سکولاریسم دینی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - 'پنهان' به 'پنهان')
جز (جایگزینی متن - 'سلب' به 'سلب')
خط ۱۹: خط ۱۹:
*و دربارۀ [[رهبری]] [[رسول اکرم]]{{صل}} می‌گوید: "[[رهبری]] [[پیامبر]]{{صل}} [[رهبری]] [[دعوت]] [[راستین]] به سوی [[خدا]] و [[ابلاغ رسالت]] او بود نه [[رهبری]] [[سلطنت]] و [[مُلک]]؛ [[رهبری]] [[رسول خدا]] رسالتی [[دینی]] و [[حکم]] [[نبوی]] بود نه [[حکم]] [[سلاطین]]"<ref>{{عربی|تلك زعامة الدعوة الصادقة إلی الله و إبلاغ رسالته، لا زعامة الملك إنها رسالة و دين و حكم النبوة لا حكم السلاطين}}؛ علی عبدالرازق، الإسلام و أصول الحکم، ص۱۴۱.</ref>.
*و دربارۀ [[رهبری]] [[رسول اکرم]]{{صل}} می‌گوید: "[[رهبری]] [[پیامبر]]{{صل}} [[رهبری]] [[دعوت]] [[راستین]] به سوی [[خدا]] و [[ابلاغ رسالت]] او بود نه [[رهبری]] [[سلطنت]] و [[مُلک]]؛ [[رهبری]] [[رسول خدا]] رسالتی [[دینی]] و [[حکم]] [[نبوی]] بود نه [[حکم]] [[سلاطین]]"<ref>{{عربی|تلك زعامة الدعوة الصادقة إلی الله و إبلاغ رسالته، لا زعامة الملك إنها رسالة و دين و حكم النبوة لا حكم السلاطين}}؛ علی عبدالرازق، الإسلام و أصول الحکم، ص۱۴۱.</ref>.
*با کمال [[تأسّف]] و به صراحت باید گفت: این قبیل ادّعاها ناشی از [[ضعف]] معلومات [[دینی]] است از یک سو، و عدم آشنایی با اصول و مبادی [[علم]] [[سیاست]] است از سوی دیگر، و به ویژه ناشی از نادیده انگاشتن غیر منطقی و متعصبانه صدها [[آیه]] و روایتی است که با اسانید غالباً متقن و صحیح دربارۀ مسئلۀ [[خلافت]] و [[امامت]] بعد از [[رسول خدا]]{{صل}} آمده است. نه تنها [[اسلام]] [[نظام سیاسی]] جامع و کاملی برای [[جامعۀ بشر]] ارائه کرده است و [[رسول اکرم]]{{صل}} و خلفای برحق او، آن را [[اجرا]] نموده‌اند که [[سیاست]] را منحصراً [[حق]] [[خداوند]] می‌داند و شریک نمودن غیر [[خدا]] را در [[حقّ حاکمیت]]، یکی از بدترین انواع [[شرک]] دانسته و آن را با [[توحید الهی]] مغایر و در تضاد می‌داند.
*با کمال [[تأسّف]] و به صراحت باید گفت: این قبیل ادّعاها ناشی از [[ضعف]] معلومات [[دینی]] است از یک سو، و عدم آشنایی با اصول و مبادی [[علم]] [[سیاست]] است از سوی دیگر، و به ویژه ناشی از نادیده انگاشتن غیر منطقی و متعصبانه صدها [[آیه]] و روایتی است که با اسانید غالباً متقن و صحیح دربارۀ مسئلۀ [[خلافت]] و [[امامت]] بعد از [[رسول خدا]]{{صل}} آمده است. نه تنها [[اسلام]] [[نظام سیاسی]] جامع و کاملی برای [[جامعۀ بشر]] ارائه کرده است و [[رسول اکرم]]{{صل}} و خلفای برحق او، آن را [[اجرا]] نموده‌اند که [[سیاست]] را منحصراً [[حق]] [[خداوند]] می‌داند و شریک نمودن غیر [[خدا]] را در [[حقّ حاکمیت]]، یکی از بدترین انواع [[شرک]] دانسته و آن را با [[توحید الهی]] مغایر و در تضاد می‌داند.
