بحث:ارکان انتظار چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

Page contents not supported in other languages.
از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۳۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{جمع شدن|۱. حجت الاسلام و المسلمین دیرباز؛}}
==مربوط به سؤال نیست==
[[پرونده:11192.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[عسکر دیرباز ]]]]
{{جمع شدن|۱. حجت الاسلام و المسلمین نیلی‌پور؛}}
::::::[[حجت الاسلام و المسلمین]] '''[[عسکر دیرباز ]]'''، در مقاله ''«[[روش‌های اثرگذاری انتظار در جامعه منتظر (مقاله)|روش‌های اثرگذاری انتظار در جامعه منتظر]]»'' در این‌باره گفته است:
[[پرونده:11103489.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[مهدی نیلی‌پور]]]]
::::::«[[انتظار]] برای‌ فرد‌ و [[جامعه]] یک وضعیت است. وضعیتی که می‌تواند دست‌کم دو مؤلفه اساسی داشته باشد:
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[مهدی نیلی‌پور]]'''، در مقاله ''«[[عناصر اخلاقی تشکیل دهنده انتظار (مقاله)|عناصر اخلاقی تشکیل دهنده انتظار]]»'' در این‌باره گفته است:
:::::#[[امید‌]] و توقع دست‌یابی به وضعیتی بهتر؛
:::::#«[[امید]]: اوّلین جزء و معنای سازنده [[انتظار]]، [[امید]] و [[رجا]] است، زیرا در صورت [[یأس]] مطلق و عدم [[امیدواری]]، حالت [[انتظار]] در [[انسان]] شکل نمی‌گیرد و تحقّق خارجی پیدا نمی‌کند. [[امام علی]]{{ع}} می‌فرمایند: "در [[انتظار فرج]] و [[گشایش]] باشید و از [[رحمت خدا]] [[ناامید]] نشوید"<ref>بحارالأنوار، ج۵۲، ص۱۲۳، ح۷.</ref>.
:::::#قانع نبودن به وضع موجود.
:::::#'''[[معرفت]] و اطمینان‌:''' دومین جزء از اجزای حالت [[انتظار]]، [[شناخت]] امر [[منتظَر]] و [[اطمینان]] به وقوع آن می‌باشد، زیرا در صورت عدم [[یقین]] و عدم [[اطمینان]] به امری، حالت [[انتظار]] در [[انسان]] منعقد نخواهد شد.
::::::وضع بهتر می‌تواند‌ وضعیتی‌ باشد‌ که در آن، [[حق]] و پیروانش سربلند بوده، [[اقتدار]] یافته و [[غلبه]] داشته باشند و [[باطل]] و [[پیروان]] آن‌ در‌ حال [[اصلاح]] یا رو به نابودی باشند.
:::::#'''نزدیک دیدن‌:''' سومین جزء از اجزای تشکیل‌دهنده [[انتظار]]، نزدیک دیدن امر مورد توقّع و [[اعتقاد]] به [[قرب]] زمانی آن می‌باشد، زیرا دور دیدن و استبعاد زمانی نسبت به آن امر با حالت [[انتظار]] [[سازگاری]] نخواهد داشت. در [[دعای عهد]] بیان می‌کنیم: {{متن حدیث|إِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعِيداً وَ نَراهُ قَرِيباً}}<ref>مفاتیح الجنان، دعای عهد، برگرفته از: قرآن کریم، سوره معارج، آیه ۶ و ۷.</ref>؛ "آنها آن را دور می‌بینند و ما نزدیکش می‌بینیم".
::::::[[امیدواری]] به دست‌یابی به وضع‌ بهتر‌ لوازمی‌ دارد، مانند: [[شناخت]] دقیق آن وضع در تمام ابعاد، آشنایی با شیوه رسیدن به آن‌، آشنایی‌ با‌ موانع و راه‌های مقابله با آنها.
:::::#'''محبوبیّت موضوع‌:''' اگر حادثه و امری [[محبوب]] [[انسان]] باشد، مطلوب او نیز قرار خواهد گرفت و اگر چیزی مطلوب او شد، تمامی تلاش‌ها و فعّالیّت‌های وی در راستای رسیدن به آن مطلوب صورت خواهد گرفت، لذا محبوبیّت امر [[فرج]] و [[انتظار]]، [[انسان]] را به یک [[منتظر واقعی]]، [[مصلح]] [[دلسوز]] و [[عاشق]] بی‌قرار تبدیل می‌کند.
::::::قانع نبودن به وضع موجود نیز افزون‌ بر‌ تلاش برای [[اصلاح]] یا دگرگونی آن، شامل [[آمادگی]] برای این کار، داشتن برنامه و راه‌حل و احیاناً اقدام‌ عملی‌ خواهد بود. در این راستا، مطالبی مانند [[حقیقت]]، [[ضرورت]]، ابعاد، مبانی، بایسته‌ها‌ و پیامدهای‌ [[انتظار]] قابل طرح است»<ref>[[عسکر دیرباز|دیرباز، عسکر]]، [[روش‌های اثرگذاری انتظار در جامعه منتظر (مقاله)|روش‌های اثرگذاری انتظار در جامعه منتظر]]، ص: ۱۱۶.</ref>.
:::::#'''منفور بودن شرایط موجود و مأیوس شدن از آن‌:''' در صورتی که فردی شرایط موجود را [[بهترین]] شرایط بداند، [[انتظار]] امری [[جدید]] برای او تحقّق نخواهد یافت. امّا اگر با تحقیق در حوادث ایّام و انواع [[ظلم‌ها]]، [[تباهی‌ها]] و [[فسادها]] به مطلوب نبودن شرایط موجود [[اذعان]] نمود، حالت [[انتظار]] برای ایجاد شرایطی [[جدید]] و نو برای او فراهم می‌آید. [[امام رضا]]{{ع}} می‌فرمایند: "همانا [[فرج]] و [[گشایش]] پس از [[ناامیدی]] می‌آید"<ref>بحارالأنوار، ج۵۲، ص۱۱۰، ح۱۷.</ref>.
:::::#'''[[آمادگی]]، تلاش عملی و زمینه‌سازی‌:''' [[انتظار]]، هنگامی واقعی و [[صادق]] است که [[انسان]] را به حرکت و تلاش در مسیر تحقّق امر مورد [[انتظار]] وادار نماید، وگرنه صرف حالت [[انتظار]]، بدون [[آمادگی]] و تلاش عملی، آرزویی بی‌نتیجه یا انتظاری سطحی است؛ "هر کس که [[منتظر]] وقوع امری باشد، خود را برای تحقّق آن آماده می‌کند"<ref>{{عربی|من إنتظر أمراً تهیّأ له}}؛ مکیال المکارم، ج۲، ص۲۳۵.</ref>؛ به همین [[دلیل]] [[پیامبر اکرم]]{{صل}} [[انتظار]] را به عنوان یک حالت بسیار ارزشمند یا یک [[جهاد]]، آن هم، [[برترین]] [[جهاد]] [[امّت]] خود معرفی می‌فرمایند: {{متن حدیث|أَفْضَلُ جِهَادِ أُمَّتِي انْتِظَارُ الْفَرَجِ}}<ref>بحارالأنوار، ج۷۴، ص۱۴۳، ح۲۶.</ref>. بر این اساس، واضح می‌شود که یکی از عناصر تشکیل دهنده این [[فضیلت]] [[اخلاقی]]، کوشش و تلاش است.
:::::#'''[[صبر]] و پایداری‌:''' [[انتظار]] نتیجه‌بخش و معنی‌دار، انتظاری است که توأم با [[پایداری]]، [[صبر]] و [[مقاومت]] باشد وگرنه تبدیل به یک تمنّی زودگذر و افتادن به دام‌های [[انحرافی]] و [[فریبنده]] و محبوب‌سازی جاهلانه می‌شود. اینکه در [[روایات اهل بیت]]{{عم}} [[صبر]] در کنار [[انتظار فرج]] قرار داده شده و گاهی تصریح به [[انتظار]] توأم با [[صبر]] شده است، دلالت بر حیاتی بودن [[صبر]] در شکل‌گیری حالت [[انتظار]] دارد.
:::::#'''عزّت‌طلبی‌:''' یکی از خصایص [[فطری]] وجود [[انسان]]، کمال‌جویی و عزّت‌طلبی و پرهیز از همه عوامل [[ضعف]] و [[ذلّت]] است. در طول [[تاریخ]]، [[عزّت]] خوبان و [[مؤمنان]] توسط [[ستمگران]] و نابخردان (به ظاهر) خدشه‌دار گشته و به همین [[دلیل]] آنان همیشه به دنبال فرصتی بوده‌اند تا [[عزّت]] و مکانت از دست رفته خود را [[احیا]] نمایند.
:::::#'''[[تقوا]] محوری‌:''' یکی از [[قوانین]] و [[سنن]] جاری در هستی، موفّقیت و [[پیروزی]] قانون‌گرایی، [[قانون]] محوری و تقواگرایی است. اگر کاری بر اساس صحیح و بنیان واقعی و [[راستین]] بنا شده باشد، ماندگار است. [[قرآن کریم]] درباره متّقین و [[پرهیزکاران]] می‌فرماید: {{متن قرآن|وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ}}<ref>«و سرانجام (نیکو) از آن پرهیزگاران است» سوره اعراف، آیه ۱۲۸؛ سوره قصص، آیه ۸۳.</ref>. این اصل [[قرآنی]] در [[نظام تکوین]] و [[تشریع]] جاری است، لکن در عالم [[تشریع]] به جهت [[لزوم]] [[آزمایش]] [[انسان‌ها]]، کمی دیرتر رخ نشان می‌دهد.
:::::#'''جدیّت و [[پشتکار]]:''' در جوهره [[انتظار]] [[صادق]] و در [[روح]] [[منتظر]] [[خالص]]، جدیّت و [[پشتکار]]، پیگیری و تداوم‌بخشی وجود دارد.
:::::#'''احساس یتیمی‌:''' یکی از مفاهیمی که در شکل‌گیری و شدّت‌بخشی حالت [[انتظار]] در ما مؤثّر است، [[درک]] شرایط موجود در [[زمان غیبت]] و احساس یتیمی [[معنوی]] در [[زمان غیبت]] است.  
:::::#'''[[اندیشه]] حسینی‌:''' یکی از مقوّمات [[اندیشه]] [[انتظار]]، وجود [[اندیشه]] [[حسینی]] و [[آرمان]] کربلاییان و آرزوی [[انتقام]] [[خون]] به ناحق ریخته [[امام حسین]]{{ع}} است؛ همچنان که [[شعار یاران حضرت]] [[ولی‌عصر]]{{ع}} {{متن حدیث|يَا لَثَارَاتِ الْحُسَيْنِ{{ع}}}} است، [[انتظار]] نیز بر همین مبنا شکل می‌گیرد. به عبارت دیگر، هرچه با آرمان‌های [[امام حسین]]{{ع}} آشناتر شویم و هر چه به عمق [[مصائب]] وارده بر او و یارانش نزدیک‌تر شویم، [[حس]] و میل [[انتقام]] از [[ظالم]] در ما نمایان‌تر خواهد شد و حالت [[انتظار]] در [[روح]] ما موّاج‌تر خواهد گشت. در [[زیارت]] [[امام حسین]]{{ع}} در [[روز عاشورا]] به این عنصر [[اخلاقی]] و روانی [[انتظار]] اشاره شده است:
:::::##پس مسئلت می‌کنم از [[خداوند]]... که [[خونخواهی]] تو را با [[امام]] [[منصور]] از [[اهل بیت]]{{عم}}، (یعنی [[حضرت مهدی]]{{ع}}) روزی فرماید.
:::::##پس مسئلت می‌کنم از [[خداوند]]... و اینکه برای من نزد شما [[منزلت]] [[راستین]] را در [[دنیا]] و [[آخرت]] تثبیت نماید و طلب می‌کنم از [[خداوند]] اینکه مرا به [[مقام]] محمودی که برای شما نزد [[خداوند]] است برساند و اینکه [[خونخواهی]] [[خون]] خود را با [[امام]] [[هدایت]] شده و نمایان و گویا از شما به من روزی کند»<ref>[[مهدی نیلی‌پور|نیلی‌پور، مهدی]]، [[عناصر اخلاقی تشکیل دهنده انتظار (مقاله)|عناصر اخلاقی تشکیل دهنده انتظار]].</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}


==پاسخ اجمالی==
==این بخش در همینجا بماند==
===[[تولی]] و [[تبری]] ریشه و [[هدف]] [[انتظار]]===
*وجود [[انتظار]] و یا به عبارتی وجود تمام [[احکام دینی]] منوط به هدفی [[عظیم]] در [[جان]] [[مسلمانان]] است، هدفی که ریشۀ تمامی [[احکام]] اعم از [[احکام]] تکلیفی و وضعی است و آن [[تولی]] نسبت به [[خدا]] و [[دوستان]] او و [[تبری]] نسبت به [[دشمنان]] [[خداوند]] و [[دشمنان]] [[اولیاء]] [[خداوند]] است؛ چراکه [[تولی]] و [[تبری]] مبدأ همۀ کنش‌ها و واکنش‌ها و اثرگذاری و اثرپذیری‌هاست و تعیین کنندۀ [[منش]] و روش فرد در [[زندگی فردی]] و [[اجتماعی]] است. [[نجات]] و [[رستگاری]] یا سقوط و [[گمراهی]] هر انسانی نیز بستگی تام و تمام به این موضوع دارد که شخص در [[زندگی]] خود به چه کسی یا به چه چیزی [[دل]] بسته و به [[ولایت]] چه کسی سرسپرده است چنانکه [[پیامبر]] برای [[نجات]] [[مسلمین]] [[تولی]] [[مسلمین]] را فقط مخصوص [[امامان]] بعد از خود و [[تبری]] را برای [[دشمنان]] [[امامان معصوم]] لحاظ کرده است و در [[نقلی]] می‌‌فرماید: «هر که [[دوست]] دارد بر [[کشتی نجات]] بنشیند و به دستگیرۀ [[استوار]] چنگ بزند و ریسمان محکم [[خدا]] را بگیرد، باید پس از من [[علی]] را [[دوست]] بدارد و با دشمنش، [[دشمنی]] ورزد و از [[پیشوایان]] [[هدایت]] که از [[نسل]] اویند، [[پیروی]] کند»<ref>{{متن حدیث|""مَنْ أَحَبَّ أَنْ یَرْکَبَ سَفِینَةَ النَّجَاةِ وَ یَسْتَمْسِکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقی‏ وَ یَعْتَصِمَ بِحَبْلِ اللَّهِ الْمَتِینِ فَلْیُوَالِ عَلِیّاً بَعْدِی وَ لْیُعَادِ عَدُوَّهُ وَ لْیَأْتَمَّ بِالْأَئِمَّةِ الْهُدَاةِ مِنْ وُلْدِه"‏}}؛ عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج ۱، ص ۲۹۲، ح ۴۳.</ref>.<ref>ر.ک. شفیعی سروستانی، ابراهیم، چشم به راه، ص ۸۵-۹۴.</ref>
*می‌توان گفت [[ولایت‌ورزی]] و [[برائت‌جویی]] دو ریشۀ اساسی [[انتظار]] هستند و تنها کسانی را می‌توان از جملۀ [[منتظران واقعی]] برشمرد که در [[دوران غیبت]] [[تولی]] و [[تبری]] را به مفهوم کامل آن، پیشه خود سازند. باید توجه داشت مصادیق برای [[تولی]] به [[معصومین]] و [[تبری]] نسبت به [[دشمنان]] آنان فروان است و از مصادیقی که داخل مجموعۀ [[تولی]] و [[تبری]] وجود دارد [[انتظار فرج]] نمونه ای از آن محسوب می‌‌شود<ref>ر.ک. شفیعی سروستانی، ابراهیم، چشم به راه، ص ۸۵-۹۴.</ref>.


