مناظرات امام رضا: تفاوت میان نسخهها
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
==[[مناظره امام رضا با مسافر بلخی]]== | ==[[مناظره امام رضا با مسافر بلخی]]== | ||
==[[مناظره امام رضا | ==[[مناظره امام رضا با هربز اکبر]]== | ||
==مناظره امام رضا{{ع}} با [[یحیی بن ضحاک سمرقندی]]== | ==مناظره امام رضا{{ع}} با [[یحیی بن ضحاک سمرقندی]]== |
نسخهٔ ۳ اکتبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۰:۲۵
- اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
مقدمه
در تمام مجالس مناظره و بحثهای فقهی، فلسفی و....، امام رضا(ع) با توسل بر کلام خدا و استفاده از آیات قرآن، جواب بزرگان فرق و ادیان دیگر را میدادند و آنان را مغموم و سرافکنده میساختند. امام(ع) در تمام مناظراتشان، با توجه با کتب همان ادیان، «شناخت خداوند و مسئله توحید» را طوری بیان میکردند که طرفهای مقابل ایشان اذعان به راستی و درستی کلام ایشان میداشتند؛ آنجا بود که امام(ع) صاحبان افکار و عقاید مختلف را به حقّانیت پیامبر اسلام(ص) و خاندان اهل بیت(ع) معطوف میساختند.
شخصی به امام رضا(ع) عرض کرد: «صفات خدا را برای ما بیان کن! حضرت رضا(ع) تعدادی از صفات جلال و جمال الهی را بیان نمودند و فرمودند: ذات پاک الهی در این اوصاف یکتا و بیهمتا است. آن مرد عرض کرد: پدر و مادرم به فدایت! در نزد ما شخصی هست که ادعای دوستی با شما را دارد و معتقد است که همه این صفات الهی در وجود امام علی(ع) هست و او آفریدگار جهانیان است. امام رضا(ع) تا این سخن را شنید، لرزه بر اندام مبارکشان نشست و فرمودند: سبحان الله! ذات پاک الهی از همه این گفتار ظالمان و کافران پاک و پاکیزه است، مگر امام علی(ع) مانند غذاخواران، غذا نمیخورد و مانند نوشندگان، آب نمینوشد و مانند ازدواجکنندگان، ازدواج نمیکند و... با آن همه، در محضر خدا نماز میخواند و نهایت تواضع و خشوع را از خود نشان میداد و در پیشگاه او راز و نیاز و گریه مینمود، آیا کسی که دارای چنین اوصافی باشد میتوان او را خدا نامید؟ اگر امام علی(ع) خدا باشد، پس همه شما که در این اوصاف با او شریک هستید خدا میباشید»[۱].[۲]
مناظرات امام رضا(ع)
یکی از اقدامات مزوّرانه مأمون، برگزاری جلسات مناظره بود. او برای در هم شکستن شخصیت علمی امام رضا(ع) و درنتیجه، بیاعتمادی شیعیان به امامشان، این جلسات را تربیت میداد. چنان که مأمون به سلمان مروزی، متکلم معروف خراسان گفت: «بدین جهت به تو پیشنهاد مناظره دادم که قوت علمی تو را میشناسم و قصد من جز این نیست که در یکی از استدلالها، راه را بر ابوالحسن ببندی»[۳]. اما برخلاف نظر مأمون، جلوههای علمی امام(ع) بیشتر بود و امام(ع) پیروز این مناظرات بودند و به این نحو، شایستگی اهل بیت پیامبر(ص) بر مردم و دانشمندان آشکارتر میشد. چنان که خود امام(ع) به نوفلی فرمودند: «هنگامی که بر هر گروهی راه استدلال را ببندم و استدلالشان را باطل کنم، مأمون خواهد فهمید که شایستگی آن جایگاه را که انتخاب کرده است، ندارد»[۴].