*این طرز [[تفکر]] درباره [[سیاست]]، نظیر [[سکولاریزم دینی]] در اروپا عمدتاً ناشی از عملکرد ظالمانۀ [[پادشاهان]] و سلاطینی است که به [[دروغ]] خود را خلیفۀ [[رسول خدا]]{{صل}} معرفی می‌کردند و [[حکومت]] و [[سلطنت]] خود را [[حکومتی]] [[اسلامی]] و سلطنتی مبنی بر [[شریعت اسلام]] معرفی می‌کردند؛ و [[قضاوت]] دربارۀ [[دین]] و [[اسلام حقیقی]] و [[رهبران]] [[راستین]] [[اسلام]] براساس آن است. اثرپذیری طرز [[تفکر]] شیخ [[علی عبدالرازق]]، از [[انحراف]] عملی [[مدعیان دروغین]] [[خلافت اسلامی]] و تعمیم غیر منصفانه و ظالمانۀ آن بر [[رهبران]] [[راستین]] را می‌توان در این عبارت او به روشنی دریافت: "به هیچ وجه جای [[شک و تردید]] نیست که همواره [[اعمال]] [[زور]] اساس [[خلافت]] بوده و [[تاریخ]] به یاد ندارد خلیفه‌ای را مگر آنکه به [[ذهن]]، [[ارعاب]] مسلحانه‌ای که او را احاطه کرده تداعی کند و آن چتر [[اعمال]] زوری که بر سرش سایه افکنده و شمشیرهای برهنه‌ای که از او [[حمایت]] می‌کرده‌اند و اگر [[خوف]] [[زیاده‌روی]] نبود برای خواننده عرضه می‌کردیم سلسلۀ [[خلافت]] تا زمان حاضر را که در هر حلقه از حلقات آنان نقش برجستۀ [[اعمال]] [[زور]] و [[قهر]] را ببیند، تا معلوم گردد که آنچه آن را [[عرش]] [[خلافت]] نامیدند، جز بر روی سرهای بریدۀ [[انسان‌ها]] برپا نشده و جز بر روی گردن آنها مستقر نگشته و آنچه آن را تاج [[خلافت]] می‌نامند، حیاتی جز با [[سلب]] [[حیات]] [[انسان‌ها]] نیافته و به جز از راه [[سلب]] نیروی [[انسان‌ها]] نیرو نگرفته و آنچه از [[عظمت]] و بزرگی یافته تنها از راه [[سلب]] [[عظمت]] و بزرگی [[انسان‌ها]] به دست آمده است"<ref>{{عربی|لا نشك مطلقاً في أن الغلبة كانت دائماً عماد الخلافة و لايذكر التاريخ لنا خليفة إلا اقترن في أذهاننا بتلك الرهبة المسلحة التي تحوطه و القوة القاهرة التي تظله و السيوف المصلته التي تذود عنه و لولا أن نرتكب شططاً لعرضنا علی القارئ سلسلة الخلافة إلی وقتنا هذا ليری علی كل حلقة من حلقاتها طابع القهر والغلبة و ليتبين أن ذلك الذي يسمّی عرشاً لا يرتفع إلا علی رؤوس البشر و لايستقر إلا فوق أعناقهم؛ و أن ذلك الذي يسمّی تاجاً لاحياة له إلا بما يأخذ من حياة البشر و لاقوة إلا بما يغتال من قوتهم و لا عظمة له و لا كرامة إلا بما يسلب من عظمتهم و كرامتهم}}علی عبدالرازق، الإسلام و أصول الحکم، ص۷۱.</ref>.