==[[تولی]] و [[تبری]]، ریشۀ ارکان [[انتظار]]==
*در [[فرهنگ اسلامی]]، [[جهان]] عرصۀ تقابل و هم آوردی در [[ولایت]] است؛ [[ولایت]] [[خدا]] و [[دوستان]] او از یک سو و [[ولایت]] [[شیطان]] و [[طاغوت]] و [[پیروان]] او از سوی دیگر. بر اساس این نگرش همۀ اهل [[ایمان]] موظفند از یک‌سو، سر در گرو [[ولایت]]  [[حق]] و [[پیروان]] آن داشته باشند و از سوی دیگر، از [[ولایت]] [[شیطان]] و [[پیروان]] او بیزاری جویند. این همان [[حقیقت]] [[تولی]] و "[[تبری]]" است که در [[مکتب]] [[تشیع]] به عنوان [[فروع دین]] بر آن بسیار تأکید شده است. ولی از مجموعه [[معارف اسلامی]]، به ویژه آموزه‌های [[مکتب اهل بیت]]{{ع}} چنین بر می‌آید که این دو موضوع، نه فرع [[دین]]، بلکه همۀ [[دین]] و تمامیت [[ایمان]] هستند و به بیان دیگر، [[دین]] و [[ایمان]] چیزی جز [[دوستی]] ورزیدن و [[بیزاری جستن]] (دوری گزیدن) به خاطر [[خدا]] نیست. [[فضیل بن یسار]]، یکی از [[یاران امام]] [[صادق]]{{ع}} [[نقل]] می‌کند: از [[امام صادق]]{{ع}} پرسیدم: آیا [[دوستی]] و [[دشمنی]] از [[ایمان]] است؟ فرمود: «آیا [[ایمان]] جز [[دوستی]] و [[دشمنی]] است؟<ref>الکلینی، محمد، الکافی، ج ۲، ص ۱۲۵، ح ۵.</ref>»<ref>ر.ک. شفیعی سروستانی، ابراهیم، چشم به راه، ص ۸۵-۹۴.</ref>
*بنابراین می‌توان گفت [[ولایت‌ورزی]] و [[برائت‌جویی]] دو ریشۀ اساسی ارکان [[انتظار]] هستند و تنها کسانی را می‌توان از جملۀ [[منتظران واقعی]] برشمرد که در [[دوران غیبت]] [[تولی]] و [[تبری]] را به مفهوم کامل آن، پیشه خود سازند<ref>ر.ک. شفیعی سروستانی، ابراهیم، چشم به راه، ص ۸۵-۹۴.</ref>.
==رکن اول [[انتظار]]: [[اعتراض]] به وضع موجود==
*اما بعد از ریشه اساسی [[انتظار]]، [[انتظار ظهور]] [[منجی]] هیچ گاه به [[حقیقت]] نمی‌پیوندد مگر در صورتی که چند رکن اساسی در آن محقق گردد:<ref>ر.ک. رضوانی، علی اصغر، موعودشناسی و پاسخ به شبهات، ص۸۵، ۸۶.</ref>
*[[اعتراض]] و [[نارضایتی]] به وضع موجود:<ref>ر.ک. پناهیان، علی رضا، انتظار عامیانه عالمانه عارفانه، ص ۱۰۶؛ قائمی، علی، نگاهی به مسأله انتظار، ص ۳۰-۳۴؛ م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌، محمد، دانشنامهٔ امام مهدی، ج ۵، ص ۳۰۹-۳۱۲؛ سلیمیان، خدامراد، انتظار و منتظران، ص ۱۹۵-۱۹۶ و  درسنامه مهدویت  ج ۲ ، ص۲۱۰-۲۱۳ و فرهنگ‌نامه مهدویت، ص ۷۶-۸۴.</ref> احساس [[انتظار فرج]]، [[اعتراض]] به وضع موجود است. کسی که از وضع موجود [[راضی]] است، نمی‌تواند [[منتظر]] وضعیتی دیگر، که بهتر است باشد. این [[اعتراض]] هر چند ممکن است مقدمه خارجی [[انتظار]] محسوب شود نه عضو درونی آن. این [[اعتراض]] در هر درجه‌ای که باشد، از تنفر نسبت به آنچه هست، تا علاقه شدید به آنچه نیست و باید باشد، عنصر اول [[انتظار]] محسوب می‌شود. عدم [[قناعت]] به داشته‌ها، [[انسان]] را سرگردان رسیدن به نداشته‌ها می‌کند و این سرگردانی و تلاش برای "داشتن" که معمولاً با [[امید]] به "یافتن" همراه است، یعنی آغاز پیدایش [[انتظار]] در [[روح]] [[سرکش]] [[انسان]]<ref>ر.ک. پناهیان، علی رضا، انتظار عامیانه عالمانه عارفانه، ص ۱۰۶.</ref>. مراتب این [[اعتراض]] را می‌‌توان در چهار مقوله خلاصه کرد:
#فریادی از درون: [[انتظار]] نوعی فریاد [[دل]] و خروشی از درون است.<ref>ر.ک. قائمی، علی، نگاهی به مسأله انتظار، ص ۳۰-۳۴.</ref>
#[[اعتراض]] به نظامات موجود: [[انتظار]] نوعی دهن‌کجی، بی‌اعتنائی به نظامات موجود و عدم پذیرش آن است.  [[اعتراض]] به ابراز [[قدرت]] [[زمامداران]] خودسر که با سختگیری‌های بی‌مورد خود [[زندگی]] را به کام [[مردم]] [[مستضعف]] تلخ و ناگوار کرده‌اند.<ref>ر.ک. قائمی، علی، نگاهی به مسأله انتظار، ص ۳۰-۳۴.</ref>
#[[منتظر]]، افشاگر است و می‌خواهد با [[اعتراض]] خود [[افشاگری]] کند و نشان دهد سازمان‌های این قواعد و نظامات، رسوایند و بی‌ارزش. این [[قوانین]] ساخته [[بشر]]، توطئه‌ای به نام حامی [[حقوق بشر]] و نغمه‌های [[خیرخواهی]] از سوی سران [[توطئه]] است.<ref>ر.ک. قائمی، علی، نگاهی به مسأله انتظار، ص ۳۰-۳۴.</ref>
#[[منتظران]] [[جهان]]، [[مسئولان]] امور و [[زمامداران]] [[بشر]] را متهم دانسته و می‌گویند: این سازمان‌های بین‌المللی میدان فعالیت‌های شماست، کار و تلاش تان برای تثبیت بیشتر [[موقعیت]] و تحکیم زیادتر [[قدرت]] تان است وگرنه سازمان تغذیه‌تان کجاست که ببیند هر [[روزه]] هزاران [[انسان]] در نقاط مختلف [[جهان]] از [[گرسنگی]] می‌میرند<ref>ر.ک. قائمی، علی، نگاهی به مسأله انتظار، ص ۳۰-۳۴.</ref>.
==رکن دوم [[انتظار]]: [[آگاهی]] از وضع مطلوب==
*[[آگاهی]] از وضع مطلوب: عنصر دوم [[انتظار]]، یعنی خبر داشتن از وضعیتی که می‌توانیم داشته باشیم ولی هم اکنون از آن برخوردار نیستیم؛ خبر از خیرات بیکرانی که می‌توانیم و باید دریافت کنیم، ولی چون از آنها بی‌خبریم، بی‌خیالیم. [[عدم آگاهی]] از وضع مطلوب و ایده‌آل، سبب می‌شود [[توانایی]] [[درک]] و تحلیل درست وضعیت موجود را هم نداشته باشیم. زیرا بخشی از [[درک]] ما از اوضاع و احوال زمانه و آسیب‌شناسی وضع موجود، وابسته به [[فهم]] آن وضع مطلوب است. بدون در نظر داشتن الگویی از وضع مطلوب، چگونه می‌توانیم وضع موجود خود ارزیابی کنیم؟<ref>ر.ک. پناهیان، علی رضا، انتظار عامیانه عالمانه عارفانه، ص ۱۰۶.</ref>
==رکن سوم [[انتظار]]: [[اعتقاد]] و [[امید]] به تحقق وضع مطلوب==
*[[اعتقاد]] و [[امید]] به تحقق وضع مطلوب:<ref>ر.ک. م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌، محمد، دانشنامهٔ امام مهدی، ج ۵، ص ۳۰۹-۳۱۲؛ پناهیان،علی رضا، انتظار عامیانه عالمانه عارفانه، ص ۱۰۶؛ سلیمیان، خدامراد، انتظار و منتظران، ص ۱۹۵-۱۹۶؛ رضوانی، علی اصغر، موعودشناسی و پاسخ به شبهات، ص۸۵، ۸۶؛ قائمی، علی، نگاهی به مسأله انتظار، ص ۳۰-۳۴.</ref> عنصر سوم [[انتظار]] این است که به تحقق وضع مطلوبی که به آن [[آگاه]] هستیم، [[معتقد]] و جازم باشیم. [[امید]] هم برخاسته از همین [[اعتقاد]] است. در شرایط [[سختی]] که همه چیز، [[انسان]] را به [[یأس]] [[دعوت]] می‌کند، [[امید]] داشتن، ناشی از یک [[اعتقاد]] [[راسخ]] به تحقق امری در [[آینده]] است. بعد از اینکه ما به وضع موجود معترض شدیم، و تصور درستی هم نسبت به وضع مطلوب پیدا کردیم، حالا باید به شدنی بودن آن وضع مطلوب هم [[اعتقاد]] داشته باشیم و [[امید]] رسیدن به وضعیت [[موعود]]، ما را به سوی آن بکشاند<ref>ر.ک. پناهیان،علیرضا، انتظار عامیانه عالمانه عارفانه، ص ۱۰۶.</ref>. البته مقدمات این [[امیدواری]]، مراحلی است که می‌‌توان، ترسیم نمود:  الف) [[آگاهی]] به عدم [[حضور ظاهری امام]].‏ ب) احساس [[نیاز به امام]] حاضر. ج) [[یقین]] به [[ظهور]] [[امام غایب]]. د) [[نزدیک دانستن ظهور]]<ref>ر.ک. سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت ج۲، ص۲۱۰-۲۱۳</ref>.
==رکن چهارم [[انتظار]]: [[اشتیاق]] به وضع مطلوب==
*[[اشتیاق]] به وضع مطلوب: عنصر چهارم [[انتظار]]، علاقه داشتن به تحقق [[جامعه مهدوی]]، غیر از [[اعتقادی]] است که با [[استدلال]] و صفای [[باطن]] به دست می‌آید. این علاقه، هرچند می‌تواند اثر آن [[اعتقاد]] باشد، که هست، اما خود [[حقیقت]] دیگری است که [[عقیده]] [[انسان]] را لذت‌بخش و سرمست‌کننده می‌سازد<ref>ر.ک. پناهیان، علی رضا، انتظار عامیانه عالمانه عارفانه، ص ۱۰۶؛ سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص ۷۶-۸۴.</ref>. اگر کسی بخواهد [[میزان]] [[اعتقاد]] خود را دریابد، باید به [[محبت]] برآمده از آن [[اعتقاد]] نگاه کند. [[اشتیاق]] هم ثمره [[محبت]] است و هر دو از ثمرات [[ایمان]] محسوب می‌شوند و از چنان [[جایگاه]] ارزشمندی در منظومه حقایق [[معنوی]] برخوردار هستند که [[امام رضا]]{{ع}} می‌فرمایند: «کسی که [[خدا]] را یاد کند ولی مشتاق ملاقاتش نباشد، خودش را مسخره کرده است.<ref>{{متن حدیث|"مَنْ ذَکَرَ اللَّهَ تَعَالَی وَ لَمْ یَشْتَقْ إِلَی لِقَائِهِ فَقَدِ اسْتَهَزَأَ بِنَفْسِه"}} ورام، مسعود، مجموعه ورام، ج ۲، ص ۱۱۰.</ref>» یعنی در اثر [[یاد خدا]]، طبیعتاً باید به این [[اشتیاق]] برسد و الا معلوم می‌شود در جایی از این مسیر درست عمل نکرده و یا خود را [[فریب]] داده است<ref>. ر.ک. پناهیان، علی رضا، انتظار عامیانه عالمانه عارفانه، ص ۱۰۶.</ref>.
==رکن پنجم [[انتظار]]: [[اقدام]] برای تحقق وضع مطلوب==
*[[اقدام]] برای تحقق وضع مطلوب: نشانۀ [[صداقت]] [[انتظار]] و مایۀ تقویت آن یعنی عمل است. [[اقدام]] برای تحقق وضع مطلوب و یا لااقل برخورداری از انگیزۀ [[اقدام]]، [[انتظار]] را در وجود [[انسان]] تثبیت می‌کند. [[منتظر]] باید اهل عمل باشد. عمل‌گرا بودن در [[فرهنگ]] [[منتظران]] نهادینه شده است؛ زیرا [[منتظر]] تا به سمت وضعیت مطلوب حرکت نکند، در واقع [[منتظر]] نیست<ref>ر.ک. پناهیان، علی رضا، انتظار عامیانه عالمانه عارفانه، ص ۱۰۶.</ref>. [[انسان]]، به [[دلیل]] دارا بودن ظرفیت‌های فراوان، همواره در جهت [[رشد معنوی]] و [[فکری]] خود در تلاش است. او در [[انتظار]]، در پی روزگاری است که زمینه‌ها و شرایط دست به هم داده، همه نیروهای او سوی رشد و تعالی به فعلیت رسد<ref>ر.ک. سلیمیان، خدامراد، انتظار و منتظران، ص ۱۹۵-۱۹۶.</ref>. شخص [[منتظر]] [[مسئول]]، حالتی سازنده، فعال، پویا و تأثیرگذار دارد، وضعیت موجود را بر نمی‌تابد و تلاش می‌کند تا زمینه‌های [[اجتماعی]] و [[فرهنگی]] برای [[ظهور امام]]{{ع}} را آماده کند. او نه تنها از منظر ویژگی‌های فردی، خود را شخصی آماده برای [[عصر ظهور]] [[تربیت]] می‌کند، بلکه از منظر [[دانش]] و مهارت‌های [[اداری]]، [[اجتماعی]]، [[سیاسی]] و [[فرهنگی]] نیز [[آمادگی]] کامل ورود فرد و [[جامعه]] به [[عصر ظهور]] را در پیشدید خود دارد و [[توانایی]] [[اداره]] [[جامعه مهدوی]] را داراست<ref>ر.ک. م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌، محمد، دانشنامهٔ امام مهدی، ج ۵، ص ۳۰۹-۳۱۲.</ref>.
==پاسخ تفصیلی==
==[[تولی]] و [[تبری]]، ریشۀ ارکان [[انتظار]]==
*در [[فرهنگ اسلامی]]، [[جهان]] عرصۀ تقابل و هم آوردی در [[ولایت]] است؛ [[ولایت]] [[خدا]] و [[دوستان]] او از یک سو و [[ولایت]] [[شیطان]] و [[طاغوت]] و [[پیروان]] او از سوی دیگر. در این [[فرهنگ]]، [[انسان‌ها]] یا در خط [[ولایت]] [[خدا]] و [[دوستان]] [[خدا]] هستند که [[خدا]]، آنها را از تاریکی‌های [[نادانی]] و [[گمراهی]]، خارج و به روشنای [[دانایی]] و [[رستگاری]] داخل می‌کند یا در خط [[ولایت]] [[شیطان]] و [[دوستان]] [[شیطان]] قرار دارند که اولیای ‌آنان، آنها را از [[روشنایی]] [[هدایت]] به سوی تاریکی‌های [[ضلالت]] می‌کشانند: {{متن قرآن|اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُواْ يُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَالَّذِينَ كَفَرُواْ أَوْلِيَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُوْلَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ}}<ref>«خداوند سرور مؤمنان است که آنان را به سوی روشنایی از تیرگی‌ها بیرون می‌برد اما سروران کافران، طاغوت‌هایند که آنها را از روشنایی به سوی تیرگی‌ها بیرون می‌کشانند؛ آنان دمساز آتشند، آنها در آن جاودانند» سوره بقره، آیه ۲۵۷.</ref> <ref>ر.ک. شفیعی سروستانی، ابراهیم، چشم به راه، ص ۸۵-۹۴.</ref>
*بر اساس این نگرش، در [[آموزه‌های اسلامی]]، به نقش [[ولایت]] در [[زندگی]] [[انسان‌ها]] توجه ویژه‌ای شده است و همۀ اهل [[ایمان]] موظفند از یکسو، سر در گرو [[ولایت]]  [[حق]] و [[پیروان]] آن داشته باشند و از سوی دیگر، از [[ولایت]] [[شیطان]] و [[پیروان]] او بیزاری جویند. این همان [[حقیقت]] [[تولی]] و "[[تبری]]" است که در [[مکتب]] [[تشیع]] به عنوان [[فروع دین]] بر آن بسیار تأکید شده است. ولی از مجموعه [[معارف اسلامی]]، به ویژه آموزه‌های [[مکتب اهل بیت]]{{ع}} چنین بر می‌آید که این دو موضوع، نه فرع [[دین]]، بلکه همۀ [[دین]] و تمامیت [[ایمان]] هستند و به بیان دیگر، [[دین]] و [[ایمان]] چیزی جز [[دوستی]] ورزیدن و [[بیزاری جستن]] (دوری گزیدن) به خاطر [[خدا]] نیست. [[فضیل بن یسار]]، یکی از [[یاران امام]] [[صادق]]{{ع}} [[نقل]] می‌کند: از [[امام صادق]]{{ع}} پرسیدم: آیا [[دوستی]] و [[دشمنی]] از [[ایمان]] است؟ فرمود: «آیا [[ایمان]] جز [[دوستی]] و [[دشمنی]] است؟<ref>الکلینی، محمد، الکافی، ج ۲، ص ۱۲۵، ح ۵: {{متن حدیث|"سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْحُبِّ وَ الْبُغْضِ أَ مِنَ الْإِيمَانِ هُوَ فَقَالَ وَ هَلِ الْإِيمَانُ إِلَّا الْحُبُّ وَ الْبُغْضُ"}}</ref>»<ref>ر.ک. شفیعی سروستانی، ابراهیم، چشم به راه، ص ۸۵-۹۴.</ref> در [[روایت]] دیگری، [[امام صادق]]{{ع}} فرمودند: «آن کس که برای [[خدا]] [[دوستی]] بورزد، برای [[خدا]] [[دشمنی]] کند و برای [[خدا]] ببخشد، از کسانی است که [[ایمان]] او کامل شده است<ref>کلینی، محمد، الکافی، ج ۲، ص ۱۲۴، ح ۱: {{متن حدیث|"مَنْ أَحَبَّ لِلَّهِ وَ أَبْغَضَ لِلَّهِ وَ أَعْطَى لِلَّه‏ فَهُوَ مِمَّنْ كَمَلَ إِيمَانُه‏"}}</ref>». و باز می‌فرماید: «کسی که [[دوستی]] و دشمنی‌اش بر اساس [[دین]] نباشد، [[دین]] ندارد<ref>کلینی، محمد، الکافی، ج ۲، ص ۱۲۷، ح ۱۶: {{متن حدیث|"كُلُّ مَنْ لَمْ يُحِبَّ عَلَى الدِّينِ وَ لَمْ يُبْغِضْ عَلَى الدِّينِ فَلَا دِينَ لَه"}}‏</ref>». همچنین از آن [[حضرت]] [[نقل]] شده است: «[[رسول خدا]]{{صل}} به یارانش فرمود: «استوارترین دست‌آویزهای [[ایمان]] کدام است؟ گفتند: [[خدا]] و رسولش بهتر می‌دانند. بعضی گفتند: [[نماز]]، بعضی گفتند: [[زکات]]، بعضی گفتند: [[روزه]]، بعضی گفتند: [[حج]] و [[عمره]] و بعضی گفتند: [[جهاد]]. [[پیامبر خدا]] فرمود: برای همه آنچه گفتید فضیلتی است، ولی استوارترین دست‌آویز [[ایمان]]، [[دوستی]] در [[راه خدا]]، [[پیروی]] کردن از [[اولیای خدا]] و [[بیزاری جستن از دشمنان]] خداست<ref>کلینی، محمد، الکافی، ج ۲، صص ۱۲۵ و ۱۲۶، ح ۶: {{متن حدیث|"قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لِأَصْحَابِهِ أَيُّ عُرَى الْإِيمَانِ أَوْثَقُ فَقَالُوا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَعْلَمُ وَ قَالَ بَعْضُهُمُ الصَّلَاةُ وَ قَالَ بَعْضُهُمُ الزَّكَاةُ وَ قَالَ بَعْضُهُمُ الصِّيَامُ وَ قَالَ بَعْضُهُمُ الْحَج‏ وَ الْعُمْرَةُ وَ قَالَ بَعْضُهُمُ الْجِهَادُ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لِكُلِّ مَا قُلْتُمْ فَضْلٌ وَ لَيْسَ بِهِ وَ لَكِنْ أَوْثَقُ عُرَى الْإِيمَانِ الْحُبُّ فِي اللَّهِ وَ الْبُغْضُ فِي اللَّهِ وَ تَوَالِي أَوْلِيَاءِ اللَّهِ وَ التَّبَرِّي مِنْ أَعْدَاءِ اللَّه‏"}}</ref>».<ref>ر.ک. شفیعی سروستانی، ابراهیم، چشم به راه، ص ۸۵-۹۴.</ref>
*این همه نیست مگر به [[دلیل]] آنکه دوستی‌ها و دشمنی‌های [[آدمی]] مبدأ همه کنش‌ها و واکنش‌ها و اثرگذاری و اثرپذیری‌های او و تعیین کننده منش و روش او در [[زندگی فردی]] و [[اجتماعی]] است. [[نجات]] و [[رستگاری]] یا سقوط و [[گمراهی]] هر انسانی نیز بستگی تام و تمامی به این موضوع دارد که او در [[زندگی]] خود به چه کسی یا چه چیزی [[دل]] بسته و به [[ولایت]] که سرسپرده است<ref>ر.ک. شفیعی سروستانی، ابراهیم، چشم به راه، ص ۸۵-۹۴.</ref>.
*در [[فرهنگ شیعی]]، [[امامان معصوم]]{{ع}} [[مظهر]] همۀ [[خوبی‌ها]] و [[دشمنان]] آنها [[مظهر]] همۀ [[بدی‌ها]] هستند و به طور طبیعی کسی که در پی [[خوبی‌ها]] و دوری از [[بدی]] هاست، راهی جز [[دل]] بستن به حضرات [[معصومین]] و [[برائت]] از [[دشمنان]] آنها ندارد<ref>ر.ک. شفیعی سروستانی، ابراهیم، چشم به راه، ص ۸۵-۹۴.</ref>.
*بنابراین، برای همۀ کسانی که طالب [[هدایت]] و رستگاری‌اند، به ویژه برای کسانی که سر در گرو [[ولایت]] [[آخرین امام]] از سلسله [[اولیای خدا]]، [[حضرت مهدی]]{{ع}} دارند، ضروری است [[دوستان]] و [[دشمنان]] اهل [[ایمان]] را بشناسند. اینان تا [[ولایت مهدوی]] را که استمرار [[ولایت الهی]]، [[ولایت محمدی]] و [[ولایت علوی]] است و نیز کسانی را که در تقابل با جریان [[ولایت مهدوی]] هستند، چنانکه بایسته است، نشناسند، نمی‌توانند چنانکه [[شایسته]] است، به ریسمان [[ولایت مهدوی]] در آویزند و از [[دشمنان]] این [[ولایت]] بیزاری جویند<ref>ر.ک. شفیعی سروستانی، ابراهیم، چشم به راه، ص ۸۵-۹۴.</ref>.
*با توجه به مطالب یاد شده می‌توان گفت [[ولایت‌ورزی]] و [[برائت‌جویی]] دو ریشۀ اساسی ارکان [[انتظار]] هستند و تنها کسانی را می‌توان از جملۀ [[منتظران واقعی]] برشمرد که در [[دوران غیبت]] [[تولی]] و [[تبری]] را به مفهوم کامل آن، پیشه خود سازند<ref>ر.ک. شفیعی سروستانی، ابراهیم، چشم به راه، ص ۸۵-۹۴.</ref>.


