گروهی از مشرکان مکه راه را بر او گرفتند. امام علی(ع) با آنان در افتاد و یکی از آنان را که جناح، مولای حرب بن امیه بود از پا درآورد و بقیه آنان پراکنده شدند و امام علی(ع) با همراهان، سالم به یثرب رسید[۲۸].

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۸۱-۴۸۲؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۳۷۱-۳۷۲.
  2. شیخ طبرسی، إعلام الوری بأعلام الهدی، ج۱، ص۱۴۵-۱۴۶؛ احمد بن یحیی بلاذری، الانساب الاشراف، ج۱، ص۲۵۹-۲۶۰.
  3. موسوی بردکشکی، سید جواد، لیله المبیت، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲، ص۲۵۰-۲۵۱.
  4. ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۸۲؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۷۶؛ احمد بن یحیی بلاذری، الانساب الاشراف، ج۱، ص۲۶۰.
  5. شیخ طبرسی، اعلام الوری بأعلام الهدی، ج۱، ص۱۴۷.
  6. ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۸۲-۴۸۳؛ شیخ طبرسی، اعلام الوری بأعلام الهدی، ج۱، ص۱۴۷؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۷۶.
  7. علی بن ابراهیم قمی، تفسیر قمی، ج۱، ص۲۷۵؛ قطب الدین راوندی، الخرائج و الجرائح، ج۱، ص۱۴۳.
  8. «و ما پیش رویشان سدّی و پشت سرشان سدّی نهاده‌ایم و (دیدگان) آنان را فرو پوشانده‌ایم چنان که (چیزی) نمی‌بینند» سوره یس، آیه ۹.
  9. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۷۶؛ و شیخ طبرسی، اعلام الوری بأعلام الهدی، ج۱، ص۱۴۷؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۸۳؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۲۷۳.
  10. شیخ طبرسی، اعلام الوری بأعلام الهدی، ج۱، ص۱۴۷.
  11. موسوی بردکشکی، سید جواد، لیله المبیت، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲، ص۲۵۱-۲۵۳.
  12. احمد بن ابی یعقوب، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۳۹.
  13. «و از مردم کسی است که در به دست آوردن خشنودی خداوند از جان می‌گذرد و خداوند به بندگان مهربان است» سوره بقره، آیه ۲۰۷.
  14. رجبی، محمد حسین، مقاله «امام علی در عهد پیامبر»، دانشنامه امام علی ج۸، ص ۱۵۷.
  15. یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۳۹.
  16. «و از مردم کسی است که در به دست آوردن خشنودی خداوند از جان می‌گذرد و خداوند به بندگان مهربان است» سوره بقره، آیه ۲۰۷.
  17. فخرالدین رازی، تفسیر فخر رازی، ج۵؛ ۶، ص۲۰۴؛ شیخ طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۵۳۵.
  18. مناقب، ابن‌شهرآشوب، ج ۲ ص ۶۰.
  19. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۳، ص۲۶۱-۲۶۲.
  20. طباطبایی، المیزان، ج۲، ص۹۸.
  21. بحار الأنوار، ج ۳۶ ص ۴۵.
  22. محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۵۲۲؛ محمدی، داداش‌نژاد، حسینیان، تاریخ اسلام، ص ۱۴۵؛ تونه‌ای، مجتبی، محمدنامه، ص ۸۱۸.
  23. حکیم، سید منذر، ‌پیشوایان هدایت ج۲، ص ۹۴.
  24. مناقب ابن‌شهرآشوب، ج۲، ص۵۸؛ مروج الذهب مسعودی، ج۲، ص۲۸۵.
  25. حکیم، سید منذر، ‌پیشوایان هدایت ج۲، ص ۸۸.
  26. «و از مردم کسی است که در به دست آوردن خشنودی خداوند از جان می‌گذرد و خداوند به بندگان مهربان است» سوره بقره، آیه ۲۰۷.
  27. میبدی، رشیدالدین، کشف الاسرار، ج۱، ص۵۵۴.
  28. شهیدی، سید جعفر، مقاله «زیست‌نامه امام علی»، دانشنامه امام علی ج۸، ص ۱۴.