*این طرز [[تفکر]] درباره [[سیاست]]، نظیر [[سکولاریزم دینی]] در اروپا عمدتاً ناشی از عملکرد ظالمانۀ [[پادشاهان]] و سلاطینی است که به [[دروغ]] خود را خلیفۀ [[رسول خدا]]{{صل}} معرفی می‌کردند و [[حکومت]] و [[سلطنت]] خود را [[حکومتی]] [[اسلامی]] و سلطنتی مبنی بر [[شریعت اسلام]] معرفی می‌کردند؛ و [[قضاوت]] دربارۀ [[دین]] و [[اسلام حقیقی]] و [[رهبران]] [[راستین]] [[اسلام]] براساس آن است. اثرپذیری طرز [[تفکر]] شیخ [[علی عبدالرازق]]، از [[انحراف]] عملی [[مدعیان دروغین]] [[خلافت اسلامی]] و تعمیم غیر منصفانه و ظالمانۀ آن بر [[رهبران]] [[راستین]] را می‌توان در این عبارت او به روشنی دریافت: "به هیچ وجه جای [[شک و تردید]] نیست که همواره [[اعمال]] [[زور]] اساس [[خلافت]] بوده و [[تاریخ]] به یاد ندارد خلیفه‌ای را مگر آنکه به [[ذهن]]، [[ارعاب]] مسلحانه‌ای که او را احاطه کرده تداعی کند و آن چتر [[اعمال]] زوری که بر سرش سایه افکنده و شمشیرهای برهنه‌ای که از او [[حمایت]] می‌کرده‌اند و اگر [[خوف]] [[زیاده‌روی]] نبود برای خواننده عرضه می‌کردیم سلسلۀ [[خلافت]] تا زمان حاضر را که در هر حلقه از حلقات آنان نقش برجستۀ [[اعمال]] [[زور]] و [[قهر]] را ببیند، تا معلوم گردد که آنچه آن را [[عرش]] [[خلافت]] نامیدند، جز بر روی سرهای بریدۀ [[انسان‌ها]] برپا نشده و جز بر روی گردن آنها مستقر نگشته و آنچه آن را تاج [[خلافت]] می‌نامند، حیاتی جز با سلب [[حیات]] [[انسان‌ها]] نیافته و به جز از راه سلب نیروی [[انسان‌ها]] نیرو نگرفته و آنچه از [[عظمت]] و بزرگی یافته تنها از راه سلب [[عظمت]] و بزرگی [[انسان‌ها]] به دست آمده است"<ref>{{عربی|لا نشك مطلقاً في أن الغلبة كانت دائماً عماد الخلافة و لايذكر التاريخ لنا خليفة إلا اقترن في أذهاننا بتلك الرهبة المسلحة التي تحوطه و القوة القاهرة التي تظله و السيوف المصلته التي تذود عنه و لولا أن نرتكب شططاً لعرضنا علی القارئ سلسلة الخلافة إلی وقتنا هذا ليری علی كل حلقة من حلقاتها طابع القهر والغلبة و ليتبين أن ذلك الذي يسمّی عرشاً لا يرتفع إلا علی رؤوس البشر و لايستقر إلا فوق أعناقهم؛ و أن ذلك الذي يسمّی تاجاً لاحياة له إلا بما يأخذ من حياة البشر و لاقوة إلا بما يغتال من قوتهم و لا عظمة له و لا كرامة إلا بما يسلب من عظمتهم و كرامتهم}}علی عبدالرازق، الإسلام و أصول الحکم، ص۷۱.</ref>.
