صلح حدیبیه: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
خط ۱۳: خط ۱۳:
* [[الإرشاد (کتاب)|الإرشاد]]- به [[نقل]] از فاید، [[بنده]] [[آزاد]] شده [[عبد الله]] بن سالم-: چون پیامبرخدا برای [[عمره]] [[حدیبیه]] حرکت کرد، در جُحفه فرود آمد؛ ولی آبی در آن نیافت. لذا [[سعد بن مالک]] را با مشک‌های [[آب]] فرستاد؛ اما او اندکی دور نشده بود که با مشک‌های خالی بازگشت و گفت: ای [[پیامبر خدا]]، نمی‌توانم بروم! پاهایم از [[ترس]] [[مشرکان]]، خشک شده است. [[پیامبر]]{{صل}} به او فرمود: "بنشین!". سپس مرد دیگری را فرستاد. او نیز با مشک‌ها حرکت کرد و از همان‌جا که شخص اول بازگشته بود، بازگشت. پس [[پیامبر]]{{صل}} به او فرمود: "تو چرا بازگشتی؟". گفت: [[سوگند]] به کسی که تو را به [[حق]] برانگیخت، از [[ترس]] نمی‌توانم بروم! [[پیامبر خدا]]، [[امیر مؤمنان علی بن ابی طالب]] را- که درودهای [[خدا]] بر هر دو باد-، فرا خوانْد و سقایان با او حرکت کردند. آنها تردید نداشتند که او نیز مانند کسانی که پیش از او رفته بودند، باز می‌گردد؛ اما [[علی]]{{ع}} با مشک‌ها حرکت کرد و وارد سنگلاخ شد و [[آب]] برداشت و شادمان و هلهله کنان به سوی [[پیامبر]]{{صل}} آمد. [[پیامبر]]{{صل}} [[تکبیر]] گفت و برای او [[دعای خیر]] کرد<ref>الإرشاد، ج ۱، ص ۱۲۱.</ref>.
* [[الإرشاد (کتاب)|الإرشاد]]- به [[نقل]] از فاید، [[بنده]] [[آزاد]] شده [[عبد الله]] بن سالم-: چون پیامبرخدا برای [[عمره]] [[حدیبیه]] حرکت کرد، در جُحفه فرود آمد؛ ولی آبی در آن نیافت. لذا [[سعد بن مالک]] را با مشک‌های [[آب]] فرستاد؛ اما او اندکی دور نشده بود که با مشک‌های خالی بازگشت و گفت: ای [[پیامبر خدا]]، نمی‌توانم بروم! پاهایم از [[ترس]] [[مشرکان]]، خشک شده است. [[پیامبر]]{{صل}} به او فرمود: "بنشین!". سپس مرد دیگری را فرستاد. او نیز با مشک‌ها حرکت کرد و از همان‌جا که شخص اول بازگشته بود، بازگشت. پس [[پیامبر]]{{صل}} به او فرمود: "تو چرا بازگشتی؟". گفت: [[سوگند]] به کسی که تو را به [[حق]] برانگیخت، از [[ترس]] نمی‌توانم بروم! [[پیامبر خدا]]، [[امیر مؤمنان علی بن ابی طالب]] را- که درودهای [[خدا]] بر هر دو باد-، فرا خوانْد و سقایان با او حرکت کردند. آنها تردید نداشتند که او نیز مانند کسانی که پیش از او رفته بودند، باز می‌گردد؛ اما [[علی]]{{ع}} با مشک‌ها حرکت کرد و وارد سنگلاخ شد و [[آب]] برداشت و شادمان و هلهله کنان به سوی [[پیامبر]]{{صل}} آمد. [[پیامبر]]{{صل}} [[تکبیر]] گفت و برای او [[دعای خیر]] کرد<ref>الإرشاد، ج ۱، ص ۱۲۱.</ref>.
* [[صحیح البخاری‌ (کتاب)|صحیح البخاری‌]]- به [[نقل]] از [[براء بن عازب]]-: چون [[پیامبر خدا]] با [[اهل]] [[حدیبیه]] [[صلح]] کرد، [[علی]]{{ع}} صلح‌نامه‌ای میان آنان نوشت و چنین نوشت: "[[محمد]]، [[پیامبر خدا]]". [[مشرکان]] گفتند: منویس: "[[محمد]]، [[پیامبر خدا]]". اگر تو [[پیامبر]] بودی که با تو نمی‌جنگیدیم! [[پیامبر]]{{صل}} به [[علی]]{{ع}} فرمود: "آن را محو کن!". [[علی]]{{ع}} گفت: مرا یارای محو کردن آن نیست. پس [[پیامبر خدا]]، آن را با دست خود، محو کرد<ref>صحیح البخاری، ج ۲، ص ۹۶۰، ح ۲۵۵۱.</ref><ref>[[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص ۶۸.</ref>.