==رکن اول [[انتظار]]: [[اعتراض]] به وضع موجود==
==نویسنده: آقای قاضی زاده==
*اما بعد از ریشه اساسی [[انتظار]]، [[انتظار ظهور]] [[منجی]] هیچ گاه به [[حقیقت]] نمی‌پیوندد مگر در صورتی که چند رکن اساسی در آن محقق گردد<ref>ر.ک. رضوانی، علی اصغر، موعودشناسی و پاسخ به شبهات، ص۸۵، ۸۶.</ref>:
==پاسخ جامع قبل==
*[[اعتراض]] و [[نارضایتی]] به وضع موجود<ref>ر.ک. پناهیان، علی رضا، انتظار عامیانه عالمانه عارفانه، ص ۱۰۶؛ قائمی، علی، نگاهی به مسأله انتظار، ص ۳۰-۳۴؛ ر.ک. م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌، محمد، دانشنامهٔ امام مهدی، ج ۵، ص ۳۰۹-۳۱۲؛ سلیمیان، خدامراد، انتظار و منتظران، ص ۱۹۵-۱۹۶ و  درسنامه مهدویت  ج ۲ ، ص۲۱۰-۲۱۳ و فرهنگ‌نامه مهدویت، ص ۷۶-۸۴.</ref>: احساس [[انتظار فرج]]، [[اعتراض]] به وضع موجود است. کسی که از وضع موجود [[راضی]] است، نمی‌تواند [[منتظر]] وضعیتی دیگر، که بهتر است باشد. این [[اعتراض]] هر چند ممکن است مقدمۀ خارجی [[انتظار]] محسوب شود نه عضو درونی آن. این [[اعتراض]] در هر درجه‌ای که باشد، از تنفر نسبت به آنچه هست، تا علاقه شدید به آنچه نیست و باید باشد، عنصر اول [[انتظار]] محسوب می‌شود. عدم [[قناعت]] به داشته‌ها، [[انسان]] را سرگردان رسیدن به نداشته‌ها می‌کند و این سرگردانی و تلاش برای "داشتن" که معمولاً با [[امید]] به "یافتن" همراه است، یعنی آغاز پیدایش [[انتظار]] در [[روح]] [[سرکش]] [[انسان]]<ref>ر.ک. پناهیان، علی رضا، انتظار عامیانه عالمانه عارفانه، ص ۱۰۶. </ref>. مراتب این [[اعتراض]] را می‌‌توان در چهار مقوله بیان کرد:
*[[انتظار]] دارای چندین رکن است که عبارتند از<ref>ر.ک. [[علی زینتی|زینتی، علی]]، [[انتظار و امنیت روانی (مقاله)|انتظار و امنیت روانی]]، ص۲۹۳.</ref>:  
#فریادی از درون: [[انتظار]] نوعی فریاد [[دل]] و خروشی از درون است. [[منتظر]] می‌گوید ما نسبت به دید آنها که به ما [[تحقیر]] روا می‌دارند [[اعتراض]] داریم. از اینکه عده‌ای با دست خود [[فتنه]] و [[آشوب]] به پا می‌کنند ناراحتیم و از اینکه سرزمین ما محل قدرت‌نمائی ابرقدرتان است متاسفیم. آنان نسبت به آنچه در دور و برشان می‌گذرد معترضند و نمی‌خواهند [[شاهد]] اوضاع نابسامان، دردها، فلاکت‌ها و [[مصیبت‌ها]] باشند. [[دوست]] ندارند که وجه المصالحه و یا وجه الضمان پیروزی‌ها و شکست‌ها قرار گیرند. در تعقیب این نگرانی‌ها فریاد دارند، [[اعتراض]] می‌کنند<ref>ر.ک. قائمی، علی، نگاهی به مسأله انتظار، ص ۳۰-۳۴.</ref>.
# '''[[اعتراض به وضع موجود]]'''<ref>ر.ک. [[محمد باقری‌زاده اشعری|باقری‌زاده اشعری، محمد]]، [[از امام مهدی بیشتر بدانیم (کتاب)|از امام مهدی بیشتر بدانیم]]، ص۶۴؛ [[علی باقی نصرآبادی|نصرآبادی، علی باقی]]، [[نقش فرهنگ انتظار در پویایی جامعه مطلوب (مقاله)|نقش فرهنگ انتظار در پویایی جامعه مطلوب]]، ص ۱۰۴.</ref>: بدون تردید وضع موجود در [[عصر غیبت]]، دارای کاستی‌هایی است، این کاستی‌ها به طور عمده از نبود ظاهری [[امام]] ناشی شده است. [[منتظر واقعی]]، به سبب [[محروم]] بودن از [[حضور ظاهری امام]] وضع موجود را نمی‌پذیرد<ref>ر.ک. [[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص۷۶-۸۴.</ref> و این، شروع پدید آمدن اولین رکن اساسی برای ساخت مفهوم [[انتظار فرج]] است یعنی [[اعتراض به وضع موجود]]. کسی که از وضع موجود [[راضی]] باشد، نمی‌تواند [[منتظر]] وضعیتی دیگر، که بهتر است باشد حتی کسی که وضع موجودش با مقدار مختصری تغییر، بهبود می‌یابد و به وضع موجود معترض نیست، نمی‌توان او را [[منتظر]] نامید<ref>ر.ک. [[علی رضا پناهیان|پناهیان؛ علی رضا]]، [[انتظار عامیانه عالمانه عارفانه (کتاب)|انتظار عامیانه عالمانه عارفانه]]، ص ۱۰۶.</ref>، چراکه [[اعتراض به وضع موجود]] فقط برای بهبود وضیعت شخصی [[منتظران]] نیست بلکه اعتراضی می‌‌تواند جزء [[ارکان انتظار]] باشد که نگاهش جهانی باشد یعنی مخاطبانش سردمداران [[ظالم]] [[جهان]] باشد، به عبارتی [[اعتراض به وضع موجود]] یعنی [[اعتراض]] به ابراز [[قدرت]] [[زمامداران]] خودسر که با سختگیری‌های بی‌مورد خود [[زندگی]] را به کام [[مردم]] [[مستضعف]] تلخ و ناگوار کرده‌اند. [[اعتراض]] به آنها که با روش حیوانی و وحشیانۀ خود شخصیت و [[ارزش انسانی]] را به بازی گرفته و حیثیت آنان را نادیده می‌گیرند<ref>ر.ک. [[علی قائمی|قائمی، علی]]، [[نگاهی به مسأله انتظار (کتاب)|نگاهی به مسأله انتظار]]، ص۳۰-۳۴.</ref>.  
#[[اعتراض]] به نظامات موجود: [[انتظار]] نوعی دهن‌کجی، بی‌اعتنائی به نظامات موجود و عدم پذیرش آن است. [[اعتراض]] به ابراز [[قدرت]] [[زمامداران]] خودسر که با سختگیری‌های بی‌مورد خود، زندگی را به کام [[مردم]] [[مستضعف]] تلخ و ناگوار کرده‌اند. [[اعتراض]] به آنها که با روش حیوانی و وحشیانه خود شخصیت و [[ارزش]] انسانی را به بازی گرفته و حیثیت آنان را نادیده می‌گیرند. [[اعتراض]] به سازمان‌های بزرگ جهانی چون سازمان [[حقوق بشر]] که تنها به داشتن نام خود اکتفا کرده است، به شورای [[امنیت]] بین‌المللی که [[حق]] را تنها از آن اقویا می‌داند، به سازمان بین‌المللی [[خوار]] و بار که اختیارش به دست عده‌ای از صهیونیست‌هاست و حتی به سازمان [[علمی]] و [[فرهنگی]] یونسکو که به جای بیدار کردن [[مستضعفان]] و آگاهاندن‌شان به دردی که دارند کار تخدیری می‌کند. [[اعتراض]] به [[نظامی]] که در آن [[موازین]] [[حق]] و [[عدل]] جای پائی ندارند، پدید آمدن آنها تنها برای رعایت و حفظ [[مصالح]] گروهی خاص و معدود است. عده‌ای قلیل را سر و سامان می‌دهد و [[اکثریت]] [[انسان]] در آن [[خرد]] و فانی می‌شوند. آری [[منتظر]] معترض است، وضع ظالمانۀ [[حاکم]] را نمی‌پذیرد، به اهداف موجود [[حکومت‌ها]] تن در نمی‌دهد. جز به [[نظامی]] و دولتی که در آن [[مسئولان]] نقش خادمان را داشته باشند، اعلام [[وابستگی]] نمی‌کند، جز [[برادری]]، [[مساوات]]، [[صلح]] و [[محبت]] را خواهان نیست<ref>ر.ک. قائمی، علی، نگاهی به مسأله انتظار، ص ۳۰-۳۴.</ref>.
# '''[[آگاهی از وضع مطلوب]]'''<ref>ر.ک. [[عسکر دیرباز|دیرباز، عسکر]]، [[روش‌های اثرگذاری انتظار در جامعه منتظر (مقاله)|روش‌های اثرگذاری انتظار در جامعه منتظر]]، ص۱۱۶.</ref>، البته حاصل شدن این رکن، احتیاج به مقدمه ای دارد و آن [[شناخت]] [[منتظر]] نسبت به ابعاد روحی روانی [[انسان]] هاست، یعنی بداند وضع موجودی که در [[جهان]] [[حاکم]] است و شرایطی که در آن [[زندگی]] می‌کند، با [[عظمت]] وجودی [[انسان]] و [[شأن]] او تناسبی ندارد و بعد از این [[شناخت]]، [[آگاهی از وضع مطلوب]] برای شخص [[منتظر]] معنا پیدا می‌‌کند، چراکه بعد از این [[شناخت]] شخص [[منتظر]] در [[انتظار]] روزی می‌‌نشیند که طعم خوش [[عدالت]] و [[معنویت]] را [[حس]] کند و چشیدن این طعم حاصل نمی‌شود مگر به وسیلۀ [[آگاهی از وضع مطلوب]] در [[آینده]]<ref>ر.ک. [[ابراهیم شفیعی سروستانی|شفیعی سروستانی، ابراهیم]]، [[چشم به راه (کتاب)|چشم به راه]]، ص۷۵-۸۱ و انسان موجود منتظر، ص؟؟؟</ref>. البته این [[آگاهی]] به هیچ وجه به صورت تمام برای شخص [[منتظر]] حاصل نمی‌شود چراکه بدون در نظر داشتن الگویی از وضع مطلوب، چگونه می‌توان وضع مطلوب را در [[آینده]] ارزیابی کرد؟<ref>ر.ک. [[علی رضا پناهیان|پناهیان؛ علی رضا]]، [[انتظار عامیانه عالمانه عارفانه (کتاب)|انتظار عامیانه عالمانه عارفانه]]، ص ۱۰۶.</ref> اما همین دلگرمی [[مؤمنین]] نسبت به [[آینده]] که روزی [[روشنایی]] و [[عدالت]] سراسر [[زندگی]] [[بشر]] را فرا خواهد گرفت می‌‌تواند جزء ارکان به وجود آمدن مفهوم [[انتظار]] باشد<ref>ر.ک. [[سید علی حسینی خامنه‌ای|حسینی خامنه‌ای، سید علی]]؛ [[آفتاب در سایه (کتاب)|آفتاب در سایه]]، ص۱۵-۱۷.</ref>. در هر صورت [[آگاهی]] نسبی به وضع مطلوب در [[آینده]] رکن دیگر برای حاصل شدن [[انتظار]] است<ref>ر.ک. [[سید علی حسینی خامنه‌ای|حسینی خامنه‌ای، سید علی]]؛ [[آفتاب در سایه (کتاب)|آفتاب در سایه]]، ص۱۵-۱۷؛[[علی رضا پناهیان|پناهیان؛ علی رضا]]، [[انتظار عامیانه عالمانه عارفانه (کتاب)|انتظار عامیانه عالمانه عارفانه]]، ص ۱۰۶؛ [[ابراهیم شفیعی سروستانی|شفیعی سروستانی، ابراهیم]]، [[چشم به راه (کتاب)|چشم به راه]]، ص۷۵-۸۱ و انسان موجود منتظر، ص؟؟؟</ref>.
#[[منتظر]]، افشاگر است و می‌خواهد با [[اعتراض]] خود [[افشاگری]] کند و نشان دهد سازمان‌های این قواعد و نظامات، رسوایند و بی‌ارزش. این [[قوانین]] ساخته [[بشر]]، توطئه‌ای به نام حامی [[حقوق بشر]] و نغمه‌های [[خیرخواهی]] از سوی سران [[توطئه]] است. [[توطئه]] برای بهره‌کشی بیشتر و گرفتن آخرین رمق از [[مستضعفان]]. [[منتظران]]، با [[افشاگری]] خود می‌خواهند نشان دهند این سازمان‌های بین‌المللی، حتی این دادگاه‌های بین‌المللی سازمان‌هائی ضعیف و افتاده و در [[اختیار]] ارادۀ گروهی از قدرتمندان است، رای‌شان در حد حفظ و [[حمایت]] از موقعیت‌شان می‌ارزد. اینان می‌پذیرند که برای عده‌ای [[آزادی]] و [[رفاه]] و [[آسایش]] و برای عده‌ای دیگر [[بدبختی]] و [[ذلت]] باشد. اینان [[سرپرستی]] و [[استثمار]] ابرقدرتان را از کشورهای تحت‌الحمایه می‌بینند و [[سکوت]] می‌کنند. سرگردانی [[مردم]] و اشغال سرزمین‌هایشان را می‌نگرند و بدان معترض می‌شوند. پس سخن و دعوی‌شان در [[حمایت از مظلومان]] [[دروغ]] است، [[فریب]] است و برای [[مردم]] [[توطئه]]<ref>ر.ک. قائمی، علی، نگاهی به مسأله انتظار، ص ۳۰-۳۴.</ref>.
# '''[[اعتقاد و امید به تحقق وضع مطلوب]]''': این [[اعتقاد]] با دو پیش فرض حاصل می‌‌شود [[آگاهی]] به وضع مطلوب و جزم به این [[آگاهی]]. به این ترتیب تعریف از [[اعتقاد]]، نقش اساسی دیگری برای شکل گیری [[ارکان انتظار]] ایجاد می‌‌کند<ref>ر.ک. [[علی رضا پناهیان|پناهیان؛ علی رضا]]، [[انتظار عامیانه عالمانه عارفانه (کتاب)|انتظار عامیانه عالمانه عارفانه]]، ص ۱۰۶.</ref>؛ چراکه [[انسان]]، به [[دلیل]] دارا بودن ظرفیت‌های فراوان، همواره برای رشد [[فکری]] و [[معنوی]] خود در تلاش است و چون این امر در [[زمان غیبت]] به [[دلیل]] نبودن [[امام]] بسیار سخت یا شاید بتوان گفت در مواقعی ناممکن است، به همین [[دلیل]] با [[اعتقاد]] به [[آینده]] ای مطلوب به [[انتظار فرج]] می‌‌نشیند<ref>ر.ک. [[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص۷۶-۸۴؛ [[محمد باقری‌زاده اشعری|باقری‌زاده اشعری، محمد]]، [[از امام مهدی بیشتر بدانیم (کتاب)|از امام مهدی بیشتر بدانیم]]، ص۶۴؛ [[علی اصغر احمدی|احمدی، علی اصغر]]، [[شیوه‌های ایجاد انس در کودکان نوجوانان و جوانان با وجود مبارک امام زمان (مقاله)|شیوه‌های ایجاد انس در کودکان نوجوانان و جوانان با وجود مبارک امام زمان]]، گفتمان مهدویت سخنرانی‌های گفتمان سوم، ص ۱۴۹-۱۵۳.</ref>. [[اعتقاد]] به [[آینده]] ای که در آن [[مردم]] [[جهان]] از [[بیدادگری]]، [[استبداد]] و فشار [[نجات]] پیدا می‌‌کنند و [[اضطراب]] ها، [[ناامنی‌ها]] و افکارهای خبیث ضد انسانی از بین می‌‌رود<ref>ر.ک. [[علی قائمی|قائمی، علی]]، [[نگاهی به مسأله انتظار (کتاب)|نگاهی به مسأله انتظار]]، ص۳۰-۳۴.</ref>. با توجه به این توضیحات روشن می‌‌گردد این رکن از [[انتظار]] تنها مخصوص [[مذهب شیعه]] نیست زیرا [[اعتقاد]] به اینکه سرانجام، این [[دنیا]] طعم [[عدالت]] و زیبایی‌ها را می‌‌چشد فقط در [[مذهب شیعه]] ریشه ندارد، بلکه در تمام [[ادیان]] این نوع از [[اعتقاد]] وجود دارد، تفاوت در این است که در [[مذهب شیعه]] این اتفاق توسط فرد خاصی حاصل می‌‌شود اما در [[مذاهب]] دیگر این اتفاق [[عظیم]] توسط هر [[نجات دهنده]] می‌‌تواند حاصل شود<ref>ر.ک. [[مهدی مهریزی|مهریزی، مهدی]]، [[انتظار آمیخته با جان و روح آدمی (مقاله)|انتظار آمیخته با جان و روح آدمی]]، ص؟؟</ref>. بنابراین [[اعتقاد]] به [[ظهور حضرت مهدی]] و روی کار آمدن [[حکومت حق]] و [[عدل مطلق]]، در [[حقیقت]] [[اعتقاد]] به این است که آیندۀ [[دنیا]] یک آیندۀ امیدبخش و مسرت‌بخشی برای همۀ [[انسان]] هاست<ref>ر.ک. [[سید علی حسینی خامنه‌ای|حسینی خامنه‌ای، سید علی]]؛ [[آفتاب در سایه (کتاب)|آفتاب در سایه]]، ص۱۵-۱۷.</ref>.
#[[منتظران]] [[جهان]]، [[مسئولان]] امور و [[زمامداران]] [[بشر]] را متهم دانسته و می‌گویند: این سازمان‌های بین‌المللی میدان فعالیت‌های شماست، کار و تلاش تان برای تثبیت بیشتر [[موقعیت]] و تحکیم زیادتر [[قدرت]] تان است وگرنه سازمان تغذیه‌تان کجاست که ببیند هر [[روزه]] هزاران [[انسان]] در نقاط مختلف [[جهان]] از [[گرسنگی]] می‌میرند. دادگاه‌های بین‌المللی کجایند که آوارگی هزاران [[انسان]] را در [[جهان]] ببینند و سازمان [[حقوق بشر]] کجاست که [[بشریت]] بی‌سروسامان را بنگرد؟ [[منتظران]] [[جهان]] [[زمامداران]] را به [[محاکمه]] می‌طلبند که ما به شما چنین اختیاری نداده‌ایم از [[قدرت]] ما علیه‌مان استفاده کنید. ما به شما اجازه نداده‌ایم زمینه را برای سقوط و فنای‌مان فراهم سازید و بالاخره ما نخواسته‌ایم که دست شما تا مرفق به [[خون]] بی‌گناهان آلوده گردد<ref>ر.ک. قائمی، علی، نگاهی به مسأله انتظار، ص ۳۰-۳۴.</ref>.
# '''[[اشتیاق به وضع مطلوب]]''':<ref>ر.ک. [[علی رضا پناهیان|پناهیان؛ علی رضا]]، [[انتظار عامیانه عالمانه عارفانه (کتاب)|انتظار عامیانه عالمانه عارفانه]]، ص ۱۰۶.</ref>، چراکه این [[اشتیاق]] [[حاکم]] بر تمام فعالیت‌های ذهنی و روحی و [[رفتاری]] شخص [[منتظر]] است. یعنی حتی در زمان دردمندی و تشویش و [[دلهره]]، شخص [[منتظر]] [[تسلیم]] حالت مأیوس کننده ای که در آن است نمی‌شود، زیرا او در پس ناملایمات ساحل امن را می‌بیند<ref>ر.ک. [[علی زینتی|زینتی، علی]]، [[انتظار و امنیت روانی (مقاله)|انتظار و امنیت روانی]]، ص۲۹۷-۲۹۸؛ [[سید مهدی موسوی|موسوی، سید مهدی]]، [[تربیت سیاسی در پرتو انتظار (مقاله)|تربیت سیاسی در پرتو انتظار]]، ص ۳۴.</ref> و شاید به همین [[علت]] است که در [[روایات]]، [[انتظار]] [[برترین]] و با ارزش‌ترین [[عبادت]] شمرده شده چنانکه [[پیامبر اکرم]] {{صل}} می‌‌فرماید: {{متن حدیث|"أَفْضَلُ جِهَادِ أُمَّتِی انْتِظَارُ الْفَرَجِ"}}<ref>تحف العقول، ص ۳۷.</ref>.<ref>ر.ک. [[محبوبه رجایی|رجایی، محبوبه]]، [[مؤلفه­‌های انتظار توان­مند در قرآن کریم و سنت (مقاله)|مؤلفه­‌های انتظار توان­مند در قرآن کریم و سنت]]، ص؟؟؟</ref> اما نکته ای که نباید از آن [[غفلت]] کرد این است، [[انتظار]] همیشه با [[اعتماد]] و [[اطمینان]] به آیندۀ مطلوب در تلازم است و این دو ([[انتظار]]، [[اعتماد]] و [[اطمینان]] به آیندۀ مطلوب) ملازم [[امید]] و [[اشتیاق]] به [[آینده]] است به طوری که اگر هر کدام از این ملازمات در این ابعاد وجود نداشت نمی‌توان مدعی شد مفهوم [[انتظار]] شکل گرفته است<ref>ر.ک. [[سید علی حسینی خامنه‌ای|حسینی خامنه‌ای، سید علی]]؛ [[آفتاب در سایه (کتاب)|آفتاب در سایه]]، ص۱۵-۱۷.</ref>.
# '''[[اقدام برای تحقق وضع مطلوب|اقدام]] و [[عمل برای تحقق وضع مطلوب]]''':<ref>ر.ک. [[علی زینتی|زینتی، علی]]، [[انتظار و امنیت روانی (مقاله)|انتظار و امنیت روانی]]، ص۳۳۷.</ref>، یعنی هر کس به [[میزان]] [[توانایی]] خود در این زمینه و برای تحقق آن وضع قدم بردارد<ref>ر.ک. [[مهدی مهریزی|مهریزی، مهدی]]، [[انتظار آمیخته با جان و روح آدمی (مقاله)|انتظار آمیخته با جان و روح آدمی]]، ص؟؟؟؛ [[علی اصغر رضوانی|رضوانی، علی اصغر]]، [[موعودشناسی و پاسخ به شبهات (کتاب)|موعودشناسی و پاسخ به شبهات]]، ص۸۵، ۸۶.</ref>. این امر موجب می‌‌شود [[انتظار]] در وجود [[انسان]] [[منتظر]] تثبیت شود<ref>ر.ک. [[علی زینتی|زینتی، علی]]، [[انتظار و امنیت روانی (مقاله)|انتظار و امنیت روانی]]، ص۳۳۷.</ref> به طوری که شخص [[منتظر]] به واسطۀ روحیۀ با ثباتی که در خود احساس می‌کند هرگز خود را [[تسلیم]] فضای نامناسب نکرده، بلکه درصدد تغییر وضعیت موجود برمی‌آید<ref>ر.ک. [[علی زینتی|زینتی، علی]]، [[انتظار و امنیت روانی (مقاله)|انتظار و امنیت روانی]]، ص۳۳۷.</ref>. حال می‌‌خواهد این عمل به هر اندازه ای باشد زیرا [[اعمال]] [[منتظر]]، نشان دهندۀ [[صداقت]] در [[انتظار]] و مایۀ تقویت [[انتظار]] است<ref>ر.ک. [[علی رضا پناهیان|پناهیان؛ علی رضا]]، [[انتظار عامیانه عالمانه عارفانه (کتاب)|انتظار عامیانه عالمانه عارفانه]]، ص ۱۰۶.</ref>. به بیان دیگر [[منتظر واقعی]]، در محدودۀ [[قدرت]] و عمل خویش، تلاش در برپایی جامعه‌ای مطابق با معیارهای [[مهدوی]] را وظیفۀ خویش می‌داند. [[تکامل انسان]] و [[جامعه]]، کوشش در مسیر بازسازی [[جامعه]] بر اساس [[قسط]] و [[عدل]]، و [[مبارزه با ظلم]] و [[بی‌عدالتی]]، از جمله مصادیق [[اقدام برای تحقق وضع مطلوب]] است<ref>ر.ک. [[محمد م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌|م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌، محمد]]، [[دانشنامهٔ امام مهدی (کتاب)|دانشنامهٔ امام مهدی]]، ج۵، ص۳۰۹-۳۱۲.</ref>. از جملۀ این اقدامات [[افشاگری]] نسبت به قوائد و قوانینی است که سازمان‌های جهانی برای [[انسان‌ها]] [[تبیین]] کرده‌اند، به این صورت که شخص [[منتظر]] با [[افشاگری]] نشان می‌‌دهد سازمان‌هایی که قواعد و [[قوانین]] برای [[بشر]] می‌‌سازند، فقط دنبال توطئه‌اند، نه پاسداری از [[حقوق بشر]]، این شعارهای به ظاهر خیرخواهانه از سوی آنان [[توطئه]] ای بیش نیست، [[توطئه]] ای برای بهره‌کشی بیشتر و گرفتن آخرین رمق از [[مستضعفان]]؛ [[منتظران]]، با [[افشاگری]] خود می‌خواهند نشان دهند این سازمان‌های بین‌المللی، حتی دادگاه‌های بین‌المللی، سازمان‌هائی ضعیف و ذلیلی هستند که در [[اختیار]] قدرتمندان [[ظالم]] است و رأیشان فقط در حد حفظ و [[حمایت]] از موقعیتشان است<ref>ر.ک. [[علی قائمی|قائمی، علی]]، [[نگاهی به مسأله انتظار (کتاب)|نگاهی به مسأله انتظار]]، ص۳۰-۳۴.</ref>. البته باید توجه داشت در زمینۀ [[اقدام برای تحقق وضع مطلوب]] [[مقاومت]] ریشۀ اصلی آن است. [[انتظار]] که در چارچوب "[[زمینه‌سازی ظهور]]" خواستار اصالت‌بخشی به مبانی و مؤلفه‌های‌ هویت‌ [[اسلامی]] است؛ می‌تواند در چارچوبی‌ خلّاقانه‌ و بی‌بدیل، به‌ بهسازی‌ عناصر‌ درونی [[فرهنگ]] [[مقاومت]] و [[پایداری]] نظیر ظلم‌ستیزی‌، صبر‌ و [[ایثار]] [[کمک]] کند. [[مقاومت]] و [[فرهنگ]] مقاومتی، در [[دل]] [[انتظار]] و مؤلفه‌های آن نهادینه‌ است‌. [[امید]]، نگاه به [[آینده]] و انتظارِ‌ برطرف‌ شدن‌ مشکلات، هموارکنندۀ راه‌ مقاومت‌ در رفع آن مشکل‌ است‌. انتظار‌ بدون‌ [[استقامت]] و [[پایداری]] همچون پوسته‌ای‌ بدون مغز و قالبی بی‌محتواست. کسی که در مسیر [[انتظار]] [[صبر]] و [[مقاومت]] را از دست بدهد‌، انتظار‌ را نیز از دست داده است‌. از‌ این‌رو‌، جوهر‌ اصلی‌ [[انتظار]]، "[[مقاومت]] و [[پایداری‌]]" است‌<ref>ر.ک: [[امیر محسن عرفان|عرفان، امیر محسن]] و [[محمد علی فلاح علی‌آباد|فلاح علی‌آباد، محمد علی]]، [[تبیین نقش گفتمان انتظار در مهندسی فرهنگ مقاومت (مقاله)|تبیین نقش گفتمان انتظار در مهندسی فرهنگ مقاومت]]، ص ۱۵ ـ ۱۶.</ref>.


