انواع خلافت: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - ' {{اعتقادات شیعه}}' به '{{اعتقادات شیعه}}')
خط ۳: خط ۳:


==مقدمه==
==مقدمه==
*[[مفسران]] برای انواع [[خلافت]] تقسیم‌بندی مختلف قرار داده‌اند که به صورت مختصر در ذیل بررسی می‌شود:
* [[مفسران]] برای انواع [[خلافت]] تقسیم‌بندی مختلف قرار داده‌اند که به صورت مختصر در ذیل بررسی می‌شود:
==تقسیم‌بندی اول: [[خلافت]] با واسطه و بدون واسطه==
==تقسیم‌بندی اول: [[خلافت]] با واسطه و بدون واسطه==
*[[خلافت]]، [[ظهور]] مستخلف عنه در [[خلیفه]] است و این [[ظهور]] مقول به تشکیک و دارای مراتب متفاوت است و انسان‌های عالم و [[عادل]] هر کدام در حد خود مظهری از [[خلافت]] الهی هستند و مراحل تشکیکی آن در طول هم واقع است و کسی که در قله هرم [[ظهور]] واقع شده اولین [[خلیفه الهی]] است و دیگران صاحبان مراتب بعدی هستند.
* [[خلافت]]، [[ظهور]] مستخلف عنه در [[خلیفه]] است و این [[ظهور]] مقول به تشکیک و دارای مراتب متفاوت است و انسان‌های عالم و [[عادل]] هر کدام در حد خود مظهری از [[خلافت]] الهی هستند و مراحل تشکیکی آن در طول هم واقع است و کسی که در قله هرم [[ظهور]] واقع شده اولین [[خلیفه الهی]] است و دیگران صاحبان مراتب بعدی هستند.
*از این‌رو اولین ظاهر که اولین [[خلیفه]] [[خدای سبحان]] [[الله]]، یعنی [[انسان]] کاملی که [[برتر]] از او نه در [[قوس نزول]] و نه در قوس صعود کسی نیست فقط [[خلیفه]] بی‌واسطه خداست، ولی خلفای بعدی چون [[خلیفه]] با واسطه [[خداوند]] هستند گذشته از اینکه [[خلیفه]] خدایند، [[خلیفه]] [[خلیفه]] او نیز هستند و تراکم [[خلافت]] را در مراحل نازل‌تر میتوان یافت.
*از این‌رو اولین ظاهر که اولین [[خلیفه]] [[خدای سبحان]] [[الله]]، یعنی [[انسان]] کاملی که [[برتر]] از او نه در [[قوس نزول]] و نه در قوس صعود کسی نیست فقط [[خلیفه]] بی‌واسطه خداست، ولی خلفای بعدی چون [[خلیفه]] با واسطه [[خداوند]] هستند گذشته از اینکه [[خلیفه]] خدایند، [[خلیفه]] [[خلیفه]] او نیز هستند و تراکم [[خلافت]] را در مراحل نازل‌تر میتوان یافت.
*برخی از [[انسان‌ها]] فقط ملحوق به خلافتند و هرگز مسبوق به آن نیستند، مانند [[مقام]] منیع [[ختمی مرتبت]] [[حضرت]] [[محمد بن عبدالله]]{{صل}} و بعضی از [[انسان‌ها]] فقط مسبوق به خلافتند و هرگز ملحوق به آن نیستند، مانند کسی که در نازل‌ترین [[درجه]] [[انسانیت]] حضور دارد که تنزل از آنی به [[مقام]] حیوانی می‌رسد و از حوزه [[خلافت]] و قلمرو [[انسانیت]] [[فروتر]] است و برخی از [[انسان‌های کامل]] هم مسبوق به خلافتند و هم ملحوق به آن، مانند [[حضرت آدم]]{{ع}} که مسبوق به [[خلافت]] [[رسول اکرم]]{{صل}} است و ملحوق به [[خلافت]] [[انسان‌های کامل]] دیگر که از لحاظ [[درجه]] [[ظهور]] همتای او نیستند، بلکه از او نازل‌ترند و چون [[خلیفه]] از آن جهت که [[خلیفه]] است فقط مرآت مستخلف عنه است، [[آدم]]{{ع}} اگر [[خلیفه رسول خدا]]{{صل}} تلقی شود مانع [[خلافت]] وی از [[خدای سبحان]] نیست؛ زیرا [[رسول اکرم]] که مستخلف عنه [[آدم]]{{ع}} است هیچ چیزی از خود ندارد، چون تمام [[هویت]] او را [[خلافت]] الهی تشکیل می‌دهد و [[خلیفه]] هم از آن لحاظ که [[خلیفه]] است فقط آیینه مستخلف عنه است. پس [[رسول اکرم]]{{صل}} چیزی جز [[ظهور]] [[فیض الهی]] نخواهد بود و [[خلافت]] [[آدم]]{{ع}} از او غیر از ارائه همین [[ظهور]] [[الهی]] نیست<ref>عبدالله جوادی آملی، تفسیر تسنیم، ج۳، ص۱۰۵.</ref>.
*برخی از [[انسان‌ها]] فقط ملحوق به خلافتند و هرگز مسبوق به آن نیستند، مانند [[مقام]] منیع [[ختمی مرتبت]] [[حضرت]] [[محمد بن عبدالله]]{{صل}} و بعضی از [[انسان‌ها]] فقط مسبوق به خلافتند و هرگز ملحوق به آن نیستند، مانند کسی که در نازل‌ترین [[درجه]] [[انسانیت]] حضور دارد که تنزل از آنی به [[مقام]] حیوانی می‌رسد و از حوزه [[خلافت]] و قلمرو [[انسانیت]] [[فروتر]] است و برخی از [[انسان‌های کامل]] هم مسبوق به خلافتند و هم ملحوق به آن، مانند [[حضرت آدم]]{{ع}} که مسبوق به [[خلافت]] [[رسول اکرم]]{{صل}} است و ملحوق به [[خلافت]] [[انسان‌های کامل]] دیگر که از لحاظ [[درجه]] [[ظهور]] همتای او نیستند، بلکه از او نازل‌ترند و چون [[خلیفه]] از آن جهت که [[خلیفه]] است فقط مرآت مستخلف عنه است، [[آدم]]{{ع}} اگر [[خلیفه رسول خدا]]{{صل}} تلقی شود مانع [[خلافت]] وی از [[خدای سبحان]] نیست؛ زیرا [[رسول اکرم]] که مستخلف عنه [[آدم]]{{ع}} است هیچ چیزی از خود ندارد، چون تمام [[هویت]] او را [[خلافت]] الهی تشکیل می‌دهد و [[خلیفه]] هم از آن لحاظ که [[خلیفه]] است فقط آیینه مستخلف عنه است. پس [[رسول اکرم]]{{صل}} چیزی جز [[ظهور]] [[فیض الهی]] نخواهد بود و [[خلافت]] [[آدم]]{{ع}} از او غیر از ارائه همین [[ظهور]] [[الهی]] نیست<ref>عبدالله جوادی آملی، تفسیر تسنیم، ج۳، ص۱۰۵.</ref>.
خط ۱۹: خط ۱۹:
*اگر چنین خلیفه‌ای که [[درجه]] وجودی او رقیقه [[درجه]] وجودی مستخلف عنه است و هرگز همتای او نیست داعیه [[مقام]] مستخلف عنه را داشته باشد نه تنها [[مشروعیت]] خود را از دست می‌دهد، بلکه فاقد [[قدرت]] خواهد شد؛ همانگونه که در مراتب [[پایین‌تر]] [[خلافت]] نیز به همین صورت است مثلا [[نایب خاص]] یا عام [[امام]] [[معصوم]]{{ع}} اگر معاذالله، داعیه‌ای [[برتر]] از حد خود که از اعضای [[امت]] آن [[امام همام]] و [[معصوم]]{{ع}} است داشته باشد [[سامری]] گونه [[سقوط]] می‌کند و اگر [[امام]] معصومی{{ع}} که [[نایب]] [[رسول اکرم]]{{صل}} است، معاذالله، دعوی برتر از [[امامت]] را در سر بپروراند و مدعی [[نبوت]] گردد همان [[کیفر]] تلخی را خواهد دید [[رسول]] گرامی{{صل}} معاذالله که [[خلیفه]] خداست اگر چیزی را بدون [[اذن خدا]] بگوید و آن را به صورت تقول و [[افترا]] به مستخلف عنه خود که [[خدای سبحان]] است اسناد دهد، خواهد دید<ref>عبدالله جوادی آملی، تفسیر تسنیم، ج۳، ص۱۰۱.</ref>.
*اگر چنین خلیفه‌ای که [[درجه]] وجودی او رقیقه [[درجه]] وجودی مستخلف عنه است و هرگز همتای او نیست داعیه [[مقام]] مستخلف عنه را داشته باشد نه تنها [[مشروعیت]] خود را از دست می‌دهد، بلکه فاقد [[قدرت]] خواهد شد؛ همانگونه که در مراتب [[پایین‌تر]] [[خلافت]] نیز به همین صورت است مثلا [[نایب خاص]] یا عام [[امام]] [[معصوم]]{{ع}} اگر معاذالله، داعیه‌ای [[برتر]] از حد خود که از اعضای [[امت]] آن [[امام همام]] و [[معصوم]]{{ع}} است داشته باشد [[سامری]] گونه [[سقوط]] می‌کند و اگر [[امام]] معصومی{{ع}} که [[نایب]] [[رسول اکرم]]{{صل}} است، معاذالله، دعوی برتر از [[امامت]] را در سر بپروراند و مدعی [[نبوت]] گردد همان [[کیفر]] تلخی را خواهد دید [[رسول]] گرامی{{صل}} معاذالله که [[خلیفه]] خداست اگر چیزی را بدون [[اذن خدا]] بگوید و آن را به صورت تقول و [[افترا]] به مستخلف عنه خود که [[خدای سبحان]] است اسناد دهد، خواهد دید<ref>عبدالله جوادی آملی، تفسیر تسنیم، ج۳، ص۱۰۱.</ref>.
*پس مرز [[امامت]] کاملاً از محدوده [[نبوت]] و [[رسالت]] جداست؛ چنانکه منطقه [[نبوت]] و [[رسالت]] از قرقگاه [[ربوبیت]] و قلمرو [[الوهیت]] کاملاً منفک است.
*پس مرز [[امامت]] کاملاً از محدوده [[نبوت]] و [[رسالت]] جداست؛ چنانکه منطقه [[نبوت]] و [[رسالت]] از قرقگاه [[ربوبیت]] و قلمرو [[الوهیت]] کاملاً منفک است.
*[[خداوند متعال]] دارای یک سری صفات است که مختص خود او هستند. اسمای حسنا و صفاتی که احدی نمی‌تواند به آن بارگاه منیع راه پیدا کند. صفت [[ربوبیت]] و کبریایی از این قبیل است.