* [[صحیح البخاری‌ (کتاب)|صحیح البخاری‌]]- به [[نقل]] از [[براء بن عازب]]-: چون [[پیامبر خدا]] با [[اهل]] [[حدیبیه]] [[صلح]] کرد، [[علی]]{{ع}} صلح‌نامه‌ای میان آنان نوشت و چنین نوشت: "[[محمد]]، [[پیامبر خدا]]". [[مشرکان]] گفتند: منویس: "[[محمد]]، [[پیامبر خدا]]". اگر تو [[پیامبر]] بودی که با تو نمی‌جنگیدیم! [[پیامبر]]{{صل}} به [[علی]]{{ع}} فرمود: "آن را محو کن!". [[علی]]{{ع}} گفت: مرا یارای محو کردن آن نیست. پس [[پیامبر خدا]]، آن را با دست خود، محو کرد<ref>صحیح البخاری، ج ۲، ص ۹۶۰، ح ۲۵۵۱.</ref><ref>[[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص ۶۸.</ref>.
==[[امام علی]]{{ع}} در [[صلح حدیبیه]]==
*در پایان [[سال ششم هجری]] و بر اساس [[رؤیای صادقه]] [[پیامبر]]{{صل}} کاروان [[مسلمانان]] برای انجام [[عمره]] در ماه [[ذی القعده]] به سوی [[مکه]] حرکت کرد<ref>مجمع البیان فی تفسیر القرآن، طبرسی، ج۹، ص۱۲۶.</ref>. مردی از [[قبیله]] "اسلم" [[راهنمایی]] کاروان را بر عهده گرفت و آنها را از دره‌های مسیر گذراند و در نقطه‌ای به نام "حدیبیه" فرود آورد و [[ناقه]] [[پیامبر]]{{صل}} در این نقطه زانو زد. [[پیامبر]]{{صل}} در این باره فرمود: "این حیوان به [[فرمان خداوند]] در این نقطه خوابید تا [[تکلیف]] ما روشن شود". سپس [[دستور]] داد همگی از مرکب‌ها فرود آمده و خیمه‌ها را بر پا کنند. سپس [[پیامبر]] رو به [[یاران]] خود کرد و فرمود: "اگر امروز [[قریش]] از من چیزی بخواهند که باعث [[استواری]] [[روابط]] [[خویشاوندی]] شود، من آن را خواهم پذیرفت و [[راه]] [[صلح]] را در پیش خواهم گرفت". [[سخن پیامبر]]{{صل}} به گوش [[مردم]] رسید و [[اهل مکه]] نیز از آن [[آگاه]] شدند. از این رو، [[قریش]] [[تصمیم]] گرفت تا از [[هدف]] نهایی [[پیامبر]]{{صل}} باخبر شود. نخست، [[بدیل خزاعی]] با چند تن از شخصیت‌های [[قبیله]] "خزاعه" به نمایندگی از [[قبیله قریش]] با [[پیامبر]]{{صل}} [[گفتگو]] کردند. [[رسول خدا]]{{صل}} به آنها فرمود: "من برای [[زیارت]] [[خانه خدا]] آمده‌ام و نه جنگ".[[نمایندگان]] [[قریش]] بازگشته، [[پیام پیامبر]]{{صل}} را به سران [[قریش]] رسانیدند، ولی آنها سخنان آنان را نپذیرفتند و گفتند: "به [[خدا]] [[سوگند]]، ما نخواهیم گذاشت او به [[مکه]] وارد شود، هر چند برای [[زیارت]] [[خانه خدا]] آمده باشد". پس از چند بار رفت و آمد [[نمایندگان]]، "[[سهیل بن عمرو]]" با دستورهای خاصی که [[قریش]] به او داده بود [[مأمور]] شد که [[گفتگو]] را با تنظیم [[قرارداد]] خاصی پایان دهد. وقتی چشم [[پیامبر]]{{صل}} به او افتاد، فرمود: "[[سهیل بن عمرو]] آمده است تا میان ما و [[قریش]] [[قرارداد]] صلحی ببندد. [[سهیل بن عمرو]] به نزد [[پیامبر]]{{صل}} آمد و گفت: "ای [[ابوالقاسم]]! [[مکه]] [[حرم]] و محل [[عزت]] ما است و [[جهان عرب]] می‌داند