*حقیقتی بسیار روشن است که [[رهبران]] [[راستین]] [[اسلام]] بعد از [[رسول خدا]]{{صل}} و در رأس آنان [[امیر المؤمنین علی]]{{ع}} و [[فرزندان]] او؛ به ویژه [[سیدالشهداء]] [[حسین بن علی]]{{ع}} و [[پیروان]] آنها در طول [[تاریخ اسلام]] همواره [[منادی حق]] و [[عدالت]] بوده‌اند و در راه [[مبارزه]] برای برقراری [[دین]] و [[آیین]] [[راستین]] [[رسول خدا]]{{صل}} که مبتنی بر [[عدالت]] و [[برادری]] است، همۀ هستی خود را [[فدا]] کرده‌اند. *اینان در مبارزه‌ای مداوم علیه [[مدّعیان دروغین]] [[خلافت رسول خدا]]{{صل}} پردۀ [[تزویر]] و [[فریب]] را از چهرۀ آنان کنار زدند و چهرۀ [[حقیقی]] مدعیانی چون [[معاویه]] و [[یزید]] و خلفای بنی [[مروان]] و [[بنی عباس]] را برای [[جامعۀ بشر]] و جامعۀ [[مسلمین]] [[آشکار]] ساختند و اندیشه‌ها و [[معارف]] [[ناب]] [[اسلامی]] مربوط به [[زندگی]] عادلانۀ [[انسان]] و [[سیاست]] فضیلت محور [[اسلامی]] را شرح و [[تبیین]] کردند و نمونههای عملی آن را در سیرۀ [[رسول خدا]]{{صل}} و [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} و سایر [[پیروان]] [[راستین]] آنها به نمایش گذاشتند.
*حقیقتی بسیار روشن است که [[رهبران]] [[راستین]] [[اسلام]] بعد از [[رسول خدا]]{{صل}} و در رأس آنان [[امیر المؤمنین علی]]{{ع}} و [[فرزندان]] او؛ به ویژه [[سیدالشهداء]] [[حسین بن علی]]{{ع}} و [[پیروان]] آنها در طول [[تاریخ اسلام]] همواره [[منادی حق]] و [[عدالت]] بوده‌اند و در راه [[مبارزه]] برای برقراری [[دین]] و [[آیین]] [[راستین]] [[رسول خدا]]{{صل}} که مبتنی بر [[عدالت]] و [[برادری]] است، همۀ هستی خود را [[فدا]] کرده‌اند. *اینان در مبارزه‌ای مداوم علیه [[مدّعیان دروغین]] [[خلافت رسول خدا]]{{صل}} پردۀ [[تزویر]] و [[فریب]] را از چهرۀ آنان کنار زدند و چهرۀ [[حقیقی]] مدعیانی چون [[معاویه]] و [[یزید]] و خلفای بنی [[مروان]] و [[بنی عباس]] را برای [[جامعۀ بشر]] و جامعۀ [[مسلمین]] [[آشکار]] ساختند و اندیشه‌ها و [[معارف]] [[ناب]] [[اسلامی]] مربوط به [[زندگی]] عادلانۀ [[انسان]] و [[سیاست]] فضیلت محور [[اسلامی]] را شرح و [[تبیین]] کردند و نمونههای عملی آن را در سیرۀ [[رسول خدا]]{{صل}} و [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} و سایر [[پیروان]] [[راستین]] آنها به نمایش گذاشتند.
*سیرۀ بسیار متفاوت [[سیاست]] [[نبوی]] و [[علوی]] با [[سیاست]] أموی و [[عباسی]] و سایر [[مدعیان دروغین]] [[خلافت رسول خدا]]{{صل}} افزون بر اینکه ابعاد [[سیاست]] [[راستین]] [[اسلام]] را [[تبیین]] می‌کند، [[برهان]] روشنی بر امکان ایجاد [[حکومتی]] بر مبنای [[عدل]] [[راستین]] در [[جامعۀ بشر]] است.
*سیرۀ بسیار متفاوت [[سیاست]] [[نبوی]] و [[علوی]] با [[سیاست]] أموی و [[عباسی]] و سایر [[مدعیان دروغین]] [[خلافت رسول خدا]]{{صل}} افزون بر اینکه ابعاد [[سیاست]] [[راستین]] [[اسلام]] را [[تبیین]] می‌کند، [[برهان]] روشنی بر امکان ایجاد [[حکومتی]] بر مبنای [[عدل]] [[راستین]] در [[جامعۀ بشر]] است.