در این که مأمون از تشکیل این مناظرات چه هدف یا اهدافی را تعقیب مینمود، بین مورخان و صاحبنظران اختلاف نظر وجود دارد. ظاهر قضیه این بود که او میخواست برتری علمی امام(ع) را به همگان نشان دهد، اما آنچه درستتر به نظر میرسد این است که هدف اصلی مأمون، کسب وجهه برای حکومت خود بوده است. به عبارت دیگر، او میخواست از موقعیت علمی امام(ع) به نفع خود سود بجوید و حکومت خود را در جهان به عنوان یک حکومت برتر مطرح سازد.[۵]
مناظره امام رضا با ابن رامین
مناظره امام رضا با ابوقره
مناظره امام رضا با جاثلیق، نسطاس، رأس الجالوت
مناظره امام رضا با عمران صابی
مناظره امام رضا با عمر بن هذاب
مناظره امام رضا با مسافر بلخی
مناظره امام رضا با هربز اکبر
مناظره امام رضا(ع) با یحیی بن ضحاک سمرقندی
مأمون دوست داشت امام رضا(ع) را در نزد دیگران عاجز نماید، بنابراین به کسانی که برای مناظره به نزد امام(ع) میآمدند، در خفا میگفت که حول چه محوری با امام(ع) بحث و مناظره نمایید.
مأمون از یحیی بن ضحاک سمرقندی که از فقهای اهل کلام بود و در خراسان همانندی نداشت و بنا بر قول آن سامان، بر همه چیز واقف بود، خواست که حول محور امامت با امام(ع) مناظره نماید. مجلس برپا شد. حضرت فرمودند: ای یحیی! بپرس.
یحیی گفت: ای فرزند رسول خدا(ص)! تو بپرس که مایه شرف و سربلندی من شود. حضرت فرمودند. ای یحیی! چه میگویی درباره مردی که ادعای راستی کرده و راستگویان را تکذیب نموده است، آیا یک چنین فردی، در دینش صادق و محق است یا دروغگو است؟
یحیی یک ساعت سر در گریبان برده، هر چه فکر کرد، نتوانست جوابی بدهد. مأمون گفت: ای یحیی! جواب بده.
یحیی پاسخ داد: وی حجت را از دستم گرفته است و هیچگونه پاسخی ندارم. مأمون به امام(ع) گفت: این چه مسألهای است که یحیی اقرار به عجز کرده است؟
امام(ع) فرمودند: اگر یحیی گمان دارد که بر آن شخص لازم است که راستگویان را تصدیق کند، پس بر چنین کسی که علیه خودش شهادت عجز و ناتوانی داده، امامتی نخواهد بود که سر منبر رسول خدا(ص) بگوید: من سرپرستی شما را به عهده گرفتم، در حالی که بهتر از شما نیستم، در حالی که امیر از رعیت بهتر است. اگر یحیی گمان برد که او صادقین و راستگویان را تصدیق کرده، پس امامتی برای اقرارکننده علیه خودش نخواهد بود که بر فراز منبر بگوید: در وجود من شیطانی هست که مرا پیوسته در معرض کار اشتباه و خلاف قرار میدهد، در حالی که در امام، شیطان وجود ندارد. اگر یحیی گمان کند که وی راستگویان را تصدیق کرده، باز هم برای آن فرد، امامتی ثابت نخواهد شد؛ زیرا وقتی که دوستش دربارهاش اقرار کرده که امامت ابوبکر کاری برخلاف مصالح امت بوده که خداوند همگان را از شرش حفظ کرد و هر که شبیه آن را انجام دهد، او را بکشید، زمینه امامت برای او ثابت نمیباشد.
این جا بود که مأمون از روی خشم و عصبانیت بر سر حاضران فریاد کشید که همگان از ترس و وحشت مجلس را ترک گفته و متفرق شدند[۶].[۷]
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ به نقل از کتاب: سیره امام رضا(ع).
- ↑ محمدی، حسین، رضانامه ص۶۲۳.
- ↑ عیون اخبار الرضا(ع)، ج۲، باب ۴۶، ص۱۲۱-۱۳۲.
- ↑ بحارالانوار، ج۴۹، ۱۷۵.
- ↑ محمدی، حسین، رضانامه ص ۷۲۷.
- ↑ عیون اخبار الرضا(ع)، ج۲، ص۵۵۹-۵۶۱؛ مناقب آل ابی طالب، ج۴، ص۳۵۱.
- ↑ محمدی، حسین، رضانامه ص ۷۳۸.