* [[خداوند متعال]] دارای یک سری صفات است که مختص خود او هستند. اسمای حسنا و صفاتی که احدی نمی‌تواند به آن بارگاه منیع راه پیدا کند. صفت [[ربوبیت]] و کبریایی از این قبیل است.
*[[حضرت امیرالمؤمنین]]{{ع}} می‌فرمایند: "[[ستایش خدا]] را که [[لباس]] [[عزت]] و [[بزرگواری]] [[شایسته]] اوست و این دو صفت را نه برای آفریده‌هایش بلکه به خود اختصاص داد و آنها را قرقگاه و [[حریم]] خود نمود و بر دیگران [[ممنوع]] کرد و هر دو را محض جلالت و [[عظمت]] خویش برگزید بر هرکسی از بندگانش که در این دو صفت با او به [[ستیز]] برخواست [[لعنت]] مقرر کرد"<ref>{{متن حدیث|الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَبِسَ الْعِزَّ وَ الْكِبْرِيَاءَ وَ اخْتَارَهُمَا لِنَفْسِهِ دُونَ خَلْقِهِ وَ جَعَلَهُمَا حِمًى وَ حَرَماً عَلَى غَيْرِهِ وَ اصْطَفَاهُمَا لِجَلَالِهِ وَ جَعَلَ اللَّعْنَةَ عَلَى مَنْ نَازَعَهُ}}؛ نهج‌البلاغه، خطبه ۱۹۲.</ref>.
* [[حضرت امیرالمؤمنین]]{{ع}} می‌فرمایند: "[[ستایش خدا]] را که [[لباس]] [[عزت]] و [[بزرگواری]] [[شایسته]] اوست و این دو صفت را نه برای آفریده‌هایش بلکه به خود اختصاص داد و آنها را قرقگاه و [[حریم]] خود نمود و بر دیگران [[ممنوع]] کرد و هر دو را محض جلالت و [[عظمت]] خویش برگزید بر هرکسی از بندگانش که در این دو صفت با او به [[ستیز]] برخواست [[لعنت]] مقرر کرد"<ref>{{متن حدیث|الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَبِسَ الْعِزَّ وَ الْكِبْرِيَاءَ وَ اخْتَارَهُمَا لِنَفْسِهِ دُونَ خَلْقِهِ وَ جَعَلَهُمَا حِمًى وَ حَرَماً عَلَى غَيْرِهِ وَ اصْطَفَاهُمَا لِجَلَالِهِ وَ جَعَلَ اللَّعْنَةَ عَلَى مَنْ نَازَعَهُ}}؛ نهج‌البلاغه، خطبه ۱۹۲.</ref>.
*بنابراین کسی که [[خلیفه]] خداست، باید رتبه خود را بشناسد و از آن [[تجاوز]] نکند<ref>محمدحسین طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، مترجم: سید محمدباقر موسوی همدانی، ج۱۷، ص۲۲۴.</ref><ref>[[فاطمه زیوری کبیرنیا|زیوری کبیرنیا، فاطمه]]، [[بررسی ابعاد خلیفة اللهی انسان (کتاب)|بررسی ابعاد خلیفة اللهی انسان]]، ص:۷۴-۷۶.</ref>
*بنابراین کسی که [[خلیفه]] خداست، باید رتبه خود را بشناسد و از آن [[تجاوز]] نکند<ref>محمدحسین طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، مترجم: سید محمدباقر موسوی همدانی، ج۱۷، ص۲۲۴.</ref><ref>[[فاطمه زیوری کبیرنیا|زیوری کبیرنیا، فاطمه]]، [[بررسی ابعاد خلیفة اللهی انسان (کتاب)|بررسی ابعاد خلیفة اللهی انسان]]، ص:۷۴-۷۶.</ref>