که تو با ما جنگیده‌ای. اگر تو با همین حالت که نشانه [[قدرت]] توست به [[مکه]] وارد شوی، [[ضعف]] و [[بیچارگی]] ما را در تمام [[جهان عرب]] [[آشکار]] می‌سازی و فردا تمام [[قبایل عرب]] به [[فکر]] [[تصرف]] [[سرزمین]] ما می‌افتند؛ من تو را به [[خویشاوندی]] خود با ما، [[سوگند]] می‌دهم (که به [[مکه]] حمله نکنی) و احترامی را که [[مکه]] دارد و زادگاه تو است، به تو یادآور می‌شوم". وقتی سخن [[سهیل بن عمرو]] به این جا رسید، [[پیامبر]]{{صل}} [[کلام]] او را [[قطع]] کرد و فرمود: "منظورتان چیست؟" او گفت: "نظر سران [[قریش]] این است که امسال از این نقطه به [[مدینه]] بازگردید و مراسم [[عمره]] را در سال [[آینده]] به جا آورید. [[مسلمانان]] می‌توانند سال [[آینده]] مانند تمام طوایف [[عرب]] در مراسم [[حج]] شرکت کنند، به این شرط که بیش از سه روز در [[مکه]] نمانند و سلاحی جز [[سلاح]] مسافر همراه نداشته باشند". گفتگوی دو طرف، با تمام سخت‌گیری‌های [[سهیل بن عمرو]] به پایان رسید و قرار شد مواد آن در دو نسخه تنظیم شده و دو طرف آن را [[امضا]] کنند.
*به نوشته بیشتر [[سیره‌نویسان]]، برای این کار، [[پیامبر]]{{صل}}، [[علی]]{{ع}} را خواست و [[دستور]] داد که در آغاز [[پیمان]] [[صلح]]: {{متن قرآن|بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ}}<ref>«به نام خداوند بخشنده بخشاینده» سوره فاتحه، آیه ۱.</ref> بنویسد و [[علی]]{{ع}} نیز نوشت. [[سهیل بن عمرو]] گفت: "من با این جمله آشنایی ندارم و "رحمان" "رحیم" را نمی‌شناسم؛ بنویس باسمک اللهم؛ یعنی به نام تو ای خداوند". [[پیامبر]]{{صل}} پذیرفت که [[پیمان‌نامه]] به ترتیبی که [[سهیل بن عمرو]] می‌گوید، نوشته شود و [[علی]]{{ع}} نیز آن را نوشت. سپس [[پیامبر]]{{صل}} به [[علی]]{{ع}} [[دستور]] داد که چنین بنویسد: "این پیمانی است که [[محمد]]، [[پیامبر خدا]] با [[سهیل بن عمرو]]، [[نماینده]] [[قریش]] بست". [[سهیل بن عمرو]] گفت: "ما [[رسالت]] و [[نبوت]] تو را قبول نداریم و اگر [[رسالت]] تو را قبول داشتیم، هرگز با تو نمی‌جنگیدیم. باید نام خود و پدرت را بنویسی و این [[لقب]] را از متن [[پیمان]] برداری و بنویسی [[محمد بن عبدالله]]". [[امام علی]]{{ع}} فرمود: "به [[خدا]] قسم، او [[رسول]] خداست حتی اگر تو قبول نداشته باشی". [[سهیل بن عمرو]] گفت: "عنوان [[رسول الله]] را [[پاک]] کن تا [[قرارداد]] [[امضا]] شود". [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} فرمود: "وای بر تو ای [[سهیل بن عمرو]]! [[دست]] از [[دشمنی]] با [[پیامبر]] بردار". [[پیامبر]]{{صل}} خواسته [[سهیل بن عمرو]] را پذیرفت و به [[علی]]{{ع}} [[دستور]] داد که لفظ "[[رسول الله]]" را [[پاک]] کند. در این لحظه [[علی]]{{ع}} با کمال [[ادب]] فرمود: "من نمی‌توانم عنوان [[رسالت]] و [[نبوت]] تو را از پهلوی نام مبارکت [[پاک]] کنم". [[پیامبر]]{{صل}} از [[علی]]{{ع}} خواست که انگشت ایشان را روی آن بگذارد تا خود آن را [[پاک]] کند و [[علی]]{{ع}} انگشت آن [[حضرت]] را روی آن لفظ گذاشت و [[پیامبر]]{{صل}} [[لقب]] "[[رسول الله]]" را [[پاک]] کرد<ref>الارشاد، شیخ مفید، ج۱، ص۱۱۹؛ مسند احمد، احمد بن حنبل، ج۱، ص۳۴۲.</ref>.