نسخهٔ ‏۱ ژانویهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۱:۵۱

اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث جهان‌بینی سیاسی است. "سکولاریسم دینی" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل سکولاریسم دینی (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مقدمه

منابع

جستارهای وابسته

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. إنّ كل ما شرعه الإسلام و أخذ به النبي المسلمين من انظمة و قواعد و آداب لم يكن في شيء كثير ولا قليل من أساليب الحكم السياسي ولا من أنظمة الدولة المدنيةعلی عبدالرازق، الإسلام و أصول الحکم، ص۱۷۱.
  2. إن كل ما جاء به الإسلام من عقائد و معاملات و آداب و عقوبات فإنما هو شرع ديني خالص؛ علی عبدالرازق، الإسلام و أصول الحکم، ص۱۷۱.
  3. «و گمان برای (رسیدن به) حق، بسنده نیست» سوره نجم، آیه ۲۸.
  4. التمس ما بين دفّتي المصحف الكريم أثراً ظاهراً أو خفياً لما يريدون أن يعتقدوا من صفة سياسية للدين الإسلامي، ثم التمس ذلك الأثر مبلغ جهدك بين أحاديث النبي(ص)... فإنك لن تجد عليها برهاناً إِلَّا الظَّنَّ ﴿وَإِنَّ الظَّنَّ لَا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا؛ علی عبدالرازق، الإسلام و أصول الحکم، ص۱۵۱.
  5. تلك زعامة الدعوة الصادقة إلی الله و إبلاغ رسالته، لا زعامة الملك إنها رسالة و دين و حكم النبوة لا حكم السلاطين؛ علی عبدالرازق، الإسلام و أصول الحکم، ص۱۴۱.
  6. لا نشك مطلقاً في أن الغلبة كانت دائماً عماد الخلافة و لايذكر التاريخ لنا خليفة إلا اقترن في أذهاننا بتلك الرهبة المسلحة التي تحوطه و القوة القاهرة التي تظله و السيوف المصلته التي تذود عنه و لولا أن نرتكب شططاً لعرضنا علی القارئ سلسلة الخلافة إلی وقتنا هذا ليری علی كل حلقة من حلقاتها طابع القهر والغلبة و ليتبين أن ذلك الذي يسمّی عرشاً لا يرتفع إلا علی رؤوس البشر و لايستقر إلا فوق أعناقهم؛ و أن ذلك الذي يسمّی تاجاً لاحياة له إلا بما يأخذ من حياة البشر و لاقوة إلا بما يغتال من قوتهم و لا عظمة له و لا كرامة إلا بما يسلب من عظمتهم و كرامتهمعلی عبدالرازق، الإسلام و أصول الحکم، ص۷۱.
  7. «همانا رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم و همراه آنان کتاب و میزان را فروفرستادیم تا مردم قسط را به پا دارند» سوره حدید، آیه ۲۵.
  8. «مأمور شده‌ام که عدل را میان شما برپا دارم» سوره شوری، آیه ۱۵.
  9. «نهان آسمان‌ها و زمین برای اوست بینایی بیننده‌تر از او نیست شنوایی شنونده‌تر از او نیست، آنان را سرپرستی جز او نیست، و او در حکمش کسی را شریک و انباز خویش نمی‌پذیرد» سوره کهف، آیه ۲۶.
  10. «بگو: ستایش از آنِ خداوندی است که فرزندی برنگزیده و او را در پادشاهی شریکی نیست و او را سرپرستی خوارکننده نیست و او را به برترین بزرگداشتی بزرگدار» سوره اسراء، آیه ۱۱۱.
  11. دلایل مربوط به این مطلب را در آینده مشروحاً بیان خواهیم کرد. آیات فراوان قرآنی، حقیقت مذکور را مورد تأکید قرار داده‌اند، از جمله: ﴿وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ «هیچ فرستاده‌ای نفرستادیم مگر برای آنکه اطاعت شود به اذن خدا» (سوره نساء، آیه ۶۴).
  12. اراکی، محسن، فقه نظام سیاسی اسلام، ج۱، ص۱۳۲-۱۴۲.