نسخهٔ ‏۱۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۲:۲۱

اعتقادات شیعه
خداشناسی
توحیدتوحید ذاتیتوحید صفاتیتوحید افعالیتوحید عبادیصفات ذات و صفات فعل
فروعتوسلشفاعتتبرکاستغاثه
عدل الهی
حُسن و قُبحبداءامر بین الامرین
نبوت
عصمت پیامبرانخاتمیتپیامبر اسلاممعجزهعدم تحریف قرآن
امامت
باورهاعصمت امامانولایت تكوینیعلم غیبخلیفة‌اللهغیبتمهدویتانتظار فرجظهوررجعت
امامانامام علیامام حسنامام حسینامام سجادامام باقرامام صادقامام کاظمامام رضاامام جوادامام هادیامام عسکریامام مهدی
معاد
برزخمعاد جسمانیحشرصراطتطایر کتبمیزان
مسائل برجسته
اهل‌بیتچهارده معصومکرامتتقیهمرجعیتولایت فقیه
اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث خلافت است.

مقدمه

  • مفسران برای انواع خلافت تقسیم‌بندی مختلف قرار داده‌اند که به صورت مختصر در ذیل بررسی می‌شود:

تقسیم‌بندی اول: خلافت با واسطه و بدون واسطه

تقسیم‌بندی دوم: خلافت تاریخی، وجودی و رتبی

خلافت تاریخی

  • در این‌گونه خلافت فرد یا گروهی جانشین فرد یا گروه دیگر می‌شوند بدون در نظر گرفتن هرگونه کمال یا مرتبه وجودی برای شخص یا گروهی که جانشین می‌شوند؛ یعنی یکی از دو موجود زودتر به وجود آمده و بعد از از بین رفتن آن، موجود دیگری به جای او قرار گرفته و جانشین او شده است. از این جهت، امتیاز جوهری بین خلیفه و مستخلف عنه نیست؛ نظیر خلافت نسل دوم از نسل اول اقوام و مللی که در سرزمین‌های معین به سر می‌برند. در این موارد تفاوت مقامی و رتبی بین اصل و فرع وجود ندارد. از این‌رو ممکن است خلیفه همتای مستخلف عنه و گاهی برتر از او باشد؛ یعنی درجه وجودی نسل دوم، اعلم، اتقی و افضل از نسل اول باشد. قرآن کریم به این‌گونه موارد اشاره دارد و می‌فرماید: ﴿مَا نَنْسَخْ مِنْ آيَةٍ أَوْ نُنْسِهَا نَأْتِ بِخَيْرٍ مِنْهَا أَوْ مِثْلِهَا...[۵].
  • در اینجا خلیفه می‎تواند همتای مستخلف خلف عنه و گاهی برتر از وی سخن بگوید و عمل کند؛ زیرا قدرت او برخاسته از هویت خود اوست و مرهون افاضه مستخلق عنه نیست[۶]. و نیز چون بین خلیفه و مستخلف عنه ارتباط وجودی برقرار نیست و هر دوی آنها دو شخصیت جداگانه هستند و کمالات هرکدام برخاسته از شخصیت وجودی خود اوست. هم‌چنین این نوع جانشینی امتیازی برای خلیفه محسوب نمی‌شود زیرا ممکن است از نظر فضل و کمالات از مستخلف عنه (موجود اول) کم‌تر و پایین‌تر باشد[۷]

خلافت وجودی و رتبی

منابع

پانویس

  1. عبدالله جوادی آملی، تفسیر تسنیم، ج۳، ص۱۰۵.
  2. «همانا خداوند از مؤمنان، خودشان و دارایی‌هاشان را خریده است در برابر اینکه بهشت از آن آنها باشد؛ در راه خداوند کارزار می‌کنند، می‌کشند و کشته می‌شوند بنا به وعده‌ای راستین که بر عهده او در تورات و انجیل و قرآن است و وفادارتر از خداوند به پیمان خویش کیست» سوره توبه، آیه ۱۱۱.
  3. عبدالله جوادی آملی، تفسیر تسنیم، ج۳، ص۱۰۷.
  4. زیوری کبیرنیا، فاطمه، بررسی ابعاد خلیفة اللهی انسان، ص:۷۱-۷۳.
  5. «اگر آیه‌ای را نسخ کنیم یا (حکم) آن را واپس افکنیم به از آن یا همگون آن را می‌آوریم.».. سوره بقره، آیه ۱۰۶.
  6. عبدالله جوادی آملی، تفسیر تسنیم، ج۳، ص۱۰۱.
  7. زیوری کبیرنیا، فاطمه، بررسی ابعاد خلیفة اللهی انسان، ص:۷۳-۷۴.
  8. «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارت به فرشتگان فرمود: می‌خواهم جانشینی در زمین بگمارم» سوره بقره، آیه ۳۰.
  9. عبدالله جوادی آملی، تفسیر تسنیم، ج۳، ص۱۰۱.
  10. «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَبِسَ الْعِزَّ وَ الْكِبْرِيَاءَ وَ اخْتَارَهُمَا لِنَفْسِهِ دُونَ خَلْقِهِ وَ جَعَلَهُمَا حِمًى وَ حَرَماً عَلَى غَيْرِهِ وَ اصْطَفَاهُمَا لِجَلَالِهِ وَ جَعَلَ اللَّعْنَةَ عَلَى مَنْ نَازَعَهُ»؛ نهج‌البلاغه، خطبه ۱۹۲.
  11. محمدحسین طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، مترجم: سید محمدباقر موسوی همدانی، ج۱۷، ص۲۲۴.
  12. زیوری کبیرنیا، فاطمه، بررسی ابعاد خلیفة اللهی انسان، ص:۷۴-۷۶.