*در آن لحظه که [[امیر مؤمنان]]{{ع}} از [[پاک]] کردن لفظ "[[رسول الله]]" خودداری کرد، [[پیامبر]] رو به [[علی]]{{ع}} کرد و فرمود: "ای [[علی]]! [[فرزندان]] این گروه تو را به چنین کاری فرا می‌خوانند و تو در کمال [[مظلومیت]] به چنین کاری تن می‌دهی". این مطلب در خاطره [[علی]]{{ع}} باقی بود تا اینکه [[جنگ صفین]] پیش آمد و [[پیروان]] [[ساده‌لوح]] [[امیرمؤمنان]]{{ع}}، به سبب رفتارهای [[فریبنده]] سربازان [[شام]] - که به [[فرماندهی]] [[معاویه]] و [[عمرو عاص]] با [[علی]]{{ع}} جنگیدند - قرار گرفته و [[علی]]{{ع}} را وادار کردند که به [[صلح]] تن بدهد. پس برای [[نوشتن]] [[قرارداد صلح]] انجمنی تشکیل داده شد. [[نماینده]] [[امام]] "[[عبیدالله بن ابی رافع]]" [[مأموریت]] یافت [[صلح‌نامه]] را چنین بنویسد: {{عربی|هَذَا مَا تَقَاضَى عَلَيْهِ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ}}؛ در این لحظه "[[عمروعاص]]"، [[نماینده]] رسمی [[معاویه]] و سربازان [[شام]] رو به دبیر [[علی]]{{ع}} کرد و گفت: "نام [[علی]] و [[پدر]] او را بنویس، زیرا اگر ما او را [[امیر مؤمنان]] می‌دانستیم، هرگز با او نمی‌جنگیدیم. بحث در این باره طولانی شد و [[امیرمؤمنان]]{{ع}} حاضر نبود به [[دست]] [[دوستان]] [[ساده‌لوح]] خود بهانه بدهد. پاسی از روز با [[کشمکش]] دو طرف [[گذشت]] تا اینکه [[علی]]{{ع}} به [[اصرار]] یکی از افسران خود، اجازه داد لفظ [[امیرمؤمنان]] از [[قرارداد]] [[پاک]] شود، و سپس فرمود: {{متن حدیث|اللَّهُ أَكْبَرُ سُنَّةٌ بِسُنَّةٍ}}؛ این کار، همان کاری است که با [[پیامبر]]{{صل}} شد و داستان [[حدیبیه]] و [[پیشگویی]] آن [[حضرت]] را برای [[مردم]] بازگو کرد<ref>الارشاد، شیخ مفید، ج۱، ص۱۱۹؛ الکامل، ابن اثیر، ج۳، ص۳۱۹.</ref>.<ref>[[ حبیب عباسی| عباسی، حبیب]]، [[علی بن ابی‌طالب (مقاله)| مقاله «علی بن ابی‌طالب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۱۶۴-۱۶۶.</ref>


== پرسش‌های وابسته ==
== پرسش‌های وابسته ==

نسخهٔ ‏۲۳ اوت ۲۰۲۰، ساعت ۱۵:۵۰

متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل صلح حدیبیه (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مقدمه

امام علی(ع) در صلح حدیبیه

پرسش‌های وابسته

منابع

  1. محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. الإرشاد، ج ۱، ص ۱۲۱.
  2. صحیح البخاری، ج ۲، ص ۹۶۰، ح ۲۵۵۱.
  3. محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین، ص ۶۸.
  4. مجمع البیان فی تفسیر القرآن، طبرسی، ج۹، ص۱۲۶.
  5. «به نام خداوند بخشنده بخشاینده» سوره فاتحه، آیه ۱.
  6. الارشاد، شیخ مفید، ج۱، ص۱۱۹؛ مسند احمد، احمد بن حنبل، ج۱، ص۳۴۲.
  7. الارشاد، شیخ مفید، ج۱، ص۱۱۹؛ الکامل، ابن اثیر، ج۳، ص۳۱۹.
  8. عباسی، حبیب، مقاله «علی بن ابی‌طالب»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۱، ص:۱۶۴-۱۶۶.