عصای موسی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
|||
(۲ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۶: | خط ۶: | ||
}} | }} | ||
== | == عصای موسی == | ||
میگویند هنگامی که [[موسی]] خواست گوسفندان شعیب را به چراگاه ببرد، از وی عصایی درخواست کرد که درندگان را به وسیله آن از گوسفندان دور کند و آنها را در وقت چرانیدن، رام خویش گرداند. شعیب نیز همان عصای [[تاریخی]] و [[معجزه]] آسا را به موسی داد که پیوسته همراه موسی بود تا وقتی که به [[مصر]] آمد و آن را در دربار [[فرعون]] بیفکند و به صورت اژدهایی عظیم درآمد. | میگویند هنگامی که [[موسی]] خواست گوسفندان شعیب را به چراگاه ببرد، از وی عصایی درخواست کرد که درندگان را به وسیله آن از گوسفندان دور کند و آنها را در وقت چرانیدن، رام خویش گرداند. شعیب نیز همان عصای [[تاریخی]] و [[معجزه]] آسا را به موسی داد که پیوسته همراه موسی بود تا وقتی که به [[مصر]] آمد و آن را در دربار [[فرعون]] بیفکند و به صورت اژدهایی عظیم درآمد. | ||
در نقل دیگری است که آن | در نقل دیگری است که آن عصا را فرشتهای به شعیب داده بود. وقتی موسی{{ع}} عصایی از وی خواست، شعیب به دخترش دستور داد که به [[خانه]] برود و عصایی برای او بیاورد. دختر شعیب به داخل خانه رفت و همان عصا را آورد. وقتی چشم شعیب به آن عصا افتاد گفت: این را ببر و عصای دیگری بیاور. دختر برفت و آن را در جای خود گذاشت و خواست عصای دیگری بیاورد؛ ولی دید همان عصا در دست او قرار گرفت. این جریان چند بار تکرار شد تا سرانجام شعیب همان عصا را به موسی داد<ref>کامل التواریخ، ج۱، ص۱۷۷.</ref>. | ||
[[طبرسی]] از عبداللّه بن [[سنان]] [[روایت]] کرده که گفت: از [[امام صادق]]{{ع}} میشنیدم که میفرمود: عصای موسی از چوب «[[آس]]» [[بهشت]] بود که [[جبرئیل]] آن را برای موسی آورد. | [[طبرسی]] از عبداللّه بن [[سنان]] [[روایت]] کرده که گفت: از [[امام صادق]]{{ع}} میشنیدم که میفرمود: عصای موسی از چوب «[[آس]]» [[بهشت]] بود که [[جبرئیل]] آن را برای موسی آورد. | ||
خط ۱۷: | خط ۱۷: | ||
در [[حدیثی]] در کتاب عرائس الفنون داستانهای عجیب و [[کارهای خارقالعاده]] بسیاری برای عصای مزبور نقل کرده است؛ مانند اینکه موسی{{ع}} در بیابانها به جای چراغ از آن استفاده میکرد و عصا برای او [[نور]] میداد یا هرگاه سرچاهی میرسید و به آب نیاز داشت، آن را داخل [[چاه]] میکرد و آن عصا به شکل طناب و دلوی میشد و به وسیله آن آب میکشید و یا هر گاه محتاج به غذا میشد، آن را به [[زمین]] میزد و هر چه میخواست از زمین بیرون آمده و میخورد... و چیزهای دیگری که قسمتهایی از آن به [[افسانه]] شبیهتر است تا به [[حقیقت]]<ref>[[سید هاشم رسولی محلاتی|رسولی محلاتی، سید هاشم]]، [[تاریخ انبیاء (کتاب)|تاریخ انبیاء]] ص۳۸۷.</ref>. | در [[حدیثی]] در کتاب عرائس الفنون داستانهای عجیب و [[کارهای خارقالعاده]] بسیاری برای عصای مزبور نقل کرده است؛ مانند اینکه موسی{{ع}} در بیابانها به جای چراغ از آن استفاده میکرد و عصا برای او [[نور]] میداد یا هرگاه سرچاهی میرسید و به آب نیاز داشت، آن را داخل [[چاه]] میکرد و آن عصا به شکل طناب و دلوی میشد و به وسیله آن آب میکشید و یا هر گاه محتاج به غذا میشد، آن را به [[زمین]] میزد و هر چه میخواست از زمین بیرون آمده و میخورد... و چیزهای دیگری که قسمتهایی از آن به [[افسانه]] شبیهتر است تا به [[حقیقت]]<ref>[[سید هاشم رسولی محلاتی|رسولی محلاتی، سید هاشم]]، [[تاریخ انبیاء (کتاب)|تاریخ انبیاء]] ص۳۸۷.</ref>. | ||