==رکن دوم [[انتظار]]: [[آگاهی]] از وضع مطلوب==
==پاسخ تفصیلی==
*[[آگاهی]] از وضع مطلوب: عنصر دوم [[انتظار]]، یعنی خبر داشتن از وضعیتی که می‌توانیم داشته باشیم ولی هم اکنون از آن برخوردار نیستیم؛ خبر از خیرات بیکرانی که می‌توانیم و باید دریافت کنیم، ولی چون از آنها بی‌خبریم، بی‌خیالیم. [[عدم آگاهی]] از وضع مطلوب و ایده‌آل، سبب می‌شود [[توانایی]] [[درک]] و تحلیل درست وضعیت موجود را هم نداشته باشیم. زیرا بخشی از [[درک]] ما از اوضاع و احوال زمانه و آسیب‌شناسی وضع موجود، وابسته به [[فهم]] آن وضع مطلوب است. بدون در نظر داشتن الگویی از وضع مطلوب، چگونه می‌توانیم وضع موجود خود را ارزیابی کنیم؟ لابد باید به الگوهای مندرس شرقی و غربی که در مدارس و دانشگاه‌ها می‌آموزیم، دل‌خوش کنیم و خود را با مقیاس‌های ناقص و غیر انسانی بلاد [[کفر]]، اندازه‌گیری کنیم. گاهی کسی که [[آگاهی]] و تصویر دقیقی از وضع مطلوب ندارد، نمی‌تواند به وضع موجود معترض باشد. تنها با [[آگاهی]] از ویژگی جامعۀ [[مهدوی]] است که می‌توان از وضعیت [[غیبت]] (وضعیت موجود) نالان بود و برای [[ظهور]] بی‌قراری کرد، در غیر این صورت کسی که به [[زندگی]] در این شرایط تلخ عادت کند و از امکان برخورداری از یک [[زندگی]] [[عالی]] غافل شود، دیگر نمی‌تواند [[منتظر]] وضعیت بهتر باشد. چنین انسانی تمام کاستی‌های حیات فردی و [[اجتماعی]] خود را می‌پذیرد و آنها را اجتناب‌ناپذیر تلقی می‌کند. اساساً احساس [[انتظار]]، به [[ادراک]] و [[معرفت]] نسبت به وضعیت مطلوب بسیار وابسته است؛ به حدی که می‌توان گفت یکی از راه‌های تقویت [[روحیه انتظار]]، افزایش این [[معرفت]] است<ref>ر.ک. پناهیان، علی رضا، انتظار عامیانه عالمانه عارفانه، ص ۱۰۶.</ref>.
==[[تولی]] و [[تبری]] ریشه و [[هدف]] [[انتظار]]==
==رکن سوم [[انتظار]]: [[اعتقاد]] و [[امید]] به تحقق وضع مطلوب==
*وجود [[انتظار]] و یا به عبارتی وجود تمام [[احکام دینی]] منوط به هدفی [[عظیم]] در [[جان]] [[مسلمانان]] است، هدفی که ریشۀ تمامی [[احکام]] اعم از [[احکام]] تکلیفی و وضعی است و آن [[تولی]] نسبت به [[خدا]] و [[دوستان]] او و [[تبری]] نسبت به [[دشمنان]] [[خداوند]] و [[دشمنان]] [[اولیاء]] [[خداوند]] است؛ چراکه [[تولی]] و [[تبری]] مبدأ همۀ کنش‌ها و واکنش‌ها و اثرگذاری و اثرپذیری‌هاست و تعیین کنندۀ [[منش]] و روش فرد در [[زندگی فردی]] و [[اجتماعی]] است. [[نجات]] و [[رستگاری]] یا سقوط و [[گمراهی]] هر انسانی نیز بستگی تام و تمام به این موضوع دارد که شخص در [[زندگی]] خود به چه کسی یا به چه چیزی [[دل]] بسته و به [[ولایت]] چه کسی سرسپرده است. چنانکه [[پیامبر]] برای [[نجات]] [[مسلمین]] [[تولی]] [[مسلمین]] را فقط مخصوص [[امامان]] بعد از خود و [[تبری]] را برای [[دشمنان]] [[امامان معصوم]] لحاظ کرده است و در [[نقلی]] می‌‌فرماید: «هر که [[دوست]] دارد بر [[کشتی نجات]] بنشیند و به دستگیرۀ [[استوار]] چنگ بزند و ریسمان محکم [[خدا]] را بگیرد، باید پس از من [[علی]] را [[دوست]] بدارد و با دشمنش، [[دشمنی]] ورزد و از [[پیشوایان]] [[هدایت]] که از [[نسل]] اویند، [[پیروی]] کند»<ref>{{متن حدیث|"مَنْ أَحَبَّ أَنْ یَرْکَبَ سَفِینَةَ النَّجَاةِ وَ یَسْتَمْسِکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقی‏ وَ یَعْتَصِمَ بِحَبْلِ اللَّهِ الْمَتِینِ فَلْیُوَالِ عَلِیّاً بَعْدِی وَ لْیُعَادِ عَدُوَّهُ وَ لْیَأْتَمَّ بِالْأَئِمَّةِ الْهُدَاةِ مِنْ وُلْدِه"‏}}؛ عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج ۱، ص ۲۹۲، ح ۴۳.</ref>.<ref>ر.ک. شفیعی سروستانی، ابراهیم، چشم به راه، ص ۸۵-۹۴.</ref> چراکه [[امامان معصوم]] [[مظهر]] همۀ [[خوبی‌ها]] و [[دشمنان]] آنها [[مظهر]] همۀ [[بدی‌ها]] هستند و به طور طبیعی کسی که در پی [[خوبی‌ها]] و دوری از [[بدی]] هاست، راهی جز [[دل]] بستن به حضرات [[معصومین]] و [[برائت]] از [[دشمنان]] آنها ندارد. [[امام صادق]]{{ع}} در این زمینه می‌فرماید: «ما ریشۀ همه خوبی‌هاییم و همۀ [[خوبی‌ها]] از شاخ و برگ ماست. از جملل [[خوبی‌ها]] یگانه‌پرستی، [[نماز]]، [[روزه]] و... است. [[دشمن]] ما ریشه همل بدی‌هاست و همۀ [[اعمال]] [[زشت]] و ناشایست از شاخ و برگ آنهاست که [[دروغ‌گویی]]، [[تنگ‌نظری]]، [[سخن‌چینی]] و.... از آن جمله است»<ref>{{متن حدیث|"نَحْنُ أَصْلُ کُلِّ خَیْرٍ وَ مِنْ فُرُوعِنَا کُلُّ بِرٍّ فَمِنَ الْبِرِّ التَّوْحِیدُ وَ الصَّلَاةُ وَ الصِّیَامُ وَ کَظْمُ الْغَیْظِ وَ الْعَفْوُ عَنِ الْمُسِی‏ءِ وَ رَحْمَةُ الْفَقِیرِ وَ تَعَهُّد الْجَارِ وَ الْإِقْرَارُ بِالْفَضْلِ لِأَهْلِهِ وَ عَدُوُّنَا أَصْلُ کُلِّ شَرٍّ وَ مِنْ فُرُوعِهِمْ کُلُّ قَبِیحٍ وَ فَاحِشَةٍ فَمِنْهُمُ الْکَذِبُ وَ الْبُخْلُ وَ النَّمِیمَةُ وَ الْقَطِیعَةُ وَ أَکْلُ الرِّبَا وَ أَکْلُ مَالِ الْیَتِیمِ بِغَیْرِ حَقِّهِ وَ تَعَدِّی الْحُدُودِ الَّتِی أَمَرَ اللَّهُ وَ رُکُوبُ الْفَوَاحِشِ ما ظَهَرَ مِنْها وَ ما بَطَنَ وَ الزِّنَا وَ السَّرِقَةُ وَ کُلُّ مَا وَافَقَ ذَلِکَ مِنَ الْقَبِیحِ فَکَذَبَ مَنْ زَعَمَ أَنَّهُ مَعَنَا وَ هُوَ مُتَعَلِّقٌ بِفُرُوعِ غَیْرِنَا"}}؛ کافی، ج ۸، ص ۳۰۳، ح ۳۳۶.</ref>.
*[[اعتقاد]] و [[امید]] به تحقق وضع مطلوب:<ref>ر.ک. م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌، محمد، دانشنامهٔ امام مهدی، ج ۵، ص ۳۰۹-۳۱۲؛ پناهیان،علی رضا، انتظار عامیانه عالمانه عارفانه، ص ۱۰۶؛ سلیمیان، خدامراد، انتظار و منتظران، ص ۱۹۵-۱۹۶؛ رضوانی، علی اصغر، موعودشناسی و پاسخ به شبهات، ص۸۵، ۸۶؛ قائمی، علی، نگاهی به مسأله انتظار، ص ۳۰-۳۴.</ref> عنصر سوم [[انتظار]] این است که به تحقق وضع مطلوبی که به آن [[آگاه]] هستیم، [[معتقد]] و جازم باشیم. [[امید]] هم برخاسته از همین [[اعتقاد]] است. در شرایط [[سختی]] که همه چیز، [[انسان]] را به [[یأس]] [[دعوت]] می‌کند، [[امید]] داشتن، ناشی از یک [[اعتقاد]] [[راسخ]] به تحقق امری در [[آینده]] است. بعد از اینکه ما به وضع موجود معترض شدیم و تصور درستی هم نسبت به وضع مطلوب پیدا کردیم، حالا باید به شدنی بودن آن وضع مطلوب هم [[اعتقاد]] داشته باشیم و [[امید]] رسیدن به وضعیت [[موعود]]، ما را به سوی آن بکشاند <ref>ر.ک. پناهیان، علیرضا، انتظار عامیانه عالمانه عارفانه، ص ۱۰۶.</ref>. این [[امید]] را می‌‌توان در دو حالت تصویر کرد:
*بنابراین، همه [[منتظران راستین]] [[وظیفه]] دارند [[دوستان]] و [[دشمنان]] اهل [[ایمان]] را بشناسند. چراکه اگر [[شناخت]] و [[معرفت]] نباشد نمی‌توانند، به ریسمان [[ولایت مهدوی]] چنگ بزنند و از [[دشمنان]] این [[ولایت]] بیزاری کنند<ref>.ک. شفیعی سروستانی، ابراهیم، چشم به راه، ص ۸۵-۹۴.</ref>. می‌توان گفت [[ولایت‌ورزی]] و [[برائت‌جویی]] دو ریشۀ اساسی [[انتظار]] هستند و تنها کسانی را می‌توان از جملۀ [[منتظران واقعی]] برشمرد که در [[دوران غیبت]] [[تولی]] و [[تبری]] را به مفهوم کامل آن، پیشه خود سازند. باید توجه داشت مصادیق برای [[تولی]] به [[معصومین]] و [[تبری]] نسبت به [[دشمنان]] آنان فروان است و از مصادیقی که داخل مجموعۀ [[تولی]] و [[تبری]] وجود دارد [[انتظار فرج]] نمونه ای از آن محسوب می‌‌شود<ref>ر.ک. شفیعی سروستانی، ابراهیم، چشم به راه، ص ۸۵-۹۴.</ref>.
#[[امید]] به آینده‌ای روشن: [[انتظار]]  داشتن [[امید]] به آینده‌ای روشن است، آینده‌ای که در آن [[مردم]] [[جهان]] از [[بیدادگری]]، [[استبداد]]، فشار، نظامات غلط [[نجات]] پیدا کند، رژیم‌های ضدانسانی از میان برود، [[اعتماد]] و [[اطمینان]] آید، [[اتحاد]] و [[وحدت]] ریشه‌دار گردد. [[منتظران]] [[عقیده]] دارند این [[تمدن]] مخرب ویران می‌شود و جلوه‌های کاذب آن، که چشم‌ها را خیره کرده است از میان می‌رود و تیره‌روزی‌های حاصل از این [[نیت]] را زائل می‌سازد. وعدۀ [[الهی]] دربارۀ فرجام [[جهان]] تحقق می‌پذیرد، آثار [[شکست]] از میان برداشته می‌شود. آنان که زمام امور [[بشر]] را در دست دارند، محکوم به سقوط و فنایند. عوامل بیگانگی‌زا از میان می‌روند و محکوم می‌گردند<ref>ر.ک. قائمی، علی، نگاهی به مسأله انتظار، ص ۳۰-۳۴.</ref>.
==[[ارکان انتظار]]==
#[[امید]] به [[نجات]] از [[ذلت]]: [[انتظار]] نشان می‌دهد عده‌ای از افراد که در اثر [[جهل]] و بی‌خبری، [[ضعف]] و ندانم کاری مرکوب دیگران هستند می‌خواهند خود را از این [[ذلت]] [[نجات]] دهند. اینان نه می‌توانند تن به سواری دهند و نه [[قدرت]] [[تحمل]] آن را دارند. با خود می‌اندیشند چرا باید سواری داد و چرا باید بار [[ذلت]] و خفت را بر خود هموار کرد؟ مگر آنان چه دارند که ما نداریم؟ جز قدرتمندی، قداره‌بندی و زورگوئی چه دارند؟ جز این است که [[جرم]] ما [[ضعف]] و [[ناتوانی]] است؟ جز این است که [[غفلت]] ما و تاراج‌گری آنان ما را به چنین روزی کشانده است؟ [[انتظار]] نشان می‌دهد [[مردم]] می‌خواهند در [[جهان]] [[عدل]] و [[انصاف]] باشد، [[برادری]] و [[مساوات]] باشد، [[تعاون]] و تکافل [[اجتماعی]] باشد، رهائی از زیر بار [[رنج‌ها]] باشد، با [[آدمی]] چون با حیوانی معامله نشود، اوضاع آشفته سر و سامان گیرند، [[حکومت]] انسانی و [[الهی]] و [[سیاست]] [[حق]] و انسانی در پیش گرفته شود<ref>ر.ک. قائمی، علی، نگاهی به مسأله انتظار، ص ۳۰-۳۴.</ref>.
*[[انتظار]] دارای چندین رکن است که عبارتند از<ref>ر.ک. زینتی، علی، انتظار و امنیت روانی، ص۲۹۳.</ref>:
*البته مقدمات این [[امیدواری]]، مراحلی است که می‌‌توان، ترسیم نمود: 
===[[اعتراض به وضع موجود]]===
#[[آگاهی]] به عدم حضور ظاهری امام‏: گاهی [[انسان]] در [[زندگی]] کمبودی دارد؛ امّا به سبب آنکه به آن کمبود [[آگاهی]] ندارد، هرگز در پی رفع آن کمبود هم نمی‌‏رود و هرگز برای جبران آن از خود تلاشی نشان نمی‏‌دهد؛ پس در نخستین مرحله [[امید]]، می‌‏بایست [[آگاه]] شد که [[حجت الهی]] در پرده [[غیبت]] است<ref>ر.ک. سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت ج۲، ص۲۱۰-۲۱۳.</ref>.
*اولین رکن [[انتظار]] [[اعتراض به وضع موجود]] است<ref>ر.ک. باقری‌زاده اشعری، محمد، از امام مهدی بیشتر بدانیم، ص۶۴؛ نصرآبادی، علی باقی، نقش فرهنگ انتظار در پویایی جامعه مطلوب، ص۱۰۴.</ref>: بدون تردید وضع موجود در [[عصر غیبت]]، دارای کاستی‌هایی است، این کاستی‌ها به طور عمده از نبود ظاهری [[امام]] ناشی شده است. [[منتظر واقعی]]، به سبب [[محروم]] بودن از [[حضور ظاهری امام]] وضع موجود را نمی‌پذیرد<ref>ر.ک. سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۷۶-۸۴.</ref>. [[منتظر راستین]]، کسی است که به سبب [[محروم]] بودن از [[حضور ظاهری امام]]، وضع موجود را بر نمی‌تابد بلکه [[محروم]] بودن [[جامعۀ بشری]] از [[نعمت]] [[حضور ظاهری امام]] نیز او را [[آزار]] می‌دهد. او بر خود لازم می‌داند همۀ عواملی که باعث [[غیبت]] آن [[حضرت]] شده است را به اندازه [[توان]] خود برطرف کند<ref>ر.ک. سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۷۶-۸۴.</ref> و این، شروع پدید آمدن اولین رکن اساسی برای ساخت مفهوم [[انتظار فرج]] است یعنی [[اعتراض به وضع موجود]]. کسی که از وضع موجود [[راضی]] باشد، نمی‌تواند [[منتظر]] وضعیتی دیگر، که بهتر است باشد، حتی کسی که وضع موجودش با مقدار مختصری تغییر، بهبود می‌یابد و به وضع موجود معترض نیست، نمی‌توان او را [[منتظر]] نامید<ref>ر.ک. پناهیان؛ علی رضا، انتظار عامیانه عالمانه عارفانه، ص ۱۰۶.</ref>، چراکه [[اعتراض به وضع موجود]] فقط برای بهبود وضیعت شخصی [[منتظران]] نیست، بلکه اعتراضی می‌‌تواند جزء [[ارکان انتظار]] باشد که نگاهش جهانی باشد یعنی مخاطبانش سردمداران [[ظالم]] [[جهان]] باشد، به عبارتی [[اعتراض به وضع موجود]] یعنی [[اعتراض]] به ابراز [[قدرت]] [[زمامداران]] خودسر که با سختگیری‌های بی‌مورد خود [[زندگی]] را به کام [[مردم]] [[مستضعف]] تلخ و ناگوار کرده‌اند. [[اعتراض]] به آنها که با روش حیوانی و وحشیانۀ خود شخصیت و [[ارزش انسانی]] را به بازی گرفته و حیثیت آنان را نادیده می‌گیرند<ref>ر.ک. قائمی، علی، نگاهی به مسأله انتظار، ص۳۰-۳۴.</ref>.
#احساس [[نیاز به امام]] حاضر: ممکن است در عصر [[پنهان‌‏زیستی]] [[حضرت مهدی]]{{ع}} کسی به [[غیبت]] آن [[حضرت]] [[آگاهی]] هم داشته باشد؛ امّا هرگز به این دیدگاه نرسیده که [[جامعه بشری]] [[نیازمند]] چنین [[رهبری الهی]] است. به بیان دیگر، مؤلفه پیشین وجود دارد؛ امّا فرد هرگز به آن [[حجت الهی]] احساس [[نیاز]] پیدا نکرده است. او بر این [[باور]] است که [[مردم]] چه نیازی به [[امام]] دارند؛ در حالی که [[زندگی]] خود را سپری می‌‏کنند. چنین کسی هرگز نمی‌‏تواند [[انتظار ظهور]] حضرتش را درون خود پدید آورد<ref>ر.ک. سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت ج۲، ص۲۱۰-۲۱۳.</ref>.
*بنابراین [[اعتراض]] در هر درجه‌ای که باشد، از تنفر نسبت به آنچه هست، تا علاقۀ شدید به آنچه که نیست و باید باشد، عنصر اول [[ارکان انتظار]] محسوب می‌شود؛ زیرا عدم [[قناعت]] به داشته‌ها، [[انسان]] را سرگردان رسیدن به نداشته‌ها می‌کند و این سرگردانی و تلاش برای داشتن که معمولاً با [[امید]] به یافتن همراه است، یعنی آغاز پیدایش [[انتظار]] در [[روح]] [[سرکش]] [[انسان]]<ref>.ر.ک. پناهیان؛ علی رضا، انتظار عامیانه عالمانه عارفانه، ص ۱۰۶.</ref>.
#[[یقین]] به [[ظهور]] [[امام غایب]]: شکی نیست کسانی که به [[ظهور]] [[امام غایب]] [[یقین]] ندارند، در [[انتظار]] نیز نخواهند بود؛ بلکه [[انتظار]] برای آنها بی‏‌معنا خواهد بود. هرقدر [[آگاهی]] و [[یقین]] شخص به [[ظهور امام]]{{ع}} بیشتر و عمیق‏‌تر باشد، انتظارش به آن، بیشتر است. اگر [[شک]] و تردیدی در اصل وقوع آن داشته باشد، یا اعتقادش به آن [[سست]] و ضعیف باشد، انتظارش هم به همان اندازه [[سست]] خواهد بود. [[پیشوایان معصوم]]{{ع}} با در نظر گرفتن این نکته اساسی، همواره در سخنان [[نورانی]] خود، [[باور]] قطعی به [[ظهور]] آخرین [[حجّت الهی]] را تقویت کرده، ایشان را از هرگونه [[ناامیدی]]، پرهیز می‌‏دادند. [[رسول اکرم]](علیه و آله [[السلام]]) فرمود: « [[قیامت]] برپا نمی‌‏شود، تا این‏که قیام‌‏کننده‌‏ای به [[حق]] از [[خاندان]] ما [[قیام]] کند و این، هنگامی است که [[خداوند]] به او اجازه فرماید. هرکس از او [[پیروی]] کند، [[نجات]] می‏‌یابد و هر کس از او سرپیچد، هلاک خواهد شد<ref>{{متن حدیث|"لَا تَقُومُ‏ السَّاعَةُ حَتَّی‏ یَقُومَ‏ الْقَائِمُ‏ الْحَقُ‏ مِنَّا وَ ذَلِکَ حِینَ یَأْذَنَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ وَ مَنْ تَبِعَهُ نَجَا وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهُ هَلَکَ اللَّهَ اللَّهَ /عِبَادَ اللَّهِ فَأْتُوهُ وَ لَوْ عَلَی الثَّلْجِ فَإِنَّهُ خَلِیفَةُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ خَلِیفَتِی"}} شیخ صدوق، محمد، عیون اخبار الرضا{{ع}}، ج ۲، ص ۵۹.</ref>».<ref>ر.ک. سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت ج۲، ص۲۱۰-۲۱۳.</ref>
===[[آگاهی از وضع مطلوب]]===
#[[نزدیک دانستن ظهور]]: اگرچه [[انتظار]] با مؤلفه‌‏های یاد شده تحقق می‌‏یابد، [[نزدیک دانستن ظهور]] [[حضرت مهدی]]{{ع}} می‌‏تواند بر شدت [[انتظار]] افزوده، [[آمادگی]] فرد را افزایش دهد. [[نزدیک دانستن ظهور]] باعث می‌‏شود توجه به [[حضرت مهدی]]{{ع}} بیش ‏از پیش افزایش پیدا کند، مشکلات دیگر، تحت الشعاع قرار گرفته، تمام [[رفتار]] در راستای [[خشنودی]] آن [[حضرت]] انجام شود<ref>ر.ک. سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت ج۲، ص۲۱۰-۲۱۳.</ref>.
*دومین رکن تشکیل دهندۀ مفهوم [[انتظار]] [[آگاهی]] به وضع مطلوب است<ref>ر.ک. دیرباز، عسکر، روش‌های اثرگذاری انتظار در جامعه منتظر، ص۱۱۶.</ref>، حاصل شدن این رکن، احتیاج به مقدمه ای دارد و آن [[شناخت]] [[منتظر]] نسبت به ابعاد روحی روانی [[انسان]] هاست، یعنی بداند وضع موجودی که در [[جهان]] [[حاکم]] است و شرایطی که در آن [[زندگی]] می‌کند، با [[عظمت]] وجودی [[انسان]] و [[شأن]] او تناسبی ندارد و این [[شناخت]] تنها در صورتی به دست می‌آید که [[آدمی]] ابتدا شرایط موجود جامعۀ خود و شرایط جامعۀ [[موعود]] را به درستی بشناسد<ref>.ر.ک. شفیعی سروستانی، ابراهیم، چشم به راه، ص۷۵-۸۱؛ انسان موجود منتظر.</ref> زیرا [[آگاهی]] نداشتن از وضع مطلوب، نمی‌تواند [[منتظرین]] را به وضع موجود معترض کند و تحقق این امر ([[اعتراض به وضع موجود]]) تنها با [[آگاهی]] از ویژگی جامعۀ [[مهدوی]] محقق می‌‌شود<ref>ر.ک. پناهیان، علیرضا، انتظار عامیانه عالمانه عارفانه، ص ۱۰۶.</ref>، [[جامعه]] ای که در آن تمامی [[مردم]] طعم خوش [[عدالت]] را [[حس]] کنند<ref>ر.ک. شفیعی سروستانی، ابراهیم، چشم به راه، ص۷۵-۸۱ و انسان موجود منتظر.</ref>، در غیر این صورت کسی که به [[زندگی]] در شرایط تلخ عادت کند و از امکان برخورداری از یک [[زندگی]] [[عالی]] غافل شود، دیگر نمی‌تواند [[منتظر]] وضعیت بهتر باشد. چنین انسانی تمام کاستی‌های حیات فردی و [[اجتماعی]] خود را می‌پذیرد و آنها را اجتناب‌ناپذیر تلقی می‌کند<ref>ر.ک. پناهیان، علیرضا، انتظار عامیانه عالمانه عارفانه، ص ۱۰۶.</ref>. البته این [[آگاهی]] به هیچ وجه به صورت تمام برای شخص [[منتظر]] حاصل نمی‌شود چراکه بدون در نظر داشتن الگویی از وضع مطلوب، چگونه می‌توان وضع مطلوب را در [[آینده]] ارزیابی کرد؟<ref>ر.ک. پناهیان، علیرضا، انتظار عامیانه عالمانه عارفانه، ص ۱۰۶.</ref> اما همین دلگرمی [[مؤمنین]] نسبت به [[آینده]] که روزی [[روشنایی]] و [[عدالت]] سراسر [[زندگی]] [[بشر]] را فرا خواهد گرفت، می‌‌تواند جزء ارکان به وجود آمدن مفهوم [[انتظار]] باشد<ref>ر.ک. حسینی خامنه‌ای، سید علی؛ آفتاب در سایه، ص۱۵-۱۷.</ref>.
*بنابراین کسی که [[منتظر]] است، باید در کنار [[اعتراض به وضع موجود]]، تصوری از وضع مطلوب نیز داشته باشد. این دو مکمّل یکدیگر هستند اساساً احساس [[انتظار]]، به [[معرفت]] نسبت به وضعیت مطلوب بسیار وابسته است؛ به حدی که می‌توان گفت یکی از راه‌های تقویت [[روحیه انتظار]]، افزایش این [[معرفت]] است<ref>ر.ک. حسینی خامنه‌ای، سید علی؛ آفتاب در سایه، ص۱۵-۱۷؛پناهیان؛ علی رضا، انتظار عامیانه عالمانه عارفانه، ص ۱۰۶؛ شفیعی سروستانی، ابراهیم، چشم به راه، ص۷۵-۸۱؛ انسان موجود منتظر.</ref>.
===[[اعتقاد به تحقق وضع مطلوب]]===
*رکن سوم [[انتظار]]، [[اعتقاد به تحقق وضع مطلوب]] است. این [[اعتقاد]] با دو پیش فرض حاصل می‌‌شود [[آگاهی]] به وضع مطلوب و جزم به این [[آگاهی]]. به این ترتیب تعریف از [[اعتقاد]]، نقش اساسی دیگری برای شکل گیری [[ارکان انتظار]] ایجاد می‌‌کند<ref>ر.ک. پناهیان، علیرضا، انتظار عامیانه عالمانه عارفانه، ص ۱۰۶.</ref>؛ زیرا [[انسان]]، به [[دلیل]] دارا بودن ظرفیت‌های فراوان، همواره برای رشد [[فکری]] و [[معنوی]] خود در تلاش است و چون این امر در [[زمان غیبت]] به [[دلیل]] نبودن [[امام]] بسیار سخت یا شاید بتوان گفت در مواقعی ناممکن است، به همین [[دلیل]] با [[اعتقاد]] به [[آینده]] ای مطلوب به [[انتظار فرج]] می‌‌نشیند<ref>ر.ک. سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۷۶-۸۴؛ باقری‌زاده اشعری، محمد، از امام مهدی بیشتر بدانیم، ص۶۴؛ احمدی، علی اصغر، شیوه‌های ایجاد انس در کودکان نوجوانان و جوانان با وجود مبارک امام زمان، گفتمان مهدویت سخنرانی‌های گفتمان سوم، ص ۱۴۹-۱۵۳.</ref>. [[اعتقاد]] به [[آینده]] ای که در آن [[مردم]] [[جهان]] از [[بیدادگری]]، [[استبداد]] و فشار [[نجات]] پیدا می‌‌کنند و [[اضطراب]] ها، [[ناامنی‌ها]] و افکارهای خبیث ضد انسانی از بین می‌‌رود<ref>ر.ک. قائمی، علی، نگاهی به مسأله انتظار، ص۳۰-۳۴.</ref>. آن [[آینده]]، ممکن است خیلی نزدیک و یا خیلی دور باشد اما به هر حال قطعی است، این بساط [[ظلم]] و [[بی‌عدالتی]] و زورگویی، که امروز در [[دنیا]] هست، برچیده خواهد شد و این وضعی که [[مستکبران]] در [[دنیا]] به وجود آورده‌اند روزی از بین خواهد رفت و گردنکشان، [[طاغیان]]، [[یاغیان]] و قدرت‌های زورگوی عالم، ناگزیر خواهند شد که در مقابل [[حق]]، [[تسلیم]] شوند یا از سر راه حرکت [[حق]]، برداشته شوند<ref>ر.ک. حسینی خامنه‌ای، سید علی؛ آفتاب در سایه، ص۱۵-۱۷.</ref>.
*این [[آینده]] اگر چه به نظر کسانی که با عادت‌های معمولی خود قضایا را تحلیل می‌کنند، بعید است؛ اما با توجه به اینکه جریان [[زندگی]] [[انسان]] به طرف [[عدل]] و کمال [[زندگی]] انسانی پیش می‌رود؛ همچنین با توجه به اینکه این [[معجزه]] در دوران [[تاریخ]] به صورت ناقص بارها به وقوع پیوست، این استبعاد هم برطرف می‌شود. از جمله مواردی که این [[معجزه]] به وقوع پیوست، [[انقلاب اسلامی]] [[مردم ایران]] بود<ref>ر.ک. حسینی خامنه‌ای، سید علی؛ آفتاب در سایه، ص۱۵-۱۷.</ref>.
*با توجه به این توضیحات روشن می‌‌گردد این رکن از [[انتظار]] تنها مخصوص [[مذهب شیعه]] نیست، زیرا [[اعتقاد]] به اینکه سرانجام، این [[دنیا]] طعم [[عدالت]] و زیبایی‌ها را می‌‌چشد فقط در [[مذهب شیعه]] ریشه ندارد، بلکه در تمام [[ادیان]] وجود دارد، تفاوت در این است که در [[مذهب شیعه]] این اتفاق توسط فرد خاصی حاصل می‌‌شود اما در [[مذاهب]] دیگر توسط هر [[نجات دهنده]] می‌‌تواند حاصل شود<ref>ر.ک. مهریزی، مهدی، انتظار آمیخته با جان و روح آدمی، ص؟؟؟</ref>.
*بنابراین [[اعتقاد]] به [[ظهور حضرت مهدی]] و روی کار آمدن [[حکومت حق]] و [[عدل مطلق]]، در [[حقیقت]] [[اعتقاد]] به این است که آیندۀ [[دنیا]] یک آیندۀ امیدبخش و مسرت‌بخشی برای همۀ [[انسان]] هاست<ref>ر.ک. حسینی خامنه‌ای، سید علی؛ آفتاب در سایه، ص۱۵-۱۷.</ref>.
===[[امید]] [[اشتیاق به وضع مطلوب]]===
*رکن چهارم برای ایجاد مفهوم [[انتظار]] [[اشتیاق]] برای وضع مطلوب است. [[اشتیاق]] داشتن به تحقق جامعۀ [[مهدوی]]، غیر از [[اعتقادی]] است که با [[استدلال]] و صفای [[باطن]] به دست می‌آید. این [[اشتیاق]]، هرچند  اثر آن [[اعتقاد]] است، اما خود [[حقیقت]] دیگری است که [[عقیده]] [[انسان]] را لذت‌بخش می‌‌کند. وقتی یک [[عقیده]] به عرصۀ علاقه و [[اشتیاق]] راه پیدا می‌کند، مانند خونی که از [[قلب]] در همۀ رگ‌ها جاری می‌شود، حیات‌بخش خواهد بود و [[انسان]] با تمام وجود گرمای آن را احساس خواهد کرد<ref>ر.ک. پناهیان؛ علی رضا، انتظار عامیانه عالمانه عارفانه، ص ۱۰۶.</ref> و این حیات بخشی به این [[علت]] است که [[اشتیاق]]، [[حاکم]] بر تمام فعالیت‌های ذهنی و روحی و [[رفتاری]] شخص [[منتظر]] است، یعنی حتی در زمان دردمندی و تشویش و [[دلهره]]، شخص [[منتظر]] [[تسلیم]] حالت مأیوس کننده ای که در آن است نمی‌شود، زیرا او در پس ناملایمات ساحل امن را می‌بیند<ref>ر.ک. زینتی، علی، انتظار و امنیت روانی، ص۲۹۷-۲۹۸؛ موسوی، سید مهدی، تربیت سیاسی در پرتو انتظار، ص ۳۴.</ref> و شاید به همین [[علت]] است که در [[روایات]]، [[انتظار]] [[برترین]] و با ارزش‌ترین [[عبادت]] شمرده شده چنانکه [[پیامبر اکرم]] {{صل}} می‌‌فرماید: {{متن حدیث|"أَفْضَلُ جِهَادِ أُمَّتِی انْتِظَارُ الْفَرَجِ"}}<ref>تحف العقول، ص ۳۷.</ref>.<ref>ر.ک. رجایی، محبوبه، مؤلفه‌های انتظار توانمند در قرآن کریم و سنت، ص؟؟؟</ref> اما نکته ای که نباید از آن [[غفلت]] کرد این است، [[انتظار]] همیشه با [[اعتماد]] و [[اطمینان]] به آیندۀ مطلوب در تلازم است و این دو ([[انتظار]]، [[اعتماد]] و [[اطمینان]] به آیندۀ مطلوب) ملازم [[امید]] و [[اشتیاق]] به [[آینده]] است به طوری که اگر هر کدام از این ملازمات در این ابعاد وجود نداشت نمی‌توان مدعی شد مفهوم [[انتظار]] شکل گرفته است<ref>ر.ک. حسینی خامنه‌ای، سید علی؛ آفتاب در سایه، ص۱۵-۱۷.</ref>.
===[[اقدام برای تحقق وضع مطلوب]]===
*آخرین رکن برای ایجاد مفهوم [[انتظار]]، عمل کردن برای به وجود آمدن وضع مطلوب است<ref>ر.ک. زینتی، علی، انتظار و امنیت روانی، ص۳۳۷.</ref>، یعنی هر کس به [[میزان]] [[توانایی]] خود در این زمینه و برای تحقق آن وضع قدم بردارد<ref>ر.ک. مهریزی، مهدی، انتظار آمیخته با جان و روح آدمی، ص؟؟؟؛ رضوانی، علی اصغر، موعودشناسی و پاسخ به شبهات، ص۸۵، ۸۶.</ref>. این امر موجب می‌‌شود [[انتظار]] در وجود [[انسان]] [[منتظر]] تثبیت شود<ref>ر.ک. زینتی، علی، انتظار و امنیت روانی، ص۳۳۷.</ref> به طوری که شخص [[منتظر]] به واسطۀ روحیۀ با ثباتی که در خود احساس می‌کند هرگز خود را [[تسلیم]] فضای نامناسب نکرده، بلکه درصدد تغییر وضعیت موجود برمی‌آید<ref>ر.ک. زینتی، علی، انتظار و امنیت روانی، ص۳۳۷.</ref>. حال می‌‌خواهد این عمل به هر اندازه ای باشد، زیرا [[اعمال]] [[منتظر]]، نشان دهندۀ [[صداقت]] در [[انتظار]] و مایۀ تقویت [[انتظار]] است<ref>ر.ک. پناهیان، علیرضا، انتظار عامیانه عالمانه عارفانه، ص ۱۰۶.</ref>.
*به بیان دیگر [[منتظر واقعی]]، حالتی سازنده، فعال، پویا و تأثیرگذار دارد، وضعیت موجود را نمی‌پذیرد و تلاش می‌کند تا زمینه‌های [[اجتماعی]] و [[فرهنگی]] برای [[ظهور امام]] آماده شود. او نه تنها از منظر ویژگی‌های فردی خود، شخصی آماده برای فعالیت در [[عصر غیبت]] است، بلکه [[قدرت]] عمل در مهارت‌های اداری، [[اجتماعی]]، [[سیاسی]] و [[فرهنگی]] را نیز  دارد. شخص [[منتظر]]، در محدودۀ [[قدرت]] و عمل خویش، تلاش در برپایی جامعه‌ای مطابق با معیارهای [[مهدوی]] را وظیفۀ خویش می‌داند  و در این راستا از هیچ تلاش و کوششی دریغ نمی‌کند چراکه [[امام صادق]]{{ع}} در [[نقلی]] اهمیت این تلاش و عمل برای تحقق وضع مطلوب که همان جامعۀ [[مهدوی]] است این چنین بیان کرده است: «هر یک از شما باید خود را برای [[خروج قائم]] آماده کند، هر چند با فراهم آوردن تیری باشد»<ref>{{متن حدیث|"لِیُعِدَّنَّ أَحَدُکُمْ لِخُرُوجِ اَلْقَائِمِ وَ لَوْ سَهْماً"}}؛ الغیبه نعمانی، ص ۳۲۰.</ref>.<ref>ر.ک. م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌، محمد، دانشنامه امام مهدی، ج۵، ص۳۰۹-۳۱۲.</ref> این [[روایات]] هرچند اشاره به [[آمادگی]] [[منتظران]] به روز موعد دارد ولی در عین حال بیانگر یک نوع احساس [[دوست]] داشتن نسبت به [[امام عصر]] هم است و همین حُسن هم می‌‌تواند اهرمی برای انجام [[اقدام]] عمل برای وضع مطلوب شود به این بیان که اساساً هیچ احساس و درکی نمی‌تواند تا ابد در حصار عدم واکنش محصور بماند. اگر [[امام عصر]] دوست‌داشتنی است، اگر [[ظهور]] او و تحقق تمام زیبایی‌های [[حاکمیت]] مطلق [[دین]]، [[دوست]] داشتنی است، این [[دوست]] داشتن تا کی می‌تواند محجوب بماند؟ سخن در این است که بتوانیم به وسیلۀ عمل و [[اقدام برای تحقق وضع مطلوب]]، [[دوست]] داشتن خودمان را نشان بدهیم و بتوانیم با عمل به آنچه دوستش داریم، یعنی عمل برای تحقق وضع مطلوب از زمان [[دوران غیبت]] بکاهیم<ref>ر.ک. پناهیان، علیرضا، انتظار عامیانه عالمانه عارفانه، ص ۱۰۶.</ref>.
*نباید [[منتظر]] بمانیم تا [[آگاهی]] و ارادت قلبی ما به حدی لبریز شود که ناخوداگاه و به صورت طبیعی و خودکار دست به [[اقدام]] و عمل بزنیم. بلکه [[اقدام]] و عمل برای تحقق وضع مطلوب باید مقدمه ارادت و [[محبت]] قلبی ما به [[امام]] باشد<ref>ر.ک. پناهیان، علیرضا، انتظار عامیانه عالمانه عارفانه، ص ۱۰۶.</ref>. از جمله این [[اعمال]] و اقدامات [[افشاگری]] نسبت به قوائد و قوانینی است که سازمان‌های جهانی برای [[انسان‌ها]] [[تبیین]] کرده‌اند، به این صورت که شخص [[منتظر]] با [[افشاگری]] نشان می‌‌دهد سازمان‌هایی که قواعد و [[قوانین]] برای [[بشر]] می‌‌سازند، فقط دنبال توطئه‌اند، نه پاسداری از [[حقوق بشر]]، این شعارهای به ظاهر خیرخواهانه از سوی آنان [[توطئه]] ای بیش نیست، [[توطئه]] ای برای بهره‌کشی بیشتر و گرفتن آخرین رمق از [[مستضعفان]]؛ [[منتظران]]، با [[افشاگری]] خود می‌خواهند نشان دهند این سازمان‌های بین‌المللی، حتی دادگاه‌های بین‌المللی، سازمان‌هائی ضعیف و ذلیلی هستند که در [[اختیار]] قدرتمندان [[ظالم]] است و رأیشان فقط در حد حفظ و [[حمایت]] از موقعیتشان است<ref>ر.ک. قائمی، علی، نگاهی به مسأله انتظار، ص۳۰-۳۴.</ref>.
*البته باید توجه داشت در زمینۀ [[اقدام برای تحقق وضع مطلوب]] [[مقاومت]] ریشۀ اصلی آن است. [[انتظار]] که در چارچوب "[[زمینه‌سازی ظهور]]" خواستار اصالت‌بخشی به مبانی و مؤلفه‌های‌ هویت‌ [[اسلامی]] است؛ می‌تواند در چارچوبی‌ خلّاقانه‌ و بی‌بدیل، به‌ بهسازی‌ عناصر‌ درونی [[فرهنگ]] [[مقاومت]] و [[پایداری]] نظیر ظلم‌ستیزی‌، صبر‌ و [[ایثار]] [[کمک]] کند. انسداد هویتی ناشی از خودباختگی، غرب‌زدگی، فقدان [[پایداری]] در‌ برابر‌ [[مستکبران]]، نوعی تمایز و تفکیک میان مرزهای‌ [[فرهنگ]] [[مقاومت]] و خودباختگی را‌ ایجاد‌ می‌کند. [[مقاومت]] و [[فرهنگ]] مقاومتی، در [[دل]] [[انتظار]] و مؤلفه‌های آن نهادینه‌ است‌. [[امید]]، نگاه به [[آینده]] و انتظارِ‌ برطرف‌ شدن‌ مشکلات، [[هموارکننده]] راه‌ مقاومت‌ در رفع آن مشکل‌ است‌. [[امید]] و [[انتظار]] در [[جان]] [[انسان]]، او را در ادامه [[پایداری]] و [[مقاومت]] در برابر سلطه‌ شیطان‌صفتان‌ و [[حکومت]] [[تاریکی]] و اضمحلال، تا رسیدن وعدۀ‌ الهی‌ [[توانمند]] می‌سازد‌. انتظار‌ بدون‌ [[استقامت]] و [[پایداری]] همچون پوسته‌ای‌ بدون مغز و قالبی بی‌محتواست. کسی که در مسیر [[انتظار]] [[صبر]] و [[مقاومت]] را از دست بدهد‌، انتظار‌ را نیز از دست داده است‌. از‌ این‌رو‌، جوهر‌ اصلی‌ [[انتظار]]، "[[مقاومت]] و [[پایداری‌]]" است‌<ref>ر.ک: عرفان، امیرمحسن، فلاح علی آباد، محمدعلی، تبیین نقش گفتمان انتظار در مهندسی فرهنگ مقاومت، ص ۱۵ ـ ۱۶.</ref>.