== | == عصای حضرت موسی{{ع}} در دستان [[امام مهدی]]{{ع}} == | ||
در [[روایات]] است که [[حضرت مهدی]]{{ع}} با [[میراث پیامبران]] میآید که یکی از آنها عصای حضرت موسی{{ع}} است. "عصای حضرت موسی{{ع}} که به نیل زده شد، [[رود نیل]] به | در [[روایات]] است که [[حضرت مهدی]]{{ع}} با [[میراث پیامبران]] میآید که یکی از آنها عصای حضرت موسی{{ع}} است. "عصای حضرت موسی{{ع}} که به نیل زده شد، [[رود نیل]] به دوازده کوچه تبدیل شد و آبها روی هم انباشته شد و این کوچهها را از یکدیگر جدا کرد و سربازان [[فرعون]] در آنمیان به هلاکت رسیدند. آن عصا اکنون در محضر [[حضرت بقیه الله]]{{ع}} است"<ref>جهان بعد از ظهور، ص۵۵.</ref>. | ||
[[حضرت علی]]{{ع}} میفرماید: "[[جهان]] پر از [[هرج و مرج]] میشود، افق [[زندگی]] تیرهوتار میگردد، در این موقع [[مهدی]] ما میآید در حالی که پیراهن [[آدم]] در تن او، | [[حضرت علی]]{{ع}} میفرماید: "[[جهان]] پر از [[هرج و مرج]] میشود، افق [[زندگی]] تیرهوتار میگردد، در این موقع [[مهدی]] ما میآید در حالی که پیراهن [[آدم]] در تن او، انگشتر حضرت سلیمان در دست او و عصای حضرت موسی در [[اختیار]] اوست."<ref>اصول کافی، ج ۱، ص۲۳۱.</ref>. [[امام باقر]]{{ع}} میفرماید: "عصای موسی، نخست در دست آدم بود، سپس به دست شعیب [[پیغمبر]] رسید و سرانجام به دست [[موسی بن عمران]]، و هماکنون در دست ماست. و آن، هماکنون در دست من سبز است همانند روزی که از درخت بریده شد. با این عصا هروقت سخن بگوییم، [[سخن]] میگوید. این عصا برای [[قائم]] ما آماده شد، که همچون موسی بن عمران آن را به کار میبرد. این عصا [[اهل باطل]] را میترساند و هرچه [[حجت خدا]] [[فرمان]] دهد، [[اطاعت]] میکند..."<ref>اصول کافی، ج ۱، ص۲۳۱.</ref>. [[امام صادق]]{{ع}} فرموده است: "عصای موسی از چوب [[آس]]، از درختان [[بهشتی]] بود که به هنگام عزیمت به سوی [[مدین]]، [[جبرئیل]] آن را به او داده بود. عصای موسی و [[تابوت]] آدم در [[دریاچه طبریه]] میباشد، آنها پوسیده نمیشوند و رنگشان [[تغییر]] نمییابد تا به دست [[قائم]]{{ع}} به هنگام ظهورش بیرون آورده شوند."<ref>روزگار رهایی، ج ۱، ص۴۵۶.</ref>. در نام [[عصا]] [[اختلاف]] است، ابن [[جبیر]] گفته: اسمش ما شاء [[الله]] است و [[مقاتل]] گفته: نامش نفعه است، و بعضی: [[غیاث]]، و بعضی دیگر: علیق گفتهاند. و اما وصف آن و حوائجی که در آن برای [[موسی]]{{ع}} بود، دانایان به [[علم]] گذشتگان چنین گفتهاند: عصای موسی دو سر داشت که بیخ هر یک از آنها [[کژی]] داشت و نیزه آهنینی در انتهایش بود. پس هرگاه [[حضرت موسی]]{{ع}} شبهنگام به بیابانی وارد میشد و مهتاب نبود، دو سر عصا تا آنجا که چشم کار میکرد روشنائی میداد. هر گاه با کمبود آب مواجه میشد آن را در [[چاه]] وارد میکرد که تا ته چاه امتداد مییافت و سر آن مانند دلو میشد. و هروقت به غذا نیاز داشت، با عصای خود به [[زمین]] میکوفت و [[خوردنیها]] از آن بیرون میآمد. چنان بود که هرگاه میوهای اشتها میکرد آن را در زمین مینشاند، پس غنچههای همان درختی که موسی اشتها کرده بود در آن ظاهر میشد و همان موقع میوه میداد. و گفته میشود که عصای موسی از چوب بادام بود، هرگاه گرسنه میشد آن را در زمین مینشاند برگ و میوه میداد، و از آن بادام میخورد. و هرگاه با [[دشمن]] خود [[مقاتله]] میکرد بر دو شاخه عصا دو مار آشکار میشد که باهم [[نبرد]] میکردند. عصا را بر [[کوه]] سخت ناهموار میزد و نیز به درختها و خارها و گیاهها میزد، راه باز میشد. و هروقت میخواست از نهری بدون کشتی عبور کند، عصا را بر آن میزد و راه وسیعی برایش باز میشد که در آن میرفت. | ||
و آن حضرت گاهی از یک شاخه عصا شیر مینوشید و از شاخه دیگرش عسل. چون در راه خسته میشد بر آن مینشست که به هرکجا میخواست بدون دویدن و پا زدن او را میرساند، و نیز راه را نشانش میداد و با [[دشمنان]] [[مقاتله]] میکرد. هنگامی که [[حضرت موسی]]{{ع}} به [[بوی خوش]] نیازمند میشد، از آن [[عصا]] بوی خوش بیرون میزد تا جائی که لباسهای او را [[خوشبو]] میکرد. اگر در راهی بود که دزدانی داشت که [[مردم]] از آنها [[ترس]] داشتند، عصا با او تکلم میکرد و به او میگفت: به فلان سمت راهت را [[تغییر]] ده. به وسیله آن برگهای درختان را بر گوسفندان خود فرومیریخت. با آن درندگان و مارها و حشرات را از خود دفع میکرد. چون [[سفر]] میرفت آن را بر گرده مینهاد و وسائل و [[لباس]] و غذا و آب و... را به آن میآویخت.<ref>بحار الانوار، ج ۱۳، ص۶۰ (به نقل از مکیال المکارم، ص۲۳۱.).</ref>.<ref>[[مجتبی تونهای|تونهای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۴۹۳.</ref> | و آن حضرت گاهی از یک شاخه عصا شیر مینوشید و از شاخه دیگرش عسل. چون در راه خسته میشد بر آن مینشست که به هرکجا میخواست بدون دویدن و پا زدن او را میرساند، و نیز راه را نشانش میداد و با [[دشمنان]] [[مقاتله]] میکرد. هنگامی که [[حضرت موسی]]{{ع}} به [[بوی خوش]] نیازمند میشد، از آن [[عصا]] بوی خوش بیرون میزد تا جائی که لباسهای او را [[خوشبو]] میکرد. اگر در راهی بود که دزدانی داشت که [[مردم]] از آنها [[ترس]] داشتند، عصا با او تکلم میکرد و به او میگفت: به فلان سمت راهت را [[تغییر]] ده. به وسیله آن برگهای درختان را بر گوسفندان خود فرومیریخت. با آن درندگان و مارها و حشرات را از خود دفع میکرد. چون [[سفر]] میرفت آن را بر گرده مینهاد و وسائل و [[لباس]] و غذا و آب و... را به آن میآویخت.<ref>بحار الانوار، ج ۱۳، ص۶۰ (به نقل از مکیال المکارم، ص۲۳۱.).</ref>.<ref>[[مجتبی تونهای|تونهای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۴۹۳.</ref> |
نسخهٔ کنونی تا ۱۵ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۵۲
عصای موسی
میگویند هنگامی که موسی خواست گوسفندان شعیب را به چراگاه ببرد، از وی عصایی درخواست کرد که درندگان را به وسیله آن از گوسفندان دور کند و آنها را در وقت چرانیدن، رام خویش گرداند. شعیب نیز همان عصای تاریخی و معجزه آسا را به موسی داد که پیوسته همراه موسی بود تا وقتی که به مصر آمد و آن را در دربار فرعون بیفکند و به صورت اژدهایی عظیم درآمد.
در نقل دیگری است که آن عصا را فرشتهای به شعیب داده بود. وقتی موسی(ع) عصایی از وی خواست، شعیب به دخترش دستور داد که به خانه برود و عصایی برای او بیاورد. دختر شعیب به داخل خانه رفت و همان عصا را آورد. وقتی چشم شعیب به آن عصا افتاد گفت: این را ببر و عصای دیگری بیاور. دختر برفت و آن را در جای خود گذاشت و خواست عصای دیگری بیاورد؛ ولی دید همان عصا در دست او قرار گرفت. این جریان چند بار تکرار شد تا سرانجام شعیب همان عصا را به موسی داد[۱].
طبرسی از عبداللّه بن سنان روایت کرده که گفت: از امام صادق(ع) میشنیدم که میفرمود: عصای موسی از چوب «آس» بهشت بود که جبرئیل آن را برای موسی آورد.
کلینی در کتاب شریف کافی از امام باقر(ع) روایت کرده که آن حضرت فرمود: عصای موسی از آدم(ع) به شعیب و از شعیب به موسی بن عمران رسید و همان عصا اکنون در نزد ماست و به دست قائم ما (عجل الله فرجه) خواهد رسید[۲].
در حدیثی در کتاب عرائس الفنون داستانهای عجیب و کارهای خارقالعاده بسیاری برای عصای مزبور نقل کرده است؛ مانند اینکه موسی(ع) در بیابانها به جای چراغ از آن استفاده میکرد و عصا برای او نور میداد یا هرگاه سرچاهی میرسید و به آب نیاز داشت، آن را داخل چاه میکرد و آن عصا به شکل طناب و دلوی میشد و به وسیله آن آب میکشید و یا هر گاه محتاج به غذا میشد، آن را به زمین میزد و هر چه میخواست از زمین بیرون آمده و میخورد... و چیزهای دیگری که قسمتهایی از آن به افسانه شبیهتر است تا به حقیقت[۳].
عصای حضرت موسی(ع) در دستان امام مهدی(ع)
در روایات است که حضرت مهدی(ع) با میراث پیامبران میآید که یکی از آنها عصای حضرت موسی(ع) است. "عصای حضرت موسی(ع) که به نیل زده شد، رود نیل به دوازده کوچه تبدیل شد و آبها روی هم انباشته شد و این کوچهها را از یکدیگر جدا کرد و سربازان فرعون در آنمیان به هلاکت رسیدند. آن عصا اکنون در محضر حضرت بقیه الله(ع) است"[۴].
حضرت علی(ع) میفرماید: "جهان پر از هرج و مرج میشود، افق زندگی تیرهوتار میگردد، در این موقع مهدی ما میآید در حالی که پیراهن آدم در تن او، انگشتر حضرت سلیمان در دست او و عصای حضرت موسی در اختیار اوست."[۵]. امام باقر(ع) میفرماید: "عصای موسی، نخست در دست آدم بود، سپس به دست شعیب پیغمبر رسید و سرانجام به دست موسی بن عمران، و هماکنون در دست ماست. و آن، هماکنون در دست من سبز است همانند روزی که از درخت بریده شد. با این عصا هروقت سخن بگوییم، سخن میگوید. این عصا برای قائم ما آماده شد، که همچون موسی بن عمران آن را به کار میبرد. این عصا اهل باطل را میترساند و هرچه حجت خدا فرمان دهد، اطاعت میکند..."[۶]. امام صادق(ع) فرموده است: "عصای موسی از چوب آس، از درختان بهشتی بود که به هنگام عزیمت به سوی مدین، جبرئیل آن را به او داده بود. عصای موسی و تابوت آدم در دریاچه طبریه میباشد، آنها پوسیده نمیشوند و رنگشان تغییر نمییابد تا به دست قائم(ع) به هنگام ظهورش بیرون آورده شوند."[۷]. در نام عصا اختلاف است، ابن جبیر گفته: اسمش ما شاء الله است و مقاتل گفته: نامش نفعه است، و بعضی: غیاث، و بعضی دیگر: علیق گفتهاند. و اما وصف آن و حوائجی که در آن برای موسی(ع) بود، دانایان به علم گذشتگان چنین گفتهاند: عصای موسی دو سر داشت که بیخ هر یک از آنها کژی داشت و نیزه آهنینی در انتهایش بود. پس هرگاه حضرت موسی(ع) شبهنگام به بیابانی وارد میشد و مهتاب نبود، دو سر عصا تا آنجا که چشم کار میکرد روشنائی میداد. هر گاه با کمبود آب مواجه میشد آن را در چاه وارد میکرد که تا ته چاه امتداد مییافت و سر آن مانند دلو میشد. و هروقت به غذا نیاز داشت، با عصای خود به زمین میکوفت و خوردنیها از آن بیرون میآمد. چنان بود که هرگاه میوهای اشتها میکرد آن را در زمین مینشاند، پس غنچههای همان درختی که موسی اشتها کرده بود در آن ظاهر میشد و همان موقع میوه میداد. و گفته میشود که عصای موسی از چوب بادام بود، هرگاه گرسنه میشد آن را در زمین مینشاند برگ و میوه میداد، و از آن بادام میخورد. و هرگاه با دشمن خود مقاتله میکرد بر دو شاخه عصا دو مار آشکار میشد که باهم نبرد میکردند. عصا را بر کوه سخت ناهموار میزد و نیز به درختها و خارها و گیاهها میزد، راه باز میشد. و هروقت میخواست از نهری بدون کشتی عبور کند، عصا را بر آن میزد و راه وسیعی برایش باز میشد که در آن میرفت.
و آن حضرت گاهی از یک شاخه عصا شیر مینوشید و از شاخه دیگرش عسل. چون در راه خسته میشد بر آن مینشست که به هرکجا میخواست بدون دویدن و پا زدن او را میرساند، و نیز راه را نشانش میداد و با دشمنان مقاتله میکرد. هنگامی که حضرت موسی(ع) به بوی خوش نیازمند میشد، از آن عصا بوی خوش بیرون میزد تا جائی که لباسهای او را خوشبو میکرد. اگر در راهی بود که دزدانی داشت که مردم از آنها ترس داشتند، عصا با او تکلم میکرد و به او میگفت: به فلان سمت راهت را تغییر ده. به وسیله آن برگهای درختان را بر گوسفندان خود فرومیریخت. با آن درندگان و مارها و حشرات را از خود دفع میکرد. چون سفر میرفت آن را بر گرده مینهاد و وسائل و لباس و غذا و آب و... را به آن میآویخت.[۸].[۹]
پرسشهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ کامل التواریخ، ج۱، ص۱۷۷.
- ↑ کافی، ج۱، ص۲۳۱.
- ↑ رسولی محلاتی، سید هاشم، تاریخ انبیاء ص۳۸۷.
- ↑ جهان بعد از ظهور، ص۵۵.
- ↑ اصول کافی، ج ۱، ص۲۳۱.
- ↑ اصول کافی، ج ۱، ص۲۳۱.
- ↑ روزگار رهایی، ج ۱، ص۴۵۶.
- ↑ بحار الانوار، ج ۱۳، ص۶۰ (به نقل از مکیال المکارم، ص۲۳۱.).
- ↑ تونهای، مجتبی، موعودنامه، ص۴۹۳.