==رکن چهارم [[انتظار]]: [[اشتیاق]] به وضع مطلوب==
==نتیجه گیری==
*[[اشتیاق]] به وضع مطلوب: عنصر چهارم [[انتظار]]، علاقه داشتن به تحقق جامعۀ [[مهدوی]]، غیر از [[اعتقادی]] است که با [[استدلال]] و صفای [[باطن]] به می‌آید. این علاقه، هرچند می‌تواند اثر آن [[اعتقاد]] باشد، که هست، اما خود [[حقیقت]] دیگری است که عقیدۀ [[انسان]] را لذت‌بخش و سرمست‌کننده می‌سازد. وقتی یک [[عقیده]]، به عرصۀ علاقه راه پیدا می‌کند، مانند خونی که از [[قلب]] در همه رگ‌ها جاری می‌شود، حیات‌بخش خواهد بود و [[انسان]] با تمام وجود گرمای آن را احساس خواهد کرد<ref>ر.ک. پناهیان، علی رضا، انتظار عامیانه عالمانه عارفانه، ص ۱۰۶؛ سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص ۷۶-۸۴.</ref>. کسی که به [[ظهور امام زمان]]{{ع}} [[معتقد]] است و وقوع آن را هم نزدیک می‏‌بیند، هرقدر [[ظهور]] [[موعود]] را بیشتر [[دوست]] بدارد، انتظارش برای آن بیشتر خواهد بود و اگر آن را خوش نداشته باشد، انتظارش ضعیف و [[سست]] می‌‏شود<ref>ر.ک. سلیمیان، خدامراد، انتظار و منتظران، ص ۱۹۵-۱۹۶.</ref>. حال چه ما آن [[اعتقاد]] را مقدمۀ [[عشق]] و [[اشتیاق]] بدانیم، که در این صورت [[اعتقاد]] فرع خواهد بود و [[محبت]] اصل می‌شود؛ و چه آن [[عقیده]] را اصل بدانیم و [[عشق]] و [[محبت]] را فرع و میوه آن قلمداد کنیم، که در این صورت تا آن [[عقیده]] خود را به این نتیجه نرساند، [[استحکام]] نخواهد یافت. اساساً یکی از راه‌های [[اثبات وجود]] یک [[اعتقاد]] در [[دل]] [[انسان]]، همین [[محبت]] است، یعنی با توجه به اینکه ممکن است [[انسان]] خود را [[فریب]] دهد و علی‌رغم [[بی‌اعتقادی]]، خود را [[معتقد]] بداند، به همین خاطر اگر کسی بخواهد [[میزان]] [[اعتقاد]] خود را دریابد، باید به [[محبت]] برآمده از آن [[اعتقاد]] نگاه کند. [[اشتیاق]] هم ثمرۀ [[محبت]] است، و هر دو از ثمرات [[ایمان]] محسوب می‌شوند و از چنان [[جایگاه]] ارزشمندی در منظومه حقایق [[معنوی]] برخوردار هستند که [[امام رضا]]{{ع}} می‌فرمایند: «کسی که [[خدا]] را یاد کند ولی مشتاق ملاقاتش نباشد، خودش را مسخره کرده است.<ref>{{متن حدیث|"مَنْ ذَکَرَ اللَّهَ تَعَالَی وَ لَمْ یَشْتَقْ إِلَی لِقَائِهِ فَقَدِ اسْتَهَزَأَ بِنَفْسِه"}} ورام، مسعود، مجموعه ورام، ج ۲، ص ۱۱۰.</ref>» یعنی در اثر [[یاد خدا]]، طبیعتاً باید به این [[اشتیاق]] برسد و الا معلوم می‌شود در جایی از این مسیر درست عمل نکرده و یا خود را [[فریب]] داده است<ref>ر.ک. پناهیان،علی رضا، انتظار عامیانه عالمانه عارفانه، ص ۱۰۶.</ref>.
*بنابراین ساختار به وجود آمدن [[انتظار]] از دو عنصر تشکیل شده است:
==رکن پنجم [[انتظار]]: [[اقدام]] برای تحقق وضع مطلوب==
#ریشه که [[هدف]] ایجاد [[انتظار]] است و آن [[تولی]] نسبت به [[خداوند]] و [[دوستان]] [[خداوند]] و [[تبری]] نسبت به [[دشمنان]] [[خدا]] و [[دشمنان]] [[اولیا]] [[خداوند]] است.
*[[اقدام]] برای تحقق وضع مطلوب<ref>ر.ک. پناهیان،علی رضا، انتظار عامیانه عالمانه عارفانه، ص ۱۰۶؛ سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت ج۲، ص۲۱۰-۲۱۳.</ref> یا [[انتظار]] مسؤلانه<ref>ر.ک. م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌، محمد، دانشنامهٔ امام مهدی، ج ۵، ص ۳۰۹-۳۱۲.</ref>: نشانۀ [[صداقت]] [[انتظار]] و مایۀ تقویت آن یعنی عمل است. [[اقدام]] برای تحقق وضع مطلوب و یا لااقل برخورداری از انگیزۀ [[اقدام]]، [[انتظار]] را در وجود [[انسان]] تثبیت می‌کند. عمل و [[اقدام]] برای مقدمه‌سازی [[ظهور]] و [[زمینه‌سازی]] [[فرج]]، تا آنجا که مقدور است، هم [[دلیل]] [[صداقت]] ادعای [[انتظار]] است و هم مایۀ تقویت [[انتظار]] خواهد بود. [[منتظر]] باید اهل عمل باشد. عمل‌گرا بودن در [[فرهنگ]] [[منتظران]] نهادینه شده است؛ زیرا [[منتظر]] تا به سمت وضعیت مطلوب حرکت نکند، در واقع [[منتظر]] نیست.
#[[ارکان انتظار]] که شامل: [[اعتراض به وضع موجود]]؛ [[آگاهی از وضع مطلوب]]؛ [[اعتقاد به تحقق وضع مطلوب]]؛ [[امید]] [[اشتیاق به وضع مطلوب]] و [[اقدام برای تحقق وضع مطلوب]] است.
*اساساً هیچ احساس و ادراکی نمی‌تواند تا ابد در حصار عدم [[تجلی]] در عمل محصور بماند. اگر [[حضرت مهدی]]{{ع}} [[دوست]] داشتنی است، اگر [[ظهور]] او و تحقق تمام زیبایی‌های [[حاکمیت]] مطلق [[دین]] [[دوست]] داشتنی است، این [[دوست]] داشتن تا کی می‌تواند محجوب بماند؟ یقیناً این [[دوست]] داشتن در [[رفتار]] و منش [[جامعه]] تأثیرات شگرف خود را نشان خواهد داد و خواسته یا ناخواسته در [[وضع جامعه]] تغییراتی ایجاد خواهد کرد<ref>ر.ک. پناهیان،علی رضا، انتظار عامیانه عالمانه عارفانه، ص ۱۰۶.</ref>.
*[[انسان]]، به [[دلیل]] دارا بودن ظرفیت‌های فراوان، همواره در جهت [[رشد معنوی]] و [[فکری]] خود در تلاش است. او در [[انتظار]]، در پی روزگاری است که زمینه‌ها و شرایط دست به هم داده، همه نیروهای او سوی رشد و تعالی به فعلیت رسد<ref>ر.ک. سلیمیان، خدامراد، انتظار و منتظران، ص ۱۹۵-۱۹۶.</ref>. شخص [[منتظر]] [[مسئول]]، حالتی سازنده، فعال، پویا و تأثیرگذار دارد، وضعیت موجود را بر نمی‌تابد و تلاش می‌کند تا زمینه‌های [[اجتماعی]] و [[فرهنگی]] برای [[ظهور امام]]{{ع}} را آماده کند. او نه تنها از منظر ویژگی‌های فردی، خود را شخصی آماده برای [[عصر ظهور]] [[تربیت]] می‌کند، بلکه از منظر [[دانش]] و مهارت‌های [[اداری]]، [[اجتماعی]]، [[سیاسی]] و [[فرهنگی]] نیز [[آمادگی]] کامل ورود فرد و [[جامعه]] به [[عصر ظهور]] را در خود دارد و [[توانایی]] ادارۀ [[جامعه مهدوی]] را داراست جامعۀ [[مهدوی]]، جامعه‌ای پویا، آماده، [[گوش به فرمان]] و [[شایسته]] [[آرمان]] [[مهدوی]] است. از این رو، پدید آوردن زمینه و آمادگی‌های [[اجتماعی]]، تشکیلاتی و [[فرهنگی]] نیز می‌باید مورد توجه باشد. [[انتظار فرج]] مسئولانه، به معنای [[باور]] داشتن به اهداف جامعۀ [[مهدوی]] است. منتظرِ [[مسئول]]، در محدوده [[قدرت]] و عمل خویش، تلاش در برپایی جامعه‌ای مطابق با معیارهای [[مهدوی]] را [[وظیفه]]  خویش می‌داند. [[تکامل انسان]] و [[جامعه]]، کوشش در مسیر بازسازی [[جامعه]] بر اساس [[قسط]] و [[عدل]]، و [[مبارزه]] با [[ظلم]] و [[بی‌عدالتی]]، از جمله نمودهای [[انتظار]] مسئولانه‌اند. با این همه، منتظرِ [[مسئول]] می‌داند [[عدالت فراگیر]] و جهانی، تنها در سایۀ [[دولت مهدوی]] پدید می‌آید. از این رو، [[آماده‌سازی]] زمینه‌های ورود به آن دوره را [[وظیفه]] خود می‌شمارد. [[امام صادق]]{{ع}} به این [[انتظار]] مسئولانه اشاره نموده و فرموده است: {{متن حدیث|"یُعِدَّنَّ أَحَدُکُمْ لِخُرُوجِ اَلْقَائِمِ وَ لَوْ سَهْماً"}}<ref>النعمانی، محمد، الغیبة، ص ۳۲۰: «هر یک از شما باید خود را برای خروج قائم آماده کند، هر چند با فراهم آوردن تیری باشد».</ref>» [[امام]] [[زین العابدین]]{{ع}} نیز ضمن برشمردن [[فضایل]] [[منتظران]]، به [[مسئولیت]] آنها اشاره نموده و فرموده است: {{متن حدیث|"اولَئِکَ اَلْمُخْلَصُونَ حَقّاً وَ شِیعَتُنَا صِدْقاً وَ اَلدُّعَاةُ إِلَی دِینِ اَللَّهِ سِرّاً وَ جَهْراً"}}<ref>صدوق، محمد، کمال الدین و تمام النعمة، ج‏۱، ص۳۲۰: «آنان مخلصان حقیقی، شیعیان راستین ما و دعوتگران به دین خدا در پیدا و نهان هستند».</ref>»  روشن است که [[غیبت امام عصر]]{{ع}}، سبب کنار نهادن [[وظایف مسلمانان]] در [[امر به معروف و نهی از منکر]]، [[مبارزه]] با [[ظلم]] و تلاش در راه [[گسترش عدالت]] نخواهد شد<ref>ر.ک. م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌، محمد، دانشنامهٔ امام مهدی، ج ۵، ص ۳۰۹-۳۱۲.</ref>.


==پانویس==
==پانویس==
{{یادآوری پانویس}}
{{یادآوری پانویس}}
{{پانویس2}}
{{پانویس2}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۵ نوامبر ۲۰۲۰، ساعت ۰۸:۱۲

مربوط به سؤال نیست

این بخش در همینجا بماند

تولی و تبری ریشه و هدف انتظار


نویسنده: آقای قاضی زاده

پاسخ جامع قبل

  1. اعتراض به وضع موجود[۱۲]: بدون تردید وضع موجود در عصر غیبت، دارای کاستی‌هایی است، این کاستی‌ها به طور عمده از نبود ظاهری امام ناشی شده است. منتظر واقعی، به سبب محروم بودن از حضور ظاهری امام وضع موجود را نمی‌پذیرد[۱۳] و این، شروع پدید آمدن اولین رکن اساسی برای ساخت مفهوم انتظار فرج است یعنی اعتراض به وضع موجود. کسی که از وضع موجود راضی باشد، نمی‌تواند منتظر وضعیتی دیگر، که بهتر است باشد حتی کسی که وضع موجودش با مقدار مختصری تغییر، بهبود می‌یابد و به وضع موجود معترض نیست، نمی‌توان او را منتظر نامید[۱۴]، چراکه اعتراض به وضع موجود فقط برای بهبود وضیعت شخصی منتظران نیست بلکه اعتراضی می‌‌تواند جزء ارکان انتظار باشد که نگاهش جهانی باشد یعنی مخاطبانش سردمداران ظالم جهان باشد، به عبارتی اعتراض به وضع موجود یعنی اعتراض به ابراز قدرت زمامداران خودسر که با سختگیری‌های بی‌مورد خود زندگی را به کام مردم مستضعف تلخ و ناگوار کرده‌اند. اعتراض به آنها که با روش حیوانی و وحشیانۀ خود شخصیت و ارزش انسانی را به بازی گرفته و حیثیت آنان را نادیده می‌گیرند[۱۵].
  2. آگاهی از وضع مطلوب[۱۶]، البته حاصل شدن این رکن، احتیاج به مقدمه ای دارد و آن شناخت منتظر نسبت به ابعاد روحی روانی انسان هاست، یعنی بداند وضع موجودی که در جهان حاکم است و شرایطی که در آن زندگی می‌کند، با عظمت وجودی انسان و شأن او تناسبی ندارد و بعد از این شناخت، آگاهی از وضع مطلوب برای شخص منتظر معنا پیدا می‌‌کند، چراکه بعد از این شناخت شخص منتظر در انتظار روزی می‌‌نشیند که طعم خوش عدالت و معنویت را حس کند و چشیدن این طعم حاصل نمی‌شود مگر به وسیلۀ آگاهی از وضع مطلوب در آینده[۱۷]. البته این آگاهی به هیچ وجه به صورت تمام برای شخص منتظر حاصل نمی‌شود چراکه بدون در نظر داشتن الگویی از وضع مطلوب، چگونه می‌توان وضع مطلوب را در آینده ارزیابی کرد؟[۱۸] اما همین دلگرمی مؤمنین نسبت به آینده که روزی روشنایی و عدالت سراسر زندگی بشر را فرا خواهد گرفت می‌‌تواند جزء ارکان به وجود آمدن مفهوم انتظار باشد[۱۹]. در هر صورت آگاهی نسبی به وضع مطلوب در آینده رکن دیگر برای حاصل شدن انتظار است[۲۰].
  3. اعتقاد و امید به تحقق وضع مطلوب: این اعتقاد با دو پیش فرض حاصل می‌‌شود آگاهی به وضع مطلوب و جزم به این آگاهی. به این ترتیب تعریف از اعتقاد، نقش اساسی دیگری برای شکل گیری ارکان انتظار ایجاد می‌‌کند[۲۱]؛ چراکه انسان، به دلیل دارا بودن ظرفیت‌های فراوان، همواره برای رشد فکری و معنوی خود در تلاش است و چون این امر در زمان غیبت به دلیل نبودن امام بسیار سخت یا شاید بتوان گفت در مواقعی ناممکن است، به همین دلیل با اعتقاد به آینده ای مطلوب به انتظار فرج می‌‌نشیند[۲۲]. اعتقاد به آینده ای که در آن مردم جهان از بیدادگری، استبداد و فشار نجات پیدا می‌‌کنند و اضطراب ها، ناامنی‌ها و افکارهای خبیث ضد انسانی از بین می‌‌رود[۲۳]. با توجه به این توضیحات روشن می‌‌گردد این رکن از انتظار تنها مخصوص مذهب شیعه نیست زیرا اعتقاد به اینکه سرانجام، این دنیا طعم عدالت و زیبایی‌ها را می‌‌چشد فقط در مذهب شیعه ریشه ندارد، بلکه در تمام ادیان این نوع از اعتقاد وجود دارد، تفاوت در این است که در مذهب شیعه این اتفاق توسط فرد خاصی حاصل می‌‌شود اما در مذاهب دیگر این اتفاق عظیم توسط هر نجات دهنده می‌‌تواند حاصل شود[۲۴]. بنابراین اعتقاد به ظهور حضرت مهدی و روی کار آمدن حکومت حق و عدل مطلق، در حقیقت اعتقاد به این است که آیندۀ دنیا یک آیندۀ امیدبخش و مسرت‌بخشی برای همۀ انسان هاست[۲۵].
  4. اشتیاق به وضع مطلوب:[۲۶]، چراکه این اشتیاق حاکم بر تمام فعالیت‌های ذهنی و روحی و رفتاری شخص منتظر است. یعنی حتی در زمان دردمندی و تشویش و دلهره، شخص منتظر تسلیم حالت مأیوس کننده ای که در آن است نمی‌شود، زیرا او در پس ناملایمات ساحل امن را می‌بیند[۲۷] و شاید به همین علت است که در روایات، انتظار برترین و با ارزش‌ترین عبادت شمرده شده چنانکه پیامبر اکرم (ص) می‌‌فرماید: «"أَفْضَلُ جِهَادِ أُمَّتِی انْتِظَارُ الْفَرَجِ"»[۲۸].[۲۹] اما نکته ای که نباید از آن غفلت کرد این است، انتظار همیشه با اعتماد و اطمینان به آیندۀ مطلوب در تلازم است و این دو (انتظار، اعتماد و اطمینان به آیندۀ مطلوب) ملازم امید و اشتیاق به آینده است به طوری که اگر هر کدام از این ملازمات در این ابعاد وجود نداشت نمی‌توان مدعی شد مفهوم انتظار شکل گرفته است[۳۰].
  5. اقدام و عمل برای تحقق وضع مطلوب:[۳۱]، یعنی هر کس به میزان توانایی خود در این زمینه و برای تحقق آن وضع قدم بردارد[۳۲]. این امر موجب می‌‌شود انتظار در وجود انسان منتظر تثبیت شود[۳۳] به طوری که شخص منتظر به واسطۀ روحیۀ با ثباتی که در خود احساس می‌کند هرگز خود را تسلیم فضای نامناسب نکرده، بلکه درصدد تغییر وضعیت موجود برمی‌آید[۳۴]. حال می‌‌خواهد این عمل به هر اندازه ای باشد زیرا اعمال منتظر، نشان دهندۀ صداقت در انتظار و مایۀ تقویت انتظار است[۳۵]. به بیان دیگر منتظر واقعی، در محدودۀ قدرت و عمل خویش، تلاش در برپایی جامعه‌ای مطابق با معیارهای مهدوی را وظیفۀ خویش می‌داند. تکامل انسان و جامعه، کوشش در مسیر بازسازی جامعه بر اساس قسط و عدل، و مبارزه با ظلم و بی‌عدالتی، از جمله مصادیق اقدام برای تحقق وضع مطلوب است[۳۶]. از جملۀ این اقدامات افشاگری نسبت به قوائد و قوانینی است که سازمان‌های جهانی برای انسان‌ها تبیین کرده‌اند، به این صورت که شخص منتظر با افشاگری نشان می‌‌دهد سازمان‌هایی که قواعد و قوانین برای بشر می‌‌سازند، فقط دنبال توطئه‌اند، نه پاسداری از حقوق بشر، این شعارهای به ظاهر خیرخواهانه از سوی آنان توطئه ای بیش نیست، توطئه ای برای بهره‌کشی بیشتر و گرفتن آخرین رمق از مستضعفان؛ منتظران، با افشاگری خود می‌خواهند نشان دهند این سازمان‌های بین‌المللی، حتی دادگاه‌های بین‌المللی، سازمان‌هائی ضعیف و ذلیلی هستند که در اختیار قدرتمندان ظالم است و رأیشان فقط در حد حفظ و حمایت از موقعیتشان است[۳۷]. البته باید توجه داشت در زمینۀ اقدام برای تحقق وضع مطلوب مقاومت ریشۀ اصلی آن است. انتظار که در چارچوب "زمینه‌سازی ظهور" خواستار اصالت‌بخشی به مبانی و مؤلفه‌های‌ هویت‌ اسلامی است؛ می‌تواند در چارچوبی‌ خلّاقانه‌ و بی‌بدیل، به‌ بهسازی‌ عناصر‌ درونی فرهنگ مقاومت و پایداری نظیر ظلم‌ستیزی‌، صبر‌ و ایثار کمک کند. مقاومت و فرهنگ مقاومتی، در دل انتظار و مؤلفه‌های آن نهادینه‌ است‌. امید، نگاه به آینده و انتظارِ‌ برطرف‌ شدن‌ مشکلات، هموارکنندۀ راه‌ مقاومت‌ در رفع آن مشکل‌ است‌. انتظار‌ بدون‌ استقامت و پایداری همچون پوسته‌ای‌ بدون مغز و قالبی بی‌محتواست. کسی که در مسیر انتظار صبر و مقاومت را از دست بدهد‌، انتظار‌ را نیز از دست داده است‌. از‌ این‌رو‌، جوهر‌ اصلی‌ انتظار، "مقاومت و پایداری‌" است‌[۳۸].

پاسخ تفصیلی

تولی و تبری ریشه و هدف انتظار

ارکان انتظار

اعتراض به وضع موجود

آگاهی از وضع مطلوب

اعتقاد به تحقق وضع مطلوب

امید اشتیاق به وضع مطلوب

اقدام برای تحقق وضع مطلوب

نتیجه گیری

  • بنابراین ساختار به وجود آمدن انتظار از دو عنصر تشکیل شده است:
  1. ریشه که هدف ایجاد انتظار است و آن تولی نسبت به خداوند و دوستان خداوند و تبری نسبت به دشمنان خدا و دشمنان اولیا خداوند است.
  2. ارکان انتظار که شامل: اعتراض به وضع موجود؛ آگاهی از وضع مطلوب؛ اعتقاد به تحقق وضع مطلوب؛ امید اشتیاق به وضع مطلوب و اقدام برای تحقق وضع مطلوب است.

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. بحارالأنوار، ج۵۲، ص۱۲۳، ح۷.
  2. مفاتیح الجنان، دعای عهد، برگرفته از: قرآن کریم، سوره معارج، آیه ۶ و ۷.
  3. بحارالأنوار، ج۵۲، ص۱۱۰، ح۱۷.
  4. من إنتظر أمراً تهیّأ له؛ مکیال المکارم، ج۲، ص۲۳۵.
  5. بحارالأنوار، ج۷۴، ص۱۴۳، ح۲۶.
  6. «و سرانجام (نیکو) از آن پرهیزگاران است» سوره اعراف، آیه ۱۲۸؛ سوره قصص، آیه ۸۳.
  7. نیلی‌پور، مهدی، عناصر اخلاقی تشکیل دهنده انتظار.
  8. «""مَنْ أَحَبَّ أَنْ یَرْکَبَ سَفِینَةَ النَّجَاةِ وَ یَسْتَمْسِکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقی‏ وَ یَعْتَصِمَ بِحَبْلِ اللَّهِ الْمَتِینِ فَلْیُوَالِ عَلِیّاً بَعْدِی وَ لْیُعَادِ عَدُوَّهُ وَ لْیَأْتَمَّ بِالْأَئِمَّةِ الْهُدَاةِ مِنْ وُلْدِه"‏»؛ عیون أخبار الرضا (ع)، ج ۱، ص ۲۹۲، ح ۴۳.
  9. ر.ک. شفیعی سروستانی، ابراهیم، چشم به راه، ص ۸۵-۹۴.
  10. ر.ک. شفیعی سروستانی، ابراهیم، چشم به راه، ص ۸۵-۹۴.
  11. ر.ک. زینتی، علی، انتظار و امنیت روانی، ص۲۹۳.
  12. ر.ک. باقری‌زاده اشعری، محمد، از امام مهدی بیشتر بدانیم، ص۶۴؛ نصرآبادی، علی باقی، نقش فرهنگ انتظار در پویایی جامعه مطلوب، ص ۱۰۴.
  13. ر.ک. سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۷۶-۸۴.
  14. ر.ک. پناهیان؛ علی رضا، انتظار عامیانه عالمانه عارفانه، ص ۱۰۶.
  15. ر.ک. قائمی، علی، نگاهی به مسأله انتظار، ص۳۰-۳۴.
  16. ر.ک. دیرباز، عسکر، روش‌های اثرگذاری انتظار در جامعه منتظر، ص۱۱۶.
  17. ر.ک. شفیعی سروستانی، ابراهیم، چشم به راه، ص۷۵-۸۱ و انسان موجود منتظر، ص؟؟؟
  18. ر.ک. پناهیان؛ علی رضا، انتظار عامیانه عالمانه عارفانه، ص ۱۰۶.
  19. ر.ک. حسینی خامنه‌ای، سید علی؛ آفتاب در سایه، ص۱۵-۱۷.
  20. ر.ک. حسینی خامنه‌ای، سید علی؛ آفتاب در سایه، ص۱۵-۱۷؛پناهیان؛ علی رضا، انتظار عامیانه عالمانه عارفانه، ص ۱۰۶؛ شفیعی سروستانی، ابراهیم، چشم به راه، ص۷۵-۸۱ و انسان موجود منتظر، ص؟؟؟
  21. ر.ک. پناهیان؛ علی رضا، انتظار عامیانه عالمانه عارفانه، ص ۱۰۶.
  22. ر.ک. سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۷۶-۸۴؛ باقری‌زاده اشعری، محمد، از امام مهدی بیشتر بدانیم، ص۶۴؛ احمدی، علی اصغر، شیوه‌های ایجاد انس در کودکان نوجوانان و جوانان با وجود مبارک امام زمان، گفتمان مهدویت سخنرانی‌های گفتمان سوم، ص ۱۴۹-۱۵۳.
  23. ر.ک. قائمی، علی، نگاهی به مسأله انتظار، ص۳۰-۳۴.
  24. ر.ک. مهریزی، مهدی، انتظار آمیخته با جان و روح آدمی، ص؟؟
  25. ر.ک. حسینی خامنه‌ای، سید علی؛ آفتاب در سایه، ص۱۵-۱۷.
  26. ر.ک. پناهیان؛ علی رضا، انتظار عامیانه عالمانه عارفانه، ص ۱۰۶.
  27. ر.ک. زینتی، علی، انتظار و امنیت روانی، ص۲۹۷-۲۹۸؛ موسوی، سید مهدی، تربیت سیاسی در پرتو انتظار، ص ۳۴.
  28. تحف العقول، ص ۳۷.
  29. ر.ک. رجایی، محبوبه، مؤلفه­‌های انتظار توان­مند در قرآن کریم و سنت، ص؟؟؟
  30. ر.ک. حسینی خامنه‌ای، سید علی؛ آفتاب در سایه، ص۱۵-۱۷.
  31. ر.ک. زینتی، علی، انتظار و امنیت روانی، ص۳۳۷.
  32. ر.ک. مهریزی، مهدی، انتظار آمیخته با جان و روح آدمی، ص؟؟؟؛ رضوانی، علی اصغر، موعودشناسی و پاسخ به شبهات، ص۸۵، ۸۶.
  33. ر.ک. زینتی، علی، انتظار و امنیت روانی، ص۳۳۷.
  34. ر.ک. زینتی، علی، انتظار و امنیت روانی، ص۳۳۷.
  35. ر.ک. پناهیان؛ علی رضا، انتظار عامیانه عالمانه عارفانه، ص ۱۰۶.
  36. ر.ک. م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌، محمد، دانشنامهٔ امام مهدی، ج۵، ص۳۰۹-۳۱۲.
  37. ر.ک. قائمی، علی، نگاهی به مسأله انتظار، ص۳۰-۳۴.
  38. ر.ک: عرفان، امیر محسن و فلاح علی‌آباد، محمد علی، تبیین نقش گفتمان انتظار در مهندسی فرهنگ مقاومت، ص ۱۵ ـ ۱۶.
  39. «"مَنْ أَحَبَّ أَنْ یَرْکَبَ سَفِینَةَ النَّجَاةِ وَ یَسْتَمْسِکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقی‏ وَ یَعْتَصِمَ بِحَبْلِ اللَّهِ الْمَتِینِ فَلْیُوَالِ عَلِیّاً بَعْدِی وَ لْیُعَادِ عَدُوَّهُ وَ لْیَأْتَمَّ بِالْأَئِمَّةِ الْهُدَاةِ مِنْ وُلْدِه"‏»؛ عیون أخبار الرضا (ع)، ج ۱، ص ۲۹۲، ح ۴۳.
  40. ر.ک. شفیعی سروستانی، ابراهیم، چشم به راه، ص ۸۵-۹۴.
  41. «"نَحْنُ أَصْلُ کُلِّ خَیْرٍ وَ مِنْ فُرُوعِنَا کُلُّ بِرٍّ فَمِنَ الْبِرِّ التَّوْحِیدُ وَ الصَّلَاةُ وَ الصِّیَامُ وَ کَظْمُ الْغَیْظِ وَ الْعَفْوُ عَنِ الْمُسِی‏ءِ وَ رَحْمَةُ الْفَقِیرِ وَ تَعَهُّد الْجَارِ وَ الْإِقْرَارُ بِالْفَضْلِ لِأَهْلِهِ وَ عَدُوُّنَا أَصْلُ کُلِّ شَرٍّ وَ مِنْ فُرُوعِهِمْ کُلُّ قَبِیحٍ وَ فَاحِشَةٍ فَمِنْهُمُ الْکَذِبُ وَ الْبُخْلُ وَ النَّمِیمَةُ وَ الْقَطِیعَةُ وَ أَکْلُ الرِّبَا وَ أَکْلُ مَالِ الْیَتِیمِ بِغَیْرِ حَقِّهِ وَ تَعَدِّی الْحُدُودِ الَّتِی أَمَرَ اللَّهُ وَ رُکُوبُ الْفَوَاحِشِ ما ظَهَرَ مِنْها وَ ما بَطَنَ وَ الزِّنَا وَ السَّرِقَةُ وَ کُلُّ مَا وَافَقَ ذَلِکَ مِنَ الْقَبِیحِ فَکَذَبَ مَنْ زَعَمَ أَنَّهُ مَعَنَا وَ هُوَ مُتَعَلِّقٌ بِفُرُوعِ غَیْرِنَا"»؛ کافی، ج ۸، ص ۳۰۳، ح ۳۳۶.
  42. .ک. شفیعی سروستانی، ابراهیم، چشم به راه، ص ۸۵-۹۴.
  43. ر.ک. شفیعی سروستانی، ابراهیم، چشم به راه، ص ۸۵-۹۴.
  44. ر.ک. زینتی، علی، انتظار و امنیت روانی، ص۲۹۳.
  45. ر.ک. باقری‌زاده اشعری، محمد، از امام مهدی بیشتر بدانیم، ص۶۴؛ نصرآبادی، علی باقی، نقش فرهنگ انتظار در پویایی جامعه مطلوب، ص۱۰۴.
  46. ر.ک. سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۷۶-۸۴.
  47. ر.ک. سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۷۶-۸۴.
  48. ر.ک. پناهیان؛ علی رضا، انتظار عامیانه عالمانه عارفانه، ص ۱۰۶.
  49. ر.ک. قائمی، علی، نگاهی به مسأله انتظار، ص۳۰-۳۴.
  50. .ر.ک. پناهیان؛ علی رضا، انتظار عامیانه عالمانه عارفانه، ص ۱۰۶.
  51. ر.ک. دیرباز، عسکر، روش‌های اثرگذاری انتظار در جامعه منتظر، ص۱۱۶.
  52. .ر.ک. شفیعی سروستانی، ابراهیم، چشم به راه، ص۷۵-۸۱؛ انسان موجود منتظر.
  53. ر.ک. پناهیان، علیرضا، انتظار عامیانه عالمانه عارفانه، ص ۱۰۶.
  54. ر.ک. شفیعی سروستانی، ابراهیم، چشم به راه، ص۷۵-۸۱ و انسان موجود منتظر.
  55. ر.ک. پناهیان، علیرضا، انتظار عامیانه عالمانه عارفانه، ص ۱۰۶.
  56. ر.ک. پناهیان، علیرضا، انتظار عامیانه عالمانه عارفانه، ص ۱۰۶.
  57. ر.ک. حسینی خامنه‌ای، سید علی؛ آفتاب در سایه، ص۱۵-۱۷.
  58. ر.ک. حسینی خامنه‌ای، سید علی؛ آفتاب در سایه، ص۱۵-۱۷؛پناهیان؛ علی رضا، انتظار عامیانه عالمانه عارفانه، ص ۱۰۶؛ شفیعی سروستانی، ابراهیم، چشم به راه، ص۷۵-۸۱؛ انسان موجود منتظر.
  59. ر.ک. پناهیان، علیرضا، انتظار عامیانه عالمانه عارفانه، ص ۱۰۶.
  60. ر.ک. سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۷۶-۸۴؛ باقری‌زاده اشعری، محمد، از امام مهدی بیشتر بدانیم، ص۶۴؛ احمدی، علی اصغر، شیوه‌های ایجاد انس در کودکان نوجوانان و جوانان با وجود مبارک امام زمان، گفتمان مهدویت سخنرانی‌های گفتمان سوم، ص ۱۴۹-۱۵۳.
  61. ر.ک. قائمی، علی، نگاهی به مسأله انتظار، ص۳۰-۳۴.
  62. ر.ک. حسینی خامنه‌ای، سید علی؛ آفتاب در سایه، ص۱۵-۱۷.
  63. ر.ک. حسینی خامنه‌ای، سید علی؛ آفتاب در سایه، ص۱۵-۱۷.
  64. ر.ک. مهریزی، مهدی، انتظار آمیخته با جان و روح آدمی، ص؟؟؟
  65. ر.ک. حسینی خامنه‌ای، سید علی؛ آفتاب در سایه، ص۱۵-۱۷.
  66. ر.ک. پناهیان؛ علی رضا، انتظار عامیانه عالمانه عارفانه، ص ۱۰۶.
  67. ر.ک. زینتی، علی، انتظار و امنیت روانی، ص۲۹۷-۲۹۸؛ موسوی، سید مهدی، تربیت سیاسی در پرتو انتظار، ص ۳۴.
  68. تحف العقول، ص ۳۷.
  69. ر.ک. رجایی، محبوبه، مؤلفه‌های انتظار توانمند در قرآن کریم و سنت، ص؟؟؟
  70. ر.ک. حسینی خامنه‌ای، سید علی؛ آفتاب در سایه، ص۱۵-۱۷.
  71. ر.ک. زینتی، علی، انتظار و امنیت روانی، ص۳۳۷.
  72. ر.ک. مهریزی، مهدی، انتظار آمیخته با جان و روح آدمی، ص؟؟؟؛ رضوانی، علی اصغر، موعودشناسی و پاسخ به شبهات، ص۸۵، ۸۶.
  73. ر.ک. زینتی، علی، انتظار و امنیت روانی، ص۳۳۷.
  74. ر.ک. زینتی، علی، انتظار و امنیت روانی، ص۳۳۷.
  75. ر.ک. پناهیان، علیرضا، انتظار عامیانه عالمانه عارفانه، ص ۱۰۶.
  76. «"لِیُعِدَّنَّ أَحَدُکُمْ لِخُرُوجِ اَلْقَائِمِ وَ لَوْ سَهْماً"»؛ الغیبه نعمانی، ص ۳۲۰.
  77. ر.ک. م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌، محمد، دانشنامه امام مهدی، ج۵، ص۳۰۹-۳۱۲.
  78. ر.ک. پناهیان، علیرضا، انتظار عامیانه عالمانه عارفانه، ص ۱۰۶.
  79. ر.ک. پناهیان، علیرضا، انتظار عامیانه عالمانه عارفانه، ص ۱۰۶.
  80. ر.ک. قائمی، علی، نگاهی به مسأله انتظار، ص۳۰-۳۴.
  81. ر.ک: عرفان، امیرمحسن، فلاح علی آباد، محمدعلی، تبیین نقش گفتمان انتظار در مهندسی فرهنگ مقاومت، ص ۱۵ ـ